زرتشت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ مارس ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۷: خط ۸۷:
ابو ریحان بیرونی در البلاغه آورده است:
ابو ریحان بیرونی در البلاغه آورده است:


۶ فروردین ، نوروز بزرگ است. و نزد ایرانیان جشن بزرگ می‌باشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید . زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کندك، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت می‌کنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید می‌گویند.
۶ فروردین ، نوروز بزرگ است. و نزد ایرانیان جشن بزرگ می‌باشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید . زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کندك، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت می‌کنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید می‌گویند.<ref>سایت ایران [https://fa.iranfreedom.org/%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA%D8%9B-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%DA%A9%D8%B1%D8%AF/ آزادی]</ref>


== تاریخچه زرتشت ==
== تاریخچه زرتشت ==


حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو ، پنج پسر بود ، و زرتشت سومین آن‌هاست . زرتشت آموزش‌های نخستین را از پدر و دیگر دانشمندان نامدار شهر خود آموخت . نوشته شده است که او ذهنی تیز و روحیه‌ای کنجکاو داشت و در پانزده سالگی همه‌ی دانش زمان خود را آموخته بود . پس از پانزده سال بررسی و تفکر درباره آفرینش ، و موشکافی در آن چه که از استادان آموخته بود ، بینش زرتشت به آن جا رسید که بداند خدایان پنداری نادرست، و تنها یک آفریننده وجود دارد که همه هستی‌ها از اوست . سرانجام، او در سن سی سالگی به پیامبری برگزیده شد .
حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو ، پنج پسر بود ، و زرتشت سومین آن‌هاست . زرتشت آموزش‌های نخستین را از پدر و دیگر دانشمندان نامدار شهر خود آموخت . نوشته شده است که او ذهنی تیز و روحیه‌ای کنجکاو داشت و در پانزده سالگی همه‌ی دانش زمان خود را آموخته بود . پس از پانزده سال بررسی و تفکر درباره آفرینش ، و موشکافی در آن چه که از استادان آموخته بود ، بینش زرتشت به آن جا رسید که بداند خدایان پنداری نادرست، و تنها یک آفریننده وجود دارد که همه هستی‌ از اوست.


دیری نگذشت که به مهربانی و خوی نیک شهرت یافت زمانی که تورانیان به ایران تاختند، زرتشت جوان برای دفاع از سرزمینش جنگ افزار به دست گرفت و با دشمن به پیکار پرداخت اما پس از اندکی که صحنه‌های کشتار مردان و جان ستاندن انسان ها را از یک دیگر دید دلش از این اعمال به درد آمد و از صف جنگاوران خارج شد و به مداوای زخمیان پرداخت. بعد از جنگ نیز در میان بلا‌زدگان بی‌خانمانان می‌گشت و زخم‌های درون و برونشان را مرهم می‌نهاد. در هنگام بروز قحطی نیز به سالخوردگان بسیار کمک نمود او هرگز نمی‌توانست نسبت به آلام مردم بی تفاوت باشد، همیشه می‌اندیشید که چگونه باید راستی بر پلیدی و زشتی پیروز شود.<blockquote>جان لاک در کتاب تاریخ جامع ادیان می‌نویسد که او همسر و خانواده خود را رها کرد و در اطراف جهان به گردش پرداخت و با هرکس سخن گفت شاید که نور اشراق دل او را منور سازد. زرتشت به همسرش گفت: بر آنم که گوشه‌ای گزینم و به تفکر بپردازم مدت زمانی را در باره زشتی و نیکی اندیشه کنم تا چشمه شور‌بختی انسان‌ها را بیابم و آن را بخشکانم و مردمانم را به سعادت رهنمون کنم اما همسرش به وی گفت: دست از این اندیشه بردار و به کار و زندگی بپرداز اما نیرویی وی را به شور تفکر اندیشه اصلاح امور بر می‌انگیخت خانه و زندگی‌اش را رها کرد و به دامان کوه رفت و در آنجا ده سال (تا سی سالگی) به تفکر و اندیشه پرداخت و غذای اندکی خورد.</blockquote>او می‌اندیشید که از نیکی نیکی پدید می‌آید و از پلیدی، پلیدی زرتشت اندیشید که بر جهان دو نیرو حکم فرمایی می‌کند نیروی خیر مثبت و نیروی شر منفی چون زرتشت به سی سالگی رسید مکاشفاتی به وی دست داد و در نزدیکی رود دیتیا در نزدیکی وطن خود شبحی بلند قامت بر وی ظاهر شد و با وی به گفت و شنود پرداخت و از او خواست که جامعه عاریتی از خود دور سازد پس اهورا مزدا به او تعلیم داد و او را به پیامبری برگزید و امر فرمود که حقایق و تعالیم آیین بهی را بر جهانیان بیاموزد. از آن پس هشت سال بر وی بگذشت و وی در این هشت سال با ۶ فرشته مقرب به گفت و شنود پرداخت. بعد از این مکاشفه بیدرنگ تعلیم اخلاق را آغاز کرد در ابتدا کسی به او گوش نکرد و آزار بسیار دید و چند بار نومید گشت. در آن هنگام پرستش خدایان بسیار، قربانی کردن و باده‌گساری در میان ایرانیان رواج داشت. در ابتدا فقط چند تن از اعضای خانواده‌اش به دین او در آمدند. چندین بار روان پلید انگره مینیو وی را وسوسه کرد که از پرستش اهورا مزدا دست بردارد ولی وی در عقیده خود استوار بود. پس از سال ها دعوت نخستین کسی که به دین وی در آمد عموزاده اش میدینی‌مائونها بود.
دیری نگذشت که به مهربانی و خوی نیک شهرت یافت زمانی که تورانیان به ایران تاختند، زرتشت جوان برای دفاع از سرزمینش جنگ افزار به دست گرفت و با دشمن به پیکار پرداخت اما پس از اندکی که صحنه‌های کشتار مردان و جان ستاندن انسان ها را از یک دیگر دید دلش از این اعمال به درد آمد و از صف جنگاوران خارج شد و به مداوای زخمیان پرداخت. بعد از جنگ نیز در میان بلا‌زدگان بی‌خانمانان می‌گشت و زخم‌های درون و برونشان را مرهم می‌نهاد. در هنگام بروز قحطی نیز به سالخوردگان بسیار کمک نمود او هرگز نمی‌توانست نسبت به آلام مردم بی تفاوت باشد، همیشه می‌اندیشید که چگونه باید راستی بر پلیدی و زشتی پیروز شود.
 
زرتشت چون به سن ۲۰ سالگی رسید، پدر، مادر و همسرش را رها کرد و برای یافتن پاسخ پرسش‌هایی که اعماق ضمیرش را به خود مشغول کرده بود به اطراف جهان رهسپار شد و به هرکجا می‌توانست رفت و با هرکسی سخن گفت.
 
در منابع یونانی آمده است که زرتشت هفت سال را در غاری درون کوهی به خاموشی مطلق سپری کرد. همچنین گفته می‌شود این غار در نزدیکی دریاچه ارومیه و بالای کوه سبلان قرار داشته است. شهرت زرتشت به روم هم رسیده بوده است.
 
<blockquote>جان ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان می‌نویسد که او همسر و خانواده خود را رها کرد و در اطراف جهان به گردش پرداخت و با هرکس سخن گفت شاید که نور اشراق دل او را منور سازد. زرتشت به همسرش گفت: بر آنم که گوشه‌ای گزینم و به تفکر بپردازم مدت زمانی را در باره زشتی و نیکی اندیشه کنم تا چشمه شور‌بختی انسان‌ها را بیابم و آن را بخشکانم و مردمانم را به سعادت رهنمون کنم اما همسرش به وی گفت: دست از این اندیشه بردار و به کار و زندگی بپرداز اما نیرویی وی را به شور تفکر اندیشه اصلاح امور بر می‌انگیخت خانه و زندگی‌اش را رها کرد و به دامان کوه رفت و در آنجا ده سال (تا سی سالگی) به تفکر و اندیشه پرداخت و غذای اندکی خورد.<ref>تاریخ جامع ادیان جان ناس صفحه ۳۰۷[https://lilibook.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D8%B3/]</ref></blockquote>سرانجام، او در سن سی سالگی به پیامبری برگزیده شد.
 
او می‌اندیشید که از نیکی نیکی پدید می‌آید و از پلیدی، پلیدی زرتشت اندیشید که بر جهان دو نیرو حکم فرمایی می‌کند نیروی خیر مثبت و نیروی شر منفی چون زرتشت به سی سالگی رسید مکاشفاتی به وی دست داد و در نزدیکی رود دیتیا در نزدیکی وطن خود شبحی بلند قامت بر وی ظاهر شد و با وی به گفت و شنود پرداخت و از او خواست که جامعه عاریتی از خود دور سازد پس اهورا مزدا به او تعلیم داد و او را به پیامبری برگزید و امر فرمود که حقایق و تعالیم آیین بهی را بر جهانیان بیاموزد. از آن پس هشت سال بر وی بگذشت و وی در این هشت سال با ۶ فرشته مقرب به گفت و شنود پرداخت. بعد از این مکاشفه بیدرنگ تعلیم اخلاق را آغاز کرد در ابتدا کسی به او گوش نکرد و آزار بسیار دید و چند بار نومید گشت. در آن هنگام پرستش خدایان بسیار، قربانی کردن و باده‌گساری در میان ایرانیان رواج داشت. در ابتدا فقط چند تن از اعضای خانواده‌اش به دین او در آمدند. چندین بار روان پلید انگره مینیو وی را وسوسه کرد که از پرستش اهورا مزدا دست بردارد ولی وی در عقیده خود استوار بود. پس از سال ها دعوت نخستین کسی که به دین وی در آمد عموزاده اش میدینی‌مائونها بود.


بعد از مدتی زرتشت و پیروانش بخاطر اذیت و آزار‌های دشمنانش، موبدان و فرمان‌روایان و کدخدایان، مجبور به مهاجرت به یکی از بلاد شرقی ایران شد در مسیر وقتی هوا طوفانی بود از صاحب یک مزرعه پناه خواست اما او از امان دادن به وی امتناع ورزید، بعد از اندکی به قلمرو ویشتاسب رسید و به دربار ویشتاسب (ویشاسپا – گشتاسب) راه یافت او دوسال کوشید تا پادشاه را به دین خود در بیاورد پادشاه نیز مردی پاکدل و نیکو منش بود ولی در قلمرو وی سحر و گناهان بسیار رواج داشت. در مناظره‌ای که پادشاه بین کاهنان و زرتشت صورت می‌دهد زرتشت پیروز می‌شود.
بعد از مدتی زرتشت و پیروانش بخاطر اذیت و آزار‌های دشمنانش، موبدان و فرمان‌روایان و کدخدایان، مجبور به مهاجرت به یکی از بلاد شرقی ایران شد در مسیر وقتی هوا طوفانی بود از صاحب یک مزرعه پناه خواست اما او از امان دادن به وی امتناع ورزید، بعد از اندکی به قلمرو ویشتاسب رسید و به دربار ویشتاسب (ویشاسپا – گشتاسب) راه یافت او دوسال کوشید تا پادشاه را به دین خود در بیاورد پادشاه نیز مردی پاکدل و نیکو منش بود ولی در قلمرو وی سحر و گناهان بسیار رواج داشت. در مناظره‌ای که پادشاه بین کاهنان و زرتشت صورت می‌دهد زرتشت پیروز می‌شود.
۹٬۰۷۴

ویرایش