۱۰٬۵۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== طرح ترور مجید شریف واقفی === | === طرح ترور مجید شریف واقفی === | ||
جدا شدگان که توانسته بودند بر بخشهایی از سازمان مجاهدین خلق ایران مسلط شوند، تلاش میکردند تا مجید شریفواقفی را از مقاومت در برابر خود، مأیوس و دلسرد نمایند. اما مجید شریفواقفی تن به سکوت و سازش نمیداد. او با گردآوری تعدادی از خواهران و برادران که پراکنده شده بودند؛ تشکیلات جدیدی را شکل داده بود و همین امر، باعث شد خشم و غضب جریان جدا شده را نسبت به وی برانگیخته وتوطئه قتل او را طرحریزی کنند. آنها در بعدازظهر روز ۱۶اردیبهشت سال ۱۳۵۴در یکی از خیابانهای خلوت تهران، او را بهشهادت رساندند و پساز انتقال پیکر بیجانش بهبیابانهای حومه تهران، آنرا بهآتش کشیدند. <ref name=":1" /> | جدا شدگان که توانسته بودند بر بخشهایی از سازمان مجاهدین خلق ایران مسلط شوند، تلاش میکردند تا مجید شریفواقفی را از مقاومت در برابر خود، مأیوس و دلسرد نمایند. اما مجید شریفواقفی تن به سکوت و سازش نمیداد. او با گردآوری تعدادی از خواهران و برادران که پراکنده شده بودند؛ تشکیلات جدیدی را شکل داده بود و همین امر، باعث شد خشم و غضب جریان جدا شده را نسبت به وی برانگیخته وتوطئه قتل او را طرحریزی کنند. آنها در بعدازظهر روز ۱۶اردیبهشت سال ۱۳۵۴در یکی از خیابانهای خلوت تهران، او را بهشهادت رساندند و پساز انتقال پیکر بیجانش بهبیابانهای حومه تهران، آنرا بهآتش کشیدند. <ref name=":1" /> | ||
==== جزئیات ترور مجید شریفواقفی ==== | |||
رهبران این جریان پس از آگاهی از فعالیتها به تدريج مسئوليتهاى وى را گرفته و ارتباطاتش با سازمان را محدود كردند. در تابستان سال ۵۳ (شاخه كارگرى) منحل شد. | |||
مجید شریفواقفی در این دوران علیرغم حضورش در جلسات کمیتهی مرکزی مسئوليت قابل توجهى نداشت. در پائيز ۵۳ او را به کار کارگری در یک کارخانه فرستادند. اما مجید و دوستانش زیر بار تحمیلات مرکزیت جدید نرفتند، در این مرحله دیگر دستور حذف شریفواقفی در دستور کار مرکزیت جدید قرار گرفت. | |||
۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ ساعت حدود چهار بعدازظهر، مجید که از طریق همسرش به قراری فرستاده شد در سهراه بوذرجمهرینو، با اینکه مسلح بود، تصور نمیکرد که باید به فکر دفاع از خود باشد. طبق برنامه، همسرش بیآنکه از جریان ترور مطلع باشد، شریف را تا محل ملاقات همراهی کرد و سپس جدا شد. به شریف گفته بودند این جلسه برای اتمام حجت است و امیدواریهایی به او داده شده بود که قرار است سازمان با فعالیت جداگانه آنها موافقت کند. پس از حضور در قرار قاتلان با دو گلوله او را به قتل میرسانند و به مردمی که بر اثر صدای تیراندازی تجمع کرده بودند میگویند: «ما پلیس هستیم، دور شوید. فرد کشته شده خرابکار بود». | |||
=== نامهی شریفواقفی به مادرش === | === نامهی شریفواقفی به مادرش === |
ویرایش