سیاست النصر بالرعب
سیاست النصر بالرعب، یا حکومت وحشت، به تئوری وام گرفته از خلفای عباسی و ارائه شده توسط مصباح یزدی و اجرایی شده توسط خامنهای برای سرکوب مخالفان و ایجاد اختناق حداکثری برای جلوگیری از قیامهای دادخواهانه و آزادیخواهانه مردم ایران گفته میشود.[۱]
بر مبنای این سیاست حاکمان مجازند هر جنایتی را برای حفظ سلطه و حکومت خود مرتکب شوند و ابزار آن ایجاد رعب و وحشت در میان مردم از هر طریق ممکن است تا به انقیاد تن داده و دست از شورش و اعتراض بردارند. از نمونههای آن میتوان از بمبگذاری در حرم امامرضا نام برد. اعدامهای مستمر به بهانههای مختلف از جمله همین اهرمهاست. حمله به کولبران یا سوختبران، ربودن و قتل معترضین مانند قتلهای زنجیرهای از نمونههای دیگر اجرایی کردن همین سیاست است.
پیشینه حکومت وحشت
این عبارت در اصل از متولیان مذهبی، ریشه میگیرد و «پایگاه اطلاعرسانی حوزه» در تعریف آن مینویسد که «در نصوص فراوان در مورد چگونگى شكلگيرى ظهور مهدى به اين نكته پافشارى شده است كه مهدى «منصور بالرعب» است. يعنى رعب و وحشت در طرف مقابل پديد مىآيد.»
علیاکبر حسنی، در نشریه «موعود» مینویسد: «در ضمن بررسی ویژگیهای یاران حضرت مهدی، علیهالسلام، و خصوصیات لشکریانش به این نکته برمیخوریم که آنان «منصور بالرعب» هستند. منصور بالرعب بودن، یعنی آنکه پیروزی آن حضرت ظاهراً در سایه رعب و وحشتی است که در دل دشمنان، از او و لشکریانش ایجاد میشود و آنها از قدرت و پیروزیهای او به قدری به هراس میافتند که توان استقامت خویش را از دست میدهند یا تسلیم میشوند یا سلاحها را بر زمین میگذارند و فرار میکنند.»[۲]
مفهوم «النصر بالرعب»، «پیروزی در گرو وحشتافکنی است»، منظور از این روش این است که راه اصلی پیروز شدن، ترساندن است و تمرکز بر راههای دیگر سود و فایدهای نخواهد داشت.
محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر وقت محمد خاتمی، نوشت:
«نوری خبر داد که جناح تندرو ۶ گروه تشکیل داده و پروژه «نصر بالرعب» را پیش میبرد.... نوری گفت کهدولت ابزارهای لازم برای برقراری نظم و امنیت را در اختیار ندارد زیرا وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و قوه قضائیه با دولت همکاری نمیکنند... دیشب آقای یزدی (رئیس قوه قضائیه) خبر داد که ۸ جنازه مثله شده پیدا شده است...»[۳]
مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی، روز هفتم مرداد ۱۳۸۸ در نامهای خطاب به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشت:
«برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند.»
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و تشکیل جمهوری اسلامی و آغاز مخالفتها با سیاست سرکوب و دیکتاتوری روحالله خمینی، وی تئوریهای سرکوب خود را ابتدا با جملاتی مانند این شروع کرد:
«ملیگرایی خلاف اسلام و دستور خداست» و یا اینکه در برابر درخواست نیروهای سیاسی برای رفراندوم گفت:«اگر تمام مردم بگویند آری من میگویم نه»
بر طبق نظریهی ولایت فقیه، تمام منابع کشور ایران ابزاری برای گسترش پروژه «امت اسلامی» است و مخالفین این نظریه، غیرخودی و حتی «کافر» هستند.
پس از او علی خامنهای نیز در همین مسیر انواع روشهای ارعاب و وحشتافکنی را به میراث خمینی افزوده است.
محمد مهدی فاطمی صدر مدرس حوزهی علمیهی قم مردم معترض به جمهوری اسلامی را «هرزههای هار ایرانی» دانسته و در پیامی نوشت: «بناء به نص وحی، پاسخ ما به ارعاب هرزههای هار ایرانی، ارهاب [ترسانیدن] است.»[۴]
انواع روشهای ارعاب
سیاست ارعاب در جمهوری اسلامی از فردای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با شعار یا روسری یا توسری کلید خورد. در ادامهی مسیر خود به حمله و تعرض به خانمهای ایرانی در خیابان و بازداشتگاهها و اسیدپاشی و مسموم کردن دانشآموزان و دانشجویان بالغ گردید.
کور کردن معترضین زن و مرد و کودک با تفنگهای ساچمهای روی دیگر این سیاست در استمرار حکومت دیکتاتوری مذهبی در ایران است.
کشتن کودکان، مسموم کردن بازداشتیها که اغلب منجر به مرگ آنها میشود. پرتاب از ساختمانهای بلند، زیر گرفتن با اتومبیل، شکنجه و پرتاب اجساد در دریاچهها و یا مکانهای دورافتاده، در اعتراضات چند سال اخیر بسیار گزارش شدهاست که برخی از آنها در مقالات ایران پدیا مانند تروریسم جمهوری اسلامی، قتلهای زنجیرهای، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی، اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، و... مستدل ذکر و ثبت شدهاست.
منابع
- ↑ کتاب نظریه سیاسی اسلام صفحات ۲۲۴ و ۲۲۵ مصباح یزدی
- ↑ نشریه موعود شماره ۵ سال ۱۳۷۶ علیاکبر حسنی
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی «چند ثانیه» خاطرات محمدعلی ابطحی از روز ۲۵ آبان ۱۳۷۶
- ↑ سایت رادیو فردا فارسی