۶٬۳۸۵
ویرایش
(بارگذاری عکس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''شیرین علم هولی''' (زاده ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ - اعدام ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در زندان اوین) در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو به دنیا آمد و در | '''شیرین علم هولی''' (زاده ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ - اعدام ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در زندان اوین) در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو به دنیا آمد و در سالهای ۱۳۸۴و ۱۳۸۵، به حزب حیات آزاد کردستان پیوست و فعالیتهای سیاسی و مدنی انجام میداد. در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ توسط اطلاعات [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] بازداشت و به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کُردستان و اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شد. وی در بامداد ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به همراه علی حیدریان، [[فرزاد کمانگر]]، فرهاد وکیلی و علی اسلامیان اعدام شد.<ref>شهروند- [http://shahrvand.com/archives/6138 آخرین نامه شیرین علم هولی از زندان اوین]</ref> | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
شیرین علم هولی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو در یک خانواده کرد متولد شد. وی سواد نداشت و گلیم و فرش بافی را خوب بلد بود. یکی از هم بندان وی دربارهاش میگوید: | شیرین علم هولی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو در یک خانواده کرد متولد شد. وی سواد نداشت و گلیم و فرش بافی را خوب بلد بود. یکی از هم بندان وی دربارهاش میگوید: | ||
آقای بهرامیان یکی از وکلای متهم در گفتگو با ایران امروز | «او بسیار دست و دلباز بود و همیشه لبخند بهلب داشت. در بدترین شرایط هم لبخندی میزد و میگفت:این نیز بگذرد. شیرین به معنی واقعی کلمه آزاده بود.» | ||
آقای بهرامیان یکی از وکلای متهم در گفتگو با ایران امروز دربارهی او میگوید که شیرین علم هولی وقتی که بازداشت شد، زبان فارسی بلد نبود. ایشان فقط یک دوره کوتاهی نهضت سواد آموزی رفته بود؛ و یادگرفته بود که اسمش را امضا کند. اما دختر باهوشی است و اخیراً در زندان توانسته تا کلاس پنجم دبستان تحصیل کند و به من قول داده در این زمینه خودش را بالا بکشد و دانشگاه برود.» <ref>بنیادبرومند- [https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-5375/shirin-alamhuli-atashgah شیرین علم هولی آتشگاه]</ref> | |||
== دستگیری و زندان == | == دستگیری و زندان == | ||
شیرین علم هولی در۶ خرداد ۱۳۸۷ | شیرین علم هولی در۶ خرداد ۱۳۸۷ بهدنبال انفجار بمبی در پارکینگ مقر [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] در غرب تهران دستگیر شد. او ۲۵ روز را در مقر سپاه گذرانید و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی پس از ۶ ماه به بند نسوان همین زندان انتقال یافت. | ||
طبق اظهارات خانم علم هولی، بازداشت وی به صورت خودسرانه و بدون وجود حکم بازداشت | طبق اظهارات خانم علم هولی، بازداشت وی به صورت خودسرانه و بدون وجود حکم بازداشت بودهاست؛ و او در طی مدت بازداشت بلاتکلیف بوده و به وکیل مدافع دسترسی نداشتهاست. | ||
سیلوا هاراتونیان، | سیلوا هاراتونیان، آمریکایی ایرانی تباری که نزدیک به یک سال زندانی بوده و از زندان آزاد و به آمریکا رفتهاست، دربارهی مدت همبند بودنش با شیرین علم هولی میگوید: | ||
[[پرونده:شیرین در دوران زندان.jpg|جایگزین=شیرین در دوران زندان|بندانگشتی|شیرین در دوران زندان]] | [[پرونده:شیرین در دوران زندان.jpg|جایگزین=شیرین در دوران زندان|بندانگشتی|شیرین در دوران زندان]] | ||
<blockquote>«من بعد از گذراندن دوره انفرادی، در بند ۲۰۹ با اولین کسی که ملاقات کردم شیرین بود. شیرین اولین هم سلولی من در سلولهای تنگ و تاریک بند ۲۰۹ بود. روزهایی که با هم در ۲۰۹ بودیم دقیقاً به خاطر ندارم چون آنجا روزها و شبها شمرده نمیشود، ولی حدود ۴۰ روز با هم بودیم و بعد ما را از هم جدا کردند و شیرین را به بند عمومی بردند. من بعد از گذراندن ۲۴۹ روز در بند ۲۰۹ بالاخره به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شدم و آنجا دوباره شیرین را دیدم و تا لحظه ای که از زندان بیرون آمدم و تا لحظه ای که از ایران خارج شدم با هم در تماس بودیم. شیرین در زندان نزدیکترین آدم زندگیم بود و به قول زندانیها هم سفره من بود. از صبح تا شب با هم بودیم و برای من مثل یک خواهر بود، در واقع شیرین فرشته نگهبان من در دوران اسارتم بود.» <ref>رادیوفردا- [https://www.radiofarda.com/a/f35_Haratounian_AlamHuli/2043625.html شیرین علم هولی به روایت همبندش، سیلوا هاراتونیان]</ref></blockquote> | <blockquote>«من بعد از گذراندن دوره انفرادی، در بند ۲۰۹ با اولین کسی که ملاقات کردم شیرین بود. شیرین اولین هم سلولی من در سلولهای تنگ و تاریک بند ۲۰۹ بود. روزهایی که با هم در ۲۰۹ بودیم دقیقاً به خاطر ندارم چون آنجا روزها و شبها شمرده نمیشود، ولی حدود ۴۰ روز با هم بودیم و بعد ما را از هم جدا کردند و شیرین را به بند عمومی بردند. من بعد از گذراندن ۲۴۹ روز در بند ۲۰۹ بالاخره به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شدم و آنجا دوباره شیرین را دیدم و تا لحظه ای که از زندان بیرون آمدم و تا لحظه ای که از ایران خارج شدم با هم در تماس بودیم. شیرین در زندان نزدیکترین آدم زندگیم بود و به قول زندانیها هم سفره من بود. از صبح تا شب با هم بودیم و برای من مثل یک خواهر بود، در واقع شیرین فرشته نگهبان من در دوران اسارتم بود.» <ref>رادیوفردا- [https://www.radiofarda.com/a/f35_Haratounian_AlamHuli/2043625.html شیرین علم هولی به روایت همبندش، سیلوا هاراتونیان]</ref></blockquote> |
ویرایش