کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
به این ترتیب این ازدواج، از سویی یک شوک به تمامی تعلقات و وابستگی‌های غیرمبارزاتی در تمامی جنبش مجاهدین به شمار می‌رفت و از سوی دیگر، آغاز مبارزه‌ای تمام عیار با رویکرد و اندیشه مردسالارانه بود که هیچ حقی را در این زمینه برای زن به رسمیت نمی‌شناسد و  هر حرکت و حتی اندیشه‌ی شورش‌گرانه در  این رابطه‌ را  از طرف زن،‌ بالاترین گناه و ناحق تلقی می‌کند. چرا که زن را ملکیت کامل مردی که نه همسر بکله خدای اوست می‌پندازد.
به این ترتیب این ازدواج، از سویی یک شوک به تمامی تعلقات و وابستگی‌های غیرمبارزاتی در تمامی جنبش مجاهدین به شمار می‌رفت و از سوی دیگر، آغاز مبارزه‌ای تمام عیار با رویکرد و اندیشه مردسالارانه بود که هیچ حقی را در این زمینه برای زن به رسمیت نمی‌شناسد و  هر حرکت و حتی اندیشه‌ی شورش‌گرانه در  این رابطه‌ را  از طرف زن،‌ بالاترین گناه و ناحق تلقی می‌کند. چرا که زن را ملکیت کامل مردی که نه همسر بکله خدای اوست می‌پندازد.


مریم رجوی در سخنرانی خود در مراسم ازدواج با مسعود رجوی، خطاب به انبوه واکنش‌ها و اتهاماتی که پس از این واقعه از طرف برخی جریان‌ها رخ داده است می‌گوید:<blockquote>«آیا فکر می‌کنید در منطق آنها طلاق چیز عجیب و غریبی است یا ازدواج شرعی و غیرشرعی چیزی شگفت‌انگیز است؟ فکر نمی‌کنم. برخی از آنها می‌گویند که حتی مبارزه می‌کنند برای این که زن حق طلاق داشته باشد. خوب حالا که خودشان هم یک چنین ادعایی ندارند پس چرا این قدر از این قضیه گزیده شده‌اند؟ مگر چه چیز غیراخلاقی و غیر شرعی واقع شده که نعره‌ی «واشریعتا» و «وااخلاقا» و «واوطنا» و «واپرولتاریا» سرداده‌اند؟ فکر می‌‌کنم که خیلی روشن است. همه آنهایی که گزیده شده‌اند آگاهانه یا ناآگاهانه، علت گزیدگی آنها باطنا و به طور ایدئولوژیک درهم شکستن یکی از مرزهای استثمار توسط مجاهدین و بالاخص شخص مسعود است. طاق بالا بلندتر ایدئولوژیکی ما را در این جریان با غرایز و لایه‌یی از رسوبات استثماری در اذهان آلوده شان حس کرده‌اند و لذا حق دارند که فغان و فریاد بردارند. والا به من بگویید که چه حرامی حلال شده؟ زن و مردی تصمیم به طلاق گرفته‌اند و آن گاه زن (یعنی من) خودش به مسعود پیشنهاد ازدواج کرده؟ خوب، شما را چه می شود و بر اساس کدام تحقیقات این همه برچسب زدید؟ دیدید که افکارتان تا کجا گندیده است؟ مگر این طلاق و ازدواج و ورود زن به رهبری مجاهدین کدام منافع اساسی شما را تهدید کرد و به زیر علامت سوال برد که این طور به فغان و فریاد آمده‌اید؟ چرا بر سر هیچ مسأله دیگری تا کنون این طور جیغ شما در نیامده بود و این طور هار و افسار گسیخته نشده بودید؟ … در همین رابطه وقتی با ورود زن به رأس رهبری مجاهدین دنیای جهل و استثمار و عقب‌ماندگی یک ضربه قاطع استراتژیکی دریافت می‌کند، معلوم است که سخت گزیده می‌شوند و هر چه را در قلبها و ضمایر طبقاتی و آلوده‌شان دارند به سر مسعود و ازدواج او با من تف می‌کنند که بسیار قابل فهم و قابل انتظار است. چرا؟ برای این که آنها علیرغم شعارهای رنگارنگی که می‌دهند، زن را بیش از یک اسباب و وسیله و کالا نمی‌بینند. کما این که در جریان اکاذیبی که به سمت سازمان سرازیر کردند نکته‌ای که خیلی جالب بود این بود که زن مجاهد خلق را آنها فقط یک وسیله می‌دیدند، وسیله‌ای که یکی پیشکش کرده و دیگری گرفته و گویی خودش عنصری بی اراده است و اصلا در این میان تصمیم گیرنده و مسئول نبوده است!»</blockquote>به این ترتیب سازمان مجاهدین در جریان همین تحولات شائبه‌های جنسیت‌گرایی و مردسالاری را مانع یگانگی و هم‌سویی با آرمان سازمانی و مبارزاتی خود تشخیص داد. پس از آن، سازمان مجاهدین خلق گام‌های عملی و مشخصی را برای ریشه‌کن کردن تفکر مردسالاری در صفوف خود برداشت و نگاه جنسیت‌زده نسبت به زن را مانع بارز شدن انرژی‌ها و پتانسیل مبارزاتی‌اش در برابر حاکمیت آخوندها دانست. حاکمیتی که از نظر سازمان مجاهدین یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا به شمار می‌رود  و  ویژگی اصلی‌اش زن ستیزی است. از این منظر این مبارزه تنها زمانی می‌توانست امکان‌پذیر و نتیجه‌بخش باشد که شورشی بی‌محابا بر چنین تفکری را شامل شود. به این ترتیب مجاهدین می‌خواستند با این گام عملی، هم خود را نسبت به آسیب‌های پیش رو واکسینه کنند و هم تحقق اهداف مبارزاتی خود را تضمین نمایند. پس از این تحولات بود بود که زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران در نقش‌های بسیار کلیدی قرار گرفتند و نهایتاً به عنوان یک رویهٔ مصوب آرمانی و  تشکیلاتی، اغلب مسئولیت‌ها و  مواضع فرماندهی از میان زنان برگزیده شد؛ به طوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق این شورای مرکزی مجاهدین، تماما از زنان مجاهد تشکیل شده و در این سازمان هژمونی زنان حاکم است. مجاهدین این  مناسبات را در متن مبارزه انقلابی و رهاییبخش را سرچشمه داراییها و تواناییهای آرمانی ومبارزاتی خود و  موجب رهایی مردان در یک مسیر ضد استثماری، ضد ارتجاعی و ضد دیکتاتوری و برای پیروزی بردشمن زن ستیز و ضد بشری ضروری می‌شمارند. مجاهدین معتقدند که در پیکار طولانی و دشواری که برای رهایی ایران از چنگال دیکتاتوری آخوندی داشته‌‌اند و در عبور از میدان‌های دشوار رویارویی با دشمن، این انتخاب آرمانی و این مناسبات تشکیلاتی نتایجی درخشان داشته و تحت رهبری یگانه ساز مریم و مسعود رجوی استحکام و توانمندی سازمان را به عنوان نیروی اصلی مخالف و رزمنده در برابر رژیم آخوندی تضمین کرده است.
مریم رجوی در سخنرانی خود در مراسم ازدواج با مسعود رجوی، خطاب به انبوه واکنش‌ها و اتهاماتی که پس از این واقعه از طرف برخی جریان‌ها رخ داده است می‌گوید:<blockquote>«آیا فکر می‌کنید در منطق آنها طلاق چیز عجیب و غریبی است یا ازدواج شرعی و غیرشرعی چیزی شگفت‌انگیز است؟ فکر نمی‌کنم. برخی از آنها می‌گویند که حتی مبارزه می‌کنند برای این که زن حق طلاق داشته باشد. خوب حالا که خودشان هم یک چنین ادعایی ندارند پس چرا این قدر از این قضیه گزیده شده‌اند؟ مگر چه چیز غیراخلاقی و غیر شرعی واقع شده که نعره‌ی «واشریعتا» و «وااخلاقا» و «واوطنا» و «واپرولتاریا» سرداده‌اند؟ فکر می‌‌کنم که خیلی روشن است. همه آنهایی که گزیده شده‌اند آگاهانه یا ناآگاهانه، علت گزیدگی آنها باطنا و به طور ایدئولوژیک درهم شکستن یکی از مرزهای استثمار توسط مجاهدین و بالاخص شخص مسعود است. طاق بالا بلندتر ایدئولوژیکی ما را در این جریان با غرایز و لایه‌یی از رسوبات استثماری در اذهان آلوده شان حس کرده‌اند و لذا حق دارند که فغان و فریاد بردارند. والا به من بگویید که چه حرامی حلال شده؟ زن و مردی تصمیم به طلاق گرفته‌اند و آن گاه زن (یعنی من) خودش به مسعود پیشنهاد ازدواج کرده؟ خوب، شما را چه می شود و بر اساس کدام تحقیقات این همه برچسب زدید؟ دیدید که افکارتان تا کجا گندیده است؟ مگر این طلاق و ازدواج و ورود زن به رهبری مجاهدین کدام منافع اساسی شما را تهدید کرد و به زیر علامت سوال برد که این طور به فغان و فریاد آمده‌اید؟ چرا بر سر هیچ مسأله دیگری تا کنون این طور جیغ شما در نیامده بود و این طور هار و افسار گسیخته نشده بودید؟ … در همین رابطه وقتی با ورود زن به رأس رهبری مجاهدین دنیای جهل و استثمار و عقب‌ماندگی یک ضربه قاطع استراتژیکی دریافت می‌کند، معلوم است که سخت گزیده می‌شوند و هر چه را در قلبها و ضمایر طبقاتی و آلوده‌شان دارند به سر مسعود و ازدواج او با من تف می‌کنند که بسیار قابل فهم و قابل انتظار است. چرا؟ برای این که آنها علیرغم شعارهای رنگارنگی که می‌دهند، زن را بیش از یک اسباب و وسیله و کالا نمی‌بینند. کما این که در جریان اکاذیبی که به سمت سازمان سرازیر کردند نکته‌ای که خیلی جالب بود این بود که زن مجاهد خلق را آنها فقط یک وسیله می‌دیدند، وسیله‌ای که یکی پیشکش کرده و دیگری گرفته و گویی خودش عنصری بی‌اراده است و اصلا در این میان تصمیم گیرنده و مسئول نبوده است!»</blockquote>به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق در جریان همین تحولات شائبه‌های جنسیت‌گرایی و مردسالاری را مانع یگانگی و هم‌سویی با آرمان سازمانی و مبارزاتی خود تشخیص داد. پس از آن، سازمان مجاهدین گام‌های عملی و مشخصی را برای ریشه‌کن کردن تفکر مردسالاری در صفوف خود برداشت و نگاه جنسیت‌زده نسبت به زن را مانع بارز شدن انرژی‌ها و پتانسیل مبارزاتی‌اش در برابر حاکمیت آخوندها دانست. حاکمیتی که از نظر سازمان مجاهدین یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا به شمار می‌رود  و  ویژگی اصلی‌اش زن ستیزی است. از این منظر این مبارزه تنها زمانی می‌توانست امکان‌پذیر و نتیجه‌بخش باشد که شورشی بی‌محابا بر چنین تفکری را شامل شود. به این ترتیب مجاهدین می‌خواستند با این گام عملی، هم خود را نسبت به آسیب‌های پیش رو واکسینه کنند و هم تحقق اهداف مبارزاتی خود را تضمین نمایند. پس از این تحولات بود بود که زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران در نقش‌های بسیار کلیدی قرار گرفتند و نهایتاً به عنوان یک رویهٔ مصوب آرمانی و  تشکیلاتی، اغلب مسئولیت‌ها و  مواضع فرماندهی از میان زنان برگزیده شد؛ به طوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق این شورای مرکزی مجاهدین، تماما از زنان مجاهد تشکیل شده و در این سازمان هژمونی زنان حاکم است. مجاهدین این  مناسبات را در متن مبارزه انقلابی و رهاییبخش را سرچشمه داراییها و تواناییهای آرمانی ومبارزاتی خود و  موجب رهایی مردان در یک مسیر ضد استثماری، ضد ارتجاعی و ضد دیکتاتوری و برای پیروزی بردشمن زن ستیز و ضد بشری ضروری می‌شمارند. مجاهدین معتقدند که در پیکار طولانی و دشواری که برای رهایی ایران از چنگال دیکتاتوری آخوندی داشته‌‌اند و در عبور از میدان‌های دشوار رویارویی با دشمن، این انتخاب آرمانی و این مناسبات تشکیلاتی نتایجی درخشان داشته و تحت رهبری یگانه ساز مریم و مسعود رجوی استحکام و توانمندی سازمان را به عنوان نیروی اصلی مخالف و رزمنده در برابر رژیم آخوندی تضمین کرده است.


== کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک ==
== کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک ==

منوی ناوبری