۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== مهاجرانی که به روشنفکران ایرانی تبدیل شدند === | === مهاجرانی که به روشنفکران ایرانی تبدیل شدند === | ||
قشر روشنفکر ایران محدود به دانشجویان نمیشود، تجار، کارگران و سیاحان ایرانی را که به دلایلی به کشورهای دیگر رفته بودند، هم میتوان در این ردیف طبقه بندی کرد. در اواخر قاجار به دلیل فشار سنگین و ظلم طاقت فرسا علیه دهقانان و کسبه خرده پا و صنعتگران شهری بسیاری از آنان از شمال شرق ایران به عشق آباد و شهرهای روسیه، به امید پیدا کردن کار و لقمه نانی مهاجرت میکردند، همچنین از شمالغرب کشور عدهی زیادی از کارگران ایرانی و دهقانان به روسیه و استانبول میرفتند، تجار ایرانی هم بواسطهی شغلشان به کشورهای مختلف مسافرت میکردند، سیاحان و جهانگردان ایرانی هم در سفرهای خودشان شهرها و کشورهای مختلف را میدیدند، این مهاجرتها و سفرها چشم ایرانیان را به پیشرفت در کشورهای دیگر باز میکرد، از طرفی هم فقر و تنگدستی و سیاهروزی را در ایران دیده و یا تجربه کرده بودند، در نتیجهی این آگاهیها، قشر روشنفکر در ایران تقویت میشد. | |||
به عنوان مثال زینالعابدین مراغهای کتابی با نام «سیاحتنامهی ابراهیم بیگ» را در استانبول منتشر کرد، این کتاب تأثیر زیادی در آگاهی اجتماعی و سیاسی جامعه ایران در آستانه جنبش مشروطه ایران داشتهاست. | |||
=== تاریخچهی دانشگاه در ایران === | === تاریخچهی دانشگاه در ایران === | ||
تا سال ۱۳۱۴ در ایران دانشگاه، به معنی امروزی و پیشرفتهی آن در ایران نبود، علی اصغر حکمت در این باره میگوید <blockquote>«لایحهی قانونی تأسیس دانشگاه را در اسفند سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی پیشنهاد کردند و پس از دو ماه بررسی و مطالعه در کمیسیون معارف پارلمان سرانجام قانون تأسیس دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و برگی زرین در تاریخ تأسیس نهادهای آموزشی در ایران ورق خورد و این بار قانون مزبور سرآغاز تأسیس نهادهای نوین آموزشی در تاریخ این مرز و بوم شد.»< | تا سال ۱۳۱۴ در ایران دانشگاه، به معنی امروزی و پیشرفتهی آن در ایران نبود، علی اصغر حکمت در این باره میگوید <blockquote>«لایحهی قانونی تأسیس دانشگاه را در اسفند سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی پیشنهاد کردند و پس از دو ماه بررسی و مطالعه در کمیسیون معارف پارلمان سرانجام قانون تأسیس دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و برگی زرین در تاریخ تأسیس نهادهای آموزشی در ایران ورق خورد و این بار قانون مزبور سرآغاز تأسیس نهادهای نوین آموزشی در تاریخ این مرز و بوم شد.»<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-3|[۳]]]</sup></blockquote>علی اصغر حکمت کفیل وقت وزارت معارف، دست به کار شد و دانشگاه را با کمک و مشاورهی «آندره گدار» معمار فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستوجوی بسیار در میان بناها، باغها و زمینهای فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند. | ||
در سال ۱۳۱۴ دانشگاه تهران با پنج دانشکدهی حقوق، پزشکی، فنی، علوم و ادبیات و ۸۸۶ دانشجو کار خود را آغاز کرد. ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۹ دانشجویان دانشگاه تهران به ۳۵۰۰ نفر افزایش یافت، تأسیس دانشگاه و رشد آن تحول بزرگی برای جامعهی ایران بود. از آنجا که تحصیل در دانشگاه تهران رایگان بود، بخش بیشتری از جامعه میتوانستند در رقابت ورود به دانشگاه شانس خودشان را بیازمایند، چون در امتحان ورودی سختگیری میشد. | در سال ۱۳۱۴ دانشگاه تهران با پنج دانشکدهی حقوق، پزشکی، فنی، علوم و ادبیات و ۸۸۶ دانشجو کار خود را آغاز کرد. ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۹ دانشجویان دانشگاه تهران به ۳۵۰۰ نفر افزایش یافت، تأسیس دانشگاه و رشد آن تحول بزرگی برای جامعهی ایران بود. از آنجا که تحصیل در دانشگاه تهران رایگان بود، بخش بیشتری از جامعه میتوانستند در رقابت ورود به دانشگاه شانس خودشان را بیازمایند، چون در امتحان ورودی سختگیری میشد. | ||
بعدها دانشگاه گسترش یافت و در بسیاری از شهرهای ایران دانشگاه تأسیس شد. این رشد فیزیکی دانشگاهها، رشد قشر روشنفکر را هم در دل خودش به همراه داشت. قشری که تحمل دیکتاتور را نداشتند، به حق و حقوق خود و مردم ایران آگاه بودند و برای دستیابی به آن پیشتاز بودند. | بعدها دانشگاه گسترش یافت و در بسیاری از شهرهای ایران دانشگاه تأسیس شد. این رشد فیزیکی دانشگاهها، رشد قشر روشنفکر را هم در دل خودش به همراه داشت. قشری که تحمل دیکتاتور را نداشتند، به حق و حقوق خود و مردم ایران آگاه بودند و برای دستیابی به آن پیشتاز بودند. | ||
اخراج رضا خان اگرچه برای فراهم كردن زمینه برقراری نظام سرمایه داری وابسته با سركار آوردن محمد رضا شاه به عنوان عنصر تامین كننده منافع این خط بود ولی فرصتی فراهم شد که جنبش دانشجویی و اساسا ایجاد کانونهای سیاسی در جامعه پا گرفت اما طولی نكشید كه محمد رضا شاه پس از تحکیم پایههای قدرتش و به دلیل ماهیت وابسته و ضد ملی اش؛ مجدداً به سرکوب آزادیها پرداخت. | |||
== ۱۶ آذر قلهای از جنبش دانشجویی == | == ۱۶ آذر قلهای از جنبش دانشجویی == | ||
خط ۵۳: | خط ۴۵: | ||
در شهریور ۱۳۲۰ ایران توسط متفقین اشغال شد، و رضاخان را از ایران تبعید کردند، اگر چه این اشغال روزهای سخت و همراه با رنج و فقر برای مردم ایران به دنبال آورد، اما یک فضای سیاسی باز را هم بوجود آورد. در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت، خیابان مقابل دانشگاه تهران به محلی برای بحثهای سیاسی میان افراد و گروهها تبدیل شد. این امر نقش بسیار مهمی در آگاهی و بیدارسازی مردم و به ویژه دانشجویان تازه وارد داشت. | در شهریور ۱۳۲۰ ایران توسط متفقین اشغال شد، و رضاخان را از ایران تبعید کردند، اگر چه این اشغال روزهای سخت و همراه با رنج و فقر برای مردم ایران به دنبال آورد، اما یک فضای سیاسی باز را هم بوجود آورد. در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت، خیابان مقابل دانشگاه تهران به محلی برای بحثهای سیاسی میان افراد و گروهها تبدیل شد. این امر نقش بسیار مهمی در آگاهی و بیدارسازی مردم و به ویژه دانشجویان تازه وارد داشت. | ||
فعالیتهای سازماندهیشدهی دانشجویان در قالب تشکلهای دانشجویی از پس اخراج رضاخان از کشور | فعالیتهای سازماندهیشدهی دانشجویان در قالب تشکلهای دانشجویی از پس اخراج رضاخان از کشور در ابتدای دههی ۲۰ آغاز میشود. در این دهه بهطور کلی جریانهای متشکل دانشگاه در ۳جریان مارکسیستی، اسلامی و ملی سازماندهی میشدند. | ||
جریان چپ و مارکسیستی متشکل از دانشجویان هوادار حزب توده بود،که ادامهی تشکیلات حزب توده بودند و در قالب حزب فعالیت میکردند و هیچ گاه بیانیه و یا تحلیل مستقلی ارائه نمیدادند. جریان مذهبی و یا اسلامی به شکل انجمن اسلامی درآمد، این انجمنهای اسلامی ماهیتی غیر سیاسی داشتند، ایدهی اولیهی این تشکل دانشجویی بر نگرانی از گسترش مارکسیسم و یا بهطور کلی سستشدن پایههای اعتقادی دانشجویان مسلمان بنا شده بود. از اینرو در نشریات خود مطلقاً به تحولات سیاسی روز ورود پیدا نمیکرد و در واقع فلسفهی وجودیاش ردیهای بر مارکسیسم بود. این نهاد غیر سیاسی بعد از خیانت کاشانی به مصدق، دلبستهی کاشانی شد اما میخواست که خودش را در زمرهی هواداران مصدق هم جا بزند در نتیجه همواره در بیانیههای متفاوت، در بلاتکلیفی بسر میبرد. | جریان چپ و مارکسیستی متشکل از دانشجویان هوادار حزب توده بود،که ادامهی تشکیلات حزب توده بودند و در قالب حزب فعالیت میکردند و هیچ گاه بیانیه و یا تحلیل مستقلی ارائه نمیدادند. جریان مذهبی و یا اسلامی به شکل انجمن اسلامی درآمد، این انجمنهای اسلامی ماهیتی غیر سیاسی داشتند، ایدهی اولیهی این تشکل دانشجویی بر نگرانی از گسترش مارکسیسم و یا بهطور کلی سستشدن پایههای اعتقادی دانشجویان مسلمان بنا شده بود. از اینرو در نشریات خود مطلقاً به تحولات سیاسی روز ورود پیدا نمیکرد و در واقع فلسفهی وجودیاش ردیهای بر مارکسیسم بود. این نهاد غیر سیاسی بعد از خیانت کاشانی به مصدق، دلبستهی کاشانی شد اما میخواست که خودش را در زمرهی هواداران مصدق هم جا بزند در نتیجه همواره در بیانیههای متفاوت، در بلاتکلیفی بسر میبرد. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۴: | ||
