۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳۳: | خط ۳۳۳: | ||
=== زمینههای ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک === | === زمینههای ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک === | ||
*[[پرونده:جهان دو قطبی.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|پایان جهان دوقطبی | *[[پرونده:جهان دو قطبی.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|پایان جهان دوقطبی]]تعادل قوای جهانی در آستانهی ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک | ||
بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ممکن نیست جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بینالمللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی صورت گرفت. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست. اینکه در پروسه مبارزات اجتماعی، نیروهای سیاسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهیتشان به چپ و یا راست (رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرایش میکنند، مسئله پیچیدهای در دنیای سیاست نیست. پس از فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹میلادی) و فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان رسید. از این پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم شد که مطلقاً به نفع سازمانهای انقلابی نبود. اغلب حرکتهای انقلابی چپ با فروپاشی شوروی، در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد میکرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی بود که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبشهای انقلابی و آزادیبخش در فضای جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز اگر چه چپ به معنی مارکسیست به شمار نمیرفت اما به جهت مبارزه انقلابییی که پیش میبرد؛ نمیتوانست از این تغییر تعادل قوا مستثنی باشد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بینالمللی بر ضرر سازمانهای انقلابی بود، بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته علیه هرگونه مبارزه مسلحانه، انقلابیگری و ارزشهای آن شکل میگرفت. اگر روزگاری سلاح بر کف گرفتن و مبارزه برای بنای جامعهای عادلانه ارزش محسوب میشد و بسیاری در جهان آنرا تحسین میکردند، دیگر چنین اندیشهای نه تنها مورد توجه نبود، بلکه فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان، آنرا تندروی، خشونتگرایی و رمانتیسیزم انقلابی تلقی میکرد. | بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ممکن نیست جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بینالمللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی صورت گرفت. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست. اینکه در پروسه مبارزات اجتماعی، نیروهای سیاسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهیتشان به چپ و یا راست (رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرایش میکنند، مسئله پیچیدهای در دنیای سیاست نیست. پس از فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹میلادی) و فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان رسید. از این پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم شد که مطلقاً به نفع سازمانهای انقلابی نبود. اغلب حرکتهای انقلابی چپ با فروپاشی شوروی، در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد میکرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی بود که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبشهای انقلابی و آزادیبخش در فضای جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز اگر چه چپ به معنی مارکسیست به شمار نمیرفت اما به جهت مبارزه انقلابییی که پیش میبرد؛ نمیتوانست از این تغییر تعادل قوا مستثنی باشد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بینالمللی بر ضرر سازمانهای انقلابی بود، بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته علیه هرگونه مبارزه مسلحانه، انقلابیگری و ارزشهای آن شکل میگرفت. اگر روزگاری سلاح بر کف گرفتن و مبارزه برای بنای جامعهای عادلانه ارزش محسوب میشد و بسیاری در جهان آنرا تحسین میکردند، دیگر چنین اندیشهای نه تنها مورد توجه نبود، بلکه فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان، آنرا تندروی، خشونتگرایی و رمانتیسیزم انقلابی تلقی میکرد. | ||
[[پرونده:عملیات فروغ جاویدان.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|عملیات فروغ جاویدان]] | [[پرونده:عملیات فروغ جاویدان.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|عملیات فروغ جاویدان]] |