۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''محسن رضایی''' فرمانده سابق سپاه نیز گفت: «... روزی جرقههای خشم و نفرت (مسلمانان) در دل واشینگتن زبانه میکشد و مسئولیت عواقب آن نیز بر عهدهٌ آمریکا است… روزی خواهد رسید که در هیچ جای این دنیا یهودیان نیز مانند سلمان رشدی نتوانند خانهیی برای سکونت پیدا کنند» (کیهان، ۲۹مهر۱۳۷۰). | '''محسن رضایی''' فرمانده سابق سپاه نیز گفت: «... روزی جرقههای خشم و نفرت (مسلمانان) در دل واشینگتن زبانه میکشد و مسئولیت عواقب آن نیز بر عهدهٌ آمریکا است… روزی خواهد رسید که در هیچ جای این دنیا یهودیان نیز مانند سلمان رشدی نتوانند خانهیی برای سکونت پیدا کنند» (کیهان، ۲۹مهر۱۳۷۰). | ||
== اهداف کاربردی تروریسم در جمهوری اسلامی == | |||
بطور کلی سه هدف در این رابطه برآورد میشود | بطور کلی سه هدف در این رابطه برآورد میشود | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
تلاش برای بیثبات کردن کشورهای عربی و مسلمان و انجام عملیات تروریستی علیه آنها بخش دیگری از تروریسم جمهوری اسلامی است که با سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات آن را پیش میبرد. | تلاش برای بیثبات کردن کشورهای عربی و مسلمان و انجام عملیات تروریستی علیه آنها بخش دیگری از تروریسم جمهوری اسلامی است که با سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات آن را پیش میبرد. | ||
== مراکز آموزش تروریسم در جمهوری اسلامی == | |||
==== مراکز آموزشی نیروی قدس<ref group="پاورقی">یکی از وظایف ارگانهایی که در پیشبرد تروریسم جمهوری اسلامی عمل میکنند، جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از آموزشهای مقدماتی و کنترل اولیه امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل میشوند. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی میدهند تا افراد عضوگیری شده بهطور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار میدهد وارد ایران میشوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط بازمیگردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت میکنند</ref> ==== | ==== مراکز آموزشی نیروی قدس<ref group="پاورقی">یکی از وظایف ارگانهایی که در پیشبرد تروریسم جمهوری اسلامی عمل میکنند، جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از آموزشهای مقدماتی و کنترل اولیه امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل میشوند. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی میدهند تا افراد عضوگیری شده بهطور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار میدهد وارد ایران میشوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط بازمیگردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت میکنند</ref> ==== | ||
-پادگان آموزشی امامعلی در تهران میدان تجریش | -پادگان آموزشی امامعلی در تهران میدان تجریش | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
این ۴محور که مصلح به آن اشاره میکند محور فعالیتهای رژیم در سایر کشورها نیز میباشد. در برخی کشورها مانند لبنان یا در برخی مقاطع در بوسنی و سودان و… این ۴مرحله با هم انجام میشود. اما در برخی کشورها رژیم پس از جذب افراد، آنها را با محملهای مختلف (تورهای مسافرتی و زیارتی یا سمینار…) به ایران آورده و بعداز ارزیابی توسط ارگانهای اطلاعاتی، افراد موردنظر خود را انتخاب کرده و در کمپهای آموزشی، به آنها آموزش تروریستی میدهد و سپس آنها را سازماندهی کرده و برای اهداف مشخص به مأموریت اعزام میکند | این ۴محور که مصلح به آن اشاره میکند محور فعالیتهای رژیم در سایر کشورها نیز میباشد. در برخی کشورها مانند لبنان یا در برخی مقاطع در بوسنی و سودان و… این ۴مرحله با هم انجام میشود. اما در برخی کشورها رژیم پس از جذب افراد، آنها را با محملهای مختلف (تورهای مسافرتی و زیارتی یا سمینار…) به ایران آورده و بعداز ارزیابی توسط ارگانهای اطلاعاتی، افراد موردنظر خود را انتخاب کرده و در کمپهای آموزشی، به آنها آموزش تروریستی میدهد و سپس آنها را سازماندهی کرده و برای اهداف مشخص به مأموریت اعزام میکند | ||
''' | '''پروسه شناسایی و عضوگیری''' | ||
دستگاههای تروریستی رژیم اعم از نیروی قدس یا وزارت اطلاعات برای گزینش نفرات جدید بهشدت سختگیری میکنند. افراد ابتدا توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا رایزن فرهنگی کاندیدا میشوند. آنگاه با راهاندازی یک سری تورهای مسافرتی که گردانندگان آن از نفرات اطلاعاتی رژیم هستند، نفرات مناسبتر به مأموران اطلاعاتی رژیم (از وزارت اطلاعات یا نیروی قدس) در کشور مربوطه معرفی میشوند. مأمور اطلاعاتی یک کار تحقیقاتی روی هرکدام از این نفرات انجام داده و پروندهٌ نفرات مربوطه را برای تهران میفرستد. در تهران حفاظت نیروی قدس یا وزارت اطلاعات یک نسخه از پرونده را برای قسمت تشخیص هویت وزارت اطلاعات ارسال میکند. سپس بعد از مشخص شدن نظر قسمت تشخیص هویت، افراد برای آموزش توسط نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات پذیرفته میشوند. | دستگاههای تروریستی رژیم اعم از نیروی قدس یا وزارت اطلاعات برای گزینش نفرات جدید بهشدت سختگیری میکنند. افراد ابتدا توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا رایزن فرهنگی کاندیدا میشوند. آنگاه با راهاندازی یک سری تورهای مسافرتی که گردانندگان آن از نفرات اطلاعاتی رژیم هستند، نفرات مناسبتر به مأموران اطلاعاتی رژیم (از وزارت اطلاعات یا نیروی قدس) در کشور مربوطه معرفی میشوند. مأمور اطلاعاتی یک کار تحقیقاتی روی هرکدام از این نفرات انجام داده و پروندهٌ نفرات مربوطه را برای تهران میفرستد. در تهران حفاظت نیروی قدس یا وزارت اطلاعات یک نسخه از پرونده را برای قسمت تشخیص هویت وزارت اطلاعات ارسال میکند. سپس بعد از مشخص شدن نظر قسمت تشخیص هویت، افراد برای آموزش توسط نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات پذیرفته میشوند. | ||
خط ۵۷۲: | خط ۵۷۲: | ||
FAX 0014082972325 | FAX 0014082972325 | ||
'''اقدامات تروریستی وزارت اطلاعات در خارج کشور''' | == '''اقدامات تروریستی وزارت اطلاعات در خارج کشور''' == | ||
ترور وزارت اطلاعات از اولین ماههای تأسیس آن در سال۶۳ بهکار افتاد: | ترور وزارت اطلاعات از اولین ماههای تأسیس آن در سال۶۳ بهکار افتاد: | ||
خط ۵۸۴: | خط ۵۸۳: | ||
اقدامات تروریستی علیه پناهندگان و گروههای کرد ایرانی در کردستان عراق<ref>ایجاد شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی در خارج کشور و بهراه انداختن دستههایی تحت نام «اعضای سابق مجاهدین» وبکارگیری آنها علیه مجاهدین و مقاومت ایران و زمینهسازی اقدامات تروریستی از اقدامات وزارت اطلاعات در خارج کشور است</ref> | اقدامات تروریستی علیه پناهندگان و گروههای کرد ایرانی در کردستان عراق<ref>ایجاد شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی در خارج کشور و بهراه انداختن دستههایی تحت نام «اعضای سابق مجاهدین» وبکارگیری آنها علیه مجاهدین و مقاومت ایران و زمینهسازی اقدامات تروریستی از اقدامات وزارت اطلاعات در خارج کشور است</ref> | ||
=== ترورهای عمده وزارت اطلاعات === | |||
«اداره حراست از قانون اساسی آلمان» واواک را یکی از دو مرکز اصلی ترور دولتی ارزیابی مینماید. وظایف این تشکیلات عبارتند از: «برقراری امنیت داخلی (منجمله مبازره با جریانات و تشکیلات اپوزیسیون)، ضد جاسوسی، کنترل ِ تردّد مسافرین، تبلیغات برونمرزی (بخصوص در کشورهای همجوار و غیرهمسایه)، اجرای اقدامات ضربتی (خرابکاری)»<ref name=":0" /> وزارت اطلاعات ترورهای زیادی را بصورت جداگانه یا بطور مشترک با سپاه پاسداران و یا در هماهنگی با کمیته ویژه انجام دادهاست که طبق اطلاعات به بیش از ۲۰۰ مورد میرسد. بخشهایی از آن عبارت است از: | «اداره حراست از قانون اساسی آلمان» واواک را یکی از دو مرکز اصلی ترور دولتی ارزیابی مینماید. وظایف این تشکیلات عبارتند از: «برقراری امنیت داخلی (منجمله مبازره با جریانات و تشکیلات اپوزیسیون)، ضد جاسوسی، کنترل ِ تردّد مسافرین، تبلیغات برونمرزی (بخصوص در کشورهای همجوار و غیرهمسایه)، اجرای اقدامات ضربتی (خرابکاری)»<ref name=":0" /> وزارت اطلاعات ترورهای زیادی را بصورت جداگانه یا بطور مشترک با سپاه پاسداران و یا در هماهنگی با کمیته ویژه انجام دادهاست که طبق اطلاعات به بیش از ۲۰۰ مورد میرسد. بخشهایی از آن عبارت است از: | ||
==== ترور مسعود رجوی ==== | |||
یکی از مهمترین اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسیس ترور مسعود رجوی بود. در ابتدای تأسیس تا سال۶۸ آخوند محمد حجازی معاونت خارجی وزارت اطلاعات مسئولیت این ترور را برعهده داشت. سعید امامی<ref group="پاورقی">سعید امامی ریاست معاونت داخلی وزارت اطلاعات در زمان رفسنجانی قتلهای زنجیرهیی در داخل و ترورهای وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگی کامل با حجازی دفتر ویژهٌ خامنهای دنبال میکرد. از جمله طرحهایی که مستقیماً توسط سعید امامی بهاجرا درآمد، طرح ترور دکتر کاظم رجوی و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشان میباشد.</ref> بهعنوان مدیر کل در اجرای این طرح با حجازی کار میکرد. یکی از افسران عملیاتی حجازی در فرانسه و سوئیس که دستاندرکار این طرح بود محمود رجبی<ref>محمود رجبی همان کسی است که در سالهای بعد در جریان قتلهای سیاسی و زنجیرهیی دست داشت و از او با نام مستعار محمدی نیز اسم برده میشود. وی که در جریان این قتلها دستگیر شده بود، بهخاطر شرکتش در ترورهای خارج کشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در این ترورها سریعاً آزاد شد.</ref> نام داشت که در ارتباط با سعید امامی بود. محمود رجبی قبل از تشکیل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعالیت میکرد و بههمراه پاسدار اطلاعاتی دیگری بهنام رضا طباطبائی در سال۱۳۶۱ با پاسپورت دیپلوماتیک به فرانسه رفته بود. مأموریت این دو نفر از طرف سپاه طراحی و اجرای ترور مسعود رجوی بود. ابوالقاسم مصباحی یکی از پایهگذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضایی آلمان و سوئیس تصریح میکند: در ۱۹۸۲ (سال۱۳۶۱) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب بهنام رضا طباطبایی و محمود رجبی با پاسپورت دیپلوماتیک به پاریس رفتند. استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک بهاین منظور بود که به آنها اجازه دهد که از موقعیت مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. مأموریت این دو نفر این بود که مسعود رجوی را به قتل برسانند اما بهدلیل اقدامات حفاظتی طرح سوءقصد در آن زمان تغییر کرد و طباطبایی و رجبی سال۸۴ به ایران بازگشتند. پس از بازگشت محمود رجبی به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجی سازماندهی شد. وی بار دیگر از طرف معاونت خارجی اطلاعات با پاسپورت عادی به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازهٌ اقامت دانشجویی کرد که با اقامت او موافقت شد. شاهدC میگوید «مأموریت رجبی این بود که تمامی فعالیتهای مجاهدین خلق حول برادر رجوی را کشف کند. او تمامی افراد با نفوذ حول رجوی را شناسایی کرد و طرحی از مکانها و جلسات تهیه کرد تا نهایتاً به تهران بدهد». یک دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه بهنام مجید صفایی که او را پرویز نیز صدا میزدند در ارتباط با محمود رجبی فعالیت جاسوسی میکرد. شاهدC میگوید: «پرویز صفایی دو منبع خارجی داشت اولین منبع یحیی گوآسمی و دومین آن ژاک سوتلو<ref>گوآسمی یک فرانسوی الجزایریالاصل بود و سوتلو نمایندهٌ گروه آکسیون دیرکت (عمل مستقیم) فرانسه». چنانکه در گزارشهای رجبی آمده بهعلت عدم امکان نفوذ در مجاهدین و هشیاری آنها طرحهایش علیه مسعود رجوی موفق نمیشود.</ref> بود. | یکی از مهمترین اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسیس ترور مسعود رجوی بود. در ابتدای تأسیس تا سال۶۸ آخوند محمد حجازی معاونت خارجی وزارت اطلاعات مسئولیت این ترور را برعهده داشت. سعید امامی<ref group="پاورقی">سعید امامی ریاست معاونت داخلی وزارت اطلاعات در زمان رفسنجانی قتلهای زنجیرهیی در داخل و ترورهای وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگی کامل با حجازی دفتر ویژهٌ خامنهای دنبال میکرد. از جمله طرحهایی که مستقیماً توسط سعید امامی بهاجرا درآمد، طرح ترور دکتر کاظم رجوی و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشان میباشد.</ref> بهعنوان مدیر کل در اجرای این طرح با حجازی کار میکرد. یکی از افسران عملیاتی حجازی در فرانسه و سوئیس که دستاندرکار این طرح بود محمود رجبی<ref>محمود رجبی همان کسی است که در سالهای بعد در جریان قتلهای سیاسی و زنجیرهیی دست داشت و از او با نام مستعار محمدی نیز اسم برده میشود. وی که در جریان این قتلها دستگیر شده بود، بهخاطر شرکتش در ترورهای خارج کشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در این ترورها سریعاً آزاد شد.</ref> نام داشت که در ارتباط با سعید امامی بود. محمود رجبی قبل از تشکیل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعالیت میکرد و بههمراه پاسدار اطلاعاتی دیگری بهنام رضا طباطبائی در سال۱۳۶۱ با پاسپورت دیپلوماتیک به فرانسه رفته بود. مأموریت این دو نفر از طرف سپاه طراحی و اجرای ترور مسعود رجوی بود. ابوالقاسم مصباحی یکی از پایهگذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضایی آلمان و سوئیس تصریح میکند: در ۱۹۸۲ (سال۱۳۶۱) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب بهنام رضا طباطبایی و محمود رجبی با پاسپورت دیپلوماتیک به پاریس رفتند. استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک بهاین منظور بود که به آنها اجازه دهد که از موقعیت مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. مأموریت این دو نفر این بود که مسعود رجوی را به قتل برسانند اما بهدلیل اقدامات حفاظتی طرح سوءقصد در آن زمان تغییر کرد و طباطبایی و رجبی سال۸۴ به ایران بازگشتند. پس از بازگشت محمود رجبی به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجی سازماندهی شد. وی بار دیگر از طرف معاونت خارجی اطلاعات با پاسپورت عادی به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازهٌ اقامت دانشجویی کرد که با اقامت او موافقت شد. شاهدC میگوید «مأموریت رجبی این بود که تمامی فعالیتهای مجاهدین خلق حول برادر رجوی را کشف کند. او تمامی افراد با نفوذ حول رجوی را شناسایی کرد و طرحی از مکانها و جلسات تهیه کرد تا نهایتاً به تهران بدهد». یک دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه بهنام مجید صفایی که او را پرویز نیز صدا میزدند در ارتباط با محمود رجبی فعالیت جاسوسی میکرد. شاهدC میگوید: «پرویز صفایی دو منبع خارجی داشت اولین منبع یحیی گوآسمی و دومین آن ژاک سوتلو<ref>گوآسمی یک فرانسوی الجزایریالاصل بود و سوتلو نمایندهٌ گروه آکسیون دیرکت (عمل مستقیم) فرانسه». چنانکه در گزارشهای رجبی آمده بهعلت عدم امکان نفوذ در مجاهدین و هشیاری آنها طرحهایش علیه مسعود رجوی موفق نمیشود.</ref> بود. | ||
خط ۵۹۶: | خط ۵۹۵: | ||
