کاربر:Pupak/صفحه تمرین
<figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline> خوش آمدیدسلام Pupak، به ایرانپدیا خوشآمدید. ایرانپدیا دانشنامهای است که با همکاری خوانندگانش نوشته میشود. این وبگاه یک ویکی است، یعنی هرکسی، از جمله خود شما میتواند با کلیک کردن روی پیوند «ویرایش» که در همهٔ مقالات میآید، آن را ویرایش کند. اگر نظری در مورد محتویات موجود در مقالهای داشتید، یادداشتی در بخش بحث مقاله بنویسید. برای این کار اول پیوند بحث را از بالای صفحهٔ مقالهٔ مورد نظر انتخاب کنید تا به صفحهٔ بحث بروید؛ سپس در صفحهٔ بحث روی ویرایش یا افزودن عنوان کلیک کنید. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. <figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline> نیاز به کمک
امیدوارم از ایرانپدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ایرانپدیا:صفحه تمرین استفاده کنید و (فقط) در صفحات بحث نام خود را با چهار مدک (~~~~) امضا کنید. با این کار نام شما و تاریخ به عنوان امضا درج خواهد شد. در صورتی که سؤالی فنی پیرامون ویکینویسی داشتید، به صفحهٔ ایرانپدیا:درخواست راهنمایی بروید یا از {{کمک به من}} در صفحهٔ بحثتان استفاده کنید تا کسی برای کمک به شما بیاید. در ضمن بهتر است قبل از پرسیدن سؤال، «ایرانپدیا:راهنما» را مطالعه کنید؛ یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. اگر پرسشی پیرامون موضوعی علمی/دانشنامهای داشتید به ایرانپدیا:میز مرجع بروید. اگر برای نوشتن مقاله عجله دارید، لطفاً پیش از نوشتن مقالههای پرحجم، نگاهی به نمونههای فهرستشده در مقالههای برگزیده یا مقالههای خوب بیندازید تا بیشتر با چموخم کار آشنا شوید. از مطالعهٔ پیوندهای معرفیشده غفلت مکنید. Qubad (بحث) ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۲۴ (CET) |
<figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline><figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline></figure-inline> نکاتی که به شما در ایرانپدیا کمک خواهد کرد
|
یعقوب لیث صّفاری:فردی اییار(عیّار) بود و آرزوی نجات ایران از سلطه خلفای عباسی را داشت بعد به امیری سیستان رسید و شهر زْرْنکٰ را تسخیر کرد و با تثبیت موقعیت خود حکومت مستقل ایران را تجدید کرد بعد از تسخیر کرمان و فارس برای فتح بغداد حرکت کرد.
با فریب خلیفه شکست خورد و بعد در جندی شاپور بیمار شد در حالیکه قصد انتقام از خلیفه عباسی را داشت ولی بر اثر بیماری درگذشت.
وضعیت سیستان
سالها از حمله اعراب به ایران میگذشت زبان فارسی رفته رفته از مکاتبات دیوانی کنار گذاشته و به جای آن زبان عربی یاد داده میشد.
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان میدانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی (برده) خوانده و از هیچگونه ظلم و ستمی برآنان کوتاهی نمیکردند.
در سیستان خشک سالی بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و برای خلیفه می فرستادند تا صرف خوشگزراني خلفای عباسی گردد.
سرزمین باشکوه و شگفتانگیز سیستان که در جنوب خاوری ایران واقع شده، با وجود رود بزرگ هیرمند و دریاچهی زیبای هامون به عنوان بزرگترین دریاچهی آب شیرین فلات ایران، جلگهی حاصلخیز و بزرگی را تشکیل داده که میشود سالانه از آن سه نوع محصول برداشت نمود، بهگونهای که این سرزمین را انبار غلهی آسیا لقب دادهاند.
بسیاری از پژوهشگران و تاریخنویسان، تأثیر تمدن کهن سیستان و حوزهی هیرمند را بر ایران، جهان اسلام و حتا تمدن بشری ژرف دانستهاند. این سرزمین زادگاه بزرگانی چون رستم، بزرگپهلوان ایران باستان، یعقوب لیث و فرخی سیستانی بوده.
دولت بنیعباس از میانهی سده سوم هجری رو به انحطاط و زوال گذاشت و خلیفگان عباسی بر اثر طغیان و شورش در اطراف و جوانب متصرفات خویش، پیوسته با دردسرهای فراوان روبهرو بودند. طاهر ذوالیمینین که یک دستش در پیمان خلیفه مأمون بود و دست دیگرش در پیمان امام رضا(ع)، گرچه با پاسداری از میراث نیاکان در هنگامهی خاموشی، پرچم ایرانیگری خفته را دوباره برافراشت اما جانشینان او بیشتر گماشتگان نهاد خلافت بودند تا چون آن سردار بزرگ.
ضدیت و دشمنی خاندان عباسی با خاندان علی (ع) و نیز برانداختن برمکیان، که خاندان ایرانی علمدوست و ادبپرور بودند، در بیشتر نقاط متصرفات اسلامی اغتشاشاتی را بهبار آورد و باعث ظهور گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی همانند اییاران (عیاران) در این منطقه شده بود که یعقوب سرآمد آنان بود.
یعقوب لیث صفاری که بود؟
سخن یعقوب لیث :با صدایی غیر از صدای مجری خوانده شود.«ما به اعتقاد نیکو برخاستیم که سیستان را فراکس ندهیم، اگر خدای تعالی نصرت کند به ولایت سیستان اندر فزاییم آنچه توانیم».
«من مردی اییارپیشهام، اگر نانی یابم بخورم و اگر نه، خدمت اییاران و جوانمردان میکنم و کاری اگر میکنم از برای نام میکنم نه از برای نان».
بر گرفته از تاریخ سیستان:
مجري:زمانی گروهی از جوانان سیستان نشسته بودند و از زیبایی و نازک اندیشی ها سخن می گفتند یعقوب نیز در میان آنها بود و هنوزجایگاه بزرگی درمیان اییاران نداشت.
یکی از ایشان گفت لطیف ترین تاجها طاقه رومیست.
دیگری گفت از میان جایگاهها بهترین جا بوستان آرام پرگل و گیاه است.
سومی افزود که بهترین چیزها شراب صافیست.
جواب دیگری این بود؛ سایه بید و زنی زیبا بهترین نعمت دنیاست.
دیگری گفت آوای خوش و ساز خوش بهترینند.
هنگامیکه نوبت به یعقوب رسید به او گفتند توهم چیزی بگو.
گفت:(صدای غیر از مجری) خوبترینِ رختها زره است و بهترینِ تاجها کلاه خود.
خوشترین جایگاهها معرکه جنگ و خوشرنگترین شرابها خون دشمن.
لطیفترین سایه ها سایه نیزه و گرامیترین مردها مردان هم پیمان در میدان کارزارهستند.
مجري :و او از جوانی چنین می اندیشید.
با وجود اینکه بعضی از تاریخنویسان یعقوب لیث را رویگرزادهای بیش ندانستهاند اما نویسندهی ناشناختهی تاریخ سیستان او را از پشت ساسانیان میداند.
یعقوب لیث به سال ۲۰۶ یا ۲۰۷ هجری قمری در خانوادهی رویگری بهنام لیث در روستای قرنین، نزدیک شهر َزَرنگٰ زاده شد. پسران لیث نیز چون خود او شغل رویگری داشتند بخشی از اوقات یعقوب و برادرانش به سرگرمیهای دیگری مانند: کاردکشی، کمدافکنی، تیراندازی، نیزهاندازی، سوارکاری و اییاری سپری میشد. او در عین اییاری، همت بالایی نیز داشت. از اینرو فرمانده و سردستهی گروهی عیارپیشه شد که در فرصتهای مناسب به قافلهها و کاروانها میتاختند و کالاهای نفیس را که برای خلیفگان فرستاده میشد، به غنیمت میبردند تا میان نیازمندان تقسیم کنند.
آنچه درنوشته ها ثبت شده گویای جوانمردی بی مانند یعقوب است.دریکی ازهمین حمله ها به کاروانیان یعقوب فریادی از یک خرابه می شنود و به آنجا می رود. یکی از نفراتش را می بیند که قصد تجاوز به دختری زیبا را دارد بخشم آمده و او را می کشد.
دختر از او تشکر می کند. یعقوب می گوید تشگر لازم نیست این آیین ماست. همراه دیگرش می گوید کار آن مرد کشته شده بد بود ولی نباید اورا می کشتی چون از ما بود. یعقوب درجواب می گوید او باعث بدنامی ماست وسزایش همین بود.
بازرگانان نیک نفسی او را دیده و می خواهند یعقوب و یارانش امنیت جادهها را حفظ کنند و ا ز آنان باج راه بستانند و اینکار باعث رونق بازرگانی و شهرت نیک یعقوب می شود.