قاضی محمد
قاضی محمد (تولد اردیبهشت ۱۲۷۹ - درگذشت ۱۳۲۶) مبارز کرد و بنیانگذار حزب دمکرات کردستان ایران بود که توسط حکومت پهلوی به همراه برادرش (ابوالقاسم صدر قاضی) و نیز پسرعمویش (محمد حسین خان سیف قاضی) در روز ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ درمهاباد به دار آویخته شد.[۱] قاضی محمد برای احقاق حقوق مردم کردستان مبارزات بسیار کرد. او در روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۲۴ ه.ق در میدان «چوار چرا» یا چهار چراغ مهاباد در حالی که جمعیّت زیادی گرد آمده بودند، جمهوری خود مختاری کردستان را اعلام کرد.
زندگینامه
قاضی محمد فرزند قاضی علی درسال ۱۲۷۹شمسی در خانوادهی مشهور و سرشناس قاضیها در شهرستان سابلاغ ( مهاباد کنونی ) متولد شد.
او علوم دینی، فلسفه، ادبیات و زبان عربی را نزد اساتید شهر مهاباد فرا گرفت و فعالانه به امور اجتماعی پرداخت و نخستین مدرسهی دخترانه به همت او در مهاباد تأسیس گردید. نمایندگی افتخاری معارف شهر مهاباد را به عهده گرفت. نخستین مؤسسه و بیمارستان مهاباد هم در اثر کوشش او بنا شد و تحت نظر او اداره میگردید. قاضی محمد نزد میسیونی از مُبلغین مسیحی که اکثر آنها آمریکایی بودند و در مهاباد سکونت داشتند، به آموختن زبانهای خارجی پرداخت. پس از آموختن زبان و مطالعه جراید و مطبوعات خارجی و آثار نویسندگان بزرگ، معلومات عمیقی اندوخت. در کتابخانهی او قدیمیترین کتابها به زبانهای گوناگون موجود بود. قاضی محمد از مرگ پدر در مقام قضاوت هم از خدمت مردم غافل نماند و به کارهای اجتماعی و فرهنگی ادامه داد و محبوبیت عظیمی در میان طبقات جامعه پیدا کرد. قاضی محمد آدمی سادهپوش، متواضع، نرمخو و شوخطبع بود.
نیای بزرگ قاضی محمّد، احمد قاضی مشهور به شیخ المشایخ، در سال ۱۲۰۹شمسی رهبران طوایف و قبیلههای مختلف منطقه را در محلی نزدیک شهر دیواندره جمع و علیه بیگانگان متحدکرد. قاضی فتاح پسر شیخ المشایخ، در سال ۱۲۹۵ شمسی در دفاع از شهر مهاباد درمقابل هجوم روسها و ترکهای عثمانی به دفاع برخاست و در جنگ به شهادت رسید. قاضی علی پدر محمّد نیز از مردان معتبر و بزرگوار روزگارخود بود، که در سال ۱۳۱۳ شمسی درگذشت.
عموی محمد سیف القضات شاعری توانای شعر کردی بود، سازمانی مخفی به نام «نهضت محمّد» در سال ۱۲۹۹شمسی تشکیل داد. که با نهضت شیخ محمد خیابانی در آذربایجان همکاری داشت. خانوادهی قاضی محمد در نواحی بوکان مالک چند روستا بودند، که از عواید آنها گذران زندگی میکردند. محمد تحت تربیت و آموزشهای پدرپرورش،در ادامه به مکتبخانه رفته و علوم اسلامی را فرا گرفت. ریاست ادارهی معارف و اوقاف مهاباد راعهده دار بود، در مسائل اجتماعی و اقتصادی و حتّی سیاسی شخص روشنی بود. بعد از درگذشت پدر قاضی مهاباد شد. [۲]قاضی محمد در امتداد تشکل مخفی «جمعیت تجدید حیات کرد» حزب دموکرات کردستان ایران را تاسیس کرد و روز دوم بهمن ماه ۱۳۲۴ اولین «جمهوری خودمختار کردستان» با مرکزیت شهر مهاباد را اعلام کرد.
قاضی محمد، روز اعلام جمهوری کوردستان گفت؛
«امروز باشکوهترین روز در تاریخ ملی کورد است، روزیست که پرچم کوردستان بر بلندای شهر مهاباد برافراشته شده و اکنون ملت کورد مثل همه ملتها حق آزادی و انتخابات را دارد. پرچم کوردستان باید همیشه برافراشته باشد و این کار بر عهده شماست».[۳]
در اولین کنگرهی حزب، برنامهی پیشنهادی او مورد تصویب قرار گرفت و خود نیز به رهبری حزب برگزیده شد.
حزب دموکرات کردستان در دوم بهمنماه ۱۳۲۴ جمهوری کردستان را اعلام و قاضی محمد را به ریاست جمهوری انتخاب نمود.[۴]
برای پیشوا میسر بود که مانند سران حکومت ملی آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی پناه ببرد. اما وی از این پناهجویی ابا نمود.
سحرگاه دهم فروردین ماه ۱۳۲۶ قاضی محمد و برادرش "ابولقاسم صدر قاضی" و عمویش "محمدحسین خان سیف قاضی" به چوبهیدار آویخته شدند و همان روز بوسیلهی مردم در گورستان ملاجامی به خاك سپرده شدند.[۵]
در این روز میدان چهار چراغ شهر مهاباد شاهد یکی از مهمترین و دردناکترین رویدادهای تاریخ ملت کرد بود. [۶]
فعالیت اجتماعی
قاضی شهر مهاباد، ریاست اداره فرهنگ و اوقاف مهاباد، ایجاد اولین مدرسه دخترانه در مهاباد، ایجاد درمانگاه درمهاباد [۱]
فعالیت سیاسی
فاضی محمد در پاسخ دعوتهایی که از وی برای مذاکره میشد گفت:
«شما در حرفهای خود مشكوك هستید و خواستا حل مسئلهی كرد نیستید. زمانی كه از طرف قوامالسلطنه از پیشوا جهت سفر به تهران دعوت به عمل آمد و در تاریخ 28 ژوئن 1946 پیشوا به تهران عزیمت کرد، از جانب عدهای از وزیران، نمایندگان مجلس و نمایندهی كردهای مقیم تهران و نمایندگان احزاب و اتحادیههای كارگری در فرودگاه مورد استقبال قرار گرفت، روزنامهی “ایران ما” نوشت: اكنون كه قاضی محمد در تهران هستند و آزادیخواهان با ایشان دیدارهایی داشتهاند مشخص میشود كه ایشان خواهان ثبات و آزادی و دمكراسی در سراسر ایران میباشند و حقوق اجتماعی، سیاسی و انسانی ملت كرد نیز مطرح است. هرآنچه به نفع دمكراسی باشد توسط پیشوای كردستان مورد استقبال واقع میشود. امیدواریم كه جناب قوام از این سفر تاریخی استفاده ببرند”.
قاضی محمد لحظهی خداحافظی با ملامصطفی میگوید:
“من خودم را فدای مردم میكنم و هرگز همانند پیشهوری و رهبرا آذربایجان عمل نمیكنم كه وطنم در خون غلط و هزاران نفر كشته شوند”.
قاضی محمد با این اوصاف شناخته میشود، مبارزه و پیکار علیه ظلم وستم حاکمیت وقت، پافشاری در احقاق حقوق ملت کرد، تاسیس جمهوری کردستان و حزب دمکرات کردستان[۷]
محاکمهی قاضی محمد
روز ۶ بهمن ۱۳۲۵ هیئتی نظامی به فرماندهی غلامحسین عظیمی برای محاکمهی قاضی محمد و دیگر یارانش وارد شهر مهاباد شد.
اتهامات قاضی محمد اعلام جمهوری خودمختار و آوردن بیگانگان به کشور و ... اعلام شد اما قاضی محمد تمامی اتهامات را رد کرد و مستندات ادعای هیئت محاکمهکننده را خواستار شد.[۳]
هنگامیکه رئیس دادگاه آنها را به خیانت متهم میکرد، قاضی محمد گفت:
«اینجا خانه من است، خاک کوردستان سرزمین ابا و اجدادی من است، من چگونه میتوانم از آن دست کشیده و یا به آن خیانت کنم»؟
این دادگاه که چند روز به طول انجامید هر ٣ نفر را به اعدام محکوم کرد.
مجلهی “خهباتی قوتابیان” (مبارزهی محصلین) در شمارهی 37 خود از زبان سروان كیومرث صالحی، گزارشگر ارتش كه در دادگاه حضور داشت و بعدها به خاطر انتشار گزارشی در این باره یك سال زندانی شد، قسمتی از سخنان پیشوا را منتشر ساخت.
قاضی محمد:
“دیریست كه خودم را برای چنین روزی آماده كردهام. با آغوش باز از این مرگ شرافتمندانه كه در راه آزادی ملتم كشته شوم، استقبال میكنم، این تعهدی است كه به ملت خود دادهام كه با آنها زندگی كنم و با آنها بمیرم، چگونه حاضر به شكستن تعهد خویش خواهم شد؟”. همچنین سروان كیومرث مینویسد: “من در اكثر محاكمههای صحرایی و سربازی بمثابهی گزارشگر حضور داشتهام، لیكن هرگز كسی را به اندازهی قاضی محمد با شهامت و بیباك مشاهده نكردهام. او لحظهی محاكمه ترسی به دل راه نمیداد. بسیار شجاعانه حرف میزد و سۆلات را پاسخ میداد”.[۸]
به خاطر شجاعت و از خودگذشتگی بود كه در پای دار اعدام اجازه نداد چشمهای او را ببندند و گفت:
“دوست دارم در آخرین لحڤات زندگیم با سربلندی و چشمانی باز به وطن عزیزم بنگرم”. همچنین گفت: ” شما یك قاضی محمد را خواهید كشت، لیكن هر قطره از خون من قاضی محمد دیگری خواهد شد، از ملت كرد میخواهم كه مبارزهی خود را در راه رهایی كردستان متوقف نكند، به دولت خودفروش تهران اعتماد نكنید. زنده باد كرد و كردستان”.[۸]
حکم اعدام
قاضی محمد توسط حکومت پهلوی در میدان چهار چراغ ( میدان قاضی محمد) بامداد۱۰فروردین ۱۳۲۶به همراه برادر و بسر عمویش، محمدحسین سیف قاضی و ابوالقاسم صدر قاضی (نماینده مهاباد در مجلس و رجل سیاسی و ملی کردستان) به دار آویخته شدند.[۱] قاضی محمد قبل از اعدام گفت:
«چشمانم را نبندید تا در آخرین لحظه حیاتم، با افتخار و با چشمان باز به میهن عزیزم بنگرم. شما قاضی محمد را میکشید اما بدانید که از هر قطره خون من هزاران قاضی محمد سر بر میآورند. از ملت کورد میخواهم که مبارزات خود را برای آزادی کوردستان همچنان ادامه دهد و به حکومت سرسپرده تهران باوری نداشته باشد. زندهباد کورد و کوردستان».[۸]
بخشی از وصیتنامه قاضی محمد
«ملت، فرزند و برادران عزیزم، برادران حق پایمال شدهام، ملت ستمدیدهام، حال در آخرین دقایق زندگی، چند نصیحت به شما میکنم. بیایید بخاطر خدا از دشمنی با همدیگر دست بردارید و متحد شوید، و در مقابل دشمن ظالم ایستادگی کنید. خود را به دشمن نفروشید. دشمن اینقدر شما را میخواهد تا کارش را بهوسیله شما انجام دهد و هرگز به شما رحم نمیکند و در هر فرصت از شما صرف نظر نمیکند».[۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ کردپا- دهم فروردین و شهادت قاضی محمد از دریچهی تاریخ کردستان
- ↑ کردهای مقیم تهران - ژیان نامه(زندگی نامه) قاضی محمد زندگینامه پیشوا قاضی...
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ سایت anf فارسی
- ↑ سایت رادیو فردا فارسی
- ↑ سایت کوردستان و کورد
- ↑ سایت کوردستان میدیا
- ↑ فیسبوک -زندگی و مبارزات پیشوا قاضی محمد
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ سایت کورد و کوردستان