کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمد خاتمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح سجاوندی)
خط ۲۷: خط ۲۷:
| زیرنویس          =  
| زیرنویس          =  
}}
}}
سیدمحمد خاتمی ، (زاده ۱۳۲۲ -  اردکان یزد)، تحصییلاتش را در اردکان با دیپلم  طبیعی تمام کرد. همزمان آموزش دینی هم می‌دید. لیسانس فلسفه غرب را از دانشکده ادبیات اصفهان گرفت. دوره سربازی را در تهران گذراند و فوق لیسانس علوم تربیتی را از دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹، گرفت. سپس در حوزه علمیه قم درس خواند. در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد.<ref name=":0">[https://www.hamshahrionline.ir/news/32245/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B2 زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین]</ref> محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام  بود. [[روح‌الله خمینی]] او را در همان سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱، با اشاره خمینی وزیر  ارشاد شد و سیاست سانسور را  در تمامی مطبوعات اعمال کرد. محمد  خاتمی در قتل‌و‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش داشته است. او با شعار اصلاح‌طلبی در سال ۱۳۷۶، به مدت ۸ سال منصب  ریاست جمهوری را تصاحب کرد. در دو دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی، هیچ بهبوددی در وضعیت مردم حاصل نشد و وعده و وعیدهایش ثمری نداشت. از این رو محمد خاتمی در بین مردم ایران معروف به شیاد شد.<ref>کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت</ref>
سیدمحمد خاتمی، (زاده ۱۳۲۲ - اردکان یزد)، تحصییلاتش را در اردکان با دیپلم  طبیعی تمام کرد. همزمان آموزش دینی هم می‌دید. لیسانس فلسفه غرب را از دانشکده ادبیات اصفهان گرفت. دوره سربازی را در تهران گذراند و فوق لیسانس علوم تربیتی را از دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹، گرفت. سپس در حوزه علمیه قم درس خواند. در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد.<ref name=":0">[https://www.hamshahrionline.ir/news/32245/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B2 زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین]</ref> محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام  بود. [[روح‌الله خمینی]] او را در همان سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱، با اشاره خمینی وزیر  ارشاد شد و سیاست سانسور را  در تمامی مطبوعات اعمال کرد. محمد  خاتمی در قتل‌وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش داشته است. او با شعار اصلاح‌طلبی در سال ۱۳۷۶، به مدت ۸ سال منصب  ریاست جمهوری را تصاحب کرد. در دو دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی، هیچ بهبوددی در وضعیت مردم حاصل نشد و وعده و وعیدهایش ثمری نداشت. از این رو محمد خاتمی در بین مردم ایران معروف به شیاد شد.<ref>کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت</ref>


== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
سیدمحمد خاتمی تحصيلات دينی خود را تا سطوح مقدماتی درس خارج در حوزه علميه قم انجام داد. در سال ۱۳۵۶، مدت کوتاهی قبل از سرنگونی شاه به خارج از ايران رفت و مسئول مسجد ايرانيان در هامبورگ آلمان شد. تا قبل از انقلاب سلطنتی فعاليت سياسی نداشت و حتی در سالهای اولِ به حاکميت رسيدن [[روح‌الله خمینی]] نيز گم‌نام باقی ماند تا اين‌که در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸, کانديدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد. در مجلس، محمد خاتمی به‌عنوان يکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. وجه مميزه اين جناح در برابر ساير جناح‌های حکومت، به اين شرح بود: در زمينه ايدئولوژيک تاکيد بر مطلق بودن رهبری خمينی، در سياست داخلی مخالفت با آزادي‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر ليبراليسم و در سياست خارجی اعتقاد به صدور انقلاب اسلامی خمينی.  
سیدمحمد خاتمی تحصیلات دینی خود را تا سطوح مقدماتی درس خارج در حوزه علمیه قم انجام داد. در سال ۱۳۵۶، مدت کوتاهی قبل از سرنگونی شاه به خارج از ایران رفت و مسئول مسجد ایرانیان در هامبورگ آلمان شد. تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و حتی در سالهای اولِ به حاکمیت رسیدن [[روح‌الله خمینی]] نیز گم‌نام باقی ماند تا این‌که در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸, کاندیدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد. در مجلس، محمد خاتمی به‌عنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. وجه ممیزه این جناح در برابر سایر جناح‌های حکومت، به این شرح بود: در زمینه ایدئولوژیک تاکید بر مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی مخالفت با آزادی‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی اعتقاد به صدور انقلاب اسلامی خمینی.  


در آن سال‌ها جدال شديدی ميان بنيادگرايان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمينی موسوم به ولايت فقيه در جريان بود و محمد خاتمی در بيانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خودش را به‌عنوان يکی از مدافعان فعال تئوری ولايت فقيه و رهبری مطلق‌العنان خمينی به ثبت داد. به همين خاطر هنگامی که روزنامه نگاران يکی از بزرگترين روزنامه های کشور بنام کيهان مشی مستقلی را در پيش گرفتند، برغم موقعيت پايين محمد خاتمی در سلسله مراتب آخوندی، خمينی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماينده خود، مسئول مصادره کيهان، تصفيه نويسندگان و روزنامه نگاران آن و تبديل آن به يک روزنامه حزب اللهی کرد و در حکم او نوشت:
در آن سال‌ها جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود و محمد خاتمی در بیانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خودش را به‌عنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلق‌العنان خمینی به ثبت داد. به همین خاطر هنگامی که روزنامه نگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، برغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب آخوندی، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماینده خود، مسئول مصادره کیهان، تصفیه نویسندگان و روزنامه نگاران آن و تبدیل آن به یک روزنامه حزب اللهی کرد و در حکم او نوشت:


«جنابعالی را به خاطر شايستگی و لياقتی که در اداره اينگونه موارد داريد به سرپرستی روزنامه کيهان که مربوط به مستضعفين است منصوب می نمايم».
«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».


خاتمی با چنان پشت‌کاری به اين مأموريت همت گمارد که در سال ۱۳۶۱، به اشاره شخص خمينی به‌عنوان وزير ارشاد وارد کابينه ميرحسين موسوی، نخست وزير خط امامی شد. پشتيبان اصلی وی در اين ساليان، احمد خمينی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طريق احمد بطور مستقيم از خمينی خط می گرفت.  
خاتمی با چنان پشت‌کاری به این مأموریت همت گمارد که در سال ۱۳۶۱، به اشاره شخص خمینی به‌عنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد بطور مستقیم از خمینی خط می گرفت.  


خاتمی اعتبار خود در درون رژيم ایران را مديون سال‌هايی است که به‌عنوان وزير ارشاد، مسئول نخست اعمال سياست سانسور در مطبوعات و بخش هنری و فرهنگی و همچنين تبديل اين وزارت‌خانه به يک ارگان مهم صدور بنيادگرايی بود. اين خاتمی بود که در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور را تحت سانسور تمام عيار کشيد و پس از تعطيلی کليه نشريات غيروابسته به جناح‌های درون حاکميت، عبارت "خودسانسوری" را حتی برای روزنامه هايی که توسط مقام‌های رژيم ایران منتشر می شدند، باب کرد. برغم اين که بعضاً مطرح شده که خاتمی صنعت فيلم ايران را رشد داد، وزارت ارشاد خاتمی به هيچ فيلم‌سازی که فيلمش در خدمت تبليغ جنگ يا دفاع از رژيم ایران نبود، اجازه توليد نمی‌داد و بسياری از فيلم‌های ارزشمند سال‌ها در آرشيو سانسورچی‌های وزارت ارشاد خاک می‌خوردند. ضوابط مربوط به محدوديت‌های حضور بازيگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فيلم‌ها در دوران محمد خاتمی تدوين و اعمال می شد.  
خاتمی اعتبار خود در درون رژیم ایران را مدیون سال‌هایی است که به‌عنوان وزیر ارشاد، مسئول نخست اعمال سیاست سانسور در مطبوعات و بخش هنری و فرهنگی و همچنین تبدیل این وزارت‌خانه به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی بود. این خاتمی بود که در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور را تحت سانسور تمام عیار کشید و پس از تعطیلی کلیه نشریات غیروابسته به جناح‌های درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را حتی برای روزنامه هایی که توسط مقام‌های رژیم ایران منتشر می شدند، باب کرد. برغم این که بعضاً مطرح شده که خاتمی صنعت فیلم ایران را رشد داد، وزارت ارشاد خاتمی به هیچ فیلم‌سازی که فیلمش در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمی‌داد و بسیاری از فیلم‌های ارزشمند سال‌ها در آرشیو سانسورچی‌های وزارت ارشاد خاک می‌خوردند. ضوابط مربوط به محدودیت‌های حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلم‌ها در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال می شد.  


در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نويسنده، موسيقي‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ايرانی که از اختناق فرهنگی و تفتيش عقايدی که وزارت‌خانه محمد خاتمی مسئول اعمالش بود رنج می بردند، جلای وطن کردند. وی هم‌چنين به‌عنوان عضو شوراي‌عالی انقلاب فرهنگی نقش مهمی در تصفيه کليه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان و عناصر دموکرات داشت.  
در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقی‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقایدی که وزارت‌خانه محمد خاتمی مسئول اعمالش بود رنج می بردند، جلای وطن کردند. وی هم‌چنین به‌عنوان عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان و عناصر دموکرات داشت.  


خاتمی تاکيد می کرد که در جمهوری اسلامی ايران، قلم و ادب و هنر بايد تماماً در خدمت جنگ باشد. وی در مصاحبه‌ای تصريح کرد، هنر و ادبيات در خدمت جنگ يعنی در خدمت روح سرفرازی و مقاومت به نمايندگی همه محرومان تاريخ.<ref>روزنامه کیهان، ۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵</ref>  
خاتمی تاکید می کرد که در جمهوری اسلامی ایران، قلم و ادب و هنر باید تماماً در خدمت جنگ باشد. وی در مصاحبه‌ای تصریح کرد، هنر و ادبیات در خدمت جنگ یعنی در خدمت روح سرفرازی و مقاومت به نمایندگی همه محرومان تاریخ.<ref>روزنامه کیهان، ۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵</ref>  


== نقش محمد خاتمی در صدور بنیادگرایی ==
== نقش محمد خاتمی در صدور بنیادگرایی ==
در دوران وزارت محمد خاتمی، وزارت ارشاد از حيطه سانسور و اختناق فرهنگی در داخل کشور پا فراتر نهاد و به يک ارگان مهم صدور بنيادگرايی مبدل شد. خاتمی که از هم‌کاری هم‌فکران نزديکش نظير آخوند علی اکبر محتشمی سفير وقت در سوريه و بنيانگذار شبکه‌های تروريستی رژيم ایران در لبنان و مناطق اشغالی و آخوند موسوی خويينی‌ها طراح و مسئول اشغال سفارت آمريکا و گروگان‌گيری ديپلومات‌های آمريکايی در تهران برخوردار بود، بودجه کلانی را به ايجاد پايگاه‌ها و مراکز فرهنگی در کشورهای مختلف اروپايی و عربی و اسلامی اختصاص داد که همگی در خدمت تبليغ ايدئولوژی بنيادگرای خمينی بوده و هدف آن‌ها شناسايی و جذب عناصر مستعد از ميان اتباع ساير کشورها و اعزام آن‌ها به ايران برای دريافت آموزش‌های مختلف سياسی و عقيدتی و در نهايت عضوگيريشان در شبکه‌های تروريستی سپاه پاسداران بود. 
در دوران وزارت محمد خاتمی، وزارت ارشاد از حیطه سانسور و اختناق فرهنگی در داخل کشور پا فراتر نهاد و به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی مبدل شد. خاتمی که از هم‌کاری هم‌فکران نزدیکش نظیر آخوند علی اکبر محتشمی سفیر وقت در سوریه و بنیانگذار شبکه‌های تروریستی رژیم ایران در لبنان و مناطق اشغالی و آخوند موسوی خویینی‌ها طراح و مسئول اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری دیپلومات‌های آمریکایی در تهران برخوردار بود، بودجه کلانی را به ایجاد پایگاه‌ها و مراکز فرهنگی در کشورهای مختلف اروپایی و عربی و اسلامی اختصاص داد که همگی در خدمت تبلیغ ایدئولوژی بنیادگرای خمینی بوده و هدف آن‌ها شناسایی و جذب عناصر مستعد از میان اتباع سایر کشورها و اعزام آن‌ها به ایران برای دریافت آموزش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی و در نهایت عضوگیریشان در شبکه‌های تروریستی سپاه پاسداران بود.


== نقش محمد خاتمی در قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ ==
== نقش محمد خاتمی در قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ ==
خاتمی سال‌ها به‌عنوان معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و رياست ستاد تبليغات جنگ، نقش مهمی در پيشبرد تبليغات جنگ افروزانه ايفا می‌کرد. بنا به تصريحات روزنامه‌های رژيم ایران و انبوه اسناد و مدارک ديگر، محمد خاتمی در قتل عام زندانيان سياسی نقش داشته است. بنا به نوشته‌ی روزنامه رسالت ۲۱ فروردين ۱۳۷۹:
خاتمی سال‌ها به‌عنوان معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ، نقش مهمی در پیشبرد تبلیغات جنگ افروزانه ایفا می‌کرد. بنا به تصریحات روزنامه‌های رژیم ایران و انبوه اسناد و مدارک دیگر، محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی نقش داشته است. بنا به نوشته‌ی روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹:


«مطلب يادشده (در آريا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانيان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقين پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمايند و اين حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جديت از حکم حضرت امام حمايت کرده بود».  
«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود».  


مقامات از اين زندانيان که هنوز مصر و مصمم به جنگيدن با دولت بودند و بر حمايت از مجاهدين تاکيد داشتند، دچار حيرت شده بودند.<ref>ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹</ref>  
مقامات از این زندانیان که هنوز مصر و مصمم به جنگیدن با دولت بودند و بر حمایت از مجاهدین تاکید داشتند، دچار حیرت شده بودند.<ref>ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹</ref>  


روزنامه گزارش ۲۰ فروردين ۱۳۷۹، نيز در توضيح مطلب آريا نوشت:  
روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت:  


«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عمليات مرصاد ( فروغ جاويدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانيان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقين پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمايند».
«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».


به نوشته روزنامه‌های رژيم ایران، به دنبال چاپ مطلب آريا بود که محمد خاتمی دستور توقيف اين روزنامه را صادر کرد. روزنامه گزارش به نقل از هفته نامه صبح نوشت که روزنامه آريا به دستور شخص آقای رئيس جمهور و اقدام فوری وزير ارشاد به دنبال درج مطلبی پيرامون قتل عام زندانيان سياسی در سال ۱۳۶۷، توقيف شد.
به نوشته روزنامه‌های رژیم ایران، به دنبال چاپ مطلب آریا بود که محمد خاتمی دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد. روزنامه گزارش به نقل از هفته نامه صبح نوشت که روزنامه آریا به دستور شخص آقای رئیس جمهور و اقدام فوری وزیر ارشاد به دنبال درج مطلبی پیرامون قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف شد.


== '''سوابق اشتغال''' ==
== سوابق اشتغال ==
* رئيس مركز اسلامي هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
* رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
* نماينده اردكان و ميبد در مجلس شورا، سال ۱۳۵۹.
* نماینده اردکان و میبد در مجلس شورا، سال ۱۳۵۹.
* سرپرست موسسه مطبوعاتي كيهان به فرمان خميني، سال ۱۳۶۰.
* سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
* وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در كابينه مير حسين موسوي، سال ۱۳۶۱.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
* وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در كابينه رفسنجاني، سال ۱۳۶۸.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
* مشاور رفسنجاني رئيس جمهور وقت, رئيس كتابخانه ملي ايران، سال ۱۳۷۱.
* مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
* آغاز تدريس در دورههاي كارشناسي ، كارشناسي ارشد و دكترا ، سال ۱۳۷۱.
* آغاز تدریس در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
* عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به دستور خامنه اي، سال ۱۳۷۵.  
* عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.  
* رئيس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
* رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
* رئيس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.<ref name=":0" />  
* رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.<ref name=":0" />  


== '''حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸''' ==
== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ ==
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرده است. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات اخیر در ایران گفت:  
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرده است. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات اخیر در ایران گفت:  


«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج ‌شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>
«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>


== '''فرزندان محمد خاتمی در خارج از کشور''' ==
== فرزندان محمد خاتمی در خارج از کشور ==
عمادالدین خاتمی، فرزند رئیس جمهور محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند. فرزندان محمد خاتمی و دیگر فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، معروف به ژن‌های خوب هستند.<ref>[https://iranglobal.info/node/73924 فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال]</ref>
عمادالدین خاتمی، فرزند رئیس جمهور محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند. فرزندان محمد خاتمی و دیگر فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، معروف به ژن‌های خوب هستند.<ref>[https://iranglobal.info/node/73924 فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال]</ref>


== سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، توسط محمد خاتمی ==
== سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، توسط محمد خاتمی ==
محمد خاتمی با بازی  اصلاح‌طلبی، و با دادن وعده‌ی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وارد صحنه شده بود تا برای حکومت ولایت فقیه عمر بیشتری بخرد، در مقابل جنبش دانشجویی چندان دوام نیاورد. ۲ خرداد ۱۳۷۶، تا ۱۸ تیر ۱۳۷۶، عمر دوران فریب‌کاری محمد خاتمی و باز شدن دست او به دست دانشجویان بود. خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد و مهر باطل بر کارنامه از ابتدا مردود خود زد.
محمد خاتمی با بازی  اصلاح‌طلبی، و با دادن وعده‌ی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وارد صحنه شده بود تا برای حکومت ولایت فقیه عمر بیشتری بخرد، در مقابل جنبش دانشجویی چندان دوام نیاورد. ۲ خرداد ۱۳۷۶، تا ۱۸ تیر ۱۳۷۶، عمر دوران فریب‌کاری محمد خاتمی و باز شدن دست او به دست دانشجویان بود. خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد و مهر باطل بر کارنامه از ابتدا مردود خود زد.


فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%DB%B1%DB%B6-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%9B-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B8-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B7%DB%B8-%D9%88-%D8%A7%D8%B9/ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی]</ref>
فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%DB%B1%DB%B6-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%9B-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B8-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B7%DB%B8-%D9%88-%D8%A7%D8%B9/ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی]</ref>


پاسدار فیروز آبادی اذعان کرد:
پاسدار فیروز آبادی اذعان کرد:


«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا  می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه ما کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من با آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند بگویید هر کار می‌خواهند بکنند بکنند؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از هم‌آنجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۷ تیر این سمت تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8% اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  
«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه ما کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من با آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند بگویید هر کار می‌خواهند بکنند بکنند؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از هم‌آنجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۷ تیر این سمت تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8% اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  


=== '''گزارشی از سرکوب دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸''' ===
=== گزارشی از سرکوب دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸ ===
در باره‌ی سرکوب خونین دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸، ‌دانشجويان مي‌گويند گرچه ماجرا به‌دنبال تصويب طرح مطبوعات در مجلس و تعطيليروزنامه‌ی سلام رخ داد، امّا آن چه اتفّاق افتاد ربطي به‌اين دو موضوع نداشت. به‌گفته‌ی آنها روزنامه‌ی سلام از نظر دانشجويان يك روزنامه‌ی مردمي نيست كه به‌خاطر آن اين چنين به‌آب و آتش بزنند، بلكه اين‌ها فشارهاي انباشته‌اي بود كه طي سال‌ها تحمل شده بود و حالا در اين نقطه ناگهان مانند جرقه‌يي كه در ميان بشكه‌ی باروت مي‌افتد، منفجر شد و به‌آن حريق عظيم انجاميد. جرقه، حمله‌ی مشترك سه نيرو به‌كوي دانشگاه بود كه اين عواقب را به‌دنبال آورد. مجموعه تحقيقات ما نشان مي‌دهد كه ساعت ۳۰/۲۲ روز پنجشنبه، حدود ۲۰۰ دانشجو يك راهپيمايي اعتراضي به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خيابان اميرآباد رفتند و سپس به‌سمت كوي بازگشتند. شبيه به‌اين راهپيمايي اعتراضي پيش از اين هم سابقه داشته و پديده‌ی جديدي نبوده است. شعارهايي هم كه در اين راهپيمايي عليه استبداد داده شد، تازگي نداشته است، اما اين‌بار مسئولان جناح راست كه قصد داشتند از راههاي غيرقانوني با استفاده از نفوذشان در نيروي انتظامي از معترضان زهر چشم بگيرند، اين حركت دانشجويان را اعتراضي عليه تصويب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند كه اين‌بار بايد اعتراض را در نطفه خفه كنيم، و الاّ گسترش مي‌يابد و كار از دستمان در مي‌رود. در اين صورت ممكن است ما را وادار كنند كه در شور دوم، بسياري از جنبه‌هاي مهّم اين اصلاحيه (مطبوعات) را پس بگيريم. بنابراين، نبايد اجازه دهيم هيچ اعتراضي پابگيرد. در ميان دانشجويان شايع بود كه صاحب اين فكر و ابتكار، بازماندگان و طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده‌اند كه در‌واقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. اين‌ها كه عوامل مشخصي نيز در مجلس دارند، با شنيدن خبر تظاهرات دانشجويان در كوي دانشگاه به‌سرعت دست به‌كار شدند و نيروهايي را كه مي‌توانستند به‌سرعت بسيج كردند. اينها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نيروي مختلف را آماده كنند و به‌محل كوي دانشگاه برسانند. نيروي اوّل، معروف به‌ انصارحزب‌الـله به‌سرپرستي ده‌نمكي با استفاده ازتلفن موبيل به‌سرعت بسيج شدند و در حدود ساعت ۲۴ خودشان را به‌كوي رساندند. نيروي دوم، گارد ويژه‌ی ضدشورش به‌سرپرستي سرتيپ نقدي، سردار احمدي و علي ذوالقدر به‌سرعت به‌سمت كوي دانشگاه رفتند و گروه سوم، نيروي انتظامي از ناحيه تهران بزرگ بود كه به‌فرماندهي سردار نظري و به‌فرمان سرتيپ لطفيان راهي محل شدند. وقتي دانشجويان به‌كوي باز مي‌گشتند، در حوالي در ورودي با سنگ‌باران گروهي از انصار حزب‌اللـه مواجه شدند، اما، از آن‌جا كه افراد اين گروه فشار، هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه كم بود، دانشجويان پس از درگيري مختصري توانستند از آن‌ها عبور كنند و وارد كوي شوند. همه‌ی نيروهاي بسيج شده وقتي به‌محل رسيدند كه دانشجويان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد كوي شدند و به‌شكل وحشيانه به‌دانشجويان در حال خواب يا بيداري حمله كردند و به‌هيچ‌كس رحم نكردند. حتّي دانشجوياني را كه در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم كردند، به‌طوري كه آثار خون روي ديوار مسجد و اتاق‌ها، راه پله‌ها و‌… قابل مشاهده بود. دانشجويان مي‌گويند كه پس از حدود يك ساعت، بيش از ۵۰۰ دانشجوي زخمي روي زمين افتاده بود و از هر سويي صداي ناله به‌گوش مي‌رسيد، اما، كسي جرأت نمي‌كرد به‌آن‌ها كمكي بكند. تنها وقتي مهاجمان از كوي خارج شدند، دانشجويان توانستند مجروحان را به‌بيمارستان برسانند. دانشجويان مي‌گويند وقتي هوا روشن شد، كوي مانند صحنه‌ی جنگ بود. همه‌ی وسائل درهم شكسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجويان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زيادي از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهاي سياه در محوطه كوي تجمّع كردند و هيچ‌كس نمي‌توانست آن‌ها را ساكت كند يا تحت كنترل قرار دهد. مسئولان تحكيم وحدت سعي كرده بودند اوضاع را به‌دست بگيرند، اما، با واكنش شديد دانشجويان مواجه شده و فهميده بودند كه كاري از دستشان بر‌نمي‌آيد. دانشجويان فرياد زده بودند كه شما هم با حمله‌كنندگان همدست هستيد و با توهين نسبت به‌روحانيت، تحكيم وحدت را هم جزئي ازآن به‌حساب آورده بودند. ساعتي بعد مسئولان سپاه پاسداران كه فهميده بودند شرايط به‌شدّت انفجاري شده است، به‌محل رفته و از مسئولان تحكيم وحدت خواسته بودند كه اقدامي بكنند وإلّا، سپاه مجبور به‌شليك خواهد بود. مسئولان تحكيم وحدت در پاسخ گفته بودند كه از ما هيچ كاري ساخته نيست، اگر بيش از اين اصرار كنيم، خودمان توسط دانشجويان مورد حمله قرار مي‌گيريم. آنها ما را هم راست به‌حساب مي‌آورند و در كنار حمله‌كنندگان مي‌دانند. پيش از اين‌كه ماجرا اوج بگيرد، تعدادي از مقام‌هاي و شخصيت‌هاي مملكتي به‌محل رفتند تا ضمن هم‌دردي با دانشجويان از آن‌ها بخواهند كه آرامش خودشان را حفظ كنند، اما دانشجويان همه‌ی آن‌ها را از خود راندند. خانم فائزه هاشمي را هو كردند و عليه آقاي هاشمي شعاردادند. حتّي به‌آقاي لاري، وزير كشور توهين كردند و با كمال تأسف به‌سوي خود ايشان و اتومبيلشان سنگ پراندند و موارد ديگري پيش آوردند كه توهين به‌كل روحانيت بود و از ذكر آن‌ها خودداري مي‌شود. آقاي غفوري‌فرد را هم آن‌چنان هو كردند كه نتوانست به‌آن‌ها نزديك شود. چند دانشجوي باسابقه مي‌گفتند كه آنها فقط از يك سري از دانشجويان كه عملاً رهبريشان را به‌دست داشتند، حرف گوش مي‌كردند. اين دانشجويان هم از كساني هستند كه آشكار يا پنهان از هواداران مجاهدین هستند و برخي از آن‌ها از اين نظر شناخته شده مي‌باشند. آن چنان جوّي ايجاد شده بود كه هيچ‌كس جرأت ايستادن جلو آن‌ها را نداشت، حتّي ديگر از گروه فشار هم خبري نبود. شعارها نشان مي‌داد كه كار از كار گذشته و ديگر كاري از كسي ساخته نيست. آن‌ها فرياد مي‌زدند: "مي‌كشم، مي‌كشم، آن‌كه برادرم كشت"، "انصار جنايت مي‌كند، رهبر حمايت مي‌كند"، "مرگ بر‌لطفيان"، "خامنه‌اي حيا كن، رهبري را رها كن"، "ساواك اسمش عوض شده، انصار حزب‌الـله شده"، "علي فلاحيان، سردسته جانيان، اعدام بايد گردد". آخرين كسي كه مي‌خواست اقدامي بكند، اما نتوانست به‌دانشجويان نزديك شود، حجت الاسلام ابوترابي، نماينده‌ی رهبري در دانشگاه، بود. دانشجويان به‌يك‌ديگر مي‌گفتند، اين اقدام، انتقام‌جويي طرفداران سعيد امامي در وزارت اطلاعات بوده كه به‌اين ترتيب انتقام كشته شدن او را از دانشجويان گرفته‌اند. به‌همين دليل، ما هم بايد انتقام خودمان را از حاميان آن‌ها در رأس حكومت بگيريم. آنها از مقام رهبري به‌عنوان حامي اصلي حمله كنندگان و سعيد امامي نام مي‌برند. بررسي ما نشان مي‌دهد كه پيام مقام‌ها مبني بر‌ابراز هم‌دردي با دانشجويان و محكوم كردن حمله به‌كوي، نه تنها تأثير آرام‌كننده روي دانشجويان نداشت، بلكه باعث تشجيع آن‌ها در ادامه‌ی اعتراض‌هاي خشونت‌بارشان مي‌شد. دانشجويان مي‌گفتند حمله به‌كوي به‌دستور همين كساني صورت گرفت كه حالا اظهار تأسف مي‌كنند و در اين‌جا با استفاده از يك بيان توهين‌آميز، اين اقدام مقام‌ها را «اشك تمساح» مي‌خواندند. ساعت۱۱ صبح چند ماشين وانت تويوتا كه روي يكي از آنها دوشكا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نيروي ضدشورش به‌سمت كوي دانشگاه رفت، اما، دانشجويان كه حالا مردم را هم در كنار خودشان داشتند، در مقابل آن‌ها ايستادند. همه چيز نشان مي‌داد كه جريان مانند ماشين بدون ترمزي كه در سرازيري افتاده باشد، به‌سمت يك فاجعه بزرگ به‌پيش مي‌رود.<ref name=":1">کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران</ref>  
در باره‌ی سرکوب خونین دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸، دانشجویان می‌گویند گرچه ماجرا به‌دنبال تصویب طرح مطبوعات در مجلس و تعطیلیروزنامه‌ی سلام رخ داد، امّا آن چه اتفّاق افتاد ربطی به‌این دو موضوع نداشت. به‌گفته‌ی آنها روزنامه‌ی سلام از نظر دانشجویان یک روزنامه‌ی مردمی نیست که به‌خاطر آن این چنین به‌آب و آتش بزنند، بلکه این‌ها فشارهای انباشته‌ای بود که طی سال‌ها تحمل شده بود و حالا در این نقطه ناگهان مانند جرقه‌یی که در میان بشکه‌ی باروت می‌افتد، منفجر شد و به‌آن حریق عظیم انجامید. جرقه، حمله‌ی مشترک سه نیرو به‌کوی دانشگاه بود که این عواقب را به‌دنبال آورد. مجموعه تحقیقات ما نشان می‌دهد که ساعت ۳۰/۲۲ روز پنجشنبه، حدود ۲۰۰ دانشجو یک راهپیمایی اعتراضی به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خیابان امیرآباد رفتند و سپس به‌سمت کوی بازگشتند. شبیه به‌این راهپیمایی اعتراضی پیش از این هم سابقه داشته و پدیده‌ی جدیدی نبوده است. شعارهایی هم که در این راهپیمایی علیه استبداد داده شد، تازگی نداشته است، اما این‌بار مسئولان جناح راست که قصد داشتند از راههای غیرقانونی با استفاده از نفوذشان در نیروی انتظامی از معترضان زهر چشم بگیرند، این حرکت دانشجویان را اعتراضی علیه تصویب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند که این‌بار باید اعتراض را در نطفه خفه کنیم، و الاّ گسترش می‌یابد و کار از دستمان در می‌رود. در این صورت ممکن است ما را وادار کنند که در شور دوم، بسیاری از جنبه‌های مهّم این اصلاحیه (مطبوعات) را پس بگیریم؛ بنابراین، نباید اجازه دهیم هیچ اعتراضی پابگیرد. در میان دانشجویان شایع بود که صاحب این فکر و ابتکار، بازماندگان و طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده‌اند که درواقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. این‌ها که عوامل مشخصی نیز در مجلس دارند، با شنیدن خبر تظاهرات دانشجویان در کوی دانشگاه به‌سرعت دست به‌کار شدند و نیروهایی را که می‌توانستند به‌سرعت بسیج کردند. اینها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نیروی مختلف را آماده کنند و به‌محل کوی دانشگاه برسانند. نیروی اوّل، معروف به انصارحزب‌الله به‌سرپرستی ده‌نمکی با استفاده ازتلفن موبیل به‌سرعت بسیج شدند و در حدود ساعت ۲۴ خودشان را به‌کوی رساندند. نیروی دوم، گارد ویژه‌ی ضدشورش به‌سرپرستی سرتیپ نقدی، سردار احمدی و علی ذوالقدر به‌سرعت به‌سمت کوی دانشگاه رفتند و گروه سوم، نیروی انتظامی از ناحیه تهران بزرگ بود که به‌فرماندهی سردار نظری و به‌فرمان سرتیپ لطفیان راهی محل شدند. وقتی دانشجویان به‌کوی باز می‌گشتند، در حوالی در ورودی با سنگ‌باران گروهی از انصار حزب‌الله مواجه شدند، اما، از آن‌جا که افراد این گروه فشار، هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه کم بود، دانشجویان پس از درگیری مختصری توانستند از آن‌ها عبور کنند و وارد کوی شوند. همه‌ی نیروهای بسیج شده وقتی به‌محل رسیدند که دانشجویان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد کوی شدند و به‌شکل وحشیانه به‌دانشجویان در حال خواب یا بیداری حمله کردند و به‌هیچ‌کس رحم نکردند. حتّی دانشجویانی را که در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم کردند، به‌طوری که آثار خون روی دیوار مسجد و اتاق‌ها، راه پله‌ها و… قابل مشاهده بود. دانشجویان می‌گویند که پس از حدود یک ساعت، بیش از ۵۰۰ دانشجوی زخمی روی زمین افتاده بود و از هر سویی صدای ناله به‌گوش می‌رسید، اما، کسی جرأت نمی‌کرد به‌آن‌ها کمکی بکند. تنها وقتی مهاجمان از کوی خارج شدند، دانشجویان توانستند مجروحان را به‌بیمارستان برسانند. دانشجویان می‌گویند وقتی هوا روشن شد، کوی مانند صحنه‌ی جنگ بود. همه‌ی وسائل درهم شکسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجویان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زیادی از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهای سیاه در محوطه کوی تجمّع کردند و هیچ‌کس نمی‌توانست آن‌ها را ساکت کند یا تحت کنترل قرار دهد. مسئولان تحکیم وحدت سعی کرده بودند اوضاع را به‌دست بگیرند، اما، با واکنش شدید دانشجویان مواجه شده و فهمیده بودند که کاری از دستشان برنمی‌آید. دانشجویان فریاد زده بودند که شما هم با حمله‌کنندگان همدست هستید و با توهین نسبت به‌روحانیت، تحکیم وحدت را هم جزئی ازآن به‌حساب آورده بودند. ساعتی بعد مسئولان سپاه پاسداران که فهمیده بودند شرایط به‌شدّت انفجاری شده است، به‌محل رفته و از مسئولان تحکیم وحدت خواسته بودند که اقدامی بکنند وإلّا، سپاه مجبور به‌شلیک خواهد بود. مسئولان تحکیم وحدت در پاسخ گفته بودند که از ما هیچ کاری ساخته نیست، اگر بیش از این اصرار کنیم، خودمان توسط دانشجویان مورد حمله قرار می‌گیریم. آنها ما را هم راست به‌حساب می‌آورند و در کنار حمله‌کنندگان می‌دانند. پیش از این‌که ماجرا اوج بگیرد، تعدادی از مقام‌های و شخصیت‌های مملکتی به‌محل رفتند تا ضمن هم‌دردی با دانشجویان از آن‌ها بخواهند که آرامش خودشان را حفظ کنند، اما دانشجویان همه‌ی آن‌ها را از خود راندند. خانم فائزه هاشمی را هو کردند و علیه آقای هاشمی شعاردادند. حتّی به‌آقای لاری، وزیر کشور توهین کردند و با کمال تأسف به‌سوی خود ایشان و اتومبیلشان سنگ پراندند و موارد دیگری پیش آوردند که توهین به‌کل روحانیت بود و از ذکر آن‌ها خودداری می‌شود. آقای غفوری‌فرد را هم آن‌چنان هو کردند که نتوانست به‌آن‌ها نزدیک شود. چند دانشجوی باسابقه می‌گفتند که آنها فقط از یک سری از دانشجویان که عملاً رهبریشان را به‌دست داشتند، حرف گوش می‌کردند. این دانشجویان هم از کسانی هستند که آشکار یا پنهان از هواداران مجاهدین هستند و برخی از آن‌ها از این نظر شناخته شده می‌باشند. آن چنان جوّی ایجاد شده بود که هیچ‌کس جرأت ایستادن جلو آن‌ها را نداشت، حتّی دیگر از گروه فشار هم خبری نبود. شعارها نشان می‌داد که کار از کار گذشته و دیگر کاری از کسی ساخته نیست. آن‌ها فریاد می‌زدند: «می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت»، «انصار جنایت می‌کند، رهبر حمایت می‌کند»، «مرگ برلطفیان»، «خامنه‌ای حیا کن، رهبری را رها کن»، «ساواک اسمش عوض شده، انصار حزب‌الله شده»، «علی فلاحیان، سردسته جانیان، اعدام باید گردد». آخرین کسی که می‌خواست اقدامی بکند، اما نتوانست به‌دانشجویان نزدیک شود، حجت الاسلام ابوترابی، نماینده‌ی رهبری در دانشگاه، بود. دانشجویان به‌یک‌دیگر می‌گفتند، این اقدام، انتقام‌جویی طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده که به‌این ترتیب انتقام کشته شدن او را از دانشجویان گرفته‌اند. به‌همین دلیل، ما هم باید انتقام خودمان را از حامیان آن‌ها در رأس حکومت بگیریم. آنها از مقام رهبری به‌عنوان حامی اصلی حمله کنندگان و سعید امامی نام می‌برند. بررسی ما نشان می‌دهد که پیام مقام‌ها مبنی برابراز هم‌دردی با دانشجویان و محکوم کردن حمله به‌کوی، نه تنها تأثیر آرام‌کننده روی دانشجویان نداشت، بلکه باعث تشجیع آن‌ها در ادامه‌ی اعتراض‌های خشونت‌بارشان می‌شد. دانشجویان می‌گفتند حمله به‌کوی به‌دستور همین کسانی صورت گرفت که حالا اظهار تأسف می‌کنند و در این‌جا با استفاده از یک بیان توهین‌آمیز، این اقدام مقام‌ها را «اشک تمساح» می‌خواندند. ساعت۱۱ صبح چند ماشین وانت تویوتا که روی یکی از آنها دوشکا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نیروی ضدشورش به‌سمت کوی دانشگاه رفت، اما، دانشجویان که حالا مردم را هم در کنار خودشان داشتند، در مقابل آن‌ها ایستادند. همه چیز نشان می‌داد که جریان مانند ماشین بدون ترمزی که در سرازیری افتاده باشد، به‌سمت یک فاجعه بزرگ به‌پیش می‌رود.<ref name=":1">کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران</ref>  


مطمئناً اين گزارش و ده‌ها گزارش ديگر، قبل از اين‌كه به‌دست مجاهدين برسد به‌دست محمد خاتمي و وزير كشور او رسيده است، ولي، خاتمي به‌جاي اين‌كه طرف دانشجويان مظلوم را بگيرد كه مورد حمله واقع شدند، قبل از ولي‌فقيه خامنه‌ای، دستور سركوب دانشجويان و مردمي را مي‌دهد كه از دانشجويان حمايت مي‌كردند. به‌اعتراف وزير فرهنگ و آموزش عالي خاتمي، فاجعه در تبريز نيز عميق‌تر از كوي دانشگاه تهران بود، ولي تحت‌الشعاع آشوب‌هاي بعدي قرار گرفت. همين وزير در بخش ديگري از سخنانش به‌جنايت‌هاي رژيم ایران در كوي دانشگاه تهران اعتراف كرده و مي‌گويد:
مطمئناً این گزارش و ده‌ها گزارش دیگر، قبل از این‌که به‌دست مجاهدین برسد به‌دست محمد خاتمی و وزیر کشور او رسیده است، ولی، خاتمی به‌جای این‌که طرف دانشجویان مظلوم را بگیرد که مورد حمله واقع شدند، قبل از ولی‌فقیه خامنه‌ای، دستور سرکوب دانشجویان و مردمی را می‌دهد که از دانشجویان حمایت می‌کردند. به‌اعتراف وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، فاجعه در تبریز نیز عمیق‌تر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحت‌الشعاع آشوب‌های بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش به‌جنایت‌های رژیم ایران در کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و می‌گوید:


«در جريان وقايع كوي دانشگاه تهران دو نفر كشته شدند، حدود ۲۰۰۰ نفر كتك خوردند، صدها نفر مجروح شدند، خرابي‌هاي بسيار به‌بار آمد و اموال دانشجويان به‌غارت رفت…».<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۲۴ مرداد ۱۳۷۸</ref>  
«در جریان وقایع کوی دانشگاه تهران دو نفر کشته شدند، حدود ۲۰۰۰ نفر کتک خوردند، صدها نفر مجروح شدند، خرابی‌های بسیار به‌بار آمد و اموال دانشجویان به‌غارت رفت…».<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۲۴ مرداد ۱۳۷۸</ref>  


دو روز پس از اين حمله‌ها ، به‌دستور وزير كشور محمد خاتمي، نيروهاي سركوب‌گر حکومتی به‌روي يك صدهزار تظاهر‌كننده آتش گشودند و خود محمد خاتمي در روز ۲۲ تير ۱۳۷۸ دستور سركوب دانشجويان و تظاهركنندگان را داد و با بيان اين‌كه بايد در مقابل آن‌ها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم، گفت:
دو روز پس از این حمله‌ها، به‌دستور وزیر کشور محمد خاتمی، نیروهای سرکوب‌گر حکومتی به‌روی یک صدهزار تظاهرکننده آتش گشودند و خود محمد خاتمی در روز ۲۲ تیر ۱۳۷۸ دستور سرکوب دانشجویان و تظاهرکنندگان را داد و با بیان این‌که باید در مقابل آن‌ها ایستاد و ما هم می‌ایستیم، گفت:


«اين حادثه كه در پنجشنبه شب رخ داد، از يكي دو روز بعد از آن، يك جريان انحرافي در آن پيدا شد و به‌نظر من اين جريان انحرافي خير اين كشور را نمي‌خواهد... من مطمئن هستم كه اين‌ها سوءنيت دارند و قصدشان ايجاد خشونت در جامعه است و بايد در مقابل آن‌ها ايستاد و ما هم مي‌ايستيم... تقاضاي من از ملّت شريف اين است كه هر‌چه بيشتر اطراف اين جريانات منحرف را خالي بكنند تا برخورد ما با آن‌ها راحت‌تر صورت بگيرد، دستگيري‌هايي كه بايد انجام بشود‌… همه بكوشيم اين جريان زشتي كه وجود دارد، به‌شدّت محكوم بكنيم و تسهيل بكنيم برخوردهاي قانوني كه دولت، نظام و دستگاه‌هاي مسئول امنيت بر‌عهده دارند».  
«این حادثه که در پنجشنبه شب رخ داد، از یکی دو روز بعد از آن، یک جریان انحرافی در آن پیدا شد و به‌نظر من این جریان انحرافی خیر این کشور را نمی‌خواهد… من مطمئن هستم که این‌ها سوءنیت دارند و قصدشان ایجاد خشونت در جامعه است و باید در مقابل آن‌ها ایستاد و ما هم می‌ایستیم… تقاضای من از ملّت شریف این است که هرچه بیشتر اطراف این جریانات منحرف را خالی بکنند تا برخورد ما با آن‌ها راحت‌تر صورت بگیرد، دستگیری‌هایی که باید انجام بشود… همه بکوشیم این جریان زشتی که وجود دارد، به‌شدّت محکوم بکنیم و تسهیل بکنیم برخوردهای قانونی که دولت، نظام و دستگاه‌های مسئول امنیت برعهده دارند».  


به‌دنبال تصميم محمد خاتمي و شوراي‌عالي امنيت رژيم ایران مبني بر‌سركوب شديد تظاهركنندگان و دستور خامنه‌اي به‌نيروهاي سرکوب‌گر، درباره‌ی اين‌كه هر كجا لازم مي‌بينند «دشمنان را مرعوب و منكوب سازند»، حسن روحاني، دبير شوراي‌عالي امنيت و معاون محمد خاتمي در اين ارگان، گفت:
به‌دنبال تصمیم محمد خاتمی و شورای‌عالی امنیت رژیم ایران مبنی برسرکوب شدید تظاهرکنندگان و دستور خامنه‌ای به‌نیروهای سرکوب‌گر، درباره‌ی این‌که هر کجا لازم می‌بینند «دشمنان را مرعوب و منکوب سازند»، حسن روحانی، دبیر شورای‌عالی امنیت و معاون محمد خاتمی در این ارگان، گفت:


«ديروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حركت، هر كجا كه باشد، با شدّت و قاطعيّت سركوب خواهد شد، روزهاي آينده دانشجويان و مردمي كه در تظاهرات اخير دستگير شده‌اند، محاكمه و به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع براي ديگران درس عبرت باشد».
«دیروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حرکت، هر کجا که باشد، با شدّت و قاطعیّت سرکوب خواهد شد، روزهای آینده دانشجویان و مردمی که در تظاهرات اخیر دستگیر شده‌اند، محاکمه و به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع برای دیگران درس عبرت باشد».


روحاني تصريح كرد در سركوب تظاهركنندگان هيچ اختلاف نظري بين خامنه‌اي و خاتمي وجود نداشته و خوشبختانه همه‌ی اركان نظام، همه‌ی مسئولان، همه‌ی قوا، بدون هيچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌اين عناصر فرصت‌طلب اتفاق‌نظر دارند و قوّه قضاييه در روزهاي آينده به‌وظيفه‌ی قانوني و شرعي خود به‌خوبي عمل خواهد كرد.<ref>اطلاعیه دبیرخانه شورای ملّی مقاومت ایران، ۲۳ تیر ۱۳۷۸</ref>  
روحانی تصریح کرد در سرکوب تظاهرکنندگان هیچ اختلاف نظری بین خامنه‌ای و خاتمی وجود نداشته و خوشبختانه همه‌ی ارکان نظام، همه‌ی مسئولان، همه‌ی قوا، بدون هیچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌این عناصر فرصت‌طلب اتفاق‌نظر دارند و قوّه قضاییه در روزهای آینده به‌وظیفه‌ی قانونی و شرعی خود به‌خوبی عمل خواهد کرد.<ref>اطلاعیه دبیرخانه شورای ملّی مقاومت ایران، ۲۳ تیر ۱۳۷۸</ref>  


به‌دنبال موضعگيري‌هاي محمد خاتمي، روزنامه‌ی هلندي الخمين‌داخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:  
به‌دنبال موضعگیری‌های محمد خاتمی، روزنامه‌ی هلندی الخمین‌داخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:  


«اگر هنوز ترديدي وجود داشت بر‌روي اصلاح پذيري خاتمي، ديروز خود خاتمي اين ترديد را از ميان برد و در يك سخنراني در همدان اعلام كرد كه تظاهرات دانشجويان يك اعلام جنگ عليه برنامه‌هاي خود خاتمي و توهيني به‌سيستم نظام بوده است. او هم‌چنين اضافه كرد كه خود و دولتش را مأمور اجراي نظرات شخص بالاتر كه همان رهبر مذهبي، خامنه‌اي است، مي‌داند. خاتمي به‌دانشجويان پشت كرد. او قمار نمي‌كند و با اين حال مي‌بازد‌…»
«اگر هنوز تردیدی وجود داشت برروی اصلاح پذیری خاتمی، دیروز خود خاتمی این تردید را از میان برد و در یک سخنرانی در همدان اعلام کرد که تظاهرات دانشجویان یک اعلام جنگ علیه برنامه‌های خود خاتمی و توهینی به‌سیستم نظام بوده است. او هم‌چنین اضافه کرد که خود و دولتش را مأمور اجرای نظرات شخص بالاتر که همان رهبر مذهبی، خامنه‌ای است، می‌داند. خاتمی به‌دانشجویان پشت کرد. او قمار نمی‌کند و با این حال می‌بازد…»


=== '''اعتراضات و تحصن‌های دانشجویی در دوره‌ی اول رئیس جمهوری خاتمی''' ===
=== اعتراضات و تحصن‌های دانشجویی در دوره‌ی اول رئیس جمهوری خاتمی ===
نگاهي فهرست‌وار به ‌پاره‌يي از اعتراضات و تحصّنهاي دانشجويي در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، بيان‌گر بخش كوچكي از مشكلات دانشجويان در اين مورد است كه به‌علت طولاني شدن مطلب فقط تيتروار به‌آن‌ها اشاره شده است.
نگاهی فهرست‌وار به پاره‌یی از اعتراضات و تحصّنهای دانشجویی در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، بیان‌گر بخش کوچکی از مشکلات دانشجویان در این مورد است که به‌علت طولانی شدن مطلب فقط تیتروار به‌آن‌ها اشاره شده است.


‌‌اعتراض جمعي از دانشجويان به‌ضعف مديريت كوي دانشگاه تهران، ۲۷ شهريور ۱۳۷۶.
اعتراض جمعی از دانشجویان به‌ضعف مدیریت کوی دانشگاه تهران، ۲۷ شهریور ۱۳۷۶.


‌‌تظاهرات دو روزه هزار تن از دانشجويان دانشگاه مشهد در اعتراض‌به ‌وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۷ مهر ۱۳۷۶.  
تظاهرات دو روزه هزار تن از دانشجویان دانشگاه مشهد در اعتراض‌به وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۷ مهر ۱۳۷۶.  


‌‌تجمع دانشجويان دانشگاه علامه‌ی طباطبايي در اعتراض‌به ‌وضع نامطلوب خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۶.  
تجمع دانشجویان دانشگاه علامه‌ی طباطبایی در اعتراض‌به وضع نامطلوب خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۶.  


‌‌اعتراض ۲ هزار دانشجوي دانشگاه تهران در كوي اميرآباد به‌ وضع خوابگاه‌هاي اين دانشگاه، ۱۸ دی ۱۳۷۶.  
اعتراض ۲ هزار دانشجوی دانشگاه تهران در کوی امیرآباد به وضع خوابگاه‌های این دانشگاه، ۱۸ دی ۱۳۷۶.  


‌‌اعتراض جمعي از دانشجويان دانشگاه تبريز به‌كيفيت نامناسب غذا در خوابگاه شهرك امام، ۲۴ دی ۱۳۷۶.
اعتراض جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز به‌کیفیت نامناسب غذا در خوابگاه شهرک امام، ۲۴ دی ۱۳۷۶.


‌‌خوابگاه دانشگاه يا سلول زندان ـ‌تجمع اعتراض‌آميز دانشجويان دانشگاه تهران در كوي اميرآباد، ۲۷ دی ۱۳۷۶.  
خوابگاه دانشگاه یا سلول زندان ـتجمع اعتراض‌آمیز دانشجویان دانشگاه تهران در کوی امیرآباد، ۲۷ دی ۱۳۷۶.  


تظاهرات ۴۰۰ تن از دانشجويان دانشگاه ملي مقيم خوابگاه‌هاي اين دانشگاه در اعتراض به‌وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۲ بهمن ۱۳۷۶.  
تظاهرات ۴۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه ملی مقیم خوابگاه‌های این دانشگاه در اعتراض به‌وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۲ بهمن ۱۳۷۶.  


‌‌اعتراض ۴۰۰  نفر از دانشجويان دانشكده امور اقتصادي به ‌امور رفاهي و وضع خوابگاه‌ها، ۵ بهمن ۱۳۷۶.
اعتراض ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشکده امور اقتصادی به امور رفاهی و وضع خوابگاه‌ها، ۵ بهمن ۱۳۷۶.


‌حركت اعتراضي دانشجويان دانشگاه بوعلي همدان نسبت‌به ‌بي‌عملي كارگزاران رژيم ایران در تهيه‌ی خوابگاه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۶.  
حرکت اعتراضی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان نسبت‌به بی‌عملی کارگزاران رژیم ایران در تهیه‌ی خوابگاه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۶.  


‌‌ تجمع دانشجويان دانشگاه اهواز در اعتراض به‌وضع و مشكلات خوابگاه‌هاي دانشجويي، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷.  
تجمع دانشجویان دانشگاه اهواز در اعتراض به‌وضع و مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷.  


اعتراض دانشجويان متأهل خوابگاه جلال آل‌احمد به‌ برخي سياستهاي مسئولان دانشگاه تهران، ۱۶ تیر ۱۳۷۷.  
اعتراض دانشجویان متأهل خوابگاه جلال آل‌احمد به برخی سیاستهای مسئولان دانشگاه تهران، ۱۶ تیر ۱۳۷۷.  


تظاهرات ۸ روزه بيش از ۲ هزار دانشجوي دانشگاه تهران در كوي اميرآباد در اعتراض‌به‌ وضع نابه‌سامان صنفي و رفاهي خوابگاه‌هاي اين دانشگاه، ۲۳ تیر ۱۳۷۷.
تظاهرات ۸ روزه بیش از ۲ هزار دانشجوی دانشگاه تهران در کوی امیرآباد در اعتراض‌به وضع نابه‌سامان صنفی و رفاهی خوابگاه‌های این دانشگاه، ۲۳ تیر ۱۳۷۷.


تجمع دانشجويان دانشكده تربيت مدرّس در برابر ساختمان وزارت فرهنگ و آموزش عالي در اعتراض‌به‌كمبود خوابگاه و ديگر امكانات مورد نياز دانشجويان، ۷ مهر ۱۳۷۷.
تجمع دانشجویان دانشکده تربیت مدرّس در برابر ساختمان وزارت فرهنگ و آموزش عالی در اعتراض‌به‌کمبود خوابگاه و دیگر امکانات مورد نیاز دانشجویان، ۷ مهر ۱۳۷۷.


اعتراض ۲۰۰ تن از دانشجويان دختر دانشگاه لرستان به‌كمبود خوابگاه، ۱۴ مهر ۱۳۷۷.
اعتراض ۲۰۰ تن از دانشجویان دختر دانشگاه لرستان به‌کمبود خوابگاه، ۱۴ مهر ۱۳۷۷.


حركت اعتراضي دانشجويان بورسيه وزارت نيرو در مجتمع سازندگي و آموزش غرب كشور به ‌وضع نابه‌هنجار رفاهي و بهداشتي خوابگاه‌هاي آموزشكده، ۲۱ مهر ۱۳۷۷.
حرکت اعتراضی دانشجویان بورسیه وزارت نیرو در مجتمع سازندگی و آموزش غرب کشور به وضع نابه‌هنجار رفاهی و بهداشتی خوابگاه‌های آموزشکده، ۲۱ مهر ۱۳۷۷.


‌‌حركت اعتراضي بيش از ۱۰۰ تن از دانشجويان دختر دانشگاه علامه‌ی طباطبايي كه به‌علت نداشتن خوابگاه بيشتر اوقات در ترمينال‌ها يا مكان‌هاي عمومي شب را به‌صبح مي‌رسانند، ۱۵ مهر ۱۳۷۷.  
حرکت اعتراضی بیش از ۱۰۰ تن از دانشجویان دختر دانشگاه علامه‌ی طباطبایی که به‌علت نداشتن خوابگاه بیشتر اوقات در ترمینال‌ها یا مکان‌های عمومی شب را به‌صبح می‌رسانند، ۱۵ مهر ۱۳۷۷.  


‌‌اعتراض دانشجويان مركز آموزش عالي فني دختران تهران (كيان‌شهر) به ‌وضع خوابگاه‌هاي اين مركز آموزشي، ۲۳ مهر ۱۳۷۷.
اعتراض دانشجویان مرکز آموزش عالی فنی دختران تهران (کیان‌شهر) به وضع خوابگاه‌های این مرکز آموزشی، ۲۳ مهر ۱۳۷۷.


‌‌اعتراض دانشجويان دختر دانشگاه اردستان به‌وضع بهداشتي، رفاهي و تاٌمين امنيت جاني و ناموسي خوابگاه‌ها، ۱۶ آبان ۱۳۷۷.
اعتراض دانشجویان دختر دانشگاه اردستان به‌وضع بهداشتی، رفاهی و تاٌمین امنیت جانی و ناموسی خوابگاه‌ها، ۱۶ آبان ۱۳۷۷.


‌‌حركت اعتراضي خشمگينانه دانشجويان دختر دانشگاه تويسركان به‌علت شرايط بد خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۷.
حرکت اعتراضی خشمگینانه دانشجویان دختر دانشگاه تویسرکان به‌علت شرایط بد خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۷.


‌‌اعتراض به مسموميت ۵۰ دختر دانشجو در داخل ساختمان خوابگاه ميدان توحيد دانشگاه علامه‌ی طباطبايي، ۱۷ آذر ۱۳۷۸.
اعتراض به مسمومیت ۵۰ دختر دانشجو در داخل ساختمان خوابگاه میدان توحید دانشگاه علامه‌ی طباطبایی، ۱۷ آذر ۱۳۷۸.


اعتراض دانشجويان دانشكده خبر از گراني و فقدان خوابگاه، ۱۳ اسفند ۱۳۷۷.
اعتراض دانشجویان دانشکده خبر از گرانی و فقدان خوابگاه، ۱۳ اسفند ۱۳۷۷.


تجمع اعتراضی ۱۵۰ دانشجوي دختر دانشگاه علامه طباطبايي نسبت‌به وضع نامناسب خوابگاه‌ها، ۱۱ اسفند ۱۳۷۸.
تجمع اعتراضی ۱۵۰ دانشجوی دختر دانشگاه علامه طباطبایی نسبت‌به وضع نامناسب خوابگاه‌ها، ۱۱ اسفند ۱۳۷۸.


‌‌تجمع تعدادي از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت در اعتراض‌به‌ نبود خوابگاه، ۱۱ مهر ۱۳۷۹.
تجمع تعدادی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در اعتراض‌به نبود خوابگاه، ۱۱ مهر ۱۳۷۹.


‌‌تحصن دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي در اعتراض‌به ‌مشكلات صنفي خوابگاه، ۲۶ مهر ۱۳۷۹.
تحصن دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در اعتراض‌به مشکلات صنفی خوابگاه، ۲۶ مهر ۱۳۷۹.


‌‌تجمع اعتراضي دانشجويان متأهل ساكن در خوابگاه شهيد مدرس دانشگاه شاهد در راستاي كمبودها و مشكلات رفاهي خوابگاه، ۲۵ آبان ۱۳۷۹.
تجمع اعتراضی دانشجویان متأهل ساکن در خوابگاه شهید مدرس دانشگاه شاهد در راستای کمبودها و مشکلات رفاهی خوابگاه، ۲۵ آبان ۱۳۷۹.


اعتراض دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي مراغه از وضع نامطلوب خوابگاه‌هاي اين دانشگاه، ۱۵ آذر ۱۳۷۹.
اعتراض دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مراغه از وضع نامطلوب خوابگاه‌های این دانشگاه، ۱۵ آذر ۱۳۷۹.


اعتراض دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف به‌ وضع ناهنجار خوابگاه‌ها و كيفيت پايين غذا، ۲۶ آذر ۱۳۷۹.
اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به وضع ناهنجار خوابگاه‌ها و کیفیت پایین غذا، ۲۶ آذر ۱۳۷۹.


‌‌۲ هزار دانشجوي تربيت معلم تبريز خوابگاه ندارند، ۹ اسفند ۱۳۷۹.<ref name=":1" />   
۲ هزار دانشجوی تربیت معلم تبریز خوابگاه ندارند، ۹ اسفند ۱۳۷۹.<ref name=":1" />  


== '''نقش محمد خاتمی در قتل‌های زنجیره‌ای''' ==
== نقش محمد خاتمی در قتل‌های زنجیره‌ای ==
هیچ کس و هیچ جریانی به اندازه علی خامنه ای و محمد خاتمی و دولت وقت وی، از واقعیت های پشت پرده قتل های زنجیره ای آگاهی ندارد. مامورین وزارت اطلاعات، دستورات فرماندهان و رؤسای رده بالای خود را اجرا کرده اند. در حالی که عاملین اصلی قتل ‌های زنجیره ‌ای، در راس حکومت جا خوش کرده اند. گفته می شود علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، قربان‌علی دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات دستور قتل ها را صادر کرده و توسط پرسنل وزارت اطلاعات و سعید امامی، معاون امنیتی این وزارت‌خانه در زمان تصدی علی فلاحیان، وزیر اطلاعات دوران ریاست‌ جمهوری هاشمی رفسنجانی، و دری نجف آبادی اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی به مرحله اجرا درآوده اند.
هیچ کس و هیچ جریانی به اندازه علی خامنه ای و محمد خاتمی و دولت وقت وی، از واقعیت های پشت پرده قتل های زنجیره ای آگاهی ندارد. مامورین وزارت اطلاعات، دستورات فرماندهان و رؤسای رده بالای خود را اجرا کرده اند. در حالی که عاملین اصلی قتل های زنجیره ای، در راس حکومت جا خوش کرده اند. گفته می شود علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، قربان‌علی دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات دستور قتل ها را صادر کرده و توسط پرسنل وزارت اطلاعات و سعید امامی، معاون امنیتی این وزارت‌خانه در زمان تصدی علی فلاحیان، وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، و دری نجف آبادی اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی به مرحله اجرا درآوده اند.


گرچه در مجموع، قتل ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌رسد، در اواخز سال ۱۳۷۷، و هنگام به قتل رسیدن دو نویسنده سرشناس، یک فعال مطرح سیاسی و همسرش در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.
گرچه در مجموع، قتل ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌رسد، در اواخز سال ۱۳۷۷، و هنگام به قتل رسیدن دو نویسنده سرشناس، یک فعال مطرح سیاسی و همسرش در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
«عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد عالیحانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی، کم ترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعتراف های صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود».
«عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد عالیحانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی، کم ترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعتراف های صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود».


چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیه‌‌ای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده‌است. اما از آن جایی که براساس گفته پزشکان خوردن داروی نظافت، معمولاً به مرگ شخص مسموم منجر نمی‌‌شود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجویی های امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی را کسی باور نکرد. شک و تردیدها بر این است که سران حکومت اسلامی، نخست او را، بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی کردند و سپس او را قربانی کردند تا به زعم خود پرونده قتل های زنجیره‌ای را برای همیشه مختومه اعلام کنند. همان موقع روزنامه همشهری، روزنامه شهرداری تهران نوشت که روز پنج شنبه ۲۷ خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالی‌ که برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله همان دو ساعت، سعید امامی از دنیا رفته بود. بسیاری احتمال دادند او برای این که بسیاری از مسائل مربوط به قتل‌ها و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی را مطرح نکند در زندان کشته شده ‌است. مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف، مسئول دانستند، بلکه از او به‌عنوان یکی از عوامل قتل‌های دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشن‌فکران و مرگ غیرمنتظره احمد خمینی فرزند روح الله خمینی نام بردند. برخی منابع از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می‌ دادند. اصلاح‌ طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی هم‌دیگر را متهم در دست داشتن در این قتل‌ها کردند.<ref>[https://kayhan.london/fa/1395/07/27/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84-%D9%86 قتل‌های زنجیره‌ای - سایت کیهان لندن]</ref>
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیه‌ای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده‌است. اما از آن جایی که براساس گفته پزشکان خوردن داروی نظافت، معمولاً به مرگ شخص مسموم منجر نمی‌شود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجویی های امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی را کسی باور نکرد. شک و تردیدها بر این است که سران حکومت اسلامی، نخست او را، بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی کردند و سپس او را قربانی کردند تا به زعم خود پرونده قتل های زنجیره‌ای را برای همیشه مختومه اعلام کنند. همان موقع روزنامه همشهری، روزنامه شهرداری تهران نوشت که روز پنج شنبه ۲۷ خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالی که برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله همان دو ساعت، سعید امامی از دنیا رفته بود. بسیاری احتمال دادند او برای این که بسیاری از مسائل مربوط به قتل‌ها و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی را مطرح نکند در زندان کشته شده است. مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف، مسئول دانستند، بلکه از او به‌عنوان یکی از عوامل قتل‌های دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشن‌فکران و مرگ غیرمنتظره احمد خمینی فرزند روح الله خمینی نام بردند. برخی منابع از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می دادند. اصلاح طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی هم‌دیگر را متهم در دست داشتن در این قتل‌ها کردند.<ref>[https://kayhan.london/fa/1395/07/27/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84-%D9%86 قتل‌های زنجیره‌ای - سایت کیهان لندن]</ref>


== '''کابینه محمد خاتمی''' ==
== کابینه محمد خاتمی ==
شعر و شعارهاي حكيمانه‌ی محمد خاتمي‌هم لفاظي‌هايی هستند كه بخشي از آن‌ها را با مخدوش كردن كلمات سر‌هم‌بندي شده و بخشي را هم مثل گفتگوي تمدن‌ها، از امثال فلاحيان به‌عاريت گرفته است. تمام ادبيات دوم‌خرداد از سويي در حفظ تماميت نظام و امنيت رژيم ایران و از سوي ديگر، به‌قول لاريجاني رئيس راديو و تلويزيون آخوندي در جستجوي سهم بيشتري از قدرت، خلاصه مي‌شود. در نظام جمهوری اسلامی، هيچ تفاوت ماهوي بين محافظه‌كار و اصلاح‌طلب، در شكنجه و اعدام و اختناق و در تاراج ثروت‌هاي ملي و به‌بند‌كشيدن هرچه بيشتر مردم محروم و ستمديده ایران وجود ندارد. محمد خاتمي در نخستين گام، حسن حبيبي را، به‌معاونت اول خودش منصوب کرد و دست راست او شد. عبدالله نوري، كه پس از به‌خون كشيدن شورش مشهد، نيروي انتظامي را با ادغام كميته‌ها، ژاندارمري و شهرباني ايجاد كرده بود، به‌مسند سابق خود، وزارت كشور، بازگشت تا دست چپ خاتمي باشد. مهاجراني، معاون پارلماني رفسنجاني، عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را از آن خود كرد تا در ميانه نشيند. دري نجف آبادي جاسوس شناخته شده رفسنجاني در بيت اميد امت و امام، چشم و گوش خاتمي شد. سعيد حجاريان كه در ايام جواني، به‌نمايندگي دولت از لايحه‌ی تشكيل وزارت اطلاعات در مجلس شوراي اسلامي دفاع كرد و خود از پايه‌گذاران و مسئولان شناخته شده‌ی اين وزارت‌خانه بود، به‌مشاورت خاتمي مفتخر شد تا عقل منفصل او باشد.  '''مراجعه شود به‌صورت مذاكرات علني مجلس شوراي اسلامي جلسه ۴۶۳ ‌ـ‌ ۲۹ ارديبهشت ۱۳۶۲ (1).'''  
شعر و شعارهای حکیمانه‌ی محمد خاتمی‌هم لفاظی‌هایی هستند که بخشی از آن‌ها را با مخدوش کردن کلمات سرهم‌بندی شده و بخشی را هم مثل گفتگوی تمدن‌ها، از امثال فلاحیان به‌عاریت گرفته است. تمام ادبیات دوم‌خرداد از سویی در حفظ تمامیت نظام و امنیت رژیم ایران و از سوی دیگر، به‌قول لاریجانی رئیس رادیو و تلویزیون آخوندی در جستجوی سهم بیشتری از قدرت، خلاصه می‌شود. در نظام جمهوری اسلامی، هیچ تفاوت ماهوی بین محافظه‌کار و اصلاح‌طلب، در شکنجه و اعدام و اختناق و در تاراج ثروت‌های ملی و به‌بندکشیدن هرچه بیشتر مردم محروم و ستمدیده ایران وجود ندارد. محمد خاتمی در نخستین گام، حسن حبیبی را، به‌معاونت اول خودش منصوب کرد و دست راست او شد. عبدالله نوری، که پس از به‌خون کشیدن شورش مشهد، نیروی انتظامی را با ادغام کمیته‌ها، ژاندارمری و شهربانی ایجاد کرده بود، به‌مسند سابق خود، وزارت کشور، بازگشت تا دست چپ خاتمی باشد. مهاجرانی، معاون پارلمانی رفسنجانی، عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را از آن خود کرد تا در میانه نشیند. دری نجف آبادی جاسوس شناخته شده رفسنجانی در بیت امید امت و امام، چشم و گوش خاتمی شد. سعید حجاریان که در ایام جوانی، به‌نمایندگی دولت از لایحه‌ی تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس شورای اسلامی دفاع کرد و خود از پایه‌گذاران و مسئولان شناخته شده‌ی این وزارت‌خانه بود، به‌مشاورت خاتمی مفتخر شد تا عقل منفصل او باشد. '''مراجعه شود به‌صورت مذاکرات علنی مجلس شورای اسلامی جلسه ۴۶۳–۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۲ (1).'''  


آخوندی به نام حجت‌السلام حسین دشتی در نشست علمی ـ تخصصی مرکز رسیدگی به امور مساجد تهران تصدیق کرد که كشور در حال حاضر به‌سمت فحشا و فساد پيش مي‌رود و يك مشت گوساله ريخته‌اند در مملكت و هر غلطي دلشان مي‌خواهد مي‌كنند. هر غلطي دلشان مي‌خواهد به‌اسم روحانيت مي‌كنند ... روحانيت بدنام شده…<ref>کیهان چاپ لندن، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۳</ref>  
آخوندی به نام حجت‌السلام حسین دشتی در نشست علمی ـ تخصصی مرکز رسیدگی به امور مساجد تهران تصدیق کرد که کشور در حال حاضر به‌سمت فحشا و فساد پیش می‌رود و یک مشت گوساله ریخته‌اند در مملکت و هر غلطی دلشان می‌خواهد می‌کنند. هر غلطی دلشان می‌خواهد به‌اسم روحانیت می‌کنند … روحانیت بدنام شده…<ref>کیهان چاپ لندن، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۳</ref>  


== '''محمد خاتمی و دفاع از ولایت مطلقه فقیه''' ==
== محمد خاتمی و دفاع از ولایت مطلقه فقیه ==
گورزاد ۲ خردادی گفته بود که در جمهوری اسلامی، دفاع از قانون یعنی دفاع از [[ولایت فقیه]].<ref>رادیو تلوزیون رژیم ایران، ۲۶ آبان ۱۳۷۶</ref> محمد خاتمی نیز پا را فراتر نهاد و ولایت فقیه را اراده‌ی برتر و متصل به وحی توصیف کرد. این تملق تفاوتی ماهیتی با گفته‌ی آیت‌الله‌العظمی مشکینی ندارد که در نماز جمعه‌ی قم از زبان خدا گفت:
گورزاد ۲ خردادی گفته بود که در جمهوری اسلامی، دفاع از قانون یعنی دفاع از [[ولایت فقیه]].<ref>رادیو تلوزیون رژیم ایران، ۲۶ آبان ۱۳۷۶</ref> محمد خاتمی نیز پا را فراتر نهاد و ولایت فقیه را اراده‌ی برتر و متصل به وحی توصیف کرد. این تملق تفاوتی ماهیتی با گفته‌ی آیت‌الله‌العظمی مشکینی ندارد که در نماز جمعه‌ی قم از زبان خدا گفت:


« موسي را من ولي امر كردم عيسي رسول‌الله را من ولي امر كردم، علي را من ولي امر كردم. مردم چه كاره‌اند كه بيايند دين تعيين كنند يا ولي امر تعيين كنند؟ ولي امر امروز را، امام امت رضوان‌الله عليه را هم او تعيين كرده نه ما…».<ref>تلویزیون رژیم ایران، ۱۲ فروردین ۱۳۸۰</ref>  
«موسی را من ولی امر کردم عیسی رسول‌الله را من ولی امر کردم، علی را من ولی امر کردم. مردم چه کاره‌اند که بیایند دین تعیین کنند یا ولی امر تعیین کنند؟ ولی امر امروز را، امام امت رضوان‌الله علیه را هم او تعیین کرده نه ما…».<ref>تلویزیون رژیم ایران، ۱۲ فروردین ۱۳۸۰</ref>  


هيأت دولت به ریاست محمد خاتمی، با تصويب آئين نامه‌ی ترويج و توسعه‌ی فرهنگ نماز در تاريخ ۲ دی۱۳۷۶، كنترل عبادت ملت را تسهيل نمود. در تاريخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتياز اين عمل خير را به‌ اعوان رهبر نيز هديه كرد، كه وظايف مربوط در دانشگاهها و مؤسسات آموزشي و پژوهشی و بيمارستان‌های آموزشی و واحد‌های وابسته به‌آن توسط دفاتر نمايندگی [[علی خامنه‌ای]] در دانشگاه‌ها اجرا خواهد شد.<ref>روزنامه‌ی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷</ref>  
هیأت دولت به ریاست محمد خاتمی، با تصویب آئین نامه‌ی ترویج و توسعه‌ی فرهنگ نماز در تاریخ ۲ دی۱۳۷۶، کنترل عبادت ملت را تسهیل نمود. در تاریخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتیاز این عمل خیر را به اعوان رهبر نیز هدیه کرد، که وظایف مربوط در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و بیمارستان‌های آموزشی و واحدهای وابسته به‌آن توسط دفاتر نمایندگی [[علی خامنه‌ای]] در دانشگاه‌ها اجرا خواهد شد.<ref>روزنامه‌ی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷</ref>  


== سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی ==
== سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی ==
محمد خاتمی كمي قبل از انتخابش در سال ۱۳۷۶، به عنوان رئيس جمهور رژيم ایران در رابطه با امور زنان گفت: «يكي از اشتباهات بزرگ غرب مسألهٌ آزادي زن بود كه باعث  گسستن خانواده شده است… ما نپنداريم كه اجتماعي‌بودن يعني اشتغال داشتن كه خانه‌داري جزء مهمترين كارهاست» تلويزيون  رژيم، ۴ خرداد ۸۰ . اين اظهارات توسط خاتمي، براي هر‌كس كه نسبت به‌ماهيت زن‌ستيز نظام جمهوری اسلامی كمترين اشراف را داشت، چشم‌انداز اسفباري را از  سرنوشت زنان به‌نمايش مي‌گذاشت. ۴ سال بعد، آن‌چه  خاتمي قبل از انتخابش بر آن تأكيد داشت در دوران رياست جمهوريش به‌تمام و كمال  به‌اجرا درآمد، و  بازهم بر همين مسأله، يعني لزوم خانه‌نشين ‌بودن زنان تأكيد کرد. وي در جريان تبليغات انتخاباتي براي دور دوم رياست جمهوري، در پاسخ به سؤالي در مورد نقش و موقعيت زنان، گفت که ما به خانواده خيلي اهميت مي‌دهيم و معتقديم كه پايه استواري يك جامعه  خانوادهٌ محكم است…  بپذيريم كه ركن مهم خانواده زن است، نقشي كه زن درخانواده دارد هم در توليد فرزند هم در پرورش فرزند هم در ايجاد هماهنگي نقش ممتازي است.<ref>رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶</ref>  
محمد خاتمی کمی قبل از انتخابش در سال ۱۳۷۶، به عنوان رئیس جمهور رژیم ایران در رابطه با امور زنان گفت: «یکی از اشتباهات بزرگ غرب مسألهٌ آزادی زن بود که باعث  گسستن خانواده شده است… ما نپنداریم که اجتماعی‌بودن یعنی اشتغال داشتن که خانه‌داری جزء مهمترین کارهاست» تلویزیون  رژیم، ۴ خرداد ۸۰. این اظهارات توسط خاتمی، برای هرکس که نسبت به‌ماهیت زن‌ستیز نظام جمهوری اسلامی کمترین اشراف را داشت، چشم‌انداز اسفباری را از  سرنوشت زنان به‌نمایش می‌گذاشت. ۴ سال بعد، آن‌چه  خاتمی قبل از انتخابش بر آن تأکید داشت در دوران ریاست جمهوریش به‌تمام و کمال  به‌اجرا درآمد، و  بازهم بر همین مسأله، یعنی لزوم خانه‌نشین بودن زنان تأکید کرد. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی برای دور دوم ریاست جمهوری، در پاسخ به سؤالی در مورد نقش و موقعیت زنان، گفت که ما به خانواده خیلی اهمیت می‌دهیم و معتقدیم که پایه استواری یک جامعه  خانوادهٌ محکم است…  بپذیریم که رکن مهم خانواده زن است، نقشی که زن درخانواده دارد هم در تولید فرزند هم در پرورش فرزند هم در ایجاد هماهنگی نقش ممتازی است.<ref>رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶</ref>  


آخوند هاشمي شاهرودي، رئيس قوه قضاييه در جمع مسئولان هسته هاي گزينش اين قوه در مورد به كارگيري زنان در دستگاه قضايي كه مورد انتقاد مسئولان گزينش استان‌ها قرار گرفته بود، ازذعان کرد که بي‌كاری جامعه شامل زنان نيز مي‌شود، ولي چون كار قضايي مقابله  با اشرار، قاچاق‌چيان و بزه‌كاران است، عنصر قوي لازم دارد و خانم‌ها  ازچنين تواني برخوردار نيستند.<ref>تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷</ref>
آخوند هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه در جمع مسئولان هسته های گزینش این قوه در مورد به کارگیری زنان در دستگاه قضایی که مورد انتقاد مسئولان گزینش استان‌ها قرار گرفته بود، ازذعان کرد که بی‌کاری جامعه شامل زنان نیز می‌شود، ولی چون کار قضایی مقابله  با اشرار، قاچاق‌چیان و بزه‌کاران است، عنصر قوی لازم دارد و خانم‌ها  ازچنین توانی برخوردار نیستند.<ref>تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷</ref>


آخوند شوشتري، وزير دادگستري خاتمي، نيز تصريح كرده بود، بانوان  در مشاغلي كه قاضي به‌تنهايي رأي صادر مي‌كند نمي‌توانند شاغل باشند، ولي درديگر مناصب داراي شغل مي‌باشند…<ref>ایرنا، ۱۱ مهر ۱۳۷۸</ref>
آخوند شوشتری، وزیر دادگستری خاتمی، نیز تصریح کرده بود، بانوان  در مشاغلی که قاضی به‌تنهایی رأی صادر می‌کند نمی‌توانند شاغل باشند، ولی دردیگر مناصب دارای شغل می‌باشند…<ref>ایرنا، ۱۱ مهر ۱۳۷۸</ref>


حکومت جمهوری اسلامی با سوء‌استفاده‌ از مشكلات زنان در جوامع غربي، بازهم بر اولويت ‌دادن به‌نقش زنان در خانواده تأكيد مي‌كنند. محمد خاتمي در اين خصوص مي‌گويدکه خود آنها هم پذيرفته‌اند كه‌ اين نگاه، مشكلاتي در جامعه‌ به‌خاطر سست‌كردن پايه‌هاي خانواده بوجود مي‌آورد در‌حالي كه‌ همان‌طور كه‌ در اسلام آمده و در جامعه‌‌شناسي و علوم ديگر بر آن تاكيد‌شده، خانواده پايه‌ و سلول اصلي اندام اجتماع است و اگر سست بشود   جامعه‌ سست مي‌شود و اين از مشكلات بزرگ جامعه‌ی غربي است.<ref>گزارش میان‌دوره‌ای نماینده‌ی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹</ref>  
حکومت جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از مشکلات زنان در جوامع غربی، بازهم بر اولویت دادن به‌نقش زنان در خانواده تأکید می‌کنند. محمد خاتمی در این خصوص می‌گویدکه خود آنها هم پذیرفته‌اند که این نگاه، مشکلاتی در جامعه به‌خاطر سست‌کردن پایه‌های خانواده بوجود می‌آورد درحالی که همان‌طور که در اسلام آمده و در جامعه‌شناسی و علوم دیگر بر آن تاکیدشده، خانواده پایه و سلول اصلی اندام اجتماع است و اگر سست بشود   جامعه سست می‌شود و این از مشکلات بزرگ جامعه‌ی غربی است.<ref>گزارش میان‌دوره‌ای نماینده‌ی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹</ref>  


وضعيت زنان طي ۴ سال اول رياست جمهوري محمد خاتمي نه‌تنها بهبود نيافت، بلكه در بسياري زمينه‌ها وخيم‌ترهم شد. خاتمي به‌رغم همه‌ی دود و دم تبليغاتي كه در دوره‌ی اول ریاست جمهوریش راه انداخته بود، حتي حاضر نشد  زناني را كه طي دو‌دهه در همه‌ی جنايات رژيم دست داشته‌اند، وارد كابينه‌اش كند. هم‌چنان‌كه تعداد زنان  در مجلس ششم كه اسم آن را گذاشته‌اند مجلس اصلاحات به‌همان اندازه كم هستند كه در مجلس پنجم بودند. در اين خصوص، پروفسور موريس دنبي كاپيتورن، نماينده ويژه‌ی كميسيون حقوق بشر ملل‌متحد، در گزارش مياندوره‌اي خود به‌مجمع عمومي ملل متحد در پائيز ۱۳۷۸  مي‌نويسد:  
وضعیت زنان طی ۴ سال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی نه‌تنها بهبود نیافت، بلکه در بسیاری زمینه‌ها وخیم‌ترهم شد. خاتمی به‌رغم همه‌ی دود و دم تبلیغاتی که در دوره‌ی اول ریاست جمهوریش راه انداخته بود، حتی حاضر نشد  زنانی را که طی دودهه در همه‌ی جنایات رژیم دست داشته‌اند، وارد کابینه‌اش کند. هم‌چنان‌که تعداد زنان  در مجلس ششم که اسم آن را گذاشته‌اند مجلس اصلاحات به‌همان اندازه کم هستند که در مجلس پنجم بودند. در این خصوص، پروفسور موریس دنبی کاپیتورن، نماینده ویژه‌ی کمیسیون حقوق بشر ملل‌متحد، در گزارش میاندوره‌ای خود به‌مجمع عمومی ملل متحد در پائیز ۱۳۷۸  می‌نویسد:  


«زنان و اقليت‌ها كماكان در قانون  و عمل به‌طور جدي مورد تبعيض قرار  مي‌گيرند. نه قوه‌ی مجريه و نه قوه‌ی مقننه، نقش پيشتاز براي لغو موانع قانوني و  اجتماعي در اين زمينه را ايفا نكرده‌اند» 
«زنان و اقلیت‌ها کماکان در قانون  و عمل به‌طور جدی مورد تبعیض قرار  می‌گیرند. نه قوه‌ی مجریه و نه قوه‌ی مقننه، نقش پیشتاز برای لغو موانع قانونی و  اجتماعی در این زمینه را ایفا نکرده‌اند»


=== قوانين تبعيض‌گرايانه‌ی جديد علیه زنان ===
=== قوانین تبعیض‌گرایانه‌ی جدید علیه زنان ===
تبعيض مورد اشاره نماينده‌ی ويژه از قانون اساسي رژيم ایران شروع شده و در تمامي قوانين جزايي و مدني اعمال شده است. تصويب قوانين زن‌ستيزانه يا دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها و آيين‌نامه‌هاي دولتي در مجلس جمهوری اسلامی يا هيأت دولت در دوران محمد خاتمي نيز ادامه داشته است.
تبعیض مورد اشاره نماینده‌ی ویژه از قانون اساسی رژیم ایران شروع شده و در تمامی قوانین جزایی و مدنی اعمال شده است. تصویب قوانین زن‌ستیزانه یا دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های دولتی در مجلس جمهوری اسلامی یا هیأت دولت در دوران محمد خاتمی نیز ادامه داشته است.


كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو به‌خارج از كشور را رد كرد و با آزاد‌شدن اعزام دانشجويان دختر مخالفت كرد و يكبار ديگر بر اذن پدر يا ولي قانوني براي اعزام دختران دانشجو به‌خارج از كشور تأكيد كرد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲ آذر ۱۳۷۸</ref>  
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو به‌خارج از کشور را رد کرد و با آزادشدن اعزام دانشجویان دختر مخالفت کرد و یکبار دیگر بر اذن پدر یا ولی قانونی برای اعزام دختران دانشجو به‌خارج از کشور تأکید کرد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲ آذر ۱۳۷۸</ref>  


اداره‌ی كل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبيران مرد در دبيرستان‌هاي دخترانه‌ی دولتي و غيرانتفاعي مناطق نوزده گانه‌ی اين شهر را ممنوع اعلام كرد. ممنوعيت حضور معلمان مرد در دبيرستان‌هاي دخترانه، در نشست رؤساي آموزش‌و‌پرورش مناطق نوزده‌گانه‌ی تهران اتخاذ شده  است.<ref>مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸</ref>  
اداره‌ی کل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبیران مرد در دبیرستان‌های دخترانه‌ی دولتی و غیرانتفاعی مناطق نوزده گانه‌ی این شهر را ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت حضور معلمان مرد در دبیرستان‌های دخترانه، در نشست رؤسای آموزش‌وپرورش مناطق نوزده‌گانه‌ی تهران اتخاذ شده  است.<ref>مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸</ref>  


براساس دستورالعمل شوراي نظارت اداره‌ی كل آموزش و پرورش تهران، تدريس دبيران غير هم‌جنس در آموزشگاه‌هاي علمي آزاد زبان، غيرمجاز است. به گزارش روابط عمومي ادارهٌ كل آموزش و پرورش تهران، حضور دبيران زن در كلاس‌هاي پسران ۱۰ سال اكيداً ممنوع است وحضور آقايان نيز در كلاس‌هاي دختران مجاز نيست.<ref>مجله زنان، مرداد ۱۳۷۷</ref>
براساس دستورالعمل شورای نظارت اداره‌ی کل آموزش و پرورش تهران، تدریس دبیران غیر هم‌جنس در آموزشگاه‌های علمی آزاد زبان، غیرمجاز است. به گزارش روابط عمومی ادارهٌ کل آموزش و پرورش تهران، حضور دبیران زن در کلاس‌های پسران ۱۰ سال اکیداً ممنوع است وحضور آقایان نیز در کلاس‌های دختران مجاز نیست.<ref>مجله زنان، مرداد ۱۳۷۷</ref>


به‌موجب طرح الحاق يك بند ويك تبصره به ماده‌ی شش، فصل چهارم قانون مطبوعات، كه در شور دوم تصويب شد، تحقير و توهين به‌جنس زن، تبليغات، تشريفات و تجملات نا‌مشروع و غير‌قانوني و طرح مطالبي كه موجب تضاد ميان زن‌ و ‌مرد از طريق غير‌شرعي درمطبوعات كشور مي‌شود، قابل مجازات خواهد بود.تصويب اين قانون در پي سلسله مقالاتي بود كه  اشاراتي تلويحي به  بحث پيرامون برابري زن و مرد  كرده بودند.<ref>ایرنا، ۱۰ آبان ۱۳۷۷</ref>
به‌موجب طرح الحاق یک بند ویک تبصره به ماده‌ی شش، فصل چهارم قانون مطبوعات، که در شور دوم تصویب شد، تحقیر و توهین به‌جنس زن، تبلیغات، تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی و طرح مطالبی که موجب تضاد میان زن و مرد از طریق غیرشرعی درمطبوعات کشور می‌شود، قابل مجازات خواهد بود. تصویب این قانون در پی سلسله مقالاتی بود که  اشاراتی تلویحی به  بحث پیرامون برابری زن و مرد  کرده بودند.<ref>ایرنا، ۱۰ آبان ۱۳۷۷</ref>


روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصويب تبصره‌‌اي راه را براي اجراي طرح انطباق امور اداري و فني موسسه‌هاي پزشكي با موازين شرع مقدس يا جداسازي جنسي بيمارستان‌ها هموار كرد. اين قانون جنايت‌كارانه بيش از هر چيز حاكي از زن‌ستيزي حاکمان نظام جمهوری اسلامی مي‌باشد. در شرايطي كه هر روز گروه زيادي از زنان و كودكان ايراني به‌دليل فقدان پزشك و امكانات پزشكي جان خود را از دست مي‌دهند، اجراي اين طرح قربانيان بسيار بيشتري در ميان زنان و كودكان برجاي خواهد گذاشت.<ref>رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref>
روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصویب تبصره‌ای راه را برای اجرای طرح انطباق امور اداری و فنی موسسه‌های پزشکی با موازین شرع مقدس یا جداسازی جنسی بیمارستان‌ها هموار کرد. این قانون جنایت‌کارانه بیش از هر چیز حاکی از زن‌ستیزی حاکمان نظام جمهوری اسلامی می‌باشد. در شرایطی که هر روز گروه زیادی از زنان و کودکان ایرانی به‌دلیل فقدان پزشک و امکانات پزشکی جان خود را از دست می‌دهند، اجرای این طرح قربانیان بسیار بیشتری در میان زنان و کودکان برجای خواهد گذاشت.<ref>رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref>


حداقل سن براي ازدواچ دختران كماكان ۹ سال و براي پسران ۱۵ سال توسط شوراي نگهبان مجددا تاييد شد.<ref>روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹</ref>
حداقل سن برای ازدواچ دختران کماکان ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال توسط شورای نگهبان مجددا تایید شد.<ref>روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹</ref>


سهيلا جلودار زاده عضو هيأت رئيسه‌ی مجلس در فروردين ۱۳۷۷ اذعان کرد که هم‌اكنون ازدواجهايي حتي در سن ۹ سال براي دختران حتي با مرداني ۹۰ سال رخ مي‌دهد.<ref>روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷</ref> 
سهیلا جلودار زاده عضو هیأت رئیسه‌ی مجلس در فروردین ۱۳۷۷ اذعان کرد که هم‌اکنون ازدواجهایی حتی در سن ۹ سال برای دختران حتی با مردانی ۹۰ سال رخ می‌دهد.<ref>روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷</ref>  


شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي كه تحت رياست محمد خاتمي است، پيوستن رژيم ایران به‌كنوانسيون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعيض عليه زنان را رد كرد. مادهٌ  مصوب در چهارصد‌و‌سيزدهمين جلسه شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي در تاريخ ۱۴ بهمن۱۳۷۶، به‌دنبال تصميم سيصد و نود و پنجمين جلسه شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي كه تصميم گرفت هيأتي را براي تحقيق پيرامون پيوستن يا نپيوستن جمهوري اسلامي ايران به‌كنوانسيون لغو هر نوع تبعيض عليه زنان، مشخص سازد، نامه‌ی  مورخ ۲۱ مهر ۱۳۷۷، توسط دبير شورا مورد بحث قرارگرفت و اين شورا با پيوستن جمهوري اسلامي ايران به‌اين كنوانسيون مخالفت كرد.<ref>ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹</ref>  
شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که تحت ریاست محمد خاتمی است، پیوستن رژیم ایران به‌کنوانسیون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعیض علیه زنان را رد کرد. مادهٌ  مصوب در چهارصدوسیزدهمین جلسه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۱۴ بهمن۱۳۷۶، به‌دنبال تصمیم سیصد و نود و پنجمین جلسه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که تصمیم گرفت هیأتی را برای تحقیق پیرامون پیوستن یا نپیوستن جمهوری اسلامی ایران به‌کنوانسیون لغو هر نوع تبعیض علیه زنان، مشخص سازد، نامه‌ی  مورخ ۲۱ مهر ۱۳۷۷، توسط دبیر شورا مورد بحث قرارگرفت و این شورا با پیوستن جمهوری اسلامی ایران به‌این کنوانسیون مخالفت کرد.<ref>ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹</ref>  


=== آموزش و اشتغال زنان در دوره‌ی محمد خاتمی ===
=== آموزش و اشتغال زنان در دوره‌ی محمد خاتمی ===
به‌رغم تمامي ‌شعارهاي محمد خاتمي و مقام‌هاي رژيم ایران در خصوص بهبود امكانات آموزشي و افزايش فرصت‌هاي شغلي براي زنان، به‌دليل تبعيضي كه هم نهادينه شده و هم لباس قانوني برخود گرفته است، زنان به‌نحو بارزي در هر دو زمينه مورد تبعيض قرار گرفته‌اند.
به‌رغم تمامی شعارهای محمد خاتمی و مقام‌های رژیم ایران در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی برای زنان، به‌دلیل تبعیضی که هم نهادینه شده و هم لباس قانونی برخود گرفته است، زنان به‌نحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفته‌اند.


مشاور وزير آموزش و پرورش در امور زنان اعلام كرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصيل را دختران در گروه‌هاي سني ۱۱ تا ۱۶ سال تشكيل مي‌دهند و اين نشان‌دهنده‌ی نابرابري بسيار زياد است. ميزان ترك تحصيل دختران در دوره‌ی ابتدايي نيز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پيشرفت تحصيلي دختران بيشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref>  
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصیل را دختران در گروه‌های سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل می‌دهند و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دوره‌ی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref>  


اشرف بروجردي، مديركل امور بانوان وزارت كشور نیز اعتراف کرد که هم اكنون دوميليون دختر ۷ تا ۸۱ ساله‌ی‌ ايراني امكان حضور در كلاس‌هاي درس را ندارند. وي در نشست اعضاي كميسيون بانوان استان بوشهر عوامل اين معضل را مشكلات فرهنگي حاكم در برخي مناطق روستايي، تنگ‌ناهاي اقتصادي و اشتغال اين افراد براي كمك هزينه‌ خانواده ذكر كرد.<ref>روزنامه همشهری، ۲۹ خرداد ۱۳۷۹</ref>  
اشرف بروجردی، مدیرکل امور بانوان وزارت کشور نیز اعتراف کرد که هم اکنون دومیلیون دختر ۷ تا ۸۱ ساله‌ی ایرانی امکان حضور در کلاس‌های درس را ندارند. وی در نشست اعضای کمیسیون بانوان استان بوشهر عوامل این معضل را مشکلات فرهنگی حاکم در برخی مناطق روستایی، تنگ‌ناهای اقتصادی و اشتغال این افراد برای کمک هزینه خانواده ذکر کرد.<ref>روزنامه همشهری، ۲۹ خرداد ۱۳۷۹</ref>  


از مجموع ۱۰ ميليون و ۷۱۲ هزار نفر بي‌سواد در سراسر كشور، ۶ ميليون و ۶۰۰  هزار نفر آنان زن هستند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref>  
از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بی‌سواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref>  


فاطمه تندگويان،‌ مشاور وزير آموزش و پرورش و مدير كل امور بانوان كشور در همايش مديران و مشاوران مدارس دختران استان اردبيل گفته بود که متاسفانه به علت كمبود امكانات يك ميليون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصيل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضاي آموزشي دختران ۲۷/۳ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع پسران است و از ۹۱۵ مركز شبانه روزي آموزشي فعال  در كشور تنها يك سوم آن متعلق  به‌دختران است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸</ref>  
فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۲۷/۳ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع پسران است و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی فعال  در کشور تنها یک سوم آن متعلق  به‌دختران است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸</ref>  


متاسفانه از ۴ ميليون و ۳۲۰ هزار دختر دانش‌آموز كه در مقاطع راهنمايي و دبيرستان تحصيل مي‌كنند ۵۴ درصد آنها اوقات فراغت خود را به‌بطالت مي‌گذرانند.<ref>ایرنا، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹</ref>
متاسفانه از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار دختر دانش‌آموز که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می‌کنند ۵۴ درصد آنها اوقات فراغت خود را به‌بطالت می‌گذرانند.<ref>ایرنا، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹</ref>


فاطمه تندگویان تعداد دختران عشاير را در دوره‌ی ابتدايي ۱۴ درصد و در دوره‌ی راهنمايي ۶۸/۲۳ درصد اعلام كرد. بدين‌ترتيب بيش از ۷۶ درصد دختران عشاير از تحصيل در دوره‌ی راهنمايي محروم هستند. تعداد مراكز شبانه‌روزي دختران در سطح كشور تنها ۱۳۰ مركز است، در‌حالي‌كه پسران داراي ۶۱۹ مركز شبانه‌روزي بوده و شهرهاي ايلام و قم نيز شبانه‌روزي ندارند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸</ref>
فاطمه تندگویان تعداد دختران عشایر را در دوره‌ی ابتدایی ۱۴ درصد و در دوره‌ی راهنمایی ۶۸/۲۳ درصد اعلام کرد. بدین‌ترتیب بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دوره‌ی راهنمایی محروم هستند. تعداد مراکز شبانه‌روزی دختران در سطح کشور تنها ۱۳۰ مرکز است، درحالی‌که پسران دارای ۶۱۹ مرکز شبانه‌روزی بوده و شهرهای ایلام و قم نیز شبانه‌روزی ندارند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸</ref>


زهرا شجاعي مشاور محمد خاتمي و رئيس مركز امور مشاركت زنان، اعلام كرد كه از ۵/۲۹ ميليون زنان كشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند… استخدام زنـان در ادارات نسبت‌ به‌‌مردان، به‌رغم تعداد بيشتر زنان فارغ‌التحصيل از مراكز آموزش عالي، تبعيض‌آميز است… برخي مسـئولان با اين نگرش كه‌ مردان بيشتر از زنان در اداره‌ی يك خانواده نقش دارند، در گزينش‌ها جانب مردان رامي‌گيرند..<ref>ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸</ref>
زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرد که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند… استخدام زنان در ادارات نسبت به‌مردان، به‌رغم تعداد بیشتر زنان فارغ‌التحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیض‌آمیز است… برخی مسئولان با این نگرش که مردان بیشتر از زنان در اداره‌ی یک خانواده نقش دارند، در گزینش‌ها جانب مردان رامی‌گیرند.<ref>ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸</ref>


۶۵ درصد از دختران و زناني كه از دانشگاه فارغ‌التحصيل مي‌شوند، خانه‌نشين مي‌شوند و هيچ شغلي پيدا نمي‌كنند. انصاري، رئيس سازمان بهزيستي رژيم، اعلام كرد ۲۹ ‌درصد افراد زير خط فقر كشور را زنان سرپرست خانواده تشكيل مي‌دهند.<ref>ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>  
۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، خانه‌نشین می‌شوند و هیچ شغلی پیدا نمی‌کنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل می‌دهند.<ref>ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>  


از هر ۱۰ زني كه به فحشا كشيده مي‌شود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدي بي‌كاري است.  فرار دختران جوان از خانه به‌ميزان ۳۰ درصد افزايش يافته است.  سن فحشا به زير ۲۰ سال رسيده، برخي از خانواده‌ها به‌دليل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچيزي اجاره مي‌دهند. دختران دبيرستاني با دريافت ۵۰۰۰۰  ريال خود را مي‌فروشند. همواره تعداد بيشتري اجساد متلاشي شده يا سوخته‌ی زنان و دختران جوان كه هيچ هويتي ندارند در گوشه و كنار شهرهايي مانند تهران پيدا مي‌شود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزايش يافته است.<ref>هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref>
از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده می‌شود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بی‌کاری است. فرار دختران جوان از خانه به‌میزان ۳۰ درصد افزایش یافته است. سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانواده‌ها به‌دلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره می‌دهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰ ریال خود را می‌فروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوخته‌ی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا می‌شود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.<ref>هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref>


 ۶ميليون دختربچه از تحصيل محروم هستند.‌۳۰ هزار كودك خياباني فقط در تهران وجود دارند كه ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها مي‌ميرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>
۶میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها می‌میرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>


=== '''سنگسار و اعدام زنان''' ===
=== سنگسار و اعدام زنان ===
يكي از ضد‌انساني‌ترين و زن‌ستيزانه‌ترين ويژگي‌هاي رژيم ایران، اجراي مجازات سنگسار در مورد زنان بوده است. در خصوص عملكرد و قوانين جمهوری اسلامی در اجرای حکم سنگسار، حقوق زنان نه‌تنها به‌طور مساوي، بلكه بيشتر از برابر نسبت به‌مردان اعمال شده است. در حالي كه مردان به هنگام اجراي حكم تا كمر در گودال گذاشته مي شوند، زنان تا سينه هايشان در گودال قرار مي گيرند و به اين وسيله مطلقاً امكان رها‌كردن خود از گودال و بيرون آمدن ندارد. در دوران رياست جمهوري خاتمي ۱۰ زن يا به‌سنگسار محكوم شده يا سنگسار شده‌اند. در تاريخ  ۳۰ ارديبهشت۱۳۸۰،‌ يك زن ۳۵ ساله  پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوين تهران  سنگسار شد.<ref>روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>  
یکی از ضدانسانی‌ترین و زن‌ستیزانه‌ترین ویژگی‌های رژیم ایران، اجرای مجازات سنگسار در مورد زنان بوده است. در خصوص عملکرد و قوانین جمهوری اسلامی در اجرای حکم سنگسار، حقوق زنان نه‌تنها به‌طور مساوی، بلکه بیشتر از برابر نسبت به‌مردان اعمال شده است. در حالی که مردان به هنگام اجرای حکم تا کمر در گودال گذاشته می شوند، زنان تا سینه هایشان در گودال قرار می گیرند و به این وسیله مطلقاً امکان رهاکردن خود از گودال و بیرون آمدن ندارد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۱۰ زن یا به‌سنگسار محکوم شده یا سنگسار شده‌اند. در تاریخ  ۳۰ اردیبهشت۱۳۸۰، یک زن ۳۵ ساله  پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوین تهران  سنگسار شد.<ref>روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>  


به گزارش روزنامه‌ی همبستگي، ديوان‌عالي كشور، حكم سنگسار يك زن  ۳۸ ساله را مورد تأييد قرار داد.<ref>روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref> روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سه‌زن نگون‌بخت ديگر به‌دست پاسداران  به‌طرز فجيعي سنگسار شدند. قربانيان اين جنايت هولناك به‌طور همزمان و همراه با سه‌مرد در ميدان عمومي شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، ديوان‌عالي كشور  حكم سنگسار زني به‌نام مريم را مورد تأييد قرار داد. وي هم‌چنين به ۱۵ سال حبس محكوم شده بود.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸</ref> روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷،  زن جوان ۲۰ ساله‌اي در ايلام سنگسار شد، اما در غسال‌خانه به‌هوش آمد؛ او توسط پاسداران رژيم ایران دوباره دستگير و به مراكز سركوب منتقل شد.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹</ref>  
به گزارش روزنامه‌ی همبستگی، دیوان‌عالی کشور، حکم سنگسار یک زن  ۳۸ ساله را مورد تأیید قرار داد.<ref>روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref> روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سه‌زن نگون‌بخت دیگر به‌دست پاسداران  به‌طرز فجیعی سنگسار شدند. قربانیان این جنایت هولناک به‌طور همزمان و همراه با سه‌مرد در میدان عمومی شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، دیوان‌عالی کشور  حکم سنگسار زنی به‌نام مریم را مورد تأیید قرار داد. وی هم‌چنین به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸</ref> روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷، زن جوان ۲۰ ساله‌ای در ایلام سنگسار شد، اما در غسال‌خانه به‌هوش آمد؛ او توسط پاسداران رژیم ایران دوباره دستگیر و به مراکز سرکوب منتقل شد.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹</ref>  


=== '''اعدام زنان در ملأ عام''' ===
=== اعدام زنان در ملأ عام ===
اعدام  زنان در ملأعام،  فراز جديد و بي‌سابقه‌يي از شقاوت و زن‌ستيزي رژيم ایران است كه كمتر نمونه‌اي در دنياي معاصر براي آن مي‌توان يافت. در آستانه‌ی عيد نوروز۱۳۸۰، رژيم ایران ۵ تن، از جمله يك زن، به‌نام فريبا تاجياني‌امامقلي را در منطقه‌ی خاك سفيد تهران، در ملأعام با جراثقال به‌دار آويخت. وي كه به‌هنگام اعدام ۳۰ سال بيشتر نداشت، يكي از صدها قرباني بود كه در منطقه‌ی محروم خاك سفيد در شرق تهران زندگي مي‌كرد و در ۴ اسفند ۱۳۷۷، در جريان يورش نيروي انتظامي دستگير شد.<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۱۲ مهر ۱۳۷۷</ref>
اعدام  زنان در ملأعام،  فراز جدید و بی‌سابقه‌یی از شقاوت و زن‌ستیزی رژیم ایران است که کمتر نمونه‌ای در دنیای معاصر برای آن می‌توان یافت. در آستانه‌ی عید نوروز۱۳۸۰، رژیم ایران ۵ تن، از جمله یک زن، به‌نام فریبا تاجیانی‌امامقلی را در منطقه‌ی خاک سفید تهران، در ملأعام با جراثقال به‌دار آویخت. وی که به‌هنگام اعدام ۳۰ سال بیشتر نداشت، یکی از صدها قربانی بود که در منطقه‌ی محروم خاک سفید در شرق تهران زندگی می‌کرد و در ۴ اسفند ۱۳۷۷، در جریان یورش نیروی انتظامی دستگیر شد.<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۱۲ مهر ۱۳۷۷</ref>


در حاکمیت  نظام جمهوری اسلامی، خودكشي از ابعاد بي‌سابقه‌اي برخوردار است. اين مسأله در مورد زنان كه لبه‌ی تيز ستم متوجه آن‌هاست، ضريب مي‌خورد و آمار و ارقام سرسام‌آوري از ابعاد خودكشي و خودسوزي زنان در نشريات دولتي منعكس گرديده است. فشارهاي خردكننده‌ی زندگي، هر روز شمار بيشتري از مردم را به‌دست‌شستن از زندگي و خودكشي وا‌مي‌دارد. آمار و ارقام خودكشي در ايران و به‌خصوص افزايش شتابان آن، هولناك و تكان‌دهنده است. براساس آمار منتشر شده توسط روزنامه‌هاي رژيم ایران ‌كه بسيار پايين‌تر از واقعيت است‌، نرخ خودكشي در ايران به‌طور متوسط ۲۵ تا ۳۰ در يك‌صد هزار نفر است. اين آمار بالاترين حد بحران خودكشي در جهان است، زيرا متوسط آمار خودكشی در جهان حدود ۱۱ تا ۱۲ در يك‌صدهزار نفر است. بيشترين كساني كه در ايران روزانه دست به خودكشي مي‌زنند، زنان و دختران هستند. فاطمه تندگويان، مشاور آموزش و پرورش رژيم ایران در امور زنان، اذعان کرد که ميل به‌ خودكشي در تهران، روزانه‌ ۲ نفر است كه‌ اين امر در ۸  نفر به‌‌وقوع مي‌پيوندد كه‌ بيشترين آن‌ها را دختران تشكيل مي‌دهند.<ref>روزنامه رسالت، ۲۲ اسفند ۱۳۷۸</ref>  
در حاکمیت  نظام جمهوری اسلامی، خودکشی از ابعاد بی‌سابقه‌ای برخوردار است. این مسأله در مورد زنان که لبه‌ی تیز ستم متوجه آن‌هاست، ضریب می‌خورد و آمار و ارقام سرسام‌آوری از ابعاد خودکشی و خودسوزی زنان در نشریات دولتی منعکس گردیده است. فشارهای خردکننده‌ی زندگی، هر روز شمار بیشتری از مردم را به‌دست‌شستن از زندگی و خودکشی وامی‌دارد. آمار و ارقام خودکشی در ایران و به‌خصوص افزایش شتابان آن، هولناک و تکان‌دهنده است. براساس آمار منتشر شده توسط روزنامه‌های رژیم ایران که بسیار پایین‌تر از واقعیت است، نرخ خودکشی در ایران به‌طور متوسط ۲۵ تا ۳۰ در یک‌صد هزار نفر است. این آمار بالاترین حد بحران خودکشی در جهان است، زیرا متوسط آمار خودکشی در جهان حدود ۱۱ تا ۱۲ در یک‌صدهزار نفر است. بیشترین کسانی که در ایران روزانه دست به خودکشی می‌زنند، زنان و دختران هستند. فاطمه تندگویان، مشاور آموزش و پرورش رژیم ایران در امور زنان، اذعان کرد که میل به خودکشی در تهران، روزانه ۲ نفر است که این امر در ۸ نفر به‌وقوع می‌پیوندد که بیشترین آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.<ref>روزنامه رسالت، ۲۲ اسفند ۱۳۷۸</ref>  


در اين‌ مورد، دكتر طالبي، معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي كشور نیز اعتراف کرد که خودكشي در سال ۱۳۷۷، نسبت به‌سال ۱۳۷۶، بيش از ۱۰۹ درصد رشد داشته است؛ به‌طوري كه رقم خودكشي در اصفهان از كشور ژاپن كه بالاترين ميزان خودكشي را در جهان دارد بالاتر رفته است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>
در این مورد، دکتر طالبی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعتراف کرد که خودکشی در سال ۱۳۷۷، نسبت به‌سال ۱۳۷۶، بیش از ۱۰۹ درصد رشد داشته است؛ به‌طوری که رقم خودکشی در اصفهان از کشور ژاپن که بالاترین میزان خودکشی را در جهان دارد بالاتر رفته است.<ref>روزنامه رسالت، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>


دكتر سيروس كاظمي، مدير كل بهزيستي استان لرستان، در رابطه با آمار خود‌سوزي زنان و دختران استان لرستان اعلام کرد، تنها در سه ماهه‌ی نخست سال ۱۳۹۷، در يكي از شهرستان‌هاي لرستان ۴۳ مورد اقدام به خودكشي و ۲۳ مورد خودكشي موفق وجود داشته است كه ۲۰ مورد آن‌ها خودسوزي بوده است. اين آمار براي يك شهرستان ۲۰۰ هزار نفري، آمار وحشتناكي است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>  
دکتر سیروس کاظمی، مدیر کل بهزیستی استان لرستان، در رابطه با آمار خودسوزی زنان و دختران استان لرستان اعلام کرد، تنها در سه ماهه‌ی نخست سال ۱۳۹۷، در یکی از شهرستان‌های لرستان ۴۳ مورد اقدام به خودکشی و ۲۳ مورد خودکشی موفق وجود داشته است که ۲۰ مورد آن‌ها خودسوزی بوده است. این آمار برای یک شهرستان ۲۰۰ هزار نفری، آمار وحشتناکی است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>  


هفته‌نامه‌ی مبين نيز در گزارش تكان‌دهنده‌اي درباره‌ی خودكشي به‌آمار و ارقام وحشتناكي نسبت‌به روند تصاعدي افزايش خودكشي اشاره مي‌كند. زنان ايراني در معرض آسيب‌هاي اجتماعي فراواني قرار دارند. اين آسيب‌ها نيز سبب شده كه سهم زنان از خودكشي نسبت ‌به‌ مردان بيشتر باشد.  برای مثال، ۸۱ درصد از كساني كه تنها در استان ايلام اقدام به‌خودكشي نموده‌اند، زنان بوده‌اند. مطابق آمار، زنان چهار برابر مردان دست به‌خودسوزي مي‌زنند. به نوشته‌ی این هفته‌نامه در سال ۱۳۷۶، تنها در ايلام  ۳۳۸ مورد اقدام به‌خودكشي گزارش شده كه معادل ۶۸ نفر در هر صدهزار نفر است كه چند برابر بالاتر از سطح خودكشي در جهان است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>
هفته‌نامه‌ی مبین نیز در گزارش تکان‌دهنده‌ای درباره‌ی خودکشی به‌آمار و ارقام وحشتناکی نسبت‌به روند تصاعدی افزایش خودکشی اشاره می‌کند. زنان ایرانی در معرض آسیب‌های اجتماعی فراوانی قرار دارند. این آسیب‌ها نیز سبب شده که سهم زنان از خودکشی نسبت به مردان بیشتر باشد. برای مثال، ۸۱ درصد از کسانی که تنها در استان ایلام اقدام به‌خودکشی نموده‌اند، زنان بوده‌اند. مطابق آمار، زنان چهار برابر مردان دست به‌خودسوزی می‌زنند. به نوشته‌ی این هفته‌نامه در سال ۱۳۷۶، تنها در ایلام  ۳۳۸ مورد اقدام به‌خودکشی گزارش شده که معادل ۶۸ نفر در هر صدهزار نفر است که چند برابر بالاتر از سطح خودکشی در جهان است.<ref>هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹</ref>


یکی ازعوامل مهمي كه سبب خودكشي زنان در كشور است، درصد بالاي افسردگي درميان آنان است. اگرچه ۵۰ درصد از كساني كه دراثر خودكشي زندگي خود را از دست مي‌دهند، مبتلا به‌افسردگي‌اند ولي در اين بين، زنان دو‌برابر مردان دچار افسردگي مي‌شوند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ خرداد ۱۳۷۷</ref>  
یکی ازعوامل مهمی که سبب خودکشی زنان در کشور است، درصد بالای افسردگی درمیان آنان است. اگرچه ۵۰ درصد از کسانی که دراثر خودکشی زندگی خود را از دست می‌دهند، مبتلا به‌افسردگی‌اند ولی در این بین، زنان دوبرابر مردان دچار افسردگی می‌شوند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ خرداد ۱۳۷۷</ref>  


از عوامل ديگر مورد اشاره‌ی متخصصان در خصوص علل خودكشي زنان ايراني، ازدواج‌هاي اجباري دختران يا زناني است كه به‌هردليل از همسران خود جدا شده‌اند. خصوصاً اگر اين زنان بخواهند ازدواج مجددي داشته باشند، مشكلات فراواني پيش‌روي خواهند داشت. در عين‌حال كه اين‌گونه زنان به‌دليل نداشتن حمايت‌هاي مادي ازسوي ارگان يا مؤسسه‌ی دولتي، پس‌از جدايي همسر يا فوت همسر، عملاً قادر به تأمين هزينه‌هاي سنگين زندگي خود نبوده و ازدواج مجدد تنها راه باقي‌مانده برايشان تلقي مي‌گردد. حقارت‌هايي كه اين زنان بايد متحمل شوند خصوصاً اگر بچه‌اي نيز از ازدواج اول خود داشته باشند، براي تمام زنان قابل تحمل نيست. پايين بودن سن ازدواج كه طبق قانون نظام جمهوری اسلامی، دختران ۹ ساله نيز مي‌توانند ازدواج كنند، مي‌تواند از ديگر علل خودكشي دختران باشد، چرا كه اين دختران به‌سن بلوغ فكري و اجتماعي نرسيده‌اند و هنگامي كه پاي به‌عرصه‌ی زندگي اجتماعي مي‌گذارند، عملاً با مسائل پيچيده‌ی اجتماعي روبه‌رو خواهند شد كه اين مسأله نيز زمينه‌ی مساعدي براي بروز پديده‌ی خودكشي در ميان اين افراد مي‌باشد. هم‌چنين معضلات مربوط به ‌زنان بيوه و تأمين زندگي مادي آنان كه بر دوش خود زنان است؛ و فشاري روحي و جسمي كه بر چنين زناني وارد مي‌آيد، زمينه‌هاي ديگري براي اقدام به‌خودكشي است. آمار و ارقام سرسام‌آور مربوط به خودكشي اگر چه بسيار تكان‌دهنده‌اند، اما به تنهائي قادر نيستند وخامت وضعيت و عمق فاجعه‌ی موجود را نشان دهند.<ref>کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران</ref>
از عوامل دیگر مورد اشاره‌ی متخصصان در خصوص علل خودکشی زنان ایرانی، ازدواج‌های اجباری دختران یا زنانی است که به‌هردلیل از همسران خود جدا شده‌اند. خصوصاً اگر این زنان بخواهند ازدواج مجددی داشته باشند، مشکلات فراوانی پیش‌روی خواهند داشت. در عین‌حال که این‌گونه زنان به‌دلیل نداشتن حمایت‌های مادی ازسوی ارگان یا مؤسسه‌ی دولتی، پس‌از جدایی همسر یا فوت همسر، عملاً قادر به تأمین هزینه‌های سنگین زندگی خود نبوده و ازدواج مجدد تنها راه باقی‌مانده برایشان تلقی می‌گردد. حقارت‌هایی که این زنان باید متحمل شوند خصوصاً اگر بچه‌ای نیز از ازدواج اول خود داشته باشند، برای تمام زنان قابل تحمل نیست. پایین بودن سن ازدواج که طبق قانون نظام جمهوری اسلامی، دختران ۹ ساله نیز می‌توانند ازدواج کنند، می‌تواند از دیگر علل خودکشی دختران باشد، چرا که این دختران به‌سن بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده‌اند و هنگامی که پای به‌عرصه‌ی زندگی اجتماعی می‌گذارند، عملاً با مسائل پیچیده‌ی اجتماعی روبه‌رو خواهند شد که این مسأله نیز زمینه‌ی مساعدی برای بروز پدیده‌ی خودکشی در میان این افراد می‌باشد. هم‌چنین معضلات مربوط به زنان بیوه و تأمین زندگی مادی آنان که بر دوش خود زنان است؛ و فشاری روحی و جسمی که بر چنین زنانی وارد می‌آید، زمینه‌های دیگری برای اقدام به‌خودکشی است. آمار و ارقام سرسام‌آور مربوط به خودکشی اگر چه بسیار تکان‌دهنده‌اند، اما به تنهائی قادر نیستند وخامت وضعیت و عمق فاجعه‌ی موجود را نشان دهند.<ref>کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران</ref>


۴ خواهر يك خانواده‌ی محروم در يكي از روستاهاي داراب فارس، بر اثر فقر مالي خودسوزي كردند. سه تن از آنان در جريان اين خودسوزي به طرز دل‌خراشي جان باختند. اين ۴ خواهر كه به ترتيب ۱۵، ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند پدر خود را از دست داده بودند.<ref>رسانه‌های رژیم ایران، ۲۰ شهریور ۱۳۷۹</ref>
۴ خواهر یک خانواده‌ی محروم در یکی از روستاهای داراب فارس، بر اثر فقر مالی خودسوزی کردند. سه تن از آنان در جریان این خودسوزی به طرز دل‌خراشی جان باختند. این ۴ خواهر که به ترتیب ۱۵، ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند پدر خود را از دست داده بودند.<ref>رسانه‌های رژیم ایران، ۲۰ شهریور ۱۳۷۹</ref>


به‌گفته‌ی يك دانشيار دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بيماري كه سالانه به‌بخش مسمومين اين مركز پزشكي مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسموميت‌ها خودكشي است.<ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹</ref>  
به‌گفته‌ی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه به‌بخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیت‌ها خودکشی است.<ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹</ref>  


=== '''خشونت عليه زنان در دوران محمد خاتمی''' ===
=== خشونت علیه زنان در دوران محمد خاتمی ===
در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی، خشونت عليه زنان كماكان ادامه يافته است. بالاترين مقام‌هاي رژيم ایران و مراجع مذهبي به‌زدن زن براي ادب‌كردن و مطيع‌كردن او توصيه مي‌كنند و راه فرار از مجازات را نيز به مردان نشان مي‌دهند. حسين موسوي تبريزي، يك آخوند بلند پايه‌ی رژيم ایران، توصیه کرده است که زن خود را طوري بزنيد كه اثري بر بدن او باقي نگذارد. روزنامه ايران،  ۲۵ مهر۱۳۹۷  
در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، خشونت علیه زنان کماکان ادامه یافته است. بالاترین مقام‌های رژیم ایران و مراجع مذهبی به‌زدن زن برای ادب‌کردن و مطیع‌کردن او توصیه می‌کنند و راه فرار از مجازات را نیز به مردان نشان می‌دهند. حسین موسوی تبریزی، یک آخوند بلند پایه‌ی رژیم ایران، توصیه کرده است که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد. روزنامه ایران،  ۲۵ مهر۱۳۹۷  


روزنامه‌هاي دولتي هر روز گزارش‌هاي تكان‌دهنده‌اي را از دستگيري‌هاي گسترده‌ی زنان، اذيت و آزار آنان و تجاوز و قتل‌هاي فجيع  را درج مي‌كنند.  روزنامه‌ی حكومتي ايران نوشته بود كه هر شش روز يك بار يك زن در تهران مورد تجاوز قرار مي‌گيرد يا به‌قتل مي‌رسد. همين روزنامه خبر داده بود كه  ظرف شش ماه اخير اجساد ۳۰ زن در پايتخت كشف شده است كه همه‌ی آنها به‌شدت شكنجه شده و مورد تجاوز قرارگرفته بودند .  روزنامه قدس، ۱۹ فروردين ۱۳۸۰
روزنامه‌های دولتی هر روز گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای را از دستگیری‌های گسترده‌ی زنان، اذیت و آزار آنان و تجاوز و قتل‌های فجیع  را درج می‌کنند. روزنامه‌ی حکومتی ایران نوشته بود که هر شش روز یک بار یک زن در تهران مورد تجاوز قرار می‌گیرد یا به‌قتل می‌رسد. همین روزنامه خبر داده بود که  ظرف شش ماه اخیر اجساد ۳۰ زن در پایتخت کشف شده است که همه‌ی آنها به‌شدت شکنجه شده و مورد تجاوز قرارگرفته بودند. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰


روز يكشنبه، ۱۱ دي‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دليل شركت در جشن سال نو مسيحي و  به‌اتهام پوشيدن لباس‌هاي غربي دستگير و به‌ زندان اوين منتقل كردند.  پس از تشكيل دادگاه‌هاي چند دقيقه‌اي  شماري از آنان، از جمله زنان دستگير شده را، هريك ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه قدس، ۱۹ فروردين ۱۳۸۰
روز یکشنبه، ۱۱ دی‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و  به‌اتهام پوشیدن لباس‌های غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای  شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰


هم‌چنين، رسانه‌هاي رژيم ایران از سلسله قتل‌هاي هولناك زنان  در مشهد، بجنورد، تهران و برخي ديگر از شهرها خبر داده‌اند. واكنش برخي روزنامه‌ها در قبال اين قتل‌هاي زنجيره‌اي، آشكارا در جهت حمايت و تأئيد اين جنايت‌ها و عوامل دست‌اندركار آن‌هاست. اين روزنامه‌ها و مقام‌ها، از قربانيان با‌عناويني از قبيل زنان ولگرد، زنان داراي سوابق كيفري در زمينه مسائل منكراتي، زناني با سوابق سوءاخلاقي و اجتماعي و امثال این‌ها  نام مي‌برند. روزنامه‌ی قدس با لحن كاملاً حمايت‌آميزي در قبال قتل‌هاي زنجيره‌اي زنان نگون‌بخت همه‌ی آن‌ها را داراي سوابق سوء كيفري معرفي كرد. روزنامه قدس، ۱۹ فروردين ۱۳۸۰
هم‌چنین، رسانه‌های رژیم ایران از سلسله قتل‌های هولناک زنان  در مشهد، بجنورد، تهران و برخی دیگر از شهرها خبر داده‌اند. واکنش برخی روزنامه‌ها در قبال این قتل‌های زنجیره‌ای، آشکارا در جهت حمایت و تأئید این جنایت‌ها و عوامل دست‌اندرکار آن‌هاست. این روزنامه‌ها و مقام‌ها، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی و امثال این‌ها  نام می‌برند. روزنامه‌ی قدس با لحن کاملاً حمایت‌آمیزی در قبال قتل‌های زنجیره‌ای زنان نگون‌بخت همه‌ی آن‌ها را دارای سوابق سوء کیفری معرفی کرد. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰


سرتيپ پاسدار حامد، سرپرست نيروي انتظامي خراسان، با همين لحن تأئيدآميز در قبال اين قتل‌ها گفت:
سرتیپ پاسدار حامد، سرپرست نیروی انتظامی خراسان، با همین لحن تأئیدآمیز در قبال این قتل‌ها گفت:


«که اولياي دم و اقوام مقتولان همگي اتفاق نظر دارند كه مقتولان معتاد، منحرف و ولگرد و از خانواده طرد شده بودند.گفته مي‌شود، برخي از شهروندان مشهدي با نوعي استقبال تلويحي از ماجرا معتقدند وجود يك سري ناهنجاري‌ها و رفتارهاي زشت و خلاف اخلاق در شهر مقدس مشهد، مي‌تواند به واكنش‌هاي اين چنيني منجر شده باشد». روزنامه قدس، ۱۹ فروردين ۱۳۸۰
«که اولیای دم و اقوام مقتولان همگی اتفاق نظر دارند که مقتولان معتاد، منحرف و ولگرد و از خانواده طرد شده بودند. گفته می‌شود، برخی از شهروندان مشهدی با نوعی استقبال تلویحی از ماجرا معتقدند وجود یک سری ناهنجاری‌ها و رفتارهای زشت و خلاف اخلاق در شهر مقدس مشهد، می‌تواند به واکنش‌های این چنینی منجر شده باشد». روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰


سرنوشت تلخ و دردناك اين زنان گوشه‌اي از ظلم و تبعيض حكومت جمهور اسلامی را برملا مي‌كند. آنان كه  بين ۲۰ تا ۴۵ سال سن داشتند، همگي بيوه بوده و هيچ  منزل، شغل يا مبنع درآمد مشخصي نداشتند و اكثراً در خيابان‌ها زندگي مي‌كردند.
سرنوشت تلخ و دردناک این زنان گوشه‌ای از ظلم و تبعیض حکومت جمهور اسلامی را برملا می‌کند. آنان که  بین ۲۰ تا ۴۵ سال سن داشتند، همگی بیوه بوده و هیچ  منزل، شغل یا مبنع درآمد مشخصی نداشتند و اکثراً در خیابان‌ها زندگی می‌کردند.


