مریم رجوی
شناسنامه | |
---|---|
معروف به | مریم رجوی |
زادروز | ۱۳ آذر ۱۳۳۲ |
زادگاه | تهران، ایران |
همسر(ان) | مهدی ابریشمچی(۱۳۵۸-۱۳۶۴)مسعود رجوی(۱۳۶۴ تا کنون) |
فرزندان | اشرف ابریشمچی |
خویشاوندان سرشناس | محمود عضدانلو (برادر)از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ایران-نرگس (خواهر)اعدام شده در زمان شاه-معصومه(خواهر)اعدام شده در زمان جمهوری اسلامی |
تحصیلات | مهندس متالوژی |
دین | اسلام |
اطلاعات سیاسی | |
حزب سیاسی | رییس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران |
سمت | رییس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران |
سمتهای پیشین | از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ایران |
فعالیتها | ۱۳۵۶ تاکنون |
وبگاه رسمی | https://www.maryam-rajavi.com/ |
مریم رجوی (زاده ۱۳ آذر ۱۳۳۲ خورشیدی در تهران) با نام خانوادگی مریم عضدانلو، رئیسجمهوری برگزیدهی شورای ملی مقاومت است که سالهاست رهبری یک مبارزهی فعال علیه رژیم آخوندی را بر عهده دارد. مریم رجوی درسال ۱۳۵۶ به عضويت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد. او تا سال ۱۳۵۷به عنوان يكي از مسئولان جنبش دانشجوييِ وابسته به مجاهدين، عليه رژيم شاه فعاليت كرد. مریم رجوی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در جریان اولین انتخابات مجلس شورا در سال ۱۳۵۸ از سوی مجاهدین خلق ایران بهعنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین برای نمایندگی مردم تهران در مجلس شورا معرفی شد. مریم رجوی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ از مسئولان بخش اجتماعي سازمان مجاهدين خلق ايران بود. با شروع سرکوب رسمی مجاهدین توسط ارگانهای نظامی حکومت روح الله خمینی، مریم رجوی به زندگی مخفی روی آورد و سپس از ایران خارج شد.
مریم رجوی در سال ۱۳۶۳ از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران در موضع همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت. در همین زمان مریم رجوی پس از طلاق از همسر خود، مهدی ابریشمچی، از اعضای با سابقه سازمان مجاهدین خلق، در سال ۱۳۶۴ با مسعود رجوی ازدواج کرد. همردیفی و به دنبال آن، مسأله طلاق و ازدواج، موضوع یک تحول درونی در سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت که مجاهدین از آن به عنوان انقلاب ایدئولوژیک نام میبرند.
در سال ۱۳۶۶ با تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران، مریم رجوی مسئولیت جانشینی فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی را عهدهدار شد و در مرداد سال ۱۳۶۷ در عملیات «فروغ جاویدان» فرمان پیشروی به داخل خاک ایران و فرمان آتش علیه نیروهای نظامی حکومت ایران را به ارتش آزادیبخش ملی صادر کرد. در این عملیات، ارتش آزادیبخش توانست از مرز ایران و عراق تا دروازههای شهر کرمانشاه پیشروی کند. بعد از این حمله، مریم رجوی تصمیم به دگرگونی در ارتش آزادیبخش گرفت و توانست ظرف ۴ سال ارتش آزادیبخش ملی ایران را از یک نیروی پیاده نظام به یک ارتش زرهی ـ مکانیزه تغییر دهد.
مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ پس از اینکه از سوی مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران، در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت، همزمان با ایجاد تحولات اساسی در ارتش آزادیبخش ملی که این ارتش را مکانیزه و به یک ارتش زرهی تبدیل نمود، تصمیم به تحول و پالایش در اذهان اعضای این ارتش گرفت که به گفته اعضای مجاهدین، به درک ژرفتر آنان از مقوله مبارزه و فداکاری در راه آزادی مردم، منتهی شد. طبق این انقلاب درونی، هر عضو متأهل سازمان آگاهانه و آزادانه از همسر خود جدا شد و اعضای مجرد هم اذهان خود را از مسأله ازدواج رها ساختند، تا فارغ از هر نوع وابستگی، با عشق به آنچه که مجاهدین به آن «آرمان آزادی مردم ایران» میگویند، همه نیروی خود را صرف مبارزه تمام عیار با حکومت ولایت فقیه ایران کنند. تحولی که به گفته مجاهدین، آزمایش صداقت و خلوص انقلاب تک تک اعضا را طی سه دهه گذشته بطور جمعی به منصه ظهور رساند و مجاهدین ماندگاریشان را در زیر شدیدترین ضربات حکومت، از بهترین نشانههای صحت و درستی این انقلاب درونی میدانند. به این ترتیب، به گفته مجاهدین، در این سال مریم رجوی انقلاب ایدئولوژیک درونی را که از این پیشتر در سال ۱۳۶۴ در مجاهدین شروع شده بود، به یک مدار بالاتر ارتقاء داد و آن را به تمام سطوح سازمان مجاهدین تعمیم و توسعه داد و بانی یک انقلاب درونی سراسری شد که مجاهدین از آن بهمثابه پاکیزه و خالص کردن صفوف خود از هر نوع وابستگی محدود کننده در جهت مبارزه تمام عیار با حکومت ایران، یاد میکنند.
در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت ایران که ائتلافی فراگیر از سازمانها و شخصیتهای اپوزیسیون ایران است در اجلاس سالانه خود، مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برگزید و او از مناصب خود در سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی ایران استعفا داد.
در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برابر با ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ در یک یورش ناگهانی توسط ۱۳۸۰ نفر از نیروهای پلیس فرانسه به مقر شورای ملی مقاومت ایران در اورسورآواز، مریم رجوی به همراه ۱۶۵ تن از مسئولین مقاومت ایران و پناهندگان ایرانی عضو مقاومت از جمله افراد ساكن در اور سورواز، از سوی دولت فرانسه به اتهام تروریسم دستگیر و در بازداشتگاهی در پاریس زندانی شد. با انتشار كتابي به قلم ژان كلود موريس سردبير وقت هفته نامه معروف فرانسوي بهنام ژورنال دوديمانش، پشت پرده زد و بند جمهوري اسلامي و دولت شيراك براي حمله ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ عليه دفتر شوراي ملي مقاومت ايران برملاشد. ۳۰صفحه از اين كتاب ۳۰۰صفحهيي، به سياست دولت شيراك در قبال جمهوري اسلامي و زد و بند وتبادل اطلاعات و هماهنگي با وزارت اطلاعات و سفارت جمهوري اسلامي درفرانسه براي اجراي حمله ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ اختصاص دارد. [۱]
مریم رجوی ۱۷ روز بعد با حكم قضاييه فرانسه و به دليل فقدان دليل و نبود هيچ سندي و اثبات نشدن اتهامات وارده؛ در ۳ ژوئیه ۲۰۰۳ از زندان آزاد شد. پيش و بعد از او هم در یک فاصله كوتاه زماني ساير دستگير شدگان آزاد شدند. یک دهه بعد در ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴ قاضی تحقیق ضد تروریسم دادسرای پاریس با صدور دستور منع تعقیب در پرونده ۱۷ ژوئن که با اتهام تروریسم و تأمین مالی تروریسم شروع شده و در قدمهای بعد در فقدان هرگونه سند در مورد تروریسم به اتهامهای مالی مانند پولشویی و تقلب تبدیل شده بود، با تصریح بر اینکه هیچ دلیلی برای اتهامهای مالی و هیچ نشانهای مبنی بر پولشویی، تقلب، جعل و… در این پرونده دیده نمیشود، پرونده ۱۷ ژوئن را که از ۱۱ سال پیش علیه مریم رجوی، مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران گشوده شده بود، برای همیشه مختومه اعلام کرد.
مریم رجوی بعد از خروج از زندان طی چند سال یک کارزار گسترده و همهجانبه را برای خروج نام سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران از لیست سازمانهای تروریستی در آمریکا و اروپا هدایت کرد که در نهایت منجر به حذف نام سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران از همه لیستهای تروریستی گردید.
مریم رجوی برای اولین بار پس از گذشت ۲۹ سال از آنچه که مجاهدین از آن به عنوان قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ توسط حکومت ایران، یاد میکنند، یک جنبش جهانی به نام جنبش دادخواهی خون قتل عام شدگان سال ۶۷ ایجاد کرد که به طرح مجدد این موضوع در میان نسل جوان جامعه ایران و تصویب قطعنامه دو حزبی شمارهٴ ۱۸۸کنگرهٴ آمریکا در تاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۲ خرداد ۱۳۹۶) در محکومیت قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ منجر شد. [۲]
مریم رجوی هر ساله گردهمایی و کنوانسیون ایرانیان را در پاریس برگزار میکند که به گفته وی برای متحد کردن صفوف مردم در مبارزه علیه حکومت ایران میباشد. اولین گردهمایی بزرگ ایرانیان پس از واقعه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ در اولین سالگرد این حمله در ژوئن ۲۰۰۴ (خرداد ۱۳۸۳) برگزار شد و تا امروز این گردهمایی هر ساله در سالگرد حمله ۱۷ ژوئن در پاریس برگزار میگردد. به گزارش رسانهها و خبرگزاریهای بینالمللی در این گردهماییها بیش از صد هزار نفر شرکت میکنند. آخرین گردهمایی در روز ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ برابر با ۹ تیر ۱۳۹۷ بنا به گزارش روزنامه واشینگتن تایمز با حضور بیش از یکصد هزار پناهنده ایرانی و با شرکت شماری از شخصیتهای برجسته سیاسی در ویلپنت پاریس برگزار شد [۳] و طی آن مریم رجوی از عزم خود برای سرنگونی حکومت ایران سخن گفت.
مریم رجوی در حال حاضر در موضع رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران كارزارهاي بين المللي عليه حکومت ولايت فقيه را هدایت میکند. خروج نام سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست تروريستي، بسته شدن پرونده حمله ۱۷ ژوئن و تأمين حفاظت و انتقال مجاهدين به خارج از عراق، از جمله اين كارزارهاست.
زندگینامه مریم رجوی
خانواده مریم رجوی
مریم رجوی چهارمين فرزند از یک خانواده هشت نفره با سه خواهر و دو برادر است. یکی از برادران مریم رجوی بهنام محمود عضدانلو، از اعضای باسابقه سازمان مجاهدین خلق، در دوران حکومت سلطنتی شاه یک زندانی سیاسی بود.
او در سال ۱۳۵۲ توسط مأموران ساواک به جرم مبارزه علیه حکومت شاه دستگیر و زندانی شد. محمود عضدانلو در حال حاضر در شمار مسئولين سازمان مجاهدین خلق ایران قرار دارد.
خواهر بزرگتر مریم رجوی به نام نرگس که او نیز علیه حکومت شاه مبارزه میکرد در سال ۱۳۵۵ بهدست مأموران ساواک شاه در درگیری خیابانی کشته شد.
خواهر کوچکتر مریم رجوی بهنام معصومه عضدانلو، دانشجوی مهندسی به مبارزه با حکومت کنونی ولایت فقیه برخاست. معصومه عضدانلو روز ۱۳ فروردین ۱۳۶۱ در حمله مأموران سپاه پاسداران بهمحلی که وی و همسرش، مسعود ایزدخواه، در آنجا مستقر بودند، دستگیر گردید ولي روزنامههاي حکومتی همانروز اعلام كردند كه معصومه هم كشته شده است. درجریان این حمله، همسر معصومه بهقتل رسید و معصومه عضدانلو بهدلیل اصابت ۴ گلوله بهناحیه فک و دست بیهوش شد و توسط مأموران سپاه پاسداران در زندان اوین زندانی شد.
بنا به گفته یاران و همبندان وی، با ورود معصومه عضدانلو به زندان اوین، بازجویان زندان تحت ریاست اسدالله لاجوردی، دادستان وقت تهران، شکنجه را بر روی او آغاز کردند. این در شرایطی بود که معصومه که باردار و بهشدت مجروح بود گلولهای که در ناحیه گردن و نزدیک نخاع او باقی مانده بود، وی را بسختی آزار میداد. بهگفته ياران و همبندان وی در زندان، بر اثر شدت شکنجه بر روی معصومه عضدانلو جنین چند ماهه وی سقط شد و او زير فشار شكنجه گران براي مصاحبه كه بر اصول خود ايستاده بود و نام «مسعود رجوي» را تكرار ميكرد، پس از ۶ ماه توسط حکومت روحالله خمینی اعدام گردید. [۴]
کودکی مریم رجوی
مريم رجوی در سال ۱۳۳۲ درجنوب شهر تهران منطقه خانی آباد در محلة وزیر نظام، کوچة شهاب الدوله پلاک ۱۷ متولد شد. خانواده او بهلحاظ سطح زندگی از قشر متوسط محسوب میشدند. مریم رجوی دوران تحصیلات ابتدايي را در تهران در دبستان دخترانه استخر گذراند. ده ساله بود که از پنجرة خانه برای اولین بار شاهد شلیک نیروهای گارد شاهنشاهی به روی مردم معترض و سرکوب تظاهرات ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ توسط حکومت شاه بود. این صحنه در ذهن او نقش بست و ۷ سال بعد این موضوع از جمله انگیزههایی شد که او را به صحنه سیاست و مبارزه کشاند.
نوجوانی مریم رجوی
مریم رجوی پس از گذراندن دوره دبستان در ادامه به دبیرستان مشهور هدف در تهران رفت و تحصیلات متوسطه را در این مدرسه به اتمام رساند. مریم رجوی در سال ۱۳۴۹ در حالیکه دانشآموز كلاس چهارم دبيرستان بود، از طریق برادرش، محمود عضدانلو، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. این آشنایی توأم با پیشینهای از انگیزههای شخصی وی برای مبارزه با ظلم که از تجربههای روزمره او در محیط جامعه حاصل شده بود، شرایطی فراهم آورد تا وی هر چه بیشتر به سیاست روی آورد و به مبارزه با ظلم و ستم برخیزد. مریم رجوی از دوره نوجوانی و جوانی با درد و رنج مردم و ستمی که از دید او از جانب حکومت شاه به آنها میشد، آشنا شد و همین آشنایی، انگیزهای برای ورود او به سیاست شد و در قدم بعد به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و یک زندگی مبارزاتی را برگزید.
جوانی مریم رجوی
مریم رجوی در زمانی که فرهنگ و مناسبات جامعه و روابط حکومتی هنوز فرصت محدودی برای طی مدارج دانشگاهی برای زنان قائل بود، تصمیم به طی تحصیلات عالیه در سطح کارشناسی گرفت و در این راستا وارد دانشگاه صنعتي شريف شد و در رشته مهندسی متالوژي از اين دانشگاه فارغ التحصيل گشت. او با ورود به دانشگاه صنعتی شریف، فعالیت سیاسی خود علیه حکومت شاه را گسترش داد. محیط دانشجویی در زمان حکومت سلطنتی در دهه پنجاه از جهت اعتراضات و اعتصابات دانشجویی مشهور و زبانزد بود. مریم رجوی در همین محیط توانست با دختران مبارز که مخالف رژیم شاه بودند، یک گروه تشکیل دهد. کار این گروه جمعآوری اخبار رادیوهای حامی انقلاب مردم ایران و انتشار آنها بود.
عضویت مریم رجوی در سازمان مجاهدین خلق
مریم رجوی پس از ورود به دانشگاه از طریق برادرش محمود، رهنمودهای سازمان را در زمینة کوهنوردی، شهرگردی، کارگری در کارخانجات که بخشی از پروسة ورود به مبارزة حرفهیی بود به کار میبست و همزمان با بهرهگیری از کتابهای سازمانی که به صورت مخفی از سوی سازمان مجاهدین چاپ و منتشر میشد، دانش تئوریک خود را ارتقا میداد. مریم رجوی در دوره تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف در تمرکز و سازماندهي دختران دانشجو در فعاليتهاي كوهنوردي، ورزش، مطالعات سياسي، اعتصابات و بيرون كشيدن آنها از جريانهاي انحرافي چپنما و راست و هدايت آنها در خطوط مجاهدين، نقش خود را ايفا كرد. مریم رجوی بعد از دستگیری برادرش، محمود عضدانلو، در سال ۱۳۵۲ مجددا از کانال دیگری با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط قرار گرفت و از آن تاریخ به عنوان یک کانال ارتباطی فعال بین داخل و خارج زندان به فعالیت خود ادامه داد. او در این ایام به خانوادههاي زندانيان سياسي كه از حکومت شاه آسیب دیده بودند كمك مادي و معنوي میرساند. مریم رجوی در آن سالها با مجاهدين شهييد عليرضا الفت و حسن نصير زاده رابطه فعال سياسي – صنفي داشت. علاوه بر اين درجريان ملاقات با برادرش توانسته بود رابطه نزديكي با خانوادههاي شهداي مجاهدين و ساير زندانيان سياسي برقرار كند. [۵] مریم رجوی سرانجام پس از احراز صلاحیتهای مکفی برای ورود به سازمان، در سال ۱۳۵۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد.
موضع مریم رجوی در ضربه اپورتونیستی ۱۳۵۴
درسال ۱۳۵۴سازمان مجاهدین خلق با تغییر ایدئولوژی تعدادی از اعضای خود از اسلام به مارکسیسم مواجه شد. اعضایی که ظاهراً تغییر ایدئولوژی داده بودند، در ادامه این روند به ترور و قتل اعضایی که همچنان بر ایدئولوژی بنیانگذاران سازمان یعنی به ایدئولوژی اسلام تأکید و پافشاری میکردند، مبادرت ورزیدند. ترور مجید شریف واقفی، از اعضای وفادار به ایدئولوژی سازمان و سوزاندن جسد او برای جلوگیری از شناسایی آن توسط ساواک شاه، از جمله اعمالی بود که اعضای تغییر ایدئولوژی داده مرتکب آن شدند. اعضای قدیمیتر سازمان با هدایت مسعود رجوی که همگی در زندان بوده و به ایدئولوژی اسلام وفادار بودند، از این جریان به عنوان یک جریان فرصتطلبانه خائنانه نام بردند و به آن نام «ضربه و کودتای اپورتونیستی» اطلاق کردند و افراد این گروه را «اپورتونیست چپنما» نامیدند. در چنین فضایی مريم رجوی که هنوز به عضویت رسمی سازمان مجاهدین خلق درنیامده بود، عليرغم كوششهاي بسیار اپورتونيستها كه از كانال هاي مختلف براي جذب او تلاش میکردند، بهسوی این جریان کشیده نشد و بر موضع خود در برابر آنان پافشاری کرد. او جزء آن دسته از افراد معدودي بود كه در اثر ضربه جريان اپوتونيستي به مواضع انحرافي دچار نشد و از سوی دیگر در دافعه از این جریان، هیچگاه به تفكرات ارتجاعی و استنباطات راستگرايانه گرايش پيدا نكرد. اعضای وفادار به سازمان مجاهدین تأسیس شده توسط بنیانگذاران، با هدایت مسعود رجوی در زندان، در آن شرايط در جهت خنثي كردن آثار ضربه اپوتونيستي و شكل گيري انسجام دروني، آموزشهاي سياسي ايدئولوژيك را در داخل سازمان آغاز کردند. در آن دوره با وجود شرايط پليسي و طاقتفرسای حاكم بر جامعه، سازمان مجاهدین خلق توانست در اثز این آموزشها از يك قوام نسبي برخوردار شود و چون دستاوردهاي ايدئؤلوژيك سازمان نياز به تكثير و گسترش داشت، مريم رجوی دراين زمينه در بیرون از زندان به کمک مجاهدین درون زندان شتافت و به نشر و انتشار جزوات و کتابها و مواضع مجاهدین پرداخت. [۵]
مریم رجوی پس از عضویت در سازمان مجاهدین
پس از عضویت مریم رجوی در سازمان مجاهدین خلق درسال ۱۳۵۶ از آنجا که سازمان مجاهدین هنوز با آثار ضربه آن دسته از اعضا که تغییر ایدئولوژی داده بودند، قرار داشت و بهلحاظ مادي و معنوي از کمبود امکاناتی مانند خانه و ماشين رنج میبرد؛ و از آنجا که تور گسترده پليسي حکومت شاه از تحرك سازمانها و نيروهاي مخالف حکومت سلطنتی به مقدار قابل ملاحظهاي كاسته بود، مريم رجوی در چنين شرايطی امكانات مادي براي سازمان تهيه کرد و از طرف ديگر با اجراي قرارهایی که باعث رد گم كردن و فرار انقلابيون از چنگال پليس ميشد، به سازمان یاری رساند. مريم رجوی به علت ارتباط فعالي كه با دانشجويان داشت درجمع آوري اخبار دانشجويي و انتقال آنها به سازمان نقش عمدهاي را ايفا كرد و خطوط سازمان را در رابطه با محيطهاي دانشگاهي پياده نمود. مأموريت سازماني ديگر مریم رجوی درسال ۱۳۵۶ ارتباط گرفتن با گروههايي بود كه بعد از ضربه ۱۳۵۴ شكل گرفته بودند. ارتباط با اين گروه ها به علت فضای عدم اعتمادي كه پس از ضربه و نيز در اثر تبلیغات حکومت شاه بوجود آمده بود، بسيار مشكل بود. با اینحال مريم رجوی با اين گروهها عليرغم مشكلات فراوانش تماس گرفت و در ارائه آخرین آموزشها و خطوط سازمان به آنها تلاش کرد. [۵]
مريم رجوي بعد از اعلام خبر كشته شدن خواهر بزرگترش، نرگس، در درگيري سال ۱۳۵۵ كه احتمال يورش ساواك و دستگيري مريم و محمود میرفت، براي مدتي به زندگي مخفي روي آورد.
مریم رجوی در انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۷
مریم رجوی در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ به عنوان یک عضو فعال سازمان مجاهدین خلق ایران طیف وسیعی از دانشجویان را وارد مبارزه علیه حکومت سلطنتی کرد و آنها را در جریان انقلاب ضدسلطنتی سازمان داد. او به دلیل اینکه از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ مسئول تشکل دانشجویی وابسته به مجاهدین بود، در جریان قیام سال ۱۳۵۷ توانست همراه با شمار دیگری از اعضای سازمان مجاهدین خلق، نخستین تشکل دانشجویی مجاهدین به نام «انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف» را تأسیس نماید تا در مدار جدیدی مبارزات دانشجویی را به پیش ببرد.
مریم رجوی در مقطع مبارزات ضدسلطنتي يكي ازمسئوليت ها وكارهايي كه روزانه انجام ميداد ريز نويسهاي منتقل شده از زندان را علیرغم فشار جسمي كه برايش داشت با شور و شوق درشت نويسي ميكرد كه براي استفاده به سازمان تحويل داده ميشد. مریم رجوی همچنین در راهپيماييهاي مختلفي كه مجاهدين هدايت و يا در آن نقش تعيين كننده داشتند، حضور فعال داشت و همراه با معصومه و محمود در برنامه هاي شبانه از پشت بامها شعارهاي مجاهدين را هدايت و ترويج ميكرد.
مریم رجوی پس از سرنگونی حکومت سلطنتی شاه
مریم رجوی از مسئولان بخش اجتماعی سازمان مجاهدین
بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ و روی کار آمدن حکومت روحالله خمینی، دوران مبارزات سیاسی، علنی و افشاگرانه سازمان مجاهدین با این حکومت شروع شد که مجاهدین از آن به عنوان «فاز سیاسی» نام میبرند. در این دوره مریم رجوی از مسئولان بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران بود. او همچنین از نخستین مسئولان شاخة دانشآموزی و از سازمان دهندگان دختران میلیشیای دانشآموزی بود و سرپرستی اردوهای آموزش و سازندگی آنان در روستا را به عهده داشت. مریم رجوی دراين ارودها آنها را طي آموزش و تجربه با دردها ومحنت هاي مردم ستمديده روستايی آشنا میكرد و درعين حال مسئوليت آنها را در تلاش به خاطر رهاييشان از زير بار ستم يادآور میشد. [۵] آخرین مسئولیت مریم رجوی در بخش اجتماعی، آموزش و سازماندهی نیروهای انجمنهای محلات تهران بود. پس از کشتار هواداران مجاهدین در شهرهای مختلف ایران توسط دستههای چماقدار تحت حمایت حکومت، در تظاهراتی که در ۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ در تهران در اعتراض به این کشتار برگزار شد [۶] و مجاهدین از آن بهعنوان تظاهرات مادران یاد میکنند، مریم رجوی مسئولیت سازماندهی هستة مرکزی این تظاهرات (مادران تهران) را به عهده داشت. همچنین کمتر از دو ماه بعد در تظاهرات بزرگ نیم میلیون نفر از مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، [۷] مریم رجوی عهدهدار سازماندهی بخش عمدة نیروهای محلات تهران بود.
مریم رجوی کاندیدای مجاهدین برای نمایندگی در مجلس
با شروع فعالیتهای انتخاباتی برای نمایندگی مجلس در حکومت نو بنیاد جمهوری اسلامی، مریم رجوی از سوی مجاهدین خلق برای نخستین انتخابات مجلس شورا در سال ۱۳۵۸ نامزد نمایندگی از حوزه تهران شد. انتخاباتی که در آن به گفته مجاهدین، با تقلبهای گسترده حکومتی همراه بود و هيچيک از اعضای اپوزيسيون در اثر این تقلبات به مجلس راه نيافتند. [۸] با اين همه، مریم رجوی بيش از ۲۵۰ هزار رأی را بهخود اختصاص داد.
مریم رجوی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
با سقوط حکومت سلطنتی در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و روی کار آمدن حکومت مبتنی بر ولایت فقیه از این روز تا روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بیش از ۷۰ نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق توسط دستههای چماقدار تحت حمایت دولت و با شلیک مأموران سپاه پاسداران به قتل رسیدند. در اعتراض به این کشتارها و در اعتراض به محدود شدن آزادیها و به تعبیر مجاهدین خشک شدن آخرین قطرات آزادی توسط حکومت، سازمان مجاهدین تصمیم به برگزاری یک تظاهرات بزرگ در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ گرفت. به این ترتیب ساعت ۴ بعدازظهر روز شنبه ۳۰خرداد یک راهپیمایی بزرگ که بهطور علنی اعلام نشده بود، در تهران شکل گرفت. جمعیت که طی مدت کوتاهی شمار آن به نیم میلیون نفر رسید از هر سو به سمت تقاطع خیابان مصدق (ولیعصر) و خیابان انقلاب سرازیر شد. به فاصله کمتر از نیم ساعت حوالی میدان ولیعصر چماقداران تحت حمایت دولت به جمعیت معترض حمله کردند. اما در مواجهه با جمعیت انبوه، دیگر کاری از دست تیمهای چماقدار ساخته نبود و روحالله خمینی با فرمان شلیک مستقیم به مقابله با این تظاهرات برخاست.
به این ترتیب از فردای ۳۰خرداد ۱۳۶۰ دوران جدیدی شروع شد. نیروهای اپوزیسیون و در رأس آنها مجاهدین خلق، در معرض شدیدترین سرکوب حکومتی قرار گرفتند و مبارزه آنها شکل مخفی و زیرزمینی به خود گرفت. مریم رجوی نیز مانند بقیة کادرها و مسئولان مجاهدین به زندگی مخفی روی آورد و در خانههای تیمی مستقر شد. مریم رجوی در این دوران تا چند روز قبل از بهقتل رسیدن اشرف رجوی (همسر مسعود رجوی) در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ که در تهاجم پاسداران به همراه موسی خیابانی، نفر شماره ۲ سازمان، در تهران کشته شد، با اشرف رجوی در یک پایگاه زندگی میکرد. در روز ۱۹ بهمن۶۰ به دنبال قتل موسی خیابانی و اشرف رجوی توسط مأموران سپاه پاسداران، محل استقرار مریم رجوی نیز مورد تهاجم سپاه پاسداران قرار گرفت و در اثر این حمله تمامی مجاهدین درون پایگاه کشته شدند. مریم رجوی در زمان حمله در حال انجام مأموریت دیگری بود و در آن پایگاه حضور نداشت. او در سخنرانی خود به تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ در این باره میگوید: «در روز ۱۹بهمن من در پایگاهی در یکی از خیابانهای تهران بودم. در آن موقع، ۲۴ ساعته بهوسیله صامت پیامهای بیسیمی مراکز سپاه و کمیته را گوش میکردیم که از تحرکات آنها با خبر بشویم و حملاتشان را خنثی کنیم، ولی از چند ساعت قبل از حمله، سکوت بیسیمی برقرار کرده بودند. معلوم بود که دستاندرکار حملهیی هستند که تمام دستگاهشان پشت آن است. حمله را از شب قبل، با ایجاد چند حلقه محاصره در اطراف پایگاه موسی و اشرف تدارک دیده بودند و در نیمههای شب حمله رژیم شروع شد. بهفاصله کمی پایگاههای مختلف مطلع شدند که خانه موسی زیرضربه قرار گرفته است. بلافاصله نقل و انتقالها را شروع کردیم. باید خانهها و پایگاههایی که احتمال میرفت رژیم از آنها سرنخی داشته باشد، تخلیه میشد تا ضربه گسترده نشود. بههر حال تا حوالی ظهر بخش زیادی از بدنه تشکیلات ما در تهران از شهادت موسی و اشرف با خبر شده بودند، ولی بیرون از ما هنوز کسی اطلاع نداشت. تا اینکه شب رادیو و تلویزیون رژیم خبر را پخش کردند». [۹] بعد از شهادت اشرف رجوی و موسی خیابانی، مریم رجوی در شرایط پلیسی ـ نظامی سالهای ۶۰ و ۶۱ در بخشهای مختلفی از سازمان مجاهدین به مبارزه خود ادامه داد و در سال ۱۳۶۱ با کسب پناهندگی سیاسی از دولت فرانسه به پاریس و به مقر شورای ملی مقاومت ایران اعزام گردید و به مسئولیتهای خود در مبارزه با حکومت ادامه داد.
مریم رجوی همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین
جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی مجاهدین
در تاریخ معاصر ایران، شرکت زنان پیشتاز در جنبش آزادیخواهی و نقش زنان مبارز در نبرد با حکومتهای مستبد، چشمگیر است. با روی کار آمدن حکومت روحالله خمینی، حضور زنان در عرصه مبارزه با حکومت وی بیش از پیش افزایش یافت. در اين دوره دهها هزار زن از احزاب و سازمانهای مختلف بویژه از سازمان مجاهدین در رويارويي با حکومت ولایت فقیه جان باختند. نزدیک به یک سوم از صد و بیست هزار نفری که در مخالفت با حکومت به قتل رسیدند، از زنان هستند. همچنین رقم بالای زندانیان سیاسی زن در درون زندانهای حکومت، حضور گسترده زنان در مبارزه با این حکومت را تأئید میکند. [۱۰] مجاهدین به این درک رسیدند که با توجه به خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روح الله خمینی که «زن ستیزی» است، آنها که چنگ در چنگ با این حکومت مبارزه میکنند، باید در این رابطه در نقطه مقابل اندیشه خمینی قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند.
سرانجام سازمان مجاهدین در جمعبندی چهارمین سالگرد مقاومت خود در برابر حکومت در پاییز ۱۳۶۳ به گفته مریم رجوی با این سوال كليدي رو به رو شد كه: «چرا در سازمان مجاهدين خلق ايران (به عنوان سازمان محوري مقاومت)، سطح مسئوليت زنان سه مدار پايينتر از مردان باقي مانده است؟ يعني در حالي كه زنان به طور گسترده در تمامي صحنههاي مقاومت حضور دارند و همچنين با توجه به اينكه مجاهدين به برابري زن و مرد به عنوان يك ارزش آرماني معتقدند و در عمل هم به ظاهر هيچ مانع و محدوديتي براي ارتقاي زنان وجود ندارد، پس چرا زنان ما در چنين حدي متوقف شدهاند؟ مریم رجوی در اینباره میگوید: «ﺩﺭ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻲ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺭﺍﻩﺣﻠﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﺍﻩﺣﻞ ﺟﺪﻳﺪ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ...ﻣﺴﻌﻮﺩ، ﺭﺍﻩﺣﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺮﻛﺖ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﻋﺪﻩﻳﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻢﻋﻘﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺑﺮﺧﻲ ﻫﻢ، ﻫﻢﭼﻨﺎﻥ ﺭﺍﻩﺣﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ زناﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺟﺮﺍﻳﻲ ﻣﻲﺟﺴﺘﻨﺪ... ﺭﺍﻩﺣﻠﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﻼﻡ ﺭﺍﻫﮕﺸﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﻬﺶ ﻛﻴﻔﻲ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺮﻛﺖ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺑﻮﺩ. [۱۱]
در سازمان مجاهدین پس از درک چنین ضرورتی، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﻪﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻳﺎ ﻧﻪ؟ در همین راستا بود که مریم رجوی به عنوان یکی از اعضای ذیصلاح در میان زنان این سازمان به عنوان همردیف مسئول اول انتخاب شد.
مریم رجوی تئوریسین «نقطه خارج از خود»
مریم رجوی در مورد پروسه عهدهدار شدن مسئولیت «همردیفی» و بروز یک ایده و اندیشه نو در درون خود، میگوید: «ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺮﺍ ﻛﺎﻧﺪﻳﺪﺍﻱ ﺑﻪﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻭ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻃﺎﻗﺖﻓﺮﺳﺎ ﺑﻮﺩ. آنهم سازماني كه چنگ در چنگ با مهيبترين استبداد مذهبي حاكم بود. ولي يك چيز ترديدهايم را از بين ميبرد: اينكه به طور واقعي ميديدم كه خارج از ذهن خودم و به خاطر الزامات جنبش مقاومت، ميبايست اين قدم برداشته شود. يعني براي پيش رفتن، بايد به اين ضرورت پاسخ ميداديم. انگيزش حركت بر اساس ضرورت خارج از خود فرد، در آن زمان جرقه انديشة جديدي را در ذهن من مشتعل كرد. اينكه اگر من از خودم شروع كنم جواب سخت است ولي اگر از واقعيت بيرون و مسئوليتي كه هست شروع كنم، ديگر بايد برغم همه سختي آن، جواب مثبت داد. بعدها در طول تجربة رويارويي با انديشة مبتني بر تبعيض جنسي و مردسالار به عنوان ايدئولوژي حاكم در طول تاريخ، به ما ثابت شد كه رهايي از اسارت چه براي زنان و چه براي مردان جز با ديناميسم خارج از خود و انگيزشهاي نوين انساني ميسر نيست. علاوه براين، در جريان نشستهاي چندماهه، حس كرده بودم كه رهايي زنان و آزاد شدن انرژيشان و رهايي خودم در گرو پذيرش همين مسئوليت است. در عمل چيزي اتفاق افتاد كه هيچكدام از ما نميتوانستيم آن را حدس بزنيم». [۱۱]
در پاسخ به ضرورت نتیجهگیری به عمل آمده در جمعبندی پائیز ۱۳۶۳ دفتر سیاسی و کمیته مرکزی مجاهدین مسعود رجوی طی پیامی مریم رجوی را به عنوان همردیف مسئول اول معرفی کرد. در قسمتی از این پیام چنین آمده بود: «در میان عموم خواهران رزمنده و قهرمان ما، خواهر مجاهد مریم عضدانلو، پس از اشرف شهید، ذیصلاحترین آنها بوده و سه سال پس از شهادت اشرف، در پی ۱۴ سال مبارزه و حیات رهاییبخش انقلابی و توحیدی در راستا و در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان همردیف مسئول اول سازمان برگزیده شده است. طی این دوران و به ویژه از ۳۰ خرداد سال۶۰ به این سو، وی مدارج و مراحل خطیر مربوط به ارتقاء ایدئولوژیکی و تشکیلاتی خود را با آزمایشات متعدد و با سرفرازی و موفقیت از سر گذرانده و لذا اکنون در بیستمین سال حیات خونین و پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران، برای نخستین بار رسما جایگاه ایدئولوژیکی و تشکیلاتی شایسته برای ذیصلاحترین و بالاترین زن انقلابی مجاهد خلق را احراز میکند؛ جایگاهی که عاری از تلقیهای سوداگرانة سیاسی و اجتماعی برای ذیصلاحترین زن تشکیلاتیمان به رسمیت شناخته شد و تعادل عقیدتی و تشکیلاتی و اجتماعی بسیار عالیتری را برای همة ما (چه زن و چه مرد) تأمین میکند. جایگاهی که در پرتو ایدئولوژی انقلابی و توحیدی خود از صدر محور انقلاب و ترقی به آن راه بردهایم و مشخصا بر تساوی و یگانگی ماهوی زن و مرد تأکید میکند». [۱۲]
بعد از معرفی مریم رجوی به عنوان همردیف رهبری، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی، طی اطلاعیهیی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی کرد. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری بهمنظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده میشود». [۱۳]
طلاق مریم رجوی
در تاریخ مبارزات احزاب و سازمانهای پیشگام در امر مبارزه در طول تاریخ و بهویژه در تاریخ معاصر ایران و کشورهای تحت ستم، در اغلب سازمانهای چریکی، لاجرم بهدلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه برای آزادی، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده پیوسته امری نکوهیده و بازدارنده محسوب میشد و اگر هم در بین اعضاء وجود داشت، بسیار کم و نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تکنمود در این احزاب و سازمانها حضور داشتند. به همین دلیل در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گسترده ای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانوادگی با یک مبارزه حرفهای چریکی و البته سخت و دشوار را حل میکرد. به همین دلیل به دنبال اعلام همردیفی در سازمان مجاهدین، مریم رجوی گام بعدی را برداشت؛ گامی که به گفته خودش تصمیم آن برای او بسیار دشوار و سنگین بود. او که دارای همسر و فرزند بود، زندگی شخصی و خانواده خود را با مداری از مسئولیت که در آن قرار گرفته بود، در تعارض میدید. به گفته مریم رجوی، در حالیکه در ایران هزاران و میلیونها خانواده و همسر و فرزند تحت ستم حکومت ایران قرار دارند، به فکر خانواده و همسر و فرزند خود بودن، شایسته مجاهدین نبوده و نمیتوانست باشد. از قضا از عواطف بسیار بالای مجاهدین به همه خانوادهها و فرزندان ایران است که باید برای رهایی آنها، به گفته او، از ظلم این حکومت از همه چیز خود حتی از خانواده و همسر و فرزند گذشت. از سوی دیگر مریم رجوی که خود در جمعبندی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی در مورد نقش زنان مجاهد در سازمان، حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار میگیرد، مبارزهای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بندهساز و منعکننده برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت مییابد که او خود را به عنوان یک زن - آگاهانه یا ناخودآگاه و به هر میزان - در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» میبیند. به این ترتیب مریم رجوی پس از برعهده گرفتن مسئولیت «همردیفی» با طیب خاطر بهدرخواست خود و با توافق کامل با همسرش، مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که بلافاصله مخالفت مسعود رجوی را برانگیخت. اما آن دو با توافق خودشان، بدون آنکه مسعود رجوی در جریان باشد، پیشتر تصمیم به جدایی گرفته بودند. طلاق مریم رجوی از همسرش نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که او نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را در شرایطی که با حکومت چنگ در چنگ است، مغایر با ادامه مبارزهیی میدید که تمام توان و انرژی او را میطلبید. مریم رجوی در باره این طلاق گفت: «مگر میشود در حلقة رهبری و مسئولیت چنین سازمانی قرار گرفت و آن وقت مسائل خانوادگی و در واقع شخصی و فردی را مقدم بر مسائل جنبش قرار داد؟... وای بر آن زن و مرد مجاهدی که مقدم بر هر چیز به فکر خود و خانواده و همسر و بچهٔ خود باشد؛ به خصوص در شرایطی که ۵۰ هزار شهید و ۱۴۰ هزار زندانی داریم. در شرایطی که انبوهی خانوادههای بیسرپرست و زنهای بیشوهر و شوهران بیزن و بچههای یتیم داریم... آیا سازمانی با این میزان از مسئولیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی و با کاروان بیکران اسیران و شهیدانش میتواند در حلقة رهبریاش چنین مسائلی را بهانه نموده و به ضرورتهای جدی انقلاب پاسخ نگوید؟... آن روز که مسعود، اشرف [همسر خود] و فرزند خود را گذاشت و به دنبال مسئولیتش شتافت، اگر مسألة مقدم برای او، زن و بچة خودش میبود، [آیا او] مرتبت رهبری میداشت؟» [۱۴]
در واقع گذشتن از علایق و دلبستگیها برای هدف و آرمانی والاتر، نه تنها در امر مبارزه موضوع جدیدی نبوده و نیست، بلکه در پهنههای دیگر زندگی هم این مسائل همواره وجود داشته است. بهعنوان مثال کسانی که بهخاطر هدفی که در سر دارند برای تحصیل و کسب مدارج عالی، خانواده خود را ترک میکنند و راهی دیار و کشور دیگری میشوند، در واقع از خانه و خانواده خود میگذرند تا هدف خود را محقق کنند. یا کسانی که بهخاطر دلبستگی به شغل دلخواه و برای کسب درآمد، خانواده خود را ترک کرده و گاه تا سالها به شهر و کشور دیگری میروند، در واقع برای هدفی دیگر از خانواده خود میگذرند؛ و نیز چه بسیار آزادیخواهانی که در طول تاریخ از تحصیل، شغل، رفاه و زندگی آسوده و خانواده خود گذشتند و برای تحقق آزادی به مبارزه و سختیهای آن روی آوردند و در این راه چه بسا جان باختند. بنابراین آنچه که مریم رجوی در درخواست طلاق از همسرش به خاطر هدف و آرمانی والاتر، انجام داد، به گفته مجاهدین، بالاتر و فراتر از فداکاری و گذشتهای مرسوم زمانه بود. یک سنت شکنی و یک گذشت و فداکاری برای تحقق بخشیدن به آرمانی والا یعنی آزادی مردم. بخصوص که اینکار از سوی یک «زن» - و نه یک «مرد» - صورت میگرفت. مریم رجوی در حالي از همسر سابقش مهدی ابریشمچی طلاق گرفت كه یک دختر دارد که نامش اشرف است و در حال حاضر از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق میباشد. به این ترتیب مریم رجوی که تا آن موقع از سوی مجاهدین ذیصلاحترین فرد برای احراز مسئولیت همردیفی شناخته شده بود، با این عمل جسارتآمیزش در طلاق از همسر، هر چه بیشتر صداقت و صلاحیت خود را در امر رهبری مبارزه نشان داد.
ازدواج مریم رجوی
با قرار گرفتن مریم رجوی در مسئولیت سنگین همردیفی، که ایده طلاق از همسرش را به دنبال داشت، او بار دیگر دست به یک سنت شکنی جدید زد. وی در اقدامی عجیب و متهورانه به رغم اتهاماتی که میدانست نثار او خواهد شد، از مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران و مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، تقاضای ازدواج کرد و این ازدواج در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ انجام پذیرفت. این ازدواج یک ازدواج معمول و مرسوم در چارچوب روابط زناشویی نبود. چرا که هدف از آن از دیدگاه مریم رجوی شکستن ساختارها و سنتهای ارتجاعی و مردسالارانه توصیف شده بود. مسعود رجوی در آن زمان و بطور خاص بخاطر نقش بلاجایگزینش در دوران مبارزه با حکومت شاه و سپس نقش مؤثرش در مبارزه سیاسی مسالمت آمیز با حکومت روحالله خمینی و نقش رهبریکنندهاش در نبرد با حکومت ولایت فقیه، برای مجاهدین به یک رهبر کاریزماتیک و به سمبلی از آرمانهای مجاهدین تبدیل شده بود. مریم رجوی معتقد بود این حرکت نمادین و در عین حال سنت شکنانه او برای تمامی زنان و مردان مجاهدین این پیام را دارد که یک عضو مجاهدین زمانی که در صف مبارزه برای تحقق آرمان آزادی قرار میگیرد، باید آرمانش را که در راهبر عقیدتیاش سمبلیزه میشود، در کانون عواطف خود قرار دهد. او با این حرکت به تمامی زوجهایی که در آن زمان در مجاهدین حضور داشتند شوکی وارد کرد که نشان میداد اولویت برای اعضاء مجاهدین نه زندگی خصوصی و خانوادگی بلکه آرمان و اهداف مبارزهای است که بدان خاطر از خانواده و زندگی معمول خود گذشتهاند. این امر بخصوص برای زنانی که خود را در چارچوب زندگی خانوادگی محدود و محصور به همسر میدیدند، یک سنت شکنی و یک خرق عادت رو به جلو و نشانهای راهگشا در جهت کسب هویت مستقل مبارزاتی آنها بهشمار میرفت. از نظر مجاهدین مریم رجوی میخواست استقلال هویتی یک زن و جوهرهٔ حقیقی یک مرد را به نسل گستردهیی از زنان و مردان اعلام کند. از دیدگاه او این نسل از زنان و مردان در ارتباط خود با یکدیگر، یا باید مطیع قوانین مردسالار حاکم بر جامعه باشند- که مریم رجوی آنرا مانع شکلگیری شخصیت مبارزاتی آنها میدید - و یا هویت مستقل در ارتباط با هدف و آرمان خود داشته باشند. او با درخواست ازدواج از مسعود رجوی به عنوان رهبری که آرمانها و اهداف سازمان مجاهدین را نمایندگی میکرد، نشان داد که یک زن خود انتخاب میکند کدام مسیر، کدام آرمان و کدام هدف را برگزیند. از نظر مجاهدین، وی با این حرکت سنتشکنانه که منجر به واکنشهای بسیاری علیه او شد به همه اعضاء مجاهدین نشان داد که سمت گیری آنها در شرایط پیچیدهی مبارزه، به جای یک زندگی معمول که بطور مشخص برای زنان متضمن قید و بندهای زندگی خانوادگی است، همچنان باید در جهت آرمان آزادیخواهانه و رهبری عقیدتی باشد. مریم رجوی که این حرکت را برای ادامه یافتن حیات مبارزاتی سازمان مجاهدین خلق ایران ضروری میدانست، در مورد دشواری چنین اقدامی که حدس میزد واکنشهای بسیاری را برخواهد انگیخت گفته بود: «این دوران کوتاه [همردیفی و طلاق و ازدواج] بر من سی سال گذشت!»
سخنان مسعود رجوی در مورد «طلاق و ازدواج»
در مراسم تحویل سال نو ۱۳۶۴ مسعود رجوی طی سخنانی در مورد این تحول در سازمان مجاهدین خلق گفت: «… داستان یک انقلاب جدید در صفوف مجاهدین است... کارهای شگفت انگیز و حتی به قول بعضیها "دیوانهوار" و دقیقاً ضدمصلحت و ضدسیاست در مجاهدین بسیار دیده شده است... حالا امروز باز هم حرکت دیگری در پیش داریم و بازهم طبق معمول، همان بهانهها و برچسبها. در دنیای سیاستپیشگی، هرکس الفبا بداند، از نظرش این طلاق و ازدواج خیلی ابلهانه! و دیوانهوار! است. در این دنیا هیچ آدم عاقلی! از این ریسکها نمیپذیرد، آن هم چنین ریسک بزرگی را. اما همه میدانند که کار و کاروان مجاهدین دربرابر دشمن ضدبشری پیوسته از میان جنگل ریسک و شگفتی عبورکرده است… میبایست پیوسته صفوف درونی خودمان را پولادینتر بکنیم؛ میبایستی به استقبال آزمایشات جدید برویم؛ میبایستی سراپای وجود خود و سازمان و طیف هوادارانمان را عمیقاً بتکانیم... این چنین است که امروز هم شاید تعجب کرده باشید و خشکتان زده باشد که یعنی چه؟ یعنی یک مرتبه آب جوش صد درجه را با فشار قوی و بدون وقفه روی سرتان سرازیر کنند، آیا میتوانید تحمل کنید؟ واویلا که پای زن و طلاق و ازدواج هم در این آزمایش اخیر در کار است. اما، فیالواقع اینها بهانه است. ما پولاد آبدیده میخواهیم ما اشل و مدار جدیدی از توان و ظرفیت و کار میخواهیم، تا دورترین سمپاتیزانهای سازمان. ما مرز صیقل یافته و نوینی بین انقلاب و ارتجاع و دگمهای ادوار جاهلیت ترسیم میکنیم، در غیر این صورت قادر نخواهیم بود مسائل حال و آیندة صفوف انقلاب را حل کنیم... در یک اوجگیری ایدئولوژیکی جدید بر سر یکی از پیچیده ترین تضادها، که تضاد زن و مرد است، مجاهدین به آزمایش کشیده میشوند... در قدم اول در داستان همردیفی مریم، آزادشدن زنها مدنظر بود، اما بدون این که قصد و غرضی از پیش در کار باشد، به همین جا ختم نشد، بلکه به تارک ایدئولوژیکی جدیدی رهنمون گشت. زیرا مگر زن از مرد جداست؟ تا وقتی زن، اسیر و دربند است، مرد هم اسیر و دربند است.... آزادی زن در جوهر خودش آزادی مرد هم هست، یعنی آزادی کل جامعه...» [۱۵]
سه ماه بعد در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ مسعود رجوی بار دیگر در مورد تحول صورت گرفته در سازمان مجاهدین که از آن بهعنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام برده میشود؛ و تا آن زمان واکنشهای بسیاری را در دوست و دشمن مجاهدین برانگیخته بود، گفت: «... «راستی، جوهر ایدئولوژیک انقلاب چه بود؟ آخر، رهایی زن، تازه، قدم اول بود. زدودن افکار ارتجاعی راجع به زن، قدم اول بود. پیام این انقلاب، انفجار رهایی است... خرج اصلی، آن گوهری است که در درون تک تک آحاد انسانی وجود دارد و وقتی که آن گوهر منفجر و بسان هستة اتم شکافته و شکسته شود، آن وقت: "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند"... پیام چیست؟ بله. من آمده ام تا خودم را و نسلم را و سازمانم را فدابکنم برای رهایی ایران. هزارها بار قلبم را سوراخ کردند؛ هزارها بار طناب به گردنم انداختند؛ هزارها بار بر بدنم شلاق زدند. من مجاهد خلقم؛ صدها هزارانم؛ نمایندة نسل بیشمارانم. آمده ام خودم را فدیهٔ رهایی خلق در زنجیرم بکنم. آی مردم ایران: مَن انصاری الی الله؟... چه کسی من "مجاهد خلق" را در مسیر خدا و خلق نصرت خواهد کرد؟ هَل مِن ناصر ینصرنی؟... نصرت و حمایت برای چی؟ برای صلح، برای آزادی، برای حاکمیت مردمی، برای گسستن زنجیرها، برای عدالت، برای به پاداشتن قسط. بله، بله، من مجاهد خلقم و آمده ام خلقم را از تجارب تلخ گذشته پرهیز بدهم و رها کنم. پیام این است...». [۱۶]
مریم رجوی و انتخاب هویت «رجوی»
در مراسم ازدواج مسعود و مریم رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴، مریم رجوی در مورد انتخاب نام خانوادگی «رجوی» به جای «عضدانلو» توضیحاتی داد. انتخاب این نام برای مریم رجوی آنطور که خود میگوید، به دلیل یک امر آرمانی بود. او در انتخاب این نام برای خود در آن مراسم گفت: «اشارهیی هم میکنم به برگزیدن نام مریم رجوی همانطور که در اطلاعیة شورای مرکزی سازمان یادآوری شده بود، انتخاب این نام به این دلیل نیست که ما معتقدیم زن باید فامیل همسرش را بگیرد. من [نام] رجوی را از همسرم نگرفتهام. این نام در واقع شاخص تولد نوین من در این انقلاب در مدار رهبریاش بود. نام را نه از شوهر آیندهام که از همة دختران و زنان و مردان مجاهدی گرفتم که با نام «رجوی» جان و خانمان و عزیزان را بدرود گفتند، حق آنها را گرفتم. البته من هم مثل سایر خواهران و برادرانم به وسیلة خود مسعود متولد شدم. آنهم در سطح رهبری؛ پس نام فامیلم به طور ایدئولوژیک و محتوایی تغییر کرد. آن را نه از شناسنامة شوهر آینده بلکه از شناسنامة جنش زنان مجاهد و مقاومت انقلابی کشورم گرفتم و در شناسنامه وارد کردم». [۱۶]
مریم رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
مریم رجوی در ۲۶مهر ۱۳۶۸ به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب و معرفی شد. از نظر مجاهدین قرار گرفتن مریم رجوی در موضع همردیف مسئول اول به مدت ۴ سال آثار رهاییبخش خود را در سازمان اثبات کرده بود. از این رو مریم رجوی بهدلیل صلاحیتهایی ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و بهخاطر توان مدیریتی بالا که در موضع همردیف مسئول اول از خود بارز کرده بود، در جایگاه مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت. در قسمتی از معرفینامة مسعود رجوی برای معرفی مریم رجوی به عنوان مسئول اول جدید چنین آمده است: «با قرارگرفتن مریم در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان به اوج بلوغ و کمال شایستة خود میرسد و سرچشمة خیرات و برکات بسا عظیمتری برای مجاهدین و خلق محبوبشان میگردد. بگذار قید و بندهای استثماری تماما در هم بشکند و نسیم جامعة بیطبقة توحیدی که در دل و بر مزار هر مجاهد خلق حک شده به هر سو بوزد و فضای عطرآگین رهایی را بشارت دهد».
مریم رجوی با عهدهدار شدن مسئولیت سازمان مجاهدین خلق ایران به اقدامات و دگرگونیهای زیادی در این سازمان دست زد، اما در بین همه آنها دو کار او بیش از بقیه کارها برای سازمان سرنوشتساز بود. یکی در عرصه آموزش و تربیت کادرها که بهاختصار از آن بهعنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام برده میشود و به گفته مجاهدین سبب ماندگاری و شکوفایی سازمان در طی سه دهه تا کنون شد؛ و دیگری تبدیل ارتش آزادیبخش ملی ایران از یک نیروی پیاده به یک ارتش زرهی-مکانیزه، که به گفته مجاهدین به دلیل عملیاتش در سالهای پایانی دهه ۶۰ خورشیدی و بهطور خاص با عملیاتی که به اسم عملیات چلچراغ معروف شد و در آن عملیات ، سبب پایان جنگ خانمانسوز و هشتساله ایران و عراق شد و حکومت ایران بهناچار تن به آتش بس داد و روحالله خمینی با بیان اینکه «جام زهر را نوشیده است» قطعنامه ۵۹۸ ملل متحد را پذیرفت.
مریم رجوی واضع انقلاب ایدئولوژیک
«همردیفی» و به دنبال آن «طلاق و ازدواج» و تحولات بعدی آن در درون سازمان مجاهدین بهعنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام گرفت. از نظر مجاهدین، مریم رجوی در آن بطور نمادین نشان داده است که زندگی خصوصی و ازدواج به معنی قرار دادن دیگری در کانون عواطف فردی در صورتی که خارج از سمتگیری مبارزاتی باشد، بهصورت یک مانع در مبارزهٔ تمام عیار و حرفهای عمل خواهد کرد. اگرچه مریم رجوی بخاطر این ایده جدید و این حرکت نوین مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت، اما او این تحول و انقلاب درونی را لازمهٔ بقا و ادامه حرکت سازمان مجاهدین خلق میدانست. از سوی دیگر انقلاب ایدئولوژیک که مجاهدین آنرا رمز تداوم بقاء خود در شرایط سرسخت مبارزه میدانند، اگر چه به نظر برای مجاهدین دستاوردهای بزرگی در ایجاد انگیزه و روحیه جلو برنده مبارزاتی داشت، اما به گفته مجاهدین برای شخص مریم رجوی - کما اینکه برای مسعود رجوی - جز سیل سهمگینی از اتهامات و ناسزاهایی که تا کنون ادامه دارد، در پی نداشته است. اما او به گفتهٔ مجاهدین عزم جزم کرده بود که این مسیر را با تمام قوا ادامه دهد. وقتی مریم رجوی در بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق انتخاب شد، او یک گام سرنوشتساز دیگر برداشت که از نظر اعضاء مجاهدین، آنها را چند مدار کیفی در مبارزه با حکومت ایران جهش داد. در این سال مریم رجوی آنچه را که در موضوع «طلاق و ازدواج» در سال ۱۳۶۴ انجام داده بود، به همه مجاهدین بسط و گسترش داد. به این ترتیب در سازمان مجاهدین خلق تصمیم شگفتانگیز مریم رجوی برای کنار گذاشتن خانه و خانواده و همسر و فرزند و انتخاب و پیوند با رهبری آرمانی، به سنتی انقلابی در سازمان مجاهدین تبدیل شد. مجاهدین میگویند اگرچه آن روز در سال ۱۳۶۴ این حرکت سمبلیک مریم رجوی آنچنان که باید حتی از سوی آنها درک نگردید، اما چند سال بعد، در کوره عمل مبارزاتی و در شرایط پیچیده همراه با ضربات کمرشکن و کشنده حکومت ایران و حامیان بینالمللیاش به مجاهدین، آنها در مقاومت و ایستادگی خود در برابر آن ضربات، به اصالت این انقلاب پی بردند. از نظر مجاهدین این انقلاب حرکتی برای شکستن حصارهای ایدئولوژی جنسیت و گامی به سوی ایدئولوژی توحیدی (برابری زن و مرد) بود که در یک «طلاق و ازدواج» سمبلیزه میشد. اما مجاهدین اعم از زن و مرد در گامهای بعدی دریافتند که اگر در قید و بند همسر و فرزند و خانه و خانواده باشند نمیتوانند به گفته آنها در نبرد با مهیبترین استبداد مذهبی تاریخ ایران، جانانه گام بردارند. مجاهدین معتقدند، همواره «نگاه به پشت» و «مشروط بودن به دیگری» باعث میشود تا در لحظة ضرور از فدا و فداکاری برای آرمان آزادی مردم دریغ گردد.
مریم رجوی خالق «دو دستگاه»
از سال ۱۳۶۸ به بعد همهٔ مجاهدین پس از شناخت و آگاهی از موانع مبارزهٔ دائمأ پیچیده شونده با حکومت ولایت فقیه و با درک گذشت و فداکاری مریم رجوی در قضیه «طلاق و ازدواج» و با الگو قرار دادن جسارت او برای تحقق آرمانشان، مرحله به مرحله آگاهانه و آزادانه همان مسیری را در پیش گرفتند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ آن را گشوده بود. مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ و سالهای بعد به گفته مجاهدین با یک کار عظیم آموزشی در برگزاری کلاسهای درس انقلاب ایدئولوژیک توانست مجاهدین را در امر مبارزه هر چه بیشتر آماده و تراز شرایط جدید کند. او با برشماری موانع پیچیدهٔ مبارزه و با تشریح علمی و آکادمیک گوهر وجودی انسان در توانایی بیکرانش برای مسئولیت پذیری در مسیر نیل به آرمان آزادی مردم؛ و با آموزش و تعلیم پدیدهٔ «نقطهٔ خارج از خود» در جهت وصل به آن برای غلبه بر موانع مبارزه؛ و با تبیین پدیدهٔ «دو دستگاه» بهعنوان ابزاری کارآمد برای ارزیابی و سنجش راه و مسیر درست، مجاهدین را بهلحاظ ذهنی با تئوری انقلاب و ابعاد آن آشنا کرد و به اشراف رساند. سپس تمام اعضای مجاهدین برای پاسخ به شرایط جدید مبارزه و برای ماندگاری بهعنوان یک مبارز و مجاهد در مسیر مبارزه با حکومت ولایت فقیه ایران، آزادانه و با طیب خاطر وارد این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک شدند. اعضاء با فهم مانع «همسر» در مسیر مبارزهٔ حرفهای و دشوار خود با حکومت ولایت فقیه ایران؛ و با درک این سد و راهبند بزرگ و اشراف به روابط استثماری مردسالار حاکم بر آن، آگاهانه و با صداقت اقدام به جدایی و طلاق از همسرانشان کردند. اعضای متأهل با توافق کامل از همسرانشان جدا شدند و اعضای مجرد نیز اذهان خود را از مسأله ازدواج آزاد و رها ساختند، تا فارغ از هر نوع وابستگی، با عشق به آنچه که مجاهدین به آن «آرمان آزادی مردم ایران» میگویند، همه نیروی خود را صرف مبارزه تمام عیار با حکومت ولایت فقیه ایران کنند. تعدادی هم که توان این گذشت و فداکاری را در این مرحله از مبارزه نداشتند، از سازمان خارج شده و راه خود را برای یک زندگی عادی در پیش گرفتند. در میان این افراد تعدادی هم به ورطه خیانت کشیده شدند و از گذشته خود ندامت کردند. برخی نیز در مقطعی به همکاری با حکومت ایران علیه سازمان مجاهدین پرداختند و برخی از میان آنها هم این همکاری را ادامه دادند و کارمند رسمی و مزدبگیر حکومت و مأمور وزارت اطلاعات دولت ایران شدند.
از نظر مجاهدین، طلاق همگانی و جمعی همه مجاهدین که در تاریخ یک فداکاری منحصر بهفرد محسوب میشود و به آنها انگیزه و توان عظیمی در ادامه و پیشبرد مسیر مبارزه داد، جز با راهگشایی و فداکاری عظیم مریم رجوی امکانپذیر و میسر نبود. چرا که اقدامات و راهگشاییهای مریم رجوی فقط به مسأله «طلاق و ازدواج» که در نوع خود بنبست شکن بود، ختم نشد. از نظر مجاهدین یکی از تعالیم راهگشا و ماندگار مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ خلق ایدهٔ معروف «دو دستگاه» بود که در سالهای بعد با تلاش و کوشش بیوقفه و خستگی ناپذیر مریم رجوی، در جریان مبارزه و عمل روزمره مجاهدین و در مناسبات و تنظیمرابطههای لحظهمرهٔ آنها با یکدیگر، هر چه بیشتر عمق و تکامل پیدا کرد. ریشهٔ دو دستگاه به دو جریان فکری در طول تاریخ برمیگردد. در یک سو نیروهای استثمار کننده و در طرف دیگر نیروهای استثمار شونده. این دو نیرو در طول تاریخ در حال نبرد و ستیز با یکدیگر هستند. لنین نیز در باره این دو جریان میگوید: «در این نبرد عظیم دو جهان در مقابل یکدیگر می ایستند: یکی جهانِ استثمار و بردگی و دیگری جهانِ آزادی و برادری». هر یک از این دو نیرو، فرهنگ، ارزشها و دستگاه فکری خود را تبلیغ و ترویج میکنند. بهعنوان مثال در یکی «زن» بهمثابهٔ یک کالا تلقی میشود که پس باید مورد تملک مرد قرار گیرد؛ و در دستگاه دیگر، «زن» انسانی است برابر با مرد در همهٔ زمینهها. یا فیالمثل در یکی، فرد فقط بهعنوان یک فرد مطرح است با ضعفها، خطاها، اشکالات یا توانمندیهای فرد، که در این دستگاه فرد هر چه بیشتر در لاک و دهلیز فردی خود میرود؛ از ضعفها و ناتوانیهای خود مأیوس و درمانده میشود، یا در سوی دیگر از توان و کردههای خود غره و مغرور میگردد؛ در حالیکه در آن دیگری، فرد در رابطه با جمع معنی و مفهوم پیدا میکند. در این دستگاه یک فرد قدرت و توان خود را از نقطه بیرون از خود و از جمع میگیرد و خطاها و ضعفهای یک فرد هم در درون جمع و در یک کنش واکنش متقابل و فعال، برطرف و جبران میگردد. همان رابطه فرد و جمعی که سعدی شیرازی، شاعر مشهور ایرانی آن را در شعر معروف خود چنین توصیف میکند: بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بهدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.
مریم رجوی در نظریهٔ «دو دستگاه» خود دو رویکرد انسان به پدیدهها را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. بطور خلاصه در این تئوری انسان در یک دستگاه- مثلاً دستگاه سمت راست- فقط توان فرد خودش را در انجام کارها و مسئولیتها میبیند، در حالیکه در دستگاه دیگر- دستگاه سمت چپ- انسان عملکرد و توان انجام کار خود را در رابطه با یک جمع میبیند. در اینجا دیگر توان یک فرد مطرح نیست، بلکه توان و نیروی کلیه نفرات آن جمع است که به هم گره خورده و در یکدیگر ضرب میشوند و به توان میرسند. چنین جمع متحد و یکپارچهای برای نیروهای ستمکار و استثمارگر خوشایند نیست و به همین دلیل دستگاه سمت راست مبلغ فردگرایی است تا از آن درونگرایی را ترویج کند. چنین فردی که پیوسته در پیله و لاک خود قرار دارد و درون خود سیر میکند، هیچگاه برای نیروهای حاکم غارتگر یک تهدید محسوب نمیشود.
تئوری مریم رجوی در هژمونی زنان
یکی آثار انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی هژمونی زنان مجاهد در سازمان مجاهدین است. اكثر فرماندهان ارشد ارتش آزاديبخش ملي، از زنان هستند. بیش از ۵۲ درصد از اعضاي شورای ملی مقاومت ایران، پارلمان در تبعید مقاومت، كه بيش از ۵۰۰ عضو دارد زنان هستند. شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران تماماً متشکل از زنان مجاهد است. به گفته مجاهدین، آنها يك هژموني يكدست و تمام عيار را در سازماني كه جديترين مسئوليتهاي مقاومت را عهدهدار است به شايستگي اعمال ميكنند و يك تجربه طولاني پشت سردارند. مریم رجوی در بیان و تشریح تئوری هژمومی زنان در کتابش به نام «زنان، نیروی تغییر» میگوید: «ما از يك رهبري صحبت ميكنيم كه محصول عنصر شكوفا شدة انساني است و خودش نيز بر روابط انساني متمركز است. اين شورش بزرگي است عليه مردسالاري و فرهنگ عقبماندهيي كه بايد نفي شود. به همين دليل وقتي در جنبش مقاومت، زنان مواضع رهبريكننده را برعهده گرفتند، اين تغيير براي ما فقط يك جابه جايي مديريتي نبود، بلكه فراتر از آن هدف، نفي ساز و كار مبتني بر تبعيض جنسي بود. چنين نبود كه مردان پستهايشان را ترك كنند تا زنان در همان پستها جايگزين شوند و همان مناسبات را با همان شيوهها اداره كنند. چنين نبود كه زنان پا در جاي پاي مردان بگذارند يا در كلوپ مردان پذيرفته شوند. خير، اصل موضوع اين بوده و هست كه روابط كهنه مبتني بر بينش مردسالاري كنار زده شود و جاي خود را به روابط انساني بدهد. حضور زنان در رهبري، مردان را حذف نكرد و سبب انفعال يا افت آنها نشد. به عكس، آنها را از بندهاي فرهنگ مردسالار كه بر ذهنها، ارادهها و عاطفههايشان پيچيده شده بود، رها كرد. آنها تجربههاي خود را به زنان منتقل كردند و از آنان كه افقهاي تازهيي را گشوده بودند، بسياري چيزها را آموختند. پس ما به رهبري زنان اينگونه نگاه ميكنيم: يك آرمان پيشرو انساني. مجاهدين به اين كشف مهم رسيدند كه اگر بخواهند در مقابل استبداد مذهبي بايستند، بايد با تمامي آثار ايدئولوژيك و فرهنگي بنيادگرايي مبارزه كنند. در يك كلام، ما ديديم كه زدودن انديشة جنسيتگرايي انرژي عظيمي از درون اين مقاومت آزاد ميكند و ديناميسم شگفتي براي جهش به جلو فراهم ميكند كه سرچشمة تواناييهاست. اين دگرگوني، اشاره ميكنم: اولين تغيير، حضور فعال زنان در رهبري جنبش مقاومت و مواضع تصميمگيري در سطوح مختلف بود. پروسة طولانی مبارزات زنان، زمينهساز اين تحول بود. اما نقطة عزيمت آن ضرورت سرنگوني ملایان بود. جان باختن هزاران زن مجاهد خلق در مبارزه با اين رژيم در دهة ۱۳۶۰ گواهي داد كه همين زنان شايسته رهبري هستند و بدون نقش آنها، جنبش مقاومت راه به جلو باز نخواهد كرد». [۱۷]
فهیمه اروانی، مسئول اول اسبق سازمان مجاهدین خلق ایران، مسئول بخش تبلیغات سازمان مجاهدین و از فرماندهان عالیرتبه این سازمان، در هنگامی که در سال ۱۳۷۰ در موضع جانشین مسئول اول سازمان قرار داشت، درباره این موضوع گفت: «انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین و پیام مریم رهایی مستقیماً در ارتباط با سرنگونی دشمن ضدبشری است و پیام رهائیبخش آن هم زن و هم مرد را در بر میگیرد. برای خواهر مریم، بحث اصلی بحث زن و مرد نیست. بحث اصلی سرنگونی رژیم است و بحث انسانهایی است که باید این کار را بکنند و بعد هم نیروی سازندگی کشورشان باشند. خواهر مریم فقط راهگشان زنان نیست. پیام رهایی او هم برای زن و هم برای مرد است...». [۱۸]
ورود زنان مجاهد در عرصههای تصمیمگیری
مریم رجوی براساس اعتقاد عمیق خود به جنبش برابری زن و مرد و قرار گرفتن زنان در نقشهای کلیدی، از همان ابتدا خود را وقف این آرمان کرد. براساس دیدگاه روشن او شكستن طلسم نابرابري، بدون يك جهش ممكن نبود. بنابراین او در يك تحول ساختارشكن، براي زنان راه مسئوليتپذيري و كسب تخصصها و توانمنديها در همه زمينهها را باز كرد. زیرا ایمان داشت حضور زنان در رهبري، عامل ماندگاري و هم ديناميسم شكوفايي سياسي و فرهنگي جنبش مقاومت است. او اعتقاد دارد وقتي زنان در مواضع تصميمگيرنده قرار گیرند، يك بستر واقعي براي مبارزة عميق با بقاياي فرهنگ مردسالار در افكار و مناسبات تمام جنبش، اعم از زن و مرد فراهم میشود و صفوف مقاومت پالایش میگردد.
در اثر آموزههای مریم رجوی سازمان مجاهدین دچار تغییرات جهشآسا گردید. مریم رجوی در ۱۴مرداد۱۳۷۲ برای نخستین بار یک ترکیب ۲۴نفره از زنان مجاهد را به عنوان اعضا و معاونان «شورای رهبری» معرفی کرد. این زنان ذیصلاح، عهدهدار مسئولیتهای کلیدی سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش ملی شدند. همچنین پس از قرار گرفتن فهمیه اروانی در موضع مسئول اول سازمان، انتخاب مسئول اول به یک سنت ترقیخواهانه تبدیل شد که هر دو سال یک بار، مسئول اول جدیدی انتخاب و معرفی میگردد.
مراحل و بندهای تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک
روند تحول و دگرگونی که با همردیفی و «طلاق و ازدواج» شروع شد و در مجاهدین به انقلاب ایدئولوژیک معروف گردید، در طی مسیر تکاملی خود دارای مراحل و بندهای دیگری شد. به این معنی که در ادامه انقلاب ایدئولوژیک که با جنگ علیه هر نوع نگاه کالایی به «زن» و با مبارزه علیه دیدگاه استثماری جنسیت چه در «زن» و چه در «مرد» شروع شده بود، مریم رجوی در قدم بعد آن را به جنگ علیه دیدگاه استثماری فردیت و مبارزه با خودخواهی، حسادت، کرسی طلبی و هژمونی خواهی، تعمیم و توسعه داد و به گفته مجاهدین، آنها را گام به گام رهاتر، خالصتر و پر انرژیتر برای مبارزهٔ تمام عیار با دولت حاکم بر ایران کرد. بر اساس این تحول و دگرگونی اندیشه که مریم رجوی آن را تئوریزه کرد، به دلیل خصیصه دوگانهٔ انسان در دو مسیر ترقی و رهایی یا تنزل و بندگی، موضوع فردیت فرو برنده که از نظر مریم رجوی در ویژگی «کرسیخواهی» سیریناپذیر و «هژمونیطلبی» بی حد و مرز متبلور میشود، هدف قرار گرفت تا مجاهدین از چنین بینش استثماری رها و آزاد گردند و به جای آن روحیه فداکاری، از خود گذشتگی، پرداخت بیچشمداشت، تواضع، فروتنی و ارزشهایی چون بیان به جمع برای یگانگی، شنیدن دیگران و کار تیمی و جمعی و... در مناسبات درونی جایگزین گردد. مجاهدین ایستادگی، حیات و شکوفایی سازمان خود را در بیش از ۴۰ سال مبارزه با حکومت ولایت فقیه، مدیون و مرهون همین انقلاب ایدئولوژیک که مریم رجوی واضع آن بود، میدانند.
معرفی، تفسیر و تشریح نظریهٔ «انقلاب ایدئولوژیک» مریم رجوی و مراحل و بندهای آن، موضوع یک مطلب جداگانه است که منفک از این مقاله مورد تحریر قرار خواهد گرفت.
مریم رجوی جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران
جمعبندی عملیات فروغ جاویدان
با تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ توسط مسعود رجوی که آنرا «بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ایران» توصیف کرده بود، مریم رجوی جانشین فرمانده کل ارتش آزادیخش شد. بعد از جمعبندی عملیاتی که مجاهدین بهعنوان «عملیات فروغ جاویدان» از آن نام میبرند و در این عملیات ارتش آزادیبخش ملی توانست در عمق خاک ایران تا دروازههای شهر کرمانشاه پیشروی کند، مریم رجوی به عنوان جانشین فرماندهی کل، ارتش آزادیبخش ملی ایران را در معرض یک تحول کیفی و ساختاری قرار داد. مجاهدین این تحول را در محورهای زیر خلاصه میکنند: دگرگونی در جنگافزارهای یکانهای رزمی و تبدیل ارتش آزادیبخش از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی. تکامل و ارتقا سیستم فرماندهی. ارتقا کیفی سطح آموزش و مهارت رزمندگان و تکامل مناسبات جمعی.
تجدید سازمان ارتش آزدایبخش ملی به دست مریم رجوی
مهوش سپهری، مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران - شهریور ۱۳۷۶ تا شهریور ۱۳۷۸ - و به گفته مجاهدین، از مسئولین عالیرتبه سازمان، در توصیف این دوران چنین میگوید: «ارتش آزادیبخش بعد از فروغ جاویدان زیر نظر مریم رجوی ـکه در آن زمان جانشین فرمانده کل بودندـ وارد تجدید سازمان یکانها و دگرگونی جنگافزار آنها شد. طی یک برنامة فشرده، کلیة رزمندگان و فرماندهان آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی را در تمام سطوح فراگرفتند. در یکانهای پشتیبانی رزمی شامل توپخانه، پدافند هوایی، مهندسی رزمی و مخابرات نیز تحول اساسی بهوجود آمد. یکانهای پشتیبانی خدماتی مثل یکانهای آماد و ترابری، تعمیر و نگهداری و خدمات پزشکی شکل گرفتند. تمام آموزشهای تکنیکی، سرویس و نگهداری و تعمیرات و همچنین کلیة آموزشهای تاکتیکی در تمامی سطوح فرماندهی پیاده شدند. رستههای توپخانه و پدافند هوایی، مهندسی رزمی، مخابرات و پشتیبانی خدماتی کلیة آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی مربوط بهخودشان را گذراندند. ارگانهای ستادی همزمان با تکمیل آموزشها برای ادارة عملیات سرنگونی تکمیل شدند. واحدهای هوانیروز تشکیل شدند. همة اینها، اضافه بر ارتقا سیستم فرماندهی که اشاره کردم، براساس تجربة فروغ جاویدان و بر پایة دانش نظامی کلاسیک شکل گرفت و در تمرینها و مانورهای نظامی متعدد آزمایش شد».
رژه ارتش آزادیبخش ملی
با پایان گرفتن عملیات مروارید در فروردین سال ۱۳۷۰، ارتش آزادیبخش ملی آمادهسازی خود را برای انجام یک رژه بزرگ زیر نظر مریم رجوی بهعنوان جانشین فرمانده کل ارتش آزادیخش، شروع کرد. عملیات مروارید که مجاهدین از آن بهعنوان «عملیات تدافعی مروارید» نام میبرند، عملیاتی است که در آن نیروهای نظامی ایران قصد داشتند با استفاده از فضای بهوجود آمده از حمله ائتلاف به رهبری آمریکا به کشور عراق، به مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی حمله کرده و آنان را از بین ببرند، اما به مقصود خود نرسیده و طبق اسناد بهدست آمده از درون حکومت که بعدها مجاهدین آنرا افشا کردند، فرماندهان سپاه پاسداران گفته بودند: «در حمله به ارتش آزادیبخش میخواستیم از دیواری بلندتر از قد خودمان بالا برویم». بعد از پیروزی ارتش آزادیبخش ملی در دفع تهاجم نیروهای نظامی ایران، رژة ارتش آزادیبخش ملی ایران در مهرماه همان سال برگزار شد و طی آن این ارتش با همه رستههای خود به یک رژه ۵ ساعته در شهر اشرف مبادرت نمود. این رژه با شرکت یکانهای نمونه اعم از پیاده، زرهی، سوار زرهی، توپخانه، مهندسی، پشتیبانی، واحدهای دفاع ضدهوایی و نیز یکان نمونة هوایی انجام شد. رژة ارتشی که مریم رجوی ساختارش را دگرگون کرده بود به قول خبرگزاری رویتر، «در مقایسه با استانداردهای گروههای مقاومت در جهان، یک نمایش خیره کننده از قدرت بود» و برخی خبرگزاریها آن را منظمترین ارتش نامنظم جهان توصیف کردند».
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت
در سال۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت ايران که متشکل از سازمانها و شخصيتهای برجسته اپوزيسيون ايران است در اجلاس سالانه خود، مریم رجوی را بهعنوان رئيس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکميت به مردم ايران برگزيد.
طبق مصوبات شورای ملی مقاومت، دوران انتقالی، دوره کوتاهمدتی است که در آن رژیم ولایت فقیه سرنگون شده و تا استقرار نهادهای دموکراتیک دولت جدید، یک خلأ قدرت در کشور وجود دارد.
عمر این دولت موقت طبق مصوبات شورای ملی مقاومت، فقط ۶ماه است. در این ۶ماه دولت موقت باید کارهای زیر را انجام دهد:
۱ـ ادارهٔ کشوری بر جای مانده از نظام ولایت فقیه
۲ـ برگزاری یک انتخابات آزاد برای تعیین مجلس مؤسسان، مرکب از نمایندگان منتخب مردم؛ تا این مجلس قانون اساسی و نوع حکومت آینده را مشخص کرده و آن را به رفراندم بگذارد.
«پس از تشکیل این مجلس، وظیفه شورای ملی مقاومت و موجودیت آن خاتمه مییابد و دولت موقت استعفای خود را به مجلس مؤسسان تقدیم میکند».
«دوره ریاستجمهوری مریم رجوی نیز «پس از تصویب قانون اساسی جمهوری جدید در مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی و انتخاب رئیسجمهوری جدید ایران پایان میپذیرد».
در واقع این دولت موقت و رئیسجمهور دوران انتقال آن، نقشی جز زمینهسازی برای استقرار دولت منتخب و برآمده از رأی مردم ایران را ندارند. در نهایت، این مردم ایران هستند که مجلس مؤسسان، قانون اساسی و نوع حکومت آینده را انتخاب میکنند.
مصوبة شورای ملی مقاومت ایران، توسط مسئول شورا (مسعود رجوی) در اجلاسیة آن قرائت شد:
مصوبه مورخ ۶ شهریور ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت ایران
ماده ۷ اصلاحی، منضم، به فصل اول برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران.
مصوبه به اتفاق آراء اعضاء حاضر در اجلاسیه شورا، تصویب شد. مقام ریاستجمهوری دموکراتیک اسلامی ایران برعهده خانم مریم رجوی خواهد بود.
۱ـ تعیین زمان مناسب اعلام این مصوبه برعهده مسئول شوراست.
۲ـ بهمحض تصدی ریاستجمهوری در ایران خانم مریم رجوی از کلیه مسئولیتهای سازمانی خود، استعفا خواهد کرد.
۳ ـ دوره ریاستجمهوری ایشان، پس از تصویب ریاستجمهوری جدید، در مجلس مؤسسان، و قانونگذاری ملی و انتخاب رئیسجمهوری جدید ایران پایان مییابد.
اطلاعیه مسئول شورای ملی مقاومت
در اطلاعیة مسئول شورا پیرامون انتخاب مریم رجوی به عنوان رییس جمهور برگزیدة شورای ملی مقاومت چنین آمده بود:
«بنام خدا، بنام ایران و بنام آزادی
ملت بزرگ ایران
در کمال شعف و افتخار،مصوبة شورای ملی مقاومت در بارة انتخاب خانم مریم رجوی به عنوان رییس جمهور آیندة کشور را به استحضار میرسانم. این یک انتخاب اصلح تاریخی از سوی مقاومت کبیر ملی و میهنی برای سعادت ملت ایران است. انتخابی ظفرنون و بس خجسته و پر میمنت که سرنگونی دشمن ضدبشری را تسریع، ارواح طیبة شهیدان را شاد،چشمها و دلهای رزمآوران را روشن و آزادی وآبادی ایران فردا را تضمین میکند. بر مردم و تاریخ ایران، بر سرزمین شیر و خورشید، بر مقاومت ایران و بر ارتش آزادی گرامی و فرخنده و مبارک باد.
مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت - ۳۰مهر ۱۳۷۲
مریم رجوی در مقابل بنیادگرایی
مریم رجوی در طول تصدی موضع خود به عنوان پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران به یک شخصیت ضد بنیادگرایی اسلامی تبدیل شده است. وی در سال ۱۳۷۳ طی يك سخنرانی در شهرداری اسلو، نسبت به خطر اختاپوس استبداد مذهبی و بنیادگرایی اسلامی که به گفته وی قلبش در تهران میتپد، هشدار داد و گفت: «بنیادگرایی به نخستین تهدید صلح در منطقه و جهان تبدیل شده است» و «آخوندهای حاکم بر ایران با سوءاستفاده از باورهای مذهبی بیش از یکمیلیارد مسلمان، به توسعهطلبی و صدور بحران و تنش میپردازند».
وي در تيرماه ۱۳۷۵ در كنفرانس زنان، صدای سركوبشدگان، در ارلزكورت لندن گفت: «مسأله زنان و جنبش برابری، با مبارزه عليه ارتجاع و بنيادگرايی پيوند میخورد، چرا كه زنان نه فقط پيشتاز جنبش برابری، بلكه همچنين نيروی اصلی توسعه، صلح و عدالت اجتماعیاند... بهنظر من، بشريت تنها در صورتی از شر پديده شوم ارتجاع و بنيادگرايی خلاص میشود كه زنان نقش پيشتاز خود را در اين كارزار جهانی بهعهده بگيرند و با استفاده از تمامی اشكال مبارزه دموكراتيك، راه را بر هرگونه مماشات و سازش با آخوندهای زنستيز و ضدبشر ببندند».
مریم رجوی در مقالة رژیم ایران، داعش- انحراف از اسلام که در روزنامة ورلد پالیسی درج شده ـ مینویسد: «این نوع از افراطیگری که ما امروز با آن مواجه هستیم، ترکیبی از بربریت قرون وسطایی و فاشیسم مدرن امروزی است. این یک جهان بینی است که از تحمل سیاسی اجتناب میورزد و زنستیزی و خشونت را ترویج مینماید و البته خشونت را پرستش میکند. این دیدگاه خاص، سعی در جاری نمودن شریعت و مجازاتهای فوقالعاده سخت و شدید آن مینماید. این دیدگاه، هرگز و هیچگونه ربطی به اسلام نداشته و بهروشنی در جهان مدرن امروز، جایی برای یک چنین جهان بینی وجود ندارد». [۱۹]
مریم رجوی در مراسم گرامیداشت سالگرد روز جهانی زن، در۱۶ اسفند ۱۳۹۳ طی یک سخنرانی گفت: «ظهور بنيادگرايی ناشی از عوامل متعددی، از جمله شرايط اجتماعی و تاريخی و سياستهای بينالمللی است. وقايع بزرگ قرن بيستم نيز هر كدام در شكلگيری بنيادگرايی يا تشديد آن تأثير داشته؛ اما هيچكدام به اندازه به حاكميترسيدن آخوندهای مرتجع در ايران تعيينكننده نبوده است. بهخصوص كه اين رژيم، برای نخستين بار يك الگوی حكومتی برای گروههای بنيادگرا ارائه كرد. گروههايی كه اكنون منشاء ترور و جنگ در منطقه و ساير نقاط جهان شدهاند. ولی آيا چنانكه برخی میگويند بنيادگرايی، صفآرايی جهان اسلام در برابر غرب و مشخصاً رويارويی اسلام با مسيحيت و يهوديت است؟
خير، واقعيت اين است كه اصل دعوا، نه ميان اسلام و مسيحيت، نه ميان اسلام و غرب و نه بين شيعه و سُنی. بلكه دعوا ميان آزادی با اسارت و استبداد است. ميان برابری با ظلم و تبعيض و زن ستيزی است. و راستی چرا بنيادگرايی بيش از همه كينه و خشونت خود را متوجه زنان كرده و میكند؟
اولا - بنا به طينت عقبماندهاش، زنستيز است.
ثانيا - چه در تجربه سال ۵۷ در ايران، چه در تجربه ساير كشورهای منطقه، با موج عظيمی از آزاديخواهی و برابری طلبی كه در محور آن رهايی زنان قرار داشت، مواجه بوده و هست.
بههمين دليل است كه بنيادگرايی در كانون خود، دشمنی با زنان را قرار داده و از طريق سركوب زنان، كل جامعه را سركوب و مرعوب میكند». [۲۰]
مریم رجوی مبتکر راهحل سوم
مریم رجوی در مقابل رفتار و تعامل دولتهای جهان با حکومت ایران که در نهایت به دو نوع رفتار منتهی میشود، مبتکر راهحل دیگری شد که به «راهحل سوم» معروف است. او طی يك سخنرانی در مقر پارلمان اروپا در استراسبورگ، به ارائه «راه حل سوم» خود پرداخت و گفت: «در پاسخ به بحران ایران، معمولاً از دو گزینه صحبت میشود. یکی سازش با رژیم آخوندی با هدف مهار یا تغییر تدریجی، که این سیاست، در دو دهه گذشته، توسط کشورهای غربی دنبال شده است. گزینة دیگر، سرنگونی ملایان از طریق جنگ خارجی است مانند آنچه در عراق روی داد و هیچکس خواستار تکرار آن در ایران نیست. اما من امروز آمدهام بگویم یک راه حل سوم وجود دارد: تغییر توسط مردم و مقاومت ایران.
اگر موانع خارجی برداشته شود، مردم و مقاومت ایران، توانایی و آمادگی این تغییر را دارند و این تنها راه جلوگیری از جنگ خارجی است. [۲۰]
مریم رجوی رهبر کارزار بینالمللی خروج نام مجاهدین از لیستهای تروریستی
روز ۸ اکتبر ۱۹۹۷ (۱۶ مهر ۱۳۷۶) دولت وقت آمریکا بهریاست بیل کلینتون رسماً سازمان مجاهدین خلق ایران را بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی نامگذاری نمود. از این پس سازمان مجاهدین با هدایت و رهبری مریم رجوی وارد یک کارزار همهجانبه بینالمللی شد تا به گفته مریم رجوی این برچسب را که فقط جهت استمالت و برای مماشات با دولت محمد خاتمی بر مجاهدین زده شده بود، از میان بردارد. به گفته مجاهدین در ادامه همین سیاست استمالت از حکومت ایران از سوی غرب بود که برخی از دولتهای اروپایی مانند انگلستان و در قدم بعد اتحادیه اروپا و شماری از کشورهای غربی، نام سازمان مجاهدین خلق را وارد لیستهای تروریستی خود کردند. این نامگذاری در بمباران سازمان مجاهدین خلق ایران در مارس و آوریل ۲۰۰۳ از سوی نیروهای ائتلاف مورد دستاویز قرار گرفت. جک استراو هماهنگکننده خواستههای حکومت ایران با نیروهای ائتلاف در جنگ عراق برای بمباران مجاهدین بود. روزنامه دیلی استار در اینباره نوشت: «... جک استراو به [کمال] خرازی (وزیر خارجهی وقت حکومت ایران) گفت قرارگاههای مجاهدین اهداف مشروع نظامی محسوب خواهند شد و توسط نیروهای ائتلاف بمباران میگردد». [۲۱] همچنین وال استریت ژورنال در باره بمباران و هدف قرار دادن مجاهدین خلق در جریان حمله نیروهای ائتلاف به عراق نوشت: «یک روز پس از وارد شدن نام سازمان مجاهدین در لیست تروریستی از سوی دولت آمریکا، یک مقام ارشد دولت کلینتون به روزنامه لسآنجلس تایمز گفت: «انگیزه نامگذاری مجاهدین خلق ارسال یک علامت حسن نیت به تهران و رئیسجمهور جدید آن، محمد خاتمی، بود». [۲۲] وقتی در سال ۱۳۷۸ (۱۹۹۹میلادی) وزارتخارجه آمریکا برچسب تروریستی را علاوه بر سازمان مجاهدین خلق ایران، به شورای ملی مقاومت ایران نیز توسعه داد، در اکتبر همین سال مارتین ایندیک، مدیرکل وقت وزارتخارجه آمریکا، در باره نامگذاری شورای ملی مقاومت در لیست تروریستی گفت: «... نامگذاری شورای ملی مقاومت ایران بهدرخواست رژیم ایران صورت گرفته است...». [۲۳]
سه سال بعد در سپتامبر سال ۲۰۰۲ (شهریور ۱۳۸۱) مارتین ایندیک، مدیرکل وقت وزارتخارجه آمریکا گفت: «... علاقهیی در کاخ سفید وجود داشت که باب گفتگو با دولت ایران باز شود. یکی از راههایی که مقامات ارشد دولتی پیش روی خود یافتند، سرکوب مجاهدین بود. سازمانی که (رژیم) ایران بوضوح آن را بهعنوان یک تهدید برای خود میپنداشت... نامگذاری تروریستی مجاهدین بخشی از سیاست نزدیکی کلینتون با تهران بود». [۲۴]
روزنامه وال استریت ژورنال درباره زد و بند حکومت ایران با دولت آمریکا جهت وارد کردن نام سازمان مجاهدین در لیست تروریستی نوشت: «به گفتهی مارتین ایندیک در سال ۱۹۹۷وزارت امور خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را به لیست سازمانهای تروریستی جهانی اضافه کرد تا «یک علامت» در رابطه با علاقهی آمریکا برای معامله با رفرمیستهای رژیم تهران بفرستد... او میگوید که دولت محمد خاتمی این را بهعنوان "یک دستاورد بسیار بزرگ" تلقی میکرد». [۲۵]
با هدايت مریم رجوی در يك كارزار عظيم جهانی براي خروج نام مجاهدين از ليستهای تروريستی در اروپا و آمريكا و افشای بند و بستهای پنهانی برای مماشات با حکومت ایران، که مجاهدین از آن بهعنوان یک کار فشره شبانهروزی طاقتفرسا نام میبرند، سرانجام نام مجاهدين از ليست سازمانهای ممنوعه در انگلستان در سال۱۳۸۷، از ليست تروريستی اتحاديه اروپا در سال ۱۳۸۸، رفع اتهام تروريستی در پرونده ۱۷ژوئن توسط قاضی تحقيق ارشد فرانسه عملی گردید و درنهایت پس از ۱۵ سال در مهرماه سال۱۳۹۱ نام سازمان مجاهدین از لیست تروريستی آمريكا نیز حذف شد. مجاهدین در این رابطه میگویند: «گرچه قرار گرفتن نام سازمان مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا بهای بسیار گزافی را از مردم و مقاومت ایران گرفت، اما مقاومت سرفراز ایران به یمن رهبری پاکباز و بینظیر خود و با کار طاقتفرسای تکتک اعضا و هوادارانش توانست با کارزاری سترگ، طولانی و خستگیناپذیر وجدانهای جهانی را بیدار کرده و توطئه رژیم آخوندی و علی خامنهای را در هم شکسته و الهامبخش آزادیخواهان در هر کجای جهان شود». [۲۶]
دستگیری مریم رجوی در کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳
در ساعت ۶ صبح ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برابر با ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ در یک حمله گسترده زمینی که در تاریخ ۳۰سال گذشته فرانسه سابقه نداشت، بزرگترین تهاجم پلیس، نیروهای امنیتی و ژاندارمری فرانسه به بزرگترین و قدیمیترین جنبش مقاومت در برابر جمهوری اسلامی ایران در اورسوراواز صورت گرفت و طی آن مریم رجوی بهعنوان رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران دستگیر شد. در این روز ۱۶سرویس فرانسوی با ۱۳۸۰مأمور پلیس، همراه با انبوه مأموران اطلاعات، ۱۳خانهٴ پناهندگان سیاسی و خانوادههای مقاومت ایران را مورد حمله قرار دادند و مریم رجوی را به همراه ۱۶۵نفر از اعضای مقاومت و مجاهدین دستگیر کردند. تمرکز حمله بر روی اقامتگاه مریم رجوی در آور سورواز و ۳ خانه مجاور آن بود. هلیکوپترها از هوا و قایقهای مسلح از رودخانه «آواز» در کنار اقامتگاه آمادهٴورود به صحنه بودند. در اعتراض به دستگیری مریم رجوی تنها طی سه روز، ۱۶تن از ایرانیان در شهرهای مختلف اروپا دست به خودسوزی زدند. دو تن از مجاهدین صدیقه مجاوری و ندا حسنی بر اثر خودسوزی بهشهات میرسند. خبرهای مربوط به خودسوزی پناهندگان ایرانی در صدر خبرهای فرانسه و اروپا بود و افکار عمومی را بهشدت منقلب کرد. مریم رجوی از زندان پیام میدهد و تمنا میکند کسی به خودسوزی مبادرت نکند. او از این شکایت دارد که چرا پس از اولین نمونه، مقامات فرانسوی نگذاشتند او با چند نفر و حتی با نزدیکترین افراد خانوادهاش ملاقات کند و این پیام را به مجاهدین و دیگر هموطنانش بدهد. عصر روز جمعه ۶تیر، صدها تن از مردم و جوانان در تهران با برگزاری یک تجمع در مقابل پارک ملت در تهران خواهان آزادی فوری مریم رجوی شدند. مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با محاصره کامل پارک و بستن خیابان ولی عصر از تقاطع نیایش، تلاش کردند جمعیت را متفرق کنند، اما با مقاومت شدید جوانان مواجه شدند و تجمع تا حوالی ساعت ۱۰شب ادامه مییابد. روز دوشنبه ۳۰ژوئن ۲۰۰۳- (۹تیر ۱۳۸۲) صدها تن از هواداران مقاومت و خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی مقاومت ایران با در دستداشتن پلاکاردهایی با شعار آزادی مریم رجوی طی چند تظاهرات و درگیری با نیروهای حکومت ایران در مقابل سفارت فرانسه و در سایر نقاط تهران، دست به اعتراض و تظاهرات زدند. گروهی از این تظاهر کنندگان توسط پاسداران حکومت ایران دستگیر و روانه زندان شدند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داد: از ژاندارمری خبر رسید، چهارصد نفر هفتمین شب را در اورسور آواز سپری کردند و سه تن از اعتصاب غذا کنندگان بستری شدند. [۲۷]
شاهین قبادی عضو کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت روز ۴تیر ۱۳۸۲به خبرنگاران گفت تعداد اعتصاب غذا کنندگان در اعتراض به باز داشت مریم رجوی به ۱۷۰نفر رسیده است. وی گفت: «اعتصاب غذا کنندگان مصمم هستند آنقدر به اعتصاب خود ادامه دهند تا مریم رجوی آزاد شود».
تلویزیون الجزیره گزارش داد: «هواداران سازمان مجاهدین خلق تعهد کردند، به اعتصاب غذا تا حد مرگ ادامه دهند تا فرانسه مریم رجوی رهبر سازمان را آزاد کند». [۲۸]
به دنبال این واقعه بسیاری از شخصیتهای فرانسوی، اروپایی و آمریکایی نسبت به این اقدام دولت فرانسه اعتراض و آنرا بهشدت محکوم کردند و خواستار آزادی بلادرنگ مریم رجوی شدند. از فرانسه دانیل میتران، همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس بنیاد فرانس لیبرته، فرانسوا اولاند (رئیسجمهور سابق و دبیر اول وقت حزب سوسیالیست فرانسه) از جمله محکوم کنندگان این واقعه بودند. ۱۷روز بعد از این واقعه مریم رجوی از زندان آزاد شد اما این پرونده با اتهاماتی همچون تروریسم و تأمین مالی تروریسم و اتهامهایی مالی مانند پولشویی و تقلب همچنان گشوده ماند. پس از آزادی مریم رجوی از زندان، او هدایت و رهبری یک کارزار گسترده بینالمللی برای رفع اتهام و بستن این پرونده را بهعهده گرفت.
به گفته مجاهدین، به زودی معلوم شد که این تهاجم پلیس و دستگیری مریم رجوی پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران، نتیجه یک بند و بست ننگین بین دولت وقت فرانسه به رهبری ژاک شیراک و دولت ایران بوده است. در همین رابطه سایت فرانسوی «لیده دوو ژوور» نوشت: «در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۰۳، چند روز بعد از دستگیریهای گسترده در اورسوراواز، شرکت توتال قراردادی بهمبلغ ۲ میلیارد دلار برای استخراج منابع نفتی را بهنام خود بهثبت رساند؛ بنابراین، روابط عاشقانه میان دو دولت ایران و فرانسه ۱۰ سال بهطول انجامید؛ به بهای چند مانور پست فطرتانه برای حفظ شرکت توتال در کشور آخوندها». [۲۹]. ۶سال بعد رسوایی معامله با حکومت ایران به جایی رسید که در دسامبر ۲۰۰۹ شرکت توتال همکاری با حکومت ایران در میدان گازی پارس جنوبی را متوقف کرد. کریستوفر دومارژی، مدیر عامل این شرکت، به کثیف بودن رابطه با حکومت ایران اعتراف کرد و در روز ۱۴آذر ۱۳۸۸ در مصاحبه با تایمز مالی گفت: «در صورت همکاری با رژیم ایران، جهانیان میگویند توتال برای پول حاضر است دست به هر کاری بزند. [۳۰]
کتاب ژان کلود موریس دربارهٔ حمله ۱۷ ژوئن
با انتشار کتاب «اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کرد!» به قلم «ژان کلود موریس» سردبیر وقت هفتهنامه فرانسوی «ژورنال دودیمانش»، پشت پرده زد و بند جمهوری اسلامی ایران و دولت وقت فرانسه به ریاست ژاک شیراک، برای حمله ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، علیه دفتر شورای ملی مقاومت ایران و دستگیری مریم رجوی برملا شد. ژان کلود موریس که شخصاً شاهد گفتگوی «دومینیک دو ویلپن»، وزیرخارجه دولت شیراک و کمال خرازی وزیرخارجه حکومت ایران بودهاست، سخنان رد و بدل شده بین طرفین در تهران را، برای انجام عملیات تهاجم علیه مقاومت ایران در اورسوراواز، در کتاب خود بازگو میکند. عنوان این کتاب که توسط انتشارات «پلون» منتشر شدهاست، عبارت کوتاهی از ژاک شیراک است که خطاب به نویسنده کتاب میگوید: «اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کرد!». [۳۱]
بسته شدن پرونده ۱۷ ژوئن
سرانجام با هدایت مریم رجوی در یک کارزار گسترده بینالمللی روز سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ (۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴) قاضی تحقیق ضد تروریسم دادسرای پاریس با صدور دستور منع تعقیب در پرونده ۱۷ ژوئن که با اتهام تروریسم و تأمین مالی تروریسم شروع شده و در قدمهای بعد در فقدان هرگونه سند در مورد تروریسم به اتهامهای مالی مانند پولشویی و تقلب تبدیل شده بود، با تصریح بر اینکه هیچ دلیلی برای اتهامهای مالی و هیچ نشانهای مبنی بر پولشویی، تقلب، جعل و… در این پرونده دیده نمیشود، پرونده ۱۷ ژوئن را که از ۱۱ سال پیش علیه مریم رجوی، مجاهدین خلق ایران و مقاومت ایران گشوده شده بود، برای همیشه مختومه اعلام کرد.
مریم رجوی در گردهماییهای سالانه مقاومت ایران
پس از واقعه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ مریم رجوی با اتکا به ریشهها و پایههای سیاسی و اجتماعی توانسته است همه ساله در سالگرد واقعه ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ اجتماع بزرگ ایرانیان را گردآورد. این گردهمایی همزمان با سالروز ۳۰خرداد، بنا به گفته مجاهدین، شروع مقاومت انقلابی در برابر فاشیسم مذهبی و روز شهیدان است و در فرهنگ و ادبیات مقاومت ایران، «کهکشان» نام دارد. حضور گسترده برجستهترین چهرههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از چهارگوشه جهان، در سلسله گردهماییهای بزرگ ایرانیان (کهکشان) به گفته مجاهدین به سد سیاسی محکمی برای پشتیبانی و حمایت از پایداری پر شکوه آنها در مقابل حملات و توطئههای حکومت ایران در اشرف و لیبرتی تبدیل شد. تصاویری که بهوضوح و روشنی نشان میدهد مقاومت ایرانیان در برابر به گفته مجاهدین خونخوارترین و عقبماندهترین نظام سیاسی در جهان معاصر هر روز در مسیر رشد و اعتلا گام میزند و به تکیهگاهی الهامبخش برای تودههای تحت ستم فاشیسم مذهبی در ایران تبدیل شده است. سخنرانیهای مریم رجوی در این گردهماییها فشردهیی از اصلیترین مواضع و خطوط مقاومت ایران در مراحل مختلف از حیات مقاومت ایران از سال ۱۳۸۳به این سو است.
در اولین سالگرد حمله به مقاومت ایران و رئیسجمهور برگزیدهاش مریم رجوی، دانیل میتران چهره نامدار مقاومت ضدفاشیستی فرانسویان و یکی از نمادینترین قطبهای اخلاقی فرانسه، پیام گرمی در حمایت از مقاومت ایران، به هزاران ایرانی شرکت کننده در مراسم فرستاد و همبستگی خود را با مردم ایران اعلام کرد. در این مراسم مریم رجوی ضمن افشای اتهامات آخوندساخته و زدوبند مماشاتگران با فاشیسم مذهبی گفت: «همچنانکه ویلیام بوردون (حقوقدان سرشناس فرانسوی) گفته است: «چنانچه مجاهدین موفق به عقب راندن عنصر سیاسی به نفع عنصر حقوقی شوند، نه تنها خود برنده خواهند شد بلکه بشریت را هم به پیروزی خواهند رساند».
مریم رجوی در کارزار بینالمللی دفاع از اعضای مقاومت در اشرف و لیبرتی
در سال ۱۳۸۸(۲۰۰۹) دولت آمریکا حفاظت و امنیت بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای مقاومت و سازمان مجاهدین در اشرف را به دولت عراق منتقل کرد. بنا به گفته مجاهدین بهدستور حکومت ایران نیروهای نظامی عراق تحت فرماندهی نوری مالکی، نخست وزیر و فرمانده کل قوا در عراق در مرداد ۱۳۸۸ (ژوئیه ۲۰۰۹) و متعاقبا در فروردین ۱۳۹۰ (آوریل ۲۰۱۱) و شهریور۱۳۹۲ (سپتامبر ۲۰۱۳ ) با سه رشته تهاجم اشرف را مورد حمله قرار دادند که بیش از صد نفر از مجاهدین کشته و بیش از هزار تن از آنها مجروح و مصدوم شدند. متعاقبا مجاهدان اشرف، تحت نظارت مللمتحد به کمپ لیبرتی منتقل شدند. اما در لیبرتی هم هدف چند رشته تهاجم موشکی قرار گرفتند که دهها نفر دیگر کشته و تعداد بیشتری مجروح گردیدند. به گفته مجاهدین هدف حکومت ایران و عوامل دستنشانده آن در عراق، نابودی کلیه اعضای مقاومت بود.
مریم رجوی یک کارزار بینالمللی در دفاع از اعضای مقاومت در اشرف و لیبرتی را هدایت کرد که از جمله منجر به صدور صدها بیانیه از سوی سازمانهای مدافع حقوقبشر، گزارشها و بیانیههای متعدد از سوی ارگانهای وابسته به سازمانملل، بیانیههای هزاران پارلمانتر در سراسر جهان و همچنین تصویب قطعنامههایی در پارلمانها و مجامع بینالمللی گردید. تلاشها در آمریکا منجر به تصویب قانونی در دفاع از امنیت ساکنان لیبرتی در سال ۱۳۹۴(۲۰۱۵) شد. در نتیجه همین تلاشها وکارزارهای بیوقفه سیاسی و بینالمللی، نهایتا انتقال امن جمعی و سازمانی مجاهدان اشرفی از عراق به کشور آلبانی و سایر کشورهای اروپایی در تاریخ ۱۶شهریور۱۳۹۴(۶سپتامبر ۲۰۱۶) با موفقیت به پایان رسید و توطئهها و طرحهای حکومت ایران برای نابودی و متلاشیکردن مجاهدین در قرارگاه لیبرتی درهم شکست.
مریم رجوی پایهگذار جنبش دادخواهی قتل عام شدگان سال ۶۷
قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ واقعهای است که طی آن به گفته مجاهدین حکومت ایران بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی را که اکثر آنها از مجاهدین بودند؛ و همگی حکم حبس گرفته و برخی حتی در روزهای پایانی حکم خود و در شرف آزادی از زندان بودند، بنا بر فتوای روحالله خمینی، اعدام و به دار آویخته شدند. سایت وابسته به سپاه قدس پاسداران بهنام تسنیم بعد از ۲۹سال در تاریخ ۱۷مرداد ۹۶، فتوا (و به گفته مجاهدین) فرمان قتلعام خمینی را با دستخط خودش منتشر کرد. این سایت همچنین در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۹۵ به گوشهای از فتوای خمینی در مورد مجاهدین زندانی که این سایت از آنان بهعنوان منافقین نام برده است، اشاره کرد و نوشت: «امام با نوشتن نامهای رسما محارب بودن سازمان منافقین را اعلام کرد و دستور اعدام منافقینی را که همچنان بر سر موضع حمایت از این سازمان و دشمنی با جمهوری اسلامی هستند صادر کرد. در بخشی از این نامه آمده است: «... کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند...». افشاگریهای حسینعلی منتظری، قائم مقام روحالله خمینی و انتشار نامههای وی به خمینی و همچنین انتشار فایل صوتی جلسه دیدار اعضای هیأت مجری فتوای خمینی با منتظری، بیش از پیش بر اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ صحه گذاشت.
مریم رجوی در مرداد سال ۱۳۹۵ (اوت ۲۰۱۶)، طی فراخوانی به مردم ایران و اعضا و هواداران مقاومت، جنبش دادخواهی شهیدان قتل عام سال ۶۷ را اعلام کرد. از جمله خواستهای جنبش دادخواهی، محاکمه تمامی آمران و عاملان قتل عام ۶۷، انتشار اسامی و مشخصات و محل دفن کلیه قتل عام شدگان و افشای هویت همه دستاندرکاران و تصمیم گیرندگان و مجریان این کشتار بود.
مریم رجوی در بیست و هشتمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی در مرداد ۱۳۹۵ ضمن فراخوان به جنبش دادخواهی قتل عام شدگان سال ۶۷ گفت: اکنون زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، جنبش دادخواهی را در هرجا و بههر شیوه ممکن گسترش دهیم... جنبش دادخواهی قبل از هرچیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، ولیفقیه ارتجاع است. جنبش دادخواهی، کوشش بیامان هموطنان و یاران مقاومت در خارج ایران برای محاکمه بینالمللی خامنهای و سایر سران رژیم بهجرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت است». [۳۲]
چند روز بعد از فراخوان مریم رجوی به جنبش دادخواهی قتل عام شدگان سال ۶۷ و فعال شدن جنبش دادخواهی، روز ۱۹مرداد با انتشار فایل صوتی دیدار حسینعلی منتظری با هیأت مجری حکم خمینی در سال ۶۷ پردههای بیشتری از این واقعه کنار رفت. وقتی از احمد منتظری پسر حسینعلی منتظری که این فایل صوتی را منتشر کرده بود، سؤال شد که چرا بعد از ۲۸سال این اسناد را علنی کردی؟ گفت: دیدم بحث اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷این روزها خیلی داغ شده و زمان انتشارش فرا رسیده است.
جنبش دادخواهی، به زودی در داخل و خارج ایران گسترده شد و موضوع قتل عام زندانیان سیاسی را بعد از ۲۸سال به موضوع روز جامعه ایران در مقابل حکومت تبدیل کرد. این جنبش سران حکومت را وادار ساخت سه دهه سکوت را بشکنند و در مورد این واقعه موضعگیری کنند. استقبال خانوادههای قتل عام شده و تلاشهای آنان در انتشار اسامی اعدام شدگان و اسناد و مدارک این واقعه موج گسترده یی در داخل ایران برانگیخت. در سطح بینالمللی نیز، برگزاری جلسات متعدد از سوی مقاومت ایران و حقوقدانان، محکومیتهای بینالمللی این واقعه و فراخون برای به محاکمه کشاندن مسئولان قتل عام را در پی داشت. مریم رجوی یک سال بعد در بیست و نهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی با اشاره به این که جنبش دادخواهی، نظام قتل عام را به لرزه درآورده است گفت: ««سال گذشته در هفتم مرداد ماه، خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی با انتشار اطلاعیهیی کارزار بزرگداشت شهیدان قتل عام ۶۷ را بهاطلاع همه رساندند. حالا یک سال، از آغاز جنبش دادخواهی قتلعامشدگان میگذرد. کارزاری که از جوشش خون شهیدان و از اراده ملت ایران برای کسب آزادی نیرو میگیرد، در این مدت، بارها نظام قتلعام را بهلرزه درآورد... همین تلاشها باعث شد که دبیرکل ملل متحد، قتل عام سال ۶۷ را در گزارش امسال خود مورد توجه قرار دهد». [۳۳]
در جریان یک کنفرانس در پاریس با عنوان «وضعیت انفجاری درایران، رژیم آخوندی در محاصره بحرانها»، ژان فرانسوا لوگاره، شهردار منطقه ۱ پاریس و ژاک بوتو، شهردار منطقه ۲ پاریس، به نمایندگی از طرف شهرداران و منتخبان مردم فرانسه، بیانیه ۲۰۰۰تن از شهرداران را به مریم رجوی تقدیم کردند. فرانسوا لوگاره هنگام اهدای بیانیه گفت: «با تشكر از ژاك بووتو، شهردار ناحیه ۲ پاریس. ما در مبارزات و اهدافی كه از آن دفاع میكنیم مشتركیم. هر دو در شهرداریهایمان، میزبان مراسمی برای قدردانی و گردهمایی و ادای شهادت بودیم برای یادآوری قتل عام شنیع بیگناهان در سال ۱۳۶۷ که طی آن بیش از سی هزار نفر اعدام شدند. امروز میخواهند این قتل عام را انکار كنند، بهرغم اینكه عفو بینالملل آن را به عنوان جنایتی علیه بشریت بهرسمیت شناخته. باید به کارزارمان در این رابطه ادامه دهیم. به همین دلیل به همراه ژان پیر مولر، شهردار شهر «مانیآنوكسن»، كمیته شهرداران فرانسه برای یک ایران دموكراتیك را تاسیس كردیم. ما دولت فرانسه را فرامیخوانیم به اقدام نزد دادگاه بینالمللی لاهه و سازمان ملل برای دادخواهی از این گونه اعمال شنیع و غیرقابل توصیف از شكنجه و وحشیگری. ما هزاران امضا را در این جزوه گردآوری كردهایم؛ شما میتوانید روی تعهد و کارزار ما حساب كنید. ما تعداد زیادی هستیم كه به شما وفاداریم و اینجا هستیم تا شریك مبارزه شما باشیم. ما همیشه برای دفاع از این هدف حاضر بودیم و حاضر خواهیم بود تا زمانی که مردم ایران آزادی را بازیابند». [۳۴]
با شروع دومین سالگرد فراخوان جنبش دادخواهی، آنتونیو گوترز، دبیرکل ملل متحد، روز دوم سپتامبر ۲۰۱۷ (۱۱شهریور ۱۳۹۶) همزمان با بیست ونهمین سالگرد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی، گزارش گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوقبشر در ایران را، همراه با یادداشتی به مجمع عمومی مللمتحد ارائه کرد. در چند ماده از این گزارش به قتلعام ۶۷ پرداخته شده است. به این ترتیب برای نخستین بار، بعد از ۲۹سال واقعه سال ۱۳۶۷ به عالیترین نهاد بینالمللی پا نهاد. [۳۵]
برنامه ۱۰ مادهای مریم رجوی برای ایران آزاد فردا
پلاتفرم مریم رجوی برای ایران آزاد فردا، در ۱۰ماده خلاصه میشود. مریم رجوی این ۱۰ماده را در خلال یک سخنرانی در گردهمایی بزرگ ایرانیان به تاریخ ۱تیر۱۳۹۲در پاریس اعلام کرد. از برنامه ۱۰مادهای شخصیتها، پارلمانها و پارلمانترهای زیادی حمایت بهعمل آوردهاند. همگی بر این نکته متفق هستند که این برنامه بهترین برنامه برای یک ایران آزاد و دموکراتیک بعد از سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنمان میباشد.
۱ـ از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش است و بر همین اساس، خواهان یک حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستیم.
۲ـ ما خواهان یک نظام کثرتگرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران فردا ما به کلیه آزادیهای فردی احترام میگذاریم و بر آزادی بیان و آزادی کامل رسانهها و دسترسی بیقید و شرط همگان به فضای مجازی تأکید داریم.
۳ـ ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع میکنیم و نسبت به آن متعهدیم.
۴ـ مقاومت ایران از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد. هر گونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.
۵ـ ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوقسیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم و هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال، برخوردار خواهند بود.
۶ـ ایران فردا، کشور عدالت و قانون است. ما خواهان ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستیم. همچنین قانون شریعت آخوندی، در ایران فردا جایی نخواهد داشت.
۷ـ ایران فردا کشور احترام به حقوق بشر است. ما متعهد به «بیانیه جهانی حقوق بشر» و میثاقها و کنوانسیونهای بینالمللی از جمله: «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «کنوانسیون علیه شکنجه» و «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» میباشیم.
ایران فردا، کشورِ برابری همه ملیتهاست. ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایههای انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند.
۸ـ ما مالکیت شخصی، سرمایهگذاری خصوصی و بازار آزاد را بهرسمیت میشناسیم و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند.
از نظر ما ایران فردا کشور حفاظت از محیطزیست و احیای آن خواهد بود.
۹ـ سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود.
۱۰ـ ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود.
سخنرانیهای مریم رجوی در قامت کتاب
از بین سخنرانیهای سرفصلی و کلیدی مریم رجوی تا کنون تعدادی از آنها به کتاب تبدیل گشته و برای استفاده در معرض عموم قرار گرفته است.در زیر برخی از کتابها را مشاهده میکنید.
مریم رجوی ـ نه حجاب اجباری، نه دین اجباری، نه حکومت اجباری
منتخبی از شش سخنرانی مریم رجوی طی سالهای ۱۳۹۳تا ۱۳۹۵در کنفرانسهای مختلف درباره موضوع زنان و سرکوب آنان در ایران به بهانه بدحجابی است. در این کتاب مریم رجوی این موضوع را مورد بحث قرار میدهد که زنستیزی، ویژگی ذاتی دیکتاتوری دینی حاکم است و اگر بخواهد از سرکوب و تبعیض علیه زنان دست بردارد، خود را نفی کرده است. این رژیم از حجاب اجباری بهعنوان اهرمی برای سرکوب کل جامعه استفاده میکند. مریم رجوی در این کتاب دیدگاه خود در مورد حجاب اجباری را بیان کرده و مینویسد: «تأکید میکنیم که هر چه بر اساس اجبار و تحمیل باشد و هر چه رأی و انتخاب آزادانه مردم را انکار کند، نه اسلام که ضداسلام است. و هر چه حقوق برابر زنان را نفی کند در اسلام جایی ندارد. ما انکار حقوق زنان را چه در لباس مذهب، چه در هر لباس دیگری تحمل نمیکنیم. در برابر افراطیگری و ارتجاع و دینفروشی، ما از اسلام دموکراتیک دفاع میکنیم. ما برآنیم که با کلمه رهاییبخش برابری و بهویژه با مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، این قرن را بهنام زنان، به عصر رهایی زنان و عصر رهایی جهان بشری تبدیل کنیم». (صفحه ۳۰)
مریم رجوی ـآزادی گوهر حقیقی اسلام
کتاب «آزادی گوهر حقیقی اسلام» گزیدههایی است از سخنرانیهای مریم رجوی. او پیوسته سوءاستفاده استبداد مذهبی از اسلام و تاریک اندیشی و تحجری را که از تفسیر ارتجاعی از آیین اسلام بهمثابه ایدئولوژی سرکوبی و زنستیزی و تروریسم سود میبرد، افشا کرده و صدایی را نمایندگی میکند که مدافع اسلام اصیل یعنی اسلام دموکراتیک و بردبار است. طبیعی است که این سخنرانیها در ظرف زمانی خاص خود و برای پرداختن به موضوعات همان زمان بوده است. مشخصه این مطالب، این است که حاصل رویارویی همهجانبه با رژیمی است که منشأ و الهامبخش بنیادگرایی اسلامی است. به علاوه، راهنمای عمل یک مقاومت گسترده و طولانی بوده و هست. بهنحوی که مفاهیم، سنتها و ارزشهای اصیل اسلامی، که از صبغههای ارتجاعی و بهره کشانه پیراسته شده، به رهنمون روابط جمعی و طرز عمل مبارزاتی تبدیل شده است.
مریم رجوی ـ زنان نیروی تغییر
کتاب «زنان نیروی تغییر» مجموعهیی از برگزیدههای سخنرانیهای مریم رجوی، درباره مبارزه زنان ایران علیه آنچه که او بهعنوان فاشیسم دینی نام میبرد، است. مریم رجوی، معتقد است که زنان فراتر از کسب برابری، رسالت تغییر جوامع کنونی به سوی آزادی را بر دوش دارند و زنان نیروی تغییر جوامع امروز بهشمار میروند. وی این رسالت را نه آرمانی برای افقهای دوردست زندگی بشری، بلکه نیاز و ضرورت مبرم امروز جهان میداند. وجوه مختلف این نظرگاه، موضوع قسمتهایی از سخنرانیهای وی در سالهای ۱۳۸۵تا۱۳۸۹در جلسات فعالان زنان در پارلمان اروپا و کشورهای آلمان، فرانسه، بلژیک، نروژ و فنلاند میباشد که در این مجموعه گردآوری شده است. این مجموعه در عینحال، خواننده را با موقعیت زنان ایران و دستاورد آنان در مبارزه با حکومت ولایت فقیه آشنا میکند.
مریم رجوی ـ ایران بدون اعدام
کتاب «ایران بدون اعدام»، متن سخنرانی مریم رجوی در یک کنفرانس بینالمللی در پاریس بهمناسبت روز جهانی علیه اعدام در روز ۱۸مهر ۹۴است. در این سخنرانی مریم رجوی اعلام کرد: «طرح ما برای آینده، یک ایران بدون اعدام و برچیدن احکام شریعت آخوندی است». در این جلسه شماری از شخصیتهای بینالمللی و اروپایی، منتخبان مردم فرانسه، فعالان حقوقبشری و حقوق زنان شرکت داشتند و به سخنرانی پرداختند. در این اجلاس نمایشگاهی به یاد ۱۲۰هزار تن از شهیدان مقاومت ایران، از جمله ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شده برپا شده بود که مورد بازدید و استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت.
مریم رجوی از نگاه دیگران
ریتا زوسموث، رئیس پیشین مجلس فدرال آلمان: امروز مهمترين و والاترين زن كه در ميان ماست و نه تنها رهبر جامعة ايرانيان بلكه رهبر همه ماست خانم رجوي است كه... هرگز تسليم نميشود. (ریتا زوسموث - سخنرانی در مراسم روز زن در آلبانی- ۱۲ اسفند ۱۳۹۵)
آبه پیر، کشیش و روحانی نامدار و از اعضای مقاومت فرانسه معروف به وجدان بیدار فرانسه: اجازه بدهید من از تمامی زنان و مردان شجاع ایرانی، یک انسان را بهطور ویژه برجسته کنم: مریم رجوی. او بدون ذرهیی ترس، برای دموکراسی و حقوقبشر قدم برداشتهاست. او در تمام دنیا احترام و مشروعیت بهدست آورده است و در ایران قبل از هر چیز در بین زنان، او "قاصد امید" برای یک ایران جدید و آزاد شده است. (آبه پیر- تیرماه ۱۳۷۴)
لیندا چاوز، مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید آمریکا: خيليها با سازمان و عقايد شما آشنا نيستند اما من با شما آشنا شدهام و... ديدم ارزشهاي شما و آرمانهاي شما که در واقع ارزشهاي حقيقي رهايي، آزادي و دموكراسي است كه همة انسانها براي خود مي خواهند و اين در واقع بهترين تضمين كنندة صلح در سراسر جهان خواهد بود. برنامه ۱۰مادهای خانم رجوي... عناصر مورد نياز دموكراسي و آزادي است. (لیندا چاوز - سخنرانی در مراسم روز زن در آلبانی- ۱۲ اسفند ۱۳۹۵)
كانديدا آلميدا معاون دادستان كل پرتغال: خانم رجوي يك رهبر بزرگ و قوي است كه من معتقدم با قدرت وشجاعت خود كه شما را به پيروزي بر يك رژيم زن ستيز كه هيچ احترامي براي حقوق بشر ندارد هدايت خواهد كرد. (كانديدا آلميدا - سخنرانی در مراسم روز زن در آلبانی- ۱۲ اسفند ۱۳۹۵)
لرد آرچر دادستان پيشين انگلستان: به خانم مريم رجوي فكر مي كنم كه در آيندة نزديك دربارة كارهايي كه شما انجام داده ايدكتاب ها نوشته خواهد شد. كتاب هاي زيادي دربارة آنچه كه شما انجام داديد و كي هستيد و بدانيد كه كاري كه شما كرديد بي همتاست. (سخنرانی لرد آرچر دادستان پیشین انگلستان - بروكسل، مقابل مقر اتحاديه اروپا-كنفرانس مطبوعاتي پس از خروج نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا - ۸ بهمن ۱۳۸۷)
ماريو پسكانته رئيس كميسيون سياستهاي اتحادية اروپا در مجلس ايتاليا: مريم رجوي مبارزي است براي آزادي مردمش، قهرماني در دورة مدرن, در زمانهاي دیگر که کمتر مبارزی يافت ميشود كه به خاطر آرمانهايش بجنگد.( سخنراني در مجلس نمايندگان ايتاليا - ۲ آبان ۱۳۸۷)
آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک: جنبش شما به صورت مثبت توانست آمریکا را در باطن وادار کند که اشتباه خود را بپذیرد، این جنبش توسط یک زن از دنیای مسلمان و ایران رهبری می شود. و این میتواند زیباترین سمبل یک رابطه صلحجویانه بین ایران و غرب در آینده، بین اروپا و جنبش شما و بین جنبش شما و آمریکا باشد. من میگویم آفرین. آفرین به سازمان مجاهدین خلق ایران، آفرین به مریم رجوی بدلیل اینکه شخصاً یک نقش خارق العاده یی بازی کرد. (سخنرانی آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک- پاریس، اورسورآواز- گردهمایی پیروزی- ۸ مهر ۱۳۹۱)
بیل ریچاردسون، کاندیدای ریاست جمهوری و وزیر پیشین انرژی آمریکا: من بر این باورم که این یک جنبش جدی است چرا که دارای حمایت است، شما را دارد. دارای انگیزه است. اما بیش از هر چیز این یک هدف است. این هدفی است که بنظر من توسط طرح ده ماده ای خانم رجوی تعریف میشود. این طرح شامل حقوق بشر، دمکراسی، جدایی دین و دولت، باور عمیق به انسان، صلحجویی، سیاست خارجی که به عقاید دیگران احترام میگذارد است. این جنبشی است که مهمتر از هر چیز به زنان احترام میگذارد. (سخنرانی در کنفرانس بینالمللی در پاریس- ۱۴بهمن ۱۳۹۱- ۲ فوریه ۲۰۱۳)
ژان پیر برار، نماینده مجلس ملی فرانسه: مردمانی هستند که در تاریخشان شخصیتهای فوق العاده دارند: نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی، ما ژنرال دوگل را داشتیم و شما مریم رجوی را دارید و اینها شخصیتهایی هستند که تاریخ را تغییر میدهند. هنگامی که به شما نگاه میکنم، من همان عزم، همان ایمان در مردمش، همان شجاعت را میبینم، همان قاطعیت به یمن همین قاطعیت، همین ایمان به حقانیت آرمانش است که شکست ناپذیر میشوید، حتی در سختترین شرایط. (سخنرانی در کنفرانس بینالمللی در پاریس- ۱۴بهمن ۱۳۹۱- ۲ فوریه ۲۰۱۳)
نیوت گینگریچ، رئیس پیشین کنگره و کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا: شما در آستانه روشن کردن یک شعله هستید، شعلهیی که میتواند روح آزادی را فروزان کند، میتواند بقیه جهان را قانع کند که علیه دیکتاتوری در کنار شما باشند، و این را اثبات کند که دیکتاتوری نمیتواند بماند. من شما را بخاطر شجاعتتان میستایم. شما را بخاطر آزادگیتان میستایم. من رهبر شما را بخاطر کار عظیمی که انجام داده است و پافشاری و شجاعتاش میستایم. این مایة افتخار من است که در این جا حضور دارم. (دیدار نیوت گینگریچ، رئیس پیشین کنگره و کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا با مریم رجوی - اورسوراوآز-۴ تیر۱۳۹۱)
تونه کلام نماینده پارلمان اروپا: طی این سالیان شما به ما آموزش داده اید. ما با شما بزرگ شدیم و شما کمک کردید که ما چشمانمان را بهتر باز کنیم به همبستگی بینالمللی اینکه آزادی یک تمامیت و غیر قابل تفکیک است. این یک درس بزرگ برای تمامی ما بوده است. شما مصر بودهاید، عزم شما، و این خصیصه خاص شما که قدرشناس هستید. در تمامی مواقع این امر بسیار انگیزاننده و متقاعدکننده بوده است. شما هرگز، آنچه که دیده میشود، ایمان خود را از دست نمیدهید. من فکر میکنم این یک الگوی عالی برای ما است. (تونه کلام، نماینده پارلمان اروپا- اجلاس پارلمانی درمقر پارلمان اروپا با حضور مریم رجوی -بروکسل-۳ اکتبر۲۰۱۲ -۱۲مهر۱۳۹۱)
آلخود ویدال کوادراس، نائب رئیس پارلمان اروپا: خانم رجوی و جنبش او در مرکز تهدیدات بین المللی قرار دارد، او با لبخندش این بار مسئولیت را با خوش خُلقی روی دوش خود حمل میکند و من او را تحسین میکنم. کسی که چنین زندگی را داشته است، باورنکردنی است که این خنده را برلب دارد. (سخنرانی آلخود ویدال کوادراس، نائب رئیس پارلمان اروپا- کنفرانس بین المللی مادرید با حضور مریم رجوی - بحرانها و راه حلها- ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲ - ۲۹ آذر ۹۱)
ژان فرانسوآ لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس: شما بطور روزمره با درایت و انسانیت برای ارزشهای انسانی، برای حقوق بشر برای اسلام بردبار مبارزه میکنید. این پیامی نیست که غربیها را بی تفاوت باقی بگذارد.خانم رئیس جمهور میدانید که برای تمام جهان، جهان آزاد، شما سمبل گفتگو، درایت، تفاهم و صلح هستید. (سخنرانی ژان فرانسوآ لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس در کنفرانس نمایندگان کنگره آمریکا و شهردار منطقه یک پاریس با حضور مریم رجوی - ۱۴ بهمن ۱۳۹۱- ۲ فوریه ۲۰۱۳)
رودی جولیانی، مشاور حقوقی دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا،شهردار پیشین نیویورک و کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا: من از طریق کار با شما این را فرا گرفتهام، با دیدن شما تحت فشار بسیار زیاد، دیدن خانم رجوی و همه افرادی که با شما کار میکنند تحت فشار بسیار زیاد یاد گرفتم که در زیر فشارها کار کنم. تحسین ما از شما خانم رجوی بی حد است. شما به ما قدرت و آن چیزی که گاه غایب است، یعنی خرد و خویشتنداری را نشان دادید، و بدون آن، ما اینجایی که الان هستیم نمیبودیم. به این دلیل است که من بسیار پشتگرم هستم. (رودی جولیانی- سخنرانی در کنفرانس بین المللی پاریس با حضور مریم رجوی – ۲۷ آبان ۱۳۹۱ -۱۷ نوامبر۲۰۱۲)
اینگرید بتانکور گروگان فرانسوی ـ کلمبیایی و کاندیدای ریاستجمهوری کلمبیا: آنچه که من را بیشتر از هر چیز تحت تاثیر قرار داد و احساساتم را برانگیخت این رو البته مملو از احساس بیان میکنم. لبخند پیروزی مریم بود. همچنان که آلخو [ویدال کوادراس] بهخوبی گفت مریم رجوی رئیسجمهور من هم هست. رئیسجمهور ما. او کسی ست که قلبهای ما رو فتح کرده است.
نريمان الرئوسان نماينده پارلمان اردن: بانوي شرق و سرلوحة عزت و افتخار مشرق زمين، تجليل و تكريم و افتخار بر شما بانوي شرق و سرلوحة افتخار مشرق زمين و همرزمانت در اين سازمان باد. شما فرداي ميهنتان و مردمتان را ميسازيد و براي تحقق اين امر با همة راهها و امكانات شبانه روز در تلاش و كوشش هستيد. و درود و رحمت و بركات خدا بر شما باد.
نجات بوبكر نمايندة پارلمان فلسطين: سرور من خانم رجوي شما زني هستيد كه پيوسته قادر به تغيير در طول همة زمانها هستيد و شما بانوي پيروزي و تغيير هستيد.
پانویس
- ↑ ایران آزاد فردا- معرفی کتاب: اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کردم- به قلم «ژان کلود موریس»
- ↑ سایت مجاهد - انتشار قطعنامه دو حزبی شمارهٴ ۱۸۸کنگرهٴ آمریکا در محکومیت قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷
- ↑ سایت مجاهد- برخی انعکاسات از گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس
- ↑ سایت مجاهد- به بچهها بگوئید سینه معصومه تا آخر رازدار بود
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ نشریه مجاهد- شماره ۲۶- با سوابق انقلابی کاندیداهای مجاهدین خلق ایران آشنا شویم
- ↑ نشریه مجاهد- شماره ۱۱۸- موج اعتراض گسترده علیه کشتار مجاهدین
- ↑ نشریه مجاهد- شماره ۱۲۷- راهپیمایی بیش از ۵۰۰هزار نفر از مردم قهرمان تهران
- ↑ نشریه مجاهد- فوقالعاده شماره ۹ انتخابات
- ↑ سایت مریم رجوی- پیام حماسه ۱۹ بهمن سال ۶۰ و شهادت اشرف و موسی
- ↑ العربیه- آمار وارقام زنان زندانی سیاسی درزندانهای مختلف ایران (سال٩٥)
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ مریم رجوی- کتاب اسلام، زنان و برابری
- ↑ نشریه مجاهد- شماره ۲۳۵
- ↑ اطلاعیه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران- ۱۹ اسفند ۱۳۶۳
- ↑ مریم رجوی - سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۳۰ خرداد- اورسوراواز ۳۰ خرداد ۱۳۶۴
- ↑ نشریة مجاهد- شماره ۲۴۱- ۲۹ اسفند ۱۳۶۳)
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ نشریة مجاهد- شمارة ۲۵۳ - تیرماه ۱۳۶۴
- ↑ مریم رجوی - کتاب «زنان، نیروی تغییر»
- ↑ فهیمه اروانی - نشریه مجاهد، شماره ۲۹۴
- ↑ مریم رجوی- رژیم ایران، داعش-انحراف از اسلام، روزنامة ورلد پالیسی ۲۵ آذر۱۳۹۴ - ۱۶ دسامبر ۲۰۱۵
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ سایت مجاهد - مریم رجوی کیست؟
- ↑ روزنامه دیلی استار- ۲آوریل ۲۰۰۳
- ↑ روزنامه لسآنجلس تایمز (چاپ آمریکا)- ۹ اکتبر ۱۹۹۷
- ↑ خبرگزاری رویتر- ۱۴ اکتبر ۱۹۹۹
- ↑ مجلهٴ نیوزویک- ۲۶سپتامبر ۲۰۰۲
- ↑ روزنامه وال استریت ژورنال- ۲۹نوامبر ۲۰۰۶
- ↑ سایت مجاهد- ۲ مهر ۱۳۹۶- حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا
- ↑ خبرگزاری فرانسه - ۴ تیر ۱۳۸۲ - ۲۵ ژوئن ۲۰۰۳
- ↑ تلویزیون الجزیره - ۴ تیر ۱۳۸۲- ۲۵ ژوئن ۲۰۰۳
- ↑ سایت فرانسوی «لیده دوو ژوور»- ۲ می ۲۰۰۷
- ↑ وال استریت ژورنال- ۵ دسامبر ۲۰۰۹
- ↑ ایران پدیا- کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳
- ↑ سایت مریم رجوی- فراخوان به جنبش دادخواهی قتل عام شدگان سال ۶۷
- ↑ سایت مریم رجوی - جنبش دادخواهی، نظام قتل عام را به لرزه در آورده است- پیام مریم رجوی در سالگرد قتل عام ۶۷
- ↑ سایت مریم رجوی - اهدای بیانیه ۲۰۰۰ تن از شهرداران و منتخبان مردم فرانسه در محكومیت اعدامها در ایران و حمایت از جنبش دادخواهی قتل عام ۶۷، به مریم رجوی
- ↑ سایت مجاهد- گزارش گزارشگر سازمان ملل، انعکاس بلند صدای قتلعام ۶۷