کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمد خاتمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| زیرنویس = | | زیرنویس = | ||
}} | }} | ||
'''سید محمد خاتمی'''، (زاده ۱۳۲۲ | '''سید محمد خاتمی'''، (زاده ۱۳۲۲) در اردکان یزد به دنیا آمد. وی پس از اخذ دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشکده ادبیات اصفهان شد. محمد خاتمی لیسانس فلسفه غرب را از این دانشگاه گرفت. او دوره سربازی را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۹ در رشته علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. محمد خاتمی در همان سال وارد حوزه علمیه قم شد. محمد خاتمی در سال ۱۳۵۸در انتخابات مجلس به عنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی از اردکان یزد وارد مجلس شد.<ref name=":0">[https://www.hamshahrionline.ir/news/32245/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B2 زندگینامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین]</ref> محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام بود. [[روحالله خمینی]] او را در سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱ توسط خمینی به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شد. وی در اوج سانسور حکومتی علیه مطبوعات و نشر کتابها، وزارت ارشاد اسلامی را به عهده داشت. محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ وزیر فرهنگ در دولت خامنه ای بود. محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با شعار اصلاحات به ریاست جمهوری رسید و به مدت ۸ سال در این سمت باقی ماند. محمد خاتمی در دو دورهی ریاست جمهوریش، هیچ بهبوددی در معیشت و زندگی مردم ایجاد نکرد. سرکوب تظاهرات اعتراضات دانشجویی در سال ۱۳۷۸ در زمان ریاست او رخ داد. وی تظاهر کنندگان را اوباش و اشرار خواند و از سرکوب آنها حمایت کرد.<ref>کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت</ref> | ||
محمد خاتمی به رغم گفتمان اصلاح طلبی هر گونه تغییر در قانون اساسی را «خیانت» نامید و همواره پایبندی خود را به اصل ولایت فقیه که بن مایهی دیکتاتوری در ایران است، نشان داد. | |||
در | == زندگی محمد خاتمی == | ||
'''سید محمد خاتمی''' در سال ۱۳۲۲ در اردکان یزد به دنیا آمد. او در همین شهر به تحصیل پرداخت و پس از گرفتن دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشگاه اصفهان شد و با مدرک لیسانس فلسفه غرب فارغ التحصیل گشت. محمد خاتمی در سال ۱۳۴۹ با مدرک فوق لیسانس در رشتهی امور تربیتی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس وارد حوزهی علمیه گشت. وی پس از انقلاب به عنوان نماینده اردکان وارد مجلس شد. وی به عنوان یکی از عناصر فعال خط امامی از طرف خمینی به عنوان مدیر مسئول کیهان و دو سال بعد به عنوان وزیر ارشاد برگزیده شد. او از سال ۱۳۷۶ به مدت ۸ سال رئیس جمهور ایران بود. در دوران او موضوع اصلاحطلبی در ایران به اوج خود رسید اما در عمل تغییری در ساختار جمهوری اسلامی ایجاد نشد. محمد خاتمی بارها التزام عملی و قلبی خود را به ولایت فقیه اعلام کرد. پس از اتمام دوران ریاست جمهوری او در صحنهی سیاسی ایران حضور فعالی نداشت. وی دارای سه فرزند است. | |||
خاتمی | عمادالدین خاتمی، فرزند محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سالهاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دههی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزادههای محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند.فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج بهسر میبرند، در فرهنگ عامه به آقازادهها و ژنهای خوب معروف هستند.<ref>[https://iranglobal.info/node/73924 فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال]</ref> | ||
== مناصب محمد خاتمی == | |||
== | |||
* رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸. | * رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸. | ||
* نماینده اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۵۹. | * نماینده اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۵۹. | ||
خط ۵۸: | خط ۴۶: | ||
* عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵. | * عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵. | ||
* رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶. | * رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶. | ||
* رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.<ref name=":0" /> | * رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.<ref name=":0" /> | ||
== | == کارنامه سیاسی سید محمد خاتمی == | ||
=== محمد خاتمی وزیر ارشاد === | |||
سید محمد خاتمی تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و در سالهای اول حاکمیت [[روحالله خمینی]] نیز گمنام بود. محمد خاتمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸, به عنوان کاندید حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شد. ، محمد خاتمی در مجلس بهعنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته میشد. این جناح در زمینه ایدئولوژیک به مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی، نفی آزادیهای فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی به صدور انقلاب اسلامی خمینی اعتقاد داشتند. | |||
در سالهای اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود. | |||
محمد خاتمی در بیانات و نوشتههای خود در مجلس به سرعت خود را بهعنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلقالعنان خمینی به ثبت داد. هنگامی که روزنامهنگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، به رغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب روحانیت، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را بهعنوان نماینده خود، مسئول روزنامه کیهان کرد و در حکم او نوشت: | |||
«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم». | |||
سید محمد خاتمی در سال ۱۳۶۱ توسط خمینی بهعنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد به طور مستقیم از خمینی خط و خطوط سیاسی را دریافت میکرد. | |||
خاتمی در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور پس از تعطیل کردن کلیه نشریات غیر وابسته به جناحهای درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را برای روزنامههایی که توسط مقامهای رژیم ایران منتشر می شدند، مرسوم کرد. | |||
وزارت ارشاد خاتمی به اغلب فیلمهایی که در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمیداد. بسیاری از فیلمها سالها در آرشیو وزارت ارشاد بایگانی شدند. ضوابط مربوط به محدودیتهای حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلمها، در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال شد. | |||
در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقیدان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشنفکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقاید ناراضی بودند ایران را ترک کردند. وی همچنین به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاهها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان حکومت داشت. | |||
در دوران محمد خاتمی وزارت ارشاد علاوه بر فعالیت در درون ایران به ارگانی برای تبلیغات فرهنگی و اسلامی در خارج از کشور تبدیل شد. این ارگان عملا به نشر بنیادگرایی اسلامی و جذب عناصر مذهبی در سایر کشورها میپرداخت. همچنین اغلب مؤسسات فرهنگی در کشورهای مختلف به عنوان پوششی برای انجام عملیات تروریستی نیز استفاده میشدند. | |||
=== نقش محمد خاتمی در قتل عام ۶۷ === | |||
هنگام وقوع قتل عام ۶۷ محمد خاتمی وزیر فرهنگ ارشاد در دولت علی خامنه ای بود. وی از حکم قتل عام زندانیان سیاسی دفاع کرد. هنگامی که روزنامه آریا به نقش محمد خاتمی در این قتل عام اشاره کرد وی دستور توقیف آنرا صادر کرد. پس از آن روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ در این رابطه نوشت:<blockquote>«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود.»<ref>ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹</ref></blockquote>روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت: <blockquote>«مطلب فوقالذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».</blockquote> | |||
=== سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸ === | |||
وقایع ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر تهران گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی در مقام رئیس جمهور و ریاست شورای عالی امنیت ملی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد. او همچنین در سخنرانی خود در رابطه با وقایع ۱۸ تیر دانشجویان را آشوبگر، اشرار و فتنهگر توصیف کرد. | |||
فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ تصریح کرد که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورایعالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%DB%B1%DB%B6-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%9B-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B8-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B7%DB%B8-%D9%88-%D8%A7%D8%B9/ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی]</ref> | |||
فیروز آبادی در اینر رابطه میگوید: | |||
«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا میشود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا اینجوره قضیه کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و اینها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر میخواهید اینکار رو بکنید بایستی که من به آقای رئیسجمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه میخواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب میگوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار میخواهند بکنند بکنند ؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از همانجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۸ تیر تصمیمگیریاش اینجوری شد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8% اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | |||
وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، اعتراف کرد فاجعه در تبریز نیز عمیقتر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحتالشعاع آشوبهای بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش در مورد وقایع کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و میگوید: | |||
بهدنبال تصمیم محمد خاتمی و شورایعالی امنیت رژیم ایران مبنی برسرکوب شدید تظاهرکنندگان دبیر شورایعالی امنیت و معاون محمد خاتمی در این ارگان، گفت: | |||
«دیروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حرکت، هر کجا که باشد، با شدّت و قاطعیّت سرکوب خواهد شد، روزهای آینده دانشجویان و مردمی که در تظاهرات اخیر دستگیر شدهاند، محاکمه و بهعنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع برای دیگران درس عبرت باشد». | |||
روحانی تصریح کرد در سرکوب تظاهرکنندگان هیچ اختلاف نظری بین خامنهای و خاتمی وجود نداشته و خوشبختانه همهی ارکان نظام، همهی مسئولان، همهی قوا، بدون هیچگونه اختلاف نظر نسبت بهاین عناصر فرصتطلب اتفاقنظر دارند و قوّه قضاییه در روزهای آینده به وظیفهی قانونی و شرعی خود به خوبی عمل خواهد کرد. | |||
بهدنبال موضعگیریهای محمد خاتمی، روزنامهی هلندی الخمینداخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:<blockquote>«اگر هنوز تردیدی وجود داشت برروی اصلاح پذیری خاتمی، دیروز خود خاتمی این تردید را از میان برد و در یک سخنرانی در همدان اعلام کرد که تظاهرات دانشجویان یک اعلام جنگ علیه برنامههای خود خاتمی و توهینی بهسیستم نظام بوده است. او همچنین اضافه کرد که خود و دولتش را مأمور اجرای نظرات شخص بالاتر که همان رهبر مذهبی، خامنهای است، میداند. خاتمی بهدانشجویان پشت کرد. او قمار نمیکند و با این حال میبازد…»<ref name=":1">کمیسیون دانشگاهها - شورای ملی مقاومت ایران</ref></blockquote> | |||
== نقش محمد خاتمی در قتلهای زنجیرهای == | |||
[[پرونده:قتلهای زنجیرهای.JPG|جایگزین=چند تن از قربانیان قتلهای زنجیرهای|بندانگشتی|342x342پیکسل|چند تن از قربانیان قتلهای زنجیرهای]] | |||
در ابتدای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی تعداد زیادی از نویسندگان و فعالان سیاسی به قتل رسیدند. این قتلها به فرمان مقامات رده بالای حکومتی از جمله علی خامنهای ولی فقیه رژیم ایران انجام شد. مجریان این قتلها تعدادی ماموران رده بالای وزارت اطلاعات به فرماندهی سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات بودند. | |||
تعداد قربانیان این قتل ها که در طول چند سال به وقوع پیوست، به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی رسید. قتلهای زنجیرهای در اواخز سال ۱۳۷۷، هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر و همسرش در عرض ۲ ماه به صورت یک بحران جدی در جامعه مطرح شد. | |||
سعید امامی در ۵ بهمن سال ۱۳۷۷، بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانهها راه نیافت. | |||
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیهای اعلام کرد که سعید امامی در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کردهاست. | |||
این وقایع در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داد و او هیچ گونه واکنشی نسبت به آنها نشان نداد. بسیاری از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می دادند. اصلاح طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکیلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی همدیگر را متهم در دست داشتن در این قتلها کردند.<ref>[https://kayhan.london/fa/1395/07/27/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84-%D9%86 قتلهای زنجیرهای - سایت کیهان لندن]</ref> | |||
=== دفاع از ولایت مطلقه فقیه === | |||
محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها از اصل ولایت فقیه که تنها مانع برای پیشبرد اصلاحات در جمهوری اسلامی بود، دفاع کرد. او ولایت فقیه را ارادهی برتر و متصل به وحی توصیف نمود. خاتمی همچنین هرگونه تغییر در قانون اساسی را خیانت نامید. تغییر در قانون اساسی به منزله ی امکان تغییر در اصل ولایت فقیه بود. | |||
همچنین هیأت دولت به ریاست محمد خاتمی، آئین نامهی ترویج و توسعهی فرهنگ نماز را در تاریخ ۲ دی۱۳۷۶تصویب نمود که ابزاری برای کنترل بر امکان و ادارات دولتی در اجرای فرایض دینی بود. وی در تاریخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتیاز این موضوع را به رهبر داد و به این ترتیب کنترل اجرای شعائر دینی در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و بیمارستانهای آموزشی و واحدهای وابسته به آن، به دفاتر نمایندگی [[علی خامنهای]] در این اماکن سپرده شد.<ref>روزنامهی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷</ref> | |||
== سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی == | |||
[[پرونده:سرکوب زنان.JPG|جایگزین=سرکوب زنان ایران|بندانگشتی|370x370پیکسل|سرکوب زنان ایران]] | |||
محمد خاتمی کمی پیش از انتخاب به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۳۷۶ در رابطه زنان گفت: | |||
«یکی از اشتباهات بزرگ غرب مسأله آزادی زن بود که باعث گسستن خانواده شده است… ما نپنداریم که اجتماعیبودن یعنی اشتغال داشتن که خانهداری جزء مهمترین کارهاست» تلویزیون رژیم، ۴ خرداد ۸۰. | |||
محمد خاتمی در این خصوص اضافه میکند:<blockquote>«خود آنها هم پذیرفتهاند که این نگاه، مشکلاتی در جامعه بهخاطر سستکردن پایههای خانواده بوجود میآورد درحالی که همانطور که در اسلام آمده و در جامعهشناسی و علوم دیگر بر آن تاکیدشده، خانواده پایه و سلول اصلی اندام اجتماع است و اگر سست بشود جامعه سست میشود و این از مشکلات بزرگ جامعهی غربی است»<ref>رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶</ref></blockquote>وضعیت زنان طی ۴ سال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی بهبودی نیافت، بلکه در بسیاری زمینهها وخیمتر شد. محمد خاتمی هیچ زنی را وارد کابینه خود نکرد و در دوران او نیز تعداد زنان در مجلس ششم با مجلس پنج تفاوتی نداشت. | |||
سرکوب زنان در خیابانّها به جرم پوشش در دوران او همچنان با شدت دنبال میشد و هیچگونه تغییری در قانون اساسی در رابطه با مسائل زنان و نقض حقوق بشر آنها به عمل نیامد. | |||
پروفسور موریس دنبی کاپیتورن، نماینده ویژهی کمیسیون حقوق بشر مللمتحد، در گزارش میاندورهای خود بهمجمع عمومی ملل متحد در پائیز ۱۳۷۸ مینویسد: | |||
«زنان و اقلیتها کماکان در قانون و عمل بهطور جدی مورد تبعیض قرار میگیرند. نه قوهی مجریه و نه قوهی مقننه، نقش پیشتاز برای لغو موانع قانونی و اجتماعی در این زمینه را ایفا نکردهاند» | |||
در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی همچنان تصویب دستورالعملها و بخشنامهها و آییننامههای دولتی علیه حقوق زنان در مجلس یا هیأت دولت ادامه داشت. برخی از موارد آن در زیر آمده است: | |||
* کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو بهخارج از کشور را رد کرد و با اعزام دانشجویان دختر مخالفت کرد.<ref>تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷</ref> | |||
* ادارهی کل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبیران مرد در دبیرستانهای دخترانهی دولتی و غیرانتفاعی مناطق نوزده گانهی این شهر را ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت حضور معلمان مرد در دبیرستانهای دخترانه، در نشست رؤسای آموزشوپرورش مناطق نوزدهگانهی تهران اتخاذ شده است.<ref>گزارش میاندورهای نمایندهی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹</ref> | |||
براساس دستورالعمل شورای نظارت ادارهی کل آموزش و پرورش تهران، تدریس دبیران غیر همجنس در آموزشگاههای علمی آزاد زبان، غیرمجاز شمرده شد. به گزارش روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش تهران، حضور دبیران زن در کلاسهای پسران ۱۰ سال اکیداً ممنوع و حضور آقایان نیز در کلاسهای دختران مجاز نبود.<ref>مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸</ref> | |||
روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصویب تبصرهای راه را برای اجرای طرح انطباق امور اداری و فنی موسسههای پزشکی با موازین شرع مقدس یا جداسازی جنسیتی بیمارستانها هموار کرد. این قانون در حالی بود که تعداد زیادی از زنان و کودکان به دلیل کمبود پزشک جان خود را از دست میدادند<ref>رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref> | |||
حداقل سن برای ازدواچ دختران کماکان ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال توسط شورای نگهبان مجددا تایید شد.<ref>روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹</ref> | |||
سهیلا جلودار زاده عضو هیأت رئیسهی مجلس در فروردین ۱۳۷۷ اذعان کرد که هماکنون ازدواجهایی حتی در سن ۹ سال برای دختران حتی با مردانی ۹۰ سال رخ میدهد.<ref>روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷</ref> | |||
شورایعالی انقلاب فرهنگی که تحت ریاست محمد خاتمی است، پیوستن رژیم ایران بهکنوانسیون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعیض علیه زنان را رد کرد.<ref>ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹</ref> | |||
در | === سنگسار و اعدام در دوران محمد خاتمی === | ||
سنگسار به عنوان یکی از ضدانسانیترین مجازاتّها در رژیم ایران در دوران خاتمی نیز همچنان ادامه داشت و او هیچگونه تلاشی برای توقف آن انجام نداد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۱۰ زن یا بهسنگسار محکوم شدند. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت۱۳۸۰، یک زن ۳۵ ساله پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوین تهران سنگسار شد.<ref>روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref>[[پرونده:سنگسار زنان.JPG|جایگزین=سنگسار زنان در ایران|بندانگشتی|300x300پیکسل|سنگسار زنان در ایران]] | |||
به گزارش روزنامهی همبستگی، دیوانعالی کشور، حکم سنگسار یک زن ۳۸ ساله را مورد تأیید قرار داد.<ref>روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref> روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سهزن نگونبخت دیگر بهدست پاسداران بهطرز فجیعی سنگسار شدند. قربانیان این جنایت هولناک بهطور همزمان و همراه با سهمرد در میدان عمومی شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، دیوانعالی کشور حکم سنگسار زنی بهنام مریم را مورد تأیید قرار داد. وی همچنین به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸</ref> روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷، زن جوان ۲۰ سالهای در ایلام سنگسار شد، اما در غسالخانه بههوش آمد؛ او توسط پاسداران رژیم ایران دوباره دستگیر و به مراکز سرکوب منتقل شد.<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹</ref> | |||
=== خشونت سازمانیافته علیه زنان === | |||
=== خشونت علیه زنان در دوران محمد خاتمی === | |||
دهمچنین در همین دوران بالاترین مقامات رژیم ایران همچنان به ترویج سرکوب زنان میپرداختند در حالی که دولت هیچگونه واکنشی نسبت به آن نشان نمیداد. حسین موسوی تبریزی، یکی از روحانیون بلند پایه در رژیم ایران، توصیه کرد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد.<ref>روزنامه ایران، ۲۵ مهر ۱۳۷۹</ref> | |||
روز یکشنبه، ۱۱ دیماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران بهدلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و بهاتهام پوشیدن لباسهای غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاههای چند دقیقهای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه ایران خبر از پیدا شدن اجساد ۳۰ زن در پایتخت داد که پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته بودند. واکنش برخی روزنامهها در قبال این قتلهای زنجیرهای عملا مجرمانه و در راستای تأیید این قتلها بود. این روزنامهها از زبان بسیاری از مقامات کشور، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی نام میبردند.<ref>روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰</ref> | |||
این در حالی است که در جریان برخی افشاگریها مشخص شد آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، بهبهانه سرپرستی از دختران فراری، دهها دختر جوان را مورد سوءاستفادههای جنسی قرار داده بودند.<ref>روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸</ref> در اواسط دیماه ۱۳۷۹، در شعبهی اول دادگاه عمومی تهران، این بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شده بود. این مرکز در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران مجوز فعالیت به دست آورد. در این مرکز که ریاست آنرا حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران بر عهده داشت حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان که اغلب زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری میشدند. ماجرای این مرکز هنگامی علنی شد که برخی از مقامات این مرکز از جمله شکاری رئیس زندان رجایی شهر و منتظر مقدم به بیماری ایدز مبتلا شدند.<ref name=":2" /> | |||
=== بحران دختران فراری === | |||
یکی دیگر از بحرانهای ادامهدار در هشت سال ریاست خاتمی موضوع دختران فراری بود که هیچگونه اقدامی در راستای حل آن انجام نشد. بهگفتهی یک مقام رژیم ایران در اهواز، در دو ماههی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر که از خانه فراری بودهاند در این شهر دستگیر شدند. به گفتهی یک کارشناس روانشناسی بالینی که به ۵۰ تن از این دختران مشاوره داده است، مشکلات بچهها ریشهدار است. وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی وجود دارد. این مشکلات که خود موجب ناسازگاری و درگیری در خانوادههاست، یکی از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه میباشد. بنابرآمار غیررسمی، تعداد دختران فراری همیشه بیش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد این دختران در مقطع سنی راهنمایی هستند. یک پژوهشگر امور زنان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماههی اول سال جاری، ۷۹ مورد آن را دختران بهخود اختصاص میدهند. در تحقیقی که روی ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به کودکآزاری جسمی، ۳۳ درصد آزار روانی و ۶/۶ درصد به آزار جنسی در خانه اشاره کردهاند که این از عوامل فرار دختران است. بهگفتهی شهربانو امامی، نمایندهی مجلس از ارومیه، ۲۵ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارد که بیشتر آنها را دختران تشکیل میدهند. معضلات اجتماعی مانند پدیدهی فرار دختران و اعتیاد روزی دامن همه را خواهد گرفت.<ref>روزنامه دوران امروز، ۲۴ آبان ۱۳۷۹</ref> <ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا)، ۲۸ شهریور ۱۳۷۹</ref><ref>روزنامه رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹</ref> | |||
== | === وضعیت معیشتی مردم === | ||
تمهندس طاهری، نمایندهی سمنان، تغییرات شاخصهای مهم اقتصادی در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را که بر بقیهی بخشهای جامعه نیز اثر میگذارند، با استناد بهاسناد و ارقام سالهای ۱۳۷۶و ۷۹ بسیار فاجعهآمیز توصیف کرد. | |||
افزایش ۵/۷ درصدی نرخ تورم، افزایش بیکاری و حتی بیکار شدن عدهی زیادی از شاغلین، افزایش ۹/۳ درصدی بدهی دولت، علاوه بر مبلغ یازدهمیلیارد دلاری که بهصورت فاینانس گزارش شده است، افزایش ۹/۴۳ درصدی کسری بودجه و همزمان کاهش هزینههای عمرانی از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، بهموازات افزایش هزینههای جاری دولت به میزان ۱/۶۰ درصد، بخشی از این گزارش است که منجر به کاهش شدید قدرت خرید مردم و بیشتر شدن شکاف بین اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد و طبقهی مرفه، شده است.<ref name=":3">کمیسیون بهداشت، شورای ملی مقاومت ایران</ref> | |||
در همین گزارش در مورد وضعیت اقتصادی در دوران خاتمی آمده است در دوران خاتمی پنجاه درصد مردم کشور یعنی ۴/۳۰ میلیون نفر نمیتوانند مواد غذایی مورد نیاز سلولهای بدن خود را تأمین کنند و ۲۰ درصد یعنی ۱/۲۱ میلیون نفر حتی از سیر کردن شکم خود هم عاجزند.<ref>روزنامه رسالت، ۱۸ فروردین ۱۳۷۸</ref> | |||
طبق گزارش پنجمین کنگرهی تغذیهی ایران در شهریورماه سال۱۳۷۸، از چهارکودک ایرانی یککودک (معادل۶ میلیون کودک) دچار سوءتغذیه هستند و از هر ۶ زن ایرانی یکنفر (معادل ۵ میلیون نفر) دچار کمخونی ناشی از فقر آهن هستند و درنهایت از ۶ نوزاد ایرانی که متولد میشوند یکی از آنان دراثر فقر غذایی جان میسپارد.<ref name=":3" /> | |||
۱۵.۴ ۴/۱۵ درصد کودکان زیر ۵ سال ایران، یعنی ۸۰۰ هزارنفر دچار کوتاهقدی تغذیهای متوسط و شدید هستند و ۱۰.۹ درصد کودکان نیز از کموزنی متوسط و شدید رنج میبرند. عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیهی ناشی از آن، همانطورکه در مقدمه بهآنها اشاره شد، بیشمار بوده و راه را برای همهی نارساییها و بیماریها باز میکنند.<ref>معاون وزیر بهداشت - ایرنا، ۲۹ تیر ۱۳۷۹</ref> | |||
۵۴ درصد مرگومیر در کشور از آن نشأت میگیرد.<ref>معاون وزیر بهداشت - روزنامه جمهوی اسلامی، ۹ مرداد ۱۳۷۹</ref> هرسال حدود ۲۴ هزار کودک در ایران با عقبماندگی ذهنی به یکمیلیون و ۲۰۰ هزار معلول ذهنی موجود اضافه میشود. مشکلات کودکان معلول در طبقات مستضعف بسیار گستردهتر است. هرچه جامعه ازنظر فرهنگی، میزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امکانات پزشکی و تغذیه پایینتر باشد امکان تولد کودک معلول نیز بیشتر و جامعه ازنظر سلامت جسمانی و روانی آسیبپذیرتر بوده و بهحقوق انسانها لطمهی بیشتری خواهد رسید.<ref>روزنامه همشهری، ۱۲ آذر ۱۳۷۷</ref> عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیهی ناشی از آن، همانطورکه در مقدمه بهآنها اشاره شد، بیشمار بوده و راه را برای همهی نارساییها و بیماریها باز میکنند. به این دلیل است که دندان ۸۵ درصد دانشآموزان دورههای راهنمایی و متوسط پوسیده است و ۹۰ درصد از جمعیت کشور از بیماریهای لثه و پوسیدگی دندان رنج میبرند.<ref>روزنامه همشهری، ۵ دی ۱۳۷۷</ref> درحالیکه رئیسجمهور محمد خاتمی بهبستن قراردادهای تسلیحاتی ۷ میلیارد دلاری مبادرت میکند، فقر عمومی و بهداشتی بهحدی است که دولتش برای تعمیم مراکز بهداشت مناطق فقیرنشین شهری و روستایی، کمک بهکنترل و تنظیم خانواده، ارتقای وضعیت تغذیهی زنان باردار، شیرده و کودکان زیر ۲ سال، دست تکدی بهسوی بانک جهانی دراز کرده و در سال۱۳۹۷، برای اجرای این طرحها ۶۰۰ میلیون دلار از آن بانک دریافت میکند.<ref>روزنامه همشهری، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹</ref> | |||
=== قوانین کارگری در دوران محمد خاتمی === | |||
مدر دوران ریاست جمهوری خاتمی قوانین بسیاری در مورد کارگران ایران به تصویب رسید که اغلب ناقض حقوق آنان بود. | |||
یکی از بخشنامههای دولتی بخشنامهای به نام بخشنامهی قراردادها بود که منجر به از بین رفتن امنیت شغلی کارگران گشت واعتراضات بسیاری را در پی داشت.<ref>روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵</ref><ref>روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷</ref> | |||
با این وضعیت، اخراج کارگران در سراسر کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شد. به گفتهی روزنامهی سلام که بهعنوان سخنگوی خاتمی شناخته میشد، در صنایع فولاد اهواز، کارگران پیمانی را اخراج میکنند.<ref>روزنامه سلام، ۴ خرداد ۱۳۷۷</ref> | |||
۱۴۰۰ تن از کارگران پروژهای در پالایشگاه آبادان در قالب گروههای ۵۰ نفری در لیست اخراج قرار گرفتند<ref>روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷</ref> | |||
نزدیک به ۵ هزار کارگر در شش ماههی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهای صنعتی استان خراسان اخراج شدهاند. بیشتر آنها سابقهی کاری بیش از ۱۵ سال داشتند.<ref>روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷</ref> | |||
ادارهی | روابط عمومی ادارهی کار شیراز اعلام کرد که۴۶۰۰ کارگر این استان در شش ماههی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شدهاند. | ||
آذربایجان ـ در تبریز، کارگران آذربایجانشرقی با برپایی گردهمایی بزرگی مخالفت خود را با قراردادهای موقت کار که توسط دولت تعیین شده، اعلام کردند.<ref>روزنامه کار و کارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷</ref> | |||
به گفتهی علیرضا محجوب، رئیس خانهی کارگر، هماکنون ۲ میلیون نفر در بخشهای کوچک تولیدی و بدون حق بیمه و تأمین مشغول کار هستند.<ref>روزنامه کیهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷</ref> | |||
ایکی دیگر از قوانین ناقض حقوق کارگران در دوران محمد خاتمی قانونی بود که به موجب آن تمامی کارگاههایی که کمتر از ۱۰ کارگر داشتند از شمول قانون کار خارج میشدند و در نتیجه از هیچگونه مزایا یا امکاناتی بهره مند نبودند. | |||
حداقل | خدادادی، رئیس هیأت مدیرهی کانون شوراهای اسلامی کار کرمانشاه، با اعتراض بهاین طرح گفت که از مجموع ۸ هزار کارگاه موجود در استان، کارگاههایی که شمار کارگرانشان بیش از ۱۰ نفر است، ۳۵۰ واحد تولیدی هستند. این یعنی به خطرافتادن امنیت شغلی کارگران و اخراج جمعی آنان.<ref>روزنامه کار و کارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷</ref> با بالاگرفتن اعتراضات کارگران و فعالیتهای بینالمللی اپوزیسیون ایران در مجامع بینالمللی، تصویب این طرح مدتی مسکوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸ آنرا به تصویب رساند. با تصویب این قانون، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کارگر از حداقل حقوق بهرسمیت شناختهشدهی کارگری محروم شدند.<ref>رسانههای رژیم ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸ (به نقل از مسئولان وزارت کار)</ref> | ||
با تصویب این قانون، دیگر موضوعی به نام امنیت شغلی کارگران، معنی خود را بهطور کامل از دست داد و کابوس اخراج از واحدهای کار، در همه جا کارگران شریف میهن ما را تعقیب میکند و آنها را مجبور میکند که حتی ماهها بدون دریافت حقوق در شدیدترین شرایط کاری، به ضدانسانیترین شکل ممکن استثمار شوند. به گفتهی دبیرخانهی کارگر، در سهسال گذشته یعنی درست در زمان محمدخاتمی، ۸۰۰ هزار کارگر قراردادی، موقت و پیمانی بیشترین صدمات را از لحاظ عدم امنیت شغلی متحمل شدهاند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ فروردین ۱۳۸۰</ref><ref>روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷</ref> | |||
=== بیکاری در دوران محمد خاتمی === | |||
به گفتهی عبادی، معاون امور اقتصادی سازمان مدیریت و برنامهریزی ایران، نرخ بیکاری در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته به ۲/۱۴ درصد رسید. علیرضا محجوب، دبیر خانهی کارگر دراین دوران می گوید: از هر ۱۸ نفر که در سن شغلی هستند، تنها یک نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بیکاران نانآور خانواده هستند.<ref>خبرگزاری رژیم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰</ref> | |||
یک نمایندهی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…<ref>روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹</ref> | |||
=== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ === | |||
محمد خاتمی با انتقاد از جریانهای بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب میکنند، بر وفاداری اصلاحطلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنهای در برخورد با اعتراضات ستایش کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت: | |||
=== آموزش و اشتغال زنان | «جریانهای بیرون کشور، کوچکتر از آن هستند که بخواهند برنامهریزی کنند، اما میکوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد میکنند. به هر حال جوری وانمود میشود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری میتواند نقش اول و تعیینکننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضعگیری خود امواج مخرب سازمان دادهشده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنهای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref> | ||
=== آموزش و اشتغال زنان === | |||
در دوران محمد خاتمی در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصتهای شغلی زنان بهنحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفتند. | |||
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانشآموزان محروم از تحصیل را دختران در گروههای سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل میدهند و این نشاندهندهی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دورهی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref> | مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانشآموزان محروم از تحصیل را دختران در گروههای سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل میدهند و این نشاندهندهی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دورهی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.<ref>ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸</ref> | ||
در این دوران | |||
از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بیسواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref> | از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بیسواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.<ref>ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸</ref> | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۳: | ||
۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، خانهنشین میشوند و هیچ شغلی پیدا نمیکنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل میدهند.<ref>ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref> | ۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، خانهنشین میشوند و هیچ شغلی پیدا نمیکنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل میدهند.<ref>ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref> | ||
از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده میشود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بیکاری است. فرار دختران جوان از خانه بهمیزان ۳۰ درصد افزایش یافته است. سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانوادهها بهدلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره میدهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰ ریال خود را میفروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوختهی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا میشود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.<ref>هفتهنامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref> ۶/۱ میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آنها میمیرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰ | از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده میشود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بیکاری است. فرار دختران جوان از خانه بهمیزان ۳۰ درصد افزایش یافته است. سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانوادهها بهدلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره میدهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰ ریال خود را میفروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوختهی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا میشود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.<ref>هفتهنامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹</ref> ۶/۱ میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آنها میمیرند.<ref>روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰</ref> | ||
=== اعدام زنان در ملأ عام === | === اعدام زنان در ملأ عام === | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۴: | ||
بهگفتهی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه بهبخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیتها خودکشی است.<ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹</ref> | بهگفتهی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه بهبخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیتها خودکشی است.<ref>خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹</ref> | ||
== وضعیت بهداشت در دورهی محمد خاتمی == | |||
== وضعیت بهداشت در دورهی محمد خاتمی == | |||
=== آلودگی هوا === | === آلودگی هوا === | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۴۴: | ||
کمبود تختهای بیمارستانی، وضعیت اسفبار تختهای موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستانها و بهخصوص عدم دسترسی مردم بههمین تختها بهعلت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمرهی مردم است که با سخنرانی و حماسهسرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال بهمعاونت وزارت بهداشت، بهروزنامهی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نهتنها هیچوقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور بهتحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامهها براساس سلیقههای مختلف پیگیری میشود، حدود ۳۰ درصد تختهای بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکانهایی که از آنها بهعنوان بیمارستان استفاده میشود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیشاز ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آنها انجام و نیمهتمام رها شده است. علت آن را میتوان خالی بودن تختهای فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان بهزمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی بهآن اشاره میکند چیست. وجود یکسوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یکششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستانها و حداقلهای حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمیبهراه انداخته و چنان فشاری بهمسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر بهساختن بیمارستان اقدام میکنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه بهخاطر این که این پروژههای ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکانپذیر میکند. بههمین دلیل هم اکثر این طرحها نیمهکاره رها میشوند.<ref name=":3" /> | کمبود تختهای بیمارستانی، وضعیت اسفبار تختهای موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستانها و بهخصوص عدم دسترسی مردم بههمین تختها بهعلت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمرهی مردم است که با سخنرانی و حماسهسرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال بهمعاونت وزارت بهداشت، بهروزنامهی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نهتنها هیچوقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور بهتحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامهها براساس سلیقههای مختلف پیگیری میشود، حدود ۳۰ درصد تختهای بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکانهایی که از آنها بهعنوان بیمارستان استفاده میشود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیشاز ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آنها انجام و نیمهتمام رها شده است. علت آن را میتوان خالی بودن تختهای فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان بهزمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی بهآن اشاره میکند چیست. وجود یکسوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یکششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستانها و حداقلهای حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمیبهراه انداخته و چنان فشاری بهمسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر بهساختن بیمارستان اقدام میکنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه بهخاطر این که این پروژههای ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکانپذیر میکند. بههمین دلیل هم اکثر این طرحها نیمهکاره رها میشوند.<ref name=":3" /> | ||
== | == ب == | ||
== کارنامهی رفرم سیاسی محمد خاتمی == | == کارنامهی رفرم سیاسی محمد خاتمی == |
نسخهٔ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۱
شناسنامه | |
---|---|
زادروز | ۱۳۲۲ |
زادگاه | اردکان، ایران |
فرزندان | عماد، لیلا، نرگس |
دین | اسلام |
اطلاعات سیاسی | |
سمتهای پیشین | وزیر فرهنگ و ارشاد، رئیس جمهور (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) |
سید محمد خاتمی، (زاده ۱۳۲۲) در اردکان یزد به دنیا آمد. وی پس از اخذ دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشکده ادبیات اصفهان شد. محمد خاتمی لیسانس فلسفه غرب را از این دانشگاه گرفت. او دوره سربازی را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۹ در رشته علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. محمد خاتمی در همان سال وارد حوزه علمیه قم شد. محمد خاتمی در سال ۱۳۵۸در انتخابات مجلس به عنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی از اردکان یزد وارد مجلس شد.[۱] محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام بود. روحالله خمینی او را در سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱ توسط خمینی به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شد. وی در اوج سانسور حکومتی علیه مطبوعات و نشر کتابها، وزارت ارشاد اسلامی را به عهده داشت. محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ وزیر فرهنگ در دولت خامنه ای بود. محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با شعار اصلاحات به ریاست جمهوری رسید و به مدت ۸ سال در این سمت باقی ماند. محمد خاتمی در دو دورهی ریاست جمهوریش، هیچ بهبوددی در معیشت و زندگی مردم ایجاد نکرد. سرکوب تظاهرات اعتراضات دانشجویی در سال ۱۳۷۸ در زمان ریاست او رخ داد. وی تظاهر کنندگان را اوباش و اشرار خواند و از سرکوب آنها حمایت کرد.[۲]
محمد خاتمی به رغم گفتمان اصلاح طلبی هر گونه تغییر در قانون اساسی را «خیانت» نامید و همواره پایبندی خود را به اصل ولایت فقیه که بن مایهی دیکتاتوری در ایران است، نشان داد.
زندگی محمد خاتمی
سید محمد خاتمی در سال ۱۳۲۲ در اردکان یزد به دنیا آمد. او در همین شهر به تحصیل پرداخت و پس از گرفتن دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشگاه اصفهان شد و با مدرک لیسانس فلسفه غرب فارغ التحصیل گشت. محمد خاتمی در سال ۱۳۴۹ با مدرک فوق لیسانس در رشتهی امور تربیتی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس وارد حوزهی علمیه گشت. وی پس از انقلاب به عنوان نماینده اردکان وارد مجلس شد. وی به عنوان یکی از عناصر فعال خط امامی از طرف خمینی به عنوان مدیر مسئول کیهان و دو سال بعد به عنوان وزیر ارشاد برگزیده شد. او از سال ۱۳۷۶ به مدت ۸ سال رئیس جمهور ایران بود. در دوران او موضوع اصلاحطلبی در ایران به اوج خود رسید اما در عمل تغییری در ساختار جمهوری اسلامی ایجاد نشد. محمد خاتمی بارها التزام عملی و قلبی خود را به ولایت فقیه اعلام کرد. پس از اتمام دوران ریاست جمهوری او در صحنهی سیاسی ایران حضور فعالی نداشت. وی دارای سه فرزند است.
عمادالدین خاتمی، فرزند محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سالهاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دههی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزادههای محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند.فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج بهسر میبرند، در فرهنگ عامه به آقازادهها و ژنهای خوب معروف هستند.[۳]
مناصب محمد خاتمی
- رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
- نماینده اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۵۹.
- سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
- مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
- آغاز تدریس در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
- عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.
- رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
- رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.[۱]
کارنامه سیاسی سید محمد خاتمی
محمد خاتمی وزیر ارشاد
سید محمد خاتمی تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و در سالهای اول حاکمیت روحالله خمینی نیز گمنام بود. محمد خاتمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸, به عنوان کاندید حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شد. ، محمد خاتمی در مجلس بهعنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته میشد. این جناح در زمینه ایدئولوژیک به مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی، نفی آزادیهای فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی به صدور انقلاب اسلامی خمینی اعتقاد داشتند.
در سالهای اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود.
محمد خاتمی در بیانات و نوشتههای خود در مجلس به سرعت خود را بهعنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلقالعنان خمینی به ثبت داد. هنگامی که روزنامهنگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، به رغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب روحانیت، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را بهعنوان نماینده خود، مسئول روزنامه کیهان کرد و در حکم او نوشت:
«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».
سید محمد خاتمی در سال ۱۳۶۱ توسط خمینی بهعنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد به طور مستقیم از خمینی خط و خطوط سیاسی را دریافت میکرد.
خاتمی در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور پس از تعطیل کردن کلیه نشریات غیر وابسته به جناحهای درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را برای روزنامههایی که توسط مقامهای رژیم ایران منتشر می شدند، مرسوم کرد.
وزارت ارشاد خاتمی به اغلب فیلمهایی که در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمیداد. بسیاری از فیلمها سالها در آرشیو وزارت ارشاد بایگانی شدند. ضوابط مربوط به محدودیتهای حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلمها، در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال شد.
در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقیدان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشنفکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقاید ناراضی بودند ایران را ترک کردند. وی همچنین به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاهها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان حکومت داشت.
در دوران محمد خاتمی وزارت ارشاد علاوه بر فعالیت در درون ایران به ارگانی برای تبلیغات فرهنگی و اسلامی در خارج از کشور تبدیل شد. این ارگان عملا به نشر بنیادگرایی اسلامی و جذب عناصر مذهبی در سایر کشورها میپرداخت. همچنین اغلب مؤسسات فرهنگی در کشورهای مختلف به عنوان پوششی برای انجام عملیات تروریستی نیز استفاده میشدند.
نقش محمد خاتمی در قتل عام ۶۷
هنگام وقوع قتل عام ۶۷ محمد خاتمی وزیر فرهنگ ارشاد در دولت علی خامنه ای بود. وی از حکم قتل عام زندانیان سیاسی دفاع کرد. هنگامی که روزنامه آریا به نقش محمد خاتمی در این قتل عام اشاره کرد وی دستور توقیف آنرا صادر کرد. پس از آن روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ در این رابطه نوشت:
«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود.»[۴]
روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت:
«مطلب فوقالذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».
سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸
وقایع ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر تهران گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی در مقام رئیس جمهور و ریاست شورای عالی امنیت ملی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد. او همچنین در سخنرانی خود در رابطه با وقایع ۱۸ تیر دانشجویان را آشوبگر، اشرار و فتنهگر توصیف کرد.
فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ تصریح کرد که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورایعالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود.[۵]
فیروز آبادی در اینر رابطه میگوید:
«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا میشود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا اینجوره قضیه کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و اینها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر میخواهید اینکار رو بکنید بایستی که من به آقای رئیسجمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه میخواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب میگوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار میخواهند بکنند بکنند ؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از همانجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۸ تیر تصمیمگیریاش اینجوری شد».[۶]
وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، اعتراف کرد فاجعه در تبریز نیز عمیقتر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحتالشعاع آشوبهای بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش در مورد وقایع کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و میگوید:
بهدنبال تصمیم محمد خاتمی و شورایعالی امنیت رژیم ایران مبنی برسرکوب شدید تظاهرکنندگان دبیر شورایعالی امنیت و معاون محمد خاتمی در این ارگان، گفت:
«دیروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حرکت، هر کجا که باشد، با شدّت و قاطعیّت سرکوب خواهد شد، روزهای آینده دانشجویان و مردمی که در تظاهرات اخیر دستگیر شدهاند، محاکمه و بهعنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع برای دیگران درس عبرت باشد».
روحانی تصریح کرد در سرکوب تظاهرکنندگان هیچ اختلاف نظری بین خامنهای و خاتمی وجود نداشته و خوشبختانه همهی ارکان نظام، همهی مسئولان، همهی قوا، بدون هیچگونه اختلاف نظر نسبت بهاین عناصر فرصتطلب اتفاقنظر دارند و قوّه قضاییه در روزهای آینده به وظیفهی قانونی و شرعی خود به خوبی عمل خواهد کرد.
بهدنبال موضعگیریهای محمد خاتمی، روزنامهی هلندی الخمینداخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:
«اگر هنوز تردیدی وجود داشت برروی اصلاح پذیری خاتمی، دیروز خود خاتمی این تردید را از میان برد و در یک سخنرانی در همدان اعلام کرد که تظاهرات دانشجویان یک اعلام جنگ علیه برنامههای خود خاتمی و توهینی بهسیستم نظام بوده است. او همچنین اضافه کرد که خود و دولتش را مأمور اجرای نظرات شخص بالاتر که همان رهبر مذهبی، خامنهای است، میداند. خاتمی بهدانشجویان پشت کرد. او قمار نمیکند و با این حال میبازد…»[۷]
نقش محمد خاتمی در قتلهای زنجیرهای
در ابتدای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی تعداد زیادی از نویسندگان و فعالان سیاسی به قتل رسیدند. این قتلها به فرمان مقامات رده بالای حکومتی از جمله علی خامنهای ولی فقیه رژیم ایران انجام شد. مجریان این قتلها تعدادی ماموران رده بالای وزارت اطلاعات به فرماندهی سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات بودند.
تعداد قربانیان این قتل ها که در طول چند سال به وقوع پیوست، به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی رسید. قتلهای زنجیرهای در اواخز سال ۱۳۷۷، هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر و همسرش در عرض ۲ ماه به صورت یک بحران جدی در جامعه مطرح شد.
سعید امامی در ۵ بهمن سال ۱۳۷۷، بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانهها راه نیافت.
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیهای اعلام کرد که سعید امامی در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کردهاست.
این وقایع در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داد و او هیچ گونه واکنشی نسبت به آنها نشان نداد. بسیاری از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می دادند. اصلاح طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکیلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی همدیگر را متهم در دست داشتن در این قتلها کردند.[۸]
دفاع از ولایت مطلقه فقیه
محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها از اصل ولایت فقیه که تنها مانع برای پیشبرد اصلاحات در جمهوری اسلامی بود، دفاع کرد. او ولایت فقیه را ارادهی برتر و متصل به وحی توصیف نمود. خاتمی همچنین هرگونه تغییر در قانون اساسی را خیانت نامید. تغییر در قانون اساسی به منزله ی امکان تغییر در اصل ولایت فقیه بود.
همچنین هیأت دولت به ریاست محمد خاتمی، آئین نامهی ترویج و توسعهی فرهنگ نماز را در تاریخ ۲ دی۱۳۷۶تصویب نمود که ابزاری برای کنترل بر امکان و ادارات دولتی در اجرای فرایض دینی بود. وی در تاریخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتیاز این موضوع را به رهبر داد و به این ترتیب کنترل اجرای شعائر دینی در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و بیمارستانهای آموزشی و واحدهای وابسته به آن، به دفاتر نمایندگی علی خامنهای در این اماکن سپرده شد.[۹]
سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی
محمد خاتمی کمی پیش از انتخاب به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۳۷۶ در رابطه زنان گفت:
«یکی از اشتباهات بزرگ غرب مسأله آزادی زن بود که باعث گسستن خانواده شده است… ما نپنداریم که اجتماعیبودن یعنی اشتغال داشتن که خانهداری جزء مهمترین کارهاست» تلویزیون رژیم، ۴ خرداد ۸۰.
محمد خاتمی در این خصوص اضافه میکند:
«خود آنها هم پذیرفتهاند که این نگاه، مشکلاتی در جامعه بهخاطر سستکردن پایههای خانواده بوجود میآورد درحالی که همانطور که در اسلام آمده و در جامعهشناسی و علوم دیگر بر آن تاکیدشده، خانواده پایه و سلول اصلی اندام اجتماع است و اگر سست بشود جامعه سست میشود و این از مشکلات بزرگ جامعهی غربی است»[۱۰]
وضعیت زنان طی ۴ سال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی بهبودی نیافت، بلکه در بسیاری زمینهها وخیمتر شد. محمد خاتمی هیچ زنی را وارد کابینه خود نکرد و در دوران او نیز تعداد زنان در مجلس ششم با مجلس پنج تفاوتی نداشت.
سرکوب زنان در خیابانّها به جرم پوشش در دوران او همچنان با شدت دنبال میشد و هیچگونه تغییری در قانون اساسی در رابطه با مسائل زنان و نقض حقوق بشر آنها به عمل نیامد.
پروفسور موریس دنبی کاپیتورن، نماینده ویژهی کمیسیون حقوق بشر مللمتحد، در گزارش میاندورهای خود بهمجمع عمومی ملل متحد در پائیز ۱۳۷۸ مینویسد:
«زنان و اقلیتها کماکان در قانون و عمل بهطور جدی مورد تبعیض قرار میگیرند. نه قوهی مجریه و نه قوهی مقننه، نقش پیشتاز برای لغو موانع قانونی و اجتماعی در این زمینه را ایفا نکردهاند»
در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی همچنان تصویب دستورالعملها و بخشنامهها و آییننامههای دولتی علیه حقوق زنان در مجلس یا هیأت دولت ادامه داشت. برخی از موارد آن در زیر آمده است:
- کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو بهخارج از کشور را رد کرد و با اعزام دانشجویان دختر مخالفت کرد.[۱۱]
- ادارهی کل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبیران مرد در دبیرستانهای دخترانهی دولتی و غیرانتفاعی مناطق نوزده گانهی این شهر را ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت حضور معلمان مرد در دبیرستانهای دخترانه، در نشست رؤسای آموزشوپرورش مناطق نوزدهگانهی تهران اتخاذ شده است.[۱۲]
براساس دستورالعمل شورای نظارت ادارهی کل آموزش و پرورش تهران، تدریس دبیران غیر همجنس در آموزشگاههای علمی آزاد زبان، غیرمجاز شمرده شد. به گزارش روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش تهران، حضور دبیران زن در کلاسهای پسران ۱۰ سال اکیداً ممنوع و حضور آقایان نیز در کلاسهای دختران مجاز نبود.[۱۳]
روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصویب تبصرهای راه را برای اجرای طرح انطباق امور اداری و فنی موسسههای پزشکی با موازین شرع مقدس یا جداسازی جنسیتی بیمارستانها هموار کرد. این قانون در حالی بود که تعداد زیادی از زنان و کودکان به دلیل کمبود پزشک جان خود را از دست میدادند[۱۴]
حداقل سن برای ازدواچ دختران کماکان ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال توسط شورای نگهبان مجددا تایید شد.[۱۵]
سهیلا جلودار زاده عضو هیأت رئیسهی مجلس در فروردین ۱۳۷۷ اذعان کرد که هماکنون ازدواجهایی حتی در سن ۹ سال برای دختران حتی با مردانی ۹۰ سال رخ میدهد.[۱۶]
شورایعالی انقلاب فرهنگی که تحت ریاست محمد خاتمی است، پیوستن رژیم ایران بهکنوانسیون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعیض علیه زنان را رد کرد.[۱۷]
سنگسار و اعدام در دوران محمد خاتمی
سنگسار به عنوان یکی از ضدانسانیترین مجازاتّها در رژیم ایران در دوران خاتمی نیز همچنان ادامه داشت و او هیچگونه تلاشی برای توقف آن انجام نداد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۱۰ زن یا بهسنگسار محکوم شدند. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت۱۳۸۰، یک زن ۳۵ ساله پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوین تهران سنگسار شد.[۱۸]
به گزارش روزنامهی همبستگی، دیوانعالی کشور، حکم سنگسار یک زن ۳۸ ساله را مورد تأیید قرار داد.[۱۹] روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سهزن نگونبخت دیگر بهدست پاسداران بهطرز فجیعی سنگسار شدند. قربانیان این جنایت هولناک بهطور همزمان و همراه با سهمرد در میدان عمومی شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، دیوانعالی کشور حکم سنگسار زنی بهنام مریم را مورد تأیید قرار داد. وی همچنین به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.[۲۰] روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷، زن جوان ۲۰ سالهای در ایلام سنگسار شد، اما در غسالخانه بههوش آمد؛ او توسط پاسداران رژیم ایران دوباره دستگیر و به مراکز سرکوب منتقل شد.[۲۱]
خشونت سازمانیافته علیه زنان
خشونت علیه زنان در دوران محمد خاتمی
دهمچنین در همین دوران بالاترین مقامات رژیم ایران همچنان به ترویج سرکوب زنان میپرداختند در حالی که دولت هیچگونه واکنشی نسبت به آن نشان نمیداد. حسین موسوی تبریزی، یکی از روحانیون بلند پایه در رژیم ایران، توصیه کرد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد.[۲۲]
روز یکشنبه، ۱۱ دیماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران بهدلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و بهاتهام پوشیدن لباسهای غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاههای چند دقیقهای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه ایران خبر از پیدا شدن اجساد ۳۰ زن در پایتخت داد که پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته بودند. واکنش برخی روزنامهها در قبال این قتلهای زنجیرهای عملا مجرمانه و در راستای تأیید این قتلها بود. این روزنامهها از زبان بسیاری از مقامات کشور، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی نام میبردند.[۲۳]
این در حالی است که در جریان برخی افشاگریها مشخص شد آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، بهبهانه سرپرستی از دختران فراری، دهها دختر جوان را مورد سوءاستفادههای جنسی قرار داده بودند.[۲۴] در اواسط دیماه ۱۳۷۹، در شعبهی اول دادگاه عمومی تهران، این بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شده بود. این مرکز در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران مجوز فعالیت به دست آورد. در این مرکز که ریاست آنرا حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران بر عهده داشت حدود ۳۷ تا ۳۸ دختر جوان که اغلب زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری میشدند. ماجرای این مرکز هنگامی علنی شد که برخی از مقامات این مرکز از جمله شکاری رئیس زندان رجایی شهر و منتظر مقدم به بیماری ایدز مبتلا شدند.[۲۵]
بحران دختران فراری
یکی دیگر از بحرانهای ادامهدار در هشت سال ریاست خاتمی موضوع دختران فراری بود که هیچگونه اقدامی در راستای حل آن انