کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:
خمینی سال ۱۳۶۶ را سال پیروزی نامیده بود، اما یک سال بعد با چشمانی اشکبار این قطعنامه را پذیرفت، تنها تغییر در این یک سال حضور پدیده‌ای به نام ارتش آزادیبخش بود.
خمینی سال ۱۳۶۶ را سال پیروزی نامیده بود، اما یک سال بعد با چشمانی اشکبار این قطعنامه را پذیرفت، تنها تغییر در این یک سال حضور پدیده‌ای به نام ارتش آزادیبخش بود.


دکتر منوچهر هزارخانی عضو شورای ملی مقاومت در این باره می‌گوید:<blockquote>«ضربات نظامی ارتش عراق بر نیروهای رژیم، هر اندازه سخت و جانفرسا، هرگز نمیتوانست خطر سرنگونی را برای رژیم درپی داشته باشد، زیرا نه عراق قصد سرنگونی خمینی را داشت و نه قدرتهای جهانی حاضر بودند ناظر بی تفاوت سرنگونی دولتی به دست دولت دیگر باشند. عراق بارها و به تأکید اعلام کرده بود که هدفش از واردآوردن فشارهای نظامی، واداشتن رژیم خمینی به پذیرش صلح است. </blockquote><blockquote>   قدرتهای جهانی ،  به ویژه آمریکا و متحدانش ، نیز، با اصرار و تأکید تمام، بارها اخطار کرده بودند که نخواهند گذاشت این جنگ برنده و بازنده‌یی داشته باشد. بنابراین، خیال رژیم از این بابت آسوده بود. اما همین شکست‌های نظامی در جبهة جنگ خارجی میتوانست شیرازه‌ی رژیمی را که در مسائل داخلی نیز از هرسو با بحران و تنگنا رو به رو بود، بگسلد و سرنگونی رژیم را به دست یک نیروی داخلی تسریع کند. </blockquote><blockquote>   تنها عامل داخلی که میتوانست این سرنگونی را تحقق بخشد ارتش آزادیبخش ملی بود که در آخرین عملیاتش، در مهران، قدرت و کارآیی رزمی "نگران کننده"یی از خود نشان داده بود. به بیان دیگر، اگر در وضعی که در اواخر تیرماه وجود داشت، عامل ارتش آزادیبخش ملی را، در عالم فرض، از  صحنه حذف کنیم، دیگر رژیم نه تنها در وضع "استیصال" قرار ندارد، بلکه میتواند به همان بازی دفع‌الوقت در قبال قطعنامه ادامه دهد، زیرا با تمام خطرهای بالقوه یی که احاطه اش کرده اند، نیروی سازمانیافته یی وجود ندارد که بتواند از همة این شرایط مساعد برای برانداختن آن استفاده کند. اما چون در عالم واقع ارتش آزادیبخش ملی در صحنه حضور داشت، تمام خطرهای بالقوه به خطر بالفعل مبدل میشد و رژیم را به وضعیت "استیصال" میکشاند. از این رو بود که خمینی، از سر ناچاری، تن به پذیرش قطعنامه داد و آبروی هزاربار بربادرفته اش را به معامله گذاشت. </blockquote><blockquote>    هدف رژیم از پذیرش قطعنامه، پیش از هرچیز اجرای آتش بس و بسته شدن مرزها بود تا نیروهای ارتش آزادیبخش ملی امکان ورود به خاک میهن را پیدا نکنند. شک نباید کرد که این خواست خمینی مورد تأیید "شیطان بزرگ" هم بود. نگاهی به اظهار نظرهای سیاستمداران و سخنگویان رسمی آمریکا درمورد توقع خویشتنداری  از "همه‌ی طرفهای درگیر" ، و نه دو طرف درگیر ، مؤید این نظر است. همین بند و بست و زمینه چینی برای قفل کردن نیروهای مقاومت به بهانه‌ی "آتش بس" است که گاه از آن به عنوان "توطئه" یاد میشود. به هرحال به امید دست یافتن به این ریسمان نجات بود که خمینی تلخی نوشیدن زهر را برخود هموارکرد» <ref>مقاله‌ی «معنای سیاسی "فروغ جاویدان"»، نوشتة دکتر منوچهر هزارخانی، ماهنامه‌ی «شورا»، شماره‌ی ۴۳ و ۴۴، مرداد و شهریور ۱۳۶۷</ref></blockquote>(مقالة «معنای سیاسی "فروغ جاویدان"»، نوشتة دکتر منوچهر هزارخانی، ماهنامة «شورا»، شمارة 43 و 44، مرداد و شهریور 1367).
دکتر منوچهر هزارخانی عضو شورای ملی مقاومت در این باره می‌گوید:<blockquote>«ضربات نظامی ارتش عراق بر نیروهای رژیم، هر اندازه سخت و جانفرسا، هرگز نمی‌توانست خطر سرنگونی را برای رژیم درپی داشته باشد، زیرا نه عراق قصد سرنگونی خمینی را داشت و نه قدرتهای جهانی حاضر بودند ناظر بی تفاوت سرنگونی دولتی به دست دولت دیگر باشند. عراق بارها و به تأکید اعلام کرده بود که هدفش از واردآوردن فشارهای نظامی، واداشتن رژیم خمینی به پذیرش صلح است. </blockquote><blockquote>   قدرت‌های جهانی ،  به ویژه آمریکا و متحدانش ، نیز، با اصرار و تأکید تمام، بارها اخطار کرده بودند که نخواهند گذاشت این جنگ برنده و بازنده‌یی داشته باشد. بنابراین، خیال رژیم از این بابت آسوده بود. اما همین شکست‌های نظامی در جبهه‌ی جنگ خارجی می‌توانست شیرازه‌ی رژیمی را که در مسائل داخلی نیز از هرسو با بحران و تنگنا رو به رو بود، بگسلد و سرنگونی رژیم را به دست یک نیروی داخلی تسریع کند. </blockquote><blockquote>   تنها عامل داخلی که می‌توانست این سرنگونی را تحقق بخشد ارتش آزادیبخش ملی بود که در آخرین عملیاتش، در مهران، قدرت و کارآیی رزمی "نگران کننده"یی از خود نشان داده بود. به بیان دیگر، اگر در وضعی که در اواخر تیرماه وجود داشت، عامل ارتش آزادیبخش ملی را، در عالم فرض، از  صحنه حذف کنیم، دیگر رژیم نه تنها در وضع "استیصال" قرار ندارد، بلکه می‌تواند به همان بازی دفع‌الوقت در قبال قطعنامه ادامه دهد، زیرا با تمام خطرهای بالقوه یی که احاطه اش کرده اند، نیروی سازمانیافته یی وجود ندارد که بتواند از همة این شرایط مساعد برای برانداختن آن استفاده کند. اما چون در عالم واقع ارتش آزادیبخش ملی در صحنه حضور داشت، تمام خطرهای بالقوه به خطر بالفعل مبدل میشد و رژیم را به وضعیت "استیصال" می‌کشاند. از این رو بود که خمینی، از سر ناچاری، تن به پذیرش قطعنامه داد و آبروی هزاربار بربادرفته اش را به معامله گذاشت. </blockquote><blockquote>    هدف رژیم از پذیرش قطعنامه، پیش از هرچیز اجرای آتش بس و بسته شدن مرزها بود تا نیروهای ارتش آزادیبخش ملی امکان ورود به خاک میهن را پیدا نکنند. شک نباید کرد که این خواست خمینی مورد تأیید "شیطان بزرگ" هم بود. نگاهی به اظهار نظرهای سیاستمداران و سخنگویان رسمی آمریکا درمورد توقع خویشتن‌داری  از "همه‌ی طرفهای درگیر" ، و نه دو طرف درگیر ، مؤید این نظر است. همین بند و بست و زمینه چینی برای قفل کردن نیروهای مقاومت به بهانه‌ی "آتش بس" است که گاه از آن به عنوان "توطئه" یاد می‌شود. به هرحال به امید دست یافتن به این ریسمان نجات بود که خمینی تلخی نوشیدن زهر را برخود هموارکرد» <ref>مقاله‌ی «معنای سیاسی "فروغ جاویدان"»، نوشته‌ی دکتر منوچهر هزارخانی، ماهنامه‌ی «شورا»، شماره‌ی ۴۳ و ۴۴، مرداد و شهریور ۱۳۶۷</ref></blockquote>ناظران سیاسی بر این باورند که عنصر ایرانی که تعادل قوا را در جنگ ایران و عراق بهم زد [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]] بود و خمینی برای مات کردن این عنصر قطعنامه ۵۹۸ و آتش بس را پذیرفت.


