کاربر:Sayfe/علاءالدین عترتی کوشالی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوان =علاءالدین عترتی کوشالی | | عنوان =علاءالدین عترتی کوشالی | ||
| عنوان ۲ = | | عنوان ۲ = | ||
| نام = | | نام =علاءالدین عترتی کوشالی | ||
| تصویر =علاءالدین عترتی کوشالی(حمید عترتی).JPG | | تصویر =علاءالدین عترتی کوشالی(حمید عترتی).JPG | ||
| اندازه تصویر =200 پیکسل | | اندازه تصویر =200 پیکسل | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
| زادگاه =لاهیجان | | زادگاه =لاهیجان | ||
| تاریخ مرگ = ۲ دی ۱۳۶۰ | | تاریخ مرگ = ۲ دی ۱۳۶۰ | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
| تابعیت = ایرانی | | تابعیت = ایرانی | ||
| تحصیلات = | | تحصیلات = | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
| سالهای فعالیت = ۱۳۵۷–۱۳۶۰ | | سالهای فعالیت = ۱۳۵۷–۱۳۶۰ | ||
| نقشهای برجسته = | | نقشهای برجسته = | ||
| تأثیرگذاران = اعضای سازمان مجاهدین | | تأثیرگذاران = اعضای سازمان مجاهدین | ||
| تأثیرپذیرفتگان = | | تأثیرپذیرفتگان = |
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۲۳
علاءالدین عترتی کوشالی علاءالدین عترتی کوشالی | |
---|---|
درگذشت | ۲ دی ۱۳۶۰ لاهیجان |
علت مرگ | تیرباران |
محل زندگی | لاهیجان |
ملیت | ایرانی |
تابعیت | ایرانی |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۷–۱۳۶۰ |
تأثیرگذاران | اعضای سازمان مجاهدین |
شهر خانگی | لاهیجان |
حزب سیاسی | سازمان مجاهدین خلق ایران |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
علاءالدین عترتی کوشالی(حمیدکوشالی) (زادهی ....، شهادت ۷ دی ۱۳۶۰)
صبح روز هفتم دیماه سال ۱۳۶۰ پاسداران جسد علاءالدین را به خانوادهاش تحویل دادند. چون در بین زندانیان محبوبیت داشت وی را بدون اطلاع سایر زندانیان برای اجرای حکم اعدام به جنگلهای اطراف زندان بردند. ابتدا چند تیر به پاهایش شلیک کردند و او را در همان حال رها کردند تا درد بکشد. پس از آن چند تیر به میان پاهایش شلیک کردند. اما وقتی پیکر علاءالدین را به پزشکقانونی تحویل دادند پزشکان متوجه شدند که جسد وی هنوز تکان میخورد.
علاءالدین یا حمید عترتی در میان کارگران کورهپزخانههای گیلان شناخته شده بود. چون هر وقت که به او نیاز داشتند وی هرچه که داشت را تقدیم آنها میکرد.
علاءالدین در سال ۱۳۶۰ دستگیر و به زندان رشت انتقال یافت.
یکی از همرزمان علاءالدین در رابطه با وی گفت:
وقتی علاء وارد بند ما شد، همه ما از خوشحالی از جا بلند شدیم. او در فاز سیاسی مسئول من بود و من نسبت به خصوصیات اخلاقی او آشنایی داشتم. در سختترین شرایط آستین بالا میزد و تضاد حل میکرد. همواره لبخند بر لبانش بود و روحیهاش کمنظیر بود. کارهای سخت را خودش انجام میداد و کارهای راحت را به ما میسپرد. در زندان آرام و قرار نداشت. با اینکه میدانست او را اعدام خواهند کرد ولی به این موضوع اهمیتی نمیداد. با بقیه همبندانش صحبت میکرد و به آنها روحیه میداد. در زندان بازیهای جمعی را به راه انداخت. تکاندهندهترین لحظه برای من زمانی بود که او را برای اعدام بردند. هیچ یک از ما از این موشضوع اطلاعی نداشتیم، ولی بعد از مدتی از این جنایت فجیع مطلع شدیم. با شنیدن این خبر بند بههم ریخت. همبندان وی برافروخته شده بودند و به مزدوران فحش و ناسزا میگفتند. سپس شروع به خواندن سرودهای سازمان کردیم. سرود شهادت و قسم را خواندیم. زندانبانها به بند آمدند و گفتند سردسته شما را کشتیم شما دارید سرود میخوانید؟ ما هم سرود را با صدای بلندتر خواندیم. بند خواهران مجاهد هم رو به روی ما بود، آنها هم نسبت به خبر شهادت علاءالدین بیاطلاع بودند. ولی وقتی صدای سرودهای ما را شنیدند فهمیدند که یکی از بچهها شهید شده و آنها هم شروع به خواندن سرود کردند و تمامی بند با فریادهای ما به لرزه در آمد.
علاءالدین با اینکه از چهرههای شناخته شده شهر ما بود ولی ذرهای شائبه مقام و خودپرستی در او دیده نمیشد. با اینکه قهرمانی نامدار در خطهی شمال بود و بازیهایش در تیمهای دارایی و پرسپولیس تهران و سپیدرود رشت و منتخب ایران، مورد توجه همه مردم گیلان قرار گرفته بود و همچنین کاندیدای سازمان مجاهدین خلق در گیلان بود، اما با تواضع و فروتنی بسیار، در میان مردم زحمتکش گیلان ظاهر میشد.
از دیگر خصوصیات بارز این قهرمان سرفراز قاطعیت و جدیت او در امر مبارزه برای سرنگونی رژیمهای شاه و شیخ بود. یکبار خواهرش به او گفته بود که علاء جان! مواظب باش آنها تو را میکشند. علاءالدین به خواهرش پاسخ داده بود مگر ما چند سال عمر میکنیم که آن را در زیر حاکمیت ظلم وستم بگذرانیم؟
علاءالدین اندکی قبل از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با مجاهد شهید عصمت شریعتی ازدواج کرده بود. اما بعد از اعدام کشتارهای وحشیانهی رژیم خمینی آرام و قرار نداشت و تمامی اوقاتش در خدمت دفاع از مردم ستمدیده وطنش بود و سرانجام در این مسیر جانش را فدا کرد.