کاربر:Sayfe/جمال عبدالناصر
جمال عبدالناصر ( زادهی ۲۶ دی ۱۵ ژانویه ۱۹۱۸ در اسکندریه -- درگذشته ۶ مهر ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ در قاهره) رهبر سیاسی مصر و جهان عرب و استراتژیست بزرگ مصر در قرن بیستم بود.[۱]
جمال در سالهای پایانی جنگ اول در ۱۵ژانویه ۱۹۱۸در روستای «بنی مور» زاده شد. پدر وی کارمند اداره پست اسکندریه بود. تحصیلات خود را در قاهره و اسکندریه به پایان رسانید. وی دوران ابتدایی را در خطاطبه و دبستان نحاسین در جمالیهی قاهره گذراند. ناصر در ۱۹۳۳، زمانی که در همسایگی کتابخانه و اسناد ملی مصر زندگی میکرد، بیشتر اوقات فراغتش را با مطالعهی قرآن، احادیث پیامبر اسلام و زندگینامهی صحابه و فرماندهانی نظیر ناپلئون، آتاتورک، بیسمارک، گاریبالدی و چرچیل گذراند.
جمال عبداالناصر بدلیل روحیهی جنگنده سیاسی در روز امتحانات نهایی دیپلم خود در تظاهراتی علیه وزیر امور خارجه انگلیس سر ساموئل هور شرکت کرد که به همین دلیل نتوانست دیپلم خود را بگیرد اما با تلاش و کوشش فراوان توانست نهایتا فارغالتحصیل گردد.
وی از همان آغاز نوجوانی شور انقلابی و ناسیونالیستی داشت. چنانکه در تکوین شخصیت سیاسی و اعتقادی او چهرههایی چون مصطفی کامل، چهره معروف ناسیونالیسم مصر و بانی حزب میهن، احمد شوقی شاعر ملی، توفیق الحکیم و شخصیتهای انقلابی چون ولتر و روسو و مونتسکیو دست داشتهاند.[۲]
او برای تحقق اهدافش قصد داشت به ارتش مصر بپیوندد و در سال ۱۹۳۷ پس از ملاقاتی با ابراهیم خیری پاشا مسئول گزینش دانشکدهی نظامی با مساعدت او به این دانشکده پیوست و سال ۱۹۵۲ در جریان انقلاب افسران آزاد مصر به همراه عبدالحکیم عامر، انورسادات و محمد نجیب انقلاب علیه ملک فاروق را رهبری کرد. او پس از محمد نجیب از سال ۱۹۵۶ ریاست جمهوری مصر را بدست آورد و در این دوران کانال سوئز را با الهام از مبارزات دکتر محمد مصدق در ملی کردن صنعت نفت ملی کرد و به سمبل ناسیونالیستهای عرب تبدیل شد هواداران او در جهان عرب به ناصریستها شهرت دارند. در جریان جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل و شکست اعراب از اسرائیل چهره ناصر آسیب دید ولی باز حمایت مردم مصر را از دست نداد.
جمال عبدالناصر در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ پس از پایان نشست اضطراری سران اتحادیه عرب و چند ساعت پس از آنکه شیخ صباح سوم امیر کویت را تا فرودگاه بدرقه کرد دچار سکته قلبی شد و پس از انتقال به منزل شخصیش درگذشت. در هنگام مرگ همسر ایرانیالاصل او بنام تحیه، معاون اولش، محمد انور سادات و دوست شخصیش محمدحسنین هیکل بر بالینش حاضر بودند. برخی گزارشها علت مرگ جمال عبدالناصر را خوراندن قهوه مسموم توسط انورسادات به او ذکر میکنند.[۳]
زندگینامه
جمال عبدالناصر در اواخر جنگ جهانی اول در روستای «بنی مور» زاده شد. پدرش کارمند اداره پست اسکندریه بود. وی تحصیلات خود را در قاهره و اسکندریه به پایان رسانید.
عبدالناصر از نوجوانی به دلیل پتانسیل و احساسات انقلابی و ناسیونالیستی تحت تأثیر شخصیتهای سیاسی مانند مصطفی کامل، چهره معروف ناسیونالیسم مصر و بانی حزب میهن، احمد شوقی شاعر ملی، توفیق الحکیم و شخصیتهای انقلابی مانند: ولتر، روسو و مونتسکیو قرار گرفت که در شکلگیری شخصیت او سهمی عمده داشتند.[۲]
عبدالناصر در سال ۱۹۴۴، با تحیهکاظم که پدری ایرانی داشت ازدواج کرد و از وی صاحب پنج فرزند دو دختر و سه پسر گشت.[۱]
ناصر تحت تأثیر جریان ملیگرایی مصر قرار داشت که توسط مصطفی کامل و احمد شوقی ترویج میشد و نیز توسط مربیاش در دانشکدهی نظامی، عزیز المصری در او تقویت میشد. ناصر در سال ۱۹۶۱، از این مربی در مصاحبهای قدردانی نمود. ناصر تحت تأثیر رمان «بازگشت روح» (عودة الروح) از توفیق الحکیم، قرار گرفت. در این کتاب مطلبی با این مضمون بود: «مردم مصر تنها به شخصیتی که تمام احساسات و خواستههایشان را بازی کند احتیاج دارند، کسی که برای آنها سمبل هدفشان باشد». این رمان سر آغاز تصمیم ناصر برای انقلاب ۱۹۵۲ بود.
عبدالناصر پساز فارغالتحصیل شدن از دانشکده جنگ قاهره، در جنگ سال ۱۹۴۸ فلسطین شرکت کرد و در سال ۱۹۵۴ در جریان یک کودتا، حکومت را بهدست گرفت.
ناصر به دلیل شور خاص ناسیونالیستی خود، در بین اعراب، محبوبیتی منحصر بهفرد داشت. نهضت پانعربیسم که او پایهگذاری کرد، در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طرفداران زیادی داشت و هنوز هم سالها پساز مرگش، بین اعراب طرفدارانی دارد که آنها را با عنوان ناصریستها میشناسند.
از مهمترین وقایع دوران او میتوان بهجنگ سوئز- سینا در سال ۱۹۵۶، همچنین بهجنگ ششروزه اعراب و اسراییل در ژوئن ۱۹۶۷ اشاره کرد.
اما آنچه که ناصر را بهعنوان یک رهبر برجسته در جهان عرب، شاخص کرد، ملیکردن آبراه سوئز بود که با الهام از ملی کردن صنعت نفت توسط دکتر مصدق، آن را عملی کرد.
با اینکار برای اولین بار یک رهبر عرب، به رویارویی آشکار با بزرگترین قدرتهای مسلط زمان، یعنی انگلیس و فرانسه چنگ در چنگ شد، در حالی که در کنار مرزهای خود نیز با قدرت تازهای بهنام اسراییل درگیر بود.
در اکتبر سال ۱۹۵۶، بهدنبال ملیکردن کانال سوئز توسط عبدالناصر، ارتشهای فرانسه، انگلیس و اسراییل طی یک حمله نظامی بهمصر، کانال سوئز، پورتسعید و اسلامیه را به اشغال خود در آوردند. تهاجم ارتشهای فرانسه و انگلستان با مخالفت شدید شوروی و سپس آمریکا مواجه شد. عبدالناصر هم متقابلاً با بسیج عمومی اعلام داشت: مردم مصر در مقابل هرگونه تجاوزی بهخاک کشور خود خواهند جنگید.
پس از صدور قطعنامه آتشبس، بهوسیله سازمان ملل، نیروهای مهاجم از مناطق اشغالی در کانال سوئز عقبنشینی کردند و مصر به رهبری عبدالناصر، پیروزی بزرگی بهدست آورد.
ناصر هرچند در جنگی که به همین علت درگرفت شکست خورد، ولی همینکار وی باعث شد پساز سالها تسلط استعمار بر سرزمینهای عربی، اعتماد بهنفس به اعراب بازگردانده شود. فراتر از آن، ناصر موفق شد در جهانِ دوقطبی آن روزگار، در همکاری با نهرو، رهبر بلندآوازهی هند و احمد سوکارنو رئیسجمهور اندونزی، جنبش عدمتعهد را بنیان نهد.
و تمام این دستاورده پس از نبرد موفقی بود که دکتر مصدق پیشوای نهضت ضد استعماری مردم ایران در ملیکردن صنعت نفت، به پیش برده بود. و بهعنوان نماد مبارزات ملی و ضد استعماری مشرقزمینِ، نامش در همهجا با احترام برده میشد. ناصر در پی ایجاد یک اتحاد بین کشورهای عربی بود اما تلاشهای وی برای متحدکردن کشورهای پراکنده عربی البته به نتیجه نرسید، او تنها توانست به ایجاد برخی مصالحهها بین چند کشور عربی موفق شود. در حالیکه اتحادش با سوریه هم چندان ادامه نیافت.
