کاربر:Omid/صفحه تمرین3

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

قیام‌های ۴۰ ساله ایران بلیبل

تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷

یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زنان در سال ۱۳۵۷، روح‌الله خمینی در سخنرانی مدرسه رفاه اعلام کرد زنان کارمند اداره‌های دولتی باید حجاب اسلامی را برای حفظ آبرویشان رعایت کنند:

«در وزارت‌خانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارت‌خانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند.»

تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷
تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷

روز بعد زنان کارمند بدون حجاب اجازه ورود به محل کارشان را نیافتند. زنان اما به جای برگشتن به خانه، به خیابان‌ها ریختند.[۱]

زنان کارمند و پرستار و دختران دانش‌آموز از نقاط مختلف شهر به خیابان انقلاب رسیدند و بسیاری از زنان حاضر در برنامه‌ها با ترک سالن‌های سخنرانی به تظاهرات زنان معترض پیوستند.

راهپیمایی بزرگ از مقابل دانشگاه تهران با حدود ۱۵ هزار زن آغاز شد[۲] و با سرازیر شدن جمعیت به خیابان به ۵۰ هزار تن رسید.[۳]

با وجود مسالمت‌آمیز بودن تظاهرات زنان، ضرب و شتم و فحاشی از سوی نیروهای حزب‌اللهی و تیراندازی هوایی از سوی نیروهای کمیته از همان روز اول شروع شد.

زنان معترض، ۲۱ اسفند ماه از زمین چمن دانشگاه تهران حرکت کردند و این بار شدیدتر و خشونت‌بارتر از چهار روز قبل سرکوب شدند. صدها تن از نیروهای حزب‌الله که از داخل دانشگاه زنان معترض را تعقیب می‌کردند، پشت سر جمعیتی که تعدادشان تا ۵۰ هزار تن تخمین زده‌ شده، راه افتادند. زنان در نزدیکی‌های میدان آزادی مورد حمله‌ی شدید نیروهای مسلحی که با اتوبوس و کامیون به آن‌جا سرازیر شده‌اند قرار گرفتند و به غیر از یک گروه کوچک، باقی‌شان به میدان آزادی نرسیدند. گروهی که به مقابل ساختمان تلویزیون رفته‌ بودند نیز خشونت‌های مشابهی را متحمل شدند و موفق به دیدار با مدیران تلویزیون نشدند.[۴]

این تظاهرات البته محدود به تهران نبود و هم‌زمان با پایتخت، در شهرهایی چون سنندج، اصفهان، آبادان، تبریز، شیراز، رشت، اهواز، مشهد، مسجد سلیمان، آمل و اندیمشک نیز زنان معترض به اجباری شدن حجاب به خیابان آمده و کلاس‌های درس را در دبیرستان‌های دخترانه تعطیل کرده بودند.[۵] شدت اعتراض‌ها در شهرهای دیگر به گونه‌ای بود که در تبریز راهپیمایی دختران به خشونت کشیده شد و در گیلان غرب به مدارس دخترانه حمله کردند.[۴]

تظاهرات ۷ اردیبهشت ۱۳۶۰

در روز دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ به ‌نشانه‌ی اعتراض به ‌حملاتی که از آغاز سال، شدت گرفته بود و به ‌ویژه زنان و دختران هوادار مجاهدین را هدف حملاتش قرار داده بود، انجمن‌های مادران و زنان هوادار سازمان مجاهدین خلق، دست به ‌راهپیمایی زدند. در این تظاهرات ۲۰۰ هزار نفر شرکت کردند. این تظاهرات، دو شهید و صدها مجروح و اسیر بر جای گذاشت.[۶]

تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۶۰

تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ به دعوت جبهه ملی و در اعتراض به لایحه قصاص برگزار شد. عصر روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ ازساعت ۳ بعد از ظهر و یک ساعت زودتر از زمان دعوت جبهه ملی، تهران حالت فوق العاده و وضعیت غیرعادی داشت. بازار ومغازه ها بسته بودند و در تمام خیابان‌های اصلی و فرعی و کوچه‌های اطراف میدان فردوسی جمعیت به طرف این میدان روان بود. ولی میدان فردوسی پیشاپیش توسط افراد سازمان یافته وابسته به حکومت اشغال شده بود و آن‌ها با چوب و زنجیر و حتی سلاح‌های گرم در میدان می‌چرخیدند و علیه ملیون شعار میدادند. درضمن از ساعت ۳ به بعد گروه‌های زیادی از همین عوامل و طرفداران حکومت به صورت متشکل و دسته جمعی از شمال و جنوب و شرق و غرب میدان فردوسی با دادن شعار به طرف میدان سرازیر شدند. در چنین شرایطی مسلم است که برای اعضای جبهه ملی و طرفداران و انبوه گسترده مردمی که به ندای جبهه ملی پاسخ مثبت داده بودند جایی برای تمرکز و تشکل باقی نمانده بود. البته درخیابان‌های اطراف میدان تظاهرات پراکنده و خودجوش از طرف مردم صورت گرفت و تعداد زیادی ازمردم به وسیله زنجیر و چوب و پنجه بکس مضروب و مجروح شدند و تعدادی نیز بازداشت گردیدند. بسیاری از رسانه‌ها جمعیت آماده برای شرکت در میتینگ را بیش از یک میلیون نفر تخمین زدند.[۷]

تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

در روز ۳۰ خرداد ماه ۶۰، مردم در اعتراض به اقدامات خود‌سرانه و سرکوب‌گرانه‌ی خمینی و مجلس او، دست به یک تظاهرات مسالمت‌آمیز زدند.[۶]

پس از اینکه طرح عدم کفایت بنی‌صدر، در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت، صدها هزار نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق برای شرکت در تظاهرات ۳۰ خرداد در شهرهای مختلف بسیج شدند. به روایت برخی از شاهدان تنها در تهران، ۵۰۰ هزار نفر در خیابان‌های منتهی به میدان انقلاب تظاهرات کردند. برخی از شرکت کنندگان در همان خیابان‌ها زخمی و یا حتی کشته شدند، اما تعداد بسیار بیشتری در آن روز و روزها و ماه‌های بعد از آن در تهران و شهرستان‌ها دستگیر شدند.[۸]

برای اولین بار پس از انقلاب ضد سلطنتی و به صورت رسمی و طبق فرمان خمینی که همان روز از رادیو قرائت شد، به روی مردم در تهران آتش گشوده شد و ده‌ها تن کشته، صدها تن مجروح و هزاران تن بازداشت و روانه‌ی زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها شدند.[۶]

تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰

اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران روز ۵ مهر سال ۱۳۶۰ با شعار مرگ بر خمینی در خیابان‌های شهر تهران دست به تظاهرات زدند. این حرکت با شلیک و کشتار خیابانی آن‌ها توسط سپاه پاسداران و نیروهای مسلح شبه نظامی سرکوب شد.

تظاهرات مشهد خرداد ۱۳۷۱

قیام ۹ خرداد ۱۳۷۱ مشهد یکی از شورش‌های گسترده در یک شهر بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران است. دولت هاشمی رفسنجانی اوایل دهه‌ی هفتاد خورشیدی،‌ با اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، باعث رشد سریع تورم شد. نرخ تورم در سال ۱۳۷۰، ۲۰.۷ بود و تا سال ۱۳۷۴، به ۴۹.۴ رسید. رقمی که بالاترین نرخ رسمی تورم در ایران نام گرفت و شوک بزرگی در اقتصاد ایران برجا گذاشت. شورش مردم مشهد در پی اعتراض حاشیه‌نشینان «کوی طلاب» مشهد به تخریب خانه‌هایشان به وقوع پیوست و در نهایت به یک تظاهرات چند ده هزار نفری با شعارهایی علیه کارگزاران و رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران همراه با حمله به اماکن دولتی، تبدیل شد و سرتاسر شهر مشهد را فراگرفت. در این تظاهرات مردم مشهد اقدام به تصرف مسلحانه‌ی کلانتری‌های ۳ و ۴ کردند. در جریان اعتراض ساکنان کوی طلاب،‌ به یک دانش‌آموز از سوی ماموران شلیک شد و همین موضوع مقدمه‌ی یک شورش خیابانی گسترده و پرخشونت را در مشهد فراهم کرد. به روایت شاهدان عینی، در مدت کوتاهی دو کلانتری به تسخیر معترضان درآمد و چندین ساختمان دولتی، بانک و موسسه‌های وابسته به آستان قدس به آتش کشیده شد. هم‌چنین در پی این اعتراض‌ها، برخی از پرسنل امنیتی و انتظامی، به علت کوتاهی، قصور و عدم توانایی در برخورد با معترضین به دادگاه سپرده شده و روانه زندان شدند. این تجمعات تا پایان روز دهم خرداد با گسیل گسترده‌ی نیروهای سپاه سرکوب شد. هرگز آماری رسمی از تعداد کشته‌شدگان، بازداشتی‌ها و میزان خسارت‌های مالی در خلال این اعتراضات اعلام نشد. تنها روزنامه‌ی خراسان به نقل از دادستانی مشهد از اعدام چهار نفر از افراد دستگیر‌شده خبر داد.[۹]

تظاهرات بوکان خرداد ۱۳۷۱

تظاهرات قهرآمیز مردم بوکان در ۱۹خرداد ۱۳۷۱ به کشته و مجروح شدن ده‌ها تن منجر شد. در بوکان به‌دنبال ایجاد مزاحمت پاسداران برای مردم، اهالی به مقابله با نیروهای نظامی و امنیتی برخاسته و یک قیام تمام‌عیار شهری به‌وقوع پیوست. در جریان آن قیام،‌ تعداد بی‌شماری از مردم توسط پاسداران مجروح و تعدادی هم کشته شدند، بوکانی‌ها در آن حرکت، همراه با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر رفسنجانی، به مقابله با قوای حکومتی برخاسته و پاسخ آتش پاسداران را با آتش دادند.

تظاهرات قزوین مرداد ۱۳۷۳

در تظاهرات و اعتراض مردم قزوین در ۱۲مرداد ۱۳۷۳ مردم و جوانان این شهر، تقریباً تمامی نهادهای وابسته به دولت را به آتش کشیدند.

خیزش مردم قزوین هنگامی جرقه خورد که لایحه‌ی استان‌ شدن قزوین در مجلس رد شد و مردم در روز ۱۳ مرداد ۱۳۷۳ به خیابان ریختند. روزنامه‌ی سلام که در آن دوران مخالف رفسنجانی محسوب می‌شد در ۲۲ شهریور ۱۳۷۳ در مطلبی اندکی پرده را کنار زد:

«موج اعتراض بالاگرفت … جاده ها بسته می‌شود. بعضی از سینماها، بانک‌ها، ادارات دولتی و پمپ‌بنزین‌ها خسارت می‌بینند… مسئولین شهر … نتوانستند با اغتشاش‌کنندگان رابطه‌ای برقرارکنند، به طوری که نیروهای انتظامی محل کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. افراد یا به جمع حمله‌کنندگان پیوستند یا سکوت کردند. مخالفین نیز توان ابراز مخالفت نداشتند… وزیر کشور بشارتی به نمایندگی از رئیس جمهور رفسنجانی وارد ماجرا می‌شود. در مسجد اصلی شهر … سخنرانی می‌کند… وقتی نسبت به وقایع شهر و نقش مردم اعتراض می‌کند، سخنرانی وی قطع می‌شود و مردم مسجد را ترک می‌کنند. مجدداً درگیری بالا می‌گیرد. نماینده مردم قزوین در مجلس] هم زخمی می‌شود… روز بعد نیز درگیری‌ها ادامه می‌یابد…»[۱۰]

شاهدان عینی دیگر هم از حجم و گستردگی این خیزش و هم از شمار بسیار جان‌باختگان آن خبر می‌دهند. ازجمله مهندس مهدی بازرگان در مصاحبه با روزنامه‌ی آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»، که توسط خبرنگار این روزنامه در روز ۲۲ آبان ۱۳۷۳ در تهران انجام شد، درباره‌ی قیام مردم قزوین می‌گوید:

«… در ایران… کوچک‌ترین حرکات، تجمّعات مردم، اعتصابات کارگران یا دانشجویان، به دلیل ترس از گسترش آن‌ها، با خشونت سرکوب می‌گردد. به عنوان مثال، در وقایع شهر قزوین… تعداد زیادی را کشتند. آن‌ها بسیاری از مردم را اعدام کردند… مردم در اتوبوس‌ها، تاکسی‌ها، در صفوف تحویل گرفتن قند و شکر رژیم را نفرین کرده، به آن فحش می‌دهند.»

چند هفته بعد از تظاهرات گسترده در قزوین، شامگاه ۹ شهریور ۱۳۷۳ خامنه‌ای یک سخنرانی به مناسبت پایان «هفته‌ی دولت» برای رفسنجانی و اعضای دولتش که به دیدار او رفته بودند، با اشاره‌ی تلویحی به قیام قزوین مهر تاییدی بر خشونت‌های وسیع صورت‌گرفته نهاد و گفت: «باید نسبت به کسی که نظم عمومی را خراب می‌کند، اندکی حتی اغماض روا نداشت…»[۱۱]

روزنامه‌ی «ابرار» ۱۵ شهریور ۱۳۷۳ در مقاله‌ی «توطئه از هر سو»، پس از درج این جمله‌ی خامنه‌ای در سخنانش به مناسبت «هفته‌ی وحدت» که «تلاشهایی که به وسیله منافقین انجام شده، به خوبی نشان‌گر این واقعیت است که می‌خواهند اصل وحدت را …از میان بردارند» نوشت: «این سخنان در وضعی که از هر سو توطئه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده می‌شود، باید به وسیله‌ی مسئولان اجرایی کشور به کار گرفته شود… هرگز شرایط منطقه‌ای تا این حد حساس نبوده است».

سه هفته بعد، جنّتی در نماز جمعه‌ی تهران در روز ۸ مهر ۱۳۷۳ از «شرایط حساس» سخن گفت: «شرایط امروز مملکت ما …عادی نیست. آن دشمنانی که از این انقلاب ضربه خوردند… آرام نمی‌نشینند. ما وظیفه‌مان این است که هر کسی این خطر دشمن را احساس بکند، همین جوری که از اول انقلاب همه بسیج شدند برای مبارزه با دشمن، با تمام وجود در مقابل دشمن بایستند.»[۱۲]

رادیو بی‌بی‌سی، از روز ۱۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۷۳، در سلسله برنامه‌ای با عنوان «بررسی علت بروز ناآرامی‌ها در شهرهای ایران»، در باره‌ی این خیزش‌های مردمی در شهرهای مختلف ایران گزارشی دارد و با «چند شخصیت ایرانی» نیز در این باره مصاحبه کرده است. برنامه‌ی بی‌بی‌سی، با این مقدمه آغاز می‌شود: «…در سال‌های اخیر در شهرهای مختلف ایران ناآرامی‌ها و شورش‌های گسترده‌ای روی داده است. مشهد و شیراز، اراک و زاهدان و قزوین و تبریز و شهرهای دیگر در چهارگوشه‌ی ایران هر یک شاهد تظاهرات گسترده‌ی مردم برضد حکومت جمهوری اسلامی ایران بودند. اکثر این تظاهرات به خشونت کشیده شد… بیشتر کارشناسان مسائل ایران معتقدند که در ناآرامی‌های اخیر شهرهای ایران نقش اصلی را جوانان به عهده داشته‌اند…»

نیروهای لشگر ۱۰ سیدالشهدا از تهران این شورش را سرکوب کردند و گفته شده که چندین نفر دراین درگیری‌ها کشته شدند.