جنگی که به‌گفته پاسدار محسن رضایی، خمینی هرگز و تا روز مرگش از آن و خونهایی که در آن ریخته شد، پشیمان نشد: «دو ماه بعد از ۵۹۸امام می‌فرماید من حتی یک لحظه هم در این جنگ نادم و پشیمان نیستم»
سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم  در اين مورد مي‌گويد''':''' <blockquote>«سازمان منافقين آرام آرام سازماندهي نظامي را درست كردند كه اونها هم ابتدا از عملياتهاي محدود بعد وسعت عمليات اضافه شد آرام آرام ديديم كه وسعت عملياتها در واقع و دامنه اش گسترش پيدا كرد. درجبهه در واقع مياني در جبهه جنوبي، وحتي در فكر مي كنم خرداد ماه 67 بود كه شهرمهران را هم تونستند تصرف بكنند هدف آنها هم درواقع سقوط تهران؛ تصرف تهران؛ و سرنگوني حكومت بود»''.''<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>محمداسماعیل کوثری از فرمانده‌هان بالای سپاه پاسداران سال‌ها بعد راز قبول آتش‌بس  این‌چنین فاش می‌کند:<blockquote>دشمنان، توطئه‌های واقعاً گستردهای را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان. در مهران، عملیاتی به زعمِ خود موفقیت آمیز انجام داده بودند؛ و شعارِ ” امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنا براین با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین همچون نفر بر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد.<ref>روزنامه جوان-۱۹ تیر۱۳۸۷</ref></blockquote>به این ترتیب با قبول آتش‌بس جنگی مهیب با خساراتی فراوان به پایان رسید.


خمینی: «هر روز ما، در جنگ برکتی داشته‌ایم، که در همه صحنه‌ها از آن بهره می‌جوییم، ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر می‌کنیم، جنگ ما، جنگ حق و باطل است و تمام‌شدنی نیست».
== خسارات جنگ ایران و عراق ==
جنگ ایران و عراق خسارات سنگینی به دو کشور عراق و ایران وارد کرد. این خسارات در طرف ایران شامل موارد زیر بود:
* ۲میلیون کشته و معلول


تمامی این حرفهای جنگ‌طلبانه خمینی در حالی بود، که جنگ ایران و عراق روزانه تلفات سنگین انسانی از مردم ایران می‌گرفت:
* ۵۰شهر ویران شده


- ۲میلیون کشته و معلول
* ۴۰هزار اسیر


- ۵۰شهر ویران شده
* سه هزار روستای نابود شده


- ۴۰هزار اسیر
* ۴میلیون آواره


- سه هزار روستای نابود شده
* ۷هزار مفقودالاثر
 
- ۴میلیون آواره
 
- ۷هزار مفقودالاثر
 
- بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مادی


* بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مادی
البته مسأله تنها سقوط اقتصاد مملکت نبود، بلکه در کنار جانها و مالهایی که از بین می‌رفت، زیرساختهای جامعه ایران هم در سراشیب انهدام سریع قرار گرفته بود.
البته مسأله تنها سقوط اقتصاد مملکت نبود، بلکه در کنار جانها و مالهایی که از بین می‌رفت، زیرساختهای جامعه ایران هم در سراشیب انهدام سریع قرار گرفته بود.
نگاهی گذرا به روزنامه‌های آن روزها، عمق فاجعه نابودی منابع مادی و معنوی ایران را بهتر نشان می‌دهد:
(اعتماد ۱۳۶۵): تورم به حدود ۲۳درصد رسید.
(اطلاعات ۱۲بهمن ۶۷): سال ۶۷، بدهی داخلی دولت به بانکها، به ۱۴۰میلیارد دلار بالغ شد.
(کیهان ۲۴دی۶۷): درآمد سرانه کشور، به یک‌سوم دهه قبل از آن رسید.
(کیهان ۲۴دی ۶۷): ۱۴.۵میلیون نفر جوان بالای ۲۰سال، بیکار داریم. بیش از ۵۲% جمعیت بالای ۶سال، از سواد آموزی محروم‌اند. ۲۰هزار روستای کشور مدرسه ندارند. رشد اقتصادی= منفی ۹.۱(نه و یک دهم).
(کیهان ۲۴دی ۶۷): تولید پنبه کشور به یک سوم، چغندر قند به یک دوم، برنج به یک دوم و مس به یک دوم، تقلیل پیدا کرد.
این فاجعه‌‌یی است که دهه‌ها پس از تمام شدن جنگ، هنوز هم عوارض ناشی از آن، در انهدام صنعت و کشاورزی و نابودی تمام‌عیار تتمه بازار ملی ایران، قابل لمس است!


یکی دیگر از موضوع‌هایی که پس از گذشت ۲۶سال از پایان جنگ، هر روزه از مردم ایران، تلفات انسانی می‌گیرد، ۱۱میلیون مین خنثی نشده‌ای است که از آن جنگ ویرانگر بر جای مانده است. هر هفته به‌طور متوسط ۱۵نفر در اراضی آلوده به مین، جان خود را از دست می‌دهند.
یکی دیگر از موضوع‌هایی که پس از گذشت ۲۶سال از پایان جنگ، هر روزه از مردم ایران، تلفات انسانی می‌گیرد، ۱۱میلیون مین خنثی نشده‌ای است که از آن جنگ ویرانگر بر جای مانده است. هر هفته به‌طور متوسط ۱۵نفر در اراضی آلوده به مین، جان خود را از دست می‌دهند.


یک‌بار سفیر رژیم در مقر اروپایی ملل ‌متحد گفت: «خنثی کردن مینهای باقیمانده، به‌۱۰۰سال وقت نیاز دارد».
یک‌بار سفیر رژیم در مقر اروپایی ملل ‌متحد گفت: «خنثی کردن مینهای باقیمانده، به‌۱۰۰سال وقت نیاز دارد»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref>


معنی ساده این حرف این است که قرار است آن جنگ، از همین تاریخ تا صد سال دیگر، یعنی تا سال ۱۴۹۳ خورشیدی! روزانه از مردم ایران تلفات بگیرد!
هنوز هم دولت ایران تلاش می‌کند این جنگ را یک جنگ مقدس جلوه نماید اما سؤالات بسیاری را بی‌پاسخ گذاشته است.


اینها تنها بخشی از دستاوردهای شوم جنگی است که باید عطش سیری‌ناپذیر خمینی، برای تحقق رؤیای سیاه خلافت اسلامی‌اش را عملی می‌کرد.
== مروری بر موضع گیری‌های مقامات حکومت ایران در خصوص جنگ ==
خامنه‌ای : «اسلام هیچ مرزی نمی‌شناسد و هدف از جنگ با عراق، استقرار یک دولت اسلامی تحت رهبری خمینی است». (سال ۱۳۶۱)


با این همه خمینی و سردمداران رژیمش، تا آخرین شب جنگ، بر طبل مرگ و نیستی می‌کوبیدند.
خمینی: «جنگی که الآن در کار است جنگ سرنوشت‌ساز ماست».(مرداد ماه ۱۳۶۲)


سال‌های
خامنه‌ای : «جنگ موجودیت اسلام است».( دیماه ۱۳۶۳)


و عملیات پشت عملیات! آن هم به قیمت هزاران هزار کشته، اسیر، مجروح و معلول.
هاشمی رفسنجانی : «جنگ هستی ما است». ( دیماه ۱۳۶۳)


۸مهر ۱۳۶۰‌ - عملیات موسوم به ثامن‌الائمه.
هاشمی رفسنجانی: «ما هیچ راهی جز ادامه جنگ نداریم. اگر بخواهیم سازشکاری کنیم… در این صورت باید جای خود را به‌ دیگران بدهیم».(تیرماه ۱۳۶۴)


۸آذر ۱۳۶۰‌ - عملیات طریق القدس.
مشکینی : «شکست اسلام را در شکست این جنگ می‌بینیم». ( مهر ماه ۱۳۶۶)


۱فروردین ۱۳۶۱‌ – عملیات فتح المبین.
خمینی: «هر روز ما، در جنگ برکتی داشته‌ایم، که در همه صحنه‌ها از آن بهره می‌جوییم، ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر می‌کنیم، جنگ ما، جنگ حق و باطل است و تمام‌شدنی نیست».
 
۲۲تیر ۱۳۶۱- عملیات رمضان.
 
بهار۶۱ - سلسله عملیات محرم، و والفجر مقدماتی. 
 
صحنه‌های فجیع جنگ ایران و عراق و کشتار نجومی نیروهای اعزامی به جبهه، دنیا را تکان داد. به‌همین دلیل، سیلی از شخصیتها و نهادهای بین‌المللی برای میانجی‌گری، به سوی ایران سرازیر شدند. ولی خمینی که راه سرکوب مردم و خواسته‌هایشان را تازه پیدا کرده بود، به‌رغم بیسوادی و بی‌تجربگی مطلق در امور نظامی، اصلاً کوتاه نمی‌آمد.
 
اعتراف پاسدار سعید قاسمی، گفته‌های پاسدار رضایی را تکمیل می‌کند
 
  پاسدار '''احمدي مقدم'''  در اين مورد ميگويد''':''' ''«سازمان منافقين آرام آرام سازماندهي نظامي را درست كردند كه اونها هم ابتدا از عملياتهاي محدود بعد وسعت عمليات اضافه شد آرام آرام ديديم كه وسعت عملياتها در واقع و دامنه اش گسترش پيدا كرد. درجبهه در واقع مياني در جبهه جنوبي، وحتي در فكر مي كنم خرداد ماه 67 بود كه شهرمهران را هم تونستند تصرف بكنند هدف آنها هم درواقع سقوط تهران؛ تصرف تهران؛ و سرنگوني حكومت بود».''  


== قطعنامه‌های شورای امنیت ==
محسن رضایی از قول خمینی گفت که امام پشیمان نشد: «دو ماه بعد از ۵۹۸امام می‌فرماید من حتی یک لحظه هم در این جنگ نادم و پشیمان نیستم».<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین  خلق ایران] </ref>
'''فتح «قدس» با سلاح اسرائیل!'''    


این موضع گیری‌ها اثبات این موضوع است که این رژیم قصد ادامه جنگ داشت، و اگر عاملی وارد آن نمی‌شد معلوم نبود تا چند سال دیگر ادامه پیدا می‌کرد.
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
۹۷۳

ویرایش

منوی ناوبری