۱٬۰۴۴
ویرایش
(←لید) |
(←لید) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ایلامیان هرگز زیر دولت نبودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد ایلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار ایلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق. م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد.<ref name=":1">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/iran/23435/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%B9%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%85/ تمدن عیلام]</ref> | ایلامیان هرگز زیر دولت نبودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد ایلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار ایلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق. م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد.<ref name=":1">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/iran/23435/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%B9%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%85/ تمدن عیلام]</ref> | ||
== '' ''قلمرو فرمانروایی عیلامیان == | |||
پادشاهی عیلام در اوج قدرت خود توانستهبود حتی بر بخشهای مهمی از میانرودان (بین النهرین) هم چیرگی یابد، اما محدوده قدرت مرکزی عیلام شامل سراسر سرزمین ایران نمیشده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایل ها و طوایف منطقه را دربر میگرفته، اما چنین یکپارچگی میتواند به معنی امپراتوری نباشد. هرگاه عیلامیان قدرت داشتند، نقش مهمی در درگیریهای سیاسی میانرودان بازی کرده و حتی بر بخشهایی از آن سرزمین ولو در زمان کوتاهی فرمان راندهاند. آنها در حدود سال ۱۹۰۰ پیش ازمیلاد میانرودان را به تصرف خود درآوردند و حکومت سومری را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون کردند. اما بهطور کلی بیشتر زیر نفوذ و خراجگذار اقوام سامی و سومری میانرودان بودند. | |||
پروفسور گیرشمن و بسیاری از تاریخدانان دیگر محل کنونی شهر مسجد سلیمان را پایتخت هخامنشیان میدانند. | |||
آثار تمدنی عیلامیان که در انشان و در شوش یافته شده نشانی از تمدن شهری بزرگی در آن دوران بوده است. تمدن ایلامیان از راه دریایی و بلوچستان با تمدن پیرامون رود سند در هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط میشده است. | |||
به قدرت رسیدن عیلامیان و تشکیل حکومت عیلامی و پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان، مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد بود.از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال آنچه از تاریخ سرزمین ایران میدانیم تنها از تاریخ سیاسی ایلام میباشد.<ref name=":0" /> | |||
== تاریخ تمدن ایلامیان == | == تاریخ تمدن ایلامیان == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۹: | ||
پس از آنكه دوباره قدرت خود را به دست آوردند، دخالتهای دولت آشور موجب بروز اختلاف در خاندان شاهی ایلام شد. در سالهای 648 تا 646 پیش از میلاد، آشور بانیپال به ایلام حمله كرد و شوش وشهرهای بزرگ دیگر را به شیوه وحشیانه آشوری غارت كرد. هر چند كه سرزمینهای ایلام ضمیمه خاك آشور نشد ولی ایلام برای همیشه اهمیت خود را از دست داد. كورش هخامنشی در سال 559 پیش از میلاد به پادشاهی انشان رسید و ایلام یكی از بخشهای امپراتوری هخامنشی شد. شوش نیز به یكی از اقامتگاههای مهم هخامنشی تبدیل شد.<ref name=":4">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/elimate/el_index.htm ایلامیان كه بودند؟]</ref> | پس از آنكه دوباره قدرت خود را به دست آوردند، دخالتهای دولت آشور موجب بروز اختلاف در خاندان شاهی ایلام شد. در سالهای 648 تا 646 پیش از میلاد، آشور بانیپال به ایلام حمله كرد و شوش وشهرهای بزرگ دیگر را به شیوه وحشیانه آشوری غارت كرد. هر چند كه سرزمینهای ایلام ضمیمه خاك آشور نشد ولی ایلام برای همیشه اهمیت خود را از دست داد. كورش هخامنشی در سال 559 پیش از میلاد به پادشاهی انشان رسید و ایلام یكی از بخشهای امپراتوری هخامنشی شد. شوش نیز به یكی از اقامتگاههای مهم هخامنشی تبدیل شد.<ref name=":4">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/elimate/el_index.htm ایلامیان كه بودند؟]</ref> | ||
در | == نابودی تمدن عیلام == | ||
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی عیلام چنین میگوید: | |||
« تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.<ref name=":0" /> | |||
پادشاه آشور به دنبال بهانه ایی برای جنگ با عیلام بود.به همین منظور او فرستاده ایی به عیلام فرستاد و درخواست هایی از پادشاه عیلام کرد که برای پادشاه عیلام قبول آنها مساوی با مرگش بود.یکی از این خواسته ها این بود که پادشاه آشور مجسمه نه نه را که هزارو ششصدوسی وپنج سال در عیلام بوده را درخواست کرد که پادشاه عیلام نمی توانست آنرا قبول کند و تصمیم گرفت که مقاومت کند. | |||
در اواسط قرن هفتم قبل از میلاد آشور بانیپال پادشاه مقتدر آشور به قلمرو حکومت عیلامی ها حمله ور شد.آنها هر آنچه که در این شهر با ارزش بود را چپاول کردند و به شهر های خود فرستادند و کارهای وحشناکی انجام دادند و شهر شوش را با خاک یکسان کرد و این پایانی بو برای حکومت دیرینه عیلام.تمدن دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی ایلام چنین میگوید: | |||
= | تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.<ref name=":1" /> | ||
==== | == عیلامیان و سومریها == | ||
عیلامیها در برخی از دوره های تاریخی زیر نفوذ دولت سومری میانرودان بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق.م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره مینویسد: | |||
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.»''' '''<ref name=":0" /> | |||
== زبان عیلامی == | == زبان عیلامی == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۱: | ||
ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبانهای ایرانی را "پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی" میشمارد که گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دوره های آغازین اسلامی.<ref name=":0" /> | ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبانهای ایرانی را "پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی" میشمارد که گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دوره های آغازین اسلامی.<ref name=":0" /> | ||
در مورد زبان مردم عیلام اینطور که گفته شده قدیمی ترین آن زبان انزانی است که دریک دوره متروک شد.بعد از آن زبان سومری و زبان سامی رواج یافت.اماپس از دوره ایی دوباره زبان انزانی زنده و مورد استفاده قرار گرفت.ازاین میتوان فهمید که زبان انزانی در بین مردم معمول بوده.زبان انزانی به عقیده پرشیل این است که زبان انزانی به زبان های اورال والتایی نزدیک بوده.این زبان در ایران دوره هخامنشی جایگاه ممتازی داشت. آخرین اثر مکتوب زبان ایلامی به سالهای حکومت اسکندر مقدونی بر ایران برمیگردد. زبان ایلامی در سال ۱۸۹۰ رمزگشایی شد.خط عیلامیها میخی است که عیلامیها آنرا از سومری ها دریافت کردند.این خظ بعدها با خطوط دیگرازجمله [https://tarikhema.org/words/%d8%ae%d8%b7-%d8%a8%d8%a7%d8%a8%d9%84%db%8c/ خط بابلی] ادغام شد که توسط پادشاهان مختلف انجام گرفت.<ref name=":1" /> | در مورد زبان مردم عیلام اینطور که گفته شده قدیمی ترین آن زبان انزانی است که دریک دوره متروک شد. بعد از آن زبان سومری و زبان سامی رواج یافت.اماپس از دوره ایی دوباره زبان انزانی زنده و مورد استفاده قرار گرفت.ازاین میتوان فهمید که زبان انزانی در بین مردم معمول بوده.زبان انزانی به عقیده پرشیل این است که زبان انزانی به زبان های اورال والتایی نزدیک بوده.این زبان در ایران دوره هخامنشی جایگاه ممتازی داشت. آخرین اثر مکتوب زبان ایلامی به سالهای حکومت اسکندر مقدونی بر ایران برمیگردد. زبان ایلامی در سال ۱۸۹۰ رمزگشایی شد.خط عیلامیها میخی است که عیلامیها آنرا از سومری ها دریافت کردند.این خظ بعدها با خطوط دیگرازجمله [https://tarikhema.org/words/%d8%ae%d8%b7-%d8%a8%d8%a7%d8%a8%d9%84%db%8c/ خط بابلی] ادغام شد که توسط پادشاهان مختلف انجام گرفت.<ref name=":1" /> | ||
== | == نژاد == | ||
عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.<ref name=":0" /> | عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.<ref name=":0" /> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۲: | ||
بزرگترین خدای ایلامیان هومبان یا گل بود. الهه این شوشیك در مر تبه بعدی قرار داشت. قرار گرفتن الاهه در مقام بالاترین مرتبه خدایان، نشان از احترام آنها به مقام زن بود. آنها علاوه بر دهها خدای ایلامی به خدایان بابلی نیز اهمیت می دادند. خدایان برای خود معابدی داشتند كه معروف ترین آنها در هفت تپه و چغازنبیل یافت شده است.<ref name=":4" /> | بزرگترین خدای ایلامیان هومبان یا گل بود. الهه این شوشیك در مر تبه بعدی قرار داشت. قرار گرفتن الاهه در مقام بالاترین مرتبه خدایان، نشان از احترام آنها به مقام زن بود. آنها علاوه بر دهها خدای ایلامی به خدایان بابلی نیز اهمیت می دادند. خدایان برای خود معابدی داشتند كه معروف ترین آنها در هفت تپه و چغازنبیل یافت شده است.<ref name=":4" /> | ||
== اشیای تاریخی بهجامانده از ایلامیان == | == اشیای تاریخی بهجامانده از ایلامیان == | ||
از تمدن عیلام اشیاء و آثار متعددی به جا ماندهاست که در زیر به تعدادی از آنها اشاره شدهاست: | از تمدن عیلام اشیاء و آثار متعددی به جا ماندهاست که در زیر به تعدادی از آنها اشاره شدهاست: | ||
* گلدان با موجود دو شاخ | *[[پرونده:سنگنگاره زن ایلامی و ندیمه.jpg|بندانگشتی|سنگنگاره زن ایلامی و ندیمه]]گلدان با موجود دو شاخ | ||
* تندیس نقرهای گاو نشسته | * تندیس نقرهای گاو نشسته | ||
* کلاهخود پرنده و سه پیکر | * کلاهخود پرنده و سه پیکر | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۰۰: | ||
شهرهای مهم ایلامیان شوش و دور-اونتش بود. شوش پایتخت اصلی ایلامیان بود. گذشته از آثار بسیار ایلامی، ستونی كه قانون حمورابی بر آن نقش بسته است نیز در شوش كشف شده است. شهر دور-اونتش نیز در همسایگی شوش قرار دارد كه اكنون آنرا به نام چغازنبیل می شناسیم. در قرن سیزده پیش از میلاد، به فرمان یكی از پادشاهان ایلامی به نام اونتش گل این شهر ساخته شده است. زیگورات چغازنبیل در این شهر قرار دارد. شهر مذكور هنوز توسط باستان شناسان از زیر خاك بیرون نیامده زیرا در منطقه ای نظامی قرار دارد. بناهای هفت تپه نیز در این مكان قرار دارند.<ref name=":4" /> | شهرهای مهم ایلامیان شوش و دور-اونتش بود. شوش پایتخت اصلی ایلامیان بود. گذشته از آثار بسیار ایلامی، ستونی كه قانون حمورابی بر آن نقش بسته است نیز در شوش كشف شده است. شهر دور-اونتش نیز در همسایگی شوش قرار دارد كه اكنون آنرا به نام چغازنبیل می شناسیم. در قرن سیزده پیش از میلاد، به فرمان یكی از پادشاهان ایلامی به نام اونتش گل این شهر ساخته شده است. زیگورات چغازنبیل در این شهر قرار دارد. شهر مذكور هنوز توسط باستان شناسان از زیر خاك بیرون نیامده زیرا در منطقه ای نظامی قرار دارد. بناهای هفت تپه نیز در این مكان قرار دارند.<ref name=":4" /> | ||
== آثار بجا مانده، زیگورات چغازنبیل == | |||
«ذیقَورَّت» با تشدید بر روی «ق» و«ر» واژه ای اكدی است. این واژه كه ایرانیان آن را زیگورات تلفظ میكنند از فعل zaqāru به معنای ” بلند و برافراشته ساختن ” گرفته شده است. چغازنبیل نیز واژه ای مركب است. چغا به معنای بلندی (تپه) است و زنبیل به معنای سبد. | |||
[[پرونده:زیگورات چغازنبیل.jpg|بندانگشتی|زیگورات چغازنبیل]] | |||
از آنجا كه این معبد تا چند دهه پیش زیر خاك بود و مثل یك سبد واژگون به نظر میرسید، محلیها آن را چغازنبیل میخواندند؛ یعنی تپه ای كه شبیه سبد واژگونه است. در واقع همین شکل سبدگونه که وجودش در یک دشت نسبتا هموار عجیب به نظر میرسید، موجب جلب توجه باستان شناسان شد و نشانههایی از وجود بناهای کهن در این محدوده را نمودار ساخت. | |||
زیگورات چغازنبیل در نیمه اول سده بیستم میلادی شناسایی و از سال 1330 تا 1341 خورشیدی بوسیله رومان گیرشمن، باستان شناس فرانسوی، از زیر خاك بیرون كشیده شد. گیرشمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه زیگورات چغازنبیل در اصل ساختمانی پنج طبقه با حدود 52 متر ارتفاع بوده که در گذر ایام سه طبقه آن فروریخته و اكنون فقط طبقات اول و دوم به ارتفاع 25 متر باقی است. آوار سه طبقه فروریخته نیز به شكل تلی از خاك بر فراز دو طبقه باقیمانده دیده میشوند. | |||
زیگورات در شهر «دور- اونتاش» جای داشت که از مهمترین شهرهای عیلامی به حساب میآمد و دورادورش را حصاری با هفت دروازه فراگرفته بود. | |||
این حصار خود نیز با چند معبد كوچك تر، درون حصار دیگری بود و هردوی آنها درون حصار سومی به طول چهار كیلومتر جا گرفته بودند. | |||
شهر دور – اونتاش خود میان دو رود پرخروش خوزستان -یعنی کرخه و دز- قرار گرفته که وجودشان موجب حاصلخیزی خاکهای این منطقه شده بود و زمینه شکلگیری تمدنهای کهنی مانند تمدن عیلام را فراهم آورد. | |||
درون حصار اصلی و مقابل سه ضلع از چهار ضلع زیگورات، سه سكوی مدور با كتیبههایی به خط میخی دیده میشود. باستان شناسان حدس میزنند كه این سكوها پایه مجسمههای بزرگ شاه عیلام بوده اند. | |||
همچنین در برابر شش دروازه از دروازههای هفت گانه زیگورات، آثار معابد كوچك نمایان است. این معابد به دیگر خدایان عیلامی اختصاص داشتند و زیارت آنها مقدمه ای بود برای عبادت اینشوشیناك که بزرگتر و نیرومندتر از دیگر خدایان عیلامی به شمار میآمد. | |||
[[پرونده:كتیبههای زیگورات.jpg|بندانگشتی|كتیبههای زیگورات]] | |||
زیگورات چغازنبیل بین دو شهر شوش و شوشتر قرار گرفته، به گونه ای که فاصلهاش با شوش 42 کیلومتر و با شوشتر کمتر از این مقدار است.<ref name=":5">bebinin.com - [http://www.bebinin.com/%D8%B2%DB%8C%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/ زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان]</ref> | |||
== كتیبههای زیگورات == | |||
روی دیوارههای زیگورات و به فواصل مشخص كتیبههایی به دو خط میخی و با دو زبان عیلامی و آكدی نوشته شده است. در برخی از این كتیبهها شاه عیلام مقصود خود از ساخت زیگورات را شرح میدهد و میگوید: «من اونتاش – گال پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش. | |||
همین كه محل شهر محصور شد، در آنجا شهر اونتاش ـ گال و مكان مقدس را ساختهام؛ در آنجا یك Kukunnum طلائی ساختم؛ آن را در یك حصار بیرونی و درونی محصور كردم. شاهان قدیم Kukunnum نساخته بودند، من آن را ساختم.» بی شک اگر این کتیبهها نبودند، فلسفه و چگونگی ساخت زیگورات تا حد زیادی برای ما مجهول میماند.<ref name=":5" /> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش