۶٬۵۲۷
ویرایش
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
==نظریه عدم تمرکز یا تمرکززدایی== | ==نظریه عدم تمرکز یا تمرکززدایی== | ||
عدم تمرکز روشی است که در آن دولت مرکزی، حق و اختیار تصمیمگیری و گـاهی امکانـات مادی لازم را به نهادهای محلی واگذار میکند که متصدیان آن با توجه بـه میزان توسعه سیاسی کشور، توسط مردم همان محل انتخاب شدهاند. | عدم تمرکز روشی است که در آن دولت مرکزی، حق و اختیار تصمیمگیری و گـاهی امکانـات مادی لازم را به نهادهای محلی واگذار میکند که متصدیان آن با توجه بـه میزان توسعه سیاسی کشور، توسط مردم همان محل انتخاب شدهاند. | ||
فلسفه تمرکززدایی در کشورهای دمکراتیک، مبتنی بر این فرض است که علاوه بر تفکیک قـوا که شرط بقای دمکراسی است، باید تجزیه دیگری از نیروی حکومت در نواحی مختلف کشور انجـام شود، یعنی قدرت حکومت در مناطق مختلف، بهویژه مناطق پیرامونی تقسیم شود تا هر چه بیشتر، از میزان انحصار دولت مرکزی کاسته شود. بر اساس این فرض، اگر در هر قسمت از کشور، قدرتهای محلی صاحب اختیاراتی باشند، همین اختیارات موجب خواهد شد که حکومت مرکزی نتوانـد حقـوق مسلم مردم را غصب کند. | فلسفه تمرکززدایی در کشورهای دمکراتیک، مبتنی بر این فرض است که علاوه بر تفکیک قـوا که شرط بقای دمکراسی است، باید تجزیه دیگری از نیروی حکومت در نواحی مختلف کشور انجـام شود، یعنی قدرت حکومت در مناطق مختلف، بهویژه مناطق پیرامونی تقسیم شود تا هر چه بیشتر، از میزان انحصار دولت مرکزی کاسته شود. بر اساس این فرض، اگر در هر قسمت از کشور، قدرتهای محلی صاحب اختیاراتی باشند، همین اختیارات موجب خواهد شد که حکومت مرکزی نتوانـد حقـوق مسلم مردم را غصب کند. | ||
از طریق تمرکززدایی، هم مکانیسمهای نظارتی حکومت بیشتر میشود و هم مردم، مشارکت کمواسطهتری در سرنوشت خود خواهند داشت. کارنامه عدم تمرکز نشان داده است که اگر این الگو در دولتهای اقتدارگرا با اقتصاد متمرکز و دولتی اجرا شود، صـرفاً یـک امـر صوری خواهد بود؛ | |||
از طریق تمرکززدایی، هم مکانیسمهای نظارتی حکومت بیشتر میشود و هم مردم، مشارکت کمواسطهتری در سرنوشت خود خواهند داشت. کارنامه عدم تمرکز نشان داده است که اگر این الگو در دولتهای اقتدارگرا با اقتصاد متمرکز و دولتی اجرا شود، صـرفاً یـک امـر صوری خواهد بود؛ و نمیتواند در کاهش تنشهای مرکز- پیرامونی موفق باشد، ولی اگر عدم تمرکز با اقتصاد غیردولتی و دموکراسی نهادینه همراه باشد و مردم مناطق بهطور مسـتقیم، متصدیان منطقهای خود را انتخاب کنند، این الگو میتواند موفق باشد (مانند فرانسه)؛ و اساساً نوعی شبههفدرالیسم خواهد بود. کارنامه تمرکززدایی نشان میدهد که این الگو، اساساً یک سیاست بوروکراتیک برای حکومتداری است.<ref name=":0">[https://jpbud.ir/article-1-4-fa.pdf مقایسه مدلهای ساختاری مدیریت مناطق جوامع متكثر قومی]</ref> | |||
==ساختارهای حکومتی== | ==ساختارهای حکومتی== |
ویرایش