ناصر همچنین کمکهای مهمی به جنبش آزادیبخش الجزایر کرد ولی سرانجام در محاصره دشمنان متعددی که او را احاطه کرده بودند، متحمل شکستهایی هم شد که مهمترین آن شکست نظامی در جنگ ششروزه با اسراییل بود.
جمال عبدالناصر در ۵۲ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
مردم مصر و جهان عرب در مراسم تشییع او، قدردانی عمیق خود را از مردی ابراز کردند که غرور اعراب را به آنها بازگردانده بود.
فعالیتهای سیاسی ناصر
عبدالناصر در دوران نوجوانی برای اولین بار بهخاطر تظاهرات در مخالفت با استعمار انگلیس در مصر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. آینده سیاسی ناصر هنگامی که تنها ۱۷ سال داشت، هنگام رهبری اعتراض جوانان ضد انگلیس در حال رقم خوردن بود. ناصر در این تظاهرات توسط نیروهای پلیس از ناحیه سر آسیب دید بهطوریکه روزنامه الجهاد از مطبوعات ملی مصر در همان دوران نام و نام خانوادگی وی را منتشر کرد.[۱]
جمال عبدالناصر از نزدیک شاهد اختلافات اجتماعی عظیم و ناعادلانهای بود که در جامعه حاکم بود از این رو احساس عشق به کشورش و آرزوی آزادی آن را از نوجوانی در سر میپروراند که تا پایان حیاتش این آرمانها هرگز فراموش نکرد. عبدالناصر در ۱۹ سالگی ضرورت ورود به حرفه نظامی را برای شروع تحولات در کشورش احساس نمود و به همین دلیل به عنوان نامزد در آکادمی نظامی ثبت نام کرد.[۱]
نخستین تجربه جنگی ناصر در سال ۱۹۴۸ در تقابل اعراب و اسرائیل رقم خورد. وی تحریر کتاب فلسفه انقلاب را در دوران حضورش در این جنگ آغاز کرد.[۱]
جریان ناصری
ناصر پس از جنگ رهبری گروهی از افسران شورشی و مخالف سلطنت مصر را به عهده گرفت که هدفشان بازگرداندن عزت به مصر و تحکیم حاکمیت آن به عنوان یک کشور بود. در ۲۲ ژوئیه سال ۱۹۵۲ که شرایط برای یک قیام مناسب بود، جنبش افسران آزاد علیه ملک فاروق کودتا کرد و در سال ۱۹۵۳ رژیم سلطنتی ملغی و ژنرال نجیب بهعنوان رئیس جمهور و ناصر به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی شدند. با این حال، رهبری بدون چون و چرا متعلق به ناصر بود. در سال ۱۹۵۴ و تحت فشار ناصر، نجیب استعفا داد و تحت نظر قرار گرفت. تلاشهای نجیب برای بازگشت به قدرت به دلیل هوشیاری ناصر موفق نبود.[۱]
ناصر اخوانالمسلمین را محدود و به سختی کنترل و خود را به عنوان رهبر بلامنازع مصر معرفی کرد. پروژه استقرار سد اسوان در رودخانه نیل از برجستهترین طرحهای ملیگرایانه ناصر بود این پروژه با دو هدف جلوگیری از آسیب دیدن محصولات در اثر سیل و تولید برق به انجام رسید. پروژهای که ناصر برای انجام آن درخواست حمایت بینالمللی کرد. اما بهدلیل عدم پشتیبانی بینالمللی مجبور شد کانال سوئز را ملی اعلام کند. امری که دولتهای انگلیس و فرانسه آن را تهدیدی بر علیه منافع خود بهحساب میآوردند.
ناصر به دو دلیل این کانال را متعلق به مصر میدانست. اول اینکه در خاک مصر قرار داشت و دوم توسط دهقانان مصر ساخته شدهاست. این اقدام بر محبوبیت وی نه تنها در کشورش بلکه در میان کشورهای جهان سوم افزود.
ناصر خالق و مروج پرشور ناسیونالیسم عربی با هدف احیای ملتهای عرب پس از استعمار بود که برای مبارزه با استعمارگران مجبور شدند در بلوکی به نام پان عربیسم متحد شوند. تأثیر اندیشه ناصر مانند موجی شوقانگیز در تمام کشورهای عربی گسترش یافت.[۱]
جمال عبدالناصر علاوه بر ملی کردن کانال سوئز، منشأ پیشرفتهای زیادی برای مصر شد که اصلاحات ارضی سال ۱۹۵۲، ملی شدن صنایع اصلی کشور و همچنین بانکداری از جمله آنهاست.[۱]
ملی کردن کانال سوئز
روز ۲۶ جولای ۱۹۵۶ ناصر در برابر هزاران نفر از طرفدارانش در میدان التحریر شهر اسکندریه سخنرانی سه ساعته ایراد کرد و در این سخنرانی به شدت قدرتهای غربی و بانک جهانی را مورد حمله قرار داد. بانک جهانی در آن زمان از اعطای وام به مصر برای ساخت سد آسوان خودداری کرده بود. ناصر قصد داشت که با این پروژه مهم یعنی سد آسوان، از طریق امواج نیل انرژی برق در ابعاد بسیار کلان تولید کند که با مخالفت شدید بریتانیا و فرانسه و اسرائیل روبه رو شد. کار به جایی رسید که دولتهای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را نیز وارد کارزار مصر کرد.
در نهایت بریتانیا و فرانسه بر اثر فشارهای دولت آمریکا قرارداد صلح با مصر را امضا و سربازان اسرائیلی هم به ناچار از منطقه کانال عقبنشینی کردند؛ و البته این یک پیروزی بزرگ برای مصر به حساب میآمد.[۴]
در سال ۱۹۵۵ او جنبش عدم تعهد را تأسیس کرد. ناصر با بسیاری از رهبران جنبشهای آزادییخش دوران خود مانند ارنستو چگوارا ملاقات کرد.[۱]
عبدالناصر و مصدق
جمال عبدالناصر که همدوره دکتر مصدق نخستوزیر وقت ایران بود بارها از او به نیکی یاد کرد و در تجلیل از مصدق خیایانی را به نام وی نامگذاری کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دکتر مصدق، اقدامات دولتهای پس از او بارها روابط تهران و قاهره را تیره و تار کرد. بویژه پس از آنکه محمدرضا پهلوی در ۲۴ژوئیه ۱۹۶۰ اعلام کرد که دولت اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناختهاست، دولت مصر روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد. در آن زمان ناصر در یک سخنرانی به شاه حمله کرد و گفت: «شاه خود را به بهای ناچیزی به استعمار فروخت… اگر شاه خود را ارزان فروختهاست ملت ایران ممکن نیست خود را به طلا و گنج بفروشند. ملت ایران زیرسلطه استعمار نخواهند رفت و این امکان برای صهیونیسم جهانی نیست که در ایران حکومت کند… ما دیگر ضرورتی بر باقیماندن سفارتمان در ایران نمیبینیم.»[۵]
دیدار عبدالناصر با چگوارا
دولت کوبا در راستای اهداف ضدامپریالیستی خود از هر حرکتی در این چهارچوب استقبال میکرد. دیدار چه گوارا با جمال عبدالناصر رهبر ناسیونالیست مصر برگ دیگری از کارنامه چه گوارا است.[۶]
سرانجام ناصر
ناصر در ملاقات با برژنف قرارداد خرید موشک «سام۳» از شوروی را امضا کرد تا در مقابل حملات هوایی اسرائیل که در آغاز سال ۷۰ به منتهای درجه خود رسیده بود.
در اوایل ژوئیه ۱۹۷۰ طرفین مجبور شدند تا ۹۰ روز اعلام آتشبس کنند. موافقت ناصر با آتشبس به منزلهٔ پشت پا زدن به اصول «سیاست عربیسم» محسوب میشد. ناصر در آخرین روزهای عمر خود در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۰ کنفرانس سران عرب را در قاهره تشکیل داد و موجبات آشتی ملک حسین و یاسر عرفات برای جلوگیری از خونریزی در اردن را فراهم آورد اما ۶ روز بعد در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ در اثر حمله قلبی پس از ۵۲ سال زندگی پرفراز و نشیب درگذشت.[۲]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ جمال عبدالناصر: زندگینامه ، اندیشه سیاسی و مشارکت ها-علوم پایه
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ بیوگرافی شخصیتهای سیاسی جهان : جمال عبدالناصر-پایگاه تخصصی مطالعاتی INPO
- ↑ سایت بی بی سی فارسی مقاله قهوهای که سادات برای عبدالناصر درست کرد
- ↑ اسطوره جهان عرب-حقوق نیوز
- ↑ مروری بر سفر مصدق به قاهره و ملی شدن کانال سوئز- تاریخ ایرانی
- ↑ چگوارا از کودکی تا شهادت-وبسایت ایرانیان آمریکا