۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
مصداقی در کتابش تحت عنوان «نه زیستن نه مرگ» که در ۴ جلد، جلد اول - غروب سپیده، جلد دوم - اندوه ققنوسها ، جلد سوم - تمشکهای ناآرام و جلد چهارم - تا طلوع انگور نوشته شده است شرح مفصلی از زندان خودش میدهد | مصداقی در کتابش تحت عنوان «نه زیستن نه مرگ» که در ۴ جلد، جلد اول - غروب سپیده، جلد دوم - اندوه ققنوسها ، جلد سوم - تمشکهای ناآرام و جلد چهارم - تا طلوع انگور نوشته شده است شرح مفصلی از زندان خودش میدهد | ||
او در جلد اول کتابش به همکاری با دادستانی جمهوری اسلامی در دوران بازجوییاش و به گشت شناسایی به همراه نفرات دادستانی اعتراف میکند که حداقل در یک مورد اطلاعات او و همراه شدنش با گشت دادستانی موجب دستگیری دو نفر شده است: | |||
وقتی که م-گ موضوع مغازهی الدوز و اعلامیهها را به میان کشید، بازجوی ما محمدی که در آنجا حضور داشت، دخالت کرده و گفت: کدام اعلامیهها؟ و سپس از من پرسید: چرا صحبتی در این مورد نکرده بودی؟ گفتم: والا موضوع آن از بس که ساده و پیشپا افتاده بود به کلی آن را از یاد برده بودم. من فقط یکی دو بار به آن مغازه رفتهام و آدرسش را هم فراموش کردهام.<ref>غروب سپیده جلد اول نه زیستن نه مرگ نوشته ایرج [[مصداقی]]</ref> | |||
ناظران با استناد به بعضی گفتههای خودش عنوان میکنند که او بارها با نوشتن توبهنامه و انزجار نامه از فشارها و شکنجهها ونهایتا از اعدام در قتلعام ۶۷ گریخته است. او در جلد سوم کتاب خاطراتش تمشکهای ناآرام صفحه ۱۴۳ آورده است: | ناظران با استناد به بعضی گفتههای خودش عنوان میکنند که او بارها با نوشتن توبهنامه و انزجار نامه از فشارها و شکنجهها ونهایتا از اعدام در قتلعام ۶۷ گریخته است. او در جلد سوم کتاب خاطراتش تمشکهای ناآرام صفحه ۱۴۳ آورده است: |
ویرایش