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی، بخصوص سازمانهای تشکیل دهندهی جبههی ملی در یک دورهی کوتاه تحت عنوان نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند،و تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد. | پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی، بخصوص سازمانهای تشکیل دهندهی جبههی ملی در یک دورهی کوتاه تحت عنوان نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند،و تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد. | ||
مدت کوتاهی بعد از این وقایع اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخستوزیری مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. | مدت کوتاهی بعد از این وقایع اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخستوزیری مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. | ||
او از جانب رئیس جمهور میآمد تا اعلام کند که «پیروز سیاسی امیدبخشی در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع شده است».< | او از جانب رئیس جمهور میآمد تا اعلام کند که «پیروز سیاسی امیدبخشی در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع شده است».<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-4|[۴]]]</sup> | ||
سفر نیکسون بهانهی خوبی برای دانشجویان بود تا اعتراض کنند؛ در همین راستا در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمام دانشگاه تهران را فرا گرفت. | سفر نیکسون بهانهی خوبی برای دانشجویان بود تا اعتراض کنند؛ در همین راستا در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمام دانشگاه تهران را فرا گرفت. | ||
رژیم شاه برای جلوگیری از اعتراضات بعدی دانشجویان تصمیم به سرکوب دانشجویان گرفت. سربازان و نیروهای ویژهی ارتش شاه به کلاسهای درس در دانشگاه تهران حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، به سوی دانشجویان آتش گشودند که سه دانشجوی این دانشکده با شلیک مستقیم نیروهای شاه جان خود را از دست دادند، احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگنیا سه دانشجوی جان باختهی روز ۱۶ آذر بودند. | رژیم شاه برای جلوگیری از اعتراضات بعدی دانشجویان تصمیم به سرکوب دانشجویان گرفت. سربازان و نیروهای ویژهی ارتش شاه به کلاسهای درس در دانشگاه تهران حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، به سوی دانشجویان آتش گشودند که سه دانشجوی این دانشکده با شلیک مستقیم نیروهای شاه جان خود را از دست دادند، احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگنیا سه دانشجوی جان باختهی حمله روز ۱۶ آذر شاه به دانشگاه بودند. | ||
فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران در حالی دریافت کرد که دانشگاه تهران در به شکل عریانی در اشغال نیروهای نظامی و سرکوب شاه بود. | فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران در حالی دریافت کرد که دانشگاه تهران در به شکل عریانی در اشغال نیروهای نظامی و سرکوب شاه بود. | ||
خط ۷۵: | خط ۶۷: | ||
== نقش دانشجویان در تاریخ معاصر ایران == | == نقش دانشجویان در تاریخ معاصر ایران == | ||
دانشگاه در شکل امروزین خودش، که چندین دهه عمر دارد، | دانشگاه در شکل امروزین خودش، که چندین دهه عمر دارد، نقشهای سیاسی و اجتماعی درخشانی را در تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است. بدون در نظر گرفتن نقش دانشگاه، بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران را در این مقطع تاریخی بسیار دشوار و حتی امکانناپذیر است. در طول دو حاکمیت شاه و حکومت فعلی همواره شاهد این نقش آفرینی بودهایم، این حضور مؤثر و چشمگیر دانشگاه در نقشآفرینی سیاسی و اجتماعی، تقریباً همهٔ دولتها در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی را بر آن داشته است که پیوسته در ترسیم سیاست انقباضی خود در قبال نیروهای اجتماعی و سیاسی، بخشی را به کنترل و عموماً سرکوب فضای دانشگاه اختصاص دهند. | ||
در تاریخ معاصر ایران واژهی دانشجو همواره مترادف نگاهبان آزادی و عدالت اجتماعی بوده است، چرا که دانشجوی ایران از یک شناخت و آگاهی برخوردار بود که میتوانست با تابوهای ایجاد شده در جامعه درگیر شود، جامعه سنتی ایران همواره گرفتار نوعی تابوهایی بوده که حاکمیتها میساختند، این تابوها تبدیل به خط قرمز و بت و هیولا میشدند، تا به جان مردم انداخته شوند، اما شناخت و آگاهی که نقطهی مقابل دیکتاتوری است، این بادکنک پوشالی تابو سازی را همواره ترکانده است. البته | در تاریخ معاصر ایران واژهی دانشجو همواره مترادف نگاهبان آزادی و عدالت اجتماعی بوده است، چرا که دانشجوی ایران از یک شناخت و آگاهی برخوردار بود که میتوانست با تابوهای ایجاد شده در جامعه درگیر شود، جامعه سنتی ایران همواره گرفتار نوعی تابوهایی بوده که حاکمیتها میساختند، این تابوها تبدیل به خط قرمز و بت و هیولا میشدند، تا به جان مردم انداخته شوند، اما شناخت و آگاهی که نقطهی مقابل دیکتاتوری است، این بادکنک پوشالی تابو سازی را همواره ترکانده است. البته این کار را جنبش دانشجویی با قیمت دادن هم در دیكتاتوری شاه و هم استبداد دینی پس از آن، انجام داده است. | ||
اولین سرکوب دانشگاه در دورهی رضاخان انجام شده است، و تا همین امروز این سرکوب در دانشگاههای ایران | اولین سرکوب دانشگاه در دورهی رضاخان انجام شده است، و تا همین امروز این سرکوب در دانشگاههای ایران پا به پای دوام و بقای جنبش دانشجویی به عنوان موجودیتی مدافع دموكراسی و آزادی و مدافع حقوق توده مردم در برابر حاكمیت و سیاستهای تجاوزكارانه و ستمگرانه؛ ادامه یافته است. دانشجویان همواره با بازداشت و شکنجه و حبسهای طولانی مدت روبرو بوده و هستند، اما راهی که دانشجویان و جنبش دانشجویی ایران طی کرده سرشار از حماسه است. | ||
دانشگاه بعد از سرکوب ۱۶ آذر، دانشگاه عملاً به محاق رفت، و یک دورهی خفقان در جامعهی ایران شروع شد، در بهمن ماه ۱۳۴۰ در دولت امینی، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به عدم بازگشایی دانشگاه، دست به تجمع و اعتراض زدند، کماندوهای هوانیروز برای سرکوب دانشجویان به دانشگاه حمله کردند و تعداد زیادی را مجروح و مصدوم و بازداشت کردند. | دانشگاه بعد از سرکوب ۱۶ آذر، دانشگاه عملاً به محاق رفت، و یک دورهی خفقان در جامعهی ایران شروع شد، در بهمن ماه ۱۳۴۰ در دولت امینی، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به عدم بازگشایی دانشگاه، دست به تجمع و اعتراض زدند، کماندوهای هوانیروز برای سرکوب دانشجویان به دانشگاه حمله کردند و تعداد زیادی را مجروح و مصدوم و بازداشت کردند. | ||
این حرکت دانشجویی توسط هیچ حزب یا سازمان سیاسی آن روزگار سازماندهی نشده بود، این اعتراض شروع مرحلهی جدیدی از حرکت دانشجویی بود، دانشگاه و دانشجوی ایرانی، با عبور از رویههای معمول سیاسی احزاب و گروهها ابتکار عمل را در دست | این حرکت دانشجویی توسط هیچ حزب یا سازمان سیاسی آن روزگار سازماندهی نشده بود، این اعتراض شروع مرحلهی جدیدی از حرکت دانشجویی بود، دانشگاه و دانشجوی ایرانی، با عبور از رویههای معمول سیاسی احزاب و گروهها ابتکار عمل را در دست گرفت. از این مقطع به بعد دانشگاه به کانون اصلی مبارزه علیه دیکتاتوری، تبدیل شد. | ||
از این دوره به بعد دانشگاه محل تولد گروهها و سازمانهایی شد که با یک جمعبندی اصولی و درک شرایط جدید مبارزه، تنها راه مقابله با دیکتاتوری خشن شاه را مشی انقلابی و بهرهگیری از | از این دوره به بعد دانشگاه محل تولد گروهها و سازمانهایی شد که با یک جمعبندی اصولی و درک شرایط جدید مبارزه، تنها راه مقابله با دیکتاتوری خشن شاه را مشی انقلابی و بهرهگیری از قدرت قهر تشخیص دادند. تحلیلی که راهگشا بود. از این مقطع یک تغییر کیفی در موقعیت دانشگاه نسبت به گذشته ایجاد شد. تا پیش از دههی ۴۰ جریانهای دانشجویی ادامهی احزاب و جریانهای سیاسی موجود در صحنهی سیاسی جامعه بهشمار میرفتند و در قالب شاخهی دانشجویی بدنهی اصلی حزب که بیرون دانشگاه بود، فعال بودند، اما از دههی ۴۰ دانشگاه ابتکارعمل را در مبارزه از آن خود کرد و منشأ احزاب و سازمانهای انقلابی شد. از جمله [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] که در این دهه توسط دانشجویان ایجاد شد و عضوگیری گسترده در دانشگاه، آنرا به پایگاه اصلی گروههای سیاسی مترقی و پیشرو ارتقا داد.<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-5|[۵]]]</sup> | ||
رویههای رفرمیستی گذشته نقد و به کناری گذاشته | رویههای رفرمیستی گذشته نقد و به کناری گذاشته شد، [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی]] با رد «تئوری بقا»ی [[حزب توده ایران|حزب توده]] که توسط [[امیر پرویز پویان]] تئوریزه شد، دانشگاه را مسلح به تئوریهای انقلابی کردند و در مدت کوتاهی دانشگاه توانست در شکلی تازه سازماندهی شود. | ||
[[سازمان مجاهدین خلق ایران]] | [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] هم با نفی مبارزات رفرمیستی گذشته، و با تحلیل درست از شرایط جدید، و تشخیص تضاد اصلی که همان حاکمیت دیکتاتوری بود، ساختار و قالبهای سیاسی گذشته را در هم ریخت. | ||
جنبش دانشجویی در مسیر خود با دانشجویانی همراه میشود که نقش ارزندهای در تاریخ معاصر ایران | جنبش دانشجویی در مسیر خود با دانشجویانی همراه میشود که نقش ارزندهای در تاریخ معاصر ایران دارند، [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و اصغر بدیعزادگان که از دانشگاه آمده بودند، و تجربهی فعالیتهای مسالمتآمیز رفرمیستی را هم داشتند، آن دایره را شکستند و با ابتکار عمل شجاعانهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] را تأسیس کردند، سازمانی با اعتقادات اسلام واقعی و ضد ارتجاعی. | ||
از سویی دانشجویان فداکاری چون امیرپرویز پویان، مسعود احمدزاده | از سویی دانشجویان فداکاری چون امیرپرویز پویان، مسعود احمدزاده و [[بیژن جزنی]] سازمان [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی خلق ایران]] را بینان گذاشتند، این دو سازمان اصلیترین نیرویی شدند که در مقابل حکومت پهلوی مبارزه کردند و در سرنگونی آن نقش ارزنده و اصلی را ایفا کردند. | ||
=== نقش دانشجویان در به ثمر رساندن انقلاب ۵۷ === | === نقش دانشجویان در به ثمر رساندن انقلاب ۵۷ === | ||
از دههی ۴۰ شمسی دانشجویان بتدریج در مبارزه علیه دیکتاتوری | از دههی ۴۰ شمسی دانشجویان بتدریج در مبارزه علیه دیکتاتوری جایگزین گروهها و احزاب سیاسی با مشی رفرمیستی شدند، این دانشجویان در اتحاد با سایر نیروهای اجتماعی از جمله بازار و کارگران دایرهی مبارزه را گسترش دادند، و غنا و استمرار مبارزاتی را محقق كردند زیرا با هدف قرار دادن دیکتاتور به عنوان مشکل اصلی مردم ایران، و اصلی کردن تضاد حاکمیت- ملت، سایر تضادهای اجتماعی مانند، تضادهای قومی، مذهبی، جنسی و... به نفع تضاد اصلی و در خدمت آن مستحیل میشدند.<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-6|[۶]]]</sup> | ||
به این ترتیب جنبش دانشجویی با سازمانهای پیشتازش، در بهم پیوند دادن اقشار و طبقات مختلف در مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی، نقش بسیار مهمی بازی کرد، و بدون حضور این سازمانها و اعتقادشان به مبارزهی مسلحانهی قهرآمیز برای سرنگونی دیکتاتوری آن سردی و رخوت جامعهی ایران هرگز شکسته نمیشد. | به این ترتیب جنبش دانشجویی با سازمانهای پیشتازش، در بهم پیوند دادن اقشار و طبقات مختلف در مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی، نقش بسیار مهمی بازی کرد، و بدون حضور این سازمانها و اعتقادشان به مبارزهی مسلحانهی قهرآمیز برای سرنگونی دیکتاتوری آن سردی و رخوت جامعهی ایران هرگز شکسته نمیشد. | ||
صدها رشته عملیات نظامی علیه مهرهها و سران حاکمیت پهلوی، فضای اختناق را از جامعه زدود، و راه به سرنگونی حکومت شاه برد. | صدها رشته عملیات نظامی علیه مهرهها و سران حاکمیت پهلوی، فضای اختناق را از جامعه زدود، و راه به سرنگونی حکومت شاه برد. | ||
=== فشارها و سرکوب جنبش دانشجویی بعد از انقلاب ضد سلطنتی === | === فشارها و سرکوب جنبش دانشجویی بعد از انقلاب ضد سلطنتی === | ||
با پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ رهبران و اعضای سازمانهای مبارز که تازه از زندان آزاد شده بودند، به مهد اصلی خود یعنی دانشگاه بازگشتند و فعالیتهای سیاسی خودشان را شروع کردند، دانشگاهها محل فعالیت گروههای سیاسی شد. به موازات فعالیت گروههای سیاسی، گروههای سرکوب و فشار حاکمیت در سطح جامعه، شروع به سرکوب و فشار کردند. در دانشگاهها هم دو ارگان از جانب حاکمیت ایجاد شدند «انجمن اسلامی دانشجویان» و «جهاد دانشگاهی». کار این دو ارگان سرکوب و مقابله با دانشجویان و گروههای سیاسی پیشتاز بخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران | با پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ رهبران و اعضای سازمانهای مبارز که تازه از زندان آزاد شده بودند، به مهد اصلی خود یعنی دانشگاه بازگشتند و فعالیتهای سیاسی خودشان را شروع کردند، دانشگاهها محل فعالیت گروههای سیاسی شد. به موازات فعالیت گروههای سیاسی، گروههای سرکوب و فشار حاکمیت در سطح جامعه، شروع به سرکوب و فشار کردند. در دانشگاهها هم دو ارگان از جانب حاکمیت ایجاد شدند «انجمن اسلامی دانشجویان» و «جهاد دانشگاهی». کار این دو ارگان سرکوب و مقابله با دانشجویان و گروههای سیاسی پیشتاز بخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود | ||
اما پیش | اما این نهادها نتوانستند، در مقابل نیروهای انقلابی که در دانشگاه فعال بودند کاری از پیش ببرند، در نتیجه خمینی اواخر فروردین ۱۳۵۹ با طرح موضوعی به نام «انقلاب فرهنگی» دانشگاهها را بست، در آن زمان اعلام شد که انقلاب فرهنگی هدفش را اسلامیسازی دانشگاههای مدرن و از بین بردن فاصلهی بین دو نظام آموزش عالی مجزای حوزوی و دانشگاهی قرار داد.<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-7|[۷]]]</sup> | ||
اما پیش از شروع انقلاب فرهنگی،دانشگاههای ایران، از مهمترین کانونهای اصلی حضور مخالفان علیه نظام جمهوری اسلامی بودند و وضعیت آنها از دست حکومت خارج شدهبود. یک سال پس از انقلاب، دانشگاهها به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و محلی برای یارگیری تشکیلاتی این گروهها از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق تبدیل شده بود.<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-8|[۸]]]</sup> | |||
کارشناسان و صاحب نظران اما بر این باورند که علاوه بر این که حاکمیت میخواست، دانشگاه را از چنگ نیروهای انقلابی خارج کند، اما بخصوص هدفش تعطیل کردن کلاسهایی بود که [[مسعود رجوی]] تحت نام «تبیین جهان» در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میکرد. خمینی با انقلاب فرهنگی تلاش کرد زمین را از نیروهای انقلابی بگیرد. | |||
عبدالمجید معادیخواه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در دورهٔ دولت اول موسوی (در سالهای ۱۳۶۱-۱۳۶۰)، آنچه انقلاب فرهنگی خوانده میشود را شایستهی این عنوان نمیداند و از انقلاب فرهنگی با عنوان «از سر راه برداشتن یک مزاحم» یاد میکند. او میگوید: <blockquote>«اینکه مزاحم و مانعی را از سر راه برداریم اسمش انقلاب فرهنگی نیست اینکه با زور یک عدهای را که با روش کلی جامعه و مردم هماهنگ نیستند کنار بزنند که اسمش فرهنگ نیست. آن موقع من هم در همین اردوگاهی که گفتمان انقلاب فرهنگی در آن شکل گرفت بودم و راضی هم بودیم، همکاری هم کردیم و بخشی از آن گفتمان هم بحث تعهد و تخصص بود اما فرصتی نبود که مثلاً بپرسیم این شعار از کجا آمد و چه کسی آن را بر سر زبانها انداخت، الان هم نمیدانیم؟»< | روزنامه لوموند در خصوص کلاسهای تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف:<blockquote>«هر جمعه بعدازظهر در آن دههزار نفر با کارت شرکت میکردند و متعاقباً درسهای فلسفه تطبیقی در این کلاسها، بهصورت کتابهای جیبی در صدهاهزار نسخه بهفروش میرسید و نوارهای ویدئویی آن را هم حدود یک صدهزار دانشجو در 35شهر بزرگ ایران میدیدند». <sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-9|[۹]]]</sup></blockquote>انقلاب فرهنگی که بیشتر کودتای فرهنگی بود، بعدها مورد حملهی سران حاکمیت ایران قرار گرفت. عبدالمجید معادیخواه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در دورهٔ دولت اول موسوی (در سالهای ۱۳۶۱-۱۳۶۰)، آنچه انقلاب فرهنگی خوانده میشود را شایستهی این عنوان نمیداند و از انقلاب فرهنگی با عنوان «از سر راه برداشتن یک مزاحم» یاد میکند. او میگوید:<blockquote>«اینکه مزاحم و مانعی را از سر راه برداریم اسمش انقلاب فرهنگی نیست اینکه با زور یک عدهای را که با روش کلی جامعه و مردم هماهنگ نیستند کنار بزنند که اسمش فرهنگ نیست. آن موقع من هم در همین اردوگاهی که گفتمان انقلاب فرهنگی در آن شکل گرفت بودم و راضی هم بودیم، همکاری هم کردیم و بخشی از آن گفتمان هم بحث تعهد و تخصص بود اما فرصتی نبود که مثلاً بپرسیم این شعار از کجا آمد و چه کسی آن را بر سر زبانها انداخت، الان هم نمیدانیم؟»<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-10|[۱۰]]]</sup></blockquote>در این باصطلاح «انقلاب فرهنگی» هزاران استاد و دانشجو تصفیه شده و اخراج شدند، از سال ۵۹ تا سال ۱۳۶۲ دانشگاهها تعطیل شد، که همین امر ضربهی سنگین به پیشرفت علمی در ایران وارد کرد. تا آن زمان محیط دانشگاه به نوعی یک مصونیت سیاسی داشت اما از آن زمان به بعد جوانان دانشجو هم در سطح جامعه مورد فشار و سرکوب قرار میگرفتند. | ||
=== مبارزات جنبش دانشجویی در زمان حکومت آخوندها === | === مبارزات جنبش دانشجویی در زمان حکومت آخوندها === | ||
با وجود فشارها و سرکوب زیاد در دانشگاههای ایران اما جنبش دانشجویی ایران هرگز از پا نیفتاد. بعد از باز شدن دانشگاهها در سال ۱۳۶۲ تا امروز دانشجویان هزاران حرکت اعتراضی علیه حاکمیت انجام دادند، اما مهمتر از حرکات اعتراضی دانشجویان عدم توان رژیم در تسخیر دانشگاه است، فیروز آبادی رئیس سابق ستاد نیروهای نظامی ایران در این خصوص گفت:<blockquote>«آن چیزی که باقی مانده بود در دانشگاه ، کتاب بود و استاد و مربی، تجهیزات و سازمانی که باید انقلاب فرهنگی را تحقق میداد که کار بسیار بزرگتر و عمیقتر از حرکت اولیه بود لکن میداندار کافی نداشت. آنقدرتهاجم و جنگ روانی دشمن و گروهکها علیه حرکت انقلاب فرهنگی دانشجویان سنگین بود که تا ظهر روز اول تقریباً غالب اعضایی که در حرکت اولیه انقلاب فرهنگی شرکت کرده بودند بریده بودند. </blockquote><blockquote>بسیاری از کسانی که در سطح بالاتر در میدان فرهنگی کشور در صحنه بودند و یا مسئولیت داشتند تحتتاثیر جو سازیهای سنگین مجاهدین قرار گرفتند و بعضی حرکت دانشجویی را محکوم کردند و غالباً سکوت اختیار کردند و برای همین بود که انقلاب فرهنگی ابتر ماند و ماند و ماند و مانده است».< | با وجود فشارها و سرکوب زیاد در دانشگاههای ایران اما جنبش دانشجویی ایران هرگز از پا نیفتاد. بعد از باز شدن دانشگاهها در سال ۱۳۶۲ تا امروز دانشجویان هزاران حرکت اعتراضی علیه حاکمیت انجام دادند، اما مهمتر از حرکات اعتراضی دانشجویان عدم توان رژیم در تسخیر دانشگاه است، فیروز آبادی رئیس سابق ستاد نیروهای نظامی ایران در این خصوص گفت:<blockquote>«آن چیزی که باقی مانده بود در دانشگاه ، کتاب بود و استاد و مربی، تجهیزات و سازمانی که باید انقلاب فرهنگی را تحقق میداد که کار بسیار بزرگتر و عمیقتر از حرکت اولیه بود لکن میداندار کافی نداشت. آنقدرتهاجم و جنگ روانی دشمن و گروهکها علیه حرکت انقلاب فرهنگی دانشجویان سنگین بود که تا ظهر روز اول تقریباً غالب اعضایی که در حرکت اولیه انقلاب فرهنگی شرکت کرده بودند بریده بودند. </blockquote><blockquote>بسیاری از کسانی که در سطح بالاتر در میدان فرهنگی کشور در صحنه بودند و یا مسئولیت داشتند تحتتاثیر جو سازیهای سنگین مجاهدین قرار گرفتند و بعضی حرکت دانشجویی را محکوم کردند و غالباً سکوت اختیار کردند و برای همین بود که انقلاب فرهنگی ابتر ماند و ماند و ماند و مانده است».<sup>[[کاربر:Mohsen/صفحه تمرین#cite note-11|[۱۱]]]</sup></blockquote>در این ۴ دهه که از عمر این حکومت میگذرد جنبش دانشجویی هم فعال و زنده توانسته تمامی توطئهها را پشت سر بگذارد، قیامهایی در این دوران خلق کردند که ۱۸ تیر ۱۳۷۸، قیامهای به یادماندنی سال ۱۳۸۸ و نقش آفرینی در قیام دی ماه ۱۳۹۶ نقاط برجستهی فعالیت جنبش دانشجویی بوده است. | ||
== تهدیدات تاریخی جنبش دانشجویی ایران == | == تهدیدات تاریخی جنبش دانشجویی ایران == | ||
در طول تاریخ جنبش دانشجویی ایران که قریب به ۹ دهه از عمر آن میگذزد؛ همواره دو گروه تهدید اصلی به انحراف کشاندن جنبش دانشجویی بودند، قبل از دههی ۵۰ حزب توده نقش مخربی در به انحراف و به انفعال کشاندن جنبش دانشجویی داشته است، تا جایی که امیرپرویز پویان برای پس زدن تئوریهای حزب توده، جزوهی «رد تئوری بقای پیشتاز» را در جواب به راهکارهای حزب توده نوشت. | در طول تاریخ جنبش دانشجویی ایران که قریب به ۹ دهه از عمر آن میگذزد؛ همواره دو گروه تهدید اصلی به انحراف کشاندن جنبش دانشجویی بودند، قبل از دههی ۵۰ حزب توده نقش مخربی در به انحراف و به انفعال کشاندن جنبش دانشجویی داشته است، تا جایی که امیرپرویز پویان برای پس زدن تئوریهای حزب توده، جزوهی «رد تئوری بقای پیشتاز» را در جواب به راهکارهای حزب توده نوشت. | ||
بعد از دههی ۱۳۷۰ شمسی هم گروههایی به اسم اصلاحطلب در درون حاکمیت ایران، نقش بختک، منحرف کننده و منفعل کنندهی جنبش دانشجویی را داشتند، با شعارهای کلی و ترساندن از خشونت، هزینه و انقلاب تلاش کردند که دانشجویان را در مسیر انحرافی هدایت کنند، اما در دیماه ۱۳۹۶ دانشجویان شعار دادند «اصلاح طلب اصولگرا | بعد از دههی ۱۳۷۰ شمسی هم گروههایی به اسم اصلاحطلب در درون حاکمیت ایران، نقش بختک، منحرف کننده و منفعل کنندهی جنبش دانشجویی را داشتند، با شعارهای کلی و ترساندن از خشونت، هزینه و انقلاب تلاش کردند که دانشجویان را در مسیر انحرافی هدایت کنند، اما در دیماه ۱۳۹۶ دانشجویان شعار دادند «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» این شعار ضربهی نهایی را به بخش شریك درحاكمیت با عنوان اصلاح طلبان و تمامیت حاکمیت فرود آورد و آنها را بکلی مات و از دور خارج کرد. | ||
آنچه در دیماه۹۶ و در خیزش دانشجویی درخشید؛ اصالت جنبش دانشجویی ایران در مقابله با استبداد دینی به رغم وحشیانه ترین سركوب و پیروزی این جنبش به رغم كشتار هزاران دانشجو در جریان قتل عامهای سال۶۷ و در جریان قیامهای سالهای ۸۸ و پس از آن در قتلگاههایی مانند كهریزك بود. در واقع با این شعار جنبش دانشجویی اصالت تاریخی و ماندگاری خودش را به ثبت داد و ثابت كرد كه قدرتی فراتر از خونین ترین سركوب تاریخ ایران را دارد كه آنهم عبارت است از اصول حاكم بر افكار پایه گذاران این جنبش و پرچمداران آن در هر دوره و روشن بینی و استواری قدمشان در مقابله با نفی آزادیها و حقوق خلقشان | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش