کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
در اطلاعیه شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ در این رابطه آمده است.<blockquote>«هرکس که انصاف و شرف داشته باشد و از سیل اکاذیب دیوانه‌وار و یورش‌های سیاسی که از سوی جبههٔ نامتحد ارتجاع و ضدانقلاب و متحدان عینی رژیم خمینی علیه مسعود و مریم صورت گرفت، مطلع باشد به روشنی می‌داند که آنهم بر سر چنین مسئله‌ای درگذشتن از همهٔ عناوین سیاسی و تشکیلاتی و همهٔ افتخارات دنیوی به مراتب برای آنها ساده‌تر بوده است. همچنین باید متذکر شویم که اگر مریم در پی موضع و نام و دربند فردیت و تعین شخصی خود می‌بود، از آنجا که قبل از تصمیم به ازدواج با مسعود، بعنوان همردیف مسئول اول سازمان ما انتخاب و معرفی شده بود؛ همان بهتر که با نپذیرفتن این ازدواج به معاندان بهانه و دستاویز نمی‌داد و دهان‌های ناپاک و آلوده را علیه خود به تهمت و افترا و نیز به فرافکنی درون خودشان باز نمی‌نمود. تا آنجا که مرتبت رهبریش را نیز انکار نموده و تنها امتیاز او را همسری مسعود تلقی کنند!»<ref name=":1">اطلاعیه شورای مرکزی سازمان مجاهدین - ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref></blockquote>در برابر شدت حملات  هیستریک و اتهامات خصمانه و ناجوانمردانه با مضمون جنسیتی و قدرت‌پرستانه و کیش شخصیت علیه انقلاب درونی و رهبری نوین سازمان مجاهدین، شورای مرکزی این سازمان، از قضا این انقلاب و توان عبور از آن را نشانه تراز نوینی از طهارت و دموکراتیسم و  اعتلای آگاهی‌های انقلابی و  تشکیلاتی و مبارزاتی اعضا و مناسبات درونی این سازمان دانسته و  در بیانیه خود  چنین استدلال می کند:<blockquote>«بی‌گمان اگر در مسعود و مریم غل وغشی می‌بود و اگر روابط درونی سازمان مجاهدین آکنده از دموکراتیسم انقلابی و توحیدی نبود، هرگز شهامت و جسارت عبور از این کورهٔ گدازان را نمی‌یافتیم. چرا که در عبور از این کوره، همهٔ زخم‌های کهن ایدئولوژیک و سیاسی و تشکیلاتی سر باز می‌کرد. یعنی اگر تضاد و شکاف و ناخالصی و ناهمگونی درصفوف ما وجود می‌داشت، یا باید ذوب و تطهیر می‌شد و یا باید بیشتر پخته و بارز می‌گردید و از پیکر تشکیلاتی جدا و  تصفیه می‌شد… جوهر کلیهٔ آزمایشات این دو، نفی تام و تمام فردیت آن‌ها و تطهیرشان از آلایش‌های طبقاتی و شرک‌آمیز بوده است تا با فدای کامل «خود» <s>به خلق محروم و در زنجیر ایران و زحمتکشان آن گردند</s>. در غیر این صورت نه مسعود و نه مریم بـُت وجود خویشتن را با استقبال از همهٔ طعن و گزندها و تاخت و تاز و تیغ‌کشی بی‌سابقهٔ مدعیان، به تمام و کمال درهم نمی‌شکستند و ترجیح می‌دادند با وجیه‌الملگی کاذب هرگز در معرض یک چنین ابتلاء خطیری واقع نشوند.»<ref name=":1" /></blockquote>سازمان مجاهدین در آن زمان اعلام نمود که این انقلاب، در تمامیت خود آزمایش رهبری مسعود رجوی نیز بوده است. به این معنی که اگر او، حفظ پرستیژ سیاسی و تشکیلاتی خود را در هراس از اتهامات قابل پیش‌بینی، بر این ضرورت مبارزاتی ترجیح می‌داد، شایستگی چنین مسئولیتی را نداشت. بیانیه شورای مرکزی مجاهدین در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«راستی گناه رجوی چه بوده و چیست؟ گنهش اینکه ندارد گنهی!</blockquote><blockquote>... حقیقت اینست که موضوع ازدواج مریم و مسعود بهانه‌ای بود که همهٔ آنهائی را که از قدیم و جدید با مجاهدین خرده حساب داشتند، به طمع تصفیهٔ نهائی برانگیخت. آن‌چنان که دست و زبان خود را علیه مجاهدین و انقلاب نوین آنقدر باز و دراز کردند که با دست‌های پلید خمینی چفت و قلاب شد… گناه اصلی رجوی نیز ازدواج با مریم نیست. بخصوص وقتی که از سوی فاسدترین محافل و بی‌بند و بارترین افراد، مورد ایراد واقع می‌شود. اگر رجوی در پی زندگانی شخصی و خصوصی می‌بود، چرا به رسم رایج بازار سیاست، مخفی‌کاری وظاهرسازی نکند؟ دیگر چه نیازی به اطلاع عموم و اعلامیه است؟ گناه اصلی رجوی که پروندهٔ بسیار سنگین «منافق»! بودن و «تروریسم»! و «اعمال هژمونی»! و «وابستگی»! و «دیکتاتوری»! دارد که گناه هر مجاهد خلق نیز هست در یک کلام «مقاومت و انقلاب» است.»</blockquote>از دیدگاه مجاهدین به رغم همهٔ اتهامات آن‌چه واقع شده بود، شورش  مریم عضدانلو بر تمامی سنت‌های طبقاتی و فرهنگی و استثماری و وابستگی‌های پیشین در مسیر مبارزه بود.
در اطلاعیه شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ در این رابطه آمده است.<blockquote>«هرکس که انصاف و شرف داشته باشد و از سیل اکاذیب دیوانه‌وار و یورش‌های سیاسی که از سوی جبههٔ نامتحد ارتجاع و ضدانقلاب و متحدان عینی رژیم خمینی علیه مسعود و مریم صورت گرفت، مطلع باشد به روشنی می‌داند که آنهم بر سر چنین مسئله‌ای درگذشتن از همهٔ عناوین سیاسی و تشکیلاتی و همهٔ افتخارات دنیوی به مراتب برای آنها ساده‌تر بوده است. همچنین باید متذکر شویم که اگر مریم در پی موضع و نام و دربند فردیت و تعین شخصی خود می‌بود، از آنجا که قبل از تصمیم به ازدواج با مسعود، بعنوان همردیف مسئول اول سازمان ما انتخاب و معرفی شده بود؛ همان بهتر که با نپذیرفتن این ازدواج به معاندان بهانه و دستاویز نمی‌داد و دهان‌های ناپاک و آلوده را علیه خود به تهمت و افترا و نیز به فرافکنی درون خودشان باز نمی‌نمود. تا آنجا که مرتبت رهبریش را نیز انکار نموده و تنها امتیاز او را همسری مسعود تلقی کنند!»<ref name=":1">اطلاعیه شورای مرکزی سازمان مجاهدین - ۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref></blockquote>در برابر شدت حملات  هیستریک و اتهامات خصمانه و ناجوانمردانه با مضمون جنسیتی و قدرت‌پرستانه و کیش شخصیت علیه انقلاب درونی و رهبری نوین سازمان مجاهدین، شورای مرکزی این سازمان، از قضا این انقلاب و توان عبور از آن را نشانه تراز نوینی از طهارت و دموکراتیسم و  اعتلای آگاهی‌های انقلابی و  تشکیلاتی و مبارزاتی اعضا و مناسبات درونی این سازمان دانسته و  در بیانیه خود  چنین استدلال می کند:<blockquote>«بی‌گمان اگر در مسعود و مریم غل وغشی می‌بود و اگر روابط درونی سازمان مجاهدین آکنده از دموکراتیسم انقلابی و توحیدی نبود، هرگز شهامت و جسارت عبور از این کورهٔ گدازان را نمی‌یافتیم. چرا که در عبور از این کوره، همهٔ زخم‌های کهن ایدئولوژیک و سیاسی و تشکیلاتی سر باز می‌کرد. یعنی اگر تضاد و شکاف و ناخالصی و ناهمگونی درصفوف ما وجود می‌داشت، یا باید ذوب و تطهیر می‌شد و یا باید بیشتر پخته و بارز می‌گردید و از پیکر تشکیلاتی جدا و  تصفیه می‌شد… جوهر کلیهٔ آزمایشات این دو، نفی تام و تمام فردیت آن‌ها و تطهیرشان از آلایش‌های طبقاتی و شرک‌آمیز بوده است تا با فدای کامل «خود» <s>به خلق محروم و در زنجیر ایران و زحمتکشان آن گردند</s>. در غیر این صورت نه مسعود و نه مریم بـُت وجود خویشتن را با استقبال از همهٔ طعن و گزندها و تاخت و تاز و تیغ‌کشی بی‌سابقهٔ مدعیان، به تمام و کمال درهم نمی‌شکستند و ترجیح می‌دادند با وجیه‌الملگی کاذب هرگز در معرض یک چنین ابتلاء خطیری واقع نشوند.»<ref name=":1" /></blockquote>سازمان مجاهدین در آن زمان اعلام نمود که این انقلاب، در تمامیت خود آزمایش رهبری مسعود رجوی نیز بوده است. به این معنی که اگر او، حفظ پرستیژ سیاسی و تشکیلاتی خود را در هراس از اتهامات قابل پیش‌بینی، بر این ضرورت مبارزاتی ترجیح می‌داد، شایستگی چنین مسئولیتی را نداشت. بیانیه شورای مرکزی مجاهدین در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«راستی گناه رجوی چه بوده و چیست؟ گنهش اینکه ندارد گنهی!</blockquote><blockquote>... حقیقت اینست که موضوع ازدواج مریم و مسعود بهانه‌ای بود که همهٔ آنهائی را که از قدیم و جدید با مجاهدین خرده حساب داشتند، به طمع تصفیهٔ نهائی برانگیخت. آن‌چنان که دست و زبان خود را علیه مجاهدین و انقلاب نوین آنقدر باز و دراز کردند که با دست‌های پلید خمینی چفت و قلاب شد… گناه اصلی رجوی نیز ازدواج با مریم نیست. بخصوص وقتی که از سوی فاسدترین محافل و بی‌بند و بارترین افراد، مورد ایراد واقع می‌شود. اگر رجوی در پی زندگانی شخصی و خصوصی می‌بود، چرا به رسم رایج بازار سیاست، مخفی‌کاری وظاهرسازی نکند؟ دیگر چه نیازی به اطلاع عموم و اعلامیه است؟ گناه اصلی رجوی که پروندهٔ بسیار سنگین «منافق»! بودن و «تروریسم»! و «اعمال هژمونی»! و «وابستگی»! و «دیکتاتوری»! دارد که گناه هر مجاهد خلق نیز هست در یک کلام «مقاومت و انقلاب» است.»</blockquote>از دیدگاه مجاهدین به رغم همهٔ اتهامات آن‌چه واقع شده بود، شورش  مریم عضدانلو بر تمامی سنت‌های طبقاتی و فرهنگی و استثماری و وابستگی‌های پیشین در مسیر مبارزه بود.


به اعتقاد مجاهدین او در این مسیر بود که دریافت به رغم همهٔ اتهاماتی که می دانست متحمل خواهد شد، برای محقق ساختن و فعلیت بخشیدن به نقش رهبری، که خلاء جنبش مبارزه به شمار می‌رفت، باید علاوه بر نفی گذشته یعنی طلاق از زندگی پیشین، در جهت اثبات، مسعود رجوی را به عنوان رهبر  تاریخی مجاهدین درست جایگزین همان نقطه‌ای سازد که هر فرد همسر خود را به مثابه کانون توجه و تعلق خاطر در آن نقطه قرار می‌دهد و به این ترتیب این ارزش، یعنی یکدستی و یکانگی با رهبری جنبش و پرهیز از هر تعلق خاطر غیرمبارزاتی را ترویج کند.
او در این مسیر دریافت، به رغم همهٔ اتهاماتی که متحمل خواهد شد، برای محقق ساختن و فعلیت بخشیدن به نقش رهبری، که خلاء جنبش مبارزه به شمار می‌رفت، باید علاوه بر نفی گذشته یعنی طلاق از زندگی پیشین، در جهت اثبات، مسعود رجوی را به عنوان رهبر  تاریخی مجاهدین درست جایگزین همان نقطه‌ای سازد که هر فرد همسر خود را به مثابه کانون توجه و تعلق خاطر در آن نقطه قرار می‌دهد و به این ترتیب ارزش یکدستی و یکانگی با آرمان و رهبری جنبش و پرهیز از هر تعلق خاطر غیرمبارزاتی را ترویج کند.


به این ترتیب این ازدواج، از سویی یک شوک به تمامی تعلقات و وابستگی‌های غیرمبارزاتی در تمامی جنبش مجاهدین به شمار می‌رفت و از سوی دیگر آغاز مبارزه‌ای تمام عیار با رویکرد و اندیشه مردسالارانه بود که هیچ حقی را در این زمینه برای زن به رسمیت نمی‌شناسد و  هر حرکت شورش‌گرانه و حتی هر اندیشه‌یی را در این زمینه از طرف زن،‌بالاترین گناه و ناحق تلقی می‌کند. چرا که زن را ملکیت کامل مردی که نه همسر بکله خدای اوست می پندازد.
به این ترتیب این ازدواج، از سویی یک شوک به تمامی تعلقات و وابستگی‌های غیرمبارزاتی در تمامی جنبش مجاهدین به شمار می‌رفت و از سوی دیگر، آغاز مبارزه‌ای تمام عیار با رویکرد و اندیشه مردسالارانه بود که هیچ حقی را در این زمینه برای زن به رسمیت نمی‌شناسد و  هر حرکت و حتی اندیشه‌ی شورش‌گرانه در این رابطه‌ را  از طرف زن،‌ بالاترین گناه و ناحق تلقی می‌کند. چرا که زن را ملکیت کامل مردی که نه همسر بکله خدای اوست می‌پندازد.


مریم رجوی در سخنرانی خود در مراسم ازدواج با مسعود رجوی، خطاب به انبوه واکنش‌ها و اتهاماتی که پس از این واقعه از طرف برخی جریان‌ها رخ داده است می‌گوید:<blockquote>«آیا فکر می‌کنید در منطق آنها طلاق چیز عجیب و غریبی است یا ازدواج شرعی و غیرشرعی چیزی شگفت‌انگیز است؟ فکر نمی‌کنم. برخی از آنها می‌گویند که حتی مبارزه می‌کنند برای این که زن حق طلاق داشته باشد. خوب حالا که خودشان هم یک چنین ادعایی ندارند پس چرا این قدر از این قضیه گزیده شده‌اند؟ مگر چه چیز غیراخلاقی و غیر شرعی واقع شده که نعرهٌ «واشریعتا» و «وااخلاقا» و «واوطنا» و «واپرولتاریا» سرداده‌اند؟ فکر می کنم که خیلی روشن است. همه آنهاییکه گزیده شده اند آگاهانه یا ناآگاهانه، علت گزیدگی آنها باطنا و به طور ایدئولوژیک درهم شکستن یکی از مرزهای استثمار توسط مجاهدین و بالاخص شخص مسعود است. طاق بالا بلندتر ایدئولوژیکی ما را در این جریان با غرایز و لایه یی از رسوبات استثماری در اذهان آلوده شان حس کرده‌اند و لذا حق! دارند که فغان و فریاد بردارند. والا به من بگویید که چه حرامی حلال شده؟ زن و مردی تصمیم به طلاق گرفته‌اند و آن گاه زن (یعنی من) خودش به مسعود پیشنهاد ازدواج کرده؟ خوب، شما را چه می شود و بر اساس کدام تحقیقات این همه برچسب زدید؟ دیدید که افکارتان تا کجا گندیده است… مگر این طلاق و ازدواج و ورود زن به رهبری مجاهدین کدام منافع اساسی شما را تهدید کرد و به زیر علامت سوال برد که این طور به فغان و فریاد آمده‌اید؟ چرا بر سر هیچ مساله دیگری تا کنون این طور جیغ شما در نیامده بود و این طور هار و افسار گسیخته نشده بودید؟ … در همین رابطه وقتی با ورود زن به رأس رهبری مجاهدین دنیای جهل و استثمار و عقب‌ماندگی یک ضربه قاطع استراتژیکی دریافت می‌کند، معلوم است که سخت گزیده می‌شوند و هر چه را در قلبها و ضمایر طبقاتی و آلوده‌شان دارند به سر مسعود و ازدواج او با من تف می‌کنند که بسیار قابل فهم و قابل انتظار است. چرا؟ برای این که آنها علیرغم شعارهای رنگارنگی که می‌دهند، زن را بیش از یک اسباب و وسیله و کالا نمی‌بینند. کما این که در جریان اکاذیبی که به سمت سازمان سرازیر کردند نکته‌ای که خیلی جالب بود این بود که زن مجاهد خلق را آنها فقط یک وسیله می‌دیدند، وسیله‌ای که یکی پیشکش کرده و دیگری گرفته و گویی خودش عنصری بی اراده است و اصلا در این میان تصمیم گیرنده و مسئول نبوده است!»</blockquote>به این ترتیب سازمان مجاهدین در جریان همین تحولات شائبه‌های جنسیت‌گرایی و مردسالاری را مانع یگانگی و هم‌سویی با آرمان سازمانی و مبارزاتی خود تشخیص داد. پس از آن، سازمان مجاهدین خلق گام‌های عملی و مشخصی را برای ریشه‌کن کردن تفکر مردسالاری در صفوف خود برداشت و نگاه جنسیت‌زده نسبت به زن را مانع بارز شدن انرژی‌ها و پتانسیل مبارزاتی‌اش در برابر حاکمیت آخوندها دانست. حاکمیتی که از نظر سازمان مجاهدین یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا به شمار می‌رود  و  ویژگی اصلی‌اش زن ستیزی است. از این منظر این مبارزه تنها زمانی می‌توانست امکان‌پذیر و نتیجه‌بخش باشد که شورشی بی‌محابا بر چنین تفکری را شامل شود. به این ترتیب مجاهدین می‌خواستند با این گام عملی، هم خود را نسبت به آسیب‌های پیش رو واکسینه کنند و هم تحقق اهداف مبارزاتی خود را تضمین نمایند. پس از این تحولات بود بود که زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران در نقش‌های بسیار کلیدی قرار گرفتند و نهایتاً به عنوان یک رویهٔ انتخاب شده آرمانی و  تشکیلاتی، اغلب مسئولیتها و  مواضع فرماندهی از میان زنان برگزیده شد؛ بطوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق این شورای مرکزی تماما متشکل از زنان ذیصلاح مجاهد خلق  است و هژمونی زنان حاکم است. مجاهدین این  مناسبات را در متن مبارزه انقلابی و رهاییبخش را سرچشمه داراییها و تواناییهای آرمانی ومبارزاتی خود و  موجب رهایی مردان در یک مسیر ضد استثماری، ضد ارتجاعی و ضد دیکتاتوری و برای پیروزی بردشمن زن ستیز و ضد بشری ضروری می شمارند. مجاهدین معتقدند که در پیکار طولانی و دشواری که برای رهایی ایران از چنگال دیکتاتوری آخوندی داشته اند و در عبور از میدانهای دشوار رویارویی با دشمن، این انتخاب آرمانی و این مناسبات تشکیلاتی نتایجی درخشان داشته و تحت رهبری یگانه ساز مریم و مسعود رجوی استحکام و توانمندی سازمان را به عنوان نیروی اصلی مخالف و رزمنده در برابر رژیم آخوندی تضمین کرده است.
مریم رجوی در سخنرانی خود در مراسم ازدواج با مسعود رجوی، خطاب به انبوه واکنش‌ها و اتهاماتی که پس از این واقعه از طرف برخی جریان‌ها رخ داده است می‌گوید:<blockquote>«آیا فکر می‌کنید در منطق آنها طلاق چیز عجیب و غریبی است یا ازدواج شرعی و غیرشرعی چیزی شگفت‌انگیز است؟ فکر نمی‌کنم. برخی از آنها می‌گویند که حتی مبارزه می‌کنند برای این که زن حق طلاق داشته باشد. خوب حالا که خودشان هم یک چنین ادعایی ندارند پس چرا این قدر از این قضیه گزیده شده‌اند؟ مگر چه چیز غیراخلاقی و غیر شرعی واقع شده که نعره‌ی «واشریعتا» و «وااخلاقا» و «واوطنا» و «واپرولتاریا» سرداده‌اند؟ فکر می‌‌کنم که خیلی روشن است. همه آنهایی که گزیده شده‌اند آگاهانه یا ناآگاهانه، علت گزیدگی آنها باطنا و به طور ایدئولوژیک درهم شکستن یکی از مرزهای استثمار توسط مجاهدین و بالاخص شخص مسعود است. طاق بالا بلندتر ایدئولوژیکی ما را در این جریان با غرایز و لایه‌یی از رسوبات استثماری در اذهان آلوده شان حس کرده‌اند و لذا حق دارند که فغان و فریاد بردارند. والا به من بگویید که چه حرامی حلال شده؟ زن و مردی تصمیم به طلاق گرفته‌اند و آن گاه زن (یعنی من) خودش به مسعود پیشنهاد ازدواج کرده؟ خوب، شما را چه می شود و بر اساس کدام تحقیقات این همه برچسب زدید؟ دیدید که افکارتان تا کجا گندیده است؟ مگر این طلاق و ازدواج و ورود زن به رهبری مجاهدین کدام منافع اساسی شما را تهدید کرد و به زیر علامت سوال برد که این طور به فغان و فریاد آمده‌اید؟ چرا بر سر هیچ مسأله دیگری تا کنون این طور جیغ شما در نیامده بود و این طور هار و افسار گسیخته نشده بودید؟ … در همین رابطه وقتی با ورود زن به رأس رهبری مجاهدین دنیای جهل و استثمار و عقب‌ماندگی یک ضربه قاطع استراتژیکی دریافت می‌کند، معلوم است که سخت گزیده می‌شوند و هر چه را در قلبها و ضمایر طبقاتی و آلوده‌شان دارند به سر مسعود و ازدواج او با من تف می‌کنند که بسیار قابل فهم و قابل انتظار است. چرا؟ برای این که آنها علیرغم شعارهای رنگارنگی که می‌دهند، زن را بیش از یک اسباب و وسیله و کالا نمی‌بینند. کما این که در جریان اکاذیبی که به سمت سازمان سرازیر کردند نکته‌ای که خیلی جالب بود این بود که زن مجاهد خلق را آنها فقط یک وسیله می‌دیدند، وسیله‌ای که یکی پیشکش کرده و دیگری گرفته و گویی خودش عنصری بی اراده است و اصلا در این میان تصمیم گیرنده و مسئول نبوده است!»</blockquote>به این ترتیب سازمان مجاهدین در جریان همین تحولات شائبه‌های جنسیت‌گرایی و مردسالاری را مانع یگانگی و هم‌سویی با آرمان سازمانی و مبارزاتی خود تشخیص داد. پس از آن، سازمان مجاهدین خلق گام‌های عملی و مشخصی را برای ریشه‌کن کردن تفکر مردسالاری در صفوف خود برداشت و نگاه جنسیت‌زده نسبت به زن را مانع بارز شدن انرژی‌ها و پتانسیل مبارزاتی‌اش در برابر حاکمیت آخوندها دانست. حاکمیتی که از نظر سازمان مجاهدین یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا به شمار می‌رود  و  ویژگی اصلی‌اش زن ستیزی است. از این منظر این مبارزه تنها زمانی می‌توانست امکان‌پذیر و نتیجه‌بخش باشد که شورشی بی‌محابا بر چنین تفکری را شامل شود. به این ترتیب مجاهدین می‌خواستند با این گام عملی، هم خود را نسبت به آسیب‌های پیش رو واکسینه کنند و هم تحقق اهداف مبارزاتی خود را تضمین نمایند. پس از این تحولات بود بود که زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران در نقش‌های بسیار کلیدی قرار گرفتند و نهایتاً به عنوان یک رویهٔ مصوب آرمانی و  تشکیلاتی، اغلب مسئولیت‌ها و  مواضع فرماندهی از میان زنان برگزیده شد؛ به طوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق این شورای مرکزی مجاهدین، تماما از زنان مجاهد تشکیل شده و در این سازمان هژمونی زنان حاکم است. مجاهدین این  مناسبات را در متن مبارزه انقلابی و رهاییبخش را سرچشمه داراییها و تواناییهای آرمانی ومبارزاتی خود و  موجب رهایی مردان در یک مسیر ضد استثماری، ضد ارتجاعی و ضد دیکتاتوری و برای پیروزی بردشمن زن ستیز و ضد بشری ضروری می‌شمارند. مجاهدین معتقدند که در پیکار طولانی و دشواری که برای رهایی ایران از چنگال دیکتاتوری آخوندی داشته‌‌اند و در عبور از میدان‌های دشوار رویارویی با دشمن، این انتخاب آرمانی و این مناسبات تشکیلاتی نتایجی درخشان داشته و تحت رهبری یگانه ساز مریم و مسعود رجوی استحکام و توانمندی سازمان را به عنوان نیروی اصلی مخالف و رزمنده در برابر رژیم آخوندی تضمین کرده است.


== کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک ==
== کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک ==