جنبش تنباکو
جنبش تنباکو، نهضت تنباکو یا قیام تنباکو، (در سال ۱۲۶۸) یک حرکت اجتماعی و سیاسی به شمار میرود که علیه اعطای امتیاز توتون و تنباکو ایجاد شد. زمینهساز جنبش تنباکو قرارداد عظیمی بود که بین دولت ایران و یک سرمایهگذار انگلیسی به نام «بارون ژولیوس دو رویتر» بسته شده بود. در این قرارداد در سال ۱۲۵۰ امتیازهای بسیاری از جمله امتیاز احداث راهآهن، کشتیرانی در رودخانهها، خطوط تلگراف، بهرهبرداری از معادن و جنگلهای دولتی و زهکشی و آبیاری ایران را به مدت هفتاد سال به انگلستان دادند.
بعد از سفر سوم ناصرالدینشاه به اروپا و هنگامی که او با کمبود بودجه برای سفر تفریحی خود مواجه بود دولت انگلستان توانست از طریق فردی به نام جرالد تالبوت امتیاز انحصار توتون و تنباکوی ایران را بدست آورد. جرالد تالبوت یک کمپانی به نام رژی تأسیس کرده و این کمپانی امتیاز توتون و تنباکوی ایران را از آن خود کرد. این قرارداد با عث نارضایتی مردم و شعلهور شدن قیام و شورش شد. جنبش ابتدا از حرکت اعتراضی مردم درشهرهای تبریز و شیراز و اصفهان آغاز و رفته رفته فراگیر شد. ۱۷ ماه پس از امضای قرارداد رژی و به میدان آمدن مردم، میرزا محمد حسین شیرازی (مرجع زمان) که در سامرا میزیست نیز فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد: متن این فتوا چنین بود:
«بسمالله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است».
سرانجام در روز ۲۵ اردیبهشت سال ۱۲۷۰ شمسی به دنبال اعتراضات و درگیریهای خونین مردم علیه قرارداد رژی، ناصرالدینشاه مجبور به لغو این امتیاز گردید و بدین ترتیب اولین حرکت سراسری خلق علیه یک کمپانی و امتیاز استعماری به ثمر رسید.
بافت اجتماعی ایران
در نیمهٴ دوم قرن سیزدهم شمسی، بافت اجتماعی ایران به این شکل بود که شاه بشکلی مطلقالعنان، با جمع کثیری از شاهزادگان، درباریان، اشراف، ایلخانان (خوانین عشایر) و آخوندهای وابسته به حکومت، در یک طرف و در مقابل، انبوه دهقانان، صنعتگران، پیشهوران، و قشرهای پایین شهری، قرار داشتند. این تودههای ستمدیده با وقوع هر اعتراض و خیزشی که علیه حاکمیت بود به آن میپیوستند. در این میان، بوژوازی نوپای تجاری هم، که ممانعتها و اخاذیهای دربار و خوانین را در برابر تجارت و کسب و کار خود میدید، بتدریج، در کنار این اقشار ناراضی قرار گرفت.
نظام فئودالی
نظام فئودالی با هر نوع تغییری که تسلط مطلق آن را ضربهپذیر کند، به ستیزه برمیخاست. از جمله با ایجاد راهآهن، رشد صنعت، برقراری قانون مخالفت میکرد. شرایط دلخواه آنان استیلای خوانین و شاهزادگان و روابط ملوکالطوایفی در نقاط مختلف ایران بود. در سراسر ایران فئودالها کوچک و بزرگ با اتکاء به ارباب بزرگتر یعنی شاه رعایای خود یعنی تودهی روستای را به کار میگرفتند. دراین میان، بخش عظیمی از املاک و زمینهای کشور، جزو املاک موقوفه و در مالکیت خصوصی آخوندهای همدست دربار بود.
وضعیت آخوندها در زمان جنبش تنباکو
آخوندهای وابسته به دربار، که در حقیقت بخشی از خود حاکمیت فئودالی بودند، توجیهگر ظلم دربار استبدادی، بر دهقانان و پیشهوران محروم بودند. آنها به کمک فئودالها و خوانین با خشنترین شیوههای ممکن، به بهرهکشی از روستائیان میپرداختند. تمامی اقدامات دولت را تایید میکردند و در راه حفظ استبداد فئودالی به با جعل احادیث و ترویج خرافات تلاش میکردند.[۱]
حاج سیاح درخاطرات خود از شهر مشهد میگوید:
«در این شهر قریب دو هزار سید و ملای مفتخور به جام مردم افتاده و موقوفات را بالا کشیده اند، از بس ملک خریدهاند، دستگاه شاهی دارند، هربنده خدایی اعتراض و پرسش کند، با شمشیر و تکفیر و نیزه و تبر حسابش را میرسند»
از جملهی این آخوندها میتوان از شیخ محمدتقی آقانجفی نام برد. او در همان دوران بانکی به راه انداخته بود که به لحاظ قدرت و ثروت با بانک شاهی رقابت داشت.
همچنین مجتهد شهر اصفهان روستاهای حاصلخیز اطراف اصفهان را یکی یکی به تصاحب درآورده و گندم حاصل از آن را به نرخهای دلخواه به مردم میفروخت.
یکی دیگر از این آخوندها حاج ملاعلی کنی مجتهد تهران بود. وی در دوران قحطی، انبار غله داشت . این در حالی بود که گاه روزانه چند صد نفر در کوچه و بازار میمردند. در برخی جاها علاوه بر خوردن اسب و الاغ آدمخواری نیز میکردند اما مجتهد تهران غله را به امید گرانتر فروختن توزیع نمیکرد[۱]
در این دوران آخوندهای دوران قاجار درآمدهای کلانی حاصل از موقوفات، و خمس و زکات و سهم امام به دست میآوردند. آنها اغلب این پول را با خرید زمین و تجارت به کار میانداختند.
عوامل فقر مردم
برغم فقر شدید مردم، ناصرالدینشاه و سپس مظفرالدینشاه پیاپی برای سفر به کشورهای اروپایی از دول استعماری وام میگرفتند و در عوض امتیازهای اقتصادی کلانی به آنان میدادند. امری که نارضایتی تودههای مردم را شدت میبخشید. از جمله این امتیاز دادن به خارجیان، اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران توسط ناصرالدینشاه درسال ۱۲۶۸ شمسی بود، این امتیاز به یک کمپانی انگلیسی بنام رِژی داده شد. درنتیجه این امتیاز ایران ضرر هنگفتی میکرد، زیرا حق فروش تمامی توتون و تنباکوی کشور چه در داخل و چه در خارج از ایران، به کمپانی انگلیسی داده میشد و در مقابل، تنها سالانه پانزده هزار لیره، و اختصاص یک چهارم از سود ویژهٴ این تجارت، نصیب ایران میشد. عمال کمپانی انگلیسی که سروکارشان با قشرهای وسیع مردم بوده، رفتار متکبرانهای میکردند و با کشاورزها و تولیدکنندگان توتون سختگیری میکردند و با فرهنگ مردم ما هم که آشنا نبودند و رسوم محلی مردم را رعایت نمیکردند. این مجموعه باعث افزایش خشم مردم نسبت به این قرارداد میشد.
به یکباره همان پیشهوران فقیر، و روستائیان محروم، فضایی برای ابراز خشم و اعتراض خود نسبت به استعمار و حاکمیت غارتگر پیدا کردند. اصفهان و شیراز و سایر شهرها هم به تبریز پیوستند و صداشون رو بلند کردند.[۱]
قرارداد رویتر
در زمان ناصرالدینشاه، قرارداد عظیمی بین دولت ایران و یک سرمایهگذار انگلیسی به نام بارون ژولیوس دو رویتر بسته شد. این قرارداد امتیاز انحصاری تجارت انواع کالاهای ایرانی را به انگلستان داد. حق استخراج و صادرات معادن، بانکها، راهسازی، کشتیرانی، تأسیس کارخانهجات و... برخی از این امتیازها بودند. این قرارداد عملا سرنوشت ایران را به دست انگلستان میسپرد.
قرارداد رِژی یا امتیاز توتون و تنباکو
در سومین سفر تفریحی ناصرالدینشاه به اروپا انگلستان با پرداخت مبالغی به وی توانست امتیاز انحصاری تجارت توتون و تنباکو در ایران را بدست آورد. انگستان فردی به نام جرالد تالبوت را مأمور به این کار کرد. وی بصورت پنهانی زمینهی اینکار را فراهم کرد. از جمله به تأسیس کمپانی رژی پرداخت و تمامی موانع کار را با دادن رشوه از میان برداشت. جرالد تالبوت حتی به خود ناصرالدین شاه ۲۵ هزار لیره رشوه داده و متعهد شد سالانه ۱۵ هزار لیره نیز به شخص شاه هدیه دهد. به این ترتیب مؤسسه رژی امتیاز کشت، درو، برداشت، فراآوری و توزیع تنباکو در سراسر کشور و صادرات آن به خارج را برعهده گرفت.[۲]
آغاز جنبش تنباکو
جنبش تنباکو ابتدا از حرکت اعتراضی مردم درشهرهای تبریز و شیراز و اصفهان آغاز شد. در تبریز و شیراز مردم دروازههای شهر را به روی نمایندگان کمپانی رژی بستند و در اصفهان شورش و درگیری آغاز شد. در اصفهان یکی از تجار محصول تنباکوی خود را آتش زد اما از فروش و تحویل آن به کمپانی رژی خودداری کرد.
با اوجگیری اعتراضات مردمی علیه قرارداد رژی، ۱۷ماه پس از امضای قرارداد، آیتالله میرزا محمد حسین شیرازی، (مرجع زمان) که درسامرا می زیست، به دلیل فشار تودههای محروم و تبعیدیها و فراریهای جنبش و نیز به اصرار و پافشاری سید جمال الدین اسدآبادی، طی نامهی محترمانهای به شاه خواستار لغو امتیاز گردید.
میرزای شیرازی سرانجام فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد. این فتوا در زمانی بود که تودههای به پا خاسته خود را برای جهاد مسلحانه بر علیه رژیم وابستهی قاجار آماده می کردند و طی اعلامیههائی بر در و دیوار بازار و شمسالعماره از جانب میرزای شیرازی حکم جهاد میدادند!
اگر چه علماء تهران به زودی این حکم را از جانب میرزا تکذیب کردند ولی ترس از شورش مسلحانهی مردم آنچنان بالا گرفته بود که عمال و کارکنان کمپانی به سرعت از ایران گریختند![۳]
نارضایتی تودههای مردم، به صورت شعله ور شدن شورشهای خودبهخودی در تهران و در بسیاری از نقاط دیگر کشور ادامه یافت.[۴] از جمله در مقابل قصر شاه، در تهران، تظاهرات توده صورت گرفت. علیه تظاهرکنندگان قشون فرستاده شد و عدهیی نیز کشته و مجروح شدند اما جنبش تنباکو متوقف نشد.[۴]
نیروهای درگیر در قیام تنباکو
در جنبش تنباکو ۳ نیروی اصلی درگیر بودند:
- یکم: دستگاه حاکمهی قاجار
- دوم: شرکت رژی انگلیس
- سوم: تودهی مردم.
از این سه عنصر دستگاه حاکمه قاجار دست در دست عوامل شرکت رژی در مقابل تودهی مردم بود. نیروهایی در درون توده مردم وجود داشتند که مردم را به میدان مبارزه با دو عنصر داخلی و خارجی کشاندند که شامل: تجار، رعایا و برخی از علماء و روحانیون چون میرزای شیرازی، میرزا محمد حسن آشتیانی، حاج میرزا جواد آقا، آقا میرسیدعلی مدرس .[۵]
نامهها به میرزای شیرازی
در دوران قاجار پس از عقد قراردادهای رویتر و رژی بازرگانان و تجار و تولیدکنندگانی که تا کنون خودشان تولید کرده و از فروش کالاهاشان سود میبردند، از اعطای امتیازات به دول استعماری، ضرر میکردند. اعطای امتیاز توتون و تنباکو نیز باعث ضرر تجار توتون ایران میشد. به این ترتیب منافع بورژوازی تجاری و پیشهوران فقیر و تودههای ناراضی و روستاییان خشمگین، در این رابطه منطبق بود. بنابراین بازرگانان سرشناس، و آخوندهای وابسته به بازار هم وارد صحنه شدند.
مردم معترض از همه جای ایران نامهها و تلگرافها برای میرزای شیرازی، مرجع شیعه، که در آن زمان در سامرا سکونت داشت، فرستادند.
سیدجمالالدین اسدآبادی به میرزای شیرازی نوشت:
«اگر هم اکنون برنخیزی و با ملت ایران همگام نشوی فردا خواهی دید که مملکت اسلام تحت سلطه اجانب خواهد بود و هرکار بخواهند میکنند.»
همینطور مردم تهران به میرزای آشتیانی فشار آوردند که به مخالفت با کمپانی رِژی فرا بخواند. از سامرا هم میرزای شیرازی تلگرافی به شاه فرستاد و زیانهای امتیاز را برایش شرح داد. در تبریز، اصفهان، شیراز و سایر شهرهای ایران بر ضد این امتیاز میتینگها و تظاهرات پرجمعیتی برپا گردید. موج جنبش ضداستعماری چنان بالا گرفت که نهایتا میرزای شیرازی فتوا به تحریم تنباکو داد. کمپانی رژی از ناصرالدین شاه شکایت کرد. شاه، به میرزای آشتیانی پیام فرستاد که یا باید در ملأ عام قلیان بکشی یا از تهران خارج شوی!
او بیرون رفتن را پذیرفت اما اطرافیانش مانع شدند. آن روز گروهی از مردم در اطراف ارگ سلطنتی تجمع کردند و میخواستند به ارگ داخل شوند. اما سربازان شلیک کردند و هفت تن از مردم کشته و بیش از بیست تن زخمی شدند.[۱]
نقش زنان در جنبش تنباکو
زنان برای اولین بار در جنبش تنباکو زمینهی بروز و ظهور اجتماعی پیدا کردند. حرکت اجتماعی آنان خودجوش بود. یعنی میزان و کمیت و کیفیت حضور آنها حضور مردها را هم تحت تأثیر قرار میداد. در شیراز در حمایت از فال اسیری و در تهران در حمایت از آشتیانی در زمانی که میخواستند تبعید بشوند، حضور زنان برجسته بود.[۲]
ناصرالدین شاه به توصیهی یک از روحانیون درباری حکم تبعید میرزای آشتیانی -یکی از علمای مخالف قرارداد- را صادر کرد ولی اینکار به آتش عصیان مردم دامن زد و جمعیت عظیم تظاهرکننده، در حالی که زنان درپیشاپیش آن بودند، به سمت مسجد شاه حرکت کردند. در مسجد شاه امام جمعهی تهران به موعظه و تهدید مردم پرداخت، ولی مردم خشمگین با فحش و شعار او را از منبر به زیر کشیدند. جمعیت به سمت ارگ دولتی به حرکت درآمد و زنان شورشی، عبداللهخان والی و معتمدالسلطان را در زیر ضربات خود نیمه جان کردند. مردم در و دیوار عمارتهای دولتی را شکستند و در زیر آتش گلوله نوکران نایبالسلطنه، به خانهی او یورش بردند.
به این ترتیب، جنبش تنباکو به عنوان اولین حرکت گسترده و قهرآمیز برعلیه استعمار که زنان مبارز ایرانی هم در آن مشارکت کردند و انقلاب مشروطه را زمینه سازی نمودند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.[۳]
در کتاب جنبش تنباکو با اشاره به مقاومت زنان آمده است:
«جدیت زنان دراین جنبش به حدی بود که پس ازاعلام تحریم تنباکو، زنان، پیشقراولان تظاهرکنندگان بودند که بسوی قصر ناصرالدین شاه حرکت کردند. وقتی از بازار میگذشتند، زنان مغازه را بستند و یک اعتصاب سراسری را ایجاد کردند».[۶]
در تظاهراتی که زنان پیشتازی آنرا به عهده داشتند هنگامی که در یک مسجد درنزدیکی کاخ، امام جمعه وقت از راهپیمایان خواست که متفرق شوند، زنان به او تهاجم کرده و مجبور به فرارش کردند. مورگان شوستر، کارشناس مالیه معروف آمریکایی، که در انقلاب مشروطه به ایران آمده بود، در کتابی که پس از بازگشت از ایران نوشت، در مورد زنان ایرانی گفته است:
«زنان ایران تقریبا به مترقیترین اگر نگوییم رادیکالترین زنان جهان تبدیل شده اند.. اغراق نیست اگر گفته شود که بدون نیروی قدرتمند اخلاقی این زنان، جنبش انقلابی، درهمان اوایل به یک اعتراض سازمان نیافته تبدیل میشد. زنان برای زنده نگاه داشتن روحیه آزادی تلاش فراوانی کردند. آنها که خود از سرکوب مضاعف سیاسی و اجتماعی رنج میبردند، بیشتر (ازمردان) علاقه داشتند تا به ایجاد یک جنبش ملی دست بزنند. درمبارزهشان برای آزادی و بیان آن به شیوه مدرن، آنها بسیاری ازمقدسترین رسومات را که سالها (زن) را درسرزمین ایران به بند کشیده بود، درنوردیدند.»[۷]
جنبش تنباکو سرآغاز شرکت بیسابقه زنان دریک جنبش عمده اجتماعی بود. حضور زنان در این حرکت اعتراضی و بعد هم در انقلاب مشروطه باعث شد که بسیاری از روشنفکران مشروطهخواه در آن دوران به مسأله زنان بپردازند. بسیاری از روزنامههای مترقی مقالاتی علیه فرهنگ و مناسبات ارتجاعی و فئودالی چاپ کردند. از جمله ماهنامه قانون که درلندن منتشر میشد درشماره اوت ۱۸۹۰ خود نوشت:
«نصف هرملت مرکب است از زن، هیچ طرح ملی پیش نمیرود مگر به (مشاورت) زنان....»[۸]
زینب پاشا
یکی ازاین زنان که از شجاعت او نسلها دهان به دهان داستانها نقل شده ، زینب پاشا است. او در جنبش تنباکو درتبریز رهبری مخالفت مردم علیه قرار داد رژی را برعهده داشت.
زینب پاشا، فرمانده زنان شرکت کننده در نهضت تحریم تنباکو و گشودن انبارهای محتکران تبریز در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و اوایل سلطنت مظفرالدین شاه قاجار بود.
به دنبال انتشار اعلان شرکت رژی از اوایل محرم (۱۳۰۹ه.ق)، تبریز به جوش و خروش درآمد و بازار تبریز به دعوت مجتهد شهر بسته شد. اما حکومت وقت با مرعوب کردن بازاریان، آنها را وادار به گشودن مغازهها کرد. بازاریان در حال گشودن بازار بودند که زنان مسلح که گوشههای چادر نماز خود را به کمر بسته بودند، در بازار ظاهر شدند.
زینب پاشا ۷ گروه زن مسلح را سازماندهی کرد، تا با تلاشهای دولت برای سرکوب شورش مقابله کنند. هفت زنی که تحت فرماندهی او بودند هرکدام از آنها گروههای دیگری از زنان را فرماندهی میکردند. وقتی نیروهای دولتی بازاریها را مجبور کردند که مغازههاشان را باز کنند، زینب پاشا و زنان مسلحی که چادر به سر داشتند با استفاده ازسلاحهایشان، مغازهها را بستند.
این تجربهی موفقیت آمیز موجب شد که پس از آن هر وقت ظلم و ستم حکومت استبدادی از حد میگذشته دستهی زنها به سرپرستی زینب پاشا خروج و کانون فساد را ویران میکرد و پس از آن از نظرها پنهان میشد و کسی به هویت آنان پی نمیبرد.[۸]
لغو امتیاز رژی
در روز چهارشنبه ۱۶ دی ۱۲۷۰ شمسی برابر با پنجم جمادیالاخر سال ۱۳۰۹ هجری قمری، ناصرالدینشاه ناگزیر امتیاز تنباکو را لغو کرد.
جنبش تنباکو را میتوان سرآغازی برای شروع دوران مدرن در ایران به حساب آورد. این جنبش نخستین اعتراض سیاسی بود که از تلگراف که تازه در شهرهای ایران به کار افتاده بود، بیشترین بهره را برد. یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای جنبش تنباکو اشاعه فرهنگ روزنامهخوانی در کشور بود. تا قبل از جنبش تنباکو روزنامهها به تعداد معدود که عمدتا نظریات دولت را منعکس میداد، منتشر میشد. همزمان با جنبش، تعداد روزنامهها و تیراژ آنها افزایش بیسابقهای یافت.
قبل از جنبش تنباکو انجمنها عمدتا تخصصی و با هدف مطالعه موضوعات مشخصی مانند شعر و فلسفه و تاریخ بودند اما در پایان قرن و شروع دوران بیداری ایرانیان، تعداد زیادی انجمن توسط نخبگان سیاسی تشکیل شد. هدف اصلی تشکیل این انجمنها بررسی سیستم حکومتی در ایران و ایجاد تحول در آن بود. مفاهیمی مانند ملیت، استقلال، منافع ملی و حاکمیت ملی، از درون این انجمنها به فرهنگ سیاسی ایران آمد. گسترش صنعت چاپ نیز به انجمنها فرصت داد که افکار و عقاید خود را تبلیغ کنند.[۹][۱۰]
جنبش تنباکو زمینهساز مشروطه
جنبش تنباکو موجب بهوجود آمدن تغیرات بنیادینی در ذهنیت ایرانیان شد. این اتفاق نشان داد که شورشهای مردمی میتوانند تبدیل به جنبشهای تاثیرگذار شود. جنبش تنباکو همچنین نشان داد که گروه نوظهور روشنفکر و طبقهی متوسط جامعه سنتی میتوانند با هم کار کنند و اینکه شاه، برخلاف تصور آن ایام، آسیب پذیر است.
بعد از جنبش تنباکو، اعضای رادیکال انجمنهای مخفی، رفرمیستهای سکولار و مذهبی، علمای سنتی مذهبی، فراماسونرها، تجار کوچک و بزرگ بازار، مغازهدارها و دانشجوها، راهی برای ابراز وجود در مسائل سیاسی کشور پیدا کردند. این جنبش همچنین آغازی برای فعالیت هر دو جریان مذهبی و متجدد غیرمذهبی بود.[۱۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ آرمان صدساله تاریخ مشروطیت، سیمای آزادی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب هشت فراز هزار نیاز، جنبش تنباکو - هدی صابر
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ جنبش تنباکو، نشریه مجاهد، شماره ۱۲۰ - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ کتاب انقللاب مشروطیت ایران، م . س . ایوانف
- ↑ کتاب قیام تنباکو، یعقوب آژند
- ↑ تاریخ بیداری، ص ۵۵
- ↑ کتاب اختناق در ایران، ویلیام مورگان شوستر
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ زنان فاتحان فردا، سیمای آزادی
- ↑ جنبش تنباکو و مبارزه بیخشونت، ص ۱۰ و ۱۱
- ↑ جنبشهای اجتماعی در ایران قرن بیستم، استفان پولسون، ص ۸۵
- ↑ اروند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب