۶٬۵۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
== بنیانگذاری جنبش دهقانی == | == بنیانگذاری جنبش دهقانی == | ||
[[پرونده:اللهقلی خان جهانگیری ۳.JPG|بندانگشتی|'''اللهقلی خان جهانگیری و جمعی از یارانش''']] | [[پرونده:اللهقلی خان جهانگیری ۳.JPG|بندانگشتی|'''اللهقلی خان جهانگیری و جمعی از یارانش'''|254x254پیکسل]] | ||
الله قلی خان جهانگیری در جنبش دهقانی اوایل سالهای دههی ۱۳۵۰، بنیانگذاری و رهبری هستههای مسلح قیام علیه رژیم شاه در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و تحت تأثیر افکار چریکی رایج در آن سالها، طرح گستردهای برای قیام مسلحانه ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که ساواک داشت، منجر به شکست و دستگیری گستردهی مبارزان محلی شد. با محاصره کوهای آلمالوخ وردشت، چند تن از دوستان الله قلی خان توسط پلیس دستگیر شدند؛ و الله قلی خان و دوستان دیگرش با حمایت وسیع زحمتکشان منطقه حلقه محاصره را شکستند و در کوههای بختیاری و اصفهان مخفی ماندند.<ref name=":1" /> | الله قلی خان جهانگیری در جنبش دهقانی اوایل سالهای دههی ۱۳۵۰، بنیانگذاری و رهبری هستههای مسلح قیام علیه رژیم شاه در بین ایلات قشقایی را به عهده داشت؛ و تحت تأثیر افکار چریکی رایج در آن سالها، طرح گستردهای برای قیام مسلحانه ریخت. اما این طرح با امکانات وسیعی که ساواک داشت، منجر به شکست و دستگیری گستردهی مبارزان محلی شد. با محاصره کوهای آلمالوخ وردشت، چند تن از دوستان الله قلی خان توسط پلیس دستگیر شدند؛ و الله قلی خان و دوستان دیگرش با حمایت وسیع زحمتکشان منطقه حلقه محاصره را شکستند و در کوههای بختیاری و اصفهان مخفی ماندند.<ref name=":1" /> | ||
== دومین دستگیری و زندان == | == دومین دستگیری و زندان == | ||
سرانجام پس از دو ماه، پلیس و ساواک با هزاران نیرو و بستن راههای ارتباطی، الله قلی خان را دستگیر کردند. | سرانجام پس از دو ماه، پلیس و ساواک با هزاران نیرو و بستن راههای ارتباطی، الله قلی خان را دستگیر کردند. | ||
[[پرونده:مادر الله قلی خان جهانگیری.jpg|جایگزین=مادر الله قلی خان جهانگیری|بندانگشتی|مادر الله قلی خان جهانگیری در یک تظاهرات علیه رژیم آخوندی در خارج]] | [[پرونده:مادر الله قلی خان جهانگیری.jpg|جایگزین=مادر الله قلی خان جهانگیری|بندانگشتی|مادر الله قلی خان جهانگیری در یک تظاهرات علیه رژیم آخوندی در خارج|280x280پیکسل]] | ||
الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیهی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند. | الله قلی خان جهانگیری در دادگاه رژیم شاه به دفاع از اصول مبارزاتی و آرمان انقلابی خود برخاست؛ و سرانجام با توصیهی مشاوران شاه، از ترس واکنش مردم منطقه، از اعدام الله قلی خان صرف نظر کرده و وی را به ده سال زندان محکوم کردند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
=== دوستی با [[مسعود رجوی]] === | === دوستی با [[مسعود رجوی]] === | ||
الله قلیخان جهانگیری ارادت ویژهای نسبت به مسعود رجوی و مجاهدین خلق داشت. او در این باره میگفت: <blockquote> | [[پرونده:جعفر جهانگیری.JPG|بندانگشتی|'''جعفر جهانگیری'''|290x290پیکسل]] | ||
الله قلیخان جهانگیری ارادت ویژهای نسبت به مسعود رجوی و مجاهدین خلق داشت. او در این باره میگفت: <blockquote>«تنها کسی که به مردم پشت نکرد و دروغ نگفت، [[مسعود رجوی]] بود… از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به بعد مجاهدین مشت خالی خیلیها را باز کردند؛ و نشان دادند که بسیاری از مدعیان مبارزه و چپنماهایی که کباده قیام و شورش و… را میکشیدند در واقع اهل تجارت هستند و دکان باز کردهاند؛ و با شرایط سخت دکانهایشان را بستند. آنها اهل مبارزه نیستند، فقط مجاهدین هستند که به یمن وجود مسعود رجوی مقاومت میکنند؛ و مطمئن هستم این راه را تا به آخر ادامه میدهند.»<ref name=":3" /> </blockquote> | |||
== دفاع از حقوق بهائیان == | == دفاع از حقوق بهائیان == | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۰: | ||
نیروهای ضربت زندان اوین به سرپرستی '''[[اسدالله لاجوردی]]'''، گروههای ضربت اصفهان، شیراز، شهرضا، گروه ویژه عشایر و نیروهای پادگان غدیر و هوانیروز اصفهان، کوه حاجیلو (شاهکوه) در نزدیکی شهر اصفهان که محل استقرار گروه الله قلی خان بود، به محاصره درآوردند؛ و از زمین و هوا با انواع سلاحها و تمامی امکانات از هیلکوپتر تا بمب و راکت، محل استقرار گروه الله قلی خان را زیر آتش گرفتند. الله قلی خان (با خوردن سیانور)، ایاز رضایی، قدرالله رضایی، رضی طاهری، قربان گرگی، غلامعلی ذیلاپور و… همانروز ۲۵ بهمنماه در کوه حاجیلو پس از یک نبرد ۲۰ ساعته جان باختند و به زندگی مبارزات خود پایان دادند. سردار رضایی و فریدون جوانی، جزو دستگیرشدگان بودند که هر دو آنها نیز در اواخر تابستان ۱۳۶۴، در زندان اوین تیرباران شدند.<ref name=":2" /> | نیروهای ضربت زندان اوین به سرپرستی '''[[اسدالله لاجوردی]]'''، گروههای ضربت اصفهان، شیراز، شهرضا، گروه ویژه عشایر و نیروهای پادگان غدیر و هوانیروز اصفهان، کوه حاجیلو (شاهکوه) در نزدیکی شهر اصفهان که محل استقرار گروه الله قلی خان بود، به محاصره درآوردند؛ و از زمین و هوا با انواع سلاحها و تمامی امکانات از هیلکوپتر تا بمب و راکت، محل استقرار گروه الله قلی خان را زیر آتش گرفتند. الله قلی خان (با خوردن سیانور)، ایاز رضایی، قدرالله رضایی، رضی طاهری، قربان گرگی، غلامعلی ذیلاپور و… همانروز ۲۵ بهمنماه در کوه حاجیلو پس از یک نبرد ۲۰ ساعته جان باختند و به زندگی مبارزات خود پایان دادند. سردار رضایی و فریدون جوانی، جزو دستگیرشدگان بودند که هر دو آنها نیز در اواخر تابستان ۱۳۶۴، در زندان اوین تیرباران شدند.<ref name=":2" /> | ||
از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازهی دلاوریهایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" /> | از فردای جان باختن الله قلی خان، آوازهی دلاوریهایش تا روستاهای دوردست و تا شهرهای برازجان، بوشهر و نقاط دیگر، دهن به دهن نقل و الگویی برای جوانان میهن شد.<ref name=":1" />[[پرونده:محمد جهانگیری.JPG|بندانگشتی|'''محمد جهانگیری'''|570x570پیکسل]]یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشناییاش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت اینطور تعریف میکند: | ||
<blockquote>«در فروردین ۱۳۶۱، همراه ۱۰ مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامتالله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوههای فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم. بعد از آشنایی اولیه، الله قلی خان جهانگیری گفت: بچهها باید اینجا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسبتری برویم. میدانم که همه شما از زندان فرار کردهاید و حتماً رژیم از دیروز بهشدت همهجا را بهدنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت بهدنبال شماست، پس بجنبید…</blockquote><blockquote>صمیمت و صراحت الله قلی خان در همان چند برخورد اول به دل همهمان نشست. در اردیبهشت ۱۳۶۲، از کوههای آباده به سمت کوههای کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی میکردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰ روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوههای نورآباد ممسنی میرساندیم. در اواسط خرداد ۱۳۶۲، توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلی خان بههمراه ۶ نفر دیگر از بچهها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲ نیمهشب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آمادهباش کرد و گفت: الله قلیخان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچههایی که همراه با الله قلی خان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شدهاند و الله قلیخان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴ نفره به کمکشان رفت. با آنکه گلوله به سینهاش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران بهصورت گلهیی آنجا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری بهمحض روبهرو شدن با آتش بچهها، زمینگیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آنها را دنبال کنند. در هر حال الله قلی خان به چنگ پاسداران نیفتاد و بهرغم جراحت سختی که داشت، بهخاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آنکه منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸ صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر! همه به سرعت در محلهای مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آنقدر بیحرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدنهای متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلی خان چندان رضایتبخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمیتوانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله بهشدت آزارش میداد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.»<ref name=":3" /> </blockquote> | |||
یکی ازاعضا مجاهدین خلق که مدتی در کنار الله قلی خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشناییاش با او و نبرد الله قلی خان را تا شهادت اینطور تعریف میکند: | |||
<blockquote> | |||
=== پیکر مصلوب === | === پیکر مصلوب === |
ویرایش