همزمان وزارت اطلاعات محمود رجبی را مأمور کرد تا ترور مسعود رجوی در سوئیس را طراحی کند. رجبی به تهران گزارش داده بود که در صورت مسافرت رجوی به سوئیس اجرای این طرح عملیتر از اجرای آن در فرانسه است. شاهدC در این زمینه میگوید: «محمود رجبی بهنوعی دریافته بود که فعالیتهای سیاسی مسعود رجوی در سوئیس جریان دارد و قرار است جریان داشته باشد. به این منظور از سوتلو خواست که در مورد مکان مسعود رجوی اطلاع کسب کند بهخصوص که فکر میکرد حذف رجوی در سوئیس سادهتر از فرانسه است که در آنجا مقیم است و بیشتر هم تحت حفاظت است. سوتلو امکانات و منابعش را بهکار گرفت تا به ایرانیها اطلاعاتی در مورد آمدن مسعود رجوی به سوئیس بدهد. آنها قصد داشتند که طرح ترور را در سوئیس اجرا کنند. وقتی که سوتلو به رجبی اطلاع داد که منبعی نزد پلیس سوئیس دارد، وزارت اطلاعات ارزیابی کرد که باید مستقیماً با این منبع وارد ارتباط شود. وزارت اطلاعات این منبع را به مبلغ ۱۰۰۰۰۰دلار آمریکایی از سوتلو خرید. منبع یک کارمند زن پلیس<ref>نقش جاسوس پلیس در ترور کاظم رجوی روزنامهٌ تریبیون دوژنو 17مرداد 76: «یک پلیس زن اهل ژنو همراه همسر ایرانی خود، در 30ژوئن بهدستور کارلا دل پونته، دادستان کنفدراسیون، بهاتهام جاسوسی دستگیر شدند. پساز سهروز بازداشت آنها آزاد شدند. .... 7سال پساز قتل رجوی، قاضی شاتلن به این نتیجه رسید: امکان زیادی دارد که یک شبکهٌ جاسوسی در سوئیس وجود داشته باشد. او وزارت عمومی کنفدراسیون را که تنها نهاد ذیصلاح در این امور است مطلع ساخت. سپس خانم کارلا دل پونته تحقیقات خود را آغاز کرد. در تاریخ سوم ژوییه وزارت عمومی این خبر را اعلام کرد: این ظن وجود دارد که مخالفان رژیم ایران در سوئیس مورد جاسوسی قرار گرفتند. … اکنون میدانیم که تنها دونفر دستگیر شدهاند: آن پلیس زن و همسرش. این دستگیریها در بامداد 30ژوئن (9 تیر 76) در منزل این زوج صورت گرفت…» شاهدC در شهادتی که در آلمان و سوئیس داده گفت: من یقین دارم که اطلاعات بسیاری در ارتباط با جاسوسی در مورد (کاظم) رجوی از طریق این کارمند پلیس در ژنو (به رژیم) رسیدهاست. من این اطلاعات را ابتدا از محمود رجبی بهدست آوردم. در سال1991 زمانی که او رئیس دفتر ریاست جمهوری در فرودگاه مهرآباد تهران بود، به من گفت که اطلاعات مشروحی در رابطه با کاظم رجوی از منبع نزد پلیس سوئیس بهدست آوردهاست. او از این منبع تحت عنوان "حاجخانم" نام میبرد. همچنین در دفتر شرکت سمساکالا با هادوی و کمالی صحبت داشتیم، کمالی گفت "ما رجوی را شکست دادیم". و اضافه کرد "حاج خانم" در این رابطه بهما کمک کردهاست. بخصوص در رابطه با ترددات رجوی. در سال 1992 (71)، من برای دیداری به ساختمان 15 واواک رفته بودم. چون بایستی هرازگاهی خودم را به واواک معرفی میکردم، از این فرصت استفاده کردم برای اینکه با دوستان قدیمیام در واواک در ساختمان15 درخواست صحبت کنم. وقتی که نزد دوستم رسیدم، متوجه شدم که کمالی نزد اوست از کمالی پرسیدم با ژاک سوتلو که من رابطه با او برقرار کرده بودم، چه کردهاست؟ (ژاک سوتلو از اعضای گروه فرانسوی آکسیون دیرکت بوده که با رژیم رابطه داشتهاست). کمالی (قاتل دکتر کاظم که فرانسه او را به رژیم پس داد) پاسخ داد که یک منبع نزد پلیس فرانسه داشته، که از طریق او، ما (واواک) در ارتباط با یک منبع در پلیس سوئیس قرار گرفتهایم و میخواست نشان دهد که ما با این منبع تا به کجا رسیدهایم. برای اثبات حرفهایش، او از یک پرونده عکسی درآورد که از فاصلهٌ نزدیک گرفته شده بود و کاظم رجوی را در آشپزخانه منزلش نشان میداد در حالی که یک فنجان چای در دست داشت. آن یک عکس رنگی بود که در آن نیمی از یک سماور نیز دیده میشد. این عکس را از پشت یکی از درهای آشپزخانه از بیرون ساختمان گرفتهاند. من احساسم این بود که عکاس در بیرون ساختمان بوده، شاید در یک حیاط یا در خیابان و یا جای دیگر. من یکبار عکسی از یک زن در دفتر سعید اسلامی (امامی) یکی از جانشینان فلاحیان، دیدم. در این رابطه گفته شد که او منبعی در پلیس سوئیس است؛ ولی توضیح داده نشد که آن زن در کیس کاظم رجوی شرکت داشتهاست.</ref> ژنو بود که سالها در استخدام وزارت اطلاعات بود و در جریان ترور دکتر کاظم رجوی نیز نقش مهمی ایفا کرد. | همزمان وزارت اطلاعات محمود رجبی را مأمور کرد تا ترور مسعود رجوی در سوئیس را طراحی کند. رجبی به تهران گزارش داده بود که در صورت مسافرت رجوی به سوئیس اجرای این طرح عملیتر از اجرای آن در فرانسه است. شاهدC در این زمینه میگوید: «محمود رجبی بهنوعی دریافته بود که فعالیتهای سیاسی مسعود رجوی در سوئیس جریان دارد و قرار است جریان داشته باشد. به این منظور از سوتلو خواست که در مورد مکان مسعود رجوی اطلاع کسب کند بهخصوص که فکر میکرد حذف رجوی در سوئیس سادهتر از فرانسه است که در آنجا مقیم است و بیشتر هم تحت حفاظت است. سوتلو امکانات و منابعش را بهکار گرفت تا به ایرانیها اطلاعاتی در مورد آمدن مسعود رجوی به سوئیس بدهد. آنها قصد داشتند که طرح ترور را در سوئیس اجرا کنند. وقتی که سوتلو به رجبی اطلاع داد که منبعی نزد پلیس سوئیس دارد، وزارت اطلاعات ارزیابی کرد که باید مستقیماً با این منبع وارد ارتباط شود. وزارت اطلاعات این منبع را به مبلغ ۱۰۰۰۰۰دلار آمریکایی از سوتلو خرید. منبع یک کارمند زن پلیس<ref>نقش جاسوس پلیس در ترور کاظم رجوی روزنامهٌ تریبیون دوژنو 17مرداد 76: «یک پلیس زن اهل ژنو همراه همسر ایرانی خود، در 30ژوئن بهدستور کارلا دل پونته، دادستان کنفدراسیون، بهاتهام جاسوسی دستگیر شدند. پساز سهروز بازداشت آنها آزاد شدند. .... 7سال پساز قتل رجوی، قاضی شاتلن به این نتیجه رسید: امکان زیادی دارد که یک شبکهٌ جاسوسی در سوئیس وجود داشته باشد. او وزارت عمومی کنفدراسیون را که تنها نهاد ذیصلاح در این امور است مطلع ساخت. سپس خانم کارلا دل پونته تحقیقات خود را آغاز کرد. در تاریخ سوم ژوییه وزارت عمومی این خبر را اعلام کرد: این ظن وجود دارد که مخالفان رژیم ایران در سوئیس مورد جاسوسی قرار گرفتند. … اکنون میدانیم که تنها دونفر دستگیر شدهاند: آن پلیس زن و همسرش. این دستگیریها در بامداد 30ژوئن (9 تیر 76) در منزل این زوج صورت گرفت…» شاهدC در شهادتی که در آلمان و سوئیس داده گفت: من یقین دارم که اطلاعات بسیاری در ارتباط با جاسوسی در مورد (کاظم) رجوی از طریق این کارمند پلیس در ژنو (به رژیم) رسیدهاست. من این اطلاعات را ابتدا از محمود رجبی بهدست آوردم. در سال1991 زمانی که او رئیس دفتر ریاست جمهوری در فرودگاه مهرآباد تهران بود، به من گفت که اطلاعات مشروحی در رابطه با کاظم رجوی از منبع نزد پلیس سوئیس بهدست آوردهاست. او از این منبع تحت عنوان "حاجخانم" نام میبرد. همچنین در دفتر شرکت سمساکالا با هادوی و کمالی صحبت داشتیم، کمالی گفت "ما رجوی را شکست دادیم". و اضافه کرد "حاج خانم" در این رابطه بهما کمک کردهاست. بخصوص در رابطه با ترددات رجوی. در سال 1992 (71)، من برای دیداری به ساختمان 15 واواک رفته بودم. چون بایستی هرازگاهی خودم را به واواک معرفی میکردم، از این فرصت استفاده کردم برای اینکه با دوستان قدیمیام در واواک در ساختمان15 درخواست صحبت کنم. وقتی که نزد دوستم رسیدم، متوجه شدم که کمالی نزد اوست از کمالی پرسیدم با ژاک سوتلو که من رابطه با او برقرار کرده بودم، چه کردهاست؟ (ژاک سوتلو از اعضای گروه فرانسوی آکسیون دیرکت بوده که با رژیم رابطه داشتهاست). کمالی (قاتل دکتر کاظم که فرانسه او را به رژیم پس داد) پاسخ داد که یک منبع نزد پلیس فرانسه داشته، که از طریق او، ما (واواک) در ارتباط با یک منبع در پلیس سوئیس قرار گرفتهایم و میخواست نشان دهد که ما با این منبع تا به کجا رسیدهایم. برای اثبات حرفهایش، او از یک پرونده عکسی درآورد که از فاصلهٌ نزدیک گرفته شده بود و کاظم رجوی را در آشپزخانه منزلش نشان میداد در حالی که یک فنجان چای در دست داشت. آن یک عکس رنگی بود که در آن نیمی از یک سماور نیز دیده میشد. این عکس را از پشت یکی از درهای آشپزخانه از بیرون ساختمان گرفتهاند. من احساسم این بود که عکاس در بیرون ساختمان بوده، شاید در یک حیاط یا در خیابان و یا جای دیگر. من یکبار عکسی از یک زن در دفتر سعید اسلامی (امامی) یکی از جانشینان فلاحیان، دیدم. در این رابطه گفته شد که او منبعی در پلیس سوئیس است؛ ولی توضیح داده نشد که آن زن در کیس کاظم رجوی شرکت داشتهاست.</ref> ژنو بود که سالها در استخدام وزارت اطلاعات بود و در جریان ترور دکتر کاظم رجوی نیز نقش مهمی ایفا کرد. | ||
==== ترور دکتر کاظم رجوی ==== | |||
اطلاعات منتشر شده توسط شورای ملی مقاومت ایران نشان میدهد که خمینی فتوای قتل دکتر کاظم رجوی را در سال۶۵ صادر کرده بود. از اوایل سال۱۳۶۶ اجرای این ترور در جمهوری اسلامی استارت خورد. ابتدا اجرای این ترور در دستور کار واحد اطلاعات سپاه به ریاست پاسدار احمد وحیدی قرار داشت. اما از اواسط سال۶۷ به پیشنهاد ریشهری وزیر اطلاعات وقت و موافقت رفسنجانی، این مسئولیت به وزارت اطلاعات سپرده شد. کمیتهٌ امور ویژه مرکب از خامنهای، رفسنجانی، ولایتی، ریشهری، فلاحیان و پاسدار محسن رضایی طرح ترور را تصویب کرد و بودجهٌ کلانی به آن اختصاص داد. وزیر اطلاعات وقت ریشهری در اسفند سال۶۷ طی نامهیی ۱۲نفر از عناصر وزارت اطلاعات را که جهت این عملیات در نظر گرفته بود، برای تکمیل آموزش به «سرهنگ مسعود مزینیراد» مربی آموزشی مدرسهٌ ضدجاسوسی واقع در پادگان لویزان معرفی نمود.<ref>آموزش تروریستها در مدرسهٌ ضدجاسوسی در پادگان لویزان و مرکز آموزشی آبیک در مدرسهٌ لویزان آموزش تئوریک اطلاعات و ضداطلاعات توسط سرکردگان ارتش به جاسوسان و تروریستها داده میشود. دورهٌ کامل آموزشی جاسوسی ـ تروریستی مدرسهٌ ضدجاسوسی واقع در پادگان لویزان شامل 5قسمت میباشد که سومین قسمت آن مربوط به کاربُرد دقیق سلاح در عملیات تروریستی است. این 12نفر آموزشهای تئوریک را همراه سایر شاگردان این مدرسه بهمدت دو ماه زیر نظر مستقیم سرهنگ مسعود مزینی گذراندند. اما مراحل پراتیک را بهطور مستقل در "مرکز آموزش آبیک" واقع در جادهٌ قدیم کرج- قزوین، نرسیده به نیروگاه برق رجایی، طی کردند. در آبیک قزوین پادگانی تأسیس شده که مانند یک شهر نیمهساخته دارای مغازه، منزل و… میباشد. خانهها و ساختمانهای این شهر کاذباند و فقط نمای ظاهری یک شهر در آن پادگان وجود دارد. در این شهر، مرحلهٌ نهایی انجام یک ترور مانور میشود. در این مانورها، سوژهٌ موردنظر از اجساد بیصاحب انتخاب میشود و شلیک بهطور واقعی روی سوژه انجام میگیرد. در مانور، عیناً صحنهٌ ترور، چندینبار به اجرا گذارده میشود. مثلاً اگر شرایط منطقهٌ اصلی ترور، بارانی یا یخبندان یا… تشخیص داده شود، مانور نیز در همان شرایط انجام میشود. به اینترتیب تمام مراحل، مانند رفتن بهداخل منازل و مغازهها، نحوهٌ نزدیک شدن به سوژه، فرار و… تماماً مانور میشود. 12نفر معرفی شده به مزینیراد در این مرکز برای تمرینات به 3تیم تقسیم شده بودند. در دو هفتهٌ اول تمرینات این 12نفر با موتور انجام میشد ولی بعداً موتور از ریل تمرینات حذف و بهجای آن بهوسیلهٌ خودرو تمرینات را ادامه دادند. هر کدام از تیمها در یک خودرو سازماندهی شد. این 3ماشین روزانه 12ساعت بهطور فشرده با سلاح یوزی در خیابانهای این پادگان با آرایش مشخصی حرکت کرده و هدف تعیینشدهیی را به رگبار بسته و متواری میشدند. نحوهٌ آرایش بدین شکل بوده که ابتدا یک ماشین 3نفره از پیِ سوژه میآمد و بعد از رسیدن به سوژه آنرا به رگبار میبست و عبور میکرد. سپس ماشین دوم با یک ترکیب دونفره از کنار سوژه عبور کرده و موفقیت عمل را چک و از انجام موفقیتآمیز عمل مطمئن میشد و تیر خلاص شلیک میکرد. با اندکی فاصله، ماشین سوم از این دو ماشین حرکت میکرد و از صحنهٌ عملیات فیلم میگرفت. با توجه به فضای بارندگی در اروپا تمرینات تروریستها زیرِ باران و بر روی جادهٌ لغزنده انجام میشد. تمرینات دوماه به طول انجامید و در این مدت 4 جسد به عنوان سوژه، هدف شلیک تروریستها قرار گرفت و همهٌ این اجساد در اثر کثرت شلیک کاملاً متلاشی شدند.</ref> ریشهری طی این نامه نوشته بود که: به آقایان دانش، عراقی، فاضلی، کمالی، سجادیان و… آموزش کامل بدهید! در نظر داشته باشید که این ۱۲تَن پس از آموزش باید به آقای عمادالدین طاهرپور041<ref>عمادالدین طاهرپور041 کیست؟ در دفترچهٌ کُد مدرسهٌ لویزان، کُد041 بهمعنای دوسلدورف آلمان است. طاهرپور یک عامل وزارت اطلاعات است که در ظاهر یک استراحتگاه را در شهر دوسلدورف آلمان اداره میکند. اما این استراحتگاه در واقع سرپل تروریستهای اعزامی وزارت اطلاعات است. در مواقعی که وزارت اطلاعات نمیخواهد ردی از خودش در ترددها بهجا بگذارد از هتلها استفاده نمیکند و از یکسری سرپلها برای اینکار استفاده مینماید که یکی از این مراکز استراحتگاهی است که توسط عمادالدین طاهرپور در شهر دوسلدورف آلمان دایر شدهاست. ریل استفاده از این استراحتگاه ایناست که از سفارت و یا کنسولگریهای جمهوری اسلامی در آلمان (و بعضی وقتها از ایران یا سفارتخانهٌ کشورهای دیگر) با طاهرپور تماس گرفته و اطلاع میدهند که میهمان داریم و او از افراد معرفی شده کارت شناسایی نمیخواهد. آدرس این سرپل ارتباطی بهشرح زیر میباشد: SCHTZEN STR35 DUSSULDORF GERMANY دفتر کار عمادالدین طاهرپور در طبقهٌ پایین این ساختمان است. این مرکز هیچ تابلو و علامت مشخصهیی ندارد. در طبقهٌ دوم این ساختمان نیز دفتری وجود داشت که کارهای پشتیبانی و استقرار میهمانان را برنامهریزی میکرد و مسئول آن فردی بهنام بنیجاهد بود. عناصر وزارت اطلاعات که به این استراحتگاه مراجعه میکردند، توسط بنیجاهد در یک خانهٌ مسکونی مخفی اسکان داده میشدند. آدرس یکی از این منازل مخفی بهشرح زیر است: PRIENSGEGRG ST 87 DUSSULDORF GERMANY – به نقل از منابع مجاهدین خلق ایران</ref>مراجعه کنند، لذا نهایت همکاری را با این افراد بکنید… در اردیبهشت۶۸ اکیپ ویژهیی از عناصر ترور وزارت اطلاعات به سوئیس آمدند و مرحلهٌ اول شناسایی را انجام دادند. اما بهدلیل مرگ خمینی در خرداد همان سال پیگیری این طرح چندی به تعویق افتاد. چند هفته پس از مرگ خمینی طرح ترور دکتر کاظم رجوی مجددا پیگیری شد.<ref>منابع مجاهدین معتقدند جمهوری اسلامی و شخص خمینی دلایل زیادی برای ترور کاظم رجوی داشتند. چرا که او فعالیت وسیعی در زمینهٌ افشای نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی از اولین سالهای حکومت خمینی داشت بهصورتیکه در سازمان ملل در ژنو و در نیویورک و در دیگر مجامع حقوق بشری او کاملا شناخته شده بود. چنانکه همین گزارش میافزاید علیرغم گذشت سالهای طولانی از ترور کاظم رجوی دوستان و همکاران و شاگردان او بیشترین کمک رد پیگیری پرونده نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی دارند.</ref> ابوالقاسم مصباحی (شاهدC) در این باره میگوید: «هدف از حذف رجوی این بود که در ابتدای ریاست جمهوری رفسنجانی، میخواستند ثابت کنند که قدرتمندیم و همهٌ امکانات را در دست داریم». سه طرح آلترناتیو | اطلاعات منتشر شده توسط شورای ملی مقاومت ایران نشان میدهد که خمینی فتوای قتل دکتر کاظم رجوی را در سال۶۵ صادر کرده بود. از اوایل سال۱۳۶۶ اجرای این ترور در جمهوری اسلامی استارت خورد. ابتدا اجرای این ترور در دستور کار واحد اطلاعات سپاه به ریاست پاسدار احمد وحیدی قرار داشت. اما از اواسط سال۶۷ به پیشنهاد ریشهری وزیر اطلاعات وقت و موافقت رفسنجانی، این مسئولیت به وزارت اطلاعات سپرده شد. کمیتهٌ امور ویژه مرکب از خامنهای، رفسنجانی، ولایتی، ریشهری، فلاحیان و پاسدار محسن رضایی طرح ترور را تصویب کرد و بودجهٌ کلانی به آن اختصاص داد. وزیر اطلاعات وقت ریشهری در اسفند سال۶۷ طی نامهیی ۱۲نفر از عناصر وزارت اطلاعات را که جهت این عملیات در نظر گرفته بود، برای تکمیل آموزش به «سرهنگ مسعود مزینیراد» مربی آموزشی مدرسهٌ ضدجاسوسی واقع در پادگان لویزان معرفی نمود.<ref>آموزش تروریستها در مدرسهٌ ضدجاسوسی در پادگان لویزان و مرکز آموزشی آبیک در مدرسهٌ لویزان آموزش تئوریک اطلاعات و ضداطلاعات توسط سرکردگان ارتش به جاسوسان و تروریستها داده میشود. دورهٌ کامل آموزشی جاسوسی ـ تروریستی مدرسهٌ ضدجاسوسی واقع در پادگان لویزان شامل 5قسمت میباشد که سومین قسمت آن مربوط به کاربُرد دقیق سلاح در عملیات تروریستی است. این 12نفر آموزشهای تئوریک را همراه سایر شاگردان این مدرسه بهمدت دو ماه زیر نظر مستقیم سرهنگ مسعود مزینی گذراندند. اما مراحل پراتیک را بهطور مستقل در "مرکز آموزش آبیک" واقع در جادهٌ قدیم کرج- قزوین، نرسیده به نیروگاه برق رجایی، طی کردند. در آبیک قزوین پادگانی تأسیس شده که مانند یک شهر نیمهساخته دارای مغازه، منزل و… میباشد. خانهها و ساختمانهای این شهر کاذباند و فقط نمای ظاهری یک شهر در آن پادگان وجود دارد. در این شهر، مرحلهٌ نهایی انجام یک ترور مانور میشود. در این مانورها، سوژهٌ موردنظر از اجساد بیصاحب انتخاب میشود و شلیک بهطور واقعی روی سوژه انجام میگیرد. در مانور، عیناً صحنهٌ ترور، چندینبار به اجرا گذارده میشود. مثلاً اگر شرایط منطقهٌ اصلی ترور، بارانی یا یخبندان یا… تشخیص داده شود، مانور نیز در همان شرایط انجام میشود. به اینترتیب تمام مراحل، مانند رفتن بهداخل منازل و مغازهها، نحوهٌ نزدیک شدن به سوژه، فرار و… تماماً مانور میشود. 12نفر معرفی شده به مزینیراد در این مرکز برای تمرینات به 3تیم تقسیم شده بودند. در دو هفتهٌ اول تمرینات این 12نفر با موتور انجام میشد ولی بعداً موتور از ریل تمرینات حذف و بهجای آن بهوسیلهٌ خودرو تمرینات را ادامه دادند. هر کدام از تیمها در یک خودرو سازماندهی شد. این 3ماشین روزانه 12ساعت بهطور فشرده با سلاح یوزی در خیابانهای این پادگان با آرایش مشخصی حرکت کرده و هدف تعیینشدهیی را به رگبار بسته و متواری میشدند. نحوهٌ آرایش بدین شکل بوده که ابتدا یک ماشین 3نفره از پیِ سوژه میآمد و بعد از رسیدن به سوژه آنرا به رگبار میبست و عبور میکرد. سپس ماشین دوم با یک ترکیب دونفره از کنار سوژه عبور کرده و موفقیت عمل را چک و از انجام موفقیتآمیز عمل مطمئن میشد و تیر خلاص شلیک میکرد. با اندکی فاصله، ماشین سوم از این دو ماشین حرکت میکرد و از صحنهٌ عملیات فیلم میگرفت. با توجه به فضای بارندگی در اروپا تمرینات تروریستها زیرِ باران و بر روی جادهٌ لغزنده انجام میشد. تمرینات دوماه به طول انجامید و در این مدت 4 جسد به عنوان سوژه، هدف شلیک تروریستها قرار گرفت و همهٌ این اجساد در اثر کثرت شلیک کاملاً متلاشی شدند.</ref> ریشهری طی این نامه نوشته بود که: به آقایان دانش، عراقی، فاضلی، کمالی، سجادیان و… آموزش کامل بدهید! در نظر داشته باشید که این ۱۲تَن پس از آموزش باید به آقای عمادالدین طاهرپور041<ref>عمادالدین طاهرپور041 کیست؟ در دفترچهٌ کُد مدرسهٌ لویزان، کُد041 بهمعنای دوسلدورف آلمان است. طاهرپور یک عامل وزارت اطلاعات است که در ظاهر یک استراحتگاه را در شهر دوسلدورف آلمان اداره میکند. اما این استراحتگاه در واقع سرپل تروریستهای اعزامی وزارت اطلاعات است. در مواقعی که وزارت اطلاعات نمیخواهد ردی از خودش در ترددها بهجا بگذارد از هتلها استفاده نمیکند و از یکسری سرپلها برای اینکار استفاده مینماید که یکی از این مراکز استراحتگاهی است که توسط عمادالدین طاهرپور در شهر دوسلدورف آلمان دایر شدهاست. ریل استفاده از این استراحتگاه ایناست که از سفارت و یا کنسولگریهای جمهوری اسلامی در آلمان (و بعضی وقتها از ایران یا سفارتخانهٌ کشورهای دیگر) با طاهرپور تماس گرفته و اطلاع میدهند که میهمان داریم و او از افراد معرفی شده کارت شناسایی نمیخواهد. آدرس این سرپل ارتباطی بهشرح زیر میباشد: SCHTZEN STR35 DUSSULDORF GERMANY دفتر کار عمادالدین طاهرپور در طبقهٌ پایین این ساختمان است. این مرکز هیچ تابلو و علامت مشخصهیی ندارد. در طبقهٌ دوم این ساختمان نیز دفتری وجود داشت که کارهای پشتیبانی و استقرار میهمانان را برنامهریزی میکرد و مسئول آن فردی بهنام بنیجاهد بود. عناصر وزارت اطلاعات که به این استراحتگاه مراجعه میکردند، توسط بنیجاهد در یک خانهٌ مسکونی مخفی اسکان داده میشدند. آدرس یکی از این منازل مخفی بهشرح زیر است: PRIENSGEGRG ST 87 DUSSULDORF GERMANY – به نقل از منابع مجاهدین خلق ایران</ref>مراجعه کنند، لذا نهایت همکاری را با این افراد بکنید… در اردیبهشت۶۸ اکیپ ویژهیی از عناصر ترور وزارت اطلاعات به سوئیس آمدند و مرحلهٌ اول شناسایی را انجام دادند. اما بهدلیل مرگ خمینی در خرداد همان سال پیگیری این طرح چندی به تعویق افتاد. چند هفته پس از مرگ خمینی طرح ترور دکتر کاظم رجوی مجددا پیگیری شد.<ref>منابع مجاهدین معتقدند جمهوری اسلامی و شخص خمینی دلایل زیادی برای ترور کاظم رجوی داشتند. چرا که او فعالیت وسیعی در زمینهٌ افشای نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی از اولین سالهای حکومت خمینی داشت بهصورتیکه در سازمان ملل در ژنو و در نیویورک و در دیگر مجامع حقوق بشری او کاملا شناخته شده بود. چنانکه همین گزارش میافزاید علیرغم گذشت سالهای طولانی از ترور کاظم رجوی دوستان و همکاران و شاگردان او بیشترین کمک رد پیگیری پرونده نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی دارند.</ref> ابوالقاسم مصباحی (شاهدC) در این باره میگوید: «هدف از حذف رجوی این بود که در ابتدای ریاست جمهوری رفسنجانی، میخواستند ثابت کنند که قدرتمندیم و همهٌ امکانات را در دست داریم». سه طرح آلترناتیو | ||
خط ۷۰۱: | خط ۷۰۰: | ||
یدالله صمدی که از فعالان ترور کاظم رجوی است نیز جزو قاتلین قتلهای زنجیرهیی و در ارتباط نزدیک با سعید امامی است که در بهمن۷۸ برای فرار از دستگیری مدتی به مسکو رفته بود. | یدالله صمدی که از فعالان ترور کاظم رجوی است نیز جزو قاتلین قتلهای زنجیرهیی و در ارتباط نزدیک با سعید امامی است که در بهمن۷۸ برای فرار از دستگیری مدتی به مسکو رفته بود. | ||
'''ترور محمدحسین نقدی نمایندهٌ شورایملی مقاومت در ایتالیا''' | ==== '''ترور محمدحسین نقدی نمایندهٌ شورایملی مقاومت در ایتالیا''' ==== | ||
محمدحسین نقدی عضو و نمایندهٌ شورای ملی مقاومت در ایتالیا در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا شهر رم توسط دو تروریست جمهوری اسلامی که سوار بر یک موتور بودند مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید. | محمدحسین نقدی عضو و نمایندهٌ شورای ملی مقاومت در ایتالیا در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا شهر رم توسط دو تروریست جمهوری اسلامی که سوار بر یک موتور بودند مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید. | ||
خط ۸۱۵: | خط ۸۱۳: | ||
۲۵ اسفند ۱۳۷۱ (۱۶ مارس ۱۹۹۲) | ۲۵ اسفند ۱۳۷۱ (۱۶ مارس ۱۹۹۲) | ||
=== اقدام تروریستی با توپهای غولپیکر ۳۲۰میلیمتری === | |||
==== '''۱ - در پاریس علیه مقر اقامت مریم رجوی''' ==== | |||
مجاهدین معتقدند بعداز اعلام ریاست جمهوری خانم مریم رجوی در ۳۰مهر۷۲ از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ایشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد بههر قیمت یا فرانسه را مجبور کند، از مریم رجوی بخواهد خاک این کشور را ترک کند یا اینکه اقدامات تروریستی علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار میدارند که از همان ابتدا، خامنهای و رفسنجانی، فلاحیان و حجازی و سعید امامی را مأمور تدوین طرحهای جدید تروریستی و تهیهٌ مقدمات لازم برای اجرای آنها کردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازی شبکهٌ جاسوسی و تروریستی در فرانسه بود. بههمین منظور وزارت اطلاعات فردی بهنام عاصمی را بدون اطلاع رسمی به مقامات فرانسوی به این کشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مأمور بازسازی و فعال کردن سیستمهای تروریستی و جاسوسی شد. | مجاهدین معتقدند بعداز اعلام ریاست جمهوری خانم مریم رجوی در ۳۰مهر۷۲ از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ایشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد بههر قیمت یا فرانسه را مجبور کند، از مریم رجوی بخواهد خاک این کشور را ترک کند یا اینکه اقدامات تروریستی علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار میدارند که از همان ابتدا، خامنهای و رفسنجانی، فلاحیان و حجازی و سعید امامی را مأمور تدوین طرحهای جدید تروریستی و تهیهٌ مقدمات لازم برای اجرای آنها کردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازی شبکهٌ جاسوسی و تروریستی در فرانسه بود. بههمین منظور وزارت اطلاعات فردی بهنام عاصمی را بدون اطلاع رسمی به مقامات فرانسوی به این کشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مأمور بازسازی و فعال کردن سیستمهای تروریستی و جاسوسی شد. | ||
خط ۹۰۴: | خط ۹۰۲: | ||
هفتهنامهٌ مبین در تاریخ ۱۱دی۷۹، علت تغییر مسئولیت سعید امامی در سال۷۵ را ناشی از لورفتن موشکهای ارسالی به بلژیک میداند و مینویسد «سعید امامی در سال۶۸ مقارن با آغاز وزارت علی فلاحیان در سن۲۹ یا ۳۰سالگی! بهمعاونت امنیتی منصوب میشود و تا سال۷۵ که بهعلت آشکارشدن نقش وی در قاچاق موشک و ظاهراً توپ ۱۰۶میلیمتری به کشور بلژیک، از طریق جاسازی در کانتینرهای حاوی خیارشور که باعث تیرهشدن روابط ایران و بلژیک گردید از سمت خود معزول میگردد». | هفتهنامهٌ مبین در تاریخ ۱۱دی۷۹، علت تغییر مسئولیت سعید امامی در سال۷۵ را ناشی از لورفتن موشکهای ارسالی به بلژیک میداند و مینویسد «سعید امامی در سال۶۸ مقارن با آغاز وزارت علی فلاحیان در سن۲۹ یا ۳۰سالگی! بهمعاونت امنیتی منصوب میشود و تا سال۷۵ که بهعلت آشکارشدن نقش وی در قاچاق موشک و ظاهراً توپ ۱۰۶میلیمتری به کشور بلژیک، از طریق جاسازی در کانتینرهای حاوی خیارشور که باعث تیرهشدن روابط ایران و بلژیک گردید از سمت خود معزول میگردد». | ||
'''۲ - در بغداد علیه دفتر مرکزی مجاهدین''' | ==== '''۲ - در بغداد علیه دفتر مرکزی مجاهدین''' ==== | ||
بهکارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری در بغداد | بهکارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری در بغداد | ||
خط ۹۹۴: | خط ۹۹۱: | ||
این اطلاعات میافزاید توجیه تروریستها در طبقهٌ هفتم آپارتمان شمارهٌ ۲۵۹ در ساختمان دهطبقهیی در میدان آزادی تهران صورت گرفت. دیدارهای هماهنگی با تروریستها برای اجرای عملیات در ایلام در چند هتل و از جمله هتل کربلا و دالاهو صورت گرفته بود. | این اطلاعات میافزاید توجیه تروریستها در طبقهٌ هفتم آپارتمان شمارهٌ ۲۵۹ در ساختمان دهطبقهیی در میدان آزادی تهران صورت گرفت. دیدارهای هماهنگی با تروریستها برای اجرای عملیات در ایلام در چند هتل و از جمله هتل کربلا و دالاهو صورت گرفته بود. | ||
=== | === ترورهای جمهوری اسلامی در ترکیه === | ||
در طول دو دههٌ ۶۰ و ۷۰ جمهوری اسلامی، ترکیه را بهعنوان یکی از اصلیترین مراکز تروریسم خود، تبدیل کرد. ترور مخالفان ایرانی، ترور دیپلوماتهای خارجی و روشنفکران ترک، آدمربایی و شکنجهٌ قربانیان در خاک ترکیه و انفجار و بمبگذاری، بخشی از این تروریسم در ترکیه است. علاوه بر این جمهوری اسلامی از ترکیه بهعنوان سرپل تروریسم خود در کشورهای دیگر استفاده میکند. دستگاههای گستردهٌ فرهنگی – سیاسی در ترکیه به عضوگیریهای محلی و اعزام آنها به پادگانهای مراکز آموزش تروریستی در ایران و سازمان دادن آنها برای عملیات تروریستی مبادرت میکنند. واحد اطلاعات سپاه پاسداران، نیروی قدس، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و سفارتخانه و کنسولگریهای رژیم در آنکارا و استانبول و وزارت کشور جمهوری اسلامی بهصورت موازی یا هماهنگ و مکمل یکدیگر در این اقدامات تروریستی در ترکیه طی این دو دههٌ شرکت داشتند. یکی از وظایف اصلی ادارهٌ کل وزارت اطلاعات آذربایجان غربی در ارومیه، و ادارات تابعهٌ آن در شهرهای این استان بویژه خوی و سلماس، سازمان دادن فعالیتهای تروریستی رژیم در ترکیه است. | در طول دو دههٌ ۶۰ و ۷۰ جمهوری اسلامی، ترکیه را بهعنوان یکی از اصلیترین مراکز تروریسم خود، تبدیل کرد. ترور مخالفان ایرانی، ترور دیپلوماتهای خارجی و روشنفکران ترک، آدمربایی و شکنجهٌ قربانیان در خاک ترکیه و انفجار و بمبگذاری، بخشی از این تروریسم در ترکیه است. علاوه بر این جمهوری اسلامی از ترکیه بهعنوان سرپل تروریسم خود در کشورهای دیگر استفاده میکند. دستگاههای گستردهٌ فرهنگی – سیاسی در ترکیه به عضوگیریهای محلی و اعزام آنها به پادگانهای مراکز آموزش تروریستی در ایران و سازمان دادن آنها برای عملیات تروریستی مبادرت میکنند. واحد اطلاعات سپاه پاسداران، نیروی قدس، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و سفارتخانه و کنسولگریهای رژیم در آنکارا و استانبول و وزارت کشور جمهوری اسلامی بهصورت موازی یا هماهنگ و مکمل یکدیگر در این اقدامات تروریستی در ترکیه طی این دو دههٌ شرکت داشتند. یکی از وظایف اصلی ادارهٌ کل وزارت اطلاعات آذربایجان غربی در ارومیه، و ادارات تابعهٌ آن در شهرهای این استان بویژه خوی و سلماس، سازمان دادن فعالیتهای تروریستی رژیم در ترکیه است. | ||
خط ۱٬۰۱۶: | خط ۱٬۰۱۲: | ||
تروریستهای ایرانی و ترک که جمهوری اسلامی آنها را برای اجرای منویات شوم خود بهکار میگیرد، سلاح و مهمات از جمله کلت کمری، یوزی، نارنجک و خمپاره را از دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه دریافت میکنند. از جمله عرفان چاغرچی که سرتیم تروریستها و ترک بود و علیاکبر قربانی را ربوده و به عوامل وزارت اطلاعات در استانبول تحویل داد، سلاحها و تجهیزات لازم برای مأموریتهای تروریستی خود را از محسن کارگر آزاد معاون کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول و دیگر دیپلماتها میگرفته و بعداز عملیات به آنها تحویل میدادهاست. روزنامهٌ ملیت ۲۶مارس۹۶، اعترافهای چاغرچی در بارهٌ سابقهٌ تشکیل یک باند تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی را درج کردهاست. چاغرچی میگوید: «در سال ۱۹۸۳ نزد طاهری، سرکنسول ایران در استانبول رفتم. او مرا به ایران نزد احمد کریمی فرستاد. کریمی در ایران به ما جا داد و آموزش را شروع کرد. هنگام بازگشت به ترکیه، احمد کریمی ما را برای عملیات توجیه کرد. سلاحهایمان را از دست دو مأمور ساواما به نامهای علی و مصطفی میگرفتیم. این سلاحها را در خانههایی که پیاپی عوض میشدند، نگهداری میکردیم». چاغرچی پس از توضیحاتی در بارهٌ قتل چتین امک و توران دورسون، دو روزنامهنگار ترک، میگوید: «پس از قتل دورسون، من سلاحها را در منطقهٌ بشیکتاش تحویل دیپلوماتهای ایرانی، به نامهای مجید شادکار و محسن کارگر آزاد دادم و آنها سلاحها را در صندوق عقب یک بنز گذاشتند». | تروریستهای ایرانی و ترک که جمهوری اسلامی آنها را برای اجرای منویات شوم خود بهکار میگیرد، سلاح و مهمات از جمله کلت کمری، یوزی، نارنجک و خمپاره را از دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه دریافت میکنند. از جمله عرفان چاغرچی که سرتیم تروریستها و ترک بود و علیاکبر قربانی را ربوده و به عوامل وزارت اطلاعات در استانبول تحویل داد، سلاحها و تجهیزات لازم برای مأموریتهای تروریستی خود را از محسن کارگر آزاد معاون کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول و دیگر دیپلماتها میگرفته و بعداز عملیات به آنها تحویل میدادهاست. روزنامهٌ ملیت ۲۶مارس۹۶، اعترافهای چاغرچی در بارهٌ سابقهٌ تشکیل یک باند تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی را درج کردهاست. چاغرچی میگوید: «در سال ۱۹۸۳ نزد طاهری، سرکنسول ایران در استانبول رفتم. او مرا به ایران نزد احمد کریمی فرستاد. کریمی در ایران به ما جا داد و آموزش را شروع کرد. هنگام بازگشت به ترکیه، احمد کریمی ما را برای عملیات توجیه کرد. سلاحهایمان را از دست دو مأمور ساواما به نامهای علی و مصطفی میگرفتیم. این سلاحها را در خانههایی که پیاپی عوض میشدند، نگهداری میکردیم». چاغرچی پس از توضیحاتی در بارهٌ قتل چتین امک و توران دورسون، دو روزنامهنگار ترک، میگوید: «پس از قتل دورسون، من سلاحها را در منطقهٌ بشیکتاش تحویل دیپلوماتهای ایرانی، به نامهای مجید شادکار و محسن کارگر آزاد دادم و آنها سلاحها را در صندوق عقب یک بنز گذاشتند». | ||
==== | ==== '''۱ -''' '''ربودن ابوالحسن مجتهدزاده یک عضو مجاهدین در ترکیه''' ==== | ||
'''۱ -''' '''ربودن ابوالحسن مجتهدزاده یک عضو مجاهدین در ترکیه''' | |||
ناظران اظهار میدارند بعداز آخرین عملیات مجاهدین که به فروغ جاویدان معروف است، وزارت اطلاعات از درون نظام بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت که چرا از برنامهٌ عملیات مجاهدین بهموقع مطلع نبودهاست و از این وزارتخانه میخواستند که گزارشی از وضعیت مجاهدین بدهد. وزارت اطلاعات با استفاده از دیپلوماتهایش در ترکیه در تاریخ ۱۹آذر۱۳۶۷ اقدام به ربودن یک عضو مجاهدین به نام ابوالحسن مجتهدزاده در شهر استانبول کرد. روز ۱۹مهرماه۱۳۶۷حدود ۱۰تروریست جمهوری اسلامی که با چند خودرو حرکت میکردند با ترتیب دادن یک تصادف ساختگی در منطقهٌ آکسارای استانبول مجتهدزاده را ربودند. وی را در روزهای اول در دو خانهٌ امن مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. تروریستها برای کشف نشدن محل اختفای مجتهدزاده توسط پلیس ترکیه از روز سوم او را به کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول منتقل کردند که بهدلیل مصونیت دیپلوماتیک پلیس نمیتوانست به آن مراجعه کند. از همان ابتدا یکی از دیپلوماتهای ایران بهنام مهران باقری با نامهای مستعار جاوید و جواد شکنجه و بازجویی از مجتهدزاده را شروع کرد. در این مدت بارها برای او صحنهٌ اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا او را وادار به دادن اطلاعات بکنند. در قسمتی از گزارشی که مجتهدزاده از دوران اسارتش نوشته آمدهاست: «در کنسولگری شکنجهها شدیدتر بود. از اینکه نتوانسته بودند اطلاعاتی از من بگیرند مثل مار زخمخورده شده بودند. از ابتدای دستگیری تا آخرین لحظهیی که از چنگال این دژخیمان بیرون آمدم یک لحظه ناکام گذاشتن این مزدوران را از یاد نبردم. بههمین خاطر در روز دوم انتقالم به کنسولگری یعنی ۲۵مهر۶۷ اقدام به یک عمل انتحاری کردم. طرح این بود که خودم را از پنجرهٌ دستشویی به بیرون پرتاپ کرده و در ضمن پرتاپ با فریاد «مرگ بر خمینی - دورد بر رجوی» لااقل بتوانم با صدایم مردم را متوجه ماجرا نمایم. برای اجرای طرح به بهانهٌ دستشوئی رفتم، سه نفر از مزدوران با من آمدند، با دو دست و سر به شیشه خیز برداشتم، ولی پنجره دو جداره بود. اولین شیشه که شکست مزدوری بهنام محسن مرا از پشت گرفت و بعد با ۷–۸ نفر دیگر مرا زیر مشت و لگد و بعد شکنجه قرار دادند. بهطوریکه بعد از یکساعت خون استفراغ کردم. مرا مجدداًبه قفس انداختند، یکی دو ساعت بعد مرا از قفس خارج کردند و چیزی بهنام «منگه سر» دور سرم بستند و با گیرههایی که داشت شروع به بستن آن کردند. جلوی دهانم را گرفته بودند و به پیچاندن ادامه میدادند در اثر فشار حس میکردم تمامی سلولهای بدنم و بهویژه سلولهای مغزم دارند یک به یک میشکنند. با این وضعیت مرا دوبار داخل قفس کردند و تمام شب مانع خوابیدن من شدند». | ناظران اظهار میدارند بعداز آخرین عملیات مجاهدین که به فروغ جاویدان معروف است، وزارت اطلاعات از درون نظام بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت که چرا از برنامهٌ عملیات مجاهدین بهموقع مطلع نبودهاست و از این وزارتخانه میخواستند که گزارشی از وضعیت مجاهدین بدهد. وزارت اطلاعات با استفاده از دیپلوماتهایش در ترکیه در تاریخ ۱۹آذر۱۳۶۷ اقدام به ربودن یک عضو مجاهدین به نام ابوالحسن مجتهدزاده در شهر استانبول کرد. روز ۱۹مهرماه۱۳۶۷حدود ۱۰تروریست جمهوری اسلامی که با چند خودرو حرکت میکردند با ترتیب دادن یک تصادف ساختگی در منطقهٌ آکسارای استانبول مجتهدزاده را ربودند. وی را در روزهای اول در دو خانهٌ امن مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. تروریستها برای کشف نشدن محل اختفای مجتهدزاده توسط پلیس ترکیه از روز سوم او را به کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول منتقل کردند که بهدلیل مصونیت دیپلوماتیک پلیس نمیتوانست به آن مراجعه کند. از همان ابتدا یکی از دیپلوماتهای ایران بهنام مهران باقری با نامهای مستعار جاوید و جواد شکنجه و بازجویی از مجتهدزاده را شروع کرد. در این مدت بارها برای او صحنهٌ اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا او را وادار به دادن اطلاعات بکنند. در قسمتی از گزارشی که مجتهدزاده از دوران اسارتش نوشته آمدهاست: «در کنسولگری شکنجهها شدیدتر بود. از اینکه نتوانسته بودند اطلاعاتی از من بگیرند مثل مار زخمخورده شده بودند. از ابتدای دستگیری تا آخرین لحظهیی که از چنگال این دژخیمان بیرون آمدم یک لحظه ناکام گذاشتن این مزدوران را از یاد نبردم. بههمین خاطر در روز دوم انتقالم به کنسولگری یعنی ۲۵مهر۶۷ اقدام به یک عمل انتحاری کردم. طرح این بود که خودم را از پنجرهٌ دستشویی به بیرون پرتاپ کرده و در ضمن پرتاپ با فریاد «مرگ بر خمینی - دورد بر رجوی» لااقل بتوانم با صدایم مردم را متوجه ماجرا نمایم. برای اجرای طرح به بهانهٌ دستشوئی رفتم، سه نفر از مزدوران با من آمدند، با دو دست و سر به شیشه خیز برداشتم، ولی پنجره دو جداره بود. اولین شیشه که شکست مزدوری بهنام محسن مرا از پشت گرفت و بعد با ۷–۸ نفر دیگر مرا زیر مشت و لگد و بعد شکنجه قرار دادند. بهطوریکه بعد از یکساعت خون استفراغ کردم. مرا مجدداًبه قفس انداختند، یکی دو ساعت بعد مرا از قفس خارج کردند و چیزی بهنام «منگه سر» دور سرم بستند و با گیرههایی که داشت شروع به بستن آن کردند. جلوی دهانم را گرفته بودند و به پیچاندن ادامه میدادند در اثر فشار حس میکردم تمامی سلولهای بدنم و بهویژه سلولهای مغزم دارند یک به یک میشکنند. با این وضعیت مرا دوبار داخل قفس کردند و تمام شب مانع خوابیدن من شدند». | ||
خط ۱٬۰۳۷: | خط ۱٬۰۳۱: | ||
شماری از اعضای تیم عملیاتی عبارت بودند از مهران باقری، خسرو عبداللهی، رسول باقرنژاد شایان، باختری، صادق سرلک و معین صالحپور. جمهوری اسلامی در آخرین روزها برای همهٌ این تروریستها پاسپورت دیپلوماتیک صادر کرده بود تا بتوانند خودشان را از معرکه نجات دهند. برای مهران باقری (جاوید) در تاریخ ۲۸مهرماه۶۸یعنی همان روز انتقال مجتهدزاده به تهران پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۵۷۷۶ صادر شده بود. برای خسرو عبداللهی که در انتقال مجتهدزاده به تهران شرکت داشت نیز، پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۷۷۵ در تاریخ ۲۸مهرماه ۱۳۶۷ صادر شده بود. برای رسول باقرنژاد شایان نیز پاسپورت دیپلوماتیک تهیه شده بود. همهٌ تروریستها بهرغم دستگیر شدن بهدلیل داشتن پاسپورت دیپلوماتیک، آزاد شده و به ایران بازگشتند. ستاد پشتیبانی مستقر در سلماس، هدایت تروریستها به ترکیه، تعیین مسیر رفت و بازگشت آنها و تهیه امکانات لازم برای آنها را بهعهده داشت. تروریستها بهطور رسمی از مرز بازرگان به ترکیه وارد شده بودند و قصد داشتند از همین مسیر به ایران برگردند. ادارهٌ اطلاعات سلماس دو مسیر زاپاس یکی از باشقلعه و دیگری دوغوبایزید در نظر گرفته بود. | شماری از اعضای تیم عملیاتی عبارت بودند از مهران باقری، خسرو عبداللهی، رسول باقرنژاد شایان، باختری، صادق سرلک و معین صالحپور. جمهوری اسلامی در آخرین روزها برای همهٌ این تروریستها پاسپورت دیپلوماتیک صادر کرده بود تا بتوانند خودشان را از معرکه نجات دهند. برای مهران باقری (جاوید) در تاریخ ۲۸مهرماه۶۸یعنی همان روز انتقال مجتهدزاده به تهران پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۵۷۷۶ صادر شده بود. برای خسرو عبداللهی که در انتقال مجتهدزاده به تهران شرکت داشت نیز، پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۷۷۵ در تاریخ ۲۸مهرماه ۱۳۶۷ صادر شده بود. برای رسول باقرنژاد شایان نیز پاسپورت دیپلوماتیک تهیه شده بود. همهٌ تروریستها بهرغم دستگیر شدن بهدلیل داشتن پاسپورت دیپلوماتیک، آزاد شده و به ایران بازگشتند. ستاد پشتیبانی مستقر در سلماس، هدایت تروریستها به ترکیه، تعیین مسیر رفت و بازگشت آنها و تهیه امکانات لازم برای آنها را بهعهده داشت. تروریستها بهطور رسمی از مرز بازرگان به ترکیه وارد شده بودند و قصد داشتند از همین مسیر به ایران برگردند. ادارهٌ اطلاعات سلماس دو مسیر زاپاس یکی از باشقلعه و دیگری دوغوبایزید در نظر گرفته بود. | ||
سفارت و کنسولگریهای جمهوری اسلامی در ترکیه | |||
ادارهٌ دوازدهم وزارت خارجه به سرپرستی محمود طاهری در طراحی و هدایت این عمل تروریستی شرکت داشت. منوچهر متکی سفیر وقت جمهوری اسلامی در آنکارا مسئولیت حل و فصل مسائل قانونی و حقوقی و استفاده از امکانات دیپلوماتیک برای تروریستها را بهعهده داشت. منوچهر متکی بعدها معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شد. عباس لطیفی کنسول وقت ایران در آنکارا نیز نقش فعالی در این عملیات تروریستی بر عهده داشت. اما از کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول که بیشترین نقش را در تروریسم این نظام در ۲۳سال گذشته داشتهاست، افراد زیر در ربودن و شکنجهٌ مجتهدزاده و انتقال ناموفق وی به ایران شرکت داشتند: | ادارهٌ دوازدهم وزارت خارجه به سرپرستی محمود طاهری در طراحی و هدایت این عمل تروریستی شرکت داشت. منوچهر متکی سفیر وقت جمهوری اسلامی در آنکارا مسئولیت حل و فصل مسائل قانونی و حقوقی و استفاده از امکانات دیپلوماتیک برای تروریستها را بهعهده داشت. منوچهر متکی بعدها معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شد. عباس لطیفی کنسول وقت ایران در آنکارا نیز نقش فعالی در این عملیات تروریستی بر عهده داشت. اما از کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول که بیشترین نقش را در تروریسم این نظام در ۲۳سال گذشته داشتهاست، افراد زیر در ربودن و شکنجهٌ مجتهدزاده و انتقال ناموفق وی به ایران شرکت داشتند: | ||
خط ۱٬۰۴۵: | خط ۱٬۰۳۹: | ||
# حمید رضا کریمی دبیر دوم. چنانکه در گزارش مجتهدزاده بود وی از ترویستهای فعال صحنهٌ انتقال مجتهدزاده به ایران بود. | # حمید رضا کریمی دبیر دوم. چنانکه در گزارش مجتهدزاده بود وی از ترویستهای فعال صحنهٌ انتقال مجتهدزاده به ایران بود. | ||
# محسن یکی از افراد کنسولگری در استانبول، در این طرح انتقال نقش حفاظت را بهعهده داشت. | # محسن یکی از افراد کنسولگری در استانبول، در این طرح انتقال نقش حفاظت را بهعهده داشت. | ||
==== '''۲ - ترور نافرجام عضو مجاهدین حسین عابدینی''' ==== | |||
در روز چهارشنبه ۲۳اسفند۶۸ چهار تروریست جمهوری اسلامی در حالیکه بر دو خودرو سوار بودند، در مسیر فرودگاه استانبول ماشین حسین عابدینی (اخوان جم) و همراهان را متوقف و به سوی او آتش گشودند. عابدینی بهمحض مشاهدهٌ تروریستها از ماشین پیاده شد و با دست خالی بهسمت ترویستها تهاجم کرد. تعادل تروریستها بر هم خورد و سلاح یکی از آنها به زمین افتاد و فرصت شلیک تیر خلاص به حسین عابدینی که بهشدت مجروح شده بود، نیافتند و از محل متواری شدند. | در روز چهارشنبه ۲۳اسفند۶۸ چهار تروریست جمهوری اسلامی در حالیکه بر دو خودرو سوار بودند، در مسیر فرودگاه استانبول ماشین حسین عابدینی (اخوان جم) و همراهان را متوقف و به سوی او آتش گشودند. عابدینی بهمحض مشاهدهٌ تروریستها از ماشین پیاده شد و با دست خالی بهسمت ترویستها تهاجم کرد. تعادل تروریستها بر هم خورد و سلاح یکی از آنها به زمین افتاد و فرصت شلیک تیر خلاص به حسین عابدینی که بهشدت مجروح شده بود، نیافتند و از محل متواری شدند. | ||
خط ۱٬۰۶۹: | خط ۱٬۰۶۳: | ||
روزنامهٌ جمهوری اسلامی ۵فروردین: «مسئول ستاد سیاسی منافقین بههلاکت رسید. خبرگزاری جمهوری اسلامی بهنقل از صدای جمهوری اسلامی ایران گزارش داد: در پی انتشار خبر ترور فردی بهنام محمدرضا اخوانجم از وابستگان به سازمان جاسوسی منافقین که در مطبوعات ترکیه انعکاس یافت و همچنین اظهارات سرکردهٌ این سازمان در عراق مبنی بر مورد تهاجم قرارگرفتن یکی از اعضای منافقین به نام حسین عابدینی، در تاریخ ۲۳اسفند۶۸ در استانبول، یک گروه که اظهار داشته از هواداران سازمان منافقین بوده و با پیبردن به خیانتها و جاسوسیهای این سازمان، در صدد انتقامگیری از سران مزدور آن برآمده، اعلام کرد: فرد مورد تهاجم محمد سیدالمحدثین، مسئول ستاد سیاسی منافقین و مسئول کل ارتباطات و جاسوسیهای سازمان در رابطه با قدرتهای استکباری در عراق است و براساس آخرین اخبار واصله به هلاکت رسیدهاست.» | روزنامهٌ جمهوری اسلامی ۵فروردین: «مسئول ستاد سیاسی منافقین بههلاکت رسید. خبرگزاری جمهوری اسلامی بهنقل از صدای جمهوری اسلامی ایران گزارش داد: در پی انتشار خبر ترور فردی بهنام محمدرضا اخوانجم از وابستگان به سازمان جاسوسی منافقین که در مطبوعات ترکیه انعکاس یافت و همچنین اظهارات سرکردهٌ این سازمان در عراق مبنی بر مورد تهاجم قرارگرفتن یکی از اعضای منافقین به نام حسین عابدینی، در تاریخ ۲۳اسفند۶۸ در استانبول، یک گروه که اظهار داشته از هواداران سازمان منافقین بوده و با پیبردن به خیانتها و جاسوسیهای این سازمان، در صدد انتقامگیری از سران مزدور آن برآمده، اعلام کرد: فرد مورد تهاجم محمد سیدالمحدثین، مسئول ستاد سیاسی منافقین و مسئول کل ارتباطات و جاسوسیهای سازمان در رابطه با قدرتهای استکباری در عراق است و براساس آخرین اخبار واصله به هلاکت رسیدهاست.» | ||
'''۳ - ربودن و شکنجه و قتل علیاکبر قربانی عضو مجاهدین در استانبول''' | ==== '''۳ - ربودن و شکنجه و قتل علیاکبر قربانی عضو مجاهدین در استانبول''' ==== | ||
اکبر قربانی در ساعت ۱۱٫۴۰دقیقهٌ ۱۴ خرداد۱۳۷۱ در محلهٌ شیشلی استانبول زمانیکه میخواست سوار اتومبیلش شود، دو نفر ترک با لباس پلیس به او مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی پلیس از وی میخواهند که برای پاسخ به چند سئوال با آنها به ادارهٌ پلیس برود. اکبر قربانی که به آنها شک کرده بود شروع به سئوال کردن از آنها میکند که آنها به او تهاجم کرده و با استفاده از مواد بیهوشکننده او را بیهوش کرده و با خود میبرند. این تروریستها اکبر قربانی را به خانهیی در قسمت آسیایی استانبول منتقل میکنند که در آنجا ۵ شکنجهگر وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجهٌ او را شروع میکنند. یک روز بعد، یعنی ۱۵خرداد۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی، دو خودرو مجاهدین را در استانبول بمبگذاری کردند، اما مجاهدین قبل از سوار شدن متوجه بمبها شده و پلیس بمبهای مزبور را خنثی کرد. کارشناس پلیس قدرت تخریبی هر یک از آنها را معادل ۵۰کیلو تی.ان. تی، ارزیابی نمود. تحقیقات بعدی نشان داد که مواد انفجاری از نوع C4بوده و از طریق بستههای دیپلوماتیک از تهران به استانبول منتقل شدهاست. ربودن علیاکبر قربانی و بمبگذاری خودروهای مجاهدین، عملیات مشترک وزارت اطلاعات و نیروی قدس (سپاه ۵۰۰۰) بود که تصمیم آن در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی بهریاست رفسنجانی و با تصویب خامنهای در سال۱۳۷۰ گرفته شده بود. علی اکبریان<ref>علیاکبریان کیست؟ اکبریان که ربودن و شکنجه و مثلهکردن اکبر قربانی تحت نظر مستقیم او انجام شد، از فارغ التحصیلان مدرسهٌ حقانی قم است. وی معاون خارجی وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان و از همکاران سعید امامی در ترورهای خارج کشور و قتلهای سیاسی در داخل میباشد. در مدت وزارت درینجفآبادی، وی معاون مطبوعاتی و روابط عمومی وزارت اطلاعات بود و در زمان یونسی به معاونت خارجی وزارت اطلاعات منصوب گردید. در جریان قتلهای زنجیرهیی اکبریان دوبار دستگیر شد. ابتدا در شهریور1377 در زمان وزارت درینجفآبادی، بازداشت شد ولی او را آزاد کردند. در زمان یونسی بعداز دستگیری اکبر خوشکوش و افشای ترورهای خارج کشور مجدداً دستگیر شد و نقش او در قتلهای زنجیرهیی و ترورهای خارج از کشور مطرح شد اما سردمداران رژیم در وحشت از افشای جنایات رژیم در خارج از کشور، بهسرعت او را آزاد کردند. وی از پاییر سال1380 قائممقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شدهاست.</ref>(آخوند) معاونت خارجی وزارت اطلاعات و پاسدار حسین مصلح معاونت عملیات نیروی قدس طراحی و اجرای این عملیات را بهعهده داشتند. اما مسئولیت عملیات ترور با معاونت خارجی وزارت اطلاعات بهریاست علی اکبریان (معروف به اکبری) بود. مرحلهٌ شناسایی با واحد اطلاعات معاونت خارجی بود. فرماندهٌ تیم شناسایی تروریستی به نام «رهجو» بود که از ۴ماه قبل از ربودن اکبر قربانی در استانبول مستقر شده بود. عملیات ربودن و شکنجه و قتل اکبر قربانی به عهدهٌ واحد ضربت معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات چه در مرحلهٌ ربودن و چه در بمبگذاری خودروهای مجاهدین و چه برای مخفیکردن آثار ترور و پنهانکردن جنازهٌ اکبر قربانی از همکاری گستردهٌ سپاه۵۰۰۰ نیروی قدس برخوردار بود که فرماندهی وقت آن با فردی به نام حاج منصور بود که تحت فرماندهی معاونت عملیات سپاه قدس حسین مصلح عمل میکرد. سپاه۵۰۰۰، مزدوران ترک وابسته به نیروی قدس و امکانات محلی آنها را برای اجرای این سلسله عملیات تروریستی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داد. این مزدوران ترک تحت فرماندهی پاسدار محمد طاهریان از سپاه۵۰۰۰ قرار داشتند. بهدستور ولایتی (وزیر خارجهٌ وقت رژیم) محمدرضا باقری سفیر جمهوری اسلامی در آنکارا در ۱۴خرداد ۷۱ در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مستقر شد که عملیات تروریستی را هماهنگ کند. | اکبر قربانی در ساعت ۱۱٫۴۰دقیقهٌ ۱۴ خرداد۱۳۷۱ در محلهٌ شیشلی استانبول زمانیکه میخواست سوار اتومبیلش شود، دو نفر ترک با لباس پلیس به او مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی پلیس از وی میخواهند که برای پاسخ به چند سئوال با آنها به ادارهٌ پلیس برود. اکبر قربانی که به آنها شک کرده بود شروع به سئوال کردن از آنها میکند که آنها به او تهاجم کرده و با استفاده از مواد بیهوشکننده او را بیهوش کرده و با خود میبرند. این تروریستها اکبر قربانی را به خانهیی در قسمت آسیایی استانبول منتقل میکنند که در آنجا ۵ شکنجهگر وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجهٌ او را شروع میکنند. یک روز بعد، یعنی ۱۵خرداد۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی، دو خودرو مجاهدین را در استانبول بمبگذاری کردند، اما مجاهدین قبل از سوار شدن متوجه بمبها شده و پلیس بمبهای مزبور را خنثی کرد. کارشناس پلیس قدرت تخریبی هر یک از آنها را معادل ۵۰کیلو تی.ان. تی، ارزیابی نمود. تحقیقات بعدی نشان داد که مواد انفجاری از نوع C4بوده و از طریق بستههای دیپلوماتیک از تهران به استانبول منتقل شدهاست. ربودن علیاکبر قربانی و بمبگذاری خودروهای مجاهدین، عملیات مشترک وزارت اطلاعات و نیروی قدس (سپاه ۵۰۰۰) بود که تصمیم آن در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی بهریاست رفسنجانی و با تصویب خامنهای در سال۱۳۷۰ گرفته شده بود. علی اکبریان<ref>علیاکبریان کیست؟ اکبریان که ربودن و شکنجه و مثلهکردن اکبر قربانی تحت نظر مستقیم او انجام شد، از فارغ التحصیلان مدرسهٌ حقانی قم است. وی معاون خارجی وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان و از همکاران سعید امامی در ترورهای خارج کشور و قتلهای سیاسی در داخل میباشد. در مدت وزارت درینجفآبادی، وی معاون مطبوعاتی و روابط عمومی وزارت اطلاعات بود و در زمان یونسی به معاونت خارجی وزارت اطلاعات منصوب گردید. در جریان قتلهای زنجیرهیی اکبریان دوبار دستگیر شد. ابتدا در شهریور1377 در زمان وزارت درینجفآبادی، بازداشت شد ولی او را آزاد کردند. در زمان یونسی بعداز دستگیری اکبر خوشکوش و افشای ترورهای خارج کشور مجدداً دستگیر شد و نقش او در قتلهای زنجیرهیی و ترورهای خارج از کشور مطرح شد اما سردمداران رژیم در وحشت از افشای جنایات رژیم در خارج از کشور، بهسرعت او را آزاد کردند. وی از پاییر سال1380 قائممقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شدهاست.</ref>(آخوند) معاونت خارجی وزارت اطلاعات و پاسدار حسین مصلح معاونت عملیات نیروی قدس طراحی و اجرای این عملیات را بهعهده داشتند. اما مسئولیت عملیات ترور با معاونت خارجی وزارت اطلاعات بهریاست علی اکبریان (معروف به اکبری) بود. مرحلهٌ شناسایی با واحد اطلاعات معاونت خارجی بود. فرماندهٌ تیم شناسایی تروریستی به نام «رهجو» بود که از ۴ماه قبل از ربودن اکبر قربانی در استانبول مستقر شده بود. عملیات ربودن و شکنجه و قتل اکبر قربانی به عهدهٌ واحد ضربت معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات چه در مرحلهٌ ربودن و چه در بمبگذاری خودروهای مجاهدین و چه برای مخفیکردن آثار ترور و پنهانکردن جنازهٌ اکبر قربانی از همکاری گستردهٌ سپاه۵۰۰۰ نیروی قدس برخوردار بود که فرماندهی وقت آن با فردی به نام حاج منصور بود که تحت فرماندهی معاونت عملیات سپاه قدس حسین مصلح عمل میکرد. سپاه۵۰۰۰، مزدوران ترک وابسته به نیروی قدس و امکانات محلی آنها را برای اجرای این سلسله عملیات تروریستی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داد. این مزدوران ترک تحت فرماندهی پاسدار محمد طاهریان از سپاه۵۰۰۰ قرار داشتند. بهدستور ولایتی (وزیر خارجهٌ وقت رژیم) محمدرضا باقری سفیر جمهوری اسلامی در آنکارا در ۱۴خرداد ۷۱ در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مستقر شد که عملیات تروریستی را هماهنگ کند. | ||
خط ۱٬۰۸۳: | خط ۱٬۰۷۶: | ||
یکی از مزدوران ترک جمهوری اسلامی بهنام علی شکر که در بهمن۷۱ دستگیر شد تصریح میکند: «… بعد از قتل چتینامچ روزنامهنگار از روزنامهٌ حریت که در آن عملیات نقش دیدبانی را داشتم به تهران فرار کردم. مدتی در پادگانی بین تهران و قم تحت آموزش بودم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک به ترکیه بازگشتم. اینبار مأموریت مراقبت و دیدبانی بر روی علیاکبر قربانی بهعهدهام قرار گرفت… در مرحلهٌ انجام عملیات دو نفر با نامهای مستعار «مسعود» و «عارف» در حالیکه لباس پلیسهای ترکیه را بر تن داشتند با یک مینیبوس سرقت شده، علیاکبر قربانی را در حوالی ظهر ۱۴خرداد۷۱ از محلهٌ شیشلی در استانبول ربوده و به یک ویلای کرایهییِ مدرن و گرانقیمت در ۵کیلومتری شهر «یالووا» در مسیر شهر «کارامورسل»، پشت شهرک «پنار» آوردیم. ۵نفر ایرانی برای بازجویی آنجا بودند که اکبر را تحویل گرفتند. اکبر را به اطاق زیرزمین بردیم. علی شکر میگوید: بعد از دفن اکبر ما با هواپیما به تهران رفتیم. در آنجا شخصی بهنام محمود از ما استقبال کرد، سپس ما را به «پادگان» نظامی بردند که افرادی ریشو در آنجا مستقر بودند. | یکی از مزدوران ترک جمهوری اسلامی بهنام علی شکر که در بهمن۷۱ دستگیر شد تصریح میکند: «… بعد از قتل چتینامچ روزنامهنگار از روزنامهٌ حریت که در آن عملیات نقش دیدبانی را داشتم به تهران فرار کردم. مدتی در پادگانی بین تهران و قم تحت آموزش بودم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک به ترکیه بازگشتم. اینبار مأموریت مراقبت و دیدبانی بر روی علیاکبر قربانی بهعهدهام قرار گرفت… در مرحلهٌ انجام عملیات دو نفر با نامهای مستعار «مسعود» و «عارف» در حالیکه لباس پلیسهای ترکیه را بر تن داشتند با یک مینیبوس سرقت شده، علیاکبر قربانی را در حوالی ظهر ۱۴خرداد۷۱ از محلهٌ شیشلی در استانبول ربوده و به یک ویلای کرایهییِ مدرن و گرانقیمت در ۵کیلومتری شهر «یالووا» در مسیر شهر «کارامورسل»، پشت شهرک «پنار» آوردیم. ۵نفر ایرانی برای بازجویی آنجا بودند که اکبر را تحویل گرفتند. اکبر را به اطاق زیرزمین بردیم. علی شکر میگوید: بعد از دفن اکبر ما با هواپیما به تهران رفتیم. در آنجا شخصی بهنام محمود از ما استقبال کرد، سپس ما را به «پادگان» نظامی بردند که افرادی ریشو در آنجا مستقر بودند. | ||
'''۴ - طرح ترور زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین''' | ==== '''۴ - طرح ترور زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین''' ==== | ||
طرح ترور زهرا رجبی که فعال دفاع از حقوق پناهندگان بود در جلسهٌ شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب شده بود. سهشنبهشب اول اسفند ۱۳۷۴، دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه، به همراه سه تروریستی که به طور مستقیم از وزارت اطلاعات اعزام شده بودند، زهرا رجبی (فائزه) عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت را، همراه با یک عضو دیگر مجاهدین به نام علی مرادی، در طبقهٌ پنجم یک آپارتمان در منطقهٌ فاتح استانبول به قتل رساندند. بازپرس منطقهٌ فاتح، آقای سلیم اولوش، بهمحض دیدن صحنه گفت: «این جنایت یک ترور سیاسی است و این احتمال وجود دارد که توسط سرویسهای مخفی ایران کشته شده باشند». رسانههای ترکیه همگی از رد پای «سرویسهای اطلاعاتی ایران» در این ترور خبردادند. زهرا رجبی، در طول سال ۷۴برای رسیدگی به وضعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه که در شرایط بسیار سختی بهسرمیبردند، به ترکیه سفر میکرد. وی آخرین بار در ۸ بهمن ۷۴ به ترکیه رفت و قرار بود اوایل اسفند ترکیه را ترک کند. | طرح ترور زهرا رجبی که فعال دفاع از حقوق پناهندگان بود در جلسهٌ شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب شده بود. سهشنبهشب اول اسفند ۱۳۷۴، دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه، به همراه سه تروریستی که به طور مستقیم از وزارت اطلاعات اعزام شده بودند، زهرا رجبی (فائزه) عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت را، همراه با یک عضو دیگر مجاهدین به نام علی مرادی، در طبقهٌ پنجم یک آپارتمان در منطقهٌ فاتح استانبول به قتل رساندند. بازپرس منطقهٌ فاتح، آقای سلیم اولوش، بهمحض دیدن صحنه گفت: «این جنایت یک ترور سیاسی است و این احتمال وجود دارد که توسط سرویسهای مخفی ایران کشته شده باشند». رسانههای ترکیه همگی از رد پای «سرویسهای اطلاعاتی ایران» در این ترور خبردادند. زهرا رجبی، در طول سال ۷۴برای رسیدگی به وضعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه که در شرایط بسیار سختی بهسرمیبردند، به ترکیه سفر میکرد. وی آخرین بار در ۸ بهمن ۷۴ به ترکیه رفت و قرار بود اوایل اسفند ترکیه را ترک کند. | ||
خط ۱٬۱۸۱: | خط ۱٬۱۷۳: | ||
آسوشیتدپرس ۲۲فروردین ۷۵ نوشت «روز سهشنبه یک مقام دولت ترکیه گفت دستگیری چهار ترک بهاتهام جاسوسی در ایران، هنگامی روی داد که آنکارا درآستانهٌ تقاضای خروج چند دیپلومات ایرانی بهعلت فعالیتهای غیرقانونی آنها در ترکیه قرار داشت. این مقام که نخواست هویتش فاش شود، گفت ترکیه امیدوار بود این مسأله در آرامش، از طریق تقاضای خروج چهار ایرانی که همچنان در ترکیه هستند، حل شود؛ ولی ایران این موضوع را علنی کرده و گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در مورد دیپلوماتهای ترکیه در ایران هنگامی روی داد که علی تویگان، معاون وزیر امور خارجهٌ ترکیه، برای بحث بر سر این موضوع در تهران بهسر میبرد. تویگان مقامات ایرانی را از نتایج تحقیقات دربارهٌ ارتباط ایران با یک رهبر تروریست ترک بنیادگرا که در ماه گذشته در استانبول دستگیر شدهبود، مطلع ساخت. عرفان چاغرجی پس از دستگیری اعتراف کرد که در سازماندهی قتل دو تن از مخالفین اپوزیسیون رژیم ایران نیز شرکت داشتهاست. | آسوشیتدپرس ۲۲فروردین ۷۵ نوشت «روز سهشنبه یک مقام دولت ترکیه گفت دستگیری چهار ترک بهاتهام جاسوسی در ایران، هنگامی روی داد که آنکارا درآستانهٌ تقاضای خروج چند دیپلومات ایرانی بهعلت فعالیتهای غیرقانونی آنها در ترکیه قرار داشت. این مقام که نخواست هویتش فاش شود، گفت ترکیه امیدوار بود این مسأله در آرامش، از طریق تقاضای خروج چهار ایرانی که همچنان در ترکیه هستند، حل شود؛ ولی ایران این موضوع را علنی کرده و گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در مورد دیپلوماتهای ترکیه در ایران هنگامی روی داد که علی تویگان، معاون وزیر امور خارجهٌ ترکیه، برای بحث بر سر این موضوع در تهران بهسر میبرد. تویگان مقامات ایرانی را از نتایج تحقیقات دربارهٌ ارتباط ایران با یک رهبر تروریست ترک بنیادگرا که در ماه گذشته در استانبول دستگیر شدهبود، مطلع ساخت. عرفان چاغرجی پس از دستگیری اعتراف کرد که در سازماندهی قتل دو تن از مخالفین اپوزیسیون رژیم ایران نیز شرکت داشتهاست. | ||
==== سایر ترورهای جمهوری اسلامی در ترکیه ==== | |||
شبکههای تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه که ترکیبی از تروریستهای ایرانی و مزدوران ترک بودند در طول چند سال علاوه بر هدف قرار دادن مخالفان ایرانی، شمار زیادی از اتباع ترکیه و دیپلوماتها و شهروندان سایر کشورها در ترکیه را به شرح زیر ترور کردهاند که اسامی برخی از آنها به شرح زیر است: | شبکههای تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه که ترکیبی از تروریستهای ایرانی و مزدوران ترک بودند در طول چند سال علاوه بر هدف قرار دادن مخالفان ایرانی، شمار زیادی از اتباع ترکیه و دیپلوماتها و شهروندان سایر کشورها در ترکیه را به شرح زیر ترور کردهاند که اسامی برخی از آنها به شرح زیر است: | ||
خط ۱٬۲۱۶: | خط ۱٬۲۰۸: | ||
دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه در ۲۱بهمن۷۱ در پارلمان این کشور گفت: «ترکیه از جمهوری اسلامی خواستهاست در برابر شواهد و مدارک بهدستآمده حاکی از اینکه مسلمانان تندرو برای اجرای قتلهای سیاسی در ترکیه در ایران آموزش دیدهاند واکنش نشان دهد. طی پیامی برای رفسنجانی این تقاضا را مطرح کردم که ایران باید با اطلاعات کافی بتواند دولت و ملت ترکیه را در مورد این مسأله متقاعد کند». دمیرل میافزاید: «صرفاً تکذیب مداخلهٌ ایران در ماجرا که از سوی رفسنجانی بهعمل آمدهاست کفایت نمیکند». | دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه در ۲۱بهمن۷۱ در پارلمان این کشور گفت: «ترکیه از جمهوری اسلامی خواستهاست در برابر شواهد و مدارک بهدستآمده حاکی از اینکه مسلمانان تندرو برای اجرای قتلهای سیاسی در ترکیه در ایران آموزش دیدهاند واکنش نشان دهد. طی پیامی برای رفسنجانی این تقاضا را مطرح کردم که ایران باید با اطلاعات کافی بتواند دولت و ملت ترکیه را در مورد این مسأله متقاعد کند». دمیرل میافزاید: «صرفاً تکذیب مداخلهٌ ایران در ماجرا که از سوی رفسنجانی بهعمل آمدهاست کفایت نمیکند». | ||
=== ترورهای جمهوری اسلامی در اروپا === | |||
سازمان مجاهدین خلق ایران میگوید که «پس از مورد گرجی و قطع روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ایران، فعالیتهای تروریستی رژیم خمینی در اروپا از اتریش هماهنگ میگردید».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل میکند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نویسنده آلمانی به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروریسم بینالمللی پژوهش کردهاست، با نظر مجاهدین خلق یکسان است: «چون شبکه زیرزمینی ترور در چنین آتمسفری فقط مشروط میتواند ادامۀ حیات دهد، ایرانیها ترجیح دادند که از سال ۱۹۸۷ ستاد عملیات تروریستی خود را به وین انتقال دهند. اتریشیها هم برای آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای سایر گروههای ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4</ref><ref group="پاورقی">این نویسنده آلمانی تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبکه ترور حکومت ایران در اتریش انجام دادهاست. او برای نیمه دوم سالهای دهه 80 در رابطه با فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی چنین نتیجهگیری میکند: «مأمورین فعال و مسلح در سومین ساختمان در نزدیک سفارت ایران زندگی میکنند. تعداد افراد مسلح در این محل هرگز پایینتر از 30 تن نبودهاست. حداکثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد کارمندان سفارت میباشند. گزارش دیتل به اسامی 12 عضو دائمی تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح میکند. در رأس این تیم ِ ترور، کاردار سفارت قراردارد. این تیم 12 نفر بیشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جدیدی هستند که یا از ایران یا ترکیه یا از کشوهای عربی به جمع آنها میپیوندند. در این ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد که برای اقامت و تمرین در نظر گرفته شدهاست. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زیر زمین انبار میشوند».</ref> | سازمان مجاهدین خلق ایران میگوید که «پس از مورد گرجی و قطع روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ایران، فعالیتهای تروریستی رژیم خمینی در اروپا از اتریش هماهنگ میگردید».<ref name=":2">«سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل میکند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.</ref> نتیجۀ تحقیقات نویسنده آلمانی به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروریسم بینالمللی پژوهش کردهاست، با نظر مجاهدین خلق یکسان است: «چون شبکه زیرزمینی ترور در چنین آتمسفری فقط مشروط میتواند ادامۀ حیات دهد، ایرانیها ترجیح دادند که از سال ۱۹۸۷ ستاد عملیات تروریستی خود را به وین انتقال دهند. اتریشیها هم برای آنها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آنها در زمانهای قبل برای سایر گروههای ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».<ref>Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4</ref><ref group="پاورقی">این نویسنده آلمانی تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبکه ترور حکومت ایران در اتریش انجام دادهاست. او برای نیمه دوم سالهای دهه 80 در رابطه با فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی چنین نتیجهگیری میکند: «مأمورین فعال و مسلح در سومین ساختمان در نزدیک سفارت ایران زندگی میکنند. تعداد افراد مسلح در این محل هرگز پایینتر از 30 تن نبودهاست. حداکثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد کارمندان سفارت میباشند. گزارش دیتل به اسامی 12 عضو دائمی تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح میکند. در رأس این تیم ِ ترور، کاردار سفارت قراردارد. این تیم 12 نفر بیشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جدیدی هستند که یا از ایران یا ترکیه یا از کشوهای عربی به جمع آنها میپیوندند. در این ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد که برای اقامت و تمرین در نظر گرفته شدهاست. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زیر زمین انبار میشوند».</ref> | ||
'''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران''' | ==== '''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران''' ==== | ||
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمدهاست خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نمودهاست. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی میمیرد. کمیته عملیات ویژه<ref>اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح میدهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم میگیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بودهاست. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره میزند به وضوح قابل رؤیت میباشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار میدهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref> تصمیمگیری برای ترور او توسط کمیتهیی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروههای کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بودهاست. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت میگیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی میکند. ملاقات بدون نتیجه به پایان میرسد. ایرانیها سعی میکنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع میشود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا میکند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع میشود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشتهاست. او در جریان همین ترور به قتل میرسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز میکند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد میشوند: بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع میکنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستادهاست. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط میشود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها بهجدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهایی صحبتهای ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده میشود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت میکند ولی او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلولههای داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نمودهاند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفهکن یکی از اسلحهها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بستهبندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی میآورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت میکند. پزشک قانونی چنین توضیح میدهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شدهاست و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شدهاست. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت دادهاست».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا میکند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفهکن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفهکن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفهکن برای مسلسل در آن پیدا میکند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بودهاست. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زبالهدانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر میشوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه میرساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شدهاست.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشدهاست. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شدهاست. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر بردهاست. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شدهاست. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شدهاست.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشیهای زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپیها داشتهاست و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رساندهاست. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نمودهاست: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را میتوان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمدهاست پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref> | در کتاب تاریخ مدرن کردها آمدهاست خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نمودهاست. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی میمیرد. کمیته عملیات ویژه<ref>اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح میدهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم میگیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بودهاست. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره میزند به وضوح قابل رؤیت میباشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار میدهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref> تصمیمگیری برای ترور او توسط کمیتهیی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروههای کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بودهاست. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت میگیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی میکند. ملاقات بدون نتیجه به پایان میرسد. ایرانیها سعی میکنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع میشود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا میکند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع میشود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشتهاست. او در جریان همین ترور به قتل میرسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز میکند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد میشوند: بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع میکنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستادهاست. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط میشود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها بهجدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهایی صحبتهای ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده میشود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت میکند ولی او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلولههای داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نمودهاند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفهکن یکی از اسلحهها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بستهبندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی میآورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت میکند. پزشک قانونی چنین توضیح میدهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شدهاست و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شدهاست. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت دادهاست».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا میکند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفهکن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفهکن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفهکن برای مسلسل در آن پیدا میکند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بودهاست. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زبالهدانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر میشوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه میرساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شدهاست.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشدهاست. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شدهاست. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر بردهاست. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شدهاست. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شدهاست.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشیهای زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپیها داشتهاست و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رساندهاست. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نمودهاست: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را میتوان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمدهاست پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref> | ||
'''ترور بختیار با استفاده از نفوذی''' | ==== '''ترور بختیار با استفاده از نفوذی''' ==== | ||
شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر شاه، بههمراه منشی خود سروش کتیبه، در تاریخ۱۵مرداد۷۰ توسط ۳تروریست جمهوری اسلامی بهنامهای محمدآزادی، علی وکیلیراد و فریدون بویراحمدی با کارد آشپزخانه ترور شدند. طرح این ترور در وزارت اطلاعات توسط فلاحیان و سعید امامی دنبال میشد و فرماندهی ترور را شفیعی بهعهده داشت. | شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر شاه، بههمراه منشی خود سروش کتیبه، در تاریخ۱۵مرداد۷۰ توسط ۳تروریست جمهوری اسلامی بهنامهای محمدآزادی، علی وکیلیراد و فریدون بویراحمدی با کارد آشپزخانه ترور شدند. طرح این ترور در وزارت اطلاعات توسط فلاحیان و سعید امامی دنبال میشد و فرماندهی ترور را شفیعی بهعهده داشت. | ||
خط ۱٬۲۳۷: | خط ۱٬۲۲۷: | ||
اجرای ترور فریدون بویراحمدی روز ۵مرداد به بختیار اطلاع داد نفراتی از درون جمهوری اسلامی که هوادار بختیار هستند و اطلاعات مهمی دارند قرار است به خارج بیایند و پیشنهاد کرد که ترتیب یک ملاقات خصوصی با آنها را بدهد. روز ۱۲مرداد بویراحمدی خبر رسیدن این دونفر را به بختیار داد و قرار شد روز ۱۵مرداد با او ملاقات کنند. ساعت ۵بعدازظهر روز ۱۵مرداد، وکیلیراد و آزادی بههمراه فریدون بویراحمدی با ماشین شخصی بویراحمدی بهمنزل بختیار رفتند و از آنجا که بویراحمدی برای پلیس بهعنوان یکی از نزدیکان بختیارشناخته شده بود، بهراحتی وارد خانه شدند و با استفاده از چاقوی ارهیی آشپزخانه، شاهپور بختیار و دفترش را ترور کردند و در ساعت ۶بعداز ظهر از خانه خارج شدند. بعداز ترور، فریدون بویراحمدی از وکیلیراد و آزادی جدا شد. این دو تروریست قرار بود با دو پاسپورت ترکیهیی بهنامهای موسی کوثر و علی حیدرکایا به ژنو بروند و بعداز تعویض پاسپورت به تهران برگردند. آنها با قطار از پاریس به لیون رفته و با تاکسی به مرز سوئیس رفتند ولی بهخاطر جعلی تشخیص دادن ویزای آنها اجازه ورود به سوئیس را پیدا نکردند. این دو تروریست از طریق سرپلشان در استانبول بهنام مسعود ادیبون، وضعیت خود را روزانه گزارش میکردند و راه حلی برای خروج از فرانسه میخواستند. نهایتاً آنها یکهفته بعد در ۲۱مرداد، با اتوبوس از فرانسه وارد سوئیس شدند. وزارت اطلاعات تعدادی از عواملش ازجمله فردی بهنام قاسمی را به ژنو فرستاد تا با تعویض پاسپورت، این تروریستها هرچه سریعتر به ایران برگرداند. اما قرار وکیلیراد چفت نشد و بعداز چند روز در ژنو دستگیر شد. بعداز دستگیری علی وکیلیراد، وزارت اطلاعات در هراس از دستگیری محمد آزادی که قدبلند (نزدیک به دومتر) و قیافهٌ مشخصی داشت، تصمیم گرفت او را در سفارت جمهوری اسلامی در برن مخفی کند تا در فرصت مناسب وی را بهتهران منتقل نماید. در همین رابطه افشین علوی از مجاهدین خلق در تاریخ۹شهریور۷۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در اورسورواز تأکید کرد که محمد آزادی یکی از متهمان قتل شاهپور بختیار درحال حاضر در سفارت ایران در برن است و یا در محل اقامت سفیر پنهان شدهاست. وی گفت رفسنجانی دستور دادهاست که آزادی سریعاً از طریق آلمان به ایران منتقل شود. وی همچنین افزود مقاومت ایران مقامات فرانسه، سوئیس و آلمان را مطلع کردهاست. دفتر مطبوعاتی مجاهدین در پاریس روز یکشنبه ۱۷شهریور در پاریس اعلام کرد که آزادی ظرف ۲۴ساعت گذشته از سوئیس به ایران منتقل شدهاست. علاوه بر وکیلیراد، زینالعابدین سرحدی که با پاسپورت خدمت در سفارت جمهوری اسلامی در سوئیس کار میکرد، بهعنوان یکی از دستاندرکاران این ترور دستگیر شد. سوئیس هر دونفر را تحویل فرانسه داد. مسعود هندی بهجرم تهیهٌ ویزا برای تروریستها و فرشتهٌ جهانبانی بهعنوان نفوذی جمهوری اسلامی که در شناسایی سوژه نقش داشتهاست در فرانسه دستگیر و محاکمه شدند. ۵نفر از مسئولین وزارت اطلاعات شامل فریدون بویراحمدی، حسین شیخعطار، ناصر قاسمینژاد و غلامحسین شوریده شیرازینژاد - که در این ترور نقش تأمین لجستیک را بهعهده داشت و مسعود ادیبون غیاباً محاکمه شدند. بویراحمدی بعداز فرار به ایران ابتدا بهمدت ۱۶ماه در وزارت اطلاعات تهران واقع در باغ مهران مشغول بهکار بود و سپس به ادارهٌ اطلاعات شیراز منتقل شد. | اجرای ترور فریدون بویراحمدی روز ۵مرداد به بختیار اطلاع داد نفراتی از درون جمهوری اسلامی که هوادار بختیار هستند و اطلاعات مهمی دارند قرار است به خارج بیایند و پیشنهاد کرد که ترتیب یک ملاقات خصوصی با آنها را بدهد. روز ۱۲مرداد بویراحمدی خبر رسیدن این دونفر را به بختیار داد و قرار شد روز ۱۵مرداد با او ملاقات کنند. ساعت ۵بعدازظهر روز ۱۵مرداد، وکیلیراد و آزادی بههمراه فریدون بویراحمدی با ماشین شخصی بویراحمدی بهمنزل بختیار رفتند و از آنجا که بویراحمدی برای پلیس بهعنوان یکی از نزدیکان بختیارشناخته شده بود، بهراحتی وارد خانه شدند و با استفاده از چاقوی ارهیی آشپزخانه، شاهپور بختیار و دفترش را ترور کردند و در ساعت ۶بعداز ظهر از خانه خارج شدند. بعداز ترور، فریدون بویراحمدی از وکیلیراد و آزادی جدا شد. این دو تروریست قرار بود با دو پاسپورت ترکیهیی بهنامهای موسی کوثر و علی حیدرکایا به ژنو بروند و بعداز تعویض پاسپورت به تهران برگردند. آنها با قطار از پاریس به لیون رفته و با تاکسی به مرز سوئیس رفتند ولی بهخاطر جعلی تشخیص دادن ویزای آنها اجازه ورود به سوئیس را پیدا نکردند. این دو تروریست از طریق سرپلشان در استانبول بهنام مسعود ادیبون، وضعیت خود را روزانه گزارش میکردند و راه حلی برای خروج از فرانسه میخواستند. نهایتاً آنها یکهفته بعد در ۲۱مرداد، با اتوبوس از فرانسه وارد سوئیس شدند. وزارت اطلاعات تعدادی از عواملش ازجمله فردی بهنام قاسمی را به ژنو فرستاد تا با تعویض پاسپورت، این تروریستها هرچه سریعتر به ایران برگرداند. اما قرار وکیلیراد چفت نشد و بعداز چند روز در ژنو دستگیر شد. بعداز دستگیری علی وکیلیراد، وزارت اطلاعات در هراس از دستگیری محمد آزادی که قدبلند (نزدیک به دومتر) و قیافهٌ مشخصی داشت، تصمیم گرفت او را در سفارت جمهوری اسلامی در برن مخفی کند تا در فرصت مناسب وی را بهتهران منتقل نماید. در همین رابطه افشین علوی از مجاهدین خلق در تاریخ۹شهریور۷۰ در یک کنفرانس مطبوعاتی در اورسورواز تأکید کرد که محمد آزادی یکی از متهمان قتل شاهپور بختیار درحال حاضر در سفارت ایران در برن است و یا در محل اقامت سفیر پنهان شدهاست. وی گفت رفسنجانی دستور دادهاست که آزادی سریعاً از طریق آلمان به ایران منتقل شود. وی همچنین افزود مقاومت ایران مقامات فرانسه، سوئیس و آلمان را مطلع کردهاست. دفتر مطبوعاتی مجاهدین در پاریس روز یکشنبه ۱۷شهریور در پاریس اعلام کرد که آزادی ظرف ۲۴ساعت گذشته از سوئیس به ایران منتقل شدهاست. علاوه بر وکیلیراد، زینالعابدین سرحدی که با پاسپورت خدمت در سفارت جمهوری اسلامی در سوئیس کار میکرد، بهعنوان یکی از دستاندرکاران این ترور دستگیر شد. سوئیس هر دونفر را تحویل فرانسه داد. مسعود هندی بهجرم تهیهٌ ویزا برای تروریستها و فرشتهٌ جهانبانی بهعنوان نفوذی جمهوری اسلامی که در شناسایی سوژه نقش داشتهاست در فرانسه دستگیر و محاکمه شدند. ۵نفر از مسئولین وزارت اطلاعات شامل فریدون بویراحمدی، حسین شیخعطار، ناصر قاسمینژاد و غلامحسین شوریده شیرازینژاد - که در این ترور نقش تأمین لجستیک را بهعهده داشت و مسعود ادیبون غیاباً محاکمه شدند. بویراحمدی بعداز فرار به ایران ابتدا بهمدت ۱۶ماه در وزارت اطلاعات تهران واقع در باغ مهران مشغول بهکار بود و سپس به ادارهٌ اطلاعات شیراز منتقل شد. | ||
'''طرح ترور مسئولان مقاومت ایران در سوئد با استفاده از نفوذی''' | ==== '''طرح ترور مسئولان شورای ملی مقاومت ایران در سوئد با استفاده از نفوذی''' ==== | ||
بهدنبال اقامت مریم رجوی در مهر۷۲ در پاریس، شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پیاپی بهریاست رفسنجانی و با شرکت اعضای اصلی و حضور سعید امامی و احمد وحیدی فرماندهٌ نیروی قدس تصمیم گرفت هر اقدام تروریستی ممکنی را چه در اروپا و چه در عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دستور قرار دهد. یکی از طرحها این بود که شماری از مسئولان مقاومت ایران را سوئد بهقتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت این طرح را توسط دو نفوذی درمیان هواداران مجاهدین، به نامهای جمشید عابدی<ref group="پاورقی">جمشید عابدی از سال59 در کمیته کار میکرده و در سال 61 محافظ ناطق نوری نمایندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در کمیته کار میکرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدین به ترکیه و در اردیبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشید عابدی در شهریور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزی و پیوستن به مجاهدین شد. اما بهدلیل وضعیت مشکوک وی به فاصلهٌ چند ماه یعنی در فروردین66 از منطقه اخراج شد. وی متعاقباً از طریق ترکیه به سوئد رفت و در 70کیلومتری استکهلم مستقر شد. او به توصیه وزارت اطلاعات تلاش کرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست که به استکهلم نقلمکان کند تا رابطهاش با انجمن هواداران در این شهر فعال شود. وی در نزدیکی انجمن خانهیی اجاره کرد. طرح وزارت اطلاعات این بود که جمشید تحت عنوان هوادار، خانه و ماشینش را در اختیار انجمن قرار دهد که اگر مسئولین سازمان به سوئد مسافرت کردند با استفاده از این امکانات طرح تروری را پیش ببرد. با مسافرت هیأت مقاومت به استکهلم، جمشید اصرار داشت که آنها در خانهاش مستقر شوند که با اصرار او موافقت نمیشود.</ref>و سیمین قربانی بهاجرا دربیاورد. در اواخر آبان۷۲ بدری پورطباخ و فرشته یگانه از اعضای شورای رهبری مجاهدین و آقای ابوالقاسم رضایی دبیر ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آنزمان به استکهلم سفر کردند. وزارت اطلاعات وقتی از طریق عابدی از این سفر مطلع شد، بهسرعت ترور این هیأت را با استفاده از نفوذیها و چند دیپلومات در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن بهموقع این طرح و دستگیری دوجاسوس و اخراج سه دیپلومات جمهوری اسلامی، این طرح بهسرانجام نرسید. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سهدیپلومات سوئدی از تهران در روز ۲۷آبان۷۲ تصمیم به تقلیل روابط اقتصادی<ref>ستاد هماهنگی روابط خارجی جمهوری اسلامی در تاریخ اول و هفتم آذرماه72 تشکیل جلسه داد و دستورالعمل زیر را برای وزارتخانههای ذیربط صادر کرد: «در پی جلسهیی در 6آذر72 با شرکت نمایندگان وزارتهای محترم و براساس مصوبهٌ ستاد هماهنگی روابط خارجی مورخ اول و هفتم آذرماه مبنی بر تقلیل روابط اقتصادی جمهوری اسلامی با کشور سوئد خواهشمند است دستور فرمایید: 1- همکاریهای دوجانبهٌ فعلی را در صورتیکه زیانی متوجه منافع جمهوری اسلامی نمیسازد کاهش داده یا متوقف نمایید. 2- در صورت توقف یا تقلیل و انتقال آن بهکشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسی درخصوص کشور جایگزین رأساً اقدام نمایید… 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جدید بارعایت دوشرط مذکور در بند1 و 2 در آینده تااطلاع ثانوی خودداری گردد. خواهشمند است دستور فرمایید این ادارهٌ کل را از نتیجهٌ اقدامات مطلع نموده…» ابراهیم رحیمپور مدیرکل اروپای مرکزی</ref>با سوئد گرفت. | بهدنبال اقامت مریم رجوی در مهر۷۲ در پاریس، شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی در دو جلسهٌ پیاپی بهریاست رفسنجانی و با شرکت اعضای اصلی و حضور سعید امامی و احمد وحیدی فرماندهٌ نیروی قدس تصمیم گرفت هر اقدام تروریستی ممکنی را چه در اروپا و چه در عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دستور قرار دهد. یکی از طرحها این بود که شماری از مسئولان مقاومت ایران را سوئد بهقتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت این طرح را توسط دو نفوذی درمیان هواداران مجاهدین، به نامهای جمشید عابدی<ref group="پاورقی">جمشید عابدی از سال59 در کمیته کار میکرده و در سال 61 محافظ ناطق نوری نمایندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در کمیته کار میکرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدین به ترکیه و در اردیبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشید عابدی در شهریور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزی و پیوستن به مجاهدین شد. اما بهدلیل وضعیت مشکوک وی به فاصلهٌ چند ماه یعنی در فروردین66 از منطقه اخراج شد. وی متعاقباً از طریق ترکیه به سوئد رفت و در 70کیلومتری استکهلم مستقر شد. او به توصیه وزارت اطلاعات تلاش کرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست که به استکهلم نقلمکان کند تا رابطهاش با انجمن هواداران در این شهر فعال شود. وی در نزدیکی انجمن خانهیی اجاره کرد. طرح وزارت اطلاعات این بود که جمشید تحت عنوان هوادار، خانه و ماشینش را در اختیار انجمن قرار دهد که اگر مسئولین سازمان به سوئد مسافرت کردند با استفاده از این امکانات طرح تروری را پیش ببرد. با مسافرت هیأت مقاومت به استکهلم، جمشید اصرار داشت که آنها در خانهاش مستقر شوند که با اصرار او موافقت نمیشود.</ref>و سیمین قربانی بهاجرا دربیاورد. در اواخر آبان۷۲ بدری پورطباخ و فرشته یگانه از اعضای شورای رهبری مجاهدین و آقای ابوالقاسم رضایی دبیر ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آنزمان به استکهلم سفر کردند. وزارت اطلاعات وقتی از طریق عابدی از این سفر مطلع شد، بهسرعت ترور این هیأت را با استفاده از نفوذیها و چند دیپلومات در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن بهموقع این طرح و دستگیری دوجاسوس و اخراج سه دیپلومات جمهوری اسلامی، این طرح بهسرانجام نرسید. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سهدیپلومات سوئدی از تهران در روز ۲۷آبان۷۲ تصمیم به تقلیل روابط اقتصادی<ref>ستاد هماهنگی روابط خارجی جمهوری اسلامی در تاریخ اول و هفتم آذرماه72 تشکیل جلسه داد و دستورالعمل زیر را برای وزارتخانههای ذیربط صادر کرد: «در پی جلسهیی در 6آذر72 با شرکت نمایندگان وزارتهای محترم و براساس مصوبهٌ ستاد هماهنگی روابط خارجی مورخ اول و هفتم آذرماه مبنی بر تقلیل روابط اقتصادی جمهوری اسلامی با کشور سوئد خواهشمند است دستور فرمایید: 1- همکاریهای دوجانبهٌ فعلی را در صورتیکه زیانی متوجه منافع جمهوری اسلامی نمیسازد کاهش داده یا متوقف نمایید. 2- در صورت توقف یا تقلیل و انتقال آن بهکشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسی درخصوص کشور جایگزین رأساً اقدام نمایید… 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جدید بارعایت دوشرط مذکور در بند1 و 2 در آینده تااطلاع ثانوی خودداری گردد. خواهشمند است دستور فرمایید این ادارهٌ کل را از نتیجهٌ اقدامات مطلع نموده…» ابراهیم رحیمپور مدیرکل اروپای مرکزی</ref>با سوئد گرفت. | ||
ترور میکونوس در ۲۶شهریور۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی ۴تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران، صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی و نوری دهکردی را در رستوران میکونوس واقع در شهر برلین بهقتل رساندند. جلسهیی که در این رستوان تشکیل شده بود، برخلاف قرارقبلی یکروز زودتر برگزار شد، اما وزارت اطلاعات از طریق عوامل نفوذیش از زمان جلسه اطلاع پیدا کرده بود. در پی انجام این ترور ۵نفر دستگیر شدند که شامل ۴لبنانی و یک ایرانی بهنام کاظم دارابی بود. کاظم دارابی از کادرهای وزارت اطلاعات بود که سالها برای ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی در خارج کار کرده و نقش فرماندهی این طرح را بهعهده داشت. بعداز این ترور، وزارت اطلاعات دارابی را به تهران برد و بعداز جمعبندی نتیجه گرفت که طرح موفق انجام شده و ردی باقی نماندهاست؛ لذا دارابی را برای توطئهها بعدی به آلمان فرستاد ولی برخلاف تصور وزارت اطلاعات، وی توسط پلیس آلمان دستگیر شد. تصویب طرح میکونوس استانداری کردستان در مورخهٌ ۱۵مرداد۷۱ طی نامهیی به شمارهٌ ۲۴۰۲. م از ریاست جمهوری خواستار ضربه به حزب دموکرات کردستان شد. وزارت اطلاعات از قبل نیز طرح ترور شرفکندی دبیرکل وقت این حزب در آلمان را داشت. این ترور در شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی با حضور ۱۰عضو اصلی و با شرکت سعید امامی، احمد وحیدی و پاسدار جعفری، سرتیپ صحرارودی (قاتل قاسملو) به ریاست رفسنجانی تصویب شد و به تأیید خامنهای رسید. آمادهباش در کردستان در ساعت ۸صبح روز ۲۶مرداد (یعنی صبح همان روز ترور میکونوس) جلسهٌ تأمین استان کردستان به ریاست حاج عبدالوهاب استاندار کردستان تشکیل شد. اعضای شرکتکننده در این جلسه عبارت بودند از: زهری معاونت سیاسی امنیتی استانداری، سرتیپ پاسدار حسن رستگار فرمانده و سرتیپ پاسدار محمدنیا جانشین فرمانده سپاه پاسداران کردستان و رجبی معاونت اطلاعات سپاه پاسداران کردستان. در این جلسه به پیشنهاد رجبی به سراسر استان برای مقابله با حرکات احتمالی حزب دموکرات آمادهباش داده شد. یعنی ۱۶ساعت قبل از این عملیات تروریستی شورای تأمین استان در جریان آن بود. اعتراف فلاحیان فلاحیان در ۸شهریور۷۲ (یکسال بعداز این ترور) در یک مصاحبه گفت: ... گروهکها عمدتاً در وزارت به سه دسته تقسیم میشوند، گروهکهایی که به ایدئولوژی چپ وابسته هستند، گروهکهایی که به ایدئولوژی راست وابسته هستند و گروهکهایی که التقاطی هستند… موفق شدیم در مرکزیت این گروهگها نفوذ کرده و دستگیرشان کنیم، آنهاییکه مجبور به فرار از کشور شدند، باز ما فعالیتمان را ادامه دادیم و الان در خارج از کشور هم ما تعقیبشان میکنیم و روی آنها کنترل و در تشکیلات آنها نفوذ داریم. ... در خارج کشور موفق شدیم که به خیلی از این گروهکها ضربه وارد کنیم. همینطور که میدانید، یکی از این گروهکهای فعال، حزب دموکرات است که با دو گروه اصلی و انشعابی کردستان فعالیت میکنند. همچنین ما موفق شدیم در سال گذشته ضربات اساسی به کادرهای کومله بزنیم. تشکیلات آنها، اعم از انشعابیون، حزب دموکرات و کومله، بهشدت ضربه دید و فعالیتشان کاسته شد. جیحونی نفوذی جمهوری اسلامی و عامل دو ترور احمد جیحونی یک عضو عالیرتبهٌ شبکهٌ وزارت اطلاعات در اروپا بود که حداقل در ترور فریدون فرخزاد در آلمان و رضا مظلومان در فرانسه مستقیماً شرکت داشت. وی که به کار ترخیص کالا در گمرگ ایران مشغول بود، در سال۱۳۶۰ به آلمان آمد و دراطراف شهر بن (بادگودسبرگ) ساکن شد و در آنجا یک کلوپ ویدئوهای خارجی باز کرد که تا زمان دستگیریش در جریان ترور مظلومان، در آنجا کار میکرد. احمد جیحونی پس از مدت کوتاهی اقامت در آلمان به ایران سفر کرد و در آن جا به استخدام وزارت اطلاعات درآمد و با مأموریت نفوذ در گروههای مخالف به آلمان بازگشت.<ref>منابع مجاهدین میگویند وی در برخورد با گروههای مخالف، خودش را از یک گروه موهوم مخالف جمهوری اسلامی در داخل کشور معرفی میکرد و حتی بعضاً به این افراد کمک مالی هم میکرد و متقابلاً طبق دستور وزارت اطلاعات از آنها میخواست به تبلیغات علیه مجاهدین بپردازند.</ref> | ترور میکونوس در ۲۶شهریور۷۱ تروریستهای جمهوری اسلامی ۴تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران، صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی و نوری دهکردی را در رستوران میکونوس واقع در شهر برلین بهقتل رساندند. جلسهیی که در این رستوان تشکیل شده بود، برخلاف قرارقبلی یکروز زودتر برگزار شد، اما وزارت اطلاعات از طریق عوامل نفوذیش از زمان جلسه اطلاع پیدا کرده بود. در پی انجام این ترور ۵نفر دستگیر شدند که شامل ۴لبنانی و یک ایرانی بهنام کاظم دارابی بود. کاظم دارابی از کادرهای وزارت اطلاعات بود که سالها برای ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی در خارج کار کرده و نقش فرماندهی این طرح را بهعهده داشت. بعداز این ترور، وزارت اطلاعات دارابی را به تهران برد و بعداز جمعبندی نتیجه گرفت که طرح موفق انجام شده و ردی باقی نماندهاست؛ لذا دارابی را برای توطئهها بعدی به آلمان فرستاد ولی برخلاف تصور وزارت اطلاعات، وی توسط پلیس آلمان دستگیر شد. تصویب طرح میکونوس استانداری کردستان در مورخهٌ ۱۵مرداد۷۱ طی نامهیی به شمارهٌ ۲۴۰۲. م از ریاست جمهوری خواستار ضربه به حزب دموکرات کردستان شد. وزارت اطلاعات از قبل نیز طرح ترور شرفکندی دبیرکل وقت این حزب در آلمان را داشت. این ترور در شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی با حضور ۱۰عضو اصلی و با شرکت سعید امامی، احمد وحیدی و پاسدار جعفری، سرتیپ صحرارودی (قاتل قاسملو) به ریاست رفسنجانی تصویب شد و به تأیید خامنهای رسید. آمادهباش در کردستان در ساعت ۸صبح روز ۲۶مرداد (یعنی صبح همان روز ترور میکونوس) جلسهٌ تأمین استان کردستان به ریاست حاج عبدالوهاب استاندار کردستان تشکیل شد. اعضای شرکتکننده در این جلسه عبارت بودند از: زهری معاونت سیاسی امنیتی استانداری، سرتیپ پاسدار حسن رستگار فرمانده و سرتیپ پاسدار محمدنیا جانشین فرمانده سپاه پاسداران کردستان و رجبی معاونت اطلاعات سپاه پاسداران کردستان. در این جلسه به پیشنهاد رجبی به سراسر استان برای مقابله با حرکات احتمالی حزب دموکرات آمادهباش داده شد. یعنی ۱۶ساعت قبل از این عملیات تروریستی شورای تأمین استان در جریان آن بود. اعتراف فلاحیان فلاحیان در ۸شهریور۷۲ (یکسال بعداز این ترور) در یک مصاحبه گفت: ... گروهکها عمدتاً در وزارت به سه دسته تقسیم میشوند، گروهکهایی که به ایدئولوژی چپ وابسته هستند، گروهکهایی که به ایدئولوژی راست وابسته هستند و گروهکهایی که التقاطی هستند… موفق شدیم در مرکزیت این گروهگها نفوذ کرده و دستگیرشان کنیم، آنهاییکه مجبور به فرار از کشور شدند، باز ما فعالیتمان را ادامه دادیم و الان در خارج از کشور هم ما تعقیبشان میکنیم و روی آنها کنترل و در تشکیلات آنها نفوذ داریم. ... در خارج کشور موفق شدیم که به خیلی از این گروهکها ضربه وارد کنیم. همینطور که میدانید، یکی از این گروهکهای فعال، حزب دموکرات است که با دو گروه اصلی و انشعابی کردستان فعالیت میکنند. همچنین ما موفق شدیم در سال گذشته ضربات اساسی به کادرهای کومله بزنیم. تشکیلات آنها، اعم از انشعابیون، حزب دموکرات و کومله، بهشدت ضربه دید و فعالیتشان کاسته شد. جیحونی نفوذی جمهوری اسلامی و عامل دو ترور احمد جیحونی یک عضو عالیرتبهٌ شبکهٌ وزارت اطلاعات در اروپا بود که حداقل در ترور فریدون فرخزاد در آلمان و رضا مظلومان در فرانسه مستقیماً شرکت داشت. وی که به کار ترخیص کالا در گمرگ ایران مشغول بود، در سال۱۳۶۰ به آلمان آمد و دراطراف شهر بن (بادگودسبرگ) ساکن شد و در آنجا یک کلوپ ویدئوهای خارجی باز کرد که تا زمان دستگیریش در جریان ترور مظلومان، در آنجا کار میکرد. احمد جیحونی پس از مدت کوتاهی اقامت در آلمان به ایران سفر کرد و در آن جا به استخدام وزارت اطلاعات درآمد و با مأموریت نفوذ در گروههای مخالف به آلمان بازگشت.<ref>منابع مجاهدین میگویند وی در برخورد با گروههای مخالف، خودش را از یک گروه موهوم مخالف جمهوری اسلامی در داخل کشور معرفی میکرد و حتی بعضاً به این افراد کمک مالی هم میکرد و متقابلاً طبق دستور وزارت اطلاعات از آنها میخواست به تبلیغات علیه مجاهدین بپردازند.</ref> | ||
'''لیستی از ترورهای اروپا توسط وزارت اطلاعات''' | ==== '''لیستی از ترورهای اروپا توسط وزارت اطلاعات''' ==== | ||
در دوم آوریل ۱۹۹۰ شهروند کردتبار ایرانی بنام محمد محمدزاده کریمی بر اثر اصابت ضربات مغزی در وان حمام منزلش پیدا شد. در منزل او واقع در Nyhaesham سوئد یک پوستر بزرگ از قاسملو به دیوار آویزان بود. | در دوم آوریل ۱۹۹۰ شهروند کردتبار ایرانی بنام محمد محمدزاده کریمی بر اثر اصابت ضربات مغزی در وان حمام منزلش پیدا شد. در منزل او واقع در Nyhaesham سوئد یک پوستر بزرگ از قاسملو به دیوار آویزان بود. | ||
درماه سپتامبر یک خانم کرد ایرانی بر اثر انفجار یک بمب پاکتی در سوئد ترور گردید. این نامه برای همسرش که یکی از فعالین «حزب دمکرات کردستان ایران» بود، ارسال شده بود. | ==== درماه سپتامبر یک خانم کرد ایرانی بر اثر انفجار یک بمب پاکتی در سوئد ترور گردید. این نامه برای همسرش که یکی از فعالین «حزب دمکرات کردستان ایران» بود، ارسال شده بود. ==== | ||
یک ماه بعد یکی دیگر از مخالفین ایرانی در پاریس ویکی دیگر در پاکستان ترور گردیدند. | یک ماه بعد یکی دیگر از مخالفین ایرانی در پاریس ویکی دیگر در پاکستان ترور گردیدند. | ||
خط ۱٬۲۸۹: | خط ۱٬۲۷۶: | ||
در تابستان (۱۳۶۶) ۱۹۸۷ پاریس شاهد یک سری عملیات تروریستی بود. ۱۳ نفر از مخالفین رژیم ایران کشته شدند. پلیس فرانسوی موفق گردید سر نخ اصلی این عملیات را شناسایی نماید. این شخص وحید گرجی نام داشت و مأمور اداره امنیتی وزارت اطلاعات ایران بود. گرجی قبل از دستگیری به سفارت ایران در پاریس گریخت. نیروهای ویژه پلیس فرانسه تمام ساختمان سفارت ایران را به محاصره درآوردند. «تک تیراندازان در نقاط مختلف موضع گرفتند. کانالهای زیر زمینی فاضل آب تحت کنترل قرارگرفت. شبها ساختمان سفارت به وسیله نورافکنهای قوی روشن میگردید. سفیر ایران مخالف تحویل گرجی به مأموران پلیس فرانسه بود. متعاقباً فرانسه رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع نمود».<ref>هفته نامۀ اشپیگل آلمانی، شماره 17 سال 1، ص. 116.</ref> حکومت ایران بلافاصله واکنش نشان داد. سفارت فرانسه در تهران را به محاصره واحدهای سپاه پاسداران درآورد. پاسداران انقلاب خواستار دستگیری و محاکمۀ دیپلماتهای فرانسوی به جرم «جاسوسی» بودند. پس از ماهها مذاکره دولت فرانسه تسلیم شد. با این شرط که گرجی برای مدت کوتاهی مورد بازجویی قرارگیرد و سپس فرانسه را ترک کند. بلافاصله پس از اینکه فرمانده تیم ترور از کشور فرانسه خارج شد، مسئولین فرانسوی برای وی قرار منع ورود به فرانسه را صادر نمودند. | در تابستان (۱۳۶۶) ۱۹۸۷ پاریس شاهد یک سری عملیات تروریستی بود. ۱۳ نفر از مخالفین رژیم ایران کشته شدند. پلیس فرانسوی موفق گردید سر نخ اصلی این عملیات را شناسایی نماید. این شخص وحید گرجی نام داشت و مأمور اداره امنیتی وزارت اطلاعات ایران بود. گرجی قبل از دستگیری به سفارت ایران در پاریس گریخت. نیروهای ویژه پلیس فرانسه تمام ساختمان سفارت ایران را به محاصره درآوردند. «تک تیراندازان در نقاط مختلف موضع گرفتند. کانالهای زیر زمینی فاضل آب تحت کنترل قرارگرفت. شبها ساختمان سفارت به وسیله نورافکنهای قوی روشن میگردید. سفیر ایران مخالف تحویل گرجی به مأموران پلیس فرانسه بود. متعاقباً فرانسه رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع نمود».<ref>هفته نامۀ اشپیگل آلمانی، شماره 17 سال 1، ص. 116.</ref> حکومت ایران بلافاصله واکنش نشان داد. سفارت فرانسه در تهران را به محاصره واحدهای سپاه پاسداران درآورد. پاسداران انقلاب خواستار دستگیری و محاکمۀ دیپلماتهای فرانسوی به جرم «جاسوسی» بودند. پس از ماهها مذاکره دولت فرانسه تسلیم شد. با این شرط که گرجی برای مدت کوتاهی مورد بازجویی قرارگیرد و سپس فرانسه را ترک کند. بلافاصله پس از اینکه فرمانده تیم ترور از کشور فرانسه خارج شد، مسئولین فرانسوی برای وی قرار منع ورود به فرانسه را صادر نمودند. | ||
== سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی == | |||
بر اساس منابع مجاهدین یکی از وظایف ارگانهایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی اهلالبیت، مجمع التقریب بینالمذاهبالاسلامی، رایزنهای فرهنگی، بنیادهای مختلف و … جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از یکسری آموزشهای اولیه و چکهای اولیهٌ امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل میشوند. در اسفند۷۳ خامنهای دستور داد که با ادغام ۵ ارگان ویژهٌ تروریسم و صدور بنیادگرایی، در یکسازمان واحد بهنام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، بر دامنهٌ صدور بنیادگرایی و تروریسم افزوده شود.<ref>جریان عضوگیری، آموزش و بهکارگیری تروریستهای ایرانی و غیرایرانی در سالهای بعد علاوه بر سپاه پاسداران و نیروی قدس، توسط وزارت اطلاعات و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادامه یافت.</ref> این ۵سازمان که تا آن زمان بهطور جداگانه زیر نظر خامنهای فعالیت میکردند، عبارتند از: | بر اساس منابع مجاهدین یکی از وظایف ارگانهایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی اهلالبیت، مجمع التقریب بینالمذاهبالاسلامی، رایزنهای فرهنگی، بنیادهای مختلف و … جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از یکسری آموزشهای اولیه و چکهای اولیهٌ امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل میشوند. در اسفند۷۳ خامنهای دستور داد که با ادغام ۵ ارگان ویژهٌ تروریسم و صدور بنیادگرایی، در یکسازمان واحد بهنام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، بر دامنهٌ صدور بنیادگرایی و تروریسم افزوده شود.<ref>جریان عضوگیری، آموزش و بهکارگیری تروریستهای ایرانی و غیرایرانی در سالهای بعد علاوه بر سپاه پاسداران و نیروی قدس، توسط وزارت اطلاعات و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادامه یافت.</ref> این ۵سازمان که تا آن زمان بهطور جداگانه زیر نظر خامنهای فعالیت میکردند، عبارتند از: | ||
خط ۱٬۳۱۰: | خط ۱٬۲۹۷: | ||
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علاوه بر رایزنهای فرهنگی، از طریق خانههای فرهنگ و شرکتها و کتابخانههایی که در کشورهای خارجی بهوجود آوردهاست، عناصر مستعد را برای شبکههای تروریستی و تبلیغاتی رژیم، عضوگیری میکند. مسافرت مأموران این سازمان تحت عنوان خبرنگار و وابستههای فرهنگی، با پاسپورت و ویزاهایی که توسط وزارت خارجه دراختیار آنها گذاشته میشود، انجام میشود. این سازمان در ایجاد شرکتهای پوششی برای عملیات تروریستی با وزارت اطلاعات و نیروی قدس همکاری نزدیک دارد. | سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علاوه بر رایزنهای فرهنگی، از طریق خانههای فرهنگ و شرکتها و کتابخانههایی که در کشورهای خارجی بهوجود آوردهاست، عناصر مستعد را برای شبکههای تروریستی و تبلیغاتی رژیم، عضوگیری میکند. مسافرت مأموران این سازمان تحت عنوان خبرنگار و وابستههای فرهنگی، با پاسپورت و ویزاهایی که توسط وزارت خارجه دراختیار آنها گذاشته میشود، انجام میشود. این سازمان در ایجاد شرکتهای پوششی برای عملیات تروریستی با وزارت اطلاعات و نیروی قدس همکاری نزدیک دارد. | ||
== وزارت خارجه در خدمت تروریسم == | |||
ناظران در بررسی ارگانهای دستاندرکار تروریسم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که وزارت خارجه یکی از پایههای اصلی تروریسم این نظام است. یکی از نفرات اصلی تصمیمگیری ترورها در شورای عالی امنیت وزیر خارجه است و از طرف دیگر هماهنگ با کمیتهٌ عملیات ویژه امکانات لجستیک ترورها را فراهم میکند. | ناظران در بررسی ارگانهای دستاندرکار تروریسم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که وزارت خارجه یکی از پایههای اصلی تروریسم این نظام است. یکی از نفرات اصلی تصمیمگیری ترورها در شورای عالی امنیت وزیر خارجه است و از طرف دیگر هماهنگ با کمیتهٌ عملیات ویژه امکانات لجستیک ترورها را فراهم میکند. | ||
خط ۱٬۳۳۷: | خط ۱٬۳۲۴: | ||
- شرکت ونا همواره در جریان ترورهای جمهوری اسلامی قرار داشته و با طبقهٌ سوم سفارت این نظام در بن کار میکرده و رابطه داشتهاست». | - شرکت ونا همواره در جریان ترورهای جمهوری اسلامی قرار داشته و با طبقهٌ سوم سفارت این نظام در بن کار میکرده و رابطه داشتهاست». | ||
=== سایر ارگانهای جمهوری اسلامی در خارج کشور در خدمت تروریسم === | |||
دستگاه تروریستی جمهوری اسلامی در صورت لزوم دیگر ارگانهای خارج کشوری را نیز در پیشبرد اهداف تروریستیاش مورد استفاده قرار میدهد | دستگاه تروریستی جمهوری اسلامی در صورت لزوم دیگر ارگانهای خارج کشوری را نیز در پیشبرد اهداف تروریستیاش مورد استفاده قرار میدهد | ||
خط ۱٬۳۵۴: | خط ۱٬۳۴۱: | ||
-رایزنهای فرهنگی و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، در جذب عناصر خارجی برای سرویسهای اطلاعاتی این نظام فعال هستند. | -رایزنهای فرهنگی و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، در جذب عناصر خارجی برای سرویسهای اطلاعاتی این نظام فعال هستند. | ||
'''احکام و مستندات خارجی دال بر تروریسم جمهوری اسلامی''' | == '''احکام و مستندات خارجی دال بر تروریسم جمهوری اسلامی''' == | ||
=== '''حکم دادگاه میکونوس''' === | |||
حکم وجریان رسیدگی کشتار میکونوس مفصلترین وکاملترین رسیدگی است که نسبت به تروریسم جمهوری اسلامی در خارج صورت گرفتهاست. در این حکم بر نقش مشخص سران جمهوری اسلامی در این ترورها تأکید شدهاست. دادگاه عالی جنایی برلین پس از ۴ سال رسیدگی مستمر طی ۲۵۶ جلسه واستماع شهادت صدها تن از مطلعین وبررسی دهها هزار صفحه سند ومدرک در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم مشروح خود را در چند صد صفحه صادر واعلام نمود. | حکم وجریان رسیدگی کشتار میکونوس مفصلترین وکاملترین رسیدگی است که نسبت به تروریسم جمهوری اسلامی در خارج صورت گرفتهاست. در این حکم بر نقش مشخص سران جمهوری اسلامی در این ترورها تأکید شدهاست. دادگاه عالی جنایی برلین پس از ۴ سال رسیدگی مستمر طی ۲۵۶ جلسه واستماع شهادت صدها تن از مطلعین وبررسی دهها هزار صفحه سند ومدرک در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم مشروح خود را در چند صد صفحه صادر واعلام نمود. | ||
خط ۱٬۳۶۴: | خط ۱٬۳۵۰: | ||
(بطور مشخص توجه کنید به صفحات زیر در ترجمه ایتالیایی حکم= ۱۹۶, ۱۹۷, ۱۹۹, ۲۰۳ تا ۲۰۹, ۲۱۵, ۲۱۹, پاراگراف دوم ۲۲۰, پاراگرافهای ۲–۴ صفحه ۲۲۱, دو پاراگراف آخر ۲۲۶ وصفحات ۲۲۷ و۲۲۸, ۲۳۱–۲۳۳) | (بطور مشخص توجه کنید به صفحات زیر در ترجمه ایتالیایی حکم= ۱۹۶, ۱۹۷, ۱۹۹, ۲۰۳ تا ۲۰۹, ۲۱۵, ۲۱۹, پاراگراف دوم ۲۲۰, پاراگرافهای ۲–۴ صفحه ۲۲۱, دو پاراگراف آخر ۲۲۶ وصفحات ۲۲۷ و۲۲۸, ۲۳۱–۲۳۳) | ||
'''دستور قتل مکتوب''' | === '''دستور قتل مکتوب''' === | ||
یک مورد از اسنادی که دادگاه میکونوس (صفحه ۲۱۹ ترجمه حکم دادگاه به ایتالیایی) در رسیدگی خود مورد بررسی قرارداد دستور قتل یکی از مخالفین رژیم به اسم منوچهر گنجی بود که طبق سند ارایه شده به دادگاه میکونوس شخص خامنه ای دستور خامنه ای «مهدور الدم» و «واجب القتل» اعلام شدهاست. | یک مورد از اسنادی که دادگاه میکونوس (صفحه ۲۱۹ ترجمه حکم دادگاه به ایتالیایی) در رسیدگی خود مورد بررسی قرارداد دستور قتل یکی از مخالفین رژیم به اسم منوچهر گنجی بود که طبق سند ارایه شده به دادگاه میکونوس شخص خامنه ای دستور خامنه ای «مهدور الدم» و «واجب القتل» اعلام شدهاست. | ||
'''احکام دادگاه ایالت کلمبیا در امریکا''' | === '''احکام دادگاه ایالت کلمبیا در امریکا''' === | ||
این دادگاه بطور خاص برای رسیدگی به جنایات تروریستی که در خارج خاک ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده ویکی از اقربای درجه قربانی آن اعمال تبعه آمریکا باشد صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت این دادگاه محدود به تعیین خسارتهای مالی ناشی از این جنایات است، اما طبیعی است که دادگاه برای دادن حکم به جبران خسارت باید ابتدا عمل تروریستی وانتساب آن به طرف مربوطه را احراز نماید. از دادگاه تا کنون دهها حکم علیه جنایات تروریستی حکومت ایران صادر شدهاست. در این احکام طرف خوانده همواره «رژیم جمهوری اسلامی ایران» است. در بسیاری از احکام این دادگاه علاوه بر جمهوری اسلامی، وزارت ا طلاعات ایران و همچنین سپاه پاسداران طرف دعوا هستند. در برخی از آنها بطور خاص وزیر اطلاعات وقت علی فلاحیان، رییس جمهور رژیم رفسنجانی و رهبر رژیم علی خامنه ای نیز طرف شکایت بوده ومحکوم شدهاند. از جمله این احکام عبارتست از: | این دادگاه بطور خاص برای رسیدگی به جنایات تروریستی که در خارج خاک ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده ویکی از اقربای درجه قربانی آن اعمال تبعه آمریکا باشد صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت این دادگاه محدود به تعیین خسارتهای مالی ناشی از این جنایات است، اما طبیعی است که دادگاه برای دادن حکم به جبران خسارت باید ابتدا عمل تروریستی وانتساب آن به طرف مربوطه را احراز نماید. از دادگاه تا کنون دهها حکم علیه جنایات تروریستی حکومت ایران صادر شدهاست. در این احکام طرف خوانده همواره «رژیم جمهوری اسلامی ایران» است. در بسیاری از احکام این دادگاه علاوه بر جمهوری اسلامی، وزارت ا طلاعات ایران و همچنین سپاه پاسداران طرف دعوا هستند. در برخی از آنها بطور خاص وزیر اطلاعات وقت علی فلاحیان، رییس جمهور رژیم رفسنجانی و رهبر رژیم علی خامنه ای نیز طرف شکایت بوده ومحکوم شدهاند. از جمله این احکام عبارتست از: | ||
خط ۱٬۳۸۰: | خط ۱٬۳۶۴: | ||
- در بسیاری از احکام این دادگاه که در مورد تروریسم جمهوری اسلامی علیه خارجیان مرتکب شده نیز شکایت علیه سران نظام به اسم صورت گرفته و جمهوری اسلامی محکوم شدهاست. از جمله کیس شماره 1:00CV02602(RCL) از SHAUL STERN علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران، وزارت اطلاعات ایران، آیت الله علی حسینی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان خوزستانی. این کیس مربوط به یک انفجار است که در ۳۰ ژوییه ۱ در اورشلیم اتفاق افتاده وپدر خواهان یعنی Lean Stern کشته شد. | - در بسیاری از احکام این دادگاه که در مورد تروریسم جمهوری اسلامی علیه خارجیان مرتکب شده نیز شکایت علیه سران نظام به اسم صورت گرفته و جمهوری اسلامی محکوم شدهاست. از جمله کیس شماره 1:00CV02602(RCL) از SHAUL STERN علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران، وزارت اطلاعات ایران، آیت الله علی حسینی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان خوزستانی. این کیس مربوط به یک انفجار است که در ۳۰ ژوییه ۱ در اورشلیم اتفاق افتاده وپدر خواهان یعنی Lean Stern کشته شد. | ||
'''۸. احکام جلب بین المللی علیه سران''' جمهوری اسلامی | === '''۸. احکام جلب بین المللی علیه سران''' جمهوری اسلامی === | ||
==== '''احکام جلب علیه فلاحیان''' ==== | |||
علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از چهرههای اصلی تروریسم جمهوری اسلامی وکشتارهای روشنفکران ونویسندگان در داخل ایران است. بخاطر دخالت وی در سازماندهی ترورهای خارج ایران در سالهای گذشته چندین حکم جلب بین المللی علیه وی صادر شدهاست. در سال ۱۹۹۶ دادستانی فدرال آلمان علیه او حکم جلب صادر نمود. در سال ۲۰۰۶ نیز قاضی تحقیق سوییسی علیه او حکم جلب بین المللی صادر نمود. | علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از چهرههای اصلی تروریسم جمهوری اسلامی وکشتارهای روشنفکران ونویسندگان در داخل ایران است. بخاطر دخالت وی در سازماندهی ترورهای خارج ایران در سالهای گذشته چندین حکم جلب بین المللی علیه وی صادر شدهاست. در سال ۱۹۹۶ دادستانی فدرال آلمان علیه او حکم جلب صادر نمود. در سال ۲۰۰۶ نیز قاضی تحقیق سوییسی علیه او حکم جلب بین المللی صادر نمود. | ||
''' | ==== '''حکم جلب دادگاه آلمان''' ==== | ||
در حکم جلب بین المللی که بازپرس دیوانعالی فدرال آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۹۶ علیه فلاحیان صادر کرد چنین آمدهاست: «وی مشکوک است که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلن با همکاری دیگران با انگیزه پست، جبونانه و با ابزار خطرناک… ۴ نفر را به قتل رسانده وشروع به قتل یک دیگر نمودهاست» (اصل این حکم جلب همراه با ترجمه آن موجود است). | در حکم جلب بین المللی که بازپرس دیوانعالی فدرال آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۹۶ علیه فلاحیان صادر کرد چنین آمدهاست: «وی مشکوک است که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلن با همکاری دیگران با انگیزه پست، جبونانه و با ابزار خطرناک… ۴ نفر را به قتل رسانده وشروع به قتل یک دیگر نمودهاست» (اصل این حکم جلب همراه با ترجمه آن موجود است). | ||
در بخش پایانی این حکم جلب، فلاحیان بعنوان کسی که در قتل محمد نقدی نقش داشته تصریح شده وچنین آمدهاست: '''«'''بر اساس اطلاعات موجود امکان جدی وجود دارد که متهم به جنایات بیشتری از این قبیل دست بزند. قتل دیپلمات سابق ایران کاظم رجوی در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در اطراف ژنو، قتل نخست وزیر سابق ایران بختیار در ۶ اوت ۱۹۹۱ در حوالی پاریس، قتل نقدی دبیر شورای ملی مقاومت ایران – بخش ایتالیا در ۱۶ مارس ۱۹۹۳ در رم همگی در زمان اشتغال او وطبق مدارک موجود در محدود مسئولیت وزارتخانه ای که او ریاستش را بعهده دارد انجام گرفتهاست.» | در بخش پایانی این حکم جلب، فلاحیان بعنوان کسی که در قتل محمد نقدی نقش داشته تصریح شده وچنین آمدهاست: '''«'''بر اساس اطلاعات موجود امکان جدی وجود دارد که متهم به جنایات بیشتری از این قبیل دست بزند. قتل دیپلمات سابق ایران کاظم رجوی در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در اطراف ژنو، قتل نخست وزیر سابق ایران بختیار در ۶ اوت ۱۹۹۱ در حوالی پاریس، قتل نقدی دبیر شورای ملی مقاومت ایران – بخش ایتالیا در ۱۶ مارس ۱۹۹۳ در رم همگی در زمان اشتغال او وطبق مدارک موجود در محدود مسئولیت وزارتخانه ای که او ریاستش را بعهده دارد انجام گرفتهاست.» | ||
''' | ==== '''حکم جلب دستگاه قضایی سوییس''' ==== | ||
قاضی ژاک آنتنن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۶ پس از تحقیقات گسترده پلیس که از زمان ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ صورت گرفت، حکم جلب بین المللی علی فلاحیان را بعنوان کسی که در این قتل دست داشته صادر نمود. (متن این حکم همراه با ترجمه آن موجود است) | قاضی ژاک آنتنن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۶ پس از تحقیقات گسترده پلیس که از زمان ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ صورت گرفت، حکم جلب بین المللی علی فلاحیان را بعنوان کسی که در این قتل دست داشته صادر نمود. (متن این حکم همراه با ترجمه آن موجود است) | ||
''' | ==== '''دستور جلب ۸ تن از سران''' جمهوری اسلامی '''توسط قاضی آرژانتینی''' ==== | ||
در ۱۸ ژوییه ۱۹۹۴ یک ماشین بمبگذار شده مرکز جامعه یهودیان در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین با خاک یکسان کرد. در این عمل تروریستی ۸۵ کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی گردیدند. این بزرگترین انفجار تاریخ آرژانتین بود. | در ۱۸ ژوییه ۱۹۹۴ یک ماشین بمبگذار شده مرکز جامعه یهودیان در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین با خاک یکسان کرد. در این عمل تروریستی ۸۵ کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی گردیدند. این بزرگترین انفجار تاریخ آرژانتین بود. | ||