۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
جامعهی توحیدی جامعهای است که ضد ظلم و استثمار است، ضد دیکتاتورهاست، که سمبل آن فرعونیت است که خودش را خدا معرفی میکرد، وگرنه یگانگی و توحید معنی نخواهد داشت. | جامعهی توحیدی جامعهای است که ضد ظلم و استثمار است، ضد دیکتاتورهاست، که سمبل آن فرعونیت است که خودش را خدا معرفی میکرد، وگرنه یگانگی و توحید معنی نخواهد داشت. | ||
مدینهی فاضلهی افلاطونی که توسط فلاسفهی اسلامی و غیر اسلامی پی گرفته شده است، با جامعهی بیطبقهی توحیدی تفاوت چشمگیر دارد، و به نوعی میتوان مدینهی فاضله مد نظر افلاطون را نوعی خیالپردازی تلقی کرد، حتی فلاسفهی بعدی هم از مروجین این آرمانشهر بودند، تصویر درستی از آن ارائه نمیشود. | |||
== جامعهی بیطبقهی توحیدی == | == جامعهی بیطبقهی توحیدی == | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۴: | ||
* ایرانیان بر این اعتقاد بودند که «گرزاسپه» پهلوان تاریخی ایران زنده است و در کابل خوابیده و روزی بیدار میشود و قیام میکند. دسته دیگری از ایرانیان اعتقادشان این بود که "کیخسرو" پس از استوار ساختن شالوده فرمانروایی، سلطنت را به فرزند خود واگذار کرده، به کوهستان میرود و در آنجا آرام گرفته تا روزی دوباره برگردد و اهریمنان را از گیتی بردارد. | * ایرانیان بر این اعتقاد بودند که «گرزاسپه» پهلوان تاریخی ایران زنده است و در کابل خوابیده و روزی بیدار میشود و قیام میکند. دسته دیگری از ایرانیان اعتقادشان این بود که "کیخسرو" پس از استوار ساختن شالوده فرمانروایی، سلطنت را به فرزند خود واگذار کرده، به کوهستان میرود و در آنجا آرام گرفته تا روزی دوباره برگردد و اهریمنان را از گیتی بردارد. | ||
== نظر مارکسیسم در مورد غایت تکامل اجتماعی == | |||
در دیدگاه و تفکر مارکسیسم جامعه و بشر به سمت جامعهای میرود که در آن استثمار نباشد، مارکسیسم این جامعه را «جامعهی بیطبقه» مینامد، در نظرگاه مارکسیسم بعد از طی مرحلهی سرمایهداری، نوبت به سوسیالیسم میرسد که در آن استثمار تا اندازهی زیادی ریشهکن شده است، در ادامهی این مسیر جامعهی کمونیستی ظهور میکند که آرمان و آمال این تفکر است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش