۹۷۳
ویرایش
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
.........راستی .....همین الان كودك چهار ساله ای كنارم نشسته كه نامش ضحی است ، دختر قشنگی است مادرش را اول مهر شهید كردهاند . با وجود این بچه ها، چه خوب كه از هم دور هستیم ، راست میگفتی . راستی نامه هایت هم بدستم رسید ،از این كه با این همه گرفتاری به فكر من بودی متشكرم ،....در هر حال برای من نامه هایت عزیز هستند. .....در صورتی كه بار یكدیگر را دیدیم كه بقول خودت گفتنی زیاد داریم ، واگر آن شهباز سعادتی را كه خداوند در سلولم از من دریغ كرد در آغوش كشیدم ، كه خوب به هدفم رسیده ام ،در آنصورت از بچه خوب نگهداری كن واصلاًناراحت نباش . | .........راستی .....همین الان كودك چهار ساله ای كنارم نشسته كه نامش ضحی است ، دختر قشنگی است مادرش را اول مهر شهید كردهاند . با وجود این بچه ها، چه خوب كه از هم دور هستیم ، راست میگفتی . راستی نامه هایت هم بدستم رسید ،از این كه با این همه گرفتاری به فكر من بودی متشكرم ،....در هر حال برای من نامه هایت عزیز هستند. .....در صورتی كه بار یكدیگر را دیدیم كه بقول خودت گفتنی زیاد داریم ، واگر آن شهباز سعادتی را كه خداوند در سلولم از من دریغ كرد در آغوش كشیدم ، كه خوب به هدفم رسیده ام ،در آنصورت از بچه خوب نگهداری كن واصلاًناراحت نباش . | ||
=== نامهی دوم اشرف به مسعود رجوی === | |||
با تمام بچه هامون ، با تمام عزیزانم ، با تمام نورچشمانم ،همانهائی كه قهرمانانه شهید می شوند همیشه با آنهام ، با آنها شكنجه میشوم ، با آنهام فریاد می زنم وبا آنها میمیرم وزنده میشوم . نمیدانم آتشی را كه تمام وجودم را از نوك پا تا مغز سرم از پوست تا مغز استخوانم فرا گرفته چكار كنم، باور نمی كنم كه هرگز این آتش، خاموشی داشته باشد. چقدر مرگ در این شرایط ساده تر از زیستن است ، وای، وقتی خبر شهادتها میرسد باوركن با یاد شهدا بخواب میروم با یاد شهدا چشم باز میكنم وبیاد انتقام زنده ام . اشك مجالم نمیدهد اگر بد خط وناخواناست ببخش ، نمیدونی مثل اینكه دیگه این جسم قدرت كشیدن این روح عاصی رو نداره و دلم میخواد پر بزنم وبرم ،برم پیش بچه ها پیش همان خواهرها كه شبها جای خوابیدن نداشتن وحالا راحت توی قبر آرمیده اند، آخه چطوری میشه این تضاد رو حل كرد ، تا كی میشه آب رو توی چشمه نگه داشت . جهان خبر دار نشد كه بر ملت ما در این چند ما ه چه گذشت . فكر نمی كنم در فرهنگ ملتها كلمه ای پیدا بشه كه بتونه آنچه را كه در اینجا می گذره نشون بده ، مثل اینكه فرهنگ جدیدی باید ابداع بشه . بخدا قسم مصیبت این ملت از عاشورا كمتر نیست ، رذالت ، دنائت ، خیانت ، شقاوت .....در اوج خودشون باز كمتر از چیزی هستند. كه اینجا جریان دارد . | |||
یاد خاطراتی می افتم كه جائی كه چند سال پیش قبل از ازدواجمان هر دو آنجا زندگی می كردیم، موقع ورزش همیشه به بالاترین آجرحیاط نگاه می كردم ونگاهم میلغزید ومیآمد پائین، گاهی اوقات پرنده ای هم آنجا بود كه اكثراًحواسم را توی ورزش پرت میكرد و طناب رخت ها ، شیر آب وخلاصه بچه ها ، چقدر با همه ی آنها احساس یگانگی می كردم ودر عین حال تنها بودم ، چقدر با آن آجر با آن پرنده ، با شیر آب وبا طناب رختها وبا بچه ها احساس نزدیكی میكردم ، اینكه همه ی آنها در نهایت ، همراه ومدد كار هم وبه همراه من وهمه انسانها همه ی سنگها وهمه ی كوهها وهمه ی كبوترها وهمه .. وهمه ی هستی به پیش میروند ....توی كمیته ، وقتی سرمو فرنچ میانداختند كه ببرند بازجوئی ، با موزائیك های زیر پام احساس یگانگی می كردم و می خندیدم واین سیل خروشان هستی پیش میره وچقدر احمقند اینها ، این سنگ ریزه ها كه می خواهند جلو حركت آبشار وسیل خروشان هستی رو بگیرند .خنده داره با چی دارند می جنگند با خدا !!! | |||
.....میدونم كه اونجا بهت سخت می گذره ، با روحیات وخلق وخوی تو و عواطفت آشنام ، حتم دارم كه مثل شیر زخمی بخودت می پیچی وترجیح میدهی كه خودت بجای تك تك شهدا شهید بشی ، مثل همیشه دعات میكنم كه بتونی باری را كه بدوشت هست با سرافرازی بكشی ، مردم ما واقعاً قهرمانند وببین دیروز وصیت نامهی یكی از شهدا رو میخوندم وشعری كه برای آن گفته شده و اون فقط 13سالش بود : | |||
عاشق باش ، عاشق ودر میان رنگین كمان گلوله ودود | |||
كبوتران عاشقی را پرواز ده | |||
كه دست آموز خواهران كوچكی شده اند | |||
دختران معصومی كه با چراغی به سرخی | |||
قلبهای كوچك خود | |||
لبخند بر لب از تاریخ عبور كردند . | |||
....... | |||
..... | |||
همیشه خواهی گفت | |||
بیهوده است تلاش شبداران | |||
دختركی كه تنها با 13بهار توشه | |||
از تاریخ عبور كرد | |||
قلبش را در نارنجك برادرش بودیعه گذاشت | |||
قلبی كه هر روز وهر ساعت منفجر می شود . | |||
وقلبی كه همیشه فریاد خواهد زد | |||
آزادی از آن كبوتران عاشقی است كه | |||
افق را فراموش نكرده اند | |||
از جهت من وبچه ناراحت نباش . | |||
خدا نگهدارت همسرت | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
ویرایش