برخی نیروهای نظامی- امنیتی از شورش قزوین در مرداد ۱۳۷۳ به عنوان فتنه‌ی عظیم نام برده‌اند؛ از جمله علی فضلی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران درباره‌ی آن شورش گفت:

«من لشگر سیدالشهدا بودم که گستره‌ی جغرافیای ما تا قزوین بود و تیپ سوم ما مستقر بود. ما با رزمندگان ارتباط داشتیم اما من با بعضی مسوولان که اسم نمی‌برم، تماس گرفتم و گفتم مردم را به آرامش دعوت کنید. شما دعوت کردید بیایند تظاهرات کنند. اما در ‌‌نهایت از دست‎شان در رفته بود. اراذل و اوباش آمدند و سوار بر معرکه شدند؛ حادثه‌ی تلخ و دل‎خراشی که قریب به ۱۸۶ نقطه‌ی قزوین، ۵۵ بانک، تعدادی از فروشگاه‌ها، درخت‌ها و کیوسک‌های مسیر را تخریب کردند.»[۱۳]

بعدها حجاریان در مصاحبه‌ای فاش کرد که در سرکوب قیام مردم قزوین از آرپی‌جی و کاتیوشا استفاده شد.[۱۴]

تظاهرات اسلام‌شهر فروردین ۱۳۷۴

پانزدهم فروردین ۱۳۷۴، هم‌زمان با رکوردزنی بی‌سابقه‌ی تورم، کرایه‌ی حمل و نقل در اسلام‌شهر به شکلی غافلگیرانه‌ افزایش پیدا کرد. این موضوع ساکنان منطقه را خشمگین کرد و مردم به خیابان‌ها آمدند. شهرهای رباط کریم، سلطان‌آباد و صالح‌آباد نیز به معترضان پیوستند. بعضی اداره‌های دولتی و بانک‌ها آسیب دیدند. در خیابان‌ها لاستیک آتش زده شد و مردم جاده‌ی ساوه به تهران را بستند. با ورود قرارگاه ثارالله سپاه که مسئول تامین امنیت تهران بود،‌ به سرعت با تظاهرات برخورد شد. آماری رسمی از تعداد بازداشتی‌ها و کشته‌شدگان این واقعه نیز منتشر نشد، اما شاهدان عینی از برخورد خشونت‌آمیز ماموران امنیتی با معترضان خبر داده بودند. شورش اسلام‌شهر در پانزدهم فروردین ۱۳۷۴ را ناشی از افزایش ۳۰ درصدی نرخ کرایه‌ی حمل و نقل می‌دانند اما شاید آن را می‌توان بهانه‌ای دانست برای اعتراض به تورم موجود که روندی رو به رشد داشت. بنابر آمار رسمی بانک مرکزی، تورم در سال ۱۳۷۳ به بیش از ۳۵ درصد و در سال ۱۳۷۴ به نزدیک ۵۰ درصد رسید که بالا‌ترین نرخ تورم رسمی و اعلام شده در ایران است.

به گفته‌ی کاوه شیرزاد، روزنامه نگار و شاهد عینی، جمعیت معترض به افزایش نرخ کرایه درعرض چند دقیقه به هزاران نفر رسید و شهرهای اطراف هم‌چون رباط کریم، سلطان‌آباد و صالح‌آباد را نیز درگیر اعتراض خود کرد.

این جمعیت بزرگ تلاش داشت خود را به تهران برساند و در این مسیر، اقدام به تخریب ساختمان‌های دولتی کرد. جاده‌ی تهران - ساوه مسدود شد. پس از چند ساعت، قرارگاه ثارالله، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در آن زمان مسئولیت امنیت تهران را برعهده داشت، وارد ماجرا شد و معترضان را در ورودی تهران سرکوب کرد. به گفته‌ی برخی شاهدان عینی، در جریان سرکوب معترضان حتی از هلیکوپترهای مجهز به تیربار نیز استفاده شد.

وب‎سایت فارس نیوز وابسته به سپاه پاسداران نیز بعد‌ها در یک تحلیل امنیتی با عنوان «نقش سپاه در مبارزه با ضدانقلاب»، بر نقش سپاه پاسداران در دفع شورش اسلام‌شهر مهر تایید می‌گذارد.

آماری رسمی از تعداد جان‌باختگان و بازداشت‌شده‌های شورش اسلام‌شهر ارائه نشده است. داریوش فروهر، وزیر کار دولت موقت و از چهره‌های وقت مخالف حکومت در مصاحبه با خبرنامه‌ی «ایران بریف» که در روزنامه‌ی کیهان لندن نیز منعکس شد، درباره‌ی ابعاد و پیامدهای شورش اسلام‌شهر گفته بود به موجب اطلاعاتی که از منابع «خودی» به دست آورده، ٣٠ تا ۴٠ هزار نفر در این شورش شرکت داشته اند و ۵٠ نفر کشته، صد‌ها تن مجروح و نزدیک به هزار نفر بازداشت شده‌اند.

علی اکبر ناطق نوری، رییس وقت مجلس شورای اسلامی در کتاب خاطرات خود، در بخش مربوط به شورش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به شورش اسلام‌شهر نیز گریزی زده و معترضان در چنین شورش‌هایی را «یک مشت آدم‌های عقده‌ای و اراذل و اوباش» نامیده بود.

تظاهرات تیر ۱۳۷۸

تظاهرات خرم آباد شهریور ۱۳۷۹

تظاهرات ۱۳۸۸

تظاهرات ۱۳۸۸ به سلسله تظاهراتی گفته می‌شود که پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری و اعلام پیروزی دوباره‌ی محمود احمدی‌نژاد، در تهران و سایر شهرهای ایران،‌ آغاز گردید. تظاهرات ۱۳۸۸ نخست با شعار «رای من کو؟!» در اعتراض به شمارش آرا و نتایج آن بود که در تهران و سایر شهرهای ایران شروع شد، اما کم‌کم با شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور» رنگ و بوی ضدحکومتی گرفت.

برخی تحلیل‌گران سیاسی پس از اعلام نتایج انتخابات و پیروزی محمود احمدی‌نژاد، از این انتخابات تحت عنوان کودتا یاد کردند. سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران، این انتخابات را «نمایش» قلمداد کردند و خواهان انتخابات آزاد با شرکت همه‌ی نیروها زیر نظر سازمان ملل متحد شدند.

تظاهرات ۱۳۸۸ و اعتراضات پس از آن از روز ۲۳ خرداد این سال، توسط هزاران تن در تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان، تبریز، کرج، شیراز، یاسوج، ساری، ارومیه و دیگر شهرها آغاز شد. روز ۲۵ خرداد در تهران حدود ۳ میلیون نفر به خیابان آمدند. این تظاهرات‌ بعد از انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ بزرگ‌ترین تظاهرات ضدحکومتی به ‌شمار می‌رفت. این تظاهرات با سرکوب خونین از طرف پلیس ضدشورش، لباس شخصی‌ها، بسیج و سپاه مواجه شد که در نتیجه‌ی آن تعداد دست‌کم ۴۰۰۰ نفر دستگیر و صدها نفرمجروح شده و حداقل ۱۱۲ نفر بر اساس آمارهای رسمی، جان باختند.

علی خامنه‌ای در روز ۲۹ خرداد،‌ طی یک سخنرانی در اولین نماز جمعه‌ بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مسئولیت هرگونه خونریزی و خشونت را بر عهده‌ی برگزارکنندگان تظاهرات دانست. ساعتی پس از پایان سخنرانی علی خامنه‌ای، سازمان عفو بین‌الملل در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که این سخنرانی «چراغ سبز رهبر ایران برای سرکوب» بوده است.

در ایام انتخابات امکان ارسال پیامک وجود نداشت و قطع شده بود، سایت‌های اینترنتی و کانال‌های ماهواره‌ای خارج نیز مسدود شده بودند.

تظاهرات دی ماه ۱۳۹۶

اعتراضات ۷ دی ماه ۹۶، گروهی در اعتراض به عملکرد دولت در ارتباط با صندوق‌های قرض‌الحسنه در میدان شهدای مشهد جمع شدند و علیه عملکرد کابینه شعار دادند. این تظاهرات با سرعتی شوکه‌‌کننده فراگیر شد و در کم‌تر از یک هفته بیش از ۱۴۰ شهر ایران صحنه‌ی تظاهرات اعتراضی با شعارهایی کمابیش بی‌سابقه در مخالفت با نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی شد.

شهرهایی که دستخوش این اعتراض‌ها شد، مناطقی عمدتا محروم‌تر با سفره‌های خالی‌تر بودند.

برخورد دستگاه‌های امنیتی و حکومتی با این اعتراضات سرکوب‌گرانه بود و با گسترده‌تر شدن اعتراض‌ها، وقوع آن را به کشورهای خارجی و مخالفان جمهوری اسلامی نسبت دادند.

دست‌کم ۴۰ نفر در جریان درگیری معترضان و نیروهای امنیتی کشته و هزاران نفر نیز دستگیر شدند. برای گروهی از این افراد احکام زندان طولانی صادر شده که پرونده‌ی بسیاری از آن‌ها هنوز هم در قوه‌قضائیه مفتوح است.

تظاهرات مرداد ۱۳۹۷

تظاهرات آبان ۱۳۹۸

اعتراضات ۱۳۹۸ در ایران از روز ۲۴ آبان در اعتراض به گران شدن بنزین آغاز شد. این اعتراضات به سرعت در بیش از ۱۹۱ شهر گسترش یافت. در این اعتراضات بیش از ۱۵۰۰ تن توسط سپاه پاسداران، پلیس، نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌ها کشته شدند. در میان کشته شدگان کودکان ۱۳تا ۱۵ ساله نیز به چشم می‌خورد. تعداد مجروحین در این اعتراضات بالغ بر ۴ هزار نفر است. شمار دستگیر شدگان تظاهرات به ۱۲ هزار نفر رسیده است. به دنبال اعلام ناگهانی سه برابر شدن قیمت بنزین علی خامنه‌ای در سخنانی، حمایت خود را از این افزایش قیمت اعلام کرد. خامنه‌ای هم‌چنین از نیروهای امنیتی خواست به وظایف خود در برقراری امنیت و خاموش کردن تظاهرات عمل کنند.

شمخانی دبیر شورای امنیت ملی رژیم ایران تظاهرات مردم را فعالیت «گروه‌های سازمان‌دهی‌شده از طرف منافقین» و «ضدانقلاب» نامید. شمخانی با اشاره به تظاهرات هم‌زمان در عراق و لبنان با اشاره به تظاهرکنندگان گفت آن‌ها: «با سناریوی از پیش تعیین شده قصد ایجاد مشکل در ایران، عراق، لبنان و برخی از دیگر کشورها داشتند.»

مردم در ادامه‌ی تظاهرات خود در شهرهای مختلف بسیاری از بانک‌ها و خودروهای انتظامی و راهنمایی و رانندگی و پمپ بنزین و مراکز بسیج و سپاه را آتش زدند. حوزه‌های علمیه در دو شهر به آتش کشیده شدند

منابع

  1. زنان ایران، ۴۰ سال بعد از انقلاب: به عقب برگشتیم، سایت رادیو زمانه
  2. روزنامه کیهان، ۱۷ اسفند ۱۳۵۷
  3. روزنامه لیبراسیون، ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ (۹ مارس ۱۹۷۹)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ اسفند ۵۷: تظاهرات شش روزه‌ای که حجاب اجباری را به تعویق انداخت
  5. احمدی خراسانی، روشنفکران و حجاب، ص ۱۸۷
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۳۰ خرداد، انتخاب شرف ایستادگی بر ذلت تسلیم، سایت سازمان مجاهدین خلق
  7. در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ به جبهه ملی چه گذشت؟
  8. ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، ابعاد باور نکردنی یک سرکوب، سایت رادیو زمانه
  9. مشهد: شورشی که سرکوب شد، سایت بی‌بی‌سی فارسی
  10. از لس آنجلس تا قزوین، چاپ پنجم، ۱۳۷۸، تهران، ص ۳۲
  11. روزنامه سلام، ۱۰ شهریور ۱۳۷۳
  12. رادیو ایران، ۸ مهر ۱۳۷۳
  13. درد دل‌هایی ناگفته یک فرمانده دفاع مقدس، خبرگزاری ایرنا
  14. انصاف نیوز،‌ ۹ اسفند ۱۳۹۶