۶٬۵۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== سفر به هند == | == سفر به هند == | ||
[[پرونده: | [[پرونده:هدایت8.JPG|جایگزین=صادق هدایت در هندوستان|بندانگشتی|207x207پیکسل|صادق هدایت در هندوستان]] | ||
صادق هدایت با دعوت علی شیرازپور پرتو، در سال ۱۳۱۵، عازم بمبئی شد؛ و در منزل او ساکن گردید. او در بمبئی با آموختن زبان پهلوی نزد دانشمندان پارسی، توانست کتاب کارنامه اردشیر بابکان را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کند. نقطه اوج نویسندگی صادق هدایت در این دوران، انتشار نسخه خطی بوف کور و انتشار آن برای نخستین بار در هند بود که برجستهترین اثر او بهشمار میآید. | صادق هدایت با دعوت علی شیرازپور پرتو، در سال ۱۳۱۵، عازم بمبئی شد؛ و در منزل او ساکن گردید. او در بمبئی با آموختن زبان پهلوی نزد دانشمندان پارسی، توانست کتاب کارنامه اردشیر بابکان را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کند. نقطه اوج نویسندگی صادق هدایت در این دوران، انتشار نسخه خطی بوف کور و انتشار آن برای نخستین بار در هند بود که برجستهترین اثر او بهشمار میآید. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
=== جنگ جهانی دوم === | === جنگ جهانی دوم === | ||
[[پرونده:هدایت9.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|صادق هدایت]] | |||
گرماگرم سالهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، منجر به باز شدن فضای سیاسی کشور شد. این واقعه فرصت مناسبی برای اهل قلم و روشنفکران ایجاد کرد تا به وظیفهی اجتماعی خود عمل کنند. صادق هدایت نیز با استفاده از این فرصت، کتاب معروف سگ ولگرد، چند اثر ترجمه از فرانتس کافکا و زبان پهلوی، داستان بلند حاجیآقا و مجموعهی ولنگاری را منتشر کرد که شدتگیری روح انتقادی او در این آثار مشهود بود. صادق هدایت در همین دوران برای شرکت در انجمن ادبی ایران و شوروی عازم تاشکند شد که در جریان این سفر، مورد تقدیر ادیبان و اهل هنر قرار گرفت. | گرماگرم سالهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، منجر به باز شدن فضای سیاسی کشور شد. این واقعه فرصت مناسبی برای اهل قلم و روشنفکران ایجاد کرد تا به وظیفهی اجتماعی خود عمل کنند. صادق هدایت نیز با استفاده از این فرصت، کتاب معروف سگ ولگرد، چند اثر ترجمه از فرانتس کافکا و زبان پهلوی، داستان بلند حاجیآقا و مجموعهی ولنگاری را منتشر کرد که شدتگیری روح انتقادی او در این آثار مشهود بود. صادق هدایت در همین دوران برای شرکت در انجمن ادبی ایران و شوروی عازم تاشکند شد که در جریان این سفر، مورد تقدیر ادیبان و اهل هنر قرار گرفت. | ||
از تأثیرات مهم دوران پس از جنگ جهانی دوم، گرایش و تمایل عدهی زیادی از نویسندگان و روشنفکران جامعه به '''[[حزب توده ایران]]''' بود. در این میان بزرگ علوی و عبدالحسین نوشین به عضویت این حزب درآمدند. هرچند که برخی تفکرات صادق هدایت را متأثر از حزب توده میدانند، اما او هرگز به عضویت این حزب درنیامد؛ ولی از طرفی هم مقالاتی از او با نام مستعار در نشریهی وابسته حزب توده منتشر گردید.<ref name=":1" /> | از تأثیرات مهم دوران پس از جنگ جهانی دوم، گرایش و تمایل عدهی زیادی از نویسندگان و روشنفکران جامعه به '''[[حزب توده ایران]]''' بود. در این میان بزرگ علوی و عبدالحسین نوشین به عضویت این حزب درآمدند. هرچند که برخی تفکرات صادق هدایت را متأثر از حزب توده میدانند، اما او هرگز به عضویت این حزب درنیامد؛ ولی از طرفی هم مقالاتی از او با نام مستعار در نشریهی وابسته حزب توده منتشر گردید.<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:هدایت جوانی.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|210x210پیکسل|صادق هدایت]] | |||
=== گروه ربعه === | === گروه ربعه === | ||
ربعه نام گروهی از نویسندگان روشنفکر و نوگرا بود که در رویارویی با گروه ادبای سبعه تشکیل شد. گروه سبعه شامل نویسندگان و ادبای با سابقه و سرشناس زمانه بود که متمایل به سنتها بودند؛ و از بین آنها میتوان به '''[[محمدتقی بهار|ملکالشعرای بهار]]'''، '''ا'''قبال آشتیانی و بدیعالزمان فروزانفر اشاره کرد. | ربعه نام گروهی از نویسندگان روشنفکر و نوگرا بود که در رویارویی با گروه ادبای سبعه تشکیل شد. گروه سبعه شامل نویسندگان و ادبای با سابقه و سرشناس زمانه بود که متمایل به سنتها بودند؛ و از بین آنها میتوان به '''[[محمدتقی بهار|ملکالشعرای بهار]]'''، '''ا'''قبال آشتیانی و بدیعالزمان فروزانفر اشاره کرد. | ||
از دیدگاه جریان روشنگری و روشنفکری ایران در دههی ۱۳۳۰، و گروه ربعه که کانون مرکزی این جریان بود، گروه سبعه از افرادی مرتجع و کهنهپرست و گاهی هم پرادعا تشکیل شده بود؛ بنابراین صادق هدایت، بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد گروهی بهنام ربعه را تشکیل دادند که نوعی مخالفت و دهنکجی به اعضای گروه سبعه به حساب میآمد. گروه ربعه بعدها گسترش پیدا کرد؛ و شخصیتهای هنری دیگری نظیر: '''[[نیما یوشیج]]'''، عبدالحسین نوشین، محمد مقدم، ذبیح بهروز، غلامحسین مینباشیان و پرویز ناتل خانلری نیز به این گروه پیوستند. بزرگ علوی در این باره در خاطراتش مینویسد:<blockquote>«مسعود فرزاد برادر زن سعید نفیسی بود؛ و گاهی برای اینکه خودی نشان بدهد، به خانه شوهر خواهرش میرفت. هر هفته آنجا فاضلان و سردمداران ادب جمع میشدند؛ فرزاد ما را هم همراه خود میبرد. ما جوجهنویسندگان تازه از تخم درآمده، میخواستیم سری توی سرها دربیاوریم. ما چهار نفر بودیم و آنها هفت نفر، آنها را ادبای سبعه مینامیدند. شمع مجلس ما صادق هدایت بود. روزی مسعود فرزاد به شوخی گفت: اگر آنها ادبای سبعه هستند، ما هم ادبای ربعه هستیم. گفتم: آخر ربعه که معنی ندارد. گفت: عوضش قافیه دارد؛ دیگر معنی لازم نیست.»<ref name=":1" /> </blockquote>صادق هدایت در جمع چنین شخصیتهای روشنفکر و مشهوری، جایگاه ویژهای داشت. تاجایی که مجتبی مینوی در کتاب یادبود صادق هدایت مینویسد: <blockquote>«ما با تعصب جنگ میکردیم؛ و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم؛ و مرکز دایرهی ما صادق هدایت بود.»<ref name=":3">[https://fidibo.com/books/author/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA صادق هدایت - سایت فیدیبو]</ref> </blockquote> | از دیدگاه جریان روشنگری و روشنفکری ایران در دههی ۱۳۳۰، و گروه ربعه که کانون مرکزی این جریان بود، گروه سبعه از افرادی مرتجع و کهنهپرست و گاهی هم پرادعا تشکیل شده بود؛ بنابراین صادق هدایت، بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد گروهی بهنام ربعه را تشکیل دادند که نوعی مخالفت و دهنکجی به اعضای گروه سبعه به حساب میآمد. گروه ربعه بعدها گسترش پیدا کرد؛ و شخصیتهای هنری دیگری نظیر: '''[[نیما یوشیج]]'''، عبدالحسین نوشین، محمد مقدم، ذبیح بهروز، غلامحسین مینباشیان و پرویز ناتل خانلری نیز به این گروه پیوستند. بزرگ علوی در این باره در خاطراتش مینویسد: | ||
[[پرونده:هدایت3.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|200x200پیکسل|صادق هدایت]] | |||
<blockquote>«مسعود فرزاد برادر زن سعید نفیسی بود؛ و گاهی برای اینکه خودی نشان بدهد، به خانه شوهر خواهرش میرفت. هر هفته آنجا فاضلان و سردمداران ادب جمع میشدند؛ فرزاد ما را هم همراه خود میبرد. ما جوجهنویسندگان تازه از تخم درآمده، میخواستیم سری توی سرها دربیاوریم. ما چهار نفر بودیم و آنها هفت نفر، آنها را ادبای سبعه مینامیدند. شمع مجلس ما صادق هدایت بود. روزی مسعود فرزاد به شوخی گفت: اگر آنها ادبای سبعه هستند، ما هم ادبای ربعه هستیم. گفتم: آخر ربعه که معنی ندارد. گفت: عوضش قافیه دارد؛ دیگر معنی لازم نیست.»<ref name=":1" /> </blockquote>صادق هدایت در جمع چنین شخصیتهای روشنفکر و مشهوری، جایگاه ویژهای داشت. تاجایی که مجتبی مینوی در کتاب یادبود صادق هدایت مینویسد: <blockquote>«ما با تعصب جنگ میکردیم؛ و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم؛ و مرکز دایرهی ما صادق هدایت بود.»<ref name=":3">[https://fidibo.com/books/author/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA صادق هدایت - سایت فیدیبو]</ref> </blockquote> | |||
== ممنوعالانتشار آثار هدایت == | == ممنوعالانتشار آثار هدایت == | ||
[[پرونده:هدایت4.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|200x200پیکسل|صادق هدایت]] | |||
خیلی از آثار صادق هدایت، هم پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب''' '''ضدسلطنتی''']] و هم در دوران جمهوری اسلامی، ممنوعالانتشار بودهاند. نخستین بار در سال ۱۳۸۴، انتشار دو کتاب حاجیآقا و بوف کور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ممنوع شد؛ و در سال ۱۳۸۵، نیز چاپ و انتشار مجدد همهی کتابهای صادق هدایت، بدون نظارت و بررسی به حالت تعلیق درآمد، ولی در همین سالهای اخیر و با واسطهگری برادرزادهاش جهانگیر هدایت، برخی از آثار او البته با سانسور و وارسی فراوان به چاپ رسیده است. صادق هدایت خودش در آن روزگار در این باره، طی نامهای به شهید نورایی مینویسد:<blockquote>«شنیدم اخیراً یکی دیگر از آثار جاودانی حقیر را بدون اجازه چاپ کردهاند! البته با اغلاط و افتادگی و مسخرگی و سانسور اسلامی و اخلاقی. نمیدانم چرا با دیگران این شوخیها را نمیکنند؟»</blockquote>البته هیچکس نمیتواند مانع و سد هنر بشود، زیرا چاپ نسخههای اصلی کتابهای صادق هدایت، توسط انتشارات زیرزمینی منتشر میشود؛ و توزیع این کتابها هم به وسیلهی دستفروشها به سادگی انجام میگیرد.<ref name=":1" /> | خیلی از آثار صادق هدایت، هم پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب''' '''ضدسلطنتی''']] و هم در دوران جمهوری اسلامی، ممنوعالانتشار بودهاند. نخستین بار در سال ۱۳۸۴، انتشار دو کتاب حاجیآقا و بوف کور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ممنوع شد؛ و در سال ۱۳۸۵، نیز چاپ و انتشار مجدد همهی کتابهای صادق هدایت، بدون نظارت و بررسی به حالت تعلیق درآمد، ولی در همین سالهای اخیر و با واسطهگری برادرزادهاش جهانگیر هدایت، برخی از آثار او البته با سانسور و وارسی فراوان به چاپ رسیده است. صادق هدایت خودش در آن روزگار در این باره، طی نامهای به شهید نورایی مینویسد:<blockquote>«شنیدم اخیراً یکی دیگر از آثار جاودانی حقیر را بدون اجازه چاپ کردهاند! البته با اغلاط و افتادگی و مسخرگی و سانسور اسلامی و اخلاقی. نمیدانم چرا با دیگران این شوخیها را نمیکنند؟»</blockquote>البته هیچکس نمیتواند مانع و سد هنر بشود، زیرا چاپ نسخههای اصلی کتابهای صادق هدایت، توسط انتشارات زیرزمینی منتشر میشود؛ و توزیع این کتابها هم به وسیلهی دستفروشها به سادگی انجام میگیرد.<ref name=":1" /> | ||
== ایدئولوژی و تفکرات == | == ایدئولوژی و تفکرات == | ||
ایدئولوژی و طرز تفکر صادق هدایت و دیدگاهی که به زندگی دارد، با وجود آزاداندیشی و جدا از سنتها و اعتقادات، متعهد بودن به انسان و علاقهمندی به ایران است. دنیایی که او تصویر میکند، با وجود همهی تاریکیها و ترسها، فاقد از وجوه انسانی نیست. بیتردید صادق هدایت در ورای داستانهای رازگونه و بینش واقعگرایانه خود، تصویری دیگر از جامعهی ایرانی دارد. جامعهای که دارای یک آرمان از دسترفته است. آرمانی که حتی تا آخرین لحظات زندگی نیز از یاد نمیبرد.<ref name=":1" /> | ایدئولوژی و طرز تفکر صادق هدایت و دیدگاهی که به زندگی دارد، با وجود آزاداندیشی و جدا از سنتها و اعتقادات، متعهد بودن به انسان و علاقهمندی به ایران است. دنیایی که او تصویر میکند، با وجود همهی تاریکیها و ترسها، فاقد از وجوه انسانی نیست. بیتردید صادق هدایت در ورای داستانهای رازگونه و بینش واقعگرایانه خود، تصویری دیگر از جامعهی ایرانی دارد. جامعهای که دارای یک آرمان از دسترفته است. آرمانی که حتی تا آخرین لحظات زندگی نیز از یاد نمیبرد.<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:با پسر صادق چوبک.jpg|جایگزین=صادق هدایت با پسر صادق چوبک|بندانگشتی|200x200پیکسل|صادق هدایت با پسر [[صادق چوبک|'''صادق چوبک''']]]] | |||
صادق هدایت از اوضاع کشور و دیدن زندگی مردم رنج میکشید. او با وجود اینکه در خانوادهای نامدار و مرفع بهدنیا آمده بود، شناخت بسیار عمیقی از شیوهی زندگی مردم کوچه و بازار داشت. صادق هدایت آنچنان مسائل و مشکلات زندگی تودههای مردم را نظارت میکرد، که انگار سالیان در بین آنها زندگی کرده است. در واقع او در عین دوری، با مردم زندگی میکرد؛ و هرگز از حال و روز مردم غافل نمیشد.<ref name=":3" /> | صادق هدایت از اوضاع کشور و دیدن زندگی مردم رنج میکشید. او با وجود اینکه در خانوادهای نامدار و مرفع بهدنیا آمده بود، شناخت بسیار عمیقی از شیوهی زندگی مردم کوچه و بازار داشت. صادق هدایت آنچنان مسائل و مشکلات زندگی تودههای مردم را نظارت میکرد، که انگار سالیان در بین آنها زندگی کرده است. در واقع او در عین دوری، با مردم زندگی میکرد؛ و هرگز از حال و روز مردم غافل نمیشد.<ref name=":3" /> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۳: | ||
== سبک و محتوای آثار == | == سبک و محتوای آثار == | ||
[[پرونده:هدایت7.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|220x220پیکسل|صادق هدایت]] | |||
صادق هدایت آثار زیادی از خود بهجا گذاشته است که برخی از آنها به صورت کتاب و برخی دیگر در نشریه و مجلات منتشر شدهاند. بیشتر آثار صادق هدایت دارای محتوای انتقادی است که با زبانی ساده و روان، تلخ، زهرآلود و گاهی هم همراه با طنز نوشته شدهاند. نوشتههای او معانی پنهانی دارد که خواننده را به عمق خود فرو میبرد. | صادق هدایت آثار زیادی از خود بهجا گذاشته است که برخی از آنها به صورت کتاب و برخی دیگر در نشریه و مجلات منتشر شدهاند. بیشتر آثار صادق هدایت دارای محتوای انتقادی است که با زبانی ساده و روان، تلخ، زهرآلود و گاهی هم همراه با طنز نوشته شدهاند. نوشتههای او معانی پنهانی دارد که خواننده را به عمق خود فرو میبرد. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۲۲: | ||
انزجار صادق هدایت از افراطیگری مذهبی و جامعه خرافهپرست را میتوان در تمامی داستانهای او مشاهده کرد. ارادت خاص او به ایران باستان، بهویژه دوره ساسانی، در آثارش نمایان است. صادق هدایت بیپروا حاکمیت مستبد زمانهاش را نقد میکند؛ و موضع سیاسی خود را آشکار میسازد. به همین خاطر قشر سیاسی و مذهبی جامعه دشمن او هستند. | انزجار صادق هدایت از افراطیگری مذهبی و جامعه خرافهپرست را میتوان در تمامی داستانهای او مشاهده کرد. ارادت خاص او به ایران باستان، بهویژه دوره ساسانی، در آثارش نمایان است. صادق هدایت بیپروا حاکمیت مستبد زمانهاش را نقد میکند؛ و موضع سیاسی خود را آشکار میسازد. به همین خاطر قشر سیاسی و مذهبی جامعه دشمن او هستند. | ||
صادق هدایت با سبک و شیوهی نگارش متفاوت و حیرتانگیز خود، تأثیری بسیار عمیقی بر ادبیات و روند روشنگری ایران، در گرماگرم استبدادزدگی و سنتهای دوران خویش داشت که با گذر زمان، محتوای آثار او شافتر و عمیقتر هویدا میشود؛ و اثر آن نیز در آثار نویسندگان معاصر به چشم میخورد. همچنانکه خودش در این باره مینویسد: <blockquote>«البته این حقیر، نابغه عظیمالشان گمنامی هستم که دنیا بعداً قدرم را خواهد شناخت؛ و مجسمهام را خواهند ریخت و برای فقدانم آب پیاز توی چشمشان خواهند چکانید و ننه من غریبم راه میاندازند؛ و روی قبرم گل لاله عباسی نثار خواهند کرد!...»</blockquote>ناسیونالیسم ایرانی، از ویژگیهای مهم نثر هدایت تا پیش از سالهای پایانی عمر بود. | صادق هدایت با سبک و شیوهی نگارش متفاوت و حیرتانگیز خود، تأثیری بسیار عمیقی بر ادبیات و روند روشنگری ایران، در گرماگرم استبدادزدگی و سنتهای دوران خویش داشت که با گذر زمان، محتوای آثار او شافتر و عمیقتر هویدا میشود؛ و اثر آن نیز در آثار نویسندگان معاصر به چشم میخورد. همچنانکه خودش در این باره مینویسد: <blockquote>«البته این حقیر، نابغه عظیمالشان گمنامی هستم که دنیا بعداً قدرم را خواهد شناخت؛ و مجسمهام را خواهند ریخت و برای فقدانم آب پیاز توی چشمشان خواهند چکانید و ننه من غریبم راه میاندازند؛ و روی قبرم گل لاله عباسی نثار خواهند کرد!...»</blockquote>ناسیونالیسم ایرانی، از ویژگیهای مهم نثر هدایت تا پیش از سالهای پایانی عمر بود.[[پرونده:هدایت2.JPG|جایگزین=صادق هدایت|بندانگشتی|250x250پیکسل|صادق هدایت]]براساس نظر منتقدان ادبی، دنیای صادق هدایت و توصیفها و شخصیتهای آثارش، رنگمایههای ملّی-میهنی دارند. او در تحریر داستانهای خود، با معجزهگری از فرهنگ و زبان مردم بهره میگیرد. به همین خاطر نثر او ساده و عاری از پیچیدگیهای ادبی است که دقیق و قابل وصف واقعگرایانه است. از ویژگیهای آثار صادق هدایت انتقاد به جامعه استبدادزده و خرافهپرست است که از طرفی هم به این جامعه تعلقخاطر دارد. | ||
براساس نظر منتقدان ادبی، دنیای صادق هدایت و توصیفها و شخصیتهای آثارش، رنگمایههای ملّی-میهنی دارند. او در تحریر داستانهای خود، با معجزهگری از فرهنگ و زبان مردم بهره میگیرد. به همین خاطر نثر او ساده و عاری از پیچیدگیهای ادبی است که دقیق و قابل وصف واقعگرایانه است. از ویژگیهای آثار صادق هدایت انتقاد به جامعه استبدادزده و خرافهپرست است که از طرفی هم به این جامعه تعلقخاطر دارد. | |||
صادق هدایت جهت بیان توصیفهای داستانش، از طنزی زیرکانه تأثرگذار و البته زهرآلود بهره میگیرد که حتی همین طنز نیز در مکاتبات با دوستان و زندگی اجتماعیاش جاری است. داستانهای صادق هدایت هرچند که مخاطبمحور نیست، اما مخاطب را بهدنبال خود میکشاند. او حتی در ترجمه نیز جهانبینی و ایدههای خود را دخیل میکند؛ به خاطر همین مهمترین نقدها به ترجمههای او شده است. | صادق هدایت جهت بیان توصیفهای داستانش، از طنزی زیرکانه تأثرگذار و البته زهرآلود بهره میگیرد که حتی همین طنز نیز در مکاتبات با دوستان و زندگی اجتماعیاش جاری است. داستانهای صادق هدایت هرچند که مخاطبمحور نیست، اما مخاطب را بهدنبال خود میکشاند. او حتی در ترجمه نیز جهانبینی و ایدههای خود را دخیل میکند؛ به خاطر همین مهمترین نقدها به ترجمههای او شده است. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۹: | ||
== خودکشی صادق هدایت == | == خودکشی صادق هدایت == | ||
[[پرونده:آخرین عکس.jpg|جایگزین=آخرین عکس صادق هدایت|بندانگشتی|200x200پیکسل|آخرین عکس صادق هدایت]] | |||
آشوب و هرج و مرجهای پس از جنگجهانی دوم و حوادث کردستان و آذربایجان و انحراف حزب توده، باعث آن شد تا صادق هدایت آرمانهای خود را از دست رفته ببیند. نامههای وی در این روزگار به حسن شهید نورایی و محمدعلی جمالزاده، نشان از بدبینی و ناامیدی نسبت به روشنگری در جامعه ایرانی، استبدادگریزی و خرافهستیزی دارد. همچنانکه خودش مینویسد:<blockquote>«... و دیگر اینکه زیاد خسته و به همه چیز بیعلاقه هستم؛ فقط روزها را میگذرانم؛ و هر شب بعد از صرف اشربه مفصل، خود را به خاک میسپارم و یک اخوتف هم روی قبرم میاندازم؛ اما معجز دیگرم این است که صبح باز بلند میشوم و راه میافتم.»</blockquote>غایت انزجار و ناامیدی صادق هدایت از جامعهی خرافهپرست ایرانی در کتاب توپ مرواری، بسیار مشهود است. او درهمین دوران کتابی با نام مستعار هادی صداقت نوشت، اما تا پس از مرگش به چاپ نرسید. | آشوب و هرج و مرجهای پس از جنگجهانی دوم و حوادث کردستان و آذربایجان و انحراف حزب توده، باعث آن شد تا صادق هدایت آرمانهای خود را از دست رفته ببیند. نامههای وی در این روزگار به حسن شهید نورایی و محمدعلی جمالزاده، نشان از بدبینی و ناامیدی نسبت به روشنگری در جامعه ایرانی، استبدادگریزی و خرافهستیزی دارد. همچنانکه خودش مینویسد:<blockquote>«... و دیگر اینکه زیاد خسته و به همه چیز بیعلاقه هستم؛ فقط روزها را میگذرانم؛ و هر شب بعد از صرف اشربه مفصل، خود را به خاک میسپارم و یک اخوتف هم روی قبرم میاندازم؛ اما معجز دیگرم این است که صبح باز بلند میشوم و راه میافتم.»</blockquote>غایت انزجار و ناامیدی صادق هدایت از جامعهی خرافهپرست ایرانی در کتاب توپ مرواری، بسیار مشهود است. او درهمین دوران کتابی با نام مستعار هادی صداقت نوشت، اما تا پس از مرگش به چاپ نرسید. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۷: | ||
صادق هدایت در کتاب زندهبگور نوشته است:<blockquote>«... باید هرچه زودتر کلک را کند و رفت. این دفعه شوخی نیست؛ هرچه فکر میکنم، هیچچیز مرا به زندگی وابستگی نمیدهد؛ هیچچیز و هیچکس… !»<ref name=":1" /> </blockquote>صادق هدایت در یادداشتی پیش از خودکشی نوشته بود:<blockquote>«دیدار به قیامت، ما رفتیم و دل شما را شکستیم همین!»<ref name=":4">[https://www.sarpoosh.com/biography/poets-thinkers/biography-sadeghhedayat-32.html بیوگرافی صادق هدایت - سایت سرپوش]</ref> </blockquote> | صادق هدایت در کتاب زندهبگور نوشته است:<blockquote>«... باید هرچه زودتر کلک را کند و رفت. این دفعه شوخی نیست؛ هرچه فکر میکنم، هیچچیز مرا به زندگی وابستگی نمیدهد؛ هیچچیز و هیچکس… !»<ref name=":1" /> </blockquote>صادق هدایت در یادداشتی پیش از خودکشی نوشته بود:<blockquote>«دیدار به قیامت، ما رفتیم و دل شما را شکستیم همین!»<ref name=":4">[https://www.sarpoosh.com/biography/poets-thinkers/biography-sadeghhedayat-32.html بیوگرافی صادق هدایت - سایت سرپوش]</ref> </blockquote> | ||
[[پرونده:هدایت - آرامگاه.JPG|جایگزین=آرامگاه صادق هدایت|بندانگشتی|213x213پیکسل|آرامگاه صادق هدایت]] | |||
=== آرامگاه صادق هدایت === | === آرامگاه صادق هدایت === | ||
جسد صادق هدایت توسط یکی از دوستان ارمنیاش کشف شد. طبق بررسی و تحقیقات پزشکی قانونی و پلیس فرانسه در خصوص شیوه مرگ او، ابهامات فراوانی وجود دارد. به هرحال پیکر صادق هدایت با تشیع جمعیت اندکی از ایرانیان مقیم فرانسه و همچنین شهروندان فرانسوی در آرامستان پرلاشیز که یکی از معروفترین گورستانهای پاریس است، به خاک سپرده شد. آرامستان پرلاشیز محل دفن هنرمندان معروف و نویسندگان سرشناس و سیاستمداران زیادی است. نویسنده معروف ایرانی غلامحسین ساعدی نیز در همین آرامستان خاکسپاری شده است. سنگ قبر صادق هدایت با تصمیم خانوادهی او در سال ۱۳۴۰، عوض شد.<ref name=":1" /> | جسد صادق هدایت توسط یکی از دوستان ارمنیاش کشف شد. طبق بررسی و تحقیقات پزشکی قانونی و پلیس فرانسه در خصوص شیوه مرگ او، ابهامات فراوانی وجود دارد. به هرحال پیکر صادق هدایت با تشیع جمعیت اندکی از ایرانیان مقیم فرانسه و همچنین شهروندان فرانسوی در آرامستان پرلاشیز که یکی از معروفترین گورستانهای پاریس است، به خاک سپرده شد. آرامستان پرلاشیز محل دفن هنرمندان معروف و نویسندگان سرشناس و سیاستمداران زیادی است. نویسنده معروف ایرانی غلامحسین ساعدی نیز در همین آرامستان خاکسپاری شده است. سنگ قبر صادق هدایت با تصمیم خانوادهی او در سال ۱۳۴۰، عوض شد.<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:خانه او.jpg|جایگزین=خانهی صادق هدایت|بندانگشتی|224x224پیکسل|خانهی صادق هدایت]] | |||
=== منزل صادق هدایت === | === منزل صادق هدایت === | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۵۰: | ||
آثار صادق هدایت را در مجموع میتوان به ۵ موضوع: داستان، ترجمه، تحقیق، نمایشنامه و سفرنامه تقسیم و طبقهبندی کرد. | آثار صادق هدایت را در مجموع میتوان به ۵ موضوع: داستان، ترجمه، تحقیق، نمایشنامه و سفرنامه تقسیم و طبقهبندی کرد. | ||
[[پرونده:تاریکخانه هدایت.JPG|جایگزین=تاریکخانه|بندانگشتی|160x160پیکسل|تاریکخانه]] | |||
[[پرونده:سایه روشن هدایت.JPG|جایگزین=داستان سایه روشن|بندانگشتی|165x165پیکسل|داستان سایه روشن]] | |||
=== داستانها === | === داستانها === | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۶۳: | ||
* ولنگاری (سال ۱۳۲۳) | * ولنگاری (سال ۱۳۲۳) | ||
* حاجی آقا (سال ۱۳۲۴)<ref name=":4" /> | * حاجی آقا (سال ۱۳۲۴)<ref name=":4" /> | ||
[[پرونده:دیوار هدایت.JPG|جایگزین=ترجمه رمان دیوار، اثر ژان پل سارتر|بندانگشتی|165x165پیکسل|ترجمه رمان دیوار، اثر ژان پل سارتر]] | |||
=== ترجمه خارجی === | === ترجمه خارجی === | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۸۱: | ||
=== ترجمه فارسی میانه === | === ترجمه فارسی میانه === | ||
صادق هدایت نخستین کسی است که متنهایی از زبان پارسی میانه یا پهلوی را به فارسی امروزی ترجمه کرده است که این متون عبارتند از: | صادق هدایت نخستین کسی است که متنهایی از زبان پارسی میانه یا پهلوی را به فارسی امروزی ترجمه کرده است که این متون عبارتند از: | ||
* زند | * زند و هومن | ||
* شهرستانهای ایران | * شهرستانهای ایران | ||
* یادگار جاماسب | * یادگار جاماسب | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۹۳: | ||
* پروین دختر ساسان | * پروین دختر ساسان | ||
* مازیار | * مازیار | ||
[[پرونده:گیاهخواری هدایت.JPG|جایگزین=فواید گیاهخواری|بندانگشتی|165x165پیکسل|فواید گیاهخواری]] | |||
=== تحقیق === | === تحقیق === | ||
خط ۱۹۷: | خط ۲۰۸: | ||
==== بوف کور ==== | ==== بوف کور ==== | ||
[[پرونده:بوف کور ص.JPG|جایگزین=رمان بوف کور|بندانگشتی|160x160پیکسل|رمان بوف کور]] | |||
داستان بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۰۹، به رشته تحریر درآمد. رمان بوف کور که در سبک سورئالیسم نوشته شده است، نخستینبار با اندکی تغییر در سال ۱۳۱۵، در ۵۰ نسخه خطی منتشر شد. | داستان بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۰۹، به رشته تحریر درآمد. رمان بوف کور که در سبک سورئالیسم نوشته شده است، نخستینبار با اندکی تغییر در سال ۱۳۱۵، در ۵۰ نسخه خطی منتشر شد. | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۱۶: | ||
==== زنده به گور ==== | ==== زنده به گور ==== | ||
[[پرونده:زنده بگور هدایت.JPG|جایگزین=مجموعه داستان زنده بگور|بندانگشتی|160x160پیکسل|مجموعه داستان زنده بگور]] | |||
کتاب زنده به گور نخستین بار در سال ۱۳۰۹، منتشر شد. این کتاب شامل ۸۱ داستان کوتاه است که نام کتاب زنده به گور نیز از داستان نخست آن انتخاب شده است. این کتاب هم از بهترین آثار صادق هدایت بهشمار میرود. عنوان ۹ داستان این کتاب عبارتند از: | کتاب زنده به گور نخستین بار در سال ۱۳۰۹، منتشر شد. این کتاب شامل ۸۱ داستان کوتاه است که نام کتاب زنده به گور نیز از داستان نخست آن انتخاب شده است. این کتاب هم از بهترین آثار صادق هدایت بهشمار میرود. عنوان ۹ داستان این کتاب عبارتند از: | ||
* زندهبهگور | * زندهبهگور | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۲۹: | ||
==== سه قطره خون ==== | ==== سه قطره خون ==== | ||
[[پرونده:سه قطره خون صادق.JPG|جایگزین=سه قطره خون|بندانگشتی|160x160پیکسل|سه قطره خون]] | |||
کتاب سه قطره خون در سال ۱۳۱۱، به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای متشکل از ۱۱ داستان کوتاه است. هر یک از این داستانها خودش یک اثر ماندگار محسوب میشود؛ و از داستانهای سه قطره خون چندین اقتباس نیز صورت گرفته است. | کتاب سه قطره خون در سال ۱۳۱۱، به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای متشکل از ۱۱ داستان کوتاه است. هر یک از این داستانها خودش یک اثر ماندگار محسوب میشود؛ و از داستانهای سه قطره خون چندین اقتباس نیز صورت گرفته است. | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۴۶: | ||
==== حاجی آقا ==== | ==== حاجی آقا ==== | ||
[[پرونده:حاجی آقا هدایت.JPG|جایگزین=داستان حاجی آقا|بندانگشتی|150x150پیکسل|داستان حاجی آقا]] | |||
کتاب حاجی آقا پس از رمان بوف کور، بلندترین کار داستانی صادق هدایت است. این داستان در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد؛ و محور اصلی آن فردی به نام حاجی ابوتراب از بازاریان تهران است که صفات اخلاقی بدی دارد. این کتاب داران محتوای سیاسی-اجتماعی و آمیخته به طنز است که از زبان سوم شخص روایت میشود. کتاب حاجی آقا مورد استقبال فروانی قرار گرفت؛ و به چندین زبان نیز ترجمه شده است.<ref name=":5" /> | کتاب حاجی آقا پس از رمان بوف کور، بلندترین کار داستانی صادق هدایت است. این داستان در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد؛ و محور اصلی آن فردی به نام حاجی ابوتراب از بازاریان تهران است که صفات اخلاقی بدی دارد. این کتاب داران محتوای سیاسی-اجتماعی و آمیخته به طنز است که از زبان سوم شخص روایت میشود. کتاب حاجی آقا مورد استقبال فروانی قرار گرفت؛ و به چندین زبان نیز ترجمه شده است.<ref name=":5" /> | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۵۶: | ||
==== سگ ولگرد ==== | ==== سگ ولگرد ==== | ||
[[پرونده:سگ ولگرد هدایت.JPG|جایگزین=مجموعه داستان سگ ولگرد|بندانگشتی|165x165پیکسل|مجموعه داستان سگ ولگرد]] | |||
[[پرونده:نقاشی هدایت.JPG|جایگزین=چند نمونه از نقاشیهای صادق هدایت|بندانگشتی|250x250پیکسل|چند نمونه از نقاشیهای صادق هدایت]] | |||
مجموعهی داستان سگ ولگرد در سال ۱۳۲۱، به همراه ۷ داستان دیگر منتشر شد. نقادان ادبی این کتاب را داستانی اگزیستانسیالیستی محسوب میکنند. شایان ذکر است که نویسندگان شهیر نظیر صادق چوبک و احمد شاملو، با تأثیر پذیرفتن از این کتاب، آثاری را خلق کردهاند. این اثر صادق هدایت نیز به چندین زبان ترجمه شده است. ۸ داستان این کتاب عبارتند از: | مجموعهی داستان سگ ولگرد در سال ۱۳۲۱، به همراه ۷ داستان دیگر منتشر شد. نقادان ادبی این کتاب را داستانی اگزیستانسیالیستی محسوب میکنند. شایان ذکر است که نویسندگان شهیر نظیر صادق چوبک و احمد شاملو، با تأثیر پذیرفتن از این کتاب، آثاری را خلق کردهاند. این اثر صادق هدایت نیز به چندین زبان ترجمه شده است. ۸ داستان این کتاب عبارتند از: | ||
* سگ ولگرد | * سگ ولگرد |
ویرایش