كشتار دردناك زنان بي‌پناه مشهد، تنها نمونه از جنايات رژيم ایران عليه زنان ميهن ما نيست. مطابق جنایتی که افشا شد، آخوند كاظم منتظر‌مقدم، رئيس دادگاه انقلاب كرج و شماري از  مسئولان ادارات دولتي و نهادهاي حكومتي كرج، به‌بهانه سرپرستي از دختران فراري، ده‌ها دختر جوان را  مورد سوء‌استفاده‌هاي جنسي رذيلانه قرار داده بودند روزنامه ايران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸
کشتار دردناک زنان بی‌پناه مشهد، تنها نمونه از جنایات رژیم ایران علیه زنان میهن ما نیست. مطابق جنایتی که افشا شد، آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از  مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، به‌بهانه سرپرستی از دختران فراری، ده‌ها دختر جوان را  مورد سوءاستفاده‌های جنسی رذیلانه قرار داده بودند روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸


در پي اين رسوايي تعدادي از كارگزاران رژيم ایران دستگير شده و كارشان به دادگاه كشيده شد. در همين رابطه از اواسط دي‌ماه ۱۳۷۹،  در شعبه‌ی اول دادگاه عمومي تهران، پرونده بنياد حمايت و هدايت واحد كرج و موسسه گل يأس، زير نظر قاضي سيدهادي حسيني فعال شد!. اين مركز فساد در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستي از دختران فراري، توسط محسن رفيقدوست، رئيس بنياد موسوم به بنياد مستضعفان و آخوند مهدوي كني، تأسيس شد و زير نظارت بنياد هدايت و حمايت اسلامي تهران كه خود زير نظارت مهدوي كني و مديريت محسن رفيقدوست است، قرار گرفت. محسن رفيقدوست، كه رياست بنياد جانبازان را هم به‌عهده داشت، مجوز تشكيل واحد كرج اين بنياد را به حاج محمد مهين خاكي، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران، كه از معلولان ۷۰ درصدي است، داد. در مركز گل يأس، حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان كه به‌طور عموم  زير ۱۸ سال سن داشتند، نگهداري مي‌شدند. ماجراي افتضاحات اين مركز هنگامي از پرده بيرون افتاد كه تعدادي از مقام‌هاي اين مركز، از جمله شكاري، رئيس زندان رجايي شهر، و منتظر مقدم، رئيس دادگاه انقلاب، به‌بيماري ايدز دچار  مي‌شوند و…
در پی این رسوایی تعدادی از کارگزاران رژیم ایران دستگیر شده و کارشان به دادگاه کشیده شد. در همین رابطه از اواسط دی‌ماه ۱۳۷۹،  در شعبه‌ی اول دادگاه عمومی تهران، پرونده بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شد!. این مرکز فساد در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی، تأسیس شد و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران که خود زیر نظارت مهدوی کنی و مدیریت محسن رفیقدوست است، قرار گرفت. محسن رفیقدوست، که ریاست بنیاد جانبازان را هم به‌عهده داشت، مجوز تشکیل واحد کرج این بنیاد را به حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران، که از معلولان ۷۰ درصدی است، داد. در مرکز گل یأس، حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان که به‌طور عموم  زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری می‌شدند. ماجرای افتضاحات این مرکز هنگامی از پرده بیرون افتاد که تعدادی از مقام‌های این مرکز، از جمله شکاری، رئیس زندان رجایی شهر، و منتظر مقدم، رئیس دادگاه انقلاب، به‌بیماری ایدز دچار  می‌شوند و…


در جريان محاكمه‌ی  پاسدار  اسماعيل افتخاري نصر، رئيس سابق گروه ضربت كميتهٌ منطقه‌ی ۱۲ تهران، فاش شد كه وی و پاسداران تحت امرش، شماري از دختران جوان را ربوده و پس از تجاوز به آن‌ها، اجسادشان را در مناطق مختلف تهران رها مي‌كردند. بر اساس اظهارات شهود، پاسدار افتخاري در يك مورد، سه دختر جوان به‌نام‌هاي، فاطمه، ليلا و معصومه را به همراه ديگر پاسداران ربوده، مورد تجاوز قرار داده و به قتل رسانده است و جسد قربانيان را به‌صورت عريان در بيابان‌هاي اطراف رها كرده است. روزنامه ايران، ۲۷ فروردين ۱۳۹۷
در جریان محاکمه‌ی  پاسدار  اسماعیل افتخاری نصر، رئیس سابق گروه ضربت کمیتهٌ منطقه‌ی ۱۲ تهران، فاش شد که وی و پاسداران تحت امرش، شماری از دختران جوان را ربوده و پس از تجاوز به آن‌ها، اجسادشان را در مناطق مختلف تهران رها می‌کردند. بر اساس اظهارات شهود، پاسدار افتخاری در یک مورد، سه دختر جوان به‌نام‌های، فاطمه، لیلا و معصومه را به همراه دیگر پاسداران ربوده، مورد تجاوز قرار داده و به قتل رسانده است و جسد قربانیان را به‌صورت عریان در بیابان‌های اطراف رها کرده است. روزنامه ایران، ۲۷ فروردین ۱۳۹۷


پاسدار  اسماعيل افتخاري نصر هم‌چنين مردم عادي را زيرعنوان قمارباز دستگير  و  سپس از همسران بازداشت‌شدگان سوء‌استفاده جنسي مي‌كرده است.  روزنامه ايران، ۲۷  فروردين ۱۳۷۹  
پاسدار  اسماعیل افتخاری نصر هم‌چنین مردم عادی را زیرعنوان قمارباز دستگیر  و  سپس از همسران بازداشت‌شدگان سوءاستفاده جنسی می‌کرده است. روزنامه ایران، ۲۷ فروردین ۱۳۷۹  


رژيم آخوندي كه اين پاسدار را به‌خاطر رفع و رجوع رسوايي‌هايش دستگير كرده بود، او را كه مرتكب چندين قتل و تجاوز به عنف و اخاذي و… شده بود، در يك دادگاه نمايشي به ۵ سال زندان محكوم كرد، حال آن كه موارد مشابه را سريعاً در ملأعام اعدام مي‌كند. افتخاري ۶ سال عضو كميته بوده است. پس از رفتن از كميته ارتباطات خود را با تعدادي از مسئولان كه وي را يك عضو انقلابي قلمداد مي‌كردند، ادامه داد. (کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت)
رژیم آخوندی که این پاسدار را به‌خاطر رفع و رجوع رسوایی‌هایش دستگیر کرده بود، او را که مرتکب چندین قتل و تجاوز به عنف و اخاذی و… شده بود، در یک دادگاه نمایشی به ۵ سال زندان محکوم کرد، حال آن که موارد مشابه را سریعاً در ملأعام اعدام می‌کند. افتخاری ۶ سال عضو کمیته بوده است. پس از رفتن از کمیته ارتباطات خود را با تعدادی از مسئولان که وی را یک عضو انقلابی قلمداد می‌کردند، ادامه داد. (کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت)


=== '''فاجعه دختران فراري در دوران محمد خاتمی''' ===
=== فاجعه دختران فراری در دوران محمد خاتمی ===
يكي ديگر از نتايج فاجعه‌بار سياست‌هاي زن‌ستيزانه‌ی حکومت جمهوری اسلامی و سركوب مستمر زنان، پديده‌ی فاجعه‌بار دختران فراري است. در تهران، روزانه  شمار زيادي از دختران از خانه خود فرار مي‌كنند. به‌گفته‌ی يك مقام رژيم ایران در اهواز، در دو ماهه‌ی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر كه از خانه فراري بوده‌اند در اين شهر دستگير شده‌اند. مقام مزبور گفته است اين براي ما تبديل به يك مشكل شده و نمي‌دانيم با آن چكار كنيم. مقام‌هاي زندان زنان اهواز نيز مي‌گويند بند زنان براي نگهداري آن‌ها جا ندارد. يك كارشناس روانشناسي باليني كه به ۵۰ تن از اين دختران مشاوره داده است، درباره‌ی علت اين اوضاع اسفبار می‌گوید:
یکی دیگر از نتایج فاجعه‌بار سیاست‌های زن‌ستیزانه‌ی حکومت جمهوری اسلامی و سرکوب مستمر زنان، پدیده‌ی فاجعه‌بار دختران فراری است. در تهران، روزانه  شمار زیادی از دختران از خانه خود فرار می‌کنند. به‌گفته‌ی یک مقام رژیم ایران در اهواز، در دو ماهه‌ی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر که از خانه فراری بوده‌اند در این شهر دستگیر شده‌اند. مقام مزبور گفته است این برای ما تبدیل به یک مشکل شده و نمی‌دانیم با آن چکار کنیم. مقام‌های زندان زنان اهواز نیز می‌گویند بند زنان برای نگهداری آن‌ها جا ندارد. یک کارشناس روانشناسی بالینی که به ۵۰ تن از این دختران مشاوره داده است، درباره‌ی علت این اوضاع اسفبار می‌گوید:


«مشكلات بچه‌ها ريشه‌دار است. وضعيت نابسامان اقتصادي، مشكلات اجتماعي، فرهنگي و خانوادگي زيادي وجود دارد. اين مشكلات كه خود موجب ناسازگاري و درگيري در خانواده‌هاست، يكي از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه مي‌باشد». بنا‌بر‌آمار غيررسمي، تعداد دختران فراري هميشه بيش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد اين دختران در مقطع سني راهنمايي هستند. يك  پژوهشگر امور زنان در سخنراني خود در مركز مطالعات و تحقيقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حكومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماهه‌ی اول سال جاري، ۷۹ مورد آن را دختران به‌خود اختصاص مي‌دهند. در تحقيقي كه روي ۲۲۴۰ نوجوان دبيرستاني در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به‌كودك‌آزاري جسمي، ۳۳ درصد آزار رواني و ۶/۶ درصد به آزار جنسي در خانه اشاره كرده‌اند كه اين از عوامل فرار دختران است. دوران امروز ۲۴ آبان ۱۳۹۷  
«مشکلات بچه‌ها ریشه‌دار است. وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی وجود دارد. این مشکلات که خود موجب ناسازگاری و درگیری در خانواده‌هاست، یکی از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه می‌باشد». بنابرآمار غیررسمی، تعداد دختران فراری همیشه بیش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد این دختران در مقطع سنی راهنمایی هستند. یک  پژوهشگر امور زنان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماهه‌ی اول سال جاری، ۷۹ مورد آن را دختران به‌خود اختصاص می‌دهند. در تحقیقی که روی ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به‌کودک‌آزاری جسمی، ۳۳ درصد آزار روانی و ۶/۶ درصد به آزار جنسی در خانه اشاره کرده‌اند که این از عوامل فرار دختران است. دوران امروز ۲۴ آبان ۱۳۹۷  


به‌گفته‌ی شهربانو امامي، نماينده‌ی مجلس از اروميه، ۲۵ هزار كودك خياباني در تهران وجود دارد كه بيشتر آن‌ها را دختران تشكيل مي‌دهند. معضلات اجتماعي مانند پديده‌ی فرار دختران و اعتياد روزي دامن همه را خواهد گرفت. خبرگزاري  دانشجويان، ايسنا، ۲۸ شهريور ۱۳۷۹  
به‌گفته‌ی شهربانو امامی، نماینده‌ی مجلس از ارومیه، ۲۵ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارد که بیشتر آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. معضلات اجتماعی مانند پدیده‌ی فرار دختران و اعتیاد روزی دامن همه را خواهد گرفت. خبرگزاری  دانشجویان، ایسنا، ۲۸ شهریور ۱۳۷۹  


بچه‌ها هنگام مواجهه با مشكلات حاد و تحت شرايطي عصبي از خانه بيرون مي‌آيند. باندهاي فساد و قاچاق انسان و موادمخدر كه سرنخ تمامي آن‌ها در دست بالاترين مقام‌هاي رژيم ایران است، در ترمينال‌ها دام گسترده‌اند و به‌محض ورود اين نوجوانان با سوء‌استفاده از بي‌پناهي و سردرگمي و ساده‌لوحي آن‌ها شكارشان كرده و آنها را با‌فريبكاري به‌راهي مي‌كشانند كه انتهايي جز نيستي و نابودي ندارد. بسياري از اين دختران، در نهايت دستگير و سر‌از زندان‌هاي حکومت در مي‌آورند. آخوند مولايي نيا، معاون فرهنگي تربيتي سازمان زندان‌ها درباره‌ی اين وضعيت اسفبار اذعان کرد که از همه‌ی كساني كه به‌عفاف، غيرت و شرافت فكر مي‌كنند، استمداد مي‌طلبيم. بنياد خانواده در حال فروپاشي است. در هر ۵۹ ثانيه يك نفر وارد زندان مي‌شود كه سه تا چهار درصد آنها زن هستند، ما در يك بحران جدي افتاده‌ايم كه پايگاه بزرگ خانواده را تهديد مي‌كند… اطلاع يافتن از وضعيت دختران ۱۵ تا ۱۸ ساله‌اي كه در كانون اصلاح تربيت نگه‌داري مي‌شوند يا زناني كه در سنين ۸۰ سال به بالا در زندان هستند، آرامش فكري هر انسان دردمند و غيرتمند مسلمان را به هم مي‌زند. براساس آمار اعلام شده توسط خود مقام‌هاي حکومتی، روزانه بيش از ۱۰۰ دختر جوان روانه‌ی زندان‌هاي رژیم ایران مي‌شوند روزنامه. رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹
بچه‌ها هنگام مواجهه با مشکلات حاد و تحت شرایطی عصبی از خانه بیرون می‌آیند. باندهای فساد و قاچاق انسان و موادمخدر که سرنخ تمامی آن‌ها در دست بالاترین مقام‌های رژیم ایران است، در ترمینال‌ها دام گسترده‌اند و به‌محض ورود این نوجوانان با سوءاستفاده از بی‌پناهی و سردرگمی و ساده‌لوحی آن‌ها شکارشان کرده و آنها را بافریبکاری به‌راهی می‌کشانند که انتهایی جز نیستی و نابودی ندارد. بسیاری از این دختران، در نهایت دستگیر و سراز زندان‌های حکومت در می‌آورند. آخوند مولایی نیا، معاون فرهنگی تربیتی سازمان زندان‌ها درباره‌ی این وضعیت اسفبار اذعان کرد که از همه‌ی کسانی که به‌عفاف، غیرت و شرافت فکر می‌کنند، استمداد می‌طلبیم. بنیاد خانواده در حال فروپاشی است. در هر ۵۹ ثانیه یک نفر وارد زندان می‌شود که سه تا چهار درصد آنها زن هستند، ما در یک بحران جدی افتاده‌ایم که پایگاه بزرگ خانواده را تهدید می‌کند… اطلاع یافتن از وضعیت دختران ۱۵ تا ۱۸ ساله‌ای که در کانون اصلاح تربیت نگه‌داری می‌شوند یا زنانی که در سنین ۸۰ سال به بالا در زندان هستند، آرامش فکری هر انسان دردمند و غیرتمند مسلمان را به هم می‌زند. براساس آمار اعلام شده توسط خود مقام‌های حکومتی، روزانه بیش از ۱۰۰ دختر جوان روانه‌ی زندان‌های رژیم ایران می‌شوند روزنامه. رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹


== '''وضعیت بهداشت در دوره‌ی محمد خاتمی''' ==
== وضعیت بهداشت در دوره‌ی محمد خاتمی ==
تغييرات شاخص‌هاي مهم اقتصادي در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را كه بر بقيه‌ی بخش‌هاي جامعه نيز اثر مي‌گذارند، مهندس طاهري، نماينده‌ی سمنان، با استناد به‌اسناد و ارقام سال‌هاي ۱۳۷۶و۷۹ و مقايسه‌ی آن‌ها را بسيار فاجعه‌آميز توصيف مي‌كند. افزايش نرخ تورم ۵/۷ درصدی افزايش بيكاري و حتي بيكار شدن عده‌ی زيادي از شاغلين، افزايش بدهي دولت ۹/۳ درصدی، علاوه بر مبلغ يازده‌ميليارد دلاري كه به‌صورت فاينانس گزارش شده است، افزايش سرسام‌آور هزينه‌هاي مصرفي ۶/۸۸ درصد، افزايش كسر بودجه ۹/۴۳ درصد و همزمان كاهش هزينه‌هاي عمراني از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، به‌موازات افزايش هزينه‌هاي جاري دولت ۱/۶۰ درصد، بخشي از اين گزارش است، كه در آن افزايش نرخ تورم توأم با كاهش شديد قدرت خريد مردم باعث بيشتر شدن شكاف بين اقشار آسيب‌پذير و كم‌درآمد و طبقه‌ی مرفه، ذكر گرديده است. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)
تغییرات شاخص‌های مهم اقتصادی در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را که بر بقیه‌ی بخش‌های جامعه نیز اثر می‌گذارند، مهندس طاهری، نماینده‌ی سمنان، با استناد به‌اسناد و ارقام سال‌های ۱۳۷۶و۷۹ و مقایسه‌ی آن‌ها را بسیار فاجعه‌آمیز توصیف می‌کند. افزایش نرخ تورم ۵/۷ درصدی افزایش بیکاری و حتی بیکار شدن عده‌ی زیادی از شاغلین، افزایش بدهی دولت ۹/۳ درصدی، علاوه بر مبلغ یازده‌میلیارد دلاری که به‌صورت فاینانس گزارش شده است، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های مصرفی ۶/۸۸ درصد، افزایش کسر بودجه ۹/۴۳ درصد و همزمان کاهش هزینه‌های عمرانی از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، به‌موازات افزایش هزینه‌های جاری دولت ۱/۶۰ درصد، بخشی از این گزارش است، که در آن افزایش نرخ تورم توأم با کاهش شدید قدرت خرید مردم باعث بیشتر شدن شکاف بین اقشار آسیب‌پذیر و کم‌درآمد و طبقه‌ی مرفه، ذکر گردیده است. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)


پنجاه درصد مردم كشور يعني ۴/۳۰  ميليون نفر نمي‌توانند مواد غذايي مورد نياز سلول‌هاي بدن خود را تأمين كنند و ۲۰ ‌درصد يعني ۱/۲۱ میلیون نفر حتي از سير كردن شكم خود هم عاجزند. رسالت ۱۸ فروردین ۱۳۷۸
پنجاه درصد مردم کشور یعنی ۴/۳۰ میلیون نفر نمی‌توانند مواد غذایی مورد نیاز سلول‌های بدن خود را تأمین کنند و ۲۰ درصد یعنی ۱/۲۱ میلیون نفر حتی از سیر کردن شکم خود هم عاجزند. رسالت ۱۸ فروردین ۱۳۷۸


طبق گزارش پنجمين كنگره‌ی تغذيه‌ی ايران در شهريورماه سال۱۳۷۸، از چهار‌كودك ايراني يك‌كودك (معادل۶ ‌ميليون كودك) دچار سوء‌تغذيه هستند و از هر ۶ ‌زن ايراني يك‌نفر (معادل ۵ ‌ميليون نفر) دچار كم‌خوني ناشي از فقر آهن هستند و در‌نهايت از ۶ ‌نوزاد ايراني كه متولد مي‌شوند يكي از آنان در‌اثر فقر غذايي جان مي‌سپارد. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)
طبق گزارش پنجمین کنگره‌ی تغذیه‌ی ایران در شهریورماه سال۱۳۷۸، از چهارکودک ایرانی یک‌کودک (معادل۶ میلیون کودک) دچار سوءتغذیه هستند و از هر ۶ زن ایرانی یک‌نفر (معادل ۵ میلیون نفر) دچار کم‌خونی ناشی از فقر آهن هستند و درنهایت از ۶ نوزاد ایرانی که متولد می‌شوند یکی از آنان دراثر فقر غذایی جان می‌سپارد. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)


۴/۱۵ درصد كودكان زير ۵ سال ايران، يعني ۸۰۰  هزارنفر دچار كوتاه‌قدي تغذيه‌اي متوسط و شديد هستند و ۹/۱۰ درصد كودكان نيز از كم‌وزني متوسط و شديد رنج مي‌برند. تأخير رشد كودكان، كم‌خوني، فقر آهن و اختلالات ناشي از كمبود يُد، كمبود گسترده‌ی ويتامين(A) و سوء‌تغذيه در كودكان ايران رو‌به‌افزايش است. (دكتر سياري، معاون وزير بهداشت، ايرنا ۲۹ تیرماه ۱۳۷۹)
۴/۱۵ درصد کودکان زیر ۵ سال ایران، یعنی ۸۰۰ هزارنفر دچار کوتاه‌قدی تغذیه‌ای متوسط و شدید هستند و ۹/۱۰ درصد کودکان نیز از کم‌وزنی متوسط و شدید رنج می‌برند. تأخیر رشد کودکان، کم‌خونی، فقر آهن و اختلالات ناشی از کمبود یُد، کمبود گسترده‌ی ویتامین(A) و سوءتغذیه در کودکان ایران روبه‌افزایش است. (دکتر سیاری، معاون وزیر بهداشت، ایرنا ۲۹ تیرماه ۱۳۷۹)


۵۴ ‌درصد مرگ‌و‌مير در كشور از آن نشأت مي‌گيرد. (معاون وزير بهداشت، جمهوري اسلامي ‌۹ مرداد ۱۳۷۹)  
۵۴ درصد مرگ‌ومیر در کشور از آن نشأت می‌گیرد. (معاون وزیر بهداشت، جمهوری اسلامی ۹ مرداد ۱۳۷۹)  


هرسال حدود ۲۴ هزار كودك در ايران با عقب‌ماندگي ذهني به يك‌ميليون و ۲۰۰‌ هزار معلول ذهني موجود اضافه مي‌شود. مشكلات كودكان معلول در طبقات مستضعف بسيار گسترده‌تر است. هرچه جامعه از‌نظر فرهنگي، ميزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امكانات پزشكي و تغذيه پايين‌تر باشد امكان تولد كودك معلول نيز بيشتر و جامعه از‌نظر سلامت جسماني و رواني آسيب‌پذيرتر بوده و به‌حقوق انسان‌ها لط‌مه‌ی بيشتري خواهد رسيد. (همشهری،۱۲آذر ۱۳۷۷)  
هرسال حدود ۲۴ هزار کودک در ایران با عقب‌ماندگی ذهنی به یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار معلول ذهنی موجود اضافه می‌شود. مشکلات کودکان معلول در طبقات مستضعف بسیار گسترده‌تر است. هرچه جامعه ازنظر فرهنگی، میزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امکانات پزشکی و تغذیه پایین‌تر باشد امکان تولد کودک معلول نیز بیشتر و جامعه ازنظر سلامت جسمانی و روانی آسیب‌پذیرتر بوده و به‌حقوق انسان‌ها لط‌مه‌ی بیشتری خواهد رسید. (همشهری، ۱۲آذر ۱۳۷۷)  


عواقب فقر و در‌نتيجه سوء‌تغذيه‌ی ناشي از آن، همان‌طوركه در مقدمه به‌آن‌ها اشاره شد، بي‌شمار بوده و راه را براي همه‌ی نارسايي‌ها و بيماري‌ها باز مي‌كنند. به اين دليل است كه دندان ۸۵ ‌درصد دانش‌آموزان دوره‌هاي راهنمايي و متوسط پوسيده است و ۹۰ درصد از جمعيت كشور از بيماري‌هاي لثه و پوسيدگي دندان رنج مي‌برند. (همشهري، ۵ دی‌ماه ۱۳۷۷)  
عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیه‌ی ناشی از آن، همان‌طورکه در مقدمه به‌آن‌ها اشاره شد، بی‌شمار بوده و راه را برای همه‌ی نارسایی‌ها و بیماری‌ها باز می‌کنند. به این دلیل است که دندان ۸۵ درصد دانش‌آموزان دوره‌های راهنمایی و متوسط پوسیده است و ۹۰ درصد از جمعیت کشور از بیماری‌های لثه و پوسیدگی دندان رنج می‌برند. (همشهری، ۵ دی‌ماه ۱۳۷۷)  


درحالي‌كه رئيس‌جمهور محمد خاتمی به‌بستن قراردادهاي تسليحاتي ۷ ميليارد دلاري مبادرت مي‌كند، فقر عمومي‌ و بهداشتي به‌حدي است كه دولتش براي تعميم مراكز بهداشت مناطق فقيرنشين شهري و روستايي، كمك به‌كنترل و تنظيم خانواده، ارتقاي وضعيت تغذيه‌ی زنان باردار، شيرده و كودكان زير ۲ سال، دست تكدي به‌سوي بانك جهاني دراز كرده و در سال‌۱۳۹۷، براي اجراي اين طرحها ۶۰۰ ‌ميليون دلار از آن بانك دريافت مي‌كند. به‌گفته‌ی دكتر جرج شيبر، مدير بخش بهداشت خاورميانه و شمال آفريقاي بانك جهاني، ايران در سال‌هاي قبل نيز يك‌بار از تسهيلات اين بانك با عنوان طرح تنظيم خانواده و بهداشت به‌ارزش ۱۴۱ميليون دلار استفاده كرده است. (همشهري، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹)  
درحالی‌که رئیس‌جمهور محمد خاتمی به‌بستن قراردادهای تسلیحاتی ۷ میلیارد دلاری مبادرت می‌کند، فقر عمومی و بهداشتی به‌حدی است که دولتش برای تعمیم مراکز بهداشت مناطق فقیرنشین شهری و روستایی، کمک به‌کنترل و تنظیم خانواده، ارتقای وضعیت تغذیه‌ی زنان باردار، شیرده و کودکان زیر ۲ سال، دست تکدی به‌سوی بانک جهانی دراز کرده و در سال۱۳۹۷، برای اجرای این طرحها ۶۰۰ میلیون دلار از آن بانک دریافت می‌کند. به‌گفته‌ی دکتر جرج شیبر، مدیر بخش بهداشت خاورمیانه و شمال آفریقای بانک جهانی، ایران در سال‌های قبل نیز یک‌بار از تسهیلات این بانک با عنوان طرح تنظیم خانواده و بهداشت به‌ارزش ۱۴۱میلیون دلار استفاده کرده است. (همشهری، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹)  


درحالي‌كه در كشورهاي پيشرفته مثل فرانسه بودجه‌ی بهداشت، درمان، بهزيستي و تأمين اجتماعي ۵/۱ برابركل بودجه‌ی دولت است، فقط حدود ۳ درصد بودجه‌ی سال‌۱۳۸۰، دولت خاتمي به‌بهداشت و درمان تخصيص يافته است. به‌گفته‌ی دكتر مرعشي، نماينده‌ی رودبار و عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس، در تدوين بودجه‌ی سال‌۱۳۸۰ محمد خاتمي، بخش بهداشت و درمان اولويت آخر را داشته است. (همشهري، ۳۰ بهمن ۱۳۷۹)  
درحالی‌که در کشورهای پیشرفته مثل فرانسه بودجه‌ی بهداشت، درمان، بهزیستی و تأمین اجتماعی ۵/۱ برابرکل بودجه‌ی دولت است، فقط حدود ۳ درصد بودجه‌ی سال۱۳۸۰، دولت خاتمی به‌بهداشت و درمان تخصیص یافته است. به‌گفته‌ی دکتر مرعشی، نماینده‌ی رودبار و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در تدوین بودجه‌ی سال۱۳۸۰ محمد خاتمی، بخش بهداشت و درمان اولویت آخر را داشته است. (همشهری، ۳۰ بهمن ۱۳۷۹)  


=== آلودگي هوا ===
=== آلودگی هوا ===
يكي ديگر از علل افزايش بيماريهاي مختلف به‌خصوص بيماري‌هاي تنفسي و قلب و عروق آلودگي هواست كه در تهران، آلوده‌ترين شهر جهان بيداد مي‌كند. آلودگي هواي پايتخت از قالب يك معضل زيست‌محيطي خارج شده و به‌يك‌بحران بزرگ و جدي در بُعد ملي تبديل شده است. ارقام وحشت‌آور هستند، روزانه ۵۰۰  تُن هيدروكربور ناشي از سوخت ناقص، ۳۰۰۰  تُن مونواكسيد كربن، ۱۲۰  تن دي‌اكسيد ‌ازت، ۳۰ ‌تن اكسيدهاي گوگرد، ۲۰ تا ۵۰  تُن سرب و ۳۰ ‌تُن ذرات معلق، وارد هواي تهران يعني وارد ريه‌هاي مردم پايتخت مي‌شود و سپس از طريق دستگاه گردش خون در تمام بافت‌هاي بدن توزيع شده و رفته‌رفته بدن را مسموم مي‌كند. در افراد مبتلا به بيماري‌هاي تنفسي نظير آسم، برونشيت مزمن و… اين آلاينده‌ها سريعاً به‌تشديد بيماري‌ها و مرگ راه مي‌برند. كافي است در‌نظر داشته باشيم كه فقط آلاينده‌ی ذرات معلق، مرگ ناشي از بيماري‌هاي ريوي را به ميزان ۴/۳ در صد و مرگ ناشي از بيماري‌هاي قلبي و عروقي را تا ۴/۱ درصد افزايش مي‌دهد. جبهه‌ی سبز ايران در بيانيه‌اي مي‌گويد:
یکی دیگر از علل افزایش بیماریهای مختلف به‌خصوص بیماری‌های تنفسی و قلب و عروق آلودگی هواست که در تهران، آلوده‌ترین شهر جهان بیداد می‌کند. آلودگی هوای پایتخت از قالب یک معضل زیست‌محیطی خارج شده و به‌یک‌بحران بزرگ و جدی در بُعد ملی تبدیل شده است. ارقام وحشت‌آور هستند، روزانه ۵۰۰ تُن هیدروکربور ناشی از سوخت ناقص، ۳۰۰۰ تُن مونواکسید کربن، ۱۲۰ تن دی‌اکسید ازت، ۳۰ تن اکسیدهای گوگرد، ۲۰ تا ۵۰ تُن سرب و ۳۰ تُن ذرات معلق، وارد هوای تهران یعنی وارد ریه‌های مردم پایتخت می‌شود و سپس از طریق دستگاه گردش خون در تمام بافت‌های بدن توزیع شده و رفته‌رفته بدن را مسموم می‌کند. در افراد مبتلا به بیماری‌های تنفسی نظیر آسم، برونشیت مزمن و… این آلاینده‌ها سریعاً به‌تشدید بیماری‌ها و مرگ راه می‌برند. کافی است درنظر داشته باشیم که فقط آلاینده‌ی ذرات معلق، مرگ ناشی از بیماری‌های ریوی را به میزان ۴/۳ در صد و مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی را تا ۴/۱ درصد افزایش می‌دهد. جبهه‌ی سبز ایران در بیانیه‌ای می‌گوید:


«هر‌روز آلودگي شديد هوا در تهران، گلوي مردمان اين شهر را مي‌سوزاند، چشم‌ها به‌سوزش و خارش مي‌افتند و در هر‌روز سلول‌هاي سرطاني بيشتري فعال مي‌شوند. كودكان، اين ميوه‌هاي بهشتي به‌دنبال بيماري‌هاي تنفسي مثل آسم كودكان كه به‌طور عمده به‌خاطر آلودگي هوا تشديد مي‌شود، دچار التهاب و درد مي‌شوند. دود به‌سرعت به ريه‌هاي انسان‌ها نفود مي‌كند و شهر در زير سنگيني مه و دود خفه مي‌شود… (همشهري، ۷ دی‌ماه ۱۳۷۸)  
«هرروز آلودگی شدید هوا در تهران، گلوی مردمان این شهر را می‌سوزاند، چشم‌ها به‌سوزش و خارش می‌افتند و در هرروز سلول‌های سرطانی بیشتری فعال می‌شوند. کودکان، این میوه‌های بهشتی به‌دنبال بیماری‌های تنفسی مثل آسم کودکان که به‌طور عمده به‌خاطر آلودگی هوا تشدید می‌شود، دچار التهاب و درد می‌شوند. دود به‌سرعت به ریه‌های انسان‌ها نفود می‌کند و شهر در زیر سنگینی مه و دود خفه می‌شود… (همشهری، ۷ دی‌ماه ۱۳۷۸)  


=== وضعيت بيمارستان‌ها ===
=== وضعیت بیمارستان‌ها ===
كمبود تخت‌هاي بيمارستاني، وضعيت اسفبار تخت‌هاي موجود، فقدان امكانات تشخيص و درمان در اين بيمارستان‌ها و به‌خصوص عدم دسترسي مردم به‌همين تخت‌ها به‌علت ناتواني مالي، بخش ديگري از معضلات روزمره‌ی مردم است كه با سخنراني و حماسه‌سرايي و طرحريزي و وعده، نه قابل كتمانند و نه قابل درمان. دكتر محمدرضا خاتمي هم در زمان اشتغال به‌معاونت وزارت بهداشت، به‌روزنامه‌ی سلام اعتراف كرد که، وضعيت درماني كشور نه‌تنها هيچ‌وقت خوب نبوده بلكه هنوز هم در‌حد مطلوب نيست چرا كه هركدام از مسئولان مجبور به‌تحمل مشكلاتي هستند كه قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامه‌ها براساس سليقه‌هاي مختلف پي‌گيري مي‌شود، حدود ۳۰ درصد تخت‌هاي بيمارستاني كشور از استاندارد لازم برخوردار نيستند و قدمت زيادي دارند و متأسفانه برخي از مكان‌هايي كه از آن‌ها به‌عنوان بيمارستان استفاده مي‌شود تنها نام بيمارستان را همراه خود دارد. در كشور بيش‌از ۵۰ ‌بيمارستان وجود دارد كه ۵۰ ‌درصد عمليات ساختماني آن‌ها انجام و نيمه‌تمام رها شده است. علت آن را مي‌توان خالي بودن تخت‌هاي فعلي بيمارستاني كشور و نيز احداث بدون نياز آنها كه صرفاً براساس فشارها و منافع سياسي، كلنگشان به‌زمين زده شده است. ببينيم فشارها و منافع سياسي كه وي به‌آن اشاره مي‌كند چيست. وجود يك‌سوم تخت بيمارستاني براي هر‌هزار‌نفر يعني يك‌ششم استانداردهاي كشورهاي پيشرفته، آن هم در اماكني كه فقط اسم بيمارستان دارد، عدم برخورداري بسياري از نقاط كشور حتي از همين نوع بيمارستان‌ها و حداقل‌هاي حياتي چنان موجي از اعتراضات مردمي‌به‌راه انداخته و چنان فشاري به‌مسئولان وارد آورده است كه براي حفظ ظاهر به‌ساختن بيمارستان اقدام مي‌كنند، البته نه براي تسكين آلام مردم بلكه به‌خاطر اين كه اين پروژه‌هاي ساختماني براي آقايان كلّي نان و آب دارد و بالا كشيدن مبالغ ميلياردي را امكان‌پذير مي‌كند. به‌همين دليل هم اكثر اين طرح‌ها نيمه‌كاره رها مي‌شوند. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)
کمبود تخت‌های بیمارستانی، وضعیت اسفبار تخت‌های موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستان‌ها و به‌خصوص عدم دسترسی مردم به‌همین تخت‌ها به‌علت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمره‌ی مردم است که با سخنرانی و حماسه‌سرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال به‌معاونت وزارت بهداشت، به‌روزنامه‌ی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نه‌تنها هیچ‌وقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور به‌تحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامه‌ها براساس سلیقه‌های مختلف پی‌گیری می‌شود، حدود ۳۰ درصد تخت‌های بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکان‌هایی که از آن‌ها به‌عنوان بیمارستان استفاده می‌شود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیش‌از ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آن‌ها انجام و نیمه‌تمام رها شده است. علت آن را می‌توان خالی بودن تخت‌های فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان به‌زمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی به‌آن اشاره می‌کند چیست. وجود یک‌سوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یک‌ششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستان‌ها و حداقل‌های حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمی‌به‌راه انداخته و چنان فشاری به‌مسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر به‌ساختن بیمارستان اقدام می‌کنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه به‌خاطر این که این پروژه‌های ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکان‌پذیر می‌کند. به‌همین دلیل هم اکثر این طرح‌ها نیمه‌کاره رها می‌شوند. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)


== '''ره‌آورد دولت خاتمي براي كارگران''' ==
== ره‌آورد دولت خاتمی برای کارگران ==
محمد خاتمي در ابتدای ریاست جمهوری خود، شعارهاي ساماندهي اقتصادي، اشتغال‌زايي، فقر زدايي،‌ قانون‌مداري و… را مطرح نمود. او قبل از انتخابات اعلام كرد که مردم از حرف زدن و عمل نكردن دلزده شده اند. بايد برنامه‌ها و حرفها ناظر بر عمل باشد. (روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵)  
محمد خاتمی در ابتدای ریاست جمهوری خود، شعارهای ساماندهی اقتصادی، اشتغال‌زایی، فقر زدایی، قانون‌مداری و… را مطرح نمود. او قبل از انتخابات اعلام کرد که مردم از حرف زدن و عمل نکردن دلزده شده اند. باید برنامه‌ها و حرفها ناظر بر عمل باشد. (روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵)  


اما بايد با آمار و ارقام ديد كه اين ادعاها تا كجا فریب‌کارانه بوده است و فقط ۴  سال دوره‌ی اول حكومت او چه ارمغاني براي خلق ما و از جمله كارگران داشته‌است.‌‌ ذيلاً فقط به‌گوشه‌اي از ارمغان‌هاي محمد خاتمی براي زحمت‌كشان ميهنمان را، آن هم از زبان دار‌و‌دسته‌هاي حكومتي، اشاره خواهيم كرد.
اما باید با آمار و ارقام دید که این ادعاها تا کجا فریب‌کارانه بوده است و فقط ۴  سال دوره‌ی اول حکومت او چه ارمغانی برای خلق ما و از جمله کارگران داشته‌است. ذیلاً فقط به‌گوشه‌ای از ارمغان‌های محمد خاتمی برای زحمت‌کشان میهنمان را، آن هم از زبان دارودسته‌های حکومتی، اشاره خواهیم کرد.


=== بخشنامه‌ها و قوانين ضدكارگري ===
=== بخشنامه‌ها و قوانین ضدکارگری ===
يكي از شعارهاي محمد خاتمي،  شعار قانون‌مداري بود.‌ خاتمي به‌محض سوار‌شدن بر مركب ریاست جمهوری،‌ با قانون مداري كامل، امنيت شغلي كارگران را براي به‌دست‌آوردن ارزان‌ترين نيروي كار براي چپاول‌گران، هدف قرارداد به‌نحوي كه در سال اول حكومت خود، تقريباً اين هدف را محقق نمود. به نقل از دبير اجرايي خانه‌ی كارگر، قراردادهاي مؤقت كار و ادامه‌ی اين روند به از بين رفتن كامل امنيت شغلي در صحنه‌هاي كار و تلاش منجر شده است. (روزنامه‌ی جمهوري اسلامي، ۱۷ اسفند ۱۳۷۶)
یکی از شعارهای محمد خاتمی،  شعار قانون‌مداری بود. خاتمی به‌محض سوارشدن بر مرکب ریاست جمهوری، با قانون مداری کامل، امنیت شغلی کارگران را برای به‌دست‌آوردن ارزان‌ترین نیروی کار برای چپاول‌گران، هدف قرارداد به‌نحوی که در سال اول حکومت خود، تقریباً این هدف را محقق نمود. به نقل از دبیر اجرایی خانه‌ی کارگر، قراردادهای مؤقت کار و ادامه‌ی این روند به از بین رفتن کامل امنیت شغلی در صحنه‌های کار و تلاش منجر شده است. (روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۷ اسفند ۱۳۷۶)


يكي از كارگزاران رژيم ایران تصريح كرد كه وجود بخشنامه‌اي به نام بخشنامه‌ی قراردادها، مسبب از بين بردن امنيت شغلي كارگران شده است. (روزنامهٌ كار‌و‌كارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)  
یکی از کارگزاران رژیم ایران تصریح کرد که وجود بخشنامه‌ای به نام بخشنامه‌ی قراردادها، مسبب از بین بردن امنیت شغلی کارگران شده است. (روزنامهٌ کاروکارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)  


با اين وضعيت، اخراج كارگران در سراسر كشور با سرعت بسيار زيادي دنبال شد. به گفته‌ی روزنامه‌ی  سلام كه به‌عنوان سخنگوي خاتمي شناخته مي‌شد، در صنايع فولاد اهواز،‌كارگران پيماني را اخراج مي‌كنند. (روزنامهٌ سلام، ۴ مرداد ۱۳۷۷)  
با این وضعیت، اخراج کارگران در سراسر کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شد. به گفته‌ی روزنامه‌ی  سلام که به‌عنوان سخنگوی خاتمی شناخته می‌شد، در صنایع فولاد اهواز، کارگران پیمانی را اخراج می‌کنند. (روزنامهٌ سلام، ۴ مرداد ۱۳۷۷)  


۱۴۰۰ تن از كارگران پروژه‌اي در پالايشگاه آبادان در قالب گروه‌هاي ۵۰ نفري در ليست اخراج قرار گرفته‌اند و اخراج آنان از هفته‌ی گذشته آغاز شده است. (روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷) 
۱۴۰۰ تن از کارگران پروژه‌ای در پالایشگاه آبادان در قالب گروه‌های ۵۰ نفری در لیست اخراج قرار گرفته‌اند و اخراج آنان از هفته‌ی گذشته آغاز شده است. (روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷)


استان خراسان - نزديك به ۵ هزار كارگر در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهاي صنعتي استان خراسان اخراج شده‌اند. بيشتر آن‌ها سابقه‌ی كاري بيش از ۱۵ سال دارند. (روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷)  
استان خراسان - نزدیک به ۵ هزار کارگر در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهای صنعتی استان خراسان اخراج شده‌اند. بیشتر آن‌ها سابقه‌ی کاری بیش از ۱۵ سال دارند. (روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷)  


استان فارس ـ روابط عمومي اداره‌ی كار  شيراز اعلام كرد كه۴۶۰۰  كارگر اين استان در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شده‌اند. 
استان فارس ـ روابط عمومی اداره‌ی کار  شیراز اعلام کرد که۴۶۰۰  کارگر این استان در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شده‌اند.


آذربايجان ـ در تبريز، كارگران آذربايجان‌شرقي با برپايي گردهمايي بزرگي مخالفت خود را با قراردادهاي موقت كار كه توسط دولت تعيين شده، ‌اعلام كردند. (روزنامه كار‌و‌كارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷)
آذربایجان ـ در تبریز، کارگران آذربایجان‌شرقی با برپایی گردهمایی بزرگی مخالفت خود را با قراردادهای موقت کار که توسط دولت تعیین شده، اعلام کردند. (روزنامه کاروکارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷)


به گفته‌ی عليرضا محجوب، رئيس خانه‌ی كارگر، هم‌اكنون ۲ ميليون نفر در بخش‌هاي كوچك توليدي و بدون حق بيمه و تأمين مشغول كار هستند. (روزنامه كيهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷)  
به گفته‌ی علیرضا محجوب، رئیس خانه‌ی کارگر، هم‌اکنون ۲ میلیون نفر در بخش‌های کوچک تولیدی و بدون حق بیمه و تأمین مشغول کار هستند. (روزنامه کیهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷)  


از ديگر تلاش‌هاي قانون‌ مدارانه‌ی محمد خاتمي، بايد به‌بي‌اثر كردن كامل قانون كار خود رژيم ایران اشاره كرد. يكي از محورهاي مهم طرح ساماندهي اقتصادي محمد خاتمي، خارج كردن كارگران كارگاه‌هايي كه كمتر از ۱۰ نفر كارگر داشتند، از شمول قانون كار بود.از اواخر سال۱۳۷۶، كه اين موضوع مطرح شد، مشكلات بسيار زيادي براي كارگران ما ايجاد نمود.
از دیگر تلاش‌های قانون مدارانه‌ی محمد خاتمی، باید به‌بی‌اثر کردن کامل قانون کار خود رژیم ایران اشاره کرد. یکی از محورهای مهم طرح ساماندهی اقتصادی محمد خاتمی، خارج کردن کارگران کارگاه‌هایی که کمتر از ۱۰ نفر کارگر داشتند، از شمول قانون کار بود. از اواخر سال۱۳۷۶، که این موضوع مطرح شد، مشکلات بسیار زیادی برای کارگران ما ایجاد نمود.  


خدادادي، ‌رئيس هيأت مديره‌ی كانون شوراهاي اسلامي كار كرمانشاه، با اعتراض به‌اين طرح گفت که از مجموع ۸ هزار كارگاه موجود در استان، كارگاه‌هايي كه شمار كارگرانشان بيش از ۱۰ نفر است، ‌فقط  ۳۵۰ واحد توليدي هستند.
خدادادی، رئیس هیأت مدیره‌ی کانون شوراهای اسلامی کار کرمانشاه، با اعتراض به‌این طرح گفت که از مجموع ۸ هزار کارگاه موجود در استان، کارگاه‌هایی که شمار کارگرانشان بیش از ۱۰ نفر است، فقط  ۳۵۰ واحد تولیدی هستند.


نماينده‌ی كارگران واحدهاي توليدي استان قزوين نيز گفت که هدف اجراي اين طرح اصلاح ماده‌ی ۲۷ قانون كار است. اين يعني  به خطر‌افتادن امنيت شغلي كارگران و اخراج جمعي آنان. (روزنامه كار‌و‌كارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷)  
نماینده‌ی کارگران واحدهای تولیدی استان قزوین نیز گفت که هدف اجرای این طرح اصلاح ماده‌ی ۲۷ قانون کار است. این یعنی  به خطرافتادن امنیت شغلی کارگران و اخراج جمعی آنان. (روزنامه کاروکارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷)  


با بالا‌گرفتن اعتراضات كارگران و فعاليت‌هاي مقاومت ايران در مجامع بين‌المللي، تصويب اين طرح مدتي مسكوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸، مجلس طرح ضدانساني و ضدكارگري خارج‌كردن  كارگاه‌هايي كه داراي ۵ نفر كارگر يا كمتر هستند از شمول قانون كار را تصويب كرد. با تصويب اين قانون، حداقل ۲ ميليون و ۸۰۰ هزار كارگر از حداقل حقوق به‌رسميت شناخته‌شده‌ی كارگري  محروم شدند.(رسانه‌هاي رژيم‌ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸، به نقل از مسئولان وزارت کار)  
با بالاگرفتن اعتراضات کارگران و فعالیت‌های مقاومت ایران در مجامع بین‌المللی، تصویب این طرح مدتی مسکوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸، مجلس طرح ضدانسانی و ضدکارگری خارج‌کردن  کارگاه‌هایی که دارای ۵ نفر کارگر یا کمتر هستند از شمول قانون کار را تصویب کرد. با تصویب این قانون، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کارگر از حداقل حقوق به‌رسمیت شناخته‌شده‌ی کارگری  محروم شدند. (رسانه‌های رژیم‌ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸، به نقل از مسئولان وزارت کار)  


با تصويب اين قانون، ديگر موضوعي به نام امنيت شغلي كارگران،  معني خود را به‌طور كامل از دست داد و كابوس اخراج از واحدهاي كار، در همه جا كارگران شريف ميهن ما را تعقيب مي‌كند و آن‌ها را مجبور مي‌كند كه حتي ماه‌ها بدون دريافت حقوق در شديدترين شرايط كاري،  به ضدانساني‌ترين شكل ممكن استثمار شوند. به گفته‌ی دبیرخانه‌ی کارگر، در سه‌‌سال گذشته يعني درست در زمان محمدخاتمي،۸۰۰ ‌هزار كارگر قراردادي، موقت و پيماني بيشترين صدمات را از لحاظ عدم امنيت شغلي متحمل شده‌اند. (روزنامه جمهوري اسلامي، ۳ فروردین ۱۳۸۰)  
با تصویب این قانون، دیگر موضوعی به نام امنیت شغلی کارگران،  معنی خود را به‌طور کامل از دست داد و کابوس اخراج از واحدهای کار، در همه جا کارگران شریف میهن ما را تعقیب می‌کند و آن‌ها را مجبور می‌کند که حتی ماه‌ها بدون دریافت حقوق در شدیدترین شرایط کاری،  به ضدانسانی‌ترین شکل ممکن استثمار شوند. به گفته‌ی دبیرخانه‌ی کارگر، در سه‌سال گذشته یعنی درست در زمان محمدخاتمی، ۸۰۰ هزار کارگر قراردادی، موقت و پیمانی بیشترین صدمات را از لحاظ عدم امنیت شغلی متحمل شده‌اند. (روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ فروردین ۱۳۸۰)  


پديده‌ی بسيار دردآور ديگري كه در زمان محمد خاتمي به‌طور كامل نهادينه شد، اين است كه در اغلب كارگاه‌ها، كارگران ما ماه‌ها كار مي‌كنند ولي به آن‌ها حقوقي پرداخت نمي‌شود و چپاول‌گران هر طور كه مي‌خواهند با كارگران رفتار مي‌كنند. در جلسه‌يي كه با عنوان همايش شوراهاي اسلامي كار و نمايندگان كارگران در گيلان برگزار شد، فاش گرديد كه كارگران بسياري از كارخانه‌هاي گيلان ۲ تا ۱۵ ماه است كه حقوق دريافت نكرده‌اند. (روزنامه كار‌و‌كارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)  
پدیده‌ی بسیار دردآور دیگری که در زمان محمد خاتمی به‌طور کامل نهادینه شد، این است که در اغلب کارگاه‌ها، کارگران ما ماه‌ها کار می‌کنند ولی به آن‌ها حقوقی پرداخت نمی‌شود و چپاول‌گران هر طور که می‌خواهند با کارگران رفتار می‌کنند. در جلسه‌یی که با عنوان همایش شوراهای اسلامی کار و نمایندگان کارگران در گیلان برگزار شد، فاش گردید که کارگران بسیاری از کارخانه‌های گیلان ۲ تا ۱۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. (روزنامه کاروکارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)


اين امر ضد‌انساني روز به روز دامنه‌ی وسيعتري به‌خود گرفت و به‌نقطه‌يي رسيد كه كارگزاران محمد خاتمي حتي ۲ سال كاركردن بدون حقوق كارگر را امر طبيعي تلقي مي‌كنند.‌ عليرضا محجوب، دبيركل خانه‌ی كارگر، تعداد واحدهايي را كه در دو سال اخير با مشكل نپرداختن حقوق مواجه بوده‌اند، ۲۹۳ شركت اعلام مي‌كند و مي‌گويد که در ۸۰ شركت از اين تعداد، كارگران بيش از ۵ ماه است كه حقوق دريافت نكرده‌اند. اما مرتضي رجبي، مديركل تنظيم و نظارت بر روابط كار وزارت كار و اموراجتماعي مي‌گويد که آمار ۲۹۳ شركت مورد تأييد ما نيست. اين آمار، مدام كم‌‌و‌زياد مي‌شود… و بحث ۵ ماه معوقه‌ی حقوق هم اصلاً مطرح نيست و حداكثر يك تا دو سال ديركرد حقوق وجوددارد. (روزنامه كيهان، ۴ تیر ۱۳۷۹)  
این امر ضدانسانی روز به روز دامنه‌ی وسیعتری به‌خود گرفت و به‌نقطه‌یی رسید که کارگزاران محمد خاتمی حتی ۲ سال کارکردن بدون حقوق کارگر را امر طبیعی تلقی می‌کنند. علیرضا محجوب، دبیرکل خانه‌ی کارگر، تعداد واحدهایی را که در دو سال اخیر با مشکل نپرداختن حقوق مواجه بوده‌اند، ۲۹۳ شرکت اعلام می‌کند و می‌گوید که در ۸۰ شرکت از این تعداد، کارگران بیش از ۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. اما مرتضی رجبی، مدیرکل تنظیم و نظارت بر روابط کار وزارت کار و اموراجتماعی می‌گوید که آمار ۲۹۳ شرکت مورد تأیید ما نیست. این آمار، مدام کم‌وزیاد می‌شود… و بحث ۵ ماه معوقه‌ی حقوق هم اصلاً مطرح نیست و حداکثر یک تا دو سال دیرکرد حقوق وجوددارد. (روزنامه کیهان، ۴ تیر ۱۳۷۹)


=== بيكاری، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی   ===
=== بیکاری، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی ===
به‌رغم تمامي شعارهاي محمد خاتمي درباره‌‌ی ‌فقر زدائي ‌و طرح‌هاي اشتغال‌زا كه سرداده‌ بود، مردم زحمتكش ایران روز‌به‌روز فقيرتر شده و از طرف ديگر هر روز لشكريان جديدي بر‌ارتش چند ميليوني بيكاران قبلي اضافه مي‌شود.به گفته‌ی عبادي، معاون امور اقتصادي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي ايران، نرخ بي‌كاري در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته‌ به ۲/۱۴‌ درصد رسيد… چنان‌چه در سال جاري ۳۶۷ هزار فرصت شغلي فراهم شود، نرخ بي‌كاري امسال از ۲/۱۶ درصد پيش‌بيني شده، به ۹/۱۴‌ درصد خواهد رسيد. (خبرگزاري رژيم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰)  
به‌رغم تمامی شعارهای محمد خاتمی درباره‌ی فقر زدائی و طرح‌های اشتغال‌زا که سرداده بود، مردم زحمتکش ایران روزبه‌روز فقیرتر شده و از طرف دیگر هر روز لشکریان جدیدی برارتش چند میلیونی بیکاران قبلی اضافه می‌شود. به گفته‌ی عبادی، معاون امور اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران، نرخ بی‌کاری در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته به ۲/۱۴ درصد رسید… چنان‌چه در سال جاری ۳۶۷ هزار فرصت شغلی فراهم شود، نرخ بی‌کاری امسال از ۲/۱۶ درصد پیش‌بینی شده، به ۹/۱۴ درصد خواهد رسید. (خبرگزاری رژیم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰)


دست‌كم ۱۵۰ هزار فرصت شغلي از ۵۰۰ هزار فرصت شغلي وعده داده‌شده توسط محمد خاتمي براي سال ۱۳۷۹ به سال ۱۳۸۰، منتقل شد. علي محمد غريباني، نايب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي، با اشاره به‌معضل بي‌كاري در كشور، اظهار داشت که در سال ۱۳۷۹، بر‌اساس برنامه‌ی سوم، دولت موظف به‌ايجاد ۵۰۰ هزار فرصت شغلي بود،‌ اما به‌نظر مي‌رسد بيش از ۱۵۰ هزار فرصت شغلي سال جاري به سال ۱۳۸۰ موكول شده است. (هفته نامه‌ مبين، ۲۷ اسفند ۱۳۷۹)  
دست‌کم ۱۵۰ هزار فرصت شغلی از ۵۰۰ هزار فرصت شغلی وعده داده‌شده توسط محمد خاتمی برای سال ۱۳۷۹ به سال ۱۳۸۰، منتقل شد. علی محمد غریبانی، نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به‌معضل بی‌کاری در کشور، اظهار داشت که در سال ۱۳۷۹، براساس برنامه‌ی سوم، دولت موظف به‌ایجاد ۵۰۰ هزار فرصت شغلی بود، اما به‌نظر می‌رسد بیش از ۱۵۰ هزار فرصت شغلی سال جاری به سال ۱۳۸۰ موکول شده است. (هفته نامه مبین، ۲۷ اسفند ۱۳۷۹)


‌ يك استاد اقتصاد در دانشگاه تهران قبلا اعلام كرده‌بود كه در سال ۱۳۷۸، جمعيت در سن كار به‌ ۸/۴۰ ميليون نفر رسيد كه‌ از اين تعداد تنها ۲/۱۵ ميليون نفر شاغل بودند… (خبرگزاري رژيم، ۱۷ دی ۱۳۷۹) 
یک استاد اقتصاد در دانشگاه تهران قبلا اعلام کرده‌بود که در سال ۱۳۷۸، جمعیت در سن کار به ۸/۴۰ میلیون نفر رسید که از این تعداد تنها ۲/۱۵ میلیون نفر شاغل بودند… (خبرگزاری رژیم، ۱۷ دی ۱۳۷۹)


یعنی با این حساب در سال ۱۳۷۸ ، بيش از ۶/۲۵ ميليون نفر از كساني كه در سن كار قرار داشتند،‌ بي‌كار بودند. قطعا اين عدد در سال ۱۳۸۰، بيشتر شده‌است. تقريباً سه‌ماه بعد از اين تاريخ، عليرضا محجوب، دبير خانه‌ی كارگر كمي روشن‌تر حرف مي‌زند و خطاب به بخش‌هاي تصميم‌گير مي‌گويدکه، به‌صورت درصدي ارزيابي‌كردن نرخ بي‌كاران كشور درست نيست و متأسفانه مجلس، دولت و بخش‌هاي تصميم‌گير متوجه عمق فاجعه  نيستند …از هر ۱۸ نفر كه در سن شغلي هستند، تنها يك نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بي‌كاران نان‌آور خانواده  هستند. (روزنامه جمهوري، ۲۳ فروردین ۱۳۸۰)
یعنی با این حساب در سال ۱۳۷۸، بیش از ۶/۲۵ میلیون نفر از کسانی که در سن کار قرار داشتند، بی‌کار بودند. قطعا این عدد در سال ۱۳۸۰، بیشتر شده‌است. تقریباً سه‌ماه بعد از این تاریخ، علیرضا محجوب، دبیر خانه‌ی کارگر کمی روشن‌تر حرف می‌زند و خطاب به بخش‌های تصمیم‌گیر می‌گویدکه، به‌صورت درصدی ارزیابی‌کردن نرخ بی‌کاران کشور درست نیست و متأسفانه مجلس، دولت و بخش‌های تصمیم‌گیر متوجه عمق فاجعه  نیستند …از هر ۱۸ نفر که در سن شغلی هستند، تنها یک نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بی‌کاران نان‌آور خانواده  هستند. (روزنامه جمهوری، ۲۳ فروردین ۱۳۸۰)


در حالي است كه رئيس كل بانك مركزي ایران مي‌گويد که سال ۱۳۷۹، بیست ميليارد و ۶۰۰ ميليون دلار درآمد نفتي عايد كشور شد كه حدود ۷ ميليارد دلار آن مازاد است. (روزنامه انتخاب، ۲۸ فروردین ۱۳۸۰)  
در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی ایران می‌گوید که سال ۱۳۷۹، بیست میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار درآمد نفتی عاید کشور شد که حدود ۷ میلیارد دلار آن مازاد است. (روزنامه انتخاب، ۲۸ فروردین ۱۳۸۰)  


روزنامه‌های حکومتی صحبت از قاچاق كالا به‌صورت سازمان يافته به‌ايران به ارزش ۱۳ ميليارد دلار در سال»مي‌كند. (روزنامه‌ ايران، ۲۲ فروردی ۱۳۸۰)
روزنامه‌های حکومتی صحبت از قاچاق کالا به‌صورت سازمان یافته به‌ایران به ارزش ۱۳ میلیارد دلار در سال» می‌کند. (روزنامه ایران، ۲۲ فروردی ۱۳۸۰)


  بي‌دليل نيست كه موسي غني‌نژاد، كارشناس اقتصادي گفت که نمي‌خواهم بگويم بخش دولتي با دلارهاي ارزان‌قيمت خود چه كرده و از چه رانت عظيمي بهره‌مند شده است. علي رشيدي، يك كارشناس اقتصادي ديگر، مي‌گويد که امروز به‌شرايطي دچار شده‌ايم كه ۴۰ هزار نفر ۱۲ درصد توليد ناخالص داخلي را مي‌برند و تنها ۹ درصد توليد داخلي متعلق به‌۲۶ ميليون نفر ديگر است. علی رشیدی آمار تكان دهنده‌ی ديگري هم مي‌دهد كه در ۱۰ سال اول انقلاب ۲۳۰ ميليارد دلار امكانات ارزي مملكت با يك سيستم قيمتي در اختيار يك گروه قرار گرفت. (روزنامه حيات‌نو، یکم اردیبهشت ۱۳۸۰)
  بی‌دلیل نیست که موسی غنی‌نژاد، کارشناس اقتصادی گفت که نمی‌خواهم بگویم بخش دولتی با دلارهای ارزان‌قیمت خود چه کرده و از چه رانت عظیمی بهره‌مند شده است. علی رشیدی، یک کارشناس اقتصادی دیگر، می‌گوید که امروز به‌شرایطی دچار شده‌ایم که ۴۰ هزار نفر ۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی را می‌برند و تنها ۹ درصد تولید داخلی متعلق به۲۶ میلیون نفر دیگر است. علی رشیدی آمار تکان دهنده‌ی دیگری هم می‌دهد که در ۱۰ سال اول انقلاب ۲۳۰ میلیارد دلار امکانات ارزی مملکت با یک سیستم قیمتی در اختیار یک گروه قرار گرفت. (روزنامه حیات‌نو، یکم اردیبهشت ۱۳۸۰)


يك نماينده‌ی مجلس نیز گفت که بيش از ۷۰ درصد ثروت مملكت دردست ۳ هزار نفر از جمعيت ۶۰ ميليوني قرار دارد…(روزنامه حيات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹)  
یک نماینده‌ی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…(روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹)  


فقط يك نگاه گذرا به‌واقعيت‌هاي جامعه، چهره‌ی ضد‌انساني و ستمگرانه‌ی رژيم ایران و دولت محمد خاتمي را بر ملا مي‌كند و دروغ‌هاي عوامفريبانه‌ی او را كه متأسفانه در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوریش، به‌طور واقعي با مرگ زودرس صدها هزار ستم‌ديده همراه بود،  افشا مي‌كند. ( عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران)
فقط یک نگاه گذرا به‌واقعیت‌های جامعه، چهره‌ی ضدانسانی و ستمگرانه‌ی رژیم ایران و دولت محمد خاتمی را بر ملا می‌کند و دروغ‌های عوامفریبانه‌ی او را که متأسفانه در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوریش، به‌طور واقعی با مرگ زودرس صدها هزار ستم‌دیده همراه بود،  افشا می‌کند. (عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران)


== '''كارنامه‌ی رفرم سياسي محمد خاتمي''' ==
== کارنامه‌ی رفرم سیاسی محمد خاتمی ==
۴ سال پس از روي كارآمدن محمد خاتمي، درحالي كه در اين مدت قوه‌ی مجريه را در اختيار داشت و از يك سال پيش اكثريت مجلس ششم را هم به‌دست‌آورده بود، عمل‌كردها و دستاوردهاي او و جناحش در پهنه‌هاي مختلف، بارز و برملا گرديد. ديگر نياز چنداني به‌پيش‌بيني و پيشگويي يا ارائه‌ی فرضيات و تحليلهاي صرفاً نظري در اين مورد نيست. سير وقايع و روند تحولات، صحت وسقم بسياري تحليل‌ها و موضع‌گيري‌ها را درباره‌ی محمد خاتمي تا حدود زيادي مشخص نموده است.  
۴ سال پس از روی کارآمدن محمد خاتمی، درحالی که در این مدت قوه‌ی مجریه را در اختیار داشت و از یک سال پیش اکثریت مجلس ششم را هم به‌دست‌آورده بود، عمل‌کردها و دستاوردهای او و جناحش در پهنه‌های مختلف، بارز و برملا گردید. دیگر نیاز چندانی به‌پیش‌بینی و پیشگویی یا ارائه‌ی فرضیات و تحلیلهای صرفاً نظری در این مورد نیست. سیر وقایع و روند تحولات، صحت وسقم بسیاری تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌ها را درباره‌ی محمد خاتمی تا حدود زیادی مشخص نموده است.  


مضمون اصلي هر رفرم واقعي و اصلاحات جدي در زمينه سياسي در رژيم‌هاي ديكتاتوري، صرفنظر از اين‌كه چگونه و از چه طريق آن‌را عملي كنند و پيش ببرند، عبارت است از:
مضمون اصلی هر رفرم واقعی و اصلاحات جدی در زمینه سیاسی در رژیم‌های دیکتاتوری، صرفنظر از این‌که چگونه و از چه طریق آن‌را عملی کنند و پیش ببرند، عبارت است از:  


«گسستن بندهاي اختناق، پايان دادن به‌سركوب و شكنجه و اعدام مخالفان، باز‌كردن فضاي سياسي، به‌رسميت شناختن حق فعاليت سياسي براي همه‌، از‌جمله مخالفان رژیم، به‌رسميت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم براي تعيين نمايندگان سياسي، دولت و حكومت مطلوبشان و در يك كلام حركت به‌سمت جايگزين‌كردن حاكميت مبتني بر‌اراده و آراي آزادانه‌ی مردم به‌جاي ديكتاتوري است».  
«گسستن بندهای اختناق، پایان دادن به‌سرکوب و شکنجه و اعدام مخالفان، بازکردن فضای سیاسی، به‌رسمیت شناختن حق فعالیت سیاسی برای همه، ازجمله مخالفان رژیم، به‌رسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم برای تعیین نمایندگان سیاسی، دولت و حکومت مطلوبشان و در یک کلام حرکت به‌سمت جایگزین‌کردن حاکمیت مبتنی براراده و آرای آزادانه‌ی مردم به‌جای دیکتاتوری است».  


غير از اين هم ادعاي اصلاحات و رفرم سياسي، به‌هيچ‌وجه اصيل و واقعي نيست ‌و معنايي جز فريب‌كاري، مشاطه‌گري براي يك ديكتاتوري نامشروع ندارد. اين يك معيار و شاخص حقيقي است و در هر كشوري و در رابطه با هر رژيم ديكتاتوري در دوران معاصر كه تجربه رفرم و اصلاحات سياسي واقعي را از سر گذرانده، مي‌‌توان ديد.  
غیر از این هم ادعای اصلاحات و رفرم سیاسی، به‌هیچ‌وجه اصیل و واقعی نیست و معنایی جز فریب‌کاری، مشاطه‌گری برای یک دیکتاتوری نامشروع ندارد. این یک معیار و شاخص حقیقی است و در هر کشوری و در رابطه با هر رژیم دیکتاتوری در دوران معاصر که تجربه رفرم و اصلاحات سیاسی واقعی را از سر گذرانده، می‌توان دید.  


‌به‌عنوان نمونه، به‌رفرم سياسي در رژيم ديكتاتوري اسپانيا، پس از مرگ فرانكو مي‌توان اشاره كرد كه اصلاحات با باز‌شدن فضاي سياسي آغاز شد و به‌سرعت آزادي‌هاي سياسي از قبيل آزادي بيان، مطبوعات، اجتماعات، فعاليت احزاب مخالف، انتخابات آزاد و تشكيل دولت براساس اكثريت پارلمان منتخب مردم، جايگزين رژيم ديكتاتوري و فاشيستي فرانكو گرديد.
به‌عنوان نمونه، به‌رفرم سیاسی در رژیم دیکتاتوری اسپانیا، پس از مرگ فرانکو می‌توان اشاره کرد که اصلاحات با بازشدن فضای سیاسی آغاز شد و به‌سرعت آزادی‌های سیاسی از قبیل آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، فعالیت احزاب مخالف، انتخابات آزاد و تشکیل دولت براساس اکثریت پارلمان منتخب مردم، جایگزین رژیم دیکتاتوری و فاشیستی فرانکو گردید.  


اين اصلاحات صرفنظر از هر افت و‌خيزي، اساساً از بالا يعني از درون رژيم هدايت مي‌شد و به‌پيش مي‌رفت. ‌طبعاً حركت‌هاي مردمي براي دستيابي هر‌چه سريع‌تر به‌آزادي‌ها وحقوق سياسيشان، و هم‌چنين احزاب و نيروهاي مختلف سياسي با پايگاه‌هاي مختلف اجتماعي و با منافع و مواضع گوناگون و متضاد هم حضور داشتند ‌و نقش خود را ايفا مي‌كردند. سنگ‌اندازي و مخالفت عليه اصلاحات و رفرم سياسي هم توسط نيروهاي ارتجاعي و محافظه‌كار وجود داشت. اما از آن‌جا كه هم مدعيان و دست‌اندركاران آن در رأس حكومت به‌طور واقعي دنبال اصلاحات يا ناگزير از آن بودند و هم نظام حاكم ظرفيت آن را داشت، رفرم سياسي با هر افت‌و‌خيز مقطعي، روند گسترش و تعميق را طي كرد تا به‌سرانجام رسيد. يعني ديكتاتوري فاشيستي فرانكو به‌يك دموكراسي بورژوايي استحاله شد.  
این اصلاحات صرفنظر از هر افت وخیزی، اساساً از بالا یعنی از درون رژیم هدایت می‌شد و به‌پیش می‌رفت. طبعاً حرکت‌های مردمی برای دستیابی هرچه سریع‌تر به‌آزادی‌ها وحقوق سیاسیشان، و هم‌چنین احزاب و نیروهای مختلف سیاسی با پایگاه‌های مختلف اجتماعی و با منافع و مواضع گوناگون و متضاد هم حضور داشتند و نقش خود را ایفا می‌کردند. سنگ‌اندازی و مخالفت علیه اصلاحات و رفرم سیاسی هم توسط نیروهای ارتجاعی و محافظه‌کار وجود داشت. اما از آن‌جا که هم مدعیان و دست‌اندرکاران آن در رأس حکومت به‌طور واقعی دنبال اصلاحات یا ناگزیر از آن بودند و هم نظام حاکم ظرفیت آن را داشت، رفرم سیاسی با هر افت‌وخیز مقطعی، روند گسترش و تعمیق را طی کرد تا به‌سرانجام رسید. یعنی دیکتاتوری فاشیستی فرانکو به‌یک دموکراسی بورژوایی استحاله شد.  


نمونه ديگر، بدون اين‌كه قصد قياس مع الفارق داشته باشيم، دولت ملي دكتر مصدق و روند حركت و جهت‌گيري‌هاي او در دوران حكومت دو ساله‌اش است. دراين مثال به‌هيچ‌وجه نباید که پيشواي فقيد جنبش ضداستعماري مردم ايران، مصدق كبير و دولت ملي و دستاوردهاي درخشان استقلال‌طلبانه و دموكراتيك او را با شيادي هم‌چون محمد خاتمي كه عامل خميني، شاگرد بهشتي و سهيم در همه‌ی جرائم رژيم ایران است، مقايسه و تشبيه شود. اما به‌طور دقيق، از زاويه همين تفاوت ماهوي و غيرقابل قياس، معلوم می‌شود که وقتي يك رهبر سياسي واقعاً اصلاح طلب در يك شرايط معين تاريخي و سياسي با اتكا به‌مردم، خود را به‌يك رژيم اساساً ديكتاتوري و وابسته به‌استعمار تحميل مي‌كند و صادقانه در‌صدد ايجاد اصلاحات در وضع موجود است، ‌لاجرم پي‌گيرانه و مصرانه به‌دنبال احقاق حقوق ملي و دموكراتيك مردم است آن‌هم ‌درعمل و نه صرفاً در حرف و شعار،كه اين هم مستلزم خلع يد از دشمنان آزادي و استقلال يعني قطع سلطه‌ی استعمار خارجي و كوتاه كردن دست ديكتاتوري داخلي و خلع يد از ارگان‌ها و اهرم‌هاي قدرت واعمال آن است و نه تأييد آن‌ها و تأكيد بر‌حضور و وجودشان. و نه همدستي با رأس وابستگي و ديكتاتوري. كارنامه‌ی مصد‌ق در زمينه رهبري مبارزات ضداستعماري مردم ايران، ملي‌كردن صنعت نفت وخلع يد از سلطه خارجي كه پشتوانه و تكيه گاه ديكتاتوري داخلي هم بود نيازي به‌توضيح وتشريح ندارد. اما در زمينه‌ی مقابله با ديكتاتوري و تلاش براي تأمين آزادي‌ها و احقاق حقوق دموكراتيك مردم كافي است اشاره شود كه در زمان مصدق فعاليت همه‌ی احزاب مخالف حتي حزب توده وباند فداييان اسلام، آزاد بود و اين در حالي بود كه بعد از بهمن ماه سال ۱۳۲۷، به‌دنبال ترور شاه، فعاليت حزب توده به‌دستور شاه ممنوع اعلام شده بود. هم‌چنين باند فداييان اسلام هم به‌رغم كينه توزي‌هاي ارتجاعيش عليه مصدق و شركتش در ترور دكتر فاطمي آزادانه فعاليت مي‌كرد. هكذا همه‌ی روزنامه‌هاي مخالف آزاد بودند. آن هم نه فقط روزنامه‌هاي وابسته به‌حكومت وجناح‌هاي مختلف آن بلكه روزنامه‌هاي اپوزيسيون كل رژيم شاه.  
نمونه دیگر، بدون این‌که قصد قیاس مع الفارق داشته باشیم، دولت ملی دکتر مصدق و روند حرکت و جهت‌گیری‌های او در دوران حکومت دو ساله‌اش است. دراین مثال به‌هیچ‌وجه نباید که پیشوای فقید جنبش ضداستعماری مردم ایران، مصدق کبیر و دولت ملی و دستاوردهای درخشان استقلال‌طلبانه و دموکراتیک او را با شیادی هم‌چون محمد خاتمی که عامل خمینی، شاگرد بهشتی و سهیم در همه‌ی جرائم رژیم ایران است، مقایسه و تشبیه شود. اما به‌طور دقیق، از زاویه همین تفاوت ماهوی و غیرقابل قیاس، معلوم می‌شود که وقتی یک رهبر سیاسی واقعاً اصلاح طلب در یک شرایط معین تاریخی و سیاسی با اتکا به‌مردم، خود را به‌یک رژیم اساساً دیکتاتوری و وابسته به‌استعمار تحمیل می‌کند و صادقانه درصدد ایجاد اصلاحات در وضع موجود است، لاجرم پی‌گیرانه و مصرانه به‌دنبال احقاق حقوق ملی و دموکراتیک مردم است آن‌هم درعمل و نه صرفاً در حرف و شعار، که این هم مستلزم خلع ید از دشمنان آزادی و استقلال یعنی قطع سلطه‌ی استعمار خارجی و کوتاه کردن دست دیکتاتوری داخلی و خلع ید از ارگان‌ها و اهرم‌های قدرت واعمال آن است و نه تأیید آن‌ها و تأکید برحضور و وجودشان؛ و نه همدستی با رأس وابستگی و دیکتاتوری. کارنامه‌ی مصدق در زمینه رهبری مبارزات ضداستعماری مردم ایران، ملی‌کردن صنعت نفت وخلع ید از سلطه خارجی که پشتوانه و تکیه گاه دیکتاتوری داخلی هم بود نیازی به‌توضیح وتشریح ندارد. اما در زمینه‌ی مقابله با دیکتاتوری و تلاش برای تأمین آزادی‌ها و احقاق حقوق دموکراتیک مردم کافی است اشاره شود که در زمان مصدق فعالیت همه‌ی احزاب مخالف حتی حزب توده وباند فداییان اسلام، آزاد بود و این در حالی بود که بعد از بهمن ماه سال ۱۳۲۷، به‌دنبال ترور شاه، فعالیت حزب توده به‌دستور شاه ممنوع اعلام شده بود. هم‌چنین باند فداییان اسلام هم به‌رغم کینه توزی‌های ارتجاعیش علیه مصدق و شرکتش در ترور دکتر فاطمی آزادانه فعالیت می‌کرد. هکذا همه‌ی روزنامه‌های مخالف آزاد بودند. آن هم نه فقط روزنامه‌های وابسته به‌حکومت وجناح‌های مختلف آن بلکه روزنامه‌های اپوزیسیون کل رژیم شاه.  


وفاداري صادقانه مصدق به‌‌اصلاحات موجب شد كه تا آن‌جا كه برايش امكانپذير بود:
وفاداری صادقانه مصدق به‌اصلاحات موجب شد که تا آن‌جا که برایش امکانپذیر بود:


اولاً‌ـ‌ زمينه‌ی اعمال نفوذ ديكتاتوري شاه را محدود و محدودتر مي‌ساخت و متقابلاً حقوق و آزادي‌هاي مردم و نيروهاي سياسي مخالف را تضمين مي‌كرد و گسترش مي‌داد.  
اولاً‌ـ زمینه‌ی اعمال نفوذ دیکتاتوری شاه را محدود و محدودتر می‌ساخت و متقابلاً حقوق و آزادی‌های مردم و نیروهای سیاسی مخالف را تضمین می‌کرد و گسترش می‌داد.  


ثانياً ‌ـ‌ به‌هر ميزان كه با مخالفت و كارشكني يا توطئه گري دربار شاه و ارتجاع و استعمار مواجه مي‌شد، نه تنها تن به‌سازش و تسليم و عقب‌نشيني نمي‌داد، بلكه بر‌جديت و پايداريش براي احقاق حقوق و آزادي‌هاي دموكراتيك مي‌افزود و قاطعيت و راديكاليسم بيشتري در برابر شاه و اربابان استعماريش و همدستان مرتجع او نشان مي‌داد و متقابلاً به‌مردم و نيروهاي مترقي و مبارزان راه آزادي بيشتر تكيه مي‌كرد و از حركت‌هاي اعتراضي آنها عليه ديكتاتوري و ارتجاع بيشتر استقبال مي‌كرد. حتي مجلس دست نشانده دربار و استعمار را هم كه در برابر اقدام‌ها استقلال طلبانه ودموكراتيك كارشكني مي‌كرد با روي آوردن به‌مردم و رأي مستقيم آن‌ها منحل كرد. مصدق هرگز حاضر نبود با پايمال كردن آزادي‌هاي مخالفان رژيم، نظر شاه را جلب نمود ه و از اين طريق مقام و موقعيت خود را حفظ نمايد، چه رسد به‌اين‌كه مثل آخوند محمد خاتمي در سركوب مردم و نيروهاي مخالف به‌خصوص رزمندگان آزادي سهيم شود. و چه رسد به‌اين‌كه خودش در سركوب اصليترين مخالفان رژيم پيش قدم شود و سركوب مجاهدان و رزمندگان آزادي در رأس خواستهايش قرار گيرد. برعكس با جديت و پيگيري بيشتر بر‌آزادي‌ها و حقوق دموكراتيك مردم پاي مي‌فشرد و رويارويي و فاصله‌اش با شاه و ديكتاتوري را هرچه بيشتر و اتكا و همسوييش با مخالفان رژيم را افزايش مي‌داد. بي‌علت نبود كه دربار شاه و استعمار و ارتجاع و همه‌ی دشمنان آزادي و استقلال ايران وهمه منحرفين و فرصت طلبان سياسي تاب تحملشان در برابر مصدق ودولت ملي‌اش به‌پايان رسيد و انواع توطئه‌ها را براي حذف و قتل او و سرنگوني دولتش طرح ريزي نموده و به‌اجرا گذاشتند و سرانجام با كودتاي ننگين ۲۸ مرداد دولت مصدق را كه كمتراز دو سال ونيم طول كشيد، سرنگون كردند.  
ثانیاً ـ به‌هر میزان که با مخالفت و کارشکنی یا توطئه گری دربار شاه و ارتجاع و استعمار مواجه می‌شد، نه تنها تن به‌سازش و تسلیم و عقب‌نشینی نمی‌داد، بلکه برجدیت و پایداریش برای احقاق حقوق و آزادی‌های دموکراتیک می‌افزود و قاطعیت و رادیکالیسم بیشتری در برابر شاه و اربابان استعماریش و همدستان مرتجع او نشان می‌داد و متقابلاً به‌مردم و نیروهای مترقی و مبارزان راه آزادی بیشتر تکیه می‌کرد و از حرکت‌های اعتراضی آنها علیه دیکتاتوری و ارتجاع بیشتر استقبال می‌کرد. حتی مجلس دست نشانده دربار و استعمار را هم که در برابر اقدام‌ها استقلال طلبانه ودموکراتیک کارشکنی می‌کرد با روی آوردن به‌مردم و رأی مستقیم آن‌ها منحل کرد. مصدق هرگز حاضر نبود با پایمال کردن آزادی‌های مخالفان رژیم، نظر شاه را جلب نمود ه و از این طریق مقام و موقعیت خود را حفظ نماید، چه رسد به‌این‌که مثل آخوند محمد خاتمی در سرکوب مردم و نیروهای مخالف به‌خصوص رزمندگان آزادی سهیم شود؛ و چه رسد به‌این‌که خودش در سرکوب اصلیترین مخالفان رژیم پیش قدم شود و سرکوب مجاهدان و رزمندگان آزادی در رأس خواستهایش قرار گیرد. برعکس با جدیت و پیگیری بیشتر برآزادی‌ها و حقوق دموکراتیک مردم پای می‌فشرد و رویارویی و فاصله‌اش با شاه و دیکتاتوری را هرچه بیشتر و اتکا و همسوییش با مخالفان رژیم را افزایش می‌داد. بی‌علت نبود که دربار شاه و استعمار و ارتجاع و همه‌ی دشمنان آزادی و استقلال ایران وهمه منحرفین و فرصت طلبان سیاسی تاب تحملشان در برابر مصدق ودولت ملی‌اش به‌پایان رسید و انواع توطئه‌ها را برای حذف و قتل او و سرنگونی دولتش طرح ریزی نموده و به‌اجرا گذاشتند و سرانجام با کودتای ننگین ۲۸ مرداد دولت مصدق را که کمتراز دو سال ونیم طول کشید، سرنگون کردند.  


محمد خاتمي در وعده‌هايش قبل از روي كار آمدن و در سخنراني‌ها و گفتار درماني‌هايش بعد‌از روي‌كار‌آمدن، از آزادي، با ترجمه‌ی آن يعني آزادي مخالفان و از جامعه‌ی مدني و قانونمداري و حاكميت مردمي و مردم‌سالاري و… بسيار سخن گفت و بر‌اصلاحات هم بسا تأكيد كرد و خودش را پرچمدار آن مي‌دانست. حاميان داخلي و بين‌المللي خاتمي هم با همين اوصاف او را معرفي و تبليغ می‌کردند. اما آيا موضع‌گيري‌هاي واقعي و عملكردهاي او در آن سال‌ها در راستاي اين شعارها و درجهت عملي كردن آن‌ها بوده است؟  
محمد خاتمی در وعده‌هایش قبل از روی کار آمدن و در سخنرانی‌ها و گفتار درمانی‌هایش بعداز روی‌کارآمدن، از آزادی، با ترجمه‌ی آن یعنی آزادی مخالفان و از جامعه‌ی مدنی و قانونمداری و حاکمیت مردمی و مردم‌سالاری و… بسیار سخن گفت و براصلاحات هم بسا تأکید کرد و خودش را پرچمدار آن می‌دانست. حامیان داخلی و بین‌المللی خاتمی هم با همین اوصاف او را معرفی و تبلیغ می‌کردند. اما آیا موضع‌گیری‌های واقعی و عملکردهای او در آن سال‌ها در راستای این شعارها و درجهت عملی کردن آن‌ها بوده است؟  


يك دولت اصلاح‌طلب واقعي هم‌چنان‌كه اشاره شد فلسفه‌ی وجودي، هدف و رسالتش پايان‌دادن به‌سركوب و ديكتاتوري و به‌رسميت شناختن موجوديت و حق فعاليت آزاد سياسي مخالفان و تلاش براي جلب اعتماد راديكال‌ترين و جدي‌ترين مخالفان و اتكاي به‌آن‌ها براي پيش‌برد امر اصلاحات است.  
یک دولت اصلاح‌طلب واقعی هم‌چنان‌که اشاره شد فلسفه‌ی وجودی، هدف و رسالتش پایان‌دادن به‌سرکوب و دیکتاتوری و به‌رسمیت شناختن موجودیت و حق فعالیت آزاد سیاسی مخالفان و تلاش برای جلب اعتماد رادیکال‌ترین و جدی‌ترین مخالفان و اتکای به‌آن‌ها برای پیش‌برد امر اصلاحات است.  


فضاي سياسي به‌هيچ‌وجه باز نشد، اختناق و سركوب به‌شدت ادامه پیدا کرد، شكنجه و اعدام برقرار بود و مجازات‌هاي غير‌انساني ازقبيل سنگسار و دست‌بريدن وچشم‌درآوردن و اعدام در ملأ‌عام كه در خدمت تشديد سركوب و ايجاد رعب و وحشت در جامعه است، بيش از گذشته جريان پیدا کرد.  
فضای سیاسی به‌هیچ‌وجه باز نشد، اختناق و سرکوب به‌شدت ادامه پیدا کرد، شکنجه و اعدام برقرار بود و مجازات‌های غیرانسانی ازقبیل سنگسار و دست‌بریدن وچشم‌درآوردن و اعدام در ملأعام که در خدمت تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است، بیش از گذشته جریان پیدا کرد.  


نه‌فقط در زمينه‌ی سياسي، بلكه در امور عادي و غير‌سياسي و در زندگي شخصي و خصوصي افراد و خانواده‌ها نيز سركوب و تحميل و اجبار و محدوديت به‌قوت خود باقي ماند. ‌كه اين‌ها هم عملكرد ديكتاتوري مذهبي و در خدمت تحكيم، تداوم وتشديد سركوب سياسي است.
نه‌فقط در زمینه‌ی سیاسی، بلکه در امور عادی و غیرسیاسی و در زندگی شخصی و خصوصی افراد و خانواده‌ها نیز سرکوب و تحمیل و اجبار و محدودیت به‌قوت خود باقی ماند؛ که این‌ها هم عملکرد دیکتاتوری مذهبی و در خدمت تحکیم، تداوم وتشدید سرکوب سیاسی است.  


آن‌چه هم در اثر شقه و شكاف دروني رژيم ایران و گسست‌هاي ناشي از جام‌زهر سياسي و سه‌سره شدن رژيم، آزادي بيان، آزادي مطبوعات و از دستاوردها و افتخارات بزرگ محمد خاتمي تبليغ مي‌شد، با تعطيلي فله‌اي روزنامه‌هاي موسوم به ‌۲ خردادي روند معكوس پيدا كرد. همان روزنامه‌ها و نشرياتي كه عموماً توسط سرتيپ پاسدارها يا بازجوها و مهره‌هاي وزارت اطلاعات و عناصر پرسابقه خود رژيم راه‌اندازي شده و اداره مي‌شد، همان عناصري كه بنابه‌تصريح ليبرال‌ترينشان، وظيفهٌ اصلي خود را در هيأت اصلاح طلب، خدمت به‌نظام، مقابله با نيروهاي مخالف و برانداز وتبليغ موثرتر براي ولي‌فقيه اعلام كرده‌اند.  
آن‌چه هم در اثر شقه و شکاف درونی رژیم ایران و گسست‌های ناشی از جام‌زهر سیاسی و سه‌سره شدن رژیم، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و از دستاوردها و افتخارات بزرگ محمد خاتمی تبلیغ می‌شد، با تعطیلی فله‌ای روزنامه‌های موسوم به ۲ خردادی روند معکوس پیدا کرد. همان روزنامه‌ها و نشریاتی که عموماً توسط سرتیپ پاسدارها یا بازجوها و مهره‌های وزارت اطلاعات و عناصر پرسابقه خود رژیم راه‌اندازی شده و اداره می‌شد، همان عناصری که بنابه‌تصریح لیبرال‌ترینشان، وظیفهٌ اصلی خود را در هیأت اصلاح طلب، خدمت به‌نظام، مقابله با نیروهای مخالف و برانداز وتبلیغ موثرتر برای ولی‌فقیه اعلام کرده‌اند.  


به‌هيچ حزب و سازمان و گروه سياسي مخالف اجازه‌ی فعاليت داده نشد، حتي موافقان غير‌حاكم نظير نهضت آزادي هم غير‌قانوني اعلام شد و‌گردانندگان و اعضايش به‌طور فله‌اي با برچسب نا‌چسب برانداز، دستگير شدند. همان گروهي كه حيات خفيف خائنانه‌اش به‌گفته‌ی بازرگان در دوران خميني و سال‌ها بعد از آن تحمل مي‌شد. زيرا پيوسته بر‌وفاداري خود به‌رژيم ایران و التزام به‌قانون اساسي و ولايت‌فقيه تأكيد كرده و از هرگونه كار غير قانوني، چه رسد به‌كار قهرآميز، عليه رژيم مطلقاً مبرا بود و همسو با آخوندهاي حاكم در ضديت با مشي انقلابي و سرنگوني رژيم ایران از چيزي فرو‌گذار نمي‌كرد.  
به‌هیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازه‌ی فعالیت داده نشد، حتی موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی هم غیرقانونی اعلام شد وگردانندگان و اعضایش به‌طور فله‌ای با برچسب ناچسب برانداز، دستگیر شدند. همان گروهی که حیات خفیف خائنانه‌اش به‌گفته‌ی بازرگان در دوران خمینی و سال‌ها بعد از آن تحمل می‌شد. زیرا پیوسته بروفاداری خود به‌رژیم ایران و التزام به‌قانون اساسی و ولایت‌فقیه تأکید کرده و از هرگونه کار غیر قانونی، چه رسد به‌کار قهرآمیز، علیه رژیم مطلقاً مبرا بود و همسو با آخوندهای حاکم در ضدیت با مشی انقلابی و سرنگونی رژیم ایران از چیزی فروگذار نمی‌کرد.  


به‌رغم بيعت آشكار بسياري عناصر و جريان‌هاي اپوزيسيون‌نما در خارجه با رژيم ایران از طريق تأييد و مشروع قلمداد‌كردن نمايش انتخابات، مجيز‌گويي براي محمد خاتمي، ضديت با مقاومت و مشي انقلابي و محكوم كردن عمليات مقاومت هم‌زبان با رژيم، و به‌رغم همه‌ی عفو‌خواهي‌ها و امان‌خواستن‌ها، نه‌رژيم و نه‌حتي خود خاتمي كم‌ترين توجهي به‌اين التماس و درخواست‌ها براي بازگشت به‌ دامن رژيم نكردند. ‌بدين‌ترتيب اصلاحات مورد ستايش اين پاسداران سياسي، حتي كشش پذيرش و به‌خدمت‌گرفتن رسمي خودشان را هم نداشته و هم‌چنان فايده‌ی حضور آن‌ها در خارج كشور براي ضديت با‌مقاومت و مجيزگويي از راه دور و براي رژيم را بيشتر به‌صرفه‌ی خود مي‌دانند. اصلاح‌طلبي محمد خاتمي حتي چنين تسليم‌طلباني را نمي‌تواند بپذيرد، چه رسد به‌پذيرش فعاليت آزاد و سياسي براي مخالفان!
به‌رغم بیعت آشکار بسیاری عناصر و جریان‌های اپوزیسیون‌نما در خارجه با رژیم ایران از طریق تأیید و مشروع قلمدادکردن نمایش انتخابات، مجیزگویی برای محمد خاتمی، ضدیت با مقاومت و مشی انقلابی و محکوم کردن عملیات مقاومت هم‌زبان با رژیم، و به‌رغم همه‌ی عفوخواهی‌ها و امان‌خواستن‌ها، نه‌رژیم و نه‌حتی خود خاتمی کم‌ترین توجهی به‌این التماس و درخواست‌ها برای بازگشت به دامن رژیم نکردند. بدین‌ترتیب اصلاحات مورد ستایش این پاسداران سیاسی، حتی کشش پذیرش و به‌خدمت‌گرفتن رسمی خودشان را هم نداشته و هم‌چنان فایده‌ی حضور آن‌ها در خارج کشور برای ضدیت بامقاومت و مجیزگویی از راه دور و برای رژیم را بیشتر به‌صرفه‌ی خود می‌دانند. اصلاح‌طلبی محمد خاتمی حتی چنین تسلیم‌طلبانی را نمی‌تواند بپذیرد، چه رسد به‌پذیرش فعالیت آزاد و سیاسی برای مخالفان!


نمايندگان رسمي مجلس رژيم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گيري‌هايشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پيگرد قضايي قرار گرفتند. همان مجلسي كه لدي‌الورود و در اولين تصميم‌گيريش با يك حكم حكومتي ولي‌فقيه براي پس گرفتن طرح مطبوعات دست بالا كرد و كاملاً فلج و بي‌خاصيت گرديد.  
نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گیری‌هایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. همان مجلسی که لدی‌الورود و در اولین تصمیم‌گیریش با یک حکم حکومتی ولی‌فقیه برای پس گرفتن طرح مطبوعات دست بالا کرد و کاملاً فلج و بی‌خاصیت گردید.  


نقش فعال محمد خاتمی در سركوب، چه عليه مجاهدين و ارتش آزاديبخش و چه عليه توده‌هاي مردم در هنگام حركت اعتراضي و خشم و خروش آنها عليه رژيم، يك واقعيت انكار‌ناپذير است. نمونه بارز آن پيش‌قدمي خاتمي در صدور فرمان سركوب قيام دانشجويان ومردم تهران در تيرماه ۱۳۷۸، و سركوب و كشتار مردم بي‌گناه آبادان به‌جرم اعتراض به ‌بي‌آبي و سركوب و كشتار مردم سنندج و چندين شهر ديگر به‌جرم تظاهرات اعتراضي به‌دستور استانداران و مأموران خود محمد خاتمي.  
نقش فعال محمد خاتمی در سرکوب، چه علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و چه علیه توده‌های مردم در هنگام حرکت اعتراضی و خشم و خروش آنها علیه رژیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. نمونه بارز آن پیش‌قدمی خاتمی در صدور فرمان سرکوب قیام دانشجویان ومردم تهران در تیرماه ۱۳۷۸، و سرکوب و کشتار مردم بی‌گناه آبادان به‌جرم اعتراض به بی‌آبی و سرکوب و کشتار مردم سنندج و چندین شهر دیگر به‌جرم تظاهرات اعتراضی به‌دستور استانداران و مأموران خود محمد خاتمی.  


دفاع محمد خاتمی از همه جنایات، به‌خصوص از وحشتناكترين فجايع ضدبشري اين رژيم، نظير قتل‌عام ۳۰ هزار زنداني سياسي، اعدام ۱۲۰ هزار مجاهد ومبارز، جنگ ضدميهني و خانمان‌سوز ۸ ساله، دفاع ازهمه‌ی شكنجه‌گران و ستايش‌ از امثال لاجوردي وصياد شيرازي و در رأس همه‌ی اين‌ها تقديس مداوم از خميني.  
دفاع محمد خاتمی از همه جنایات، به‌خصوص از وحشتناکترین فجایع ضدبشری این رژیم، نظیر قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی، اعدام ۱۲۰ هزار مجاهد ومبارز، جنگ ضدمیهنی و خانمان‌سوز ۸ ساله، دفاع ازهمه‌ی شکنجه‌گران و ستایش از امثال لاجوردی وصیاد شیرازی و در رأس همه‌ی این‌ها تقدیس مداوم از خمینی.  


محمد خاتمي حتی یکی از روزنامه‌هاي جناح خودش به نام آریا را به‌جرم نوشتن يك جمله درمورد قتل عام زندانيان سياسي در سال ۱۳۶۷، توقيف مي‌كند. خاتمي هم‌چنين دستور داده بود كه در تكذيب گزارش‌ها و نوشته‌هاي منتظري در كتاب خاطراتش كه در آن به‌فاجعه هولناك قتل عام زندانيان سياسي به‌دستور خميني پرداخته، به‌اين نوشته‌ها پاسخ داده شود.
محمد خاتمی حتی یکی از روزنامه‌های جناح خودش به نام آریا را به‌جرم نوشتن یک جمله درمورد قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف می‌کند. خاتمی هم‌چنین دستور داده بود که در تکذیب گزارش‌ها و نوشته‌های منتظری در کتاب خاطراتش که در آن به‌فاجعه هولناک قتل عام زندانیان سیاسی به‌دستور خمینی پرداخته، به‌این نوشته‌ها پاسخ داده شود.


محمد خاتمی که در مورد آزادی بسیار حرف زده بود در یک کلام آن‌را چنین تعریف کرد که  نگاه من به‌آزادي از موضع حفظ نظام است. (قطعنامهٌ شورای ملی مقاومت، ۲۵ فروردين۱۳۷۸) (كميسيون مطالعات سياسی)
محمد خاتمی که در مورد آزادی بسیار حرف زده بود در یک کلام آن‌را چنین تعریف کرد که  نگاه من به‌آزادی از موضع حفظ نظام است. (قطعنامهٌ شورای ملی مقاومت، ۲۵ فروردین۱۳۷۸) (کمیسیون مطالعات سیاسی)
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۲

سیدمحمد خاتمی
محمد خاتمی.JPG
شناسنامه
زادروز۱۳۲۲
زادگاهاردکان، ایران
فرزندانعماد، لیلا، نرگس
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
سمت‌های پیشینوزیر فرهنگ و ارشاد، رئیس جمهور (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴)

سیدمحمد خاتمی، (زاده ۱۳۲۲ - اردکان یزد)، تحصییلاتش را در اردکان با دیپلم طبیعی تمام کرد. همزمان آموزش دینی هم می‌دید. لیسانس فلسفه غرب را از دانشکده ادبیات اصفهان گرفت. دوره سربازی را در تهران گذراند و فوق لیسانس علوم تربیتی را از دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹، گرفت. سپس در حوزه علمیه قم درس خواند. در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد.[۱] محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام بود. روح‌الله خمینی او را در همان سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱، با اشاره خمینی وزیر ارشاد شد و سیاست سانسور را در تمامی مطبوعات اعمال کرد. محمد خاتمی در قتل‌وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش داشته است. او با شعار اصلاح‌طلبی در سال ۱۳۷۶، به مدت ۸ سال منصب ریاست جمهوری را تصاحب کرد. در دو دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی، هیچ بهبوددی در وضعیت مردم حاصل نشد و وعده و وعیدهایش ثمری نداشت. از این رو محمد خاتمی در بین مردم ایران معروف به شیاد شد.[۲]

فعالیت‌های سیاسی

سیدمحمد خاتمی تحصیلات دینی خود را تا سطوح مقدماتی درس خارج در حوزه علمیه قم انجام داد. در سال ۱۳۵۶، مدت کوتاهی قبل از سرنگونی شاه به خارج از ایران رفت و مسئول مسجد ایرانیان در هامبورگ آلمان شد. تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و حتی در سالهای اولِ به حاکمیت رسیدن روح‌الله خمینی نیز گم‌نام باقی ماند تا این‌که در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸, کاندیدای حزب جمهوری اسلامی از اردکان گشت و وارد مجلس شد. در مجلس، محمد خاتمی به‌عنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. وجه ممیزه این جناح در برابر سایر جناح‌های حکومت، به این شرح بود: در زمینه ایدئولوژیک تاکید بر مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی مخالفت با آزادی‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی اعتقاد به صدور انقلاب اسلامی خمینی.

در آن سال‌ها جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود و محمد خاتمی در بیانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خودش را به‌عنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلق‌العنان خمینی به ثبت داد. به همین خاطر هنگامی که روزنامه نگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، برغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب آخوندی، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماینده خود، مسئول مصادره کیهان، تصفیه نویسندگان و روزنامه نگاران آن و تبدیل آن به یک روزنامه حزب اللهی کرد و در حکم او نوشت:

«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».

خاتمی با چنان پشت‌کاری به این مأموریت همت گمارد که در سال ۱۳۶۱، به اشاره شخص خمینی به‌عنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد بطور مستقیم از خمینی خط می گرفت.

خاتمی اعتبار خود در درون رژیم ایران را مدیون سال‌هایی است که به‌عنوان وزیر ارشاد، مسئول نخست اعمال سیاست سانسور در مطبوعات و بخش هنری و فرهنگی و همچنین تبدیل این وزارت‌خانه به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی بود. این خاتمی بود که در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور را تحت سانسور تمام عیار کشید و پس از تعطیلی کلیه نشریات غیروابسته به جناح‌های درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را حتی برای روزنامه هایی که توسط مقام‌های رژیم ایران منتشر می شدند، باب کرد. برغم این که بعضاً مطرح شده که خاتمی صنعت فیلم ایران را رشد داد، وزارت ارشاد خاتمی به هیچ فیلم‌سازی که فیلمش در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمی‌داد و بسیاری از فیلم‌های ارزشمند سال‌ها در آرشیو سانسورچی‌های وزارت ارشاد خاک می‌خوردند. ضوابط مربوط به محدودیت‌های حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلم‌ها در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال می شد.

در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقی‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقایدی که وزارت‌خانه محمد خاتمی مسئول اعمالش بود رنج می بردند، جلای وطن کردند. وی هم‌چنین به‌عنوان عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان و عناصر دموکرات داشت.

خاتمی تاکید می کرد که در جمهوری اسلامی ایران، قلم و ادب و هنر باید تماماً در خدمت جنگ باشد. وی در مصاحبه‌ای تصریح کرد، هنر و ادبیات در خدمت جنگ یعنی در خدمت روح سرفرازی و مقاومت به نمایندگی همه محرومان تاریخ.[۳]

نقش محمد خاتمی در صدور بنیادگرایی

در دوران وزارت محمد خاتمی، وزارت ارشاد از حیطه سانسور و اختناق فرهنگی در داخل کشور پا فراتر نهاد و به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی مبدل شد. خاتمی که از هم‌کاری هم‌فکران نزدیکش نظیر آخوند علی اکبر محتشمی سفیر وقت در سوریه و بنیانگذار شبکه‌های تروریستی رژیم ایران در لبنان و مناطق اشغالی و آخوند موسوی خویینی‌ها طراح و مسئول اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری دیپلومات‌های آمریکایی در تهران برخوردار بود، بودجه کلانی را به ایجاد پایگاه‌ها و مراکز فرهنگی در کشورهای مختلف اروپایی و عربی و اسلامی اختصاص داد که همگی در خدمت تبلیغ ایدئولوژی بنیادگرای خمینی بوده و هدف آن‌ها شناسایی و جذب عناصر مستعد از میان اتباع سایر کشورها و اعزام آن‌ها به ایران برای دریافت آموزش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی و در نهایت عضوگیریشان در شبکه‌های تروریستی سپاه پاسداران بود.

نقش محمد خاتمی در قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۶۷

خاتمی سال‌ها به‌عنوان معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ، نقش مهمی در پیشبرد تبلیغات جنگ افروزانه ایفا می‌کرد. بنا به تصریحات روزنامه‌های رژیم ایران و انبوه اسناد و مدارک دیگر، محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی نقش داشته است. بنا به نوشته‌ی روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹:

«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود».

مقامات از این زندانیان که هنوز مصر و مصمم به جنگیدن با دولت بودند و بر حمایت از مجاهدین تاکید داشتند، دچار حیرت شده بودند.[۴]

روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت:

«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».

به نوشته روزنامه‌های رژیم ایران، به دنبال چاپ مطلب آریا بود که محمد خاتمی دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد. روزنامه گزارش به نقل از هفته نامه صبح نوشت که روزنامه آریا به دستور شخص آقای رئیس جمهور و اقدام فوری وزیر ارشاد به دنبال درج مطلبی پیرامون قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف شد.

سوابق اشتغال

  • رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
  • نماینده اردکان و میبد در مجلس شورا، سال ۱۳۵۹.
  • سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
  • وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
  • وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
  • مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
  • آغاز تدریس در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
  • عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.
  • رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
  • رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.[۱]

حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸

محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرده است. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات اخیر در ایران گفت:

«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».[۵]

فرزندان محمد خاتمی در خارج از کشور

عمادالدین خاتمی، فرزند رئیس جمهور محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند. فرزندان محمد خاتمی و دیگر فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، معروف به ژن‌های خوب هستند.[۶]

سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، توسط محمد خاتمی

محمد خاتمی با بازی اصلاح‌طلبی، و با دادن وعده‌ی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وارد صحنه شده بود تا برای حکومت ولایت فقیه عمر بیشتری بخرد، در مقابل جنبش دانشجویی چندان دوام نیاورد. ۲ خرداد ۱۳۷۶، تا ۱۸ تیر ۱۳۷۶، عمر دوران فریب‌کاری محمد خاتمی و باز شدن دست او به دست دانشجویان بود. خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد و مهر باطل بر کارنامه از ابتدا مردود خود زد.

فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.[۷]

پاسدار فیروز آبادی اذعان کرد:

«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه ما کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من با آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند بگویید هر کار می‌خواهند بکنند بکنند؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از هم‌آنجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۷ تیر این سمت تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».[۸]

گزارشی از سرکوب دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸

در باره‌ی سرکوب خونین دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸، دانشجویان می‌گویند گرچه ماجرا به‌دنبال تصویب طرح مطبوعات در مجلس و تعطیلیروزنامه‌ی سلام رخ داد، امّا آن چه اتفّاق افتاد ربطی به‌این دو موضوع نداشت. به‌گفته‌ی آنها روزنامه‌ی سلام از نظر دانشجویان یک روزنامه‌ی مردمی نیست که به‌خاطر آن این چنین به‌آب و آتش بزنند، بلکه این‌ها فشارهای انباشته‌ای بود که طی سال‌ها تحمل شده بود و حالا در این نقطه ناگهان مانند جرقه‌یی که در میان بشکه‌ی باروت می‌افتد، منفجر شد و به‌آن حریق عظیم انجامید. جرقه، حمله‌ی مشترک سه نیرو به‌کوی دانشگاه بود که این عواقب را به‌دنبال آورد. مجموعه تحقیقات ما نشان می‌دهد که ساعت ۳۰/۲۲ روز پنجشنبه، حدود ۲۰۰ دانشجو یک راهپیمایی اعتراضی به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خیابان امیرآباد رفتند و سپس به‌سمت کوی بازگشتند. شبیه به‌این راهپیمایی اعتراضی پیش از این هم سابقه داشته و پدیده‌ی جدیدی نبوده است. شعارهایی هم که در این راهپیمایی علیه استبداد داده شد، تازگی نداشته است، اما این‌بار مسئولان جناح راست که قصد داشتند از راههای غیرقانونی با استفاده از نفوذشان در نیروی انتظامی از معترضان زهر چشم بگیرند، این حرکت دانشجویان را اعتراضی علیه تصویب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند که این‌بار باید اعتراض را در نطفه خفه کنیم، و الاّ گسترش می‌یابد و کار از دستمان در می‌رود. در این صورت ممکن است ما را وادار کنند که در شور دوم، بسیاری از جنبه‌های مهّم این اصلاحیه (مطبوعات) را پس بگیریم؛ بنابراین، نباید اجازه دهیم هیچ اعتراضی پابگیرد. در میان دانشجویان شایع بود که صاحب این فکر و ابتکار، بازماندگان و طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده‌اند که درواقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. این‌ها که عوامل مشخصی نیز در مجلس دارند، با شنیدن خبر تظاهرات دانشجویان در کوی دانشگاه به‌سرعت دست به‌کار شدند و نیروهایی را که می‌توانستند به‌سرعت بسیج کردند. اینها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نیروی مختلف را آماده کنند و به‌محل کوی دانشگاه برسانند. نیروی اوّل، معروف به انصارحزب‌الله به‌سرپرستی ده‌نمکی با استفاده ازتلفن موبیل به‌سرعت بسیج شدند و در حدود ساعت ۲۴ خودشان را به‌کوی رساندند. نیروی دوم، گارد ویژه‌ی ضدشورش به‌سرپرستی سرتیپ نقدی، سردار احمدی و علی ذوالقدر به‌سرعت به‌سمت کوی دانشگاه رفتند و گروه سوم، نیروی انتظامی از ناحیه تهران بزرگ بود که به‌فرماندهی سردار نظری و به‌فرمان سرتیپ لطفیان راهی محل شدند. وقتی دانشجویان به‌کوی باز می‌گشتند، در حوالی در ورودی با سنگ‌باران گروهی از انصار حزب‌الله مواجه شدند، اما، از آن‌جا که افراد این گروه فشار، هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه کم بود، دانشجویان پس از درگیری مختصری توانستند از آن‌ها عبور کنند و وارد کوی شوند. همه‌ی نیروهای بسیج شده وقتی به‌محل رسیدند که دانشجویان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد کوی شدند و به‌شکل وحشیانه به‌دانشجویان در حال خواب یا بیداری حمله کردند و به‌هیچ‌کس رحم نکردند. حتّی دانشجویانی را که در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم کردند، به‌طوری که آثار خون روی دیوار مسجد و اتاق‌ها، راه پله‌ها و… قابل مشاهده بود. دانشجویان می‌گویند که پس از حدود یک ساعت، بیش از ۵۰۰ دانشجوی زخمی روی زمین افتاده بود و از هر سویی صدای ناله به‌گوش می‌رسید، اما، کسی جرأت نمی‌کرد به‌آن‌ها کمکی بکند. تنها وقتی مهاجمان از کوی خارج شدند، دانشجویان توانستند مجروحان را به‌بیمارستان برسانند. دانشجویان می‌گویند وقتی هوا روشن شد، کوی مانند صحنه‌ی جنگ بود. همه‌ی وسائل درهم شکسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجویان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زیادی از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهای سیاه در محوطه کوی تجمّع کردند و هیچ‌کس نمی‌توانست آن‌ها را ساکت کند یا تحت کنترل قرار دهد. مسئولان تحکیم وحدت سعی کرده بودند اوضاع را به‌دست بگیرند، اما، با واکنش شدید دانشجویان مواجه شده و فهمیده بودند که کاری از دستشان برنمی‌آید. دانشجویان فریاد زده بودند که شما هم با حمله‌کنندگان همدست هستید و با توهین نسبت به‌روحانیت، تحکیم وحدت را هم جزئی ازآن به‌حساب آورده بودند. ساعتی بعد مسئولان سپاه پاسداران که فهمیده بودند شرایط به‌شدّت انفجاری شده است، به‌محل رفته و از مسئولان تحکیم وحدت خواسته بودند که اقدامی بکنند وإلّا، سپاه مجبور به‌شلیک خواهد بود. مسئولان تحکیم وحدت در پاسخ گفته بودند که از ما هیچ کاری ساخته نیست، اگر بیش از این اصرار کنیم، خودمان توسط دانشجویان مورد حمله قرار می‌گیریم. آنها ما را هم راست به‌حساب می‌آورند و در کنار حمله‌کنندگان می‌دانند. پیش از این‌که ماجرا اوج بگیرد، تعدادی از مقام‌های و شخصیت‌های مملکتی به‌محل رفتند تا ضمن هم‌دردی با دانشجویان از آن‌ها بخواهند که آرامش خودشان را حفظ کنند، اما دانشجویان همه‌ی آن‌ها را از خود راندند. خانم فائزه هاشمی را هو کردند و علیه آقای هاشمی شعاردادند. حتّی به‌آقای لاری، وزیر کشور توهین کردند و با کمال تأسف به‌سوی خود ایشان و اتومبیلشان سنگ پراندند و موارد دیگری پیش آوردند که توهین به‌کل روحانیت بود و از ذکر آن‌ها خودداری می‌شود. آقای غفوری‌فرد را هم آن‌چنان هو کردند که نتوانست به‌آن‌ها نزدیک شود. چند دانشجوی باسابقه می‌گفتند که آنها فقط از یک سری از دانشجویان که عملاً رهبریشان را به‌دست داشتند، حرف گوش می‌کردند. این دانشجویان هم از کسانی هستند که آشکار یا پنهان از هواداران مجاهدین هستند و برخی از آن‌ها از این نظر شناخته شده می‌باشند. آن چنان جوّی ایجاد شده بود که هیچ‌کس جرأت ایستادن جلو آن‌ها را نداشت، حتّی دیگر از گروه فشار هم خبری نبود. شعارها نشان می‌داد که کار از کار گذشته و دیگر کاری از کسی ساخته نیست. آن‌ها فریاد می‌زدند: «می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت»، «انصار جنایت می‌کند، رهبر حمایت می‌کند»، «مرگ برلطفیان»، «خامنه‌ای حیا کن، رهبری را رها کن»، «ساواک اسمش عوض شده، انصار حزب‌الله شده»، «علی فلاحیان، سردسته جانیان، اعدام باید گردد». آخرین کسی که می‌خواست اقدامی بکند، اما نتوانست به‌دانشجویان نزدیک شود، حجت الاسلام ابوترابی، نماینده‌ی رهبری در دانشگاه، بود. دانشجویان به‌یک‌دیگر می‌گفتند، این اقدام، انتقام‌جویی طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده که به‌این ترتیب انتقام کشته شدن او را از دانشجویان گرفته‌اند. به‌همین دلیل، ما هم باید انتقام خودمان را از حامیان آن‌ها در رأس حکومت بگیریم. آنها از مقام رهبری به‌عنوان حامی اصلی حمله کنندگان و سعید امامی نام می‌برند. بررسی ما نشان می‌دهد که پیام مقام‌ها مبنی برابراز هم‌دردی با دانشجویان و محکوم کردن حمله به‌کوی، نه تنها تأثیر آرام‌کننده روی دانشجویان نداشت، بلکه باعث تشجیع آن‌ها در ادامه‌ی اعتراض‌های خشونت‌بارشان می‌شد. دانشجویان می‌گفتند حمله به‌کوی به‌دستور همین کسانی صورت گرفت که حالا اظهار تأسف می‌کنند و در این‌جا با استفاده از یک بیان توهین‌آمیز، این اقدام مقام‌ها را «اشک تمساح» می‌خواندند. ساعت۱۱ صبح چند ماشین وانت تویوتا که روی یکی از آنها دوشکا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نیروی ضدشورش به‌سمت کوی دانشگاه رفت، اما، دانشجویان که حالا مردم را هم در کنار خودشان داشتند، در مقابل آن‌ها ایستادند. همه چیز نشان می‌داد که جریان مانند ماشین بدون ترمزی که در سرازیری افتاده باشد، به‌سمت یک فاجعه بزرگ به‌پیش می‌رود.[۹]

مطمئناً این گزارش و ده‌ها گزارش دیگر، قبل از این‌که به‌دست مجاهدین برسد به‌دست محمد خاتمی و وزیر کشور او رسیده است، ولی، خاتمی به‌جای این‌که طرف دانشجویان مظلوم را بگیرد که مورد حمله واقع شدند، قبل از ولی‌فقیه خامنه‌ای، دستور سرکوب دانشجویان و مردمی را می‌دهد که از دانشجویان حمایت می‌کردند. به‌اعتراف وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، فاجعه در تبریز نیز عمیق‌تر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحت‌الشعاع آشوب‌های بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش به‌جنایت‌های رژیم ایران در کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و می‌گوید:

«در جریان وقایع کوی دانشگاه تهران دو نفر کشته شدند، حدود ۲۰۰۰ نفر کتک خوردند، صدها نفر مجروح شدند، خرابی‌های بسیار به‌بار آمد و اموال دانشجویان به‌غارت رفت…».[۱۰]

دو روز پس از این حمله‌ها، به‌دستور وزیر کشور محمد خاتمی، نیروهای سرکوب‌گر حکومتی به‌روی یک صدهزار تظاهرکننده آتش گشودند و خود محمد خاتمی در روز ۲۲ تیر ۱۳۷۸ دستور سرکوب دانشجویان و تظاهرکنندگان را داد و با بیان این‌که باید در مقابل آن‌ها ایستاد و ما هم می‌ایستیم، گفت:

«این حادثه که در پنجشنبه شب رخ داد، از یکی دو روز بعد از آن، یک جریان انحرافی در آن پیدا شد و به‌نظر من این جریان انحرافی خیر این کشور را نمی‌خواهد… من مطمئن هستم که این‌ها سوءنیت دارند و قصدشان ایجاد خشونت در جامعه است و باید در مقابل آن‌ها ایستاد و ما هم می‌ایستیم… تقاضای من از ملّت شریف این است که هرچه بیشتر اطراف این جریانات منحرف را خالی بکنند تا برخورد ما با آن‌ها راحت‌تر صورت بگیرد، دستگیری‌هایی که باید انجام بشود… همه بکوشیم این جریان زشتی که وجود دارد، به‌شدّت محکوم بکنیم و تسهیل بکنیم برخوردهای قانونی که دولت، نظام و دستگاه‌های مسئول امنیت برعهده دارند».

به‌دنبال تصمیم محمد خاتمی و شورای‌عالی امنیت رژیم ایران مبنی برسرکوب شدید تظاهرکنندگان و دستور خامنه‌ای به‌نیروهای سرکوب‌گر، درباره‌ی این‌که هر کجا لازم می‌بینند «دشمنان را مرعوب و منکوب سازند»، حسن روحانی، دبیر شورای‌عالی امنیت و معاون محمد خاتمی در این ارگان، گفت:

«دیروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حرکت، هر کجا که باشد، با شدّت و قاطعیّت سرکوب خواهد شد، روزهای آینده دانشجویان و مردمی که در تظاهرات اخیر دستگیر شده‌اند، محاکمه و به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع برای دیگران درس عبرت باشد».

روحانی تصریح کرد در سرکوب تظاهرکنندگان هیچ اختلاف نظری بین خامنه‌ای و خاتمی وجود نداشته و خوشبختانه همه‌ی ارکان نظام، همه‌ی مسئولان، همه‌ی قوا، بدون هیچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌این عناصر فرصت‌طلب اتفاق‌نظر دارند و قوّه قضاییه در روزهای آینده به‌وظیفه‌ی قانونی و شرعی خود به‌خوبی عمل خواهد کرد.[۱۱]

به‌دنبال موضعگیری‌های محمد خاتمی، روزنامه‌ی هلندی الخمین‌داخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:

«اگر هنوز تردیدی وجود داشت برروی اصلاح پذیری خاتمی، دیروز خود خاتمی این تردید را از میان برد و در یک سخنرانی در همدان اعلام کرد که تظاهرات دانشجویان یک اعلام جنگ علیه برنامه‌های خود خاتمی و توهینی به‌سیستم نظام بوده است. او هم‌چنین اضافه کرد که خود و دولتش را مأمور اجرای نظرات شخص بالاتر که همان رهبر مذهبی، خامنه‌ای است، می‌داند. خاتمی به‌دانشجویان پشت کرد. او قمار نمی‌کند و با این حال می‌بازد…»

اعتراضات و تحصن‌های دانشجویی در دوره‌ی اول رئیس جمهوری خاتمی

نگاهی فهرست‌وار به پاره‌یی از اعتراضات و تحصّنهای دانشجویی در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، بیان‌گر بخش کوچکی از مشکلات دانشجویان در این مورد است که به‌علت طولانی شدن مطلب فقط تیتروار به‌آن‌ها اشاره شده است.

اعتراض جمعی از دانشجویان به‌ضعف مدیریت کوی دانشگاه تهران، ۲۷ شهریور ۱۳۷۶.

تظاهرات دو روزه هزار تن از دانشجویان دانشگاه مشهد در اعتراض‌به وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۷ مهر ۱۳۷۶.

تجمع دانشجویان دانشگاه علامه‌ی طباطبایی در اعتراض‌به وضع نامطلوب خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۶.

اعتراض ۲ هزار دانشجوی دانشگاه تهران در کوی امیرآباد به وضع خوابگاه‌های این دانشگاه، ۱۸ دی ۱۳۷۶.

اعتراض جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز به‌کیفیت نامناسب غذا در خوابگاه شهرک امام، ۲۴ دی ۱۳۷۶.

خوابگاه دانشگاه یا سلول زندان ـتجمع اعتراض‌آمیز دانشجویان دانشگاه تهران در کوی امیرآباد، ۲۷ دی ۱۳۷۶.

تظاهرات ۴۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه ملی مقیم خوابگاه‌های این دانشگاه در اعتراض به‌وضع نابه‌سامان خوابگاه‌ها، ۲ بهمن ۱۳۷۶.

اعتراض ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشکده امور اقتصادی به امور رفاهی و وضع خوابگاه‌ها، ۵ بهمن ۱۳۷۶.

حرکت اعتراضی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان نسبت‌به بی‌عملی کارگزاران رژیم ایران در تهیه‌ی خوابگاه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۶.

تجمع دانشجویان دانشگاه اهواز در اعتراض به‌وضع و مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷. 

اعتراض دانشجویان متأهل خوابگاه جلال آل‌احمد به برخی سیاستهای مسئولان دانشگاه تهران، ۱۶ تیر ۱۳۷۷.

تظاهرات ۸ روزه بیش از ۲ هزار دانشجوی دانشگاه تهران در کوی امیرآباد در اعتراض‌به وضع نابه‌سامان صنفی و رفاهی خوابگاه‌های این دانشگاه، ۲۳ تیر ۱۳۷۷.

تجمع دانشجویان دانشکده تربیت مدرّس در برابر ساختمان وزارت فرهنگ و آموزش عالی در اعتراض‌به‌کمبود خوابگاه و دیگر امکانات مورد نیاز دانشجویان، ۷ مهر ۱۳۷۷.

اعتراض ۲۰۰ تن از دانشجویان دختر دانشگاه لرستان به‌کمبود خوابگاه، ۱۴ مهر ۱۳۷۷.

حرکت اعتراضی دانشجویان بورسیه وزارت نیرو در مجتمع سازندگی و آموزش غرب کشور به وضع نابه‌هنجار رفاهی و بهداشتی خوابگاه‌های آموزشکده، ۲۱ مهر ۱۳۷۷.

حرکت اعتراضی بیش از ۱۰۰ تن از دانشجویان دختر دانشگاه علامه‌ی طباطبایی که به‌علت نداشتن خوابگاه بیشتر اوقات در ترمینال‌ها یا مکان‌های عمومی شب را به‌صبح می‌رسانند، ۱۵ مهر ۱۳۷۷.

اعتراض دانشجویان مرکز آموزش عالی فنی دختران تهران (کیان‌شهر) به وضع خوابگاه‌های این مرکز آموزشی، ۲۳ مهر ۱۳۷۷.

اعتراض دانشجویان دختر دانشگاه اردستان به‌وضع بهداشتی، رفاهی و تاٌمین امنیت جانی و ناموسی خوابگاه‌ها، ۱۶ آبان ۱۳۷۷.

حرکت اعتراضی خشمگینانه دانشجویان دختر دانشگاه تویسرکان به‌علت شرایط بد خوابگاه‌ها، ۱۰ آذر ۱۳۷۷.

اعتراض به مسمومیت ۵۰ دختر دانشجو در داخل ساختمان خوابگاه میدان توحید دانشگاه علامه‌ی طباطبایی، ۱۷ آذر ۱۳۷۸.

اعتراض دانشجویان دانشکده خبر از گرانی و فقدان خوابگاه، ۱۳ اسفند ۱۳۷۷.

تجمع اعتراضی ۱۵۰ دانشجوی دختر دانشگاه علامه طباطبایی نسبت‌به وضع نامناسب خوابگاه‌ها، ۱۱ اسفند ۱۳۷۸.

تجمع تعدادی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در اعتراض‌به نبود خوابگاه، ۱۱ مهر ۱۳۷۹.

تحصن دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در اعتراض‌به مشکلات صنفی خوابگاه، ۲۶ مهر ۱۳۷۹.

تجمع اعتراضی دانشجویان متأهل ساکن در خوابگاه شهید مدرس دانشگاه شاهد در راستای کمبودها و مشکلات رفاهی خوابگاه، ۲۵ آبان ۱۳۷۹.

اعتراض دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مراغه از وضع نامطلوب خوابگاه‌های این دانشگاه، ۱۵ آذر ۱۳۷۹.

اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به وضع ناهنجار خوابگاه‌ها و کیفیت پایین غذا، ۲۶ آذر ۱۳۷۹.

۲ هزار دانشجوی تربیت معلم تبریز خوابگاه ندارند، ۹ اسفند ۱۳۷۹.[۹]

نقش محمد خاتمی در قتل‌های زنجیره‌ای

هیچ کس و هیچ جریانی به اندازه علی خامنه ای و محمد خاتمی و دولت وقت وی، از واقعیت های پشت پرده قتل های زنجیره ای آگاهی ندارد. مامورین وزارت اطلاعات، دستورات فرماندهان و رؤسای رده بالای خود را اجرا کرده اند. در حالی که عاملین اصلی قتل های زنجیره ای، در راس حکومت جا خوش کرده اند. گفته می شود علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، قربان‌علی دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات دستور قتل ها را صادر کرده و توسط پرسنل وزارت اطلاعات و سعید امامی، معاون امنیتی این وزارت‌خانه در زمان تصدی علی فلاحیان، وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، و دری نجف آبادی اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی به مرحله اجرا درآوده اند.

گرچه در مجموع، قتل ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌رسد، در اواخز سال ۱۳۷۷، و هنگام به قتل رسیدن دو نویسنده سرشناس، یک فعال مطرح سیاسی و همسرش در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.

سعید امامی، ۵ بهمن ماه سال ۱۳۷۷، بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانه ها راه نیافت تا آن که آخرین روزهای خرداد ۱۳۷۸، اخباری از برخی از بازداشت شدگانی که سمت‌هایی در حد مدیرکل را در وزارت اطلاعات بر عهده داشتند در برخی از روزنامه‌ها انتشار یافت. رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، سعید امامی را یکی از ۴ عامل اصلی قتل‌های زنجیره‌ای معرفی کرد و گفت:

«عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد عالیحانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی، کم ترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعتراف های صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود».

چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیه‌ای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده‌است. اما از آن جایی که براساس گفته پزشکان خوردن داروی نظافت، معمولاً به مرگ شخص مسموم منجر نمی‌شود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجویی های امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی را کسی باور نکرد. شک و تردیدها بر این است که سران حکومت اسلامی، نخست او را، بالاترین عضو و مسئول اصلی قتل های خودسرانه معرفی کردند و سپس او را قربانی کردند تا به زعم خود پرونده قتل های زنجیره‌ای را برای همیشه مختومه اعلام کنند. همان موقع روزنامه همشهری، روزنامه شهرداری تهران نوشت که روز پنج شنبه ۲۷ خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالی که برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله همان دو ساعت، سعید امامی از دنیا رفته بود. بسیاری احتمال دادند او برای این که بسیاری از مسائل مربوط به قتل‌ها و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی را مطرح نکند در زندان کشته شده است. مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف، مسئول دانستند، بلکه از او به‌عنوان یکی از عوامل قتل‌های دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشن‌فکران و مرگ غیرمنتظره احمد خمینی فرزند روح الله خمینی نام بردند. برخی منابع از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می دادند. اصلاح طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی هم‌دیگر را متهم در دست داشتن در این قتل‌ها کردند.[۱۲]

کابینه محمد خاتمی

شعر و شعارهای حکیمانه‌ی محمد خاتمی‌هم لفاظی‌هایی هستند که بخشی از آن‌ها را با مخدوش کردن کلمات سرهم‌بندی شده و بخشی را هم مثل گفتگوی تمدن‌ها، از امثال فلاحیان به‌عاریت گرفته است. تمام ادبیات دوم‌خرداد از سویی در حفظ تمامیت نظام و امنیت رژیم ایران و از سوی دیگر، به‌قول لاریجانی رئیس رادیو و تلویزیون آخوندی در جستجوی سهم بیشتری از قدرت، خلاصه می‌شود. در نظام جمهوری اسلامی، هیچ تفاوت ماهوی بین محافظه‌کار و اصلاح‌طلب، در شکنجه و اعدام و اختناق و در تاراج ثروت‌های ملی و به‌بندکشیدن هرچه بیشتر مردم محروم و ستمدیده ایران وجود ندارد. محمد خاتمی در نخستین گام، حسن حبیبی را، به‌معاونت اول خودش منصوب کرد و دست راست او شد. عبدالله نوری، که پس از به‌خون کشیدن شورش مشهد، نیروی انتظامی را با ادغام کمیته‌ها، ژاندارمری و شهربانی ایجاد کرده بود، به‌مسند سابق خود، وزارت کشور، بازگشت تا دست چپ خاتمی باشد. مهاجرانی، معاون پارلمانی رفسنجانی، عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را از آن خود کرد تا در میانه نشیند. دری نجف آبادی جاسوس شناخته شده رفسنجانی در بیت امید امت و امام، چشم و گوش خاتمی شد. سعید حجاریان که در ایام جوانی، به‌نمایندگی دولت از لایحه‌ی تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس شورای اسلامی دفاع کرد و خود از پایه‌گذاران و مسئولان شناخته شده‌ی این وزارت‌خانه بود، به‌مشاورت خاتمی مفتخر شد تا عقل منفصل او باشد. مراجعه شود به‌صورت مذاکرات علنی مجلس شورای اسلامی جلسه ۴۶۳–۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۲ (1).

آخوندی به نام حجت‌السلام حسین دشتی در نشست علمی ـ تخصصی مرکز رسیدگی به امور مساجد تهران تصدیق کرد که کشور در حال حاضر به‌سمت فحشا و فساد پیش می‌رود و یک مشت گوساله ریخته‌اند در مملکت و هر غلطی دلشان می‌خواهد می‌کنند. هر غلطی دلشان می‌خواهد به‌اسم روحانیت می‌کنند … روحانیت بدنام شده…[۱۳]

محمد خاتمی و دفاع از ولایت مطلقه فقیه

گورزاد ۲ خردادی گفته بود که در جمهوری اسلامی، دفاع از قانون یعنی دفاع از ولایت فقیه.[۱۴] محمد خاتمی نیز پا را فراتر نهاد و ولایت فقیه را اراده‌ی برتر و متصل به وحی توصیف کرد. این تملق تفاوتی ماهیتی با گفته‌ی آیت‌الله‌العظمی مشکینی ندارد که در نماز جمعه‌ی قم از زبان خدا گفت:

«موسی را من ولی امر کردم عیسی رسول‌الله را من ولی امر کردم، علی را من ولی امر کردم. مردم چه کاره‌اند که بیایند دین تعیین کنند یا ولی امر تعیین کنند؟ ولی امر امروز را، امام امت رضوان‌الله علیه را هم او تعیین کرده نه ما…».[۱۵]

هیأت دولت به ریاست محمد خاتمی، با تصویب آئین نامه‌ی ترویج و توسعه‌ی فرهنگ نماز در تاریخ ۲ دی۱۳۷۶، کنترل عبادت ملت را تسهیل نمود. در تاریخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتیاز این عمل خیر را به اعوان رهبر نیز هدیه کرد، که وظایف مربوط در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و بیمارستان‌های آموزشی و واحدهای وابسته به‌آن توسط دفاتر نمایندگی علی خامنه‌ای در دانشگاه‌ها اجرا خواهد شد.[۱۶]

سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی

محمد خاتمی کمی قبل از انتخابش در سال ۱۳۷۶، به عنوان رئیس جمهور رژیم ایران در رابطه با امور زنان گفت: «یکی از اشتباهات بزرگ غرب مسألهٌ آزادی زن بود که باعث گسستن خانواده شده است… ما نپنداریم که اجتماعی‌بودن یعنی اشتغال داشتن که خانه‌داری جزء مهمترین کارهاست» تلویزیون رژیم، ۴ خرداد ۸۰. این اظهارات توسط خاتمی، برای هرکس که نسبت به‌ماهیت زن‌ستیز نظام جمهوری اسلامی کمترین اشراف را داشت، چشم‌انداز اسفباری را از سرنوشت زنان به‌نمایش می‌گذاشت. ۴ سال بعد، آن‌چه خاتمی قبل از انتخابش بر آن تأکید داشت در دوران ریاست جمهوریش به‌تمام و کمال به‌اجرا درآمد، و بازهم بر همین مسأله، یعنی لزوم خانه‌نشین بودن زنان تأکید کرد. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی برای دور دوم ریاست جمهوری، در پاسخ به سؤالی در مورد نقش و موقعیت زنان، گفت که ما به خانواده خیلی اهمیت می‌دهیم و معتقدیم که پایه استواری یک جامعه خانوادهٌ محکم است… بپذیریم که رکن مهم خانواده زن است، نقشی که زن درخانواده دارد هم در تولید فرزند هم در پرورش فرزند هم در ایجاد هماهنگی نقش ممتازی است.[۱۷]

آخوند هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه در جمع مسئولان هسته های گزینش این قوه در مورد به کارگیری زنان در دستگاه قضایی که مورد انتقاد مسئولان گزینش استان‌ها قرار گرفته بود، ازذعان کرد که بی‌کاری جامعه شامل زنان نیز می‌شود، ولی چون کار قضایی مقابله با اشرار، قاچاق‌چیان و بزه‌کاران است، عنصر قوی لازم دارد و خانم‌ها ازچنین توانی برخوردار نیستند.[۱۸]

آخوند شوشتری، وزیر دادگستری خاتمی، نیز تصریح کرده بود، بانوان در مشاغلی که قاضی به‌تنهایی رأی صادر می‌کند نمی‌توانند شاغل باشند، ولی دردیگر مناصب دارای شغل می‌باشند…[۱۹]

حکومت جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از مشکلات زنان در جوامع غربی، بازهم بر اولویت دادن به‌نقش زنان در خانواده تأکید می‌کنند. محمد خاتمی در این خصوص می‌گویدکه خود آنها هم پذیرفته‌اند که این نگاه، مشکلاتی در جامعه به‌خاطر سست‌کردن پایه‌های خانواده بوجود می‌آورد درحالی که همان‌طور که در اسلام آمده و در جامعه‌شناسی و علوم دیگر بر آن تاکیدشده، خانواده پایه و سلول اصلی اندام اجتماع است و اگر سست بشود جامعه سست می‌شود و این از مشکلات بزرگ جامعه‌ی غربی است.[۲۰]

وضعیت زنان طی ۴ سال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی نه‌تنها بهبود نیافت، بلکه در بسیاری زمینه‌ها وخیم‌ترهم شد. خاتمی به‌رغم همه‌ی دود و دم تبلیغاتی که در دوره‌ی اول ریاست جمهوریش راه انداخته بود، حتی حاضر نشد زنانی را که طی دودهه در همه‌ی جنایات رژیم دست داشته‌اند، وارد کابینه‌اش کند. هم‌چنان‌که تعداد زنان در مجلس ششم که اسم آن را گذاشته‌اند مجلس اصلاحات به‌همان اندازه کم هستند که در مجلس پنجم بودند. در این خصوص، پروفسور موریس دنبی کاپیتورن، نماینده ویژه‌ی کمیسیون حقوق بشر ملل‌متحد، در گزارش میاندوره‌ای خود به‌مجمع عمومی ملل متحد در پائیز ۱۳۷۸ می‌نویسد:

«زنان و اقلیت‌ها کماکان در قانون و عمل به‌طور جدی مورد تبعیض قرار می‌گیرند. نه قوه‌ی مجریه و نه قوه‌ی مقننه، نقش پیشتاز برای لغو موانع قانونی و اجتماعی در این زمینه را ایفا نکرده‌اند»

قوانین تبعیض‌گرایانه‌ی جدید علیه زنان

تبعیض مورد اشاره نماینده‌ی ویژه از قانون اساسی رژیم ایران شروع شده و در تمامی قوانین جزایی و مدنی اعمال شده است. تصویب قوانین زن‌ستیزانه یا دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های دولتی در مجلس جمهوری اسلامی یا هیأت دولت در دوران محمد خاتمی نیز ادامه داشته است.

کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو به‌خارج از کشور را رد کرد و با آزادشدن اعزام دانشجویان دختر مخالفت کرد و یکبار دیگر بر اذن پدر یا ولی قانونی برای اعزام دختران دانشجو به‌خارج از کشور تأکید کرد.[۲۱]

اداره‌ی کل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبیران مرد در دبیرستان‌های دخترانه‌ی دولتی و غیرانتفاعی مناطق نوزده گانه‌ی این شهر را ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت حضور معلمان مرد در دبیرستان‌های دخترانه، در نشست رؤسای آموزش‌وپرورش مناطق نوزده‌گانه‌ی تهران اتخاذ شده است.[۲۲]

براساس دستورالعمل شورای نظارت اداره‌ی کل آموزش و پرورش تهران، تدریس دبیران غیر هم‌جنس در آموزشگاه‌های علمی آزاد زبان، غیرمجاز است. به گزارش روابط عمومی ادارهٌ کل آموزش و پرورش تهران، حضور دبیران زن در کلاس‌های پسران ۱۰ سال اکیداً ممنوع است وحضور آقایان نیز در کلاس‌های دختران مجاز نیست.[۲۳]

به‌موجب طرح الحاق یک بند ویک تبصره به ماده‌ی شش، فصل چهارم قانون مطبوعات، که در شور دوم تصویب شد، تحقیر و توهین به‌جنس زن، تبلیغات، تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی و طرح مطالبی که موجب تضاد میان زن و مرد از طریق غیرشرعی درمطبوعات کشور می‌شود، قابل مجازات خواهد بود. تصویب این قانون در پی سلسله مقالاتی بود که اشاراتی تلویحی به بحث پیرامون برابری زن و مرد کرده بودند.[۲۴]

روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصویب تبصره‌ای راه را برای اجرای طرح انطباق امور اداری و فنی موسسه‌های پزشکی با موازین شرع مقدس یا جداسازی جنسی بیمارستان‌ها هموار کرد. این قانون جنایت‌کارانه بیش از هر چیز حاکی از زن‌ستیزی حاکمان نظام جمهوری اسلامی می‌باشد. در شرایطی که هر روز گروه زیادی از زنان و کودکان ایرانی به‌دلیل فقدان پزشک و امکانات پزشکی جان خود را از دست می‌دهند، اجرای این طرح قربانیان بسیار بیشتری در میان زنان و کودکان برجای خواهد گذاشت.[۲۵]

حداقل سن برای ازدواچ دختران کماکان ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال توسط شورای نگهبان مجددا تایید شد.[۲۶]

سهیلا جلودار زاده عضو هیأت رئیسه‌ی مجلس در فروردین ۱۳۷۷ اذعان کرد که هم‌اکنون ازدواجهایی حتی در سن ۹ سال برای دختران حتی با مردانی ۹۰ سال رخ می‌دهد.[۲۷]

شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که تحت ریاست محمد خاتمی است، پیوستن رژیم ایران به‌کنوانسیون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعیض علیه زنان را رد کرد. مادهٌ مصوب در چهارصدوسیزدهمین جلسه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۱۴ بهمن۱۳۷۶، به‌دنبال تصمیم سیصد و نود و پنجمین جلسه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که تصمیم گرفت هیأتی را برای تحقیق پیرامون پیوستن یا نپیوستن جمهوری اسلامی ایران به‌کنوانسیون لغو هر نوع تبعیض علیه زنان، مشخص سازد، نامه‌ی مورخ ۲۱ مهر ۱۳۷۷، توسط دبیر شورا مورد بحث قرارگرفت و این شورا با پیوستن جمهوری اسلامی ایران به‌این کنوانسیون مخالفت کرد.[۲۸]

آموزش و اشتغال زنان در دوره‌ی محمد خاتمی

به‌رغم تمامی شعارهای محمد خاتمی و مقام‌های رژیم ایران در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی برای زنان، به‌دلیل تبعیضی که هم نهادینه شده و هم لباس قانونی برخود گرفته است، زنان به‌نحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفته‌اند.

مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصیل را دختران در گروه‌های سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل می‌دهند و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دوره‌ی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.[۲۹]

اشرف بروجردی، مدیرکل امور بانوان وزارت کشور نیز اعتراف کرد که هم اکنون دومیلیون دختر ۷ تا ۸۱ ساله‌ی ایرانی امکان حضور در کلاس‌های درس را ندارند. وی در نشست اعضای کمیسیون بانوان استان بوشهر عوامل این معضل را مشکلات فرهنگی حاکم در برخی مناطق روستایی، تنگ‌ناهای اقتصادی و اشتغال این افراد برای کمک هزینه خانواده ذکر کرد.[۳۰]

از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بی‌سواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.[۳۱]

فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۲۷/۳ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع پسران است و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی فعال در کشور تنها یک سوم آن متعلق به‌دختران است.[۳۲]

متاسفانه از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار دختر دانش‌آموز که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می‌کنند ۵۴ درصد آنها اوقات فراغت خود را به‌بطالت می‌گذرانند.[۳۳]

فاطمه تندگویان تعداد دختران عشایر را در دوره‌ی ابتدایی ۱۴ درصد و در دوره‌ی راهنمایی ۶۸/۲۳ درصد اعلام کرد. بدین‌ترتیب بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دوره‌ی راهنمایی محروم هستند. تعداد مراکز شبانه‌روزی دختران در سطح کشور تنها ۱۳۰ مرکز است، درحالی‌که پسران دارای ۶۱۹ مرکز شبانه‌روزی بوده و شهرهای ایلام و قم نیز شبانه‌روزی ندارند.[۳۴]

زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرد که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند… استخدام زنان در ادارات نسبت به‌مردان، به‌رغم تعداد بیشتر زنان فارغ‌التحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیض‌آمیز است… برخی مسئولان با این نگرش که مردان بیشتر از زنان در اداره‌ی یک خانواده نقش دارند، در گزینش‌ها جانب مردان رامی‌گیرند.[۳۵]

۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، خانه‌نشین می‌شوند و هیچ شغلی پیدا نمی‌کنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل می‌دهند.[۳۶]

از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده می‌شود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بی‌کاری است. فرار دختران جوان از خانه به‌میزان ۳۰ درصد افزایش یافته است. سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانواده‌ها به‌دلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره می‌دهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰ ریال خود را می‌فروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوخته‌ی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا می‌شود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.[۳۷]

۶/۱ میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها می‌میرند.[۳۸]

سنگسار و اعدام زنان

یکی از ضدانسانی‌ترین و زن‌ستیزانه‌ترین ویژگی‌های رژیم ایران، اجرای مجازات سنگسار در مورد زنان بوده است. در خصوص عملکرد و قوانین جمهوری اسلامی در اجرای حکم سنگسار، حقوق زنان نه‌تنها به‌طور مساوی، بلکه بیشتر از برابر نسبت به‌مردان اعمال شده است. در حالی که مردان به هنگام اجرای حکم تا کمر در گودال گذاشته می شوند، زنان تا سینه هایشان در گودال قرار می گیرند و به این وسیله مطلقاً امکان رهاکردن خود از گودال و بیرون آمدن ندارد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۱۰ زن یا به‌سنگسار محکوم شده یا سنگسار شده‌اند. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت۱۳۸۰، یک زن ۳۵ ساله پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوین تهران سنگسار شد.[۳۹]

به گزارش روزنامه‌ی همبستگی، دیوان‌عالی کشور، حکم سنگسار یک زن ۳۸ ساله را مورد تأیید قرار داد.[۴۰] روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سه‌زن نگون‌بخت دیگر به‌دست پاسداران به‌طرز فجیعی سنگسار شدند. قربانیان این جنایت هولناک به‌طور همزمان و همراه با سه‌مرد در میدان عمومی شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، دیوان‌عالی کشور حکم سنگسار زنی به‌نام مریم را مورد تأیید قرار داد. وی هم‌چنین به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.[۴۱] روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷، زن جوان ۲۰ ساله‌ای در ایلام سنگسار شد، اما در غسال‌خانه به‌هوش آمد؛ او توسط پاسداران رژیم ایران دوباره دستگیر و به مراکز سرکوب منتقل شد.[۴۲]

اعدام زنان در ملأ عام

اعدام زنان در ملأعام، فراز جدید و بی‌سابقه‌یی از شقاوت و زن‌ستیزی رژیم ایران است که کمتر نمونه‌ای در دنیای معاصر برای آن می‌توان یافت. در آستانه‌ی عید نوروز۱۳۸۰، رژیم ایران ۵ تن، از جمله یک زن، به‌نام فریبا تاجیانی‌امامقلی را در منطقه‌ی خاک سفید تهران، در ملأعام با جراثقال به‌دار آویخت. وی که به‌هنگام اعدام ۳۰ سال بیشتر نداشت، یکی از صدها قربانی بود که در منطقه‌ی محروم خاک سفید در شرق تهران زندگی می‌کرد و در ۴ اسفند ۱۳۷۷، در جریان یورش نیروی انتظامی دستگیر شد.[۴۳]

در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، خودکشی از ابعاد بی‌سابقه‌ای برخوردار است. این مسأله در مورد زنان که لبه‌ی تیز ستم متوجه آن‌هاست، ضریب می‌خورد و آمار و ارقام سرسام‌آوری از ابعاد خودکشی و خودسوزی زنان در نشریات دولتی منعکس گردیده است. فشارهای خردکننده‌ی زندگی، هر روز شمار بیشتری از مردم را به‌دست‌شستن از زندگی و خودکشی وامی‌دارد. آمار و ارقام خودکشی در ایران و به‌خصوص افزایش شتابان آن، هولناک و تکان‌دهنده است. براساس آمار منتشر شده توسط روزنامه‌های رژیم ایران که بسیار پایین‌تر از واقعیت است، نرخ خودکشی در ایران به‌طور متوسط ۲۵ تا ۳۰ در یک‌صد هزار نفر است. این آمار بالاترین حد بحران خودکشی در جهان است، زیرا متوسط آمار خودکشی در جهان حدود ۱۱ تا ۱۲ در یک‌صدهزار نفر است. بیشترین کسانی که در ایران روزانه دست به خودکشی می‌زنند، زنان و دختران هستند. فاطمه تندگویان، مشاور آموزش و پرورش رژیم ایران در امور زنان، اذعان کرد که میل به خودکشی در تهران، روزانه ۲ نفر است که این امر در ۸ نفر به‌وقوع می‌پیوندد که بیشترین آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.[۴۴]

در این مورد، دکتر طالبی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعتراف کرد که خودکشی در سال ۱۳۷۷، نسبت به‌سال ۱۳۷۶، بیش از ۱۰۹ درصد رشد داشته است؛ به‌طوری که رقم خودکشی در اصفهان از کشور ژاپن که بالاترین میزان خودکشی را در جهان دارد بالاتر رفته است.[۴۵]

دکتر سیروس کاظمی، مدیر کل بهزیستی استان لرستان، در رابطه با آمار خودسوزی زنان و دختران استان لرستان اعلام کرد، تنها در سه ماهه‌ی نخست سال ۱۳۹۷، در یکی از شهرستان‌های لرستان ۴۳ مورد اقدام به خودکشی و ۲۳ مورد خودکشی موفق وجود داشته است که ۲۰ مورد آن‌ها خودسوزی بوده است. این آمار برای یک شهرستان ۲۰۰ هزار نفری، آمار وحشتناکی است.[۴۶]

هفته‌نامه‌ی مبین نیز در گزارش تکان‌دهنده‌ای درباره‌ی خودکشی به‌آمار و ارقام وحشتناکی نسبت‌به روند تصاعدی افزایش خودکشی اشاره می‌کند. زنان ایرانی در معرض آسیب‌های اجتماعی فراوانی قرار دارند. این آسیب‌ها نیز سبب شده که سهم زنان از خودکشی نسبت به مردان بیشتر باشد. برای مثال، ۸۱ درصد از کسانی که تنها در استان ایلام اقدام به‌خودکشی نموده‌اند، زنان بوده‌اند. مطابق آمار، زنان چهار برابر مردان دست به‌خودسوزی می‌زنند. به نوشته‌ی این هفته‌نامه در سال ۱۳۷۶، تنها در ایلام ۳۳۸ مورد اقدام به‌خودکشی گزارش شده که معادل ۶۸ نفر در هر صدهزار نفر است که چند برابر بالاتر از سطح خودکشی در جهان است.[۴۷]

یکی ازعوامل مهمی که سبب خودکشی زنان در کشور است، درصد بالای افسردگی درمیان آنان است. اگرچه ۵۰ درصد از کسانی که دراثر خودکشی زندگی خود را از دست می‌دهند، مبتلا به‌افسردگی‌اند ولی در این بین، زنان دوبرابر مردان دچار افسردگی می‌شوند.[۴۸]

از عوامل دیگر مورد اشاره‌ی متخصصان در خصوص علل خودکشی زنان ایرانی، ازدواج‌های اجباری دختران یا زنانی است که به‌هردلیل از همسران خود جدا شده‌اند. خصوصاً اگر این زنان بخواهند ازدواج مجددی داشته باشند، مشکلات فراوانی پیش‌روی خواهند داشت. در عین‌حال که این‌گونه زنان به‌دلیل نداشتن حمایت‌های مادی ازسوی ارگان یا مؤسسه‌ی دولتی، پس‌از جدایی همسر یا فوت همسر، عملاً قادر به تأمین هزینه‌های سنگین زندگی خود نبوده و ازدواج مجدد تنها راه باقی‌مانده برایشان تلقی می‌گردد. حقارت‌هایی که این زنان باید متحمل شوند خصوصاً اگر بچه‌ای نیز از ازدواج اول خود داشته باشند، برای تمام زنان قابل تحمل نیست. پایین بودن سن ازدواج که طبق قانون نظام جمهوری اسلامی، دختران ۹ ساله نیز می‌توانند ازدواج کنند، می‌تواند از دیگر علل خودکشی دختران باشد، چرا که این دختران به‌سن بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده‌اند و هنگامی که پای به‌عرصه‌ی زندگی اجتماعی می‌گذارند، عملاً با مسائل پیچیده‌ی اجتماعی روبه‌رو خواهند شد که این مسأله نیز زمینه‌ی مساعدی برای بروز پدیده‌ی خودکشی در میان این افراد می‌باشد. هم‌چنین معضلات مربوط به زنان بیوه و تأمین زندگی مادی آنان که بر دوش خود زنان است؛ و فشاری روحی و جسمی که بر چنین زنانی وارد می‌آید، زمینه‌های دیگری برای اقدام به‌خودکشی است. آمار و ارقام سرسام‌آور مربوط به خودکشی اگر چه بسیار تکان‌دهنده‌اند، اما به تنهائی قادر نیستند وخامت وضعیت و عمق فاجعه‌ی موجود را نشان دهند.[۴۹]

۴ خواهر یک خانواده‌ی محروم در یکی از روستاهای داراب فارس، بر اثر فقر مالی خودسوزی کردند. سه تن از آنان در جریان این خودسوزی به طرز دل‌خراشی جان باختند. این ۴ خواهر که به ترتیب ۱۵، ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند پدر خود را از دست داده بودند.[۵۰]

به‌گفته‌ی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه به‌بخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیت‌ها خودکشی است.[۵۱]

خشونت علیه زنان در دوران محمد خاتمی

در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، خشونت علیه زنان کماکان ادامه یافته است. بالاترین مقام‌های رژیم ایران و مراجع مذهبی به‌زدن زن برای ادب‌کردن و مطیع‌کردن او توصیه می‌کنند و راه فرار از مجازات را نیز به مردان نشان می‌دهند. حسین موسوی تبریزی، یک آخوند بلند پایه‌ی رژیم ایران، توصیه کرده است که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد. روزنامه ایران، ۲۵ مهر۱۳۹۷

روزنامه‌های دولتی هر روز گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای را از دستگیری‌های گسترده‌ی زنان، اذیت و آزار آنان و تجاوز و قتل‌های فجیع را درج می‌کنند. روزنامه‌ی حکومتی ایران نوشته بود که هر شش روز یک بار یک زن در تهران مورد تجاوز قرار می‌گیرد یا به‌قتل می‌رسد. همین روزنامه خبر داده بود که ظرف شش ماه اخیر اجساد ۳۰ زن در پایتخت کشف شده است که همه‌ی آنها به‌شدت شکنجه شده و مورد تجاوز قرارگرفته بودند. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰

روز یکشنبه، ۱۱ دی‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و به‌اتهام پوشیدن لباس‌های غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰

هم‌چنین، رسانه‌های رژیم ایران از سلسله قتل‌های هولناک زنان در مشهد، بجنورد، تهران و برخی دیگر از شهرها خبر داده‌اند. واکنش برخی روزنامه‌ها در قبال این قتل‌های زنجیره‌ای، آشکارا در جهت حمایت و تأئید این جنایت‌ها و عوامل دست‌اندرکار آن‌هاست. این روزنامه‌ها و مقام‌ها، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی و امثال این‌ها نام می‌برند. روزنامه‌ی قدس با لحن کاملاً حمایت‌آمیزی در قبال قتل‌های زنجیره‌ای زنان نگون‌بخت همه‌ی آن‌ها را دارای سوابق سوء کیفری معرفی کرد. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰

سرتیپ پاسدار حامد، سرپرست نیروی انتظامی خراسان، با همین لحن تأئیدآمیز در قبال این قتل‌ها گفت:

«که اولیای دم و اقوام مقتولان همگی اتفاق نظر دارند که مقتولان معتاد، منحرف و ولگرد و از خانواده طرد شده بودند. گفته می‌شود، برخی از شهروندان مشهدی با نوعی استقبال تلویحی از ماجرا معتقدند وجود یک سری ناهنجاری‌ها و رفتارهای زشت و خلاف اخلاق در شهر مقدس مشهد، می‌تواند به واکنش‌های این چنینی منجر شده باشد». روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰

سرنوشت تلخ و دردناک این زنان گوشه‌ای از ظلم و تبعیض حکومت جمهور اسلامی را برملا می‌کند. آنان که بین ۲۰ تا ۴۵ سال سن داشتند، همگی بیوه بوده و هیچ منزل، شغل یا مبنع درآمد مشخصی نداشتند و اکثراً در خیابان‌ها زندگی می‌کردند.

کشتار دردناک زنان بی‌پناه مشهد، تنها نمونه از جنایات رژیم ایران علیه زنان میهن ما نیست. مطابق جنایتی که افشا شد، آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، به‌بهانه سرپرستی از دختران فراری، ده‌ها دختر جوان را مورد سوءاستفاده‌های جنسی رذیلانه قرار داده بودند روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸

در پی این رسوایی تعدادی از کارگزاران رژیم ایران دستگیر شده و کارشان به دادگاه کشیده شد. در همین رابطه از اواسط دی‌ماه ۱۳۷۹، در شعبه‌ی اول دادگاه عمومی تهران، پرونده بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شد!. این مرکز فساد در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی، تأسیس شد و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران که خود زیر نظارت مهدوی کنی و مدیریت محسن رفیقدوست است، قرار گرفت. محسن رفیقدوست، که ریاست بنیاد جانبازان را هم به‌عهده داشت، مجوز تشکیل واحد کرج این بنیاد را به حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران، که از معلولان ۷۰ درصدی است، داد. در مرکز گل یأس، حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان که به‌طور عموم زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری می‌شدند. ماجرای افتضاحات این مرکز هنگامی از پرده بیرون افتاد که تعدادی از مقام‌های این مرکز، از جمله شکاری، رئیس زندان رجایی شهر، و منتظر مقدم، رئیس دادگاه انقلاب، به‌بیماری ایدز دچار می‌شوند و…

در جریان محاکمه‌ی پاسدار اسماعیل افتخاری نصر، رئیس سابق گروه ضربت کمیتهٌ منطقه‌ی ۱۲ تهران، فاش شد که وی و پاسداران تحت امرش، شماری از دختران جوان را ربوده و پس از تجاوز به آن‌ها، اجسادشان را در مناطق مختلف تهران رها می‌کردند. بر اساس اظهارات شهود، پاسدار افتخاری در یک مورد، سه دختر جوان به‌نام‌های، فاطمه، لیلا و معصومه را به همراه دیگر پاسداران ربوده، مورد تجاوز قرار داده و به قتل رسانده است و جسد قربانیان را به‌صورت عریان در بیابان‌های اطراف رها کرده است. روزنامه ایران، ۲۷ فروردین ۱۳۹۷

پاسدار اسماعیل افتخاری نصر هم‌چنین مردم عادی را زیرعنوان قمارباز دستگیر و سپس از همسران بازداشت‌شدگان سوءاستفاده جنسی می‌کرده است. روزنامه ایران، ۲۷ فروردین ۱۳۷۹

رژیم آخوندی که این پاسدار را به‌خاطر رفع و رجوع رسوایی‌هایش دستگیر کرده بود، او را که مرتکب چندین قتل و تجاوز به عنف و اخاذی و… شده بود، در یک دادگاه نمایشی به ۵ سال زندان محکوم کرد، حال آن که موارد مشابه را سریعاً در ملأعام اعدام می‌کند. افتخاری ۶ سال عضو کمیته بوده است. پس از رفتن از کمیته ارتباطات خود را با تعدادی از مسئولان که وی را یک عضو انقلابی قلمداد می‌کردند، ادامه داد. (کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت)

فاجعه دختران فراری در دوران محمد خاتمی

یکی دیگر از نتایج فاجعه‌بار سیاست‌های زن‌ستیزانه‌ی حکومت جمهوری اسلامی و سرکوب مستمر زنان، پدیده‌ی فاجعه‌بار دختران فراری است. در تهران، روزانه شمار زیادی از دختران از خانه خود فرار می‌کنند. به‌گفته‌ی یک مقام رژیم ایران در اهواز، در دو ماهه‌ی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر که از خانه فراری بوده‌اند در این شهر دستگیر شده‌اند. مقام مزبور گفته است این برای ما تبدیل به یک مشکل شده و نمی‌دانیم با آن چکار کنیم. مقام‌های زندان زنان اهواز نیز می‌گویند بند زنان برای نگهداری آن‌ها جا ندارد. یک کارشناس روانشناسی بالینی که به ۵۰ تن از این دختران مشاوره داده است، درباره‌ی علت این اوضاع اسفبار می‌گوید:

«مشکلات بچه‌ها ریشه‌دار است. وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی وجود دارد. این مشکلات که خود موجب ناسازگاری و درگیری در خانواده‌هاست، یکی از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه می‌باشد». بنابرآمار غیررسمی، تعداد دختران فراری همیشه بیش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد این دختران در مقطع سنی راهنمایی هستند. یک پژوهشگر امور زنان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماهه‌ی اول سال جاری، ۷۹ مورد آن را دختران به‌خود اختصاص می‌دهند. در تحقیقی که روی ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به‌کودک‌آزاری جسمی، ۳۳ درصد آزار روانی و ۶/۶ درصد به آزار جنسی در خانه اشاره کرده‌اند که این از عوامل فرار دختران است. دوران امروز ۲۴ آبان ۱۳۹۷

به‌گفته‌ی شهربانو امامی، نماینده‌ی مجلس از ارومیه، ۲۵ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارد که بیشتر آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. معضلات اجتماعی مانند پدیده‌ی فرار دختران و اعتیاد روزی دامن همه را خواهد گرفت. خبرگزاری دانشجویان، ایسنا، ۲۸ شهریور ۱۳۷۹

بچه‌ها هنگام مواجهه با مشکلات حاد و تحت شرایطی عصبی از خانه بیرون می‌آیند. باندهای فساد و قاچاق انسان و موادمخدر که سرنخ تمامی آن‌ها در دست بالاترین مقام‌های رژیم ایران است، در ترمینال‌ها دام گسترده‌اند و به‌محض ورود این نوجوانان با سوءاستفاده از بی‌پناهی و سردرگمی و ساده‌لوحی آن‌ها شکارشان کرده و آنها را بافریبکاری به‌راهی می‌کشانند که انتهایی جز نیستی و نابودی ندارد. بسیاری از این دختران، در نهایت دستگیر و سراز زندان‌های حکومت در می‌آورند. آخوند مولایی نیا، معاون فرهنگی تربیتی سازمان زندان‌ها درباره‌ی این وضعیت اسفبار اذعان کرد که از همه‌ی کسانی که به‌عفاف، غیرت و شرافت فکر می‌کنند، استمداد می‌طلبیم. بنیاد خانواده در حال فروپاشی است. در هر ۵۹ ثانیه یک نفر وارد زندان می‌شود که سه تا چهار درصد آنها زن هستند، ما در یک بحران جدی افتاده‌ایم که پایگاه بزرگ خانواده را تهدید می‌کند… اطلاع یافتن از وضعیت دختران ۱۵ تا ۱۸ ساله‌ای که در کانون اصلاح تربیت نگه‌داری می‌شوند یا زنانی که در سنین ۸۰ سال به بالا در زندان هستند، آرامش فکری هر انسان دردمند و غیرتمند مسلمان را به هم می‌زند. براساس آمار اعلام شده توسط خود مقام‌های حکومتی، روزانه بیش از ۱۰۰ دختر جوان روانه‌ی زندان‌های رژیم ایران می‌شوند روزنامه. رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹

وضعیت بهداشت در دوره‌ی محمد خاتمی

تغییرات شاخص‌های مهم اقتصادی در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را که بر بقیه‌ی بخش‌های جامعه نیز اثر می‌گذارند، مهندس طاهری، نماینده‌ی سمنان، با استناد به‌اسناد و ارقام سال‌های ۱۳۷۶و۷۹ و مقایسه‌ی آن‌ها را بسیار فاجعه‌آمیز توصیف می‌کند. افزایش نرخ تورم ۵/۷ درصدی افزایش بیکاری و حتی بیکار شدن عده‌ی زیادی از شاغلین، افزایش بدهی دولت ۹/۳ درصدی، علاوه بر مبلغ یازده‌میلیارد دلاری که به‌صورت فاینانس گزارش شده است، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های مصرفی ۶/۸۸ درصد، افزایش کسر بودجه ۹/۴۳ درصد و همزمان کاهش هزینه‌های عمرانی از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، به‌موازات افزایش هزینه‌های جاری دولت ۱/۶۰ درصد، بخشی از این گزارش است، که در آن افزایش نرخ تورم توأم با کاهش شدید قدرت خرید مردم باعث بیشتر شدن شکاف بین اقشار آسیب‌پذیر و کم‌درآمد و طبقه‌ی مرفه، ذکر گردیده است. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)

پنجاه درصد مردم کشور یعنی ۴/۳۰ میلیون نفر نمی‌توانند مواد غذایی مورد نیاز سلول‌های بدن خود را تأمین کنند و ۲۰ درصد یعنی ۱/۲۱ میلیون نفر حتی از سیر کردن شکم خود هم عاجزند. رسالت ۱۸ فروردین ۱۳۷۸

طبق گزارش پنجمین کنگره‌ی تغذیه‌ی ایران در شهریورماه سال۱۳۷۸، از چهارکودک ایرانی یک‌کودک (معادل۶ میلیون کودک) دچار سوءتغذیه هستند و از هر ۶ زن ایرانی یک‌نفر (معادل ۵ میلیون نفر) دچار کم‌خونی ناشی از فقر آهن هستند و درنهایت از ۶ نوزاد ایرانی که متولد می‌شوند یکی از آنان دراثر فقر غذایی جان می‌سپارد. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)

۴/۱۵ درصد کودکان زیر ۵ سال ایران، یعنی ۸۰۰ هزارنفر دچار کوتاه‌قدی تغذیه‌ای متوسط و شدید هستند و ۹/۱۰ درصد کودکان نیز از کم‌وزنی متوسط و شدید رنج می‌برند. تأخیر رشد کودکان، کم‌خونی، فقر آهن و اختلالات ناشی از کمبود یُد، کمبود گسترده‌ی ویتامین(A) و سوءتغذیه در کودکان ایران روبه‌افزایش است. (دکتر سیاری، معاون وزیر بهداشت، ایرنا ۲۹ تیرماه ۱۳۷۹)

۵۴ درصد مرگ‌ومیر در کشور از آن نشأت می‌گیرد. (معاون وزیر بهداشت، جمهوری اسلامی ۹ مرداد ۱۳۷۹)

هرسال حدود ۲۴ هزار کودک در ایران با عقب‌ماندگی ذهنی به یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار معلول ذهنی موجود اضافه می‌شود. مشکلات کودکان معلول در طبقات مستضعف بسیار گسترده‌تر است. هرچه جامعه ازنظر فرهنگی، میزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امکانات پزشکی و تغذیه پایین‌تر باشد امکان تولد کودک معلول نیز بیشتر و جامعه ازنظر سلامت جسمانی و روانی آسیب‌پذیرتر بوده و به‌حقوق انسان‌ها لط‌مه‌ی بیشتری خواهد رسید. (همشهری، ۱۲آذر ۱۳۷۷)

عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیه‌ی ناشی از آن، همان‌طورکه در مقدمه به‌آن‌ها اشاره شد، بی‌شمار بوده و راه را برای همه‌ی نارسایی‌ها و بیماری‌ها باز می‌کنند. به این دلیل است که دندان ۸۵ درصد دانش‌آموزان دوره‌های راهنمایی و متوسط پوسیده است و ۹۰ درصد از جمعیت کشور از بیماری‌های لثه و پوسیدگی دندان رنج می‌برند. (همشهری، ۵ دی‌ماه ۱۳۷۷)

درحالی‌که رئیس‌جمهور محمد خاتمی به‌بستن قراردادهای تسلیحاتی ۷ میلیارد دلاری مبادرت می‌کند، فقر عمومی و بهداشتی به‌حدی است که دولتش برای تعمیم مراکز بهداشت مناطق فقیرنشین شهری و روستایی، کمک به‌کنترل و تنظیم خانواده، ارتقای وضعیت تغذیه‌ی زنان باردار، شیرده و کودکان زیر ۲ سال، دست تکدی به‌سوی بانک جهانی دراز کرده و در سال۱۳۹۷، برای اجرای این طرحها ۶۰۰ میلیون دلار از آن بانک دریافت می‌کند. به‌گفته‌ی دکتر جرج شیبر، مدیر بخش بهداشت خاورمیانه و شمال آفریقای بانک جهانی، ایران در سال‌های قبل نیز یک‌بار از تسهیلات این بانک با عنوان طرح تنظیم خانواده و بهداشت به‌ارزش ۱۴۱میلیون دلار استفاده کرده است. (همشهری، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹)

درحالی‌که در کشورهای پیشرفته مثل فرانسه بودجه‌ی بهداشت، درمان، بهزیستی و تأمین اجتماعی ۵/۱ برابرکل بودجه‌ی دولت است، فقط حدود ۳ درصد بودجه‌ی سال۱۳۸۰، دولت خاتمی به‌بهداشت و درمان تخصیص یافته است. به‌گفته‌ی دکتر مرعشی، نماینده‌ی رودبار و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در تدوین بودجه‌ی سال۱۳۸۰ محمد خاتمی، بخش بهداشت و درمان اولویت آخر را داشته است. (همشهری، ۳۰ بهمن ۱۳۷۹)

آلودگی هوا

یکی دیگر از علل افزایش بیماریهای مختلف به‌خصوص بیماری‌های تنفسی و قلب و عروق آلودگی هواست که در تهران، آلوده‌ترین شهر جهان بیداد می‌کند. آلودگی هوای پایتخت از قالب یک معضل زیست‌محیطی خارج شده و به‌یک‌بحران بزرگ و جدی در بُعد ملی تبدیل شده است. ارقام وحشت‌آور هستند، روزانه ۵۰۰ تُن هیدروکربور ناشی از سوخت ناقص، ۳۰۰۰ تُن مونواکسید کربن، ۱۲۰ تن دی‌اکسید ازت، ۳۰ تن اکسیدهای گوگرد، ۲۰ تا ۵۰ تُن سرب و ۳۰ تُن ذرات معلق، وارد هوای تهران یعنی وارد ریه‌های مردم پایتخت می‌شود و سپس از طریق دستگاه گردش خون در تمام بافت‌های بدن توزیع شده و رفته‌رفته بدن را مسموم می‌کند. در افراد مبتلا به بیماری‌های تنفسی نظیر آسم، برونشیت مزمن و… این آلاینده‌ها سریعاً به‌تشدید بیماری‌ها و مرگ راه می‌برند. کافی است درنظر داشته باشیم که فقط آلاینده‌ی ذرات معلق، مرگ ناشی از بیماری‌های ریوی را به میزان ۴/۳ در صد و مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی را تا ۴/۱ درصد افزایش می‌دهد. جبهه‌ی سبز ایران در بیانیه‌ای می‌گوید:

«هرروز آلودگی شدید هوا در تهران، گلوی مردمان این شهر را می‌سوزاند، چشم‌ها به‌سوزش و خارش می‌افتند و در هرروز سلول‌های سرطانی بیشتری فعال می‌شوند. کودکان، این میوه‌های بهشتی به‌دنبال بیماری‌های تنفسی مثل آسم کودکان که به‌طور عمده به‌خاطر آلودگی هوا تشدید می‌شود، دچار التهاب و درد می‌شوند. دود به‌سرعت به ریه‌های انسان‌ها نفود می‌کند و شهر در زیر سنگینی مه و دود خفه می‌شود… (همشهری، ۷ دی‌ماه ۱۳۷۸)

وضعیت بیمارستان‌ها

کمبود تخت‌های بیمارستانی، وضعیت اسفبار تخت‌های موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستان‌ها و به‌خصوص عدم دسترسی مردم به‌همین تخت‌ها به‌علت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمره‌ی مردم است که با سخنرانی و حماسه‌سرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال به‌معاونت وزارت بهداشت، به‌روزنامه‌ی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نه‌تنها هیچ‌وقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور به‌تحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامه‌ها براساس سلیقه‌های مختلف پی‌گیری می‌شود، حدود ۳۰ درصد تخت‌های بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکان‌هایی که از آن‌ها به‌عنوان بیمارستان استفاده می‌شود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیش‌از ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آن‌ها انجام و نیمه‌تمام رها شده است. علت آن را می‌توان خالی بودن تخت‌های فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان به‌زمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی به‌آن اشاره می‌کند چیست. وجود یک‌سوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یک‌ششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستان‌ها و حداقل‌های حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمی‌به‌راه انداخته و چنان فشاری به‌مسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر به‌ساختن بیمارستان اقدام می‌کنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه به‌خاطر این که این پروژه‌های ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکان‌پذیر می‌کند. به‌همین دلیل هم اکثر این طرح‌ها نیمه‌کاره رها می‌شوند. (کمیسیون بهداشت شورای ملی مقاومت)

ره‌آورد دولت خاتمی برای کارگران

محمد خاتمی در ابتدای ریاست جمهوری خود، شعارهای ساماندهی اقتصادی، اشتغال‌زایی، فقر زدایی، قانون‌مداری و… را مطرح نمود. او قبل از انتخابات اعلام کرد که مردم از حرف زدن و عمل نکردن دلزده شده اند. باید برنامه‌ها و حرفها ناظر بر عمل باشد. (روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵)

اما باید با آمار و ارقام دید که این ادعاها تا کجا فریب‌کارانه بوده است و فقط ۴ سال دوره‌ی اول حکومت او چه ارمغانی برای خلق ما و از جمله کارگران داشته‌است. ذیلاً فقط به‌گوشه‌ای از ارمغان‌های محمد خاتمی برای زحمت‌کشان میهنمان را، آن هم از زبان دارودسته‌های حکومتی، اشاره خواهیم کرد.

بخشنامه‌ها و قوانین ضدکارگری

یکی از شعارهای محمد خاتمی، شعار قانون‌مداری بود. خاتمی به‌محض سوارشدن بر مرکب ریاست جمهوری، با قانون مداری کامل، امنیت شغلی کارگران را برای به‌دست‌آوردن ارزان‌ترین نیروی کار برای چپاول‌گران، هدف قرارداد به‌نحوی که در سال اول حکومت خود، تقریباً این هدف را محقق نمود. به نقل از دبیر اجرایی خانه‌ی کارگر، قراردادهای مؤقت کار و ادامه‌ی این روند به از بین رفتن کامل امنیت شغلی در صحنه‌های کار و تلاش منجر شده است. (روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۷ اسفند ۱۳۷۶)

یکی از کارگزاران رژیم ایران تصریح کرد که وجود بخشنامه‌ای به نام بخشنامه‌ی قراردادها، مسبب از بین بردن امنیت شغلی کارگران شده است. (روزنامهٌ کاروکارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)

با این وضعیت، اخراج کارگران در سراسر کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شد. به گفته‌ی روزنامه‌ی سلام که به‌عنوان سخنگوی خاتمی شناخته می‌شد، در صنایع فولاد اهواز، کارگران پیمانی را اخراج می‌کنند. (روزنامهٌ سلام، ۴ مرداد ۱۳۷۷)

۱۴۰۰ تن از کارگران پروژه‌ای در پالایشگاه آبادان در قالب گروه‌های ۵۰ نفری در لیست اخراج قرار گرفته‌اند و اخراج آنان از هفته‌ی گذشته آغاز شده است. (روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷)

استان خراسان - نزدیک به ۵ هزار کارگر در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهای صنعتی استان خراسان اخراج شده‌اند. بیشتر آن‌ها سابقه‌ی کاری بیش از ۱۵ سال دارند. (روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷)

استان فارس ـ روابط عمومی اداره‌ی کار شیراز اعلام کرد که۴۶۰۰ کارگر این استان در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شده‌اند.

آذربایجان ـ در تبریز، کارگران آذربایجان‌شرقی با برپایی گردهمایی بزرگی مخالفت خود را با قراردادهای موقت کار که توسط دولت تعیین شده، اعلام کردند. (روزنامه کاروکارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷)

به گفته‌ی علیرضا محجوب، رئیس خانه‌ی کارگر، هم‌اکنون ۲ میلیون نفر در بخش‌های کوچک تولیدی و بدون حق بیمه و تأمین مشغول کار هستند. (روزنامه کیهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷)

از دیگر تلاش‌های قانون مدارانه‌ی محمد خاتمی، باید به‌بی‌اثر کردن کامل قانون کار خود رژیم ایران اشاره کرد. یکی از محورهای مهم طرح ساماندهی اقتصادی محمد خاتمی، خارج کردن کارگران کارگاه‌هایی که کمتر از ۱۰ نفر کارگر داشتند، از شمول قانون کار بود. از اواخر سال۱۳۷۶، که این موضوع مطرح شد، مشکلات بسیار زیادی برای کارگران ما ایجاد نمود.

خدادادی، رئیس هیأت مدیره‌ی کانون شوراهای اسلامی کار کرمانشاه، با اعتراض به‌این طرح گفت که از مجموع ۸ هزار کارگاه موجود در استان، کارگاه‌هایی که شمار کارگرانشان بیش از ۱۰ نفر است، فقط ۳۵۰ واحد تولیدی هستند.

نماینده‌ی کارگران واحدهای تولیدی استان قزوین نیز گفت که هدف اجرای این طرح اصلاح ماده‌ی ۲۷ قانون کار است. این یعنی به خطرافتادن امنیت شغلی کارگران و اخراج جمعی آنان. (روزنامه کاروکارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷)

با بالاگرفتن اعتراضات کارگران و فعالیت‌های مقاومت ایران در مجامع بین‌المللی، تصویب این طرح مدتی مسکوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸، مجلس طرح ضدانسانی و ضدکارگری خارج‌کردن کارگاه‌هایی که دارای ۵ نفر کارگر یا کمتر هستند از شمول قانون کار را تصویب کرد. با تصویب این قانون، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کارگر از حداقل حقوق به‌رسمیت شناخته‌شده‌ی کارگری محروم شدند. (رسانه‌های رژیم‌ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸، به نقل از مسئولان وزارت کار)

با تصویب این قانون، دیگر موضوعی به نام امنیت شغلی کارگران، معنی خود را به‌طور کامل از دست داد و کابوس اخراج از واحدهای کار، در همه جا کارگران شریف میهن ما را تعقیب می‌کند و آن‌ها را مجبور می‌کند که حتی ماه‌ها بدون دریافت حقوق در شدیدترین شرایط کاری، به ضدانسانی‌ترین شکل ممکن استثمار شوند. به گفته‌ی دبیرخانه‌ی کارگر، در سه‌سال گذشته یعنی درست در زمان محمدخاتمی، ۸۰۰ هزار کارگر قراردادی، موقت و پیمانی بیشترین صدمات را از لحاظ عدم امنیت شغلی متحمل شده‌اند. (روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ فروردین ۱۳۸۰)

پدیده‌ی بسیار دردآور دیگری که در زمان محمد خاتمی به‌طور کامل نهادینه شد، این است که در اغلب کارگاه‌ها، کارگران ما ماه‌ها کار می‌کنند ولی به آن‌ها حقوقی پرداخت نمی‌شود و چپاول‌گران هر طور که می‌خواهند با کارگران رفتار می‌کنند. در جلسه‌یی که با عنوان همایش شوراهای اسلامی کار و نمایندگان کارگران در گیلان برگزار شد، فاش گردید که کارگران بسیاری از کارخانه‌های گیلان ۲ تا ۱۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. (روزنامه کاروکارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷)

این امر ضدانسانی روز به روز دامنه‌ی وسیعتری به‌خود گرفت و به‌نقطه‌یی رسید که کارگزاران محمد خاتمی حتی ۲ سال کارکردن بدون حقوق کارگر را امر طبیعی تلقی می‌کنند. علیرضا محجوب، دبیرکل خانه‌ی کارگر، تعداد واحدهایی را که در دو سال اخیر با مشکل نپرداختن حقوق مواجه بوده‌اند، ۲۹۳ شرکت اعلام می‌کند و می‌گوید که در ۸۰ شرکت از این تعداد، کارگران بیش از ۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. اما مرتضی رجبی، مدیرکل تنظیم و نظارت بر روابط کار وزارت کار و اموراجتماعی می‌گوید که آمار ۲۹۳ شرکت مورد تأیید ما نیست. این آمار، مدام کم‌وزیاد می‌شود… و بحث ۵ ماه معوقه‌ی حقوق هم اصلاً مطرح نیست و حداکثر یک تا دو سال دیرکرد حقوق وجوددارد. (روزنامه کیهان، ۴ تیر ۱۳۷۹)

بیکاری، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی

به‌رغم تمامی شعارهای محمد خاتمی درباره‌ی فقر زدائی و طرح‌های اشتغال‌زا که سرداده بود، مردم زحمتکش ایران روزبه‌روز فقیرتر شده و از طرف دیگر هر روز لشکریان جدیدی برارتش چند میلیونی بیکاران قبلی اضافه می‌شود. به گفته‌ی عبادی، معاون امور اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران، نرخ بی‌کاری در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته به ۲/۱۴ درصد رسید… چنان‌چه در سال جاری ۳۶۷ هزار فرصت شغلی فراهم شود، نرخ بی‌کاری امسال از ۲/۱۶ درصد پیش‌بینی شده، به ۹/۱۴ درصد خواهد رسید. (خبرگزاری رژیم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰)

دست‌کم ۱۵۰ هزار فرصت شغلی از ۵۰۰ هزار فرصت شغلی وعده داده‌شده توسط محمد خاتمی برای سال ۱۳۷۹ به سال ۱۳۸۰، منتقل شد. علی محمد غریبانی، نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به‌معضل بی‌کاری در کشور، اظهار داشت که در سال ۱۳۷۹، براساس برنامه‌ی سوم، دولت موظف به‌ایجاد ۵۰۰ هزار فرصت شغلی بود، اما به‌نظر می‌رسد بیش از ۱۵۰ هزار فرصت شغلی سال جاری به سال ۱۳۸۰ موکول شده است. (هفته نامه مبین، ۲۷ اسفند ۱۳۷۹)

یک استاد اقتصاد در دانشگاه تهران قبلا اعلام کرده‌بود که در سال ۱۳۷۸، جمعیت در سن کار به ۸/۴۰ میلیون نفر رسید که از این تعداد تنها ۲/۱۵ میلیون نفر شاغل بودند… (خبرگزاری رژیم، ۱۷ دی ۱۳۷۹)  

یعنی با این حساب در سال ۱۳۷۸، بیش از ۶/۲۵ میلیون نفر از کسانی که در سن کار قرار داشتند، بی‌کار بودند. قطعا این عدد در سال ۱۳۸۰، بیشتر شده‌است. تقریباً سه‌ماه بعد از این تاریخ، علیرضا محجوب، دبیر خانه‌ی کارگر کمی روشن‌تر حرف می‌زند و خطاب به بخش‌های تصمیم‌گیر می‌گویدکه، به‌صورت درصدی ارزیابی‌کردن نرخ بی‌کاران کشور درست نیست و متأسفانه مجلس، دولت و بخش‌های تصمیم‌گیر متوجه عمق فاجعه نیستند …از هر ۱۸ نفر که در سن شغلی هستند، تنها یک نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بی‌کاران نان‌آور خانواده هستند. (روزنامه جمهوری، ۲۳ فروردین ۱۳۸۰)

در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی ایران می‌گوید که سال ۱۳۷۹، بیست میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار درآمد نفتی عاید کشور شد که حدود ۷ میلیارد دلار آن مازاد است. (روزنامه انتخاب، ۲۸ فروردین ۱۳۸۰)

روزنامه‌های حکومتی صحبت از قاچاق کالا به‌صورت سازمان یافته به‌ایران به ارزش ۱۳ میلیارد دلار در سال» می‌کند. (روزنامه ایران، ۲۲ فروردی ۱۳۸۰)

 بی‌دلیل نیست که موسی غنی‌نژاد، کارشناس اقتصادی گفت که نمی‌خواهم بگویم بخش دولتی با دلارهای ارزان‌قیمت خود چه کرده و از چه رانت عظیمی بهره‌مند شده است. علی رشیدی، یک کارشناس اقتصادی دیگر، می‌گوید که امروز به‌شرایطی دچار شده‌ایم که ۴۰ هزار نفر ۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی را می‌برند و تنها ۹ درصد تولید داخلی متعلق به۲۶ میلیون نفر دیگر است. علی رشیدی آمار تکان دهنده‌ی دیگری هم می‌دهد که در ۱۰ سال اول انقلاب ۲۳۰ میلیارد دلار امکانات ارزی مملکت با یک سیستم قیمتی در اختیار یک گروه قرار گرفت. (روزنامه حیات‌نو، یکم اردیبهشت ۱۳۸۰)

یک نماینده‌ی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…(روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹)

فقط یک نگاه گذرا به‌واقعیت‌های جامعه، چهره‌ی ضدانسانی و ستمگرانه‌ی رژیم ایران و دولت محمد خاتمی را بر ملا می‌کند و دروغ‌های عوامفریبانه‌ی او را که متأسفانه در ۴ سال دوره‌ی اول ریاست جمهوریش، به‌طور واقعی با مرگ زودرس صدها هزار ستم‌دیده همراه بود، افشا می‌کند. (عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران)

کارنامه‌ی رفرم سیاسی محمد خاتمی

۴ سال پس از روی کارآمدن محمد خاتمی، درحالی که در این مدت قوه‌ی مجریه را در اختیار داشت و از یک سال پیش اکثریت مجلس ششم را هم به‌دست‌آورده بود، عمل‌کردها و دستاوردهای او و جناحش در پهنه‌های مختلف، بارز و برملا گردید. دیگر نیاز چندانی به‌پیش‌بینی و پیشگویی یا ارائه‌ی فرضیات و تحلیلهای صرفاً نظری در این مورد نیست. سیر وقایع و روند تحولات، صحت وسقم بسیاری تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌ها را درباره‌ی محمد خاتمی تا حدود زیادی مشخص نموده است.

مضمون اصلی هر رفرم واقعی و اصلاحات جدی در زمینه سیاسی در رژیم‌های دیکتاتوری، صرفنظر از این‌که چگونه و از چه طریق آن‌را عملی کنند و پیش ببرند، عبارت است از:

«گسستن بندهای اختناق، پایان دادن به‌سرکوب و شکنجه و اعدام مخالفان، بازکردن فضای سیاسی، به‌رسمیت شناختن حق فعالیت سیاسی برای همه، ازجمله مخالفان رژیم، به‌رسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم برای تعیین نمایندگان سیاسی، دولت و حکومت مطلوبشان و در یک کلام حرکت به‌سمت جایگزین‌کردن حاکمیت مبتنی براراده و آرای آزادانه‌ی مردم به‌جای دیکتاتوری است».

غیر از این هم ادعای اصلاحات و رفرم سیاسی، به‌هیچ‌وجه اصیل و واقعی نیست و معنایی جز فریب‌کاری، مشاطه‌گری برای یک دیکتاتوری نامشروع ندارد. این یک معیار و شاخص حقیقی است و در هر کشوری و در رابطه با هر رژیم دیکتاتوری در دوران معاصر که تجربه رفرم و اصلاحات سیاسی واقعی را از سر گذرانده، می‌توان دید.

به‌عنوان نمونه، به‌رفرم سیاسی در رژیم دیکتاتوری اسپانیا، پس از مرگ فرانکو می‌توان اشاره کرد که اصلاحات با بازشدن فضای سیاسی آغاز شد و به‌سرعت آزادی‌های سیاسی از قبیل آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، فعالیت احزاب مخالف، انتخابات آزاد و تشکیل دولت براساس اکثریت پارلمان منتخب مردم، جایگزین رژیم دیکتاتوری و فاشیستی فرانکو گردید.

این اصلاحات صرفنظر از هر افت وخیزی، اساساً از بالا یعنی از درون رژیم هدایت می‌شد و به‌پیش می‌رفت. طبعاً حرکت‌های مردمی برای دستیابی هرچه سریع‌تر به‌آزادی‌ها وحقوق سیاسیشان، و هم‌چنین احزاب و نیروهای مختلف سیاسی با پایگاه‌های مختلف اجتماعی و با منافع و مواضع گوناگون و متضاد هم حضور داشتند و نقش خود را ایفا می‌کردند. سنگ‌اندازی و مخالفت علیه اصلاحات و رفرم سیاسی هم توسط نیروهای ارتجاعی و محافظه‌کار وجود داشت. اما از آن‌جا که هم مدعیان و دست‌اندرکاران آن در رأس حکومت به‌طور واقعی دنبال اصلاحات یا ناگزیر از آن بودند و هم نظام حاکم ظرفیت آن را داشت، رفرم سیاسی با هر افت‌وخیز مقطعی، روند گسترش و تعمیق را طی کرد تا به‌سرانجام رسید. یعنی دیکتاتوری فاشیستی فرانکو به‌یک دموکراسی بورژوایی استحاله شد.

نمونه دیگر، بدون این‌که قصد قیاس مع الفارق داشته باشیم، دولت ملی دکتر مصدق و روند حرکت و جهت‌گیری‌های او در دوران حکومت دو ساله‌اش است. دراین مثال به‌هیچ‌وجه نباید که پیشوای فقید جنبش ضداستعماری مردم ایران، مصدق کبیر و دولت ملی و دستاوردهای درخشان استقلال‌طلبانه و دموکراتیک او را با شیادی هم‌چون محمد خاتمی که عامل خمینی، شاگرد بهشتی و سهیم در همه‌ی جرائم رژیم ایران است، مقایسه و تشبیه شود. اما به‌طور دقیق، از زاویه همین تفاوت ماهوی و غیرقابل قیاس، معلوم می‌شود که وقتی یک رهبر سیاسی واقعاً اصلاح طلب در یک شرایط معین تاریخی و سیاسی با اتکا به‌مردم، خود را به‌یک رژیم اساساً دیکتاتوری و وابسته به‌استعمار تحمیل می‌کند و صادقانه درصدد ایجاد اصلاحات در وضع موجود است، لاجرم پی‌گیرانه و مصرانه به‌دنبال احقاق حقوق ملی و دموکراتیک مردم است آن‌هم درعمل و نه صرفاً در حرف و شعار، که این هم مستلزم خلع ید از دشمنان آزادی و استقلال یعنی قطع سلطه‌ی استعمار خارجی و کوتاه کردن دست دیکتاتوری داخلی و خلع ید از ارگان‌ها و اهرم‌های قدرت واعمال آن است و نه تأیید آن‌ها و تأکید برحضور و وجودشان؛ و نه همدستی با رأس وابستگی و دیکتاتوری. کارنامه‌ی مصدق در زمینه رهبری مبارزات ضداستعماری مردم ایران، ملی‌کردن صنعت نفت وخلع ید از سلطه خارجی که پشتوانه و تکیه گاه دیکتاتوری داخلی هم بود نیازی به‌توضیح وتشریح ندارد. اما در زمینه‌ی مقابله با دیکتاتوری و تلاش برای تأمین آزادی‌ها و احقاق حقوق دموکراتیک مردم کافی است اشاره شود که در زمان مصدق فعالیت همه‌ی احزاب مخالف حتی حزب توده وباند فداییان اسلام، آزاد بود و این در حالی بود که بعد از بهمن ماه سال ۱۳۲۷، به‌دنبال ترور شاه، فعالیت حزب توده به‌دستور شاه ممنوع اعلام شده بود. هم‌چنین باند فداییان اسلام هم به‌رغم کینه توزی‌های ارتجاعیش علیه مصدق و شرکتش در ترور دکتر فاطمی آزادانه فعالیت می‌کرد. هکذا همه‌ی روزنامه‌های مخالف آزاد بودند. آن هم نه فقط روزنامه‌های وابسته به‌حکومت وجناح‌های مختلف آن بلکه روزنامه‌های اپوزیسیون کل رژیم شاه.

وفاداری صادقانه مصدق به‌اصلاحات موجب شد که تا آن‌جا که برایش امکانپذیر بود:

اولاً‌ـ زمینه‌ی اعمال نفوذ دیکتاتوری شاه را محدود و محدودتر می‌ساخت و متقابلاً حقوق و آزادی‌های مردم و نیروهای سیاسی مخالف را تضمین می‌کرد و گسترش می‌داد.

ثانیاً ـ به‌هر میزان که با مخالفت و کارشکنی یا توطئه گری دربار شاه و ارتجاع و استعمار مواجه می‌شد، نه تنها تن به‌سازش و تسلیم و عقب‌نشینی نمی‌داد، بلکه برجدیت و پایداریش برای احقاق حقوق و آزادی‌های دموکراتیک می‌افزود و قاطعیت و رادیکالیسم بیشتری در برابر شاه و اربابان استعماریش و همدستان مرتجع او نشان می‌داد و متقابلاً به‌مردم و نیروهای مترقی و مبارزان راه آزادی بیشتر تکیه می‌کرد و از حرکت‌های اعتراضی آنها علیه دیکتاتوری و ارتجاع بیشتر استقبال می‌کرد. حتی مجلس دست نشانده دربار و استعمار را هم که در برابر اقدام‌ها استقلال طلبانه ودموکراتیک کارشکنی می‌کرد با روی آوردن به‌مردم و رأی مستقیم آن‌ها منحل کرد. مصدق هرگز حاضر نبود با پایمال کردن آزادی‌های مخالفان رژیم، نظر شاه را جلب نمود ه و از این طریق مقام و موقعیت خود را حفظ نماید، چه رسد به‌این‌که مثل آخوند محمد خاتمی در سرکوب مردم و نیروهای مخالف به‌خصوص رزمندگان آزادی سهیم شود؛ و چه رسد به‌این‌که خودش در سرکوب اصلیترین مخالفان رژیم پیش قدم شود و سرکوب مجاهدان و رزمندگان آزادی در رأس خواستهایش قرار گیرد. برعکس با جدیت و پیگیری بیشتر برآزادی‌ها و حقوق دموکراتیک مردم پای می‌فشرد و رویارویی و فاصله‌اش با شاه و دیکتاتوری را هرچه بیشتر و اتکا و همسوییش با مخالفان رژیم را افزایش می‌داد. بی‌علت نبود که دربار شاه و استعمار و ارتجاع و همه‌ی دشمنان آزادی و استقلال ایران وهمه منحرفین و فرصت طلبان سیاسی تاب تحملشان در برابر مصدق ودولت ملی‌اش به‌پایان رسید و انواع توطئه‌ها را برای حذف و قتل او و سرنگونی دولتش طرح ریزی نموده و به‌اجرا گذاشتند و سرانجام با کودتای ننگین ۲۸ مرداد دولت مصدق را که کمتراز دو سال ونیم طول کشید، سرنگون کردند.

محمد خاتمی در وعده‌هایش قبل از روی کار آمدن و در سخنرانی‌ها و گفتار درمانی‌هایش بعداز روی‌کارآمدن، از آزادی، با ترجمه‌ی آن یعنی آزادی مخالفان و از جامعه‌ی مدنی و قانونمداری و حاکمیت مردمی و مردم‌سالاری و… بسیار سخن گفت و براصلاحات هم بسا تأکید کرد و خودش را پرچمدار آن می‌دانست. حامیان داخلی و بین‌المللی خاتمی هم با همین اوصاف او را معرفی و تبلیغ می‌کردند. اما آیا موضع‌گیری‌های واقعی و عملکردهای او در آن سال‌ها در راستای این شعارها و درجهت عملی کردن آن‌ها بوده است؟

یک دولت اصلاح‌طلب واقعی هم‌چنان‌که اشاره شد فلسفه‌ی وجودی، هدف و رسالتش پایان‌دادن به‌سرکوب و دیکتاتوری و به‌رسمیت شناختن موجودیت و حق فعالیت آزاد سیاسی مخالفان و تلاش برای جلب اعتماد رادیکال‌ترین و جدی‌ترین مخالفان و اتکای به‌آن‌ها برای پیش‌برد امر اصلاحات است.

فضای سیاسی به‌هیچ‌وجه باز نشد، اختناق و سرکوب به‌شدت ادامه پیدا کرد، شکنجه و اعدام برقرار بود و مجازات‌های غیرانسانی ازقبیل سنگسار و دست‌بریدن وچشم‌درآوردن و اعدام در ملأعام که در خدمت تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است، بیش از گذشته جریان پیدا کرد.

نه‌فقط در زمینه‌ی سیاسی، بلکه در امور عادی و غیرسیاسی و در زندگی شخصی و خصوصی افراد و خانواده‌ها نیز سرکوب و تحمیل و اجبار و محدودیت به‌قوت خود باقی ماند؛ که این‌ها هم عملکرد دیکتاتوری مذهبی و در خدمت تحکیم، تداوم وتشدید سرکوب سیاسی است.

آن‌چه هم در اثر شقه و شکاف درونی رژیم ایران و گسست‌های ناشی از جام‌زهر سیاسی و سه‌سره شدن رژیم، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و از دستاوردها و افتخارات بزرگ محمد خاتمی تبلیغ می‌شد، با تعطیلی فله‌ای روزنامه‌های موسوم به ۲ خردادی روند معکوس پیدا کرد. همان روزنامه‌ها و نشریاتی که عموماً توسط سرتیپ پاسدارها یا بازجوها و مهره‌های وزارت اطلاعات و عناصر پرسابقه خود رژیم راه‌اندازی شده و اداره می‌شد، همان عناصری که بنابه‌تصریح لیبرال‌ترینشان، وظیفهٌ اصلی خود را در هیأت اصلاح طلب، خدمت به‌نظام، مقابله با نیروهای مخالف و برانداز وتبلیغ موثرتر برای ولی‌فقیه اعلام کرده‌اند.

به‌هیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازه‌ی فعالیت داده نشد، حتی موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی هم غیرقانونی اعلام شد وگردانندگان و اعضایش به‌طور فله‌ای با برچسب ناچسب برانداز، دستگیر شدند. همان گروهی که حیات خفیف خائنانه‌اش به‌گفته‌ی بازرگان در دوران خمینی و سال‌ها بعد از آن تحمل می‌شد. زیرا پیوسته بروفاداری خود به‌رژیم ایران و التزام به‌قانون اساسی و ولایت‌فقیه تأکید کرده و از هرگونه کار غیر قانونی، چه رسد به‌کار قهرآمیز، علیه رژیم مطلقاً مبرا بود و همسو با آخوندهای حاکم در ضدیت با مشی انقلابی و سرنگونی رژیم ایران از چیزی فروگذار نمی‌کرد.

به‌رغم بیعت آشکار بسیاری عناصر و جریان‌های اپوزیسیون‌نما در خارجه با رژیم ایران از طریق تأیید و مشروع قلمدادکردن نمایش انتخابات، مجیزگویی برای محمد خاتمی، ضدیت با مقاومت و مشی انقلابی و محکوم کردن عملیات مقاومت هم‌زبان با رژیم، و به‌رغم همه‌ی عفوخواهی‌ها و امان‌خواستن‌ها، نه‌رژیم و نه‌حتی خود خاتمی کم‌ترین توجهی به‌این التماس و درخواست‌ها برای بازگشت به دامن رژیم نکردند. بدین‌ترتیب اصلاحات مورد ستایش این پاسداران سیاسی، حتی کشش پذیرش و به‌خدمت‌گرفتن رسمی خودشان را هم نداشته و هم‌چنان فایده‌ی حضور آن‌ها در خارج کشور برای ضدیت بامقاومت و مجیزگویی از راه دور و برای رژیم را بیشتر به‌صرفه‌ی خود می‌دانند. اصلاح‌طلبی محمد خاتمی حتی چنین تسلیم‌طلبانی را نمی‌تواند بپذیرد، چه رسد به‌پذیرش فعالیت آزاد و سیاسی برای مخالفان!

نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گیری‌هایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. همان مجلسی که لدی‌الورود و در اولین تصمیم‌گیریش با یک حکم حکومتی ولی‌فقیه برای پس گرفتن طرح مطبوعات دست بالا کرد و کاملاً فلج و بی‌خاصیت گردید.

نقش فعال محمد خاتمی در سرکوب، چه علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و چه علیه توده‌های مردم در هنگام حرکت اعتراضی و خشم و خروش آنها علیه رژیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. نمونه بارز آن پیش‌قدمی خاتمی در صدور فرمان سرکوب قیام دانشجویان ومردم تهران در تیرماه ۱۳۷۸، و سرکوب و کشتار مردم بی‌گناه آبادان به‌جرم اعتراض به بی‌آبی و سرکوب و کشتار مردم سنندج و چندین شهر دیگر به‌جرم تظاهرات اعتراضی به‌دستور استانداران و مأموران خود محمد خاتمی.

دفاع محمد خاتمی از همه جنایات، به‌خصوص از وحشتناکترین فجایع ضدبشری این رژیم، نظیر قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی، اعدام ۱۲۰ هزار مجاهد ومبارز، جنگ ضدمیهنی و خانمان‌سوز ۸ ساله، دفاع ازهمه‌ی شکنجه‌گران و ستایش از امثال لاجوردی وصیاد شیرازی و در رأس همه‌ی این‌ها تقدیس مداوم از خمینی.

محمد خاتمی حتی یکی از روزنامه‌های جناح خودش به نام آریا را به‌جرم نوشتن یک جمله درمورد قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف می‌کند. خاتمی هم‌چنین دستور داده بود که در تکذیب گزارش‌ها و نوشته‌های منتظری در کتاب خاطراتش که در آن به‌فاجعه هولناک قتل عام زندانیان سیاسی به‌دستور خمینی پرداخته، به‌این نوشته‌ها پاسخ داده شود.

محمد خاتمی که در مورد آزادی بسیار حرف زده بود در یک کلام آن‌را چنین تعریف کرد که نگاه من به‌آزادی از موضع حفظ نظام است. (قطعنامهٌ شورای ملی مقاومت، ۲۵ فروردین۱۳۷۸) (کمیسیون مطالعات سیاسی)

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین
  2. کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت
  3. روزنامه کیهان، ۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵
  4. ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹
  5. محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی
  6. فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال
  7. شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی
  8. اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران
  10. خبرگزاری رژیم ایران، ۲۴ مرداد ۱۳۷۸
  11. اطلاعیه دبیرخانه شورای ملّی مقاومت ایران، ۲۳ تیر ۱۳۷۸
  12. قتل‌های زنجیره‌ای - سایت کیهان لندن
  13. کیهان چاپ لندن، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۳
  14. رادیو تلوزیون رژیم ایران، ۲۶ آبان ۱۳۷۶
  15. تلویزیون رژیم ایران، ۱۲ فروردین ۱۳۸۰
  16. روزنامه‌ی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷
  17. رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶
  18. تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷
  19. ایرنا، ۱۱ مهر ۱۳۷۸
  20. گزارش میان‌دوره‌ای نماینده‌ی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹
  21. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲ آذر ۱۳۷۸
  22. مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸
  23. مجله زنان، مرداد ۱۳۷۷
  24. ایرنا، ۱۰ آبان ۱۳۷۷
  25. رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
  26. روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹
  27. روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷
  28. ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹
  29. ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸
  30. روزنامه همشهری، ۲۹ خرداد ۱۳۷۹
  31. ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸
  32. روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸
  33. ایرنا، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹
  34. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸
  35. ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸
  36. ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰
  37. هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
  38. روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰
  39. روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰
  40. روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹
  41. خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸
  42. خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹
  43. خبرگزاری رژیم ایران، ۱۲ مهر ۱۳۷۷
  44. روزنامه رسالت، ۲۲ اسفند ۱۳۷۸
  45. روزنامه رسالت، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۰
  46. هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹
  47. هفته‌نامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹
  48. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ خرداد ۱۳۷۷
  49. کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران
  50. رسانه‌های رژیم ایران، ۲۰ شهریور ۱۳۷۹
  51. خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