۷۳۵
ویرایش
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
== بنیادگرایی == | == بنیادگرایی == | ||
'''بنیادگرای''' ( '''بنیادگرای''' یا '''Fundamentalism'''از اواسط قرن نوزدهم در آمریکا بوجود آمد - ولی در محتوا قدمت بسیاری دارد) در اواسط قرن ۱۹ در آمریکا تحت عنوان «The Fundamentals of Truth» (بنیادهای حقیقت) و در مقابله با خدا شناسی نوین پدید آمد. اصطلاح بنیادگرایی، جنبشی بود که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در محافل آمریکایی پروتستان آغاز شد تا از "اصول اعتقادی" علیه اثرات خورنده لیبرالیسم که در صفوف رشد خود پروتستانتیسم لیبرالیسم، که در رویکردهای انتقادی به کتاب مقدس ظاهر شد و بر اساس مفروضات صرفا طبیعی یا مسیحیت به عنوان یک پدیده صرفا طبیعی یا انسانی بود که می توان علمی آن را توضیح داد، چالشی برای اعتقاد سنتی بود. <ref>[http://teachinghistory.org/history-content/ask-a-historian/24092 A History of Fundamentalism]</ref> پایبندی و تعصب نسبت به برداشتها و فرم های نوین از ادیان مختلف و تأکید بر مفاهیم و فرم های قدیم و اساسی بنا شد و در اکثر موارد به تحمیل عقیده(چه اثبات شده و چه اثبات ناشده)به دیگران بارز می شود. '''بنیادگرای''' در ادیان یهودی،مسیحی،پروتستانی،بودایی،مورمنی، اسلامی،ٰادیان غیر ابراهیمی و ایدئواوژیهای غیردینی شکل یافته. بدلیل بار منفی اصطلاح بنیادگرایی و همسان دیدن گروه هایی که در این دسته بندی نام گذاری شده اند و به خاطر معانی ضمنی منفیای که این اصطلاح دارد اغلب نمی خواهند این اصطلاح در بارهی آنها بکار رود .در مقابل طرفداران بنیادگرایی چنین استدلال میکنند که انسان باید عبادت خدا و انجام دستورات دینی به همان گونه که در زمان عیسی مسیح(ع) یا موسی(ع) یا محمد(ص) انجام میشد عمل شود و دست بردن و تغییر دراین مناسک و اعتقادات تخریب دین و بدعتگذاری درآن است. بویژه پدیده های جدیدی مثل سکولاریسم، سقط جنین، فمینیسم و برابری حقوق زنان با مردان را بشدت در تضاد با اصول و مبانی اولیه ادیان میدانند. | '''بنیادگرای''' ( '''بنیادگرای''' یا '''Fundamentalism'''از اواسط قرن نوزدهم در آمریکا بوجود آمد - ولی در محتوا قدمت بسیاری دارد) در اواسط قرن ۱۹ در آمریکا تحت عنوان «The Fundamentals of Truth» (بنیادهای حقیقت) و در مقابله با خدا شناسی نوین پدید آمد. اصطلاح بنیادگرایی، جنبشی بود که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در محافل آمریکایی پروتستان آغاز شد تا از "اصول اعتقادی" علیه اثرات خورنده لیبرالیسم که در صفوف رشد خود پروتستانتیسم لیبرالیسم، که در رویکردهای انتقادی به کتاب مقدس ظاهر شد و بر اساس مفروضات صرفا طبیعی یا مسیحیت به عنوان یک پدیده صرفا طبیعی یا انسانی بود که می توان علمی آن را توضیح داد، چالشی برای اعتقاد سنتی بود. <ref>[http://teachinghistory.org/history-content/ask-a-historian/24092 A History of Fundamentalism]</ref> پایبندی و تعصب نسبت به برداشتها و فرم های نوین از ادیان مختلف و تأکید بر مفاهیم و فرم های قدیم و اساسی بنا شد و در اکثر موارد به تحمیل عقیده(چه اثبات شده و چه اثبات ناشده)به دیگران بارز می شود ولی این تحمیل لزوماً ازمتن خود ایدئولوژی ناشی نمی شود. '''بنیادگرای''' در ادیان یهودی،مسیحی،پروتستانی،بودایی،مورمنی، اسلامی،ٰادیان غیر ابراهیمی و ایدئواوژیهای غیردینی شکل یافته. بدلیل بار منفی اصطلاح بنیادگرایی و همسان دیدن گروه هایی که در این دسته بندی نام گذاری شده اند و به خاطر معانی ضمنی منفیای که این اصطلاح دارد اغلب نمی خواهند این اصطلاح در بارهی آنها بکار رود .در مقابل طرفداران بنیادگرایی چنین استدلال میکنند که انسان باید عبادت خدا و انجام دستورات دینی به همان گونه که در زمان عیسی مسیح(ع) یا موسی(ع) یا محمد(ص) انجام میشد عمل شود و دست بردن و تغییر دراین مناسک و اعتقادات تخریب دین و بدعتگذاری درآن است. بویژه پدیده های جدیدی مثل سکولاریسم، سقط جنین، فمینیسم و برابری حقوق زنان با مردان را بشدت در تضاد با اصول و مبانی اولیه ادیان میدانند. | ||
== بنیادگرایی == | == سابقهی اصطلاح بنیادگرایی == | ||
اصطلاح بنیادگرایی در اوایل قرن نوزدهم میلادی به عنوان یک واکنش مسیحی به تقویت مدرنیزم در دین و الهیات در مذهب کاتولیک پروتستان و جامه اسقفی به وجود آمد. | |||
ولی در سالهای دههی ۱۹۲۰ در ایالات متحدّه ، از جدال بین بنیادگرایی و نوگرایی درکلیسای Perspective (کلیسای پرسبایترین) این اصطلاح بوجود آمد. ولی پس از آن به سایر کشور ها و ادیان و ایدئولوژی ها نسبت داده شد . بنیاد گرایی با «نهضت احیاگری» متفاوت است ، و یا با اصطلاح «عصری سازی» که در جهان مدرن درباره جایگاه دین در عصر جدید به وجود آمد: اول، '''نظریه نوارتودوکس''' یا احیای بازگشت به منابع اولیه است، مانند کاری که سید جمال و بعدها سید قطب انجام داده است . فرجام این حرکت، ظهور بنیادگرایی الاهی است که نمی تواند تعامل سازنده ای با جهان مدرن داشته باشد . دوم، '''نظریه تحلیل گرایی''' یا دین داری سکولار است که بولتمان، نظریه پرداز برجسته آن است; یعنی سازگار کردن دین با تجدد و لذا، کنار نهادن عناصری از دین که با مدرنیته نمی سازد . سوم، '''نظریه دینی لیبرال''' که در آثار افرادی مانند شلایرماخر و تیلیخ منعکس است; یعنی با روشی پدیدارشناسانه به کشف دوباره تجربه دینی بنیان گذاران ادیان می پردازند و از دین، جز راهنمایی به این تجربه، نباید انتظار داشت . در بقیه مسائل، باید از علم و عقل بشری کمک گرفت .<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/89901/%D8%B9%D8%B5%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C گنجینه معارف عصری سازی احکام دینی]</ref>موافقان بنیادگرايي براین اساس استدلال میکردند که اصول اساسی دین بدلیل غفلت کنار گذاشته شد و سپس بیلیل سازس و بی توجهی ازبین رفت و لذا برای احیای دینی «اصول اساسی دین» را شناخت و به انها پایبند بود . | |||
== اعتقادات پایه بنیادگرایان دینی == | == اعتقادات پایه بنیادگرایان دینی == | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۵: | ||
== بنیادگرایی بودای == | == بنیادگرایی بودای == | ||
== | == بنیادگرایی یهودی == | ||
== بنیادگرایی اسلامی == | == بنیادگرایی اسلامی == |
ویرایش