فریدریش انگلس
| فریدریش انگلس فیلسوف، نظریهپرداز سوسیالیستی و همکار کارل مارکس | |
|---|---|
فریدریش انگلس، حدود دهه ۱۸۶۰ | |
| زادروز | ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ بارمن، پروس، پادشاهی پروس (آلمان کنونی) |
| درگذشت | ۵ اوت ۱۸۹۵ (۷۴ سال) لندن، بریتانیا |
| علت مرگ | سرطان حنجره |
| آرامگاه | سوزانده و خاکستر به دریا ریخته شد (دریای شرقی، نزدیک ایستبورن) |
| محل زندگی | بارمن • برمن • برلین • منچستر • لندن |
| ملیت | آلمانی (پروس) |
| تبار | آلمانی |
| تابعیت | پروسی (تا ۱۸۹۵) |
| تحصیلات | gymnasium (ناتمام)، خودآموخته در فلسفه و اقتصاد سیاسی |
| از دانشگاه | دانشگاه برلین (غیررسمی، ۱۸۴۱–۱۸۴۲) |
| پیشه | فیلسوف، نظریهپرداز سیاسی، روزنامهنگار، تاجر، انقلابی |
| سالهای فعالیت | ۱۸۳۸–۱۸۹۵ |
| نهاد | حزب کمونیستها • انترناسیونال اول • حزب سوسیال دموکرات آلمان |
| شناختهشده برای | همکار کارل مارکس در نگارش مانیفست کمونیست، وضعیت طبقه کارگر در انگلستان، ضد دورینگ، منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت |
| نقشهای برجسته | بنیانگذار مارکسیسم علمی، ویرایشگر آثار کارل مارکس پس از مرگ، رهبر انترناسیونال اول |
فریدریش انگلس (۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ – ۵ اوت ۱۸۹۵)، فیلسوف، نظریهپرداز سوسیالیستی، روزنامهنگار و تاجر آلمانی، نزدیکترین همکار و دوست مادامالعمر کارل مارکس بود که با او مارکسیسم را بنیان گذاشت. انگلس با کتاب وضعیت طبقه کارگر در انگلستان (۱۸۴۵)، نخستین توصیف سیستماتیک از شرایط کارگران صنعتی را ارائه داد و با آثار مانند ضد دورینگ (۱۸۷۸)، منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت (۱۸۸۴) و ویرایش جلدهای دوم و سوم سرمایه کارل مارکس، به تبیین و گسترش مارکسیسم پرداخت.
انگلس از خانوادهای ثروتمند تاجر پارچه متولد شد، اما با مشاهده فقر کارگری در منچستر، به سوسیالیسم روی آورد. او با کارل مارکس در ۱۸۴۴ آشنا شد و دوستیشان - که یکی از عمیقترین روابط فکری تاریخ است - به نگارش مانیفست حزب کمونیست (۱۸۴۸) منجر گردید. انگلس حمایت مالی از کارل مارکس کرد تا او بر تحقیق تمرکز کند، و پس از مرگ کارل مارکس در ۱۸۸۳، آثار ناتمام او را منتشر و مارکسیسم را به نسل بعدی منتقل کرد.
انگلس دیالکتیک ماتریالیستی، ماتریالیسم تاریخی و نقد سرمایهداری را توسعه داد و بر جنبشهای کارگری اروپا تأثیر گذاشت. او در انترناسیونال اول نقش داشت، با سوسیال دموکراتهای آلمان همکاری کرد و دیدگاههایش بر انقلابهای قرن بیستم (از روسیه تا چین) اثر گذاشت. انگلس با ترکیب فلسفه هگلی، اقتصاد سیاسی انگلیسی و سوسیالیسم فرانسوی، مارکسیسم را به نظریه علمی تبدیل کرد و پایههای نقد سرمایهداری مدرن را گذاشت.
زندگی انگلس پر از تضاد بود: تاجر موفق که از سود کارخانه خانوادگی در منچستر زندگی میکرد، اما سرمایهداری را محکوم مینمود؛ شکارچی روباه با اشراف انگلیسی که انقلاب پرولتاری را ترویج میکرد؛ فیلسوفی که با مری برنز (کارگر ایرلندی) زندگی مشترک داشت و از حقوق زنان دفاع میکرد. انگلس نه تنها "دومین ویولن" کارل مارکس بود، بلکه نظریهپرداز مستقل با سهم عمده در ماتریالیسم دیالکتیکی، تحلیل طبقه و نقد خانواده بورژوایی به شمار میرود. آثار او مانند وضعیت طبقه کارگر در انگلستان نخستین گزارش میدانی از بهرهکشی صنعتی است و منشأ خانواده پایه مطالعات فمینیستی مارکسیستی شد.
میراث انگلس دوگانه است: الهامبخش انقلابهای سوسیالیستی و جنبشهای کارگری، اما انتقادشده برای سادهسازی دیالکتیک (انگلسپوزیتیویسم) و تأثیر بر مارکسیسم-لنینیسم استالینی. با این حال، انگلس با پیشبینی بحرانهای سرمایهداری، رشد طبقه کارگر و نیاز به انقلاب پرولتاری، یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن نوزدهم باقی ماند. دوستی ۴۰ سالهاش با کارل مارکس - پر از بحثهای شبانه، حمایت مالی و همکاری فکری - پایه مارکسیسم شد و جهان را تغییر داد. انگلس نه تنها همکار، بلکه حامی، ویرایشگر و مبلغ کارل مارکس بود که بدون او، مارکسیسم شاید به شکل کنونی وجود نداشت. زندگی او از کارخانههای منچستر تا تبعید لندن، بازتاب تحول از سرمایهداری صنعتی به نقد علمی آن است.[۱][۲][۳][۴][۵]
قسمت اول: زندگی اولیه، خانواده و تحصیلات (۱۸۲۰–۱۸۴۲)
فریدریش انگلس در ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ در بارمن (بخشی از ووپرتال کنونی)، پروس، در خانوادهای ثروتمند پروتستان پیتیست متولد شد. پدرش فریدریش انگلس پدر، صاحب کارخانه پارچه بود و مادرش الیزابت ون هار از خانوادهای فرهنگی. انگلس بزرگترین از ۹ فرزند بود و در محیطی سختگیر مذهبی بزرگ شد، اما زود از پیتیسم فاصله گرفت. کودکی در بارمن صنعتی گذشت و انگلس با فقر کارگری آشنا شد. او در gymnasium البرفلد تحصیل کرد و استعداد در زبانها، تاریخ و ادبیات نشان داد، اما در ۱۸۳۷ مدرسه را ترک کرد تا در تجارت خانوادگی کار کند. در برمن (۱۸۳۸–۱۸۴۱) به عنوان کارمند تجاری، با جوانان هگلی و رادیکال آشنا شد و مقالات انتقادی نوشت (با نام مستعار فریدریش اسوالد). در ۱۸۴۱–۱۸۴۲ خدمت سربازی در برلین گذراند و غیررسمی در دانشگاه برلین فلسفه هگل را شنید. با جوانان هگلی (برونو باوئر، ماکس اشتیرنر) آشنا شد و به چپ هگلی روی آورد. تأثیر فویرباخ او را به ماتریالیسم سوق داد و از دین فاصله گرفت.[۴][۳][۵]
دوران منچستر و مشاهده سرمایهداری صنعتی (۱۸۴۲–۱۸۴۴)
در ۱۸۴۲، پدر انگلس او را به منچستر فرستاد تا در کارخانه پارچه خانوادگی (ارمن و انگلس) کار کند – بزرگترین شهر صنعتی بریتانیا. منچستر "کارخانه جهان" بود: دودکشها، کارخانههای غولپیکر و فقر شدید کارگری. انگلس ۲۱ ماه در منچستر ماند و با زندگی کارگران آشنا شد: ساعات کار ۱۴–۱۶ ساعته، کودککاری، مسکنهای کثیف، بیماری و مرگ زودرس. او با چارتیستها (جنبش کارگری) و اوونیستها (سوسیالیستهای آرمانشهری) ارتباط گرفت و با مری برنز (کارگر ایرلندی) رابطه عاطفی برقرار کرد – رابطهای که تا مرگ مری (۱۸۶۳) ادامه یافت و انگلس را با زندگی واقعی طبقه کارگر آشنا کرد. انگلس محلههای فقیرنشین را بازدید کرد، آمار جمعآوری نمود و با کارگران مصاحبه کرد. نتیجه کتاب وضعیت طبقه کارگر در انگلستان (Die Lage der arbeitenden Klasse in England, ۱۸۴۵) بود – نخستین توصیف سیستماتیک از بهرهکشی صنعتی. انگلس سرمایهداری را "جنگ طبقاتی پنهان" نامید و پیشبینی کرد طبقه کارگر انقلاب خواهد کرد. کتاب تأثیر عمیقی بر کارل مارکس گذاشت و پایه ماتریالیسم تاریخی شد.[۴][۳][۵]
آشنایی و دوستی مادامالعمر با کارل مارکس (۱۸۴۴–۱۸۴۸)
در اوت ۱۸۴۴، انگلس در پاریس با کارل مارکس دیدار کرد – دیدار ۱۰ روزه که دوستی مادامالعمرشان را آغاز کرد. انگلس کارل مارکس را با مشاهدات منچستر و کتاب وضعیت طبقه کارگر آشنا کرد و کارل مارکس او را با فلسفه هگلی و اقتصاد سیاسی. آنها خانواده مقدس (Die heilige Familie, ۱۸۴۵) را با هم نوشتند – نقد جوانان هگلی. سپس ایدئولوژی آلمانی (Die deutsche Ideologie, نوشته ۱۸۴۵–۱۸۴۶، منتشر ۱۹۳۲) را نگاشتند که ماتریالیسم تاریخی را تبیین کرد: "زندگی مادی تعیینکننده آگاهی است". در ۱۸۴۸، با انقلابهای اروپا، انگلس و کارل مارکس مانیفست حزب کمونیست (Manifest der Kommunistischen Partei) را نوشتند؛ سندی که با جمله "شبحی در اروپا میگردد – شبح کمونیسم" آغاز میشود. مانیفست تاریخ را مبارزه طبقاتی دانست و پرولتاریا را به انقلاب فراخواند. انگلس نقش کلیدی در نگارش داشت و بخشهای اقتصادی را نوشت. انگلس در انقلاب ۱۸۴۸–۱۸۴۹ آلمان شرکت کرد و در قیام البرفلد و بادن جنگید – تجربهای که او را به تئوری جنگ چریکی سوق داد.[۴][۳][۱]
تبعید به بریتانیا و بازگشت به تجارت (۱۸۴۹–۱۸۷۰)
پس از شکست انقلاب ۱۸۴۸–۱۸۴۹، انگلس به بریتانیا تبعید شد و در نوامبر ۱۸۴۹ به لندن رسید و تا پایان عمر در آنجا ماند. او ابتدا با کارل مارکس (که از ۱۸۴۹ در لندن بود) همکاری کرد و در روزنامه نوین راین (Neue Rheinische Zeitung) نوشت، اما برای تأمین مالی خانواده کارل مارکس (که در فقر شدید بود)، در ۱۸۵۰ به منچستر بازگشت و در کارخانه خانوادگی ارمن و انگلس کار کرد. انگلس ۲۰ سال (۱۸۵۰–۱۸۷۰) به عنوان تاجر موفق کار کرد؛ زندگی دوگانهای که از آن متنفر بود اما برای حمایت از کارل مارکس تحمل کرد. او حقوق ماهانه به کارل مارکس میفرستاد تا او بر تحقیق سرمایه تمرکز کند. انگلس شکار روباه با اشراف انگلیسی میکرد، اما شبها مقاله مینوشت و با کارل مارکس بحث میکرد. در این دوره، انگلس در جنبش کارگری بریتانیا فعال بود: با چارتیستها و اتحادیهها همکاری کرد و کتاب انقلاب و ضد انقلاب در آلمان (۱۸۵۲) را نوشت. او مطالعات نظامی انجام داد و در جنگ کریمه و جنگ داخلی آمریکا مقاله نوشت؛ تخصصی که بعدها در آثارش دیده شد.[۴][۳][۵]
همکاری نزدیک با کارل مارکس و انترناسیونال اول (۱۸۶۴–۱۸۷۲)
انگلس و کارل مارکس در لندن خانههای نزدیک داشتند و روزانه دیدار میکردند و به بحثهای طولانی در مورد فلسفه، اقتصاد و سیاست میپرداختند. انگلس در تأسیس انترناسیونال اول کارگران (۱۸۶۴) نقش داشت و در شورای عمومی فعال بود. او با میخائیل باکونین (آنارشیست) اختلاف داشت و در کنگره لاهه (۱۸۷۲) به اخراج باکونین کمک کرد؛ اختلافی که انترناسیونال را تقسیم کرد. انگلس کتاب مسکن مسئله (۱۸۷۲) را نوشت و از کمون پاریس (۱۸۷۱) دفاع کرد؛ تجربهای که او و کارل مارکس را به دیکتاتوری پرولتاریا سوق داد. پس از مرگ مری برنز (۱۸۶۳)، انگلس با خواهرش لیزی زندگی کرد و در ۱۸۷۸ با او ازدواج کرد (کوتاه پیش از مرگ لیزی). انگلس زندگی خصوصی آزاد داشت و از حقوق زنان دفاع میکرد.[۴][۵]
آثار عمده و توسعه مارکسیسم (۱۸۷۰–۱۸۸۳)
در ۱۸۷۰، انگلس تجارت را ترک کرد و به لندن بازگشت تا تماموقت به نوشتن بپردازد. کتاب آنتی دورینگ (Herr Eugen Dühring's Revolution in Science, ۱۸۷۸) شاهکار او بود؛ نقد جامع دورینگ که دیالکتیک ماتریالیستی، ماتریالیسم تاریخی و سوسیالیسم علمی را تبیین کرد. بخشهایی از آن به سوسیالیسم آرمانشهری و سوسیالیسم علمی تبدیل شد؛ متن کلاسیک مارکسیسم.
انگلس در دیالکتیک طبیعت (نوشته ۱۸۷۳–۱۸۸۳، منتشر ۱۹۲۵) دیالکتیک هگلی را به طبیعت اعمال کرد و ماتریالیسم دیالکتیکی را توسعه داد. او با دانشمندان (مانند داروین) مکاتبه داشت و از تکامل دفاع کرد. پس از مرگ کارل مارکس در ۱۸۸۳، انگلس مسئولیت سنگین ویرایش جلدهای دوم و سوم سرمایه را بر عهده گرفت؛ کاری که سالها طول کشید و مارکسیسم را به نسل بعدی منتقل کرد.[۳][۱]
دوران پس از مرگ کارل مارکس و رهبری جنبش سوسیالیستی (۱۸۸۳–۱۸۹۵)
پس از مرگ کارل مارکس در مارس ۱۸۸۳، انگلس مسئولیت سنگین حفظ و گسترش مارکسیسم را بر عهده گرفت. او جلد دوم (۱۸۸۵) و سوم (۱۸۹۴) سرمایه را از دستنوشتههای پیچیده کارل مارکس ویرایش و منتشر کرد؛ این امر بدون انگلس شاید ممکن نبود. انگلس مقدمههای تحلیلی نوشت و نظریه ارزش اضافی را روشن کرد. انگلس رهبر معنوی سوسیال دموکراتهای آلمان (SPD) و انترناسیونال دوم (تأسیس ۱۸۸۹) شد. او با ادوارد برنشتاین، آگوست ببل و کارل کائوتسکی مکاتبه داشت و از رشد حزب دفاع کرد. انگلس در نامههایش (مانند نامه به بلوخ، ۱۸۹۰) ماتریالیسم تاریخی را توضیح داد: "پایه اقتصادی تعیینکننده است، اما روبنا نیز تأثیر دارد." در آخرین سالها، انگلس با الیزابت برنز (خواهر لیزی) زندگی کرد و خانهاش در لندن مرکز روشنفکران سوسیالیست بود. او با جنبشهای کارگری بریتانیا، فرانسه و آمریکا ارتباط داشت و از فابیانها انتقاد کرد.[۴][۳][۱]
آثار نهایی و سهم در فمینیسم و خانواده
در دهه آخر، انگلس منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت (Der Ursprung der Familie, des Privateigentums und des Staats, ۱۸۸۴) را نوشت. بر اساس یادداشتهای کارل مارکس از مورگان. او استدلال کرد که خانواده تکهمسری بورژوایی از مالکیت خصوصی ناشی میشود و سرکوب زنان را تداوم میبخشد. انگلس پیشبینی کرد سوسیالیسم خانواده را آزاد خواهد کرد و برابری جنسیتی برقرار میشود. انگلس مقدمه جدیدی برای مانیفست کمونیست (۱۸۹۰) نوشت و رشد سرمایهداری انحصاری را تحلیل کرد. او مقالات نظامی و تاریخی متعدد نوشت و با داروینیسم اجتماعی به مقابله برخاست.[۵][۳]
مرگ و مراسم تشییع (۱۸۹۵)
انگلس در اوت ۱۸۹۵ بر اثر سرطان حنجره درگذشت. در مراسمی ساده با حضور سوسیالیستهای جهان -طبق وصیتش- جسد سوزانده و خاکستر به دریا ریخته شد. الیانور مارکس (دختر کارل مارکس) و دیگران سخنرانی کردند. مرگ انگلس پایان عصر بنیانگذاران مارکسیسم بود، اما آثارش زنده ماند.[۴][۱]
میراث فریدریش انگلس و ارزیابی تاریخی
میراث انگلس عظیم است: او مارکسیسم را از ایدههای کارل مارکس به نظریه سیستماتیک تبدیل کرد و با ویرایش سرمایه، آن را به نسل بعدی رساند. کتابهایش مانند ضد دورینگ و منشأ خانواده پایه مارکسیسم-لنینیسم شدند و بر انقلابهای روسیه، چین و کوبا تأثیر گذاشتند. انگلس رشد طبقه کارگر، بحرانهای سرمایهداری و نیاز به انقلاب را پیشبینی کرد؛ پیشبینیهایی که تا حدی درست بودند. او در فمینیسم، مطالعات خانواده و نقد ایدئولوژی سهم داشت. انتقادها شامل سادهسازی دیالکتیک (پوزیتیویسم انگلس) و تأثیر بر استالینیسم است. برخی او را "دومین" کارل مارکس میدانند، اما پژوهشهای جدید (مانند هانت) او را نظریهپرداز مستقل با سهم برابر نشان میدهند. انگلس با زندگی دوگانه (تاجر و انقلابی)، دوستی عمیق با کارل مارکس و حمایت بیقیدوشرط، نماد تعهد به آرمان سوسیالیستی است. [۳][۵][۱]
منابع
بیوگرافیها
Hunt, Tristram. The Frock-Coated Communist: The Revolutionary Life of Friedrich Engels. Penguin, ۲۰۰۹. Carver, Terrell. Friedrich Engels: His Life and Thought. Macmillan, ۱۹۸۹. Green, John. Engels: A Revolutionary Life. Artery Publications, ۲۰۰۸.
دانشنامهها
"Friedrich Engels." Encyclopædia Britannica. https://www.britannica.com/biography/Friedrich-Engels
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ «Friedrich Engels». بازبینیشده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵.
- ↑ Service, Robert. Friedrich Engels: A Biography. Harvard University Press, ۲۰۰۵.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ ۳٫۸ Carver, Terrell. Friedrich Engels: His Life and Thought. Macmillan, ۱۹۸۹.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ Hunt, Tristram. The Frock-Coated Communist: The Revolutionary Life of Friedrich Engels. Penguin, ۲۰۰۹.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ Green, John. Engels: A Revolutionary Life. Artery Publications, ۲۰۰۸.