محمد سوهارتو
محمد سوهارتو (۸ ژوئن ۱۹۲۱ – ۲۷ ژانویه ۲۰۰۸)، ژنرال ارتش و دومین رئیسجمهور اندونزی بود که از ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۸ حکومت کرد. او با کودتای ۱۹۶۵–۱۹۶۶ قدرت را از احمد سوکارنو گرفت و رژیم نظم نو (Orde Baru) را برقرار کرد؛ دورانی با رشد اقتصادی چشمگیر، اما سرکوب سیاسی شدید، فساد خانوادگی و نقض حقوق بشر. سوهارتو پس از سرکوب گسترده کمونیستها (۱۹۶۵–۱۹۶۶، حدود ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون کشته)، قدرت را تثبیت کرد و اندونزی را به اقتصاد بازار هدایت نمود. "معجزه اقتصادی" دهههای ۱۹۷۰–۱۹۹۰ رشد متوسط ۷% ایجاد کرد، اما با اقتدارگرایی، سانسور و اشغال تیمور شرقی (۱۹۷۵–۱۹۹۹) همراه بود. سقوط او در بحران مالی آسیا ۱۹۹۷–۱۹۹۸ و اعتراضات دانشجویی رخ داد. سوهارتو نماد توسعه اقتدارگرایانه آسیایی است؛ دیکتاتوری فاسد که مسئول مرگ صدها هزار نفر است.[۱][۲][۳][۴]
زندگی اولیه و خانواده
سوهارتو در ۸ ژوئن ۱۹۲۱ در روستای کموسوک، نزدیک یوگیاکارتا، در خانوادهای فقیر جاوهای متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش از خانوادهای روستایی بود. والدینش زود جدا شدند و سوهارتو در خانه خویشاوندان مختلف بزرگ شد – تجربهای که او را سختکوش و محتاط کرد. کودکی سوهارتو با فقر همراه بود و آموزش رسمی کمی داشت. در نوجوانی به مدارس هلندی رفت و به اسلام سنتی جاوه پایبند بود. در ۱۹۴۰ به ارتش سلطنتی هند شرقی هلند (KNIL) پیوست و آموزش نظامی دید. با اشغال ژاپن (۱۹۴۲)، به پلیس ژاپنی پیوست و ترفیع گرفت.[۲][۳]
حرفه نظامی اولیه و دوران اشغال (۱۹۴۰–۱۹۴۵)
سوهارتو در ۱۹۴۰ به ارتش سلطنتی هند شرقی هلند (KNIL) پیوست و آموزش دید. با اشغال ژاپن در ۱۹۴۲، به پلیس ژاپنی (PETA) پیوست و به سرعت ترفیع گرفت: سروان و فرمانده گردان شد. ژاپنیها او را برای بسیج محلی علیه هلند آموزش دادند. پس از تسلیم ژاپن در ۱۹۴۵، سوهارتو به ارتش جمهوری تازهتأسیس اندونزی پیوست و در یوگیاکارتا خدمت کرد. او در جنگ چریکی علیه هلندیها نقش داشت: فرمانده تیپ در جاوا مرکزی و مسئول عملیات در یوگیاکارتا بود. در "حمله عمومی" مارس ۱۹۴۹، سوهارتو یوگیاکارتا را موقتاً بازپس گرفت؛ عملیاتی که شهرتش را افزایش داد و به فشار بینالمللی برای استقلال کمک کرد.[۲][۳]
دوران سوکارنو و نقش ارتش (۱۹۴۹–۱۹۶۵)
پس از استقلال، سوهارتو در ارتش پیشرفت کرد: فرمانده تیپ دیپونگورو (جاوا مرکزی)، شرکت در سرکوب شورشهای منطقهای (مانند PRRI/Permesta ۱۹۵۸) و تحصیل در آکادمی ارتش. او محتاط، منظم و ضدکمونیست بود و با آمریکاییها ارتباط داشت. در دوران دموکراسی هدایتشده سوکارنو، ارتش قدرت گرفت و سوهارتو فرمانده هزینهماندو (نیروهای استراتژیک ارتش، Kostrad) شد؛ پستی کلیدی در جاکارتا. او با رشد حزب کمونیست اندونزی (PKI، سومین حزب بزرگ کمونیست جهان) مخالف بود و با سوکارنو روابط متشنج داشت.[۲][۴]
کودتای ۱۹۶۵–۱۹۶۶ و سرکوب گسترده کمونیستها
در شب ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۵، گروهی از افسران چپگرا (گستاپو، به رهبری سرهنگ اونتانگ) شش ژنرال راستگرا را کشتند و کودتا کردند. آنها سوکارنو را حفاظت و "شورای انقلابی" اعلام کردند. سوهارتو، فرمانده Kostrad، سریع واکنش نشان داد: کودتا را سرکوب کرد، رادیو را گرفت و جاکارتا را کنترل نمود. او PKI را مسئول دانست و کشتار گسترده آغاز کرد: ارتش، گروههای اسلامی و محلی کمونیستها را شکار کردند. تخمین کشتهشدگان از ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون است؛ یکی از بزرگترین کشتارهای قرن بیستم. سوهارتو سوکارنو را متهم به حمایت از کودتا کرد و قدرت را گام به گام گرفت: در مارس ۱۹۶۶، سوکارنو "سوپرسمار" (دستور فوقالعاده) را امضا کرد که قدرت اجرایی به سوهارتو داد. در ۱۹۶۷، مجلس سوکارنو را عزل و سوهارتو را رئیسجمهور موقت کرد.[۳][۵][۶]
برقراری نظم نو و ایدئولوژی رژیم (۱۹۶۶–۱۹۸۰)
سوهارتو در ۱۹۶۸ رسماً رئیسجمهور شد و رژیم نظم نو (Orde Baru) را اعلام کرد؛ در مقابل "نظم قدیم" سوکارنو. ایدئولوژی رژیم بر پانچاسیلا (با تأکید بر وحدت و توسعه)، ضدکمونیسم، نقش مرکزی ارتش (دوفنگی – دفاع و اجتماعی) و اقتصاد بازار بود. سوهارتو فالانژ و احزاب را محدود کرد و گولکار (گروه عملکردی) را حزب حاکم ساخت. انتخابات کنترلشده برگزار میشد و مخالفان سرکوب میشدند. ارتش در همه سطوح جامعه نفوذ داشت (از روستاها تا شرکتها). سوهارتو خود را "پدر توسعه" نامید.[۲][۳]
معجزه اقتصادی و توسعه (۱۹۶۸–۱۹۹۷)
نظم نو با "معجزه اقتصادی" شناخته میشود. سوهارتو با تکنوکراتهای برکلی (Widjojo Nitisastro و دیگران) همکاری کرد و اقتصاد را آزادسازی کرد: جذب سرمایه خارجی، نفت بوم (دهه ۱۹۷۰) و صادرات غیرنفتی. رشد متوسط سالانه ۷% (۱۹۶۸–۱۹۹۷) میلیونها نفر را از فقر خارج کرد، زیرساختها (جاده، برق، مدرسه) گسترش یافت و امید به زندگی افزایش یافت. اندونزی به "ببر آسیایی" تبدیل شد و از کشورهای فقیر به متوسط درآمد رسید. اما توسعه نابرابر بود: جاوه اولویت داشت، فساد خانوادگی (کرونیکاپیتالیسم) گسترده بود – فرزندان سوهارتو (تومی، بامبانگ و دیگران) انحصارهای اقتصادی گرفتند و ثروت میلیاردی ساختند.[۴][۳][۷]
سرکوب سیاسی، حقوق بشر و اشغال تیمور شرقی
رژیم سوهارتو اقتدارگرا بود: سانسور مطبوعات، ممنوعیت احزاب واقعی و زندان سیاسی (مانند پرامودیو آنوم و دیگران). گولاگ مانند بورو (جزیره زندان) برای مخالفان استفاده شد. اشغال تیمور شرقی (۱۹۷۵–۱۹۹۹) تاریکترین فصل بود: پس از خروج پرتغال، سوهارتو حمله کرد و آن را استان ۲۷ اعلام نمود. مقاومت فالینتیل سرکوب شد و تخمین کشتهشدگان ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار (از جمعیت ۶۵۰ هزار) است – فاجعهای که سازمان ملل نسلکشی نامید. در پاپوآ غربی (ایریان جایا) و آچه نیز سرکوب شدید بود. ارتش مسئول نقض حقوق بشر گسترده بود.[۴][۱]
بحران مالی آسیا و اعتراضات ۱۹۹۷–۱۹۹۸
در ۱۹۹۷، بحران مالی آسیا اندونزی را سخت ضربه زد: روپیه سقوط کرد، تورم به ۸۰% رسید، بانکها ورشکست شدند و بیکاری انفجاری شد. فساد خانوادگی سوهارتو (کرونیها) افشا شد و خشم عمومی افزایش یافت. اعتراضات دانشجویی در جاکارتا و شهرهای بزرگ آغاز شد و به شورشهای ضدچینی (مه ۱۹۹۸) منجر گردید – هزاران کشته و تجاوز. ارتش سرکوب کرد، اما دانشجویان دانشگاه تریساکتی (۱۲ مه ۱۹۹۸) کشته شدند و موج اعتراضات اوج گرفت. سوهارتو در ۲۱ مه ۱۹۹۸ استعفا داد و قدرت را به معاونش بی.جی. حبیبی واگذار کرد؛ پایان ۳۲ سال دیکتاتوری.[۴][۳]
آخرین سالها و مرگ (۱۹۹۸–۲۰۰۸)
پس از سقوط، سوهارتو در خانهاش در جاکارتا زندگی کرد و از محاکمه به دلیل بیماری مصون ماند. خانوادهاش به فساد متهم شد و میلیاردها دلار ثروت (از بنیادهای خیریه تا شرکتها) افشا گردید، اما هیچ محکومیت رسمی نداشت. سوهارتو در ژانویه ۲۰۰۸ بر اثر نارسایی چندارگانی در بیمارستان درگذشت. مراسم تشییع دولتی بود، اما اعتراضاتی نیز رخ داد. او در مقبره خانوادگی گریبگ (نزدیک سولو) دفن شد.[۲][۱]
میراث سوهارتو
سوهارتو نماد دیکتاتوری، فساد و نقض حقوق بشر است: کشتار ۱۹۶۵–۱۹۶۶، تیمور شرقی (که سازمان ملل جنایت علیه بشریت نامید) و سرکوب داخلی. قانون ضدفساد پس از ۱۹۹۸ میلیاردها از داراییهای خانواده سوهارتو را پیگیری کرد، ولی بیشتر آنها بازنگشت. انتقال به دموکراسی (رفورماسی) از سقوط او آغاز شد و اندونزی سومین دموکراسی بزرگ جهان شد. میراث او در نابرابری، فساد ساختاری و نقش ارتش در سیاست همچنان باعث رنج اندونزی است.[۳][۴][۱]
منابع
بیوگرافیها
Elson, Robert. Suharto: A Political Biography. Cambridge University Press, ۲۰۰۱. Friend, Theodore. Indonesian Destinies. Harvard University Press, ۲۰۰۳.
آثار تاریخی
Ricklefs, M.C. A History of Modern Indonesia since c. 1200. Stanford University Press, ۲۰۰۸.
دانشنامهها
"Suharto." Encyclopædia Britannica. https://www.britannica.com/biography/Suharto
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ «Suharto». بازبینیشده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ Elson، Robert. Suharto: A Political Biography. Cambridge University Press، ۲۰۰۱.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ Ricklefs، M.C.. A History of Modern Indonesia since c. 1200. Stanford University Press، ۲۰۰۸.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ Friend، Theodore. Indonesian Destinies. Harvard University Press، ۲۰۰۳.
- ↑ Robinson، Geoffrey. The Dark Side of Paradise: Political Violence in Bali. Cornell University Press، ۱۹۹۵.
- ↑ Cribb، Robert. The Indonesian Killings of 1965-1966. Monash University Press، ۱۹۹۰.
- ↑ Robison، Richard. Indonesia: The Rise of Capital. Allen & Unwin، ۱۹۸۶.