کاربر:Sayfe/آرتین رحمانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}}]] | }}]] | ||
'''آرتین رحمانی'''، (زاده سال ۱۳۸۴، دهستان پیان در شمال غرب شهرستان ایذه – درگذشته ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ایذه) | '''آرتین رحمانی'''، (زاده سال ۱۳۸۴، دهستان پیان در شمال غرب شهرستان ایذه – درگذشته ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ایذه) | ||
== پیشینه زندگی آرتین رحمانی == | |||
آرتین رحمانی ۱۶ ساله و محصل بود و همزمان با تحصیل بهصورت نیمه وقت در مکانیکی کار میکرد. | آرتین رحمانی ۱۶ ساله و محصل بود و همزمان با تحصیل بهصورت نیمه وقت در مکانیکی کار میکرد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
بعد از مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی و کیان پیرفلک که به ضرب گلوله پاسداران جانباخته بودند، ایذه شب ناآرامی داشت. برخی از جوانان در ایذه نماد سپاه قدس را به آتش کشیدند. <ref>[https://m.iranntv.com/916782 مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی- سیمای آزادی]</ref> | بعد از مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی و کیان پیرفلک که به ضرب گلوله پاسداران جانباخته بودند، ایذه شب ناآرامی داشت. برخی از جوانان در ایذه نماد سپاه قدس را به آتش کشیدند. <ref>[https://m.iranntv.com/916782 مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی- سیمای آزادی]</ref> | ||
== دست نوشته هایی از آرتین رحمانی == | |||
آرتین رحمانی در آخرین برگ از دفترچهاش نوشته بود:<blockquote>«شرمندهام مادر، میخواهم در راهی قدم بگذارم که شاید جوانیام را نبینی.»<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2022/11/21/5900999 آخرین جملهای که آرتین نوشت- بالاترین]</ref></blockquote> | آرتین رحمانی در آخرین برگ از دفترچهاش نوشته بود:<blockquote>«شرمندهام مادر، میخواهم در راهی قدم بگذارم که شاید جوانیام را نبینی.»<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2022/11/21/5900999 آخرین جملهای که آرتین نوشت- بالاترین]</ref></blockquote> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۸: | ||
[[پرونده:آرتین رحمانی.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل]]<blockquote> | [[پرونده:آرتین رحمانی.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل]]<blockquote> | ||
«حالمون خوب میشه یه روز؛ ولی شاید اون روز من نباشم، اگه تو بودی جای من بلند بخند از ته دل…<ref name=":0" /></blockquote> | «حالمون خوب میشه یه روز؛ ولی شاید اون روز من نباشم، اگه تو بودی جای من بلند بخند از ته دل…<ref name=":0" /></blockquote> | ||
به گفته برخی شرکت کنندگان در مراسم ماموران جمهوری اسلامی روی پیکر آرتین رحمانی را با پرچم جمهوری اسلامی پوشانده بودند ولی مردم با دیدن پرچم بلافاصله آن را پاره کردند. | |||
مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی با حضور ساکنان روستای پیان و شماری از مردم ایذه در آرامستان روستا انجام گرفت. | |||
این مراسم همراه با ساز و دهل بختیاری و پخش ترانههای حماسی این منطقه از جمله ترانه «دایه دایه وقت جنگه» برگزار شد.<ref name=":0" /> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references responsive="0" /> | <references responsive="0" /> |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۳
آرتین رحمانی، (زاده سال ۱۳۸۴، دهستان پیان در شمال غرب شهرستان ایذه – درگذشته ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ایذه)
پیشینه زندگی آرتین رحمانی
آرتین رحمانی ۱۶ ساله و محصل بود و همزمان با تحصیل بهصورت نیمه وقت در مکانیکی کار میکرد.
آرتین رحمانی فرزند اول خانواده بود؛ وی یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خودش داشت. مادر آرتین خانهدار است و پدر او شغل آزاد دارد.
به گفته نزدیکان وی از آرتین دفترچه یادداشتهایی به جای مانده است.
آرتین در روستای دهستان پیان واقع در شمال غرب شهرستان ایذه در استان خوزستان و در منطقه بختیارینشین زندگی میکرد.
آرتین رحمانی همراه با تعدادی از دوستانش همه روزه از روستای پیان برای تظاهرات به ایذه میرفتند.
آرتین رحمانی که روز چهارشنبه ۲۵ آبان در تظاهرات مردم ایذه شرکت کرده بود هدف گلوله ماموران امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.[۱]
بر اساس گزارشاتی که رسانههای محلی منتشر کردهاند، در تیراندازی ماموران حکومتی به مردم معترض ایذه ۷ نفر جان باختهاند و دستکم ۱۵ نفر زخمی شدهاند که برخی از مجروحان به بیمارستانی در اهواز انتقال یافتند.
آرتین رحمانی و کیان پیرفلک ۲ کودک بودند که نام آنها در میان کشته شدگان به چشم میخورد. آرتین رحمانی در پیج اینستاگرامی خود از آرزوهایش برای وطنش نوشته بود. [۲]
بعد از مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی و کیان پیرفلک که به ضرب گلوله پاسداران جانباخته بودند، ایذه شب ناآرامی داشت. برخی از جوانان در ایذه نماد سپاه قدس را به آتش کشیدند. [۳]
دست نوشته هایی از آرتین رحمانی
آرتین رحمانی در آخرین برگ از دفترچهاش نوشته بود:
«شرمندهام مادر، میخواهم در راهی قدم بگذارم که شاید جوانیام را نبینی.»[۴]
آرتین رحمانی در یکی از آخرین استوریهایش در پیج اینستاگرامش نوشته بود:
«حالمون خوب میشه یه روز؛ ولی شاید اون روز من نباشم، اگه تو بودی جای من بلند بخند از ته دل…[۱]
به گفته برخی شرکت کنندگان در مراسم ماموران جمهوری اسلامی روی پیکر آرتین رحمانی را با پرچم جمهوری اسلامی پوشانده بودند ولی مردم با دیدن پرچم بلافاصله آن را پاره کردند.
مراسم خاکسپاری آرتین رحمانی با حضور ساکنان روستای پیان و شماری از مردم ایذه در آرامستان روستا انجام گرفت.
این مراسم همراه با ساز و دهل بختیاری و پخش ترانههای حماسی این منطقه از جمله ترانه «دایه دایه وقت جنگه» برگزار شد.[۱]