عملیات جاری
عملیات جاری نامی است که اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران بر اصل «انتقاد و انتقاد از خود» میگذارند.
این اصل یعنی اصل «انتقاد و انتقاد از خود» که در سازمان مجاهدین به عملیات جاری شهرت دارد، یکی از مهمترین اصولی است که اغلب احزاب و سازمانهای انقلابی برای ارتقاء مناسبات فیمابین افراد و انسجام تشکیلات خود از آن بهره میجویند. سازمان مجاهدین خلق معتقد است که این اصل در سازمان آنها متکامل تر شده و بصورت روزانه مورد استفاده قرار میگیرد. ازین رو آنها نام آن را عملیات جاری میگذارند. از دیدگاه آنها این اصل، همان جهاد اکبر میباشد که در تعالیم اسلامی نیز آمدهاست.
همچنین در دنیای امروز این اصل یا روش به عنوان روشی برای پیشرفت و ارتقاء در رفتارهای فردی، ارتقاء سبک و اصول کار و پروژههای جمعی استفاده میشود. انتقاد از دیدگاه علم روانشناسی و جامعهشناسی شامل یک گفتگوی نوعی، مستقیم یا غیرمستقیم است و ازین منظر یک فعالیت اجتماعی ذاتی و در عین حال سازنده بهشمار میآید.
پیشینهٔ نقد و انتقاد
در اروپا و مشخصا در انگلستان در ابتدا گسترهٔ نقد کردن به نقد آثار ادبی محدود میشد. از اولین آثار نقد ادبی که بسیار مشهور شدند میتوان به مقالات ساموئل جکسون نقاد انگلیسی اشاره نمود. انتقاد اما بندرت و به آرامی وارد عرصه اجتماعی و روانشناسی شد. در قرن نوزدهم یک معنی فلسفی نیز پیدا کرد و توسط امانوئل کانت تحت عنوان «بررسی معرفتی دانشکده علم» مورد استفاده قرار گرفت.
در قرن بیستم با رشد تخصصها و تقسیم کار در عرصههای مختلف علمی و رشد آموزش عالی، نقد کردن نیز در شاخههای مختلف با قوانین خود گسترش یافت. این موضوع پس از آن بود که فیلسوفانی نظیر کارل پوپر و ایمر لاکتوس از فیسوفان معاصر، اعلام کردند که انتقاد بخشی عادی از فعالیت علمی است. در ادامه این مسیر بود که به تدریج همگان تصدیق کردند که انتقاد یک فرایند پیشرفته و مورد ستایش در یک جامعه دموکراتیک است و نه نشانهای از وجود نقصان و ضعف.
از سالهای ۱۹۷۰ تحت تأثیر نئومارکسیسم و همچنین فیلسوف فرانسوی میشل فوکو این موضوع بسیار اوج گرفت. از همین سالها بود که فیلسوفان، دانشگاهیان و روزنامه نگاران واژه کریتیک(critique) به معنی انتقاد را بصورت فعل نیز در جملات خود بکار میبردند. (I have critiqued the idea)
از دههٔ ۱۹۹۰ انتقاد به معنی نوعی نگرش نیز بکار میرود. مثلاً شما نظر فردی را در یک صفحه اجتماعی لایک یا دیسلایک میکنید یا نظر انتقادی خود را در مورد آن مینویسید.انتقاد همچنین در دنیای امروز توسط بسیاری از شرکتها که در شکل گروهی کار میکنند برای ارتقاء روشهای کاری، تنظیم هنجارهای رفتاری میان اعضاء گروه و همینطور ارتقاء محصولات مورد استفاده قرار میگیرد.
روانشناسی انتقاد
روانشناسی انتقاد بطور کلی، اثرات شناختی و عاطفی انتقاد، ویژگیهای رفتاری انتقاد و تأثیر آن بر واکنش افراد را بررسی میکند.
روانشناسی انتقاد عموماً به مسائل زیر میپردازد:
- بررسی انگیزه و هدف انتقاد
- معنی انتقاد درست و غلط
- تأثیرات مثبت یا منفی انتقاد روی افراد
- چگونگی پاسخگویی و واکنش افراد نسبت به انتقاد
- کیفیت و چگونگی انتقاد برای رسیدن به هدف مطلوب
- اشکالات انتقاد و تأثیرگذاری آنها
- چگونه یک انتقاد موفقیت آمیز انجام دهیم
- بررسی عوامل تحریم، پس زدن و انکار انتقاد
گفته میشود که والدین، معملین، وکلا، مدیران و سیاستمداران معمولاً کسانی هستند که بیشترین نگرانی را در مورد انتقاد دارند. چرا که انتقاد میتواند ضرورت نوعی تفاوت رفتار جدی را برای آنها ایجاد کند. همچنین در مورد انگیزه و تأثیر انتقاد، روانشاسان معتقدند که انتقاد میتواند منطقی با اثری مطلوب یا خودسرانه و بدون نتیجه مطلوب باشد. وقتی روانشناسان به بررسی انتقاد و تأثیرات آن روی فرد میپردازند معمولاً آنرا به صورت عمومی بررسی نمیکنند بلکه در موارد مشخص و بصورت فنی و عملی مورد بررسی قرار میدهند.
یادگیری انتقاد و انتقاد از خود
توانایی انتقاد کردن بصورت درست یک امر طبیعی نیست. به این معنی که باید آنرا یادگرفت. ویژگیهای یک انتقاد کننده مؤثر از دیدگاه روانشناسان چنین است:
- بینش: منتقد باید بوضوح درک کند که هدف از انتقاد چیست
- برخورد: منتقد باید دارای اعتماد به نفس و آرامش باشد. چه هنگام انتقاد کردن و چه هنگام انتقاد شدن
- دانش : منتقد باید موضوع انتقاد خود را برای حفظ یکپارچگی و دقیق بودن انتقاد مورد تحقیق قرار داده و به آن علم داشته باشد.
- مهارت: منتقد باید انتقاد را از زاویه درست و با بیان دقیق مطرح نماید تا انتقاد متقاعد کننده و قابل پذیرش باشد
- مونیزم: منتقد باید قبل و پس از انتقاد صادق و یکدست سخن بگوید و صادق باشد.
همچنین گفته میشود در انتقاد کردن باید همیشه راه میانه را برگزید. انتقاد نه باید افراطی باشد و نه آنکه صحنه از نقد و بیان اشکالات خالی بماند. افراد میتوانند به اندازه ضرورت دچار تکانهٔ انتقاد شوند اما این تکانه نباید بیش از حد باشد. در واقع در انتقاد باید راه را بر هر گونه افراط یا تفریط ببندیم.
همچنین از دیدگاه روانشناسان انتقاد میتواند تأثیرات بسیار پربار و غنی و سازندهای داشته باشد اما اگر تبدیل به حملات شخصی شود به دیگران آسیب خواهد زد. روانشناسان و مشاوران روانپزشکی در این رابطه توصیه میکنند که همیشه برای انتقاد خود کلمات مناسبی انتخاب کنیم. به عبارتی حتی اگر محتوای انتقاد کاملاً معتبر باشد اما به شکل مناسبی بیان نشود، تأثیر سازنده نخواهد داشت.
تعریف انتقاد
واژهٔ انتقاد در زبان انگلیسی «criticism» در قرن ۱۶ در این کشور رواج یافت. این واژه برگرفته از از واژهٔ فرانسوی «critique» بود که از اوایل قرن ۱۴ در این زبان رایج شد.[۱] ریشهٔ این کلمه در زبان فرانسه به معنی غربال کردن و تمیز دادن است. همچنین واژه فارسی «نقد» که برگرفته از زبان عربی است به معنی جدا کردن سکهٔ تقلبی از سکه واقعی است.[۲]
یک تعریف عام در مورد انتقاد قضاوت در مورد شایستگیها و ضعفهاست. اما آنچه در اینجا به معنی انتقاد و انتقاد از خود و عملیات جاری مورد بحث است تعریف دقیق تری دارد.
انتقاد کردن یعنی محکوم کردن آنچه انجام شدهاست در قبال آنچه میباید انجام میشد. ملاحظه میشود که انتقاد یک مقایسه ساده نبوده در عمق خود مبین این نکته است که در آنچه انجام شده (در آن بخشی که مورد انتقاد قرر میگیرد) اختیاری وجود داشته و میتوانسته آنطور نشود. بدیهی است که بدون اختیار و مسئولیت انتقاد کردن ابداً پوچ و بیمفهوم است. انتقاد و انتقاد از خود (عملیات جاری) وسیله قوام تشکیلاتی و پایداری ایدئولوژیک همه احزاب و سازمانهای انقلابی است. به این وسیله حزب یا سازمان از اشتباه و خطا مصون میماند و یا هر چه زودتر تصحیح میشود. اعضای آن از گرایشات نادرست و انحرافی تزکیه میشوند و راه تعالی روانی و تکامل شخصیت آنها هموار میگردد. بدون شک انتقاد میتواند در موارد لزوم به قاطعانهترین صورت تیز و برنده باشد و یا شکل نرم وملایم به خود بگیرد. لیکن در هر حال بایستی همراه با حسن نیت و در مجموع سازنده باشد.[۳]
عملیات جاری حل تعارض میان فرد و جمع
فردگرایی همانطور که از نام آن پیداست در مقابل جمع گرایی قرار دارد. هر فرد دارای ویژگیها، عادات و تمایلاتی است که ممکن است با جمع پیرامون او در تعارض قرار گیرد. این موضوع را در سادهترین رفتارهای زندگی معمول نیز میتوان دید.
چند مثال
- فرض میکنیم شما عادت دارید در یک محیط بسیار خنک قرار داشته و همیشه از گرما فراری هستید. تا وقتی شما در خانه و اتاق خود بسر میبرید میتوانید هر طور که دوست دارید کولر اتاق خود را تنظیم نمایید. اما وقتی شما برای کار کردن به اداره خود میروید و در محل کارتان دوستان شما نیز حضور دارند، مجبور هستید خود را با جمع دوستان خود منطبق کنید. شما نمیتوانید کولر محل کار را آنطور که خودتان دوست دارید تنظیم کنید، جون منجر به آزار دوستان شما خواهد شد. این همان تعارض فرد گرایی و جمع گرایی است.
- فرض کنید شما در حال انجام یک مسئولیت که بصورت جمعی صورت میپذیرد نظری داشته باشید. مثلاً معتقد هستید که نحوهٔ چیدن میزها و صندلیهای یک جلسه باید به شکل مورد نظر شما باشد. اما دوستان شما نظر دیگری دارند. اصرار شما بر نظر خود و مستمراً به اشتباه بودن شیوهٔ تصویب شده اعتراض کردن، اینها رفتارهایی است که روحیه جمع را در حین کار تضعیف مینماید.
- فرض کنید شما باید تا پایان روز پروندههای مشخصی را وارسی کرده و اوراق آنها را دستهبندی کنید. در حین انجام کار شما به یاد کار دیگری میافتید که به مسائل شخصی شما مربوط است و زمان زیادی را صرف آن میکنید. به نحوی که تا پایان روز نمیتوانید کاری را که از طرف اداره به شما محول شده، به اتمام برسانید…
اینها تماماً مثالهایی است از تعارض فرد و جمع!
حال از آنجا که مبارزه یک امر کاملاً جمعی است و پیشبرد آن جز به وسیلهٔ جمع امکانپذیر نمیباشد، یک عضو تشکیلات انقلابی بارها و بارها و بسیار بیشتر از یک زندگی معمول با این تعارض مواجه خواهد شد. یعنی تعارض فرد و جمع خود را بصورت گستردهتری نشان خواهد داد و میتواند نمودهای زیادی داشته باشد:
- ممکن است فرد در انجام یک مسئولیت به دلیل همین تمایلات فردی قصوری داشته باشد
- ممکن است فرد با یک عضو دیگر دچار کدورت و یا اختلاف نظری شود
- ممکن است هنگام حضور و فعالیت در یک محیط جمعی به قوانین آن پایبند نبوده آنها را نقض کند
- ممکن است فرد در نحوهٔ برخورد با همرزم یا دوست خود، تندی کرده یا رفتار نادرستی انجام دهد …
در تمامی این موارد در یک سازمان انقلابی راه حل پیشنهادی برای حل مشکل، انتقاد و انتقاد از خود میباشد.
هوشی مین در کتاب اخلاق انقلابی در مورد تعارض فرد و جمع میگوید:
همه ما با تولد و پرورشی که در جامعه کهن پیدا کردهایم، در سطوح مختلف بقایای آن جامعه را در تفکر و عادات خود به همراه داریم. بدترین و خطرناکترین بقایای جامعه کهن فردگرایی است که بر ضد اخلاق انقلابی عمل میکند. کمترین اثری از بقایای فرد گرایی در اولین فرصت رشد مییابد، روی پاکدامنی انقلابی را با گرد و خاک میپوشاند و اجازه نمیدهد که ما از صمیم قلب برای منظور و هدف انقلابی خود مبارزه کنیم. برای رهایی از بقایا و اثرات بد جامعه کهن و جایگزین کردن معرفت انقلابی، ما باید سخت مطالعه کنیم، بیاموزیم و خود را اصلاح کنیم تا پیوسته ترقی نماییم[۴]
راه حلهای دیگر برای تعارض فرد و جمع
البته این پدیده یعنی تعارض ما بین فردگرایی و جمع گرایی، پدیده ایست که نه تنها در یک حزب یا سازمان انقلابی بلکه در تمامی ارگانهایی که دستکم بخشی از فعالیت آنها جمعی است، مورد چاره جویی قرار میگیرد. به این ترتیب راه حلهایی نیز برای حل این مشکل در نظر میگیرند. مثلا در یک پادگان و ارتش که یک محیط جمعی است، تنبیه کردن یکی از شیوه هاست. یا در یک اداره، جریمه کردن و … به عنوان راه حلهایی برای حل این تعارض مرسومند.
اما در یک سازمان یا حزب انقلابی که افراد آن برای تحقق یک هدف و آرمان اجتماعی و بصورت داوطلبانه گرد یکدیگر جمع شدهاند و با یکدیگر نوعی پیوند عاطفی و برادارانه و خواهرانه دارند، راه حل انتقاد و انتقاد از خود (عملیات جاری) برای رفع مشکلات و از سویی به عنوان راه حلی برای ارتقاء رفتارهای انسانی و آموختن ارزشهایی که آن حزب یا سازمان مبلغ آن است، مورد استفاده قرار میگیرد.
ضرورت عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود
از دیدگاه یک سازمانانقلابی وقتی فردی از جامعه گذر کرده، وارد یک تشکیلات حزبی یا سازمانی میشود کماکان با خود ویژگیهای معمول جامعه را که الزما ویژگیهای مثبت و جلوبرنده ای در امر مبارزه نیستند، بهمراه دارد. این ویژگیها اساساً بر منافع و تمایلات فرد با محتوای راحت طلبانه و یا رقابتی و برتری جویانه استوار هستند. این یک امر طبیعی است. چرا که فرد از یک زندگی معمول که در اغلب موارد در خدمت منافع فردی است وارد زندگی مبارزاتی شدهاست، یعنی مسیری که در آن فداکاری و گذشت باید سرلوحهٔ حرکات و رفتار فرد و جمع قرار گیرد.
این تغییر مسیر طبعا در یک لحظه منجر به تغییر عادات و رفتارهای او نخواهد شد؛ بنابراین او در روند حرکت خود در مسیر مبارزه به کرات با این امر مواجه است که در رفتارهای روزانه خود بین رفتار جمعمحور و رفتار فردی، یکی را برگزیند و با خصائل و تمایلاتی که مانع او در امر مبارزه میشود آگاهانه وارد جنگ و تغییر رویکرد خود و تصحیح آن براساس آرمانهای مبارزاتی که خودش به صورت کاملاً آزادانه انتخاب کردهاست، شود. بستر و ظرف این تغییر، رویکرد و عمل و ارتقای آن از حیطهٔ منافع فردی به مسیر تأمین منافع مبارزاتی و تشکیلات برای پیشبرد جنبش و مبارزه، که از آن به عنوان جنگ ایدئولوژیک نیز یاد میکنند، همان انتقاد و انتقاد از خود یا عملیات جاری است.[۵]
محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق در پیامی پیش از اعدام خود در مورد ضرورت انتقاد و انتقاد از خود (عملیات جاری) به دیگر یارانش چنین میگوید:
«به هر حال، رمز پیروزی ما در حفظ دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است، که در مساعی زیر متجلی میگردد: ۱- وحدت تشکیلاتی. ۲- وحدت استراتژیک. ۳- وحدت ایدئولوژیک. به این ترتیب تنها ضامنِ پیروزی، حفظ دقیق اصول، راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریقِ اصول: ۱- انتقاد و انتقاد از خود. ۲- اصل ادامة بقای پیشتاز حفظ میشود.»
مائو تسه تونگ در این رابطه معتقد است که هر عنصری در جهان نیاز به رسیدگی و تصحیح و ارتقاء دارد. اگر اتاق را مرتب و تمیز نکنیم گرد و خاک در آن انباشته میشود. اگر صورت خود را مرتب نشوییم، کثیف خواهد شد. ذهن افراد نیز در روند مبارزه گاه گرد و خاک میگیرد و ازین رو احتیاج به گردگیری و تغییر و بالندگی دارد. همچنان که میگویند آب جاری دچار گندیدگی نمیشود یا لولای در هرگز موریانه نمیزند، ذهن نیز برای تازه ماندن نیاز به ارتقاء و از طرفی پاک شدن از عناصر زائد دارد و این امر جز با انتقاد و انتقاد از خود امکانپذیر نیست. او در این رابطه میگوید:
هیچکس را بخاطر حرفی که زدهاست گناهکار مدان بلکه از او پند بگیر. اگر عیبی داری آنرا اصلاح کن واگر نداری مراقب باش آنرا کسب نکنی![۶]
در مورد اهمیت این اصل در احزاب و سازمانهای آزادیبخش میتوان نمونههای بسیاری را متذکر شد. این سازمانها چنان به این اصل برای حفظ انسجام میان افراد خود توجه دارند که در شرایط بسیار سخت از جمله در نبردهای نظامی نیز از آن غافل نبودهاند.
سخنانی از رهبران جنبشهای انقلابی در مورد عملیات جاری و مبارزه با فردگرایی
ژنرال جیاب، از فرماندهان نبردهای ویتنام در این رابطه میگوید:
در بحبوحهٔ نبردهای دین بین فو (نبرد تاریخی وسرنوشت سازدر انقلاب ویتنام) و زیر بمباران نیروهای دشمن ما همچنان نشستهای انتقاد و انتقاد از خود را برگزار کرده و به این اصل پایبند بودیم.
آنها معتقد بودند که تنها به این شیوه است که انضباط انقلابی، روحیه فداکاری و اتحاد در میان آنها صیقل میخورد.
در این رابطه مسعود رجوی نیز در در سال ۱۳۹۲ در سلسله آموزشهایی از مضامین قرآن میگوید:
«درسال ۱۳۴۴ که سازمان مجاهدین تشکیل شد، در اولین مقاله و بیانیه داخلی آن، مقاله مبارزه چیست؟ که از روی آن به ما آموزش میدادند، این آیه آمده بود که الان یکی از برادران یادآوری کرد: َالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا…(آیه آخر سوره عنکبوت). کسانی که در راه ما به مجاهدت و نبرد برخیزند، هرآینه که آنها را هدایت و راهنمایی میکنیم و راه خود را به آنها نشان میدهیم. میبینید که این افراد و جمع پیشتاز، این پیشاهنگ انقلابی، بطور خودرو و خودبخودی سبز نشدهاست … سالیان آموزش دیده و در تربیت ایدئولوژیکی سپری کردهاند. سالیان در کارزار ایدئولوژیک، عنصر جنسیت و فردیت خودخواهانه را مهار کردهاند. سالیان آن ساختاری را که شما به آن میگویید تشکیلات، ساختهاند. نیروهای انقلابی و ارتش آزاد در سایر کشورها هم آن را میبینند و ستایش میکنند و چون خودشان در قیام و سرنگون کردن دیکتاتورها دست اندرکارند، قدر آن را میدانند و گاه میخواهند که تجربهها را منتقل کنیم. آخر معنی سرپا نگهداشتن یک سازمان و تشکیلات بزرگ حتی برای یک روز را میفهمند. این را میفهمند که یک تظاهرات را یک روز سرپا نگهداشتن به چه معناست و چه قیمتی دارد. میفهمند که ادامه دادن قیام و تظاهرات یعنی چه و چه قیمتی دارد. آخر دشمن آنها هم دائماً طرح و برنامه دارد که یکی را بخرد، یکی را بترساند و یکی را بکشد و خلاصه آنها را از میان بردارد؛ بنابراین معنی تبعیت از حق کشان و حق ستیزان را هم میفهمند. همان که قرآن هشدار داد و نتیجه اش عقبگرد و زیانکاری در همه جنبشها و انقلابها است. از آنجا که در تجربه و عمل مبارزاتی قرار گرفتهاند دائما در حال تجزیه و ترکیب هستند تجزیه میشوند چون یکی خیانت میکند، یکی خودفروشی سیاسی میکند، یکی سازش میکند یکی فرصت طلبی و اپورتونیسم پیشه میکند و خنجر از پشت میزند. متقابلا در ترکیب هم هستند چون افراد همجنس و گروه خونی خودشان دائماً ساخته میشوند، بالا میکشند و تکثیر میشوند و صفوف آنها از کسانی که جازده و سستی و ضعف و ذلت نشان دادهاند جدا میشود. به درجاتی که خودشان درگیر هستند و دست در آتش دارند، معنی و ارزش ایستادگی را میفهمند… تعدادی از برادرانمان در مورد اهمیت و ضرورت مبارزه ایدئولوژیک با فردیت خودخواهانه و رابطه آن با همه مسائلی صحبت کردند که یک جنبش از جمله خود ما با آن درگیر هستیم. از سیاست و امنیت گرفته تا حمله و دفاع و همه مسئولیتهایی که مجاهدین درهرکجا که هستند به آن اشتغال دارند. بله این موضوع خاص ما نیست به همین خاطر بگذارید به این بحث با نقل قولهایی از هوشی مین و کسانی که دین بین فو را رهبری و فرماندهی کردند خاتمه بدهیم. جملات و توصیفات هوشی مین در باره فردیت خود پرستانه به قدر کافی گویاست و نیازمند هیچ توضیح اضافه نیست.»
هوشی مین رهبر انقلاب ویتنام در رابطه با مبارزه با فردگرایی (فردیت) چنین میگوید:
«تنها رهروی توانا میتواند راهی دراز را با باری گران بردوش، درنوردد. یک انقلابی باید پای بستی محکم از اخلاق انقلابی داشته باشد تا بتواند وظیفه پرافتخار خود را به تمام انجام بدهد. همه ما که زاده و پرورده جامعه کهن بودهایم در تفکر و عادات خویش بیش و کم اثرات آن جامعه را با خود حمل میکنیم. بدترین و مخاطره آمیزترین نشانه جامعه دیرین فردگرایی است. فردگرایی نقطه مقابل اخلاق انقلابی است. خردترین اثر باقیمانده فردگرایی در اولین فرصت رشد میکند. فضائل انقلابی را بی اثر میکند و مانع از آن میشود که ما با دل و جان برای آرمان انقلابی مبارزه کنیم. فردگرایی چیزی است سخت خدعه آمیز و غدار. به چالاکی فرد را به ورطه تباهی میکشد و همه میدانند که غلتیدن به سراشیب تباهی سهل تر است از بالندگی و ترقی. بی سبب نیست که فردگرایی سخت مخاطره آمیز است. فردگرایی خاستگاه بسا خطاکاریهاست. انتقاد و انتقاد از خود در حزب باید به جدیت عملی گردد. سلول حزبی باید از ضوابط پیروی کند. انضباط حزبی باید برحق و دقیق باشد.
هر کادر و عضو حزب باید منافع انقلاب، حزب و خلق را بالاتر از هر چیز دیگری قرار دهد. آنان باید پیراهن را از لکههای فردگرایی پاک کنند، اخلاقیات انقلابی را اعتلا بخشند، روحیه جمعی و جمع گرایی را بپرورند و حس همبستگی سازماندهی و انضباط را بنوازند».
اخلاق انقلابی از آسمان نازل نمیشود. اخلاق انقلابی بواسطه مبارزه و تلاش مستمر روزانه، قوام و کمال مییابد. اخلاق انقلابی همچون «سنگ یَشم» هر چه بیشتر صیقل یابد درخشنده تر میشود و بسان طلا، چون دربوته رود، نابتر میگردد».
عملیات جاری و روشهای حل تضاد
هر پدیده ای دارای تضادهای درونی است. تضاد در درون هر پدیده به شیوه ای حل شده و به سمت وحدت و نتیجه نهایی حرکت میکند. به عنوان مثال تضاد میان حکومت و مردم از طریق انقلاب حل میشود. از دیدگاه مارکسیستها تضاد میان پرولتاریا و بورژوازی با اسلوب انقلاب سوسیالیستی حل میشود. همچنین تضاد میان مستعمرات و کشورهای استعمارگر با جنگ انقلابی قابل حل است. تضاد میان طبقه کارگر و دهقانان با اسلوب کلکتیوه کردن و مکانیزه کردن کشاورزی قابل حل است. همچنین تضاد میان جامعه و طبیعت با اسلوب تکامل یافتن نیروهای مولده حل میشوند. اما تضادهای درون جبههٔ مردم و بویژه تضادهای درون یک حزب یا گروه تنها با اسلوب انتقاد و انتقاد از خود است که قابل حل میباشند.[۷]
قوانین عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود
راس بونندهر نویسنده اهل تگزاس میگوید: انتقاد سازنده یک تکنیک است که به منظور بهبود رفتار فرد بکار برده میشود. او تصریح میکند که یک انتقاد سازنده باید از حملات شخصی و همچنین از سرزش کردن دوری کند. همچنین انتقاد سازنده باید در استفاده از واژهها کاملاً طراحی شده باشد و کاملاً از زبان خصمانه بپرهیزد.[۸]
بایدها و نبایدها در انتقاد
در بررسیهای روانشاسانه برای انتقاد کردن اصولی نیز وضع میکنند که متضمن کیفیت انتقاد و تأثیر گذاری بیشتر آن است. این اصول در سه محور خلاصه میشوند:
- در انتقاد خود شخصیت افراد و ویژگیهای ذاتی آنها را هدف قرار ندهید چرا که انتقاد شما بینتیجه خواهد ماند
- در انتقاد اگر بشکل دقیق بر مشاهدات خود یعنی آنچه فرد انجام داده یا گفتهاست متمرکز شوید، کمتر احتمال دارد که انتقاد اشتباه تفسیر شود و فرد را دچار تنش کند. چرا که افراد نمیتوانند «آنچه که هستند» را تغییر بدهند اما میتوانند رفتارشان را عوض کنند.
- در انتقاد اگر همیشه نوعی حسن نیت و دادن اعتماد به نفس وجود داشته باشد، انتقاد بهتر درک شده و جدی گرفته میشود
ویژگی انتقاد درست از نظر روانشناسان
همچنین ویژگیهای یک انتقاد خوب و درست را میتوان بصورت زیر خلاصه کرد:
یک انتقاد خوب باید:
- به موقع، نه خیلی زود و نه خیلی دیر باشد
- بسیار مختصر، یک شروع روشن و یک پایان روشن داشته و پایان آن باز نباشد
- به موضوع و نقطهٔ مشخص باشد و نه بی هدف و کلی
- روشن و دقیق و غیر مبهم باشد
- موثق و تحقیق شده باشد و نه براساس شنیدار یا تحلیل
- صادقانه و مثبت باشد و نه مخرب
- قانع کننده و قابل درک و انگیزاننده برای عمل[۹][۱۰]
قواعد انتقاد و عملیات جاری از دیدگاه سازمانهای انقلابی
بر همین اساس بر اصل انتقاد و انتقاد از خود در سازمانهای انقلابی نیز قوانین و چهارچوبهایی حاکم است. اصل انتقاد و انتقاد از خود یا چنانکه سازمان مجاهدین نام عملیات جاری را بر آن میگذارد، شیوهایست که با بهرهجویی از آن استحکام تشکیلاتی و تقویت اخلاق و رفتار اعضاء میسر میشود. اما آنچنانکه به پیشینهٔ روانشاختی آن نیز اشاره شد بر این پدیده باید قوانینی نیز حاکم باشد تادر مسیر درست مورد استفاده قرار گیرد. از جمله انتقاد نباید به حملات شخصی تبدیل شود. مائو تسه دون از رهبرانی که این اصل را در تشکیلات خود تدوین و تئوریزه کرد تصریح میکند، باید به اعضاء یک تشکیلات بفهمانیم که منظور از انتقاد، ارتقاء نیروی رزمنده حزب جهت نیل به پیروزی است.
او همچنین انتقاد را به جلسات حزبی و مشخصی محدود میکند. به این معنی که نباید خارج از حزب و بدون حضور جمع و تشکیل جلسات مشخص اقدام به آن کرد. چرا که تهدید تبدیل شدن آن به محلی برای طرح مسائل فردی وجود دارد.[۱۱]
مائو همچنین در مورد ویژگیهای یک انتقاد درست میگوید: انتقاد باید کاملاً مستدل، تحلیلی و قانع کننده باشد، نه خشن، بوروکراتیک، متافیزکی و دگماتیکی!
همچنین در رابطه با اصل انتقاد گفته میشود که باید همچون درمان یک بیمار باشد. هدف از آشکار ساختن اشتباهات و انتقاد کردن از نقایص باید درست مانند هدفی باشد که یک پزشک از معالجه بیمار تعقیب میکند. یعنی نجات بیمار و نه سپردن او به کام مرگ؛ بنابراین کوبیدن افراد به اشکال بیرحمانه هرگز درست نیست. در معالجه بیماریهای ایدئولوژیک یا سیاسی هرگز نباید تندی و خشونت بکار برد. بلکه باید شیوه معالجه مرض برای نجات بیمار را یگانه شیوه صحیح و مؤثر دانست.[۱۲]
همچنین گفته میشود که در رابطه با انتقاد نباید توجه خود را به مسائل فرعی معطوف ساخت. وظیفه عمده در انتقاد، باید نشان دادن اشتباهات سیاسی و تشکیلاتی است و نواقص و ویژگیهای شخصی درصورتی که با منافع جمع منافاتی نداشته باشند نباید مورد انتقاد قرار گیرند.[۱۳]
چالشهای روانشناختی انتقاد
در انتقاد ممکن است بسیار دشوار باشد که آنرا بدون هیچ گونه شائبه ای از رفتار غیرمحترمانه بیان نمود. همچنین بسیار دشوار است که عمل فرد را از خود او جدا نموده و فقط به آنچه واقع شدهاست انتقاد کنیم. به همین دلیل روانشناسات توصیه میکنند همیشه پیش از بیان انتقاد خود را در موقعیت فرد منتقد شونده بگذاریم. همچنین اگر احساس میکنیم ممکن است از انتقادی سوءتعبیر بوجود بیاید، بهتر است از آن چشم پوشی کنیم.
یکی دیگر از دشواریها این است که معمولاً افراد در گوش دادن به تمامی جزئیات یک انتقاد ضعیف عمل میکنند. آنها شما را بطور کامل نمیشنوند یا آنرا غیر دقیق میشوند. شاید فهم کامل یک انتقاد نیاز به زمان داشته باشد. از سویی، یکی دیگر از راههای مورد استفاده این است که انتقاد بسیار خلاصه و موجز باشد تا مورد توجه قرار گیرد.
همچنین یکی از چالشهای پیش روی انتقاد این است که یک انتقاد ممکن است بسیار جدیتر از آن باشد که مورد استقبال قرار گرفته و شخصی تلقی نشود. پس ما هرگز نباید بدون در نظر گرفتن واکنش انتقاد شونده، انتقاد خود را مطرح کنیم. در اینگونه موارد باید با استفاده از قضاوت بر اساس تجربه، انتقاد را برای فرد قابل پذیرش نمود.
اسلوب برگزاری انتقاد و انتقاد از خود و عملیات جاری
انتقاد و انتقاد از خود در جوامع مختلف و گروههای کاری متنوع به اشکال گوناگون برگزار میشود. در سازمانها و احزاب سیاسی و بخصوص احزاب انقلابی و آزادیبخش، انتقاد و انتقاد از خود معمولاً بصورت جلسات و نشستهای جمعی و بشکل نوبهای اجرا میشود. انتقاد و انتقاد از خود که در سازمان مجاهدین خلق آن را «عملیات جاری» مینامند، بصورت روزانه در این سازمان برگزار میشود. عبارت «جاری» متضمن همین استمرار روزانه است. عملیات جاری در این سازمان یک نشست یا جلسه کوچک است که افراد و اعضاء یک بخش یا گروه کاری بصورت روزانه برگزار میکنند. نحوهٔ عملکرد و پیشبرد جلسه به این صورت است که ابتدا هر فرد یک گزارش یا جمعبندی کوتاه از ضعفهای خود در کار یا رفتار با دیگران ارائه داده و در صورت نیاز از دوست یا همکار خود عذرخواهی میکند. این بخش از جلسه را میتوان همان چیزی نامید که به آن «انتقاد از خود» میگویند. در بخش دوم افراد انتقادات خود به دیگران را با رعایت اصول انتقاد مطرح میکند. انتقاد معمولاً شامل یک یا دو جملهٔ کوتاه با عبارات دقیق و احترام آمیز است که فرد انتقاد کننده آنرا پیشاپیش نوشته و هنگام مطرح کردن آنرا روخوانی میکند. همچنین در همین جلسات گاه افراد نقاط قوت دوستان و همکاران خود را بیان کرده و آنرا یادآور میشوند.
جملات نغز بزرگان در مورد انتقاد
- ارسطو :تنها به کسانی هیچ انتقادی نمیشود که هیچ کاری نکنند. هیچ چیزی نگویند و هیچ چیزی نباشند.[۱۴]
- مارشا اگان: ترس از انتقاد، ترس از پیشرفت است.[۱۵]
- لیبرن جیمز: من انتقاد را دوست دارم. انتقاد انسان را قوی میکند[۱۶]
- جان داگلاس: بین انتقاده سازنده و مخرب تفاوت وجود دارد. از انتقاد سازنده قدردانی کن و انتقاد مخرب را نادیده بگیر[۱۷]
- دکتر تی پی چیا: انتقاد سازنده یک دوست خوبه و تشویق فریبنده یک دوست قلابی…
- وینسون چرچیل: انتقاد ممکن است خوشایند نباشد اما ضروری است. درست مثل دردی در بدن که وجود بیماری را نشان میدهد[۱۸]
- آلبرت هابارت: بالاترین نوع عظمت در تحمل یک انتقاد بدون خشمگین شدن ایجاد میشود.[۱۹]
- فرانک کلارک : انتقاد مثل باران است. باید با ملایت بیان شود. در غیر این صورت به ریشه آسیب میرساند[۲۰]
- مولانا: انتقاد آیینهٔ قلب مرا صیقل میدهد.
- مالکوم ایکس: اگر هیچ انتقادی به شما نشود، مطمئناً شما شکست خواهید خورد.
پانویس
- ↑ Raymond Williams - ریموند ویلیامز-دایرة المعارف فرهنگی- ص ۷۴–۷۶
- ↑ المعجم العربی- جذر لغة النقد
- ↑ تحلیل آموزشی بیانیه اپورتونیستی صفحهٔ ۱۲۵
- ↑ اخلاق انقلابی- هوشی مین
- ↑ عوارض گسترش سازمان انقلابی و تحلیل آن نشریه مجاهد شماره 15
- ↑ مائو تسه دون- گزاش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین- ۵ مارس ۱۹۴۹- آثار منتخب جلد چهار
- ↑ مائو تسه دون - دربارهٔ حل صحیح تضادهای درون خلق-27 فوریه 1975
- ↑ راس بونندهر-مقالهٔ « چگونه سازنده انتقاد کنم»
- ↑ J.R. Hackman و G.R. Oldham کتاب طراحی مجدد کار- چاب ۱۹۸۰ ص- ۷۸–۸۰
- ↑ کاتز رالف(Katz, Ralph)- آنچه امروز به متخصصین انگیزه میدهد- مجله IEEE Engineering Management Review- شماره ۴۱–۱مارس۲۰۱۳ ص ۲۸–۳۰
- ↑ پنج اثر- مائوتسه دون- ص 12
- ↑ مائو تسه دون- علیه لیبرالیزم-آثار منتخب جلد ۲
- ↑ مائوتسه دون- سبک کار حزب را اصلاح کنیم
- ↑ ارسطو
- ↑ مارشا اگان
- ↑ لیبرن جیمز
- ↑ جان داگلاس
- ↑ وینسون چرچیل
- ↑ آلبرت هابارت
- ↑ فرانک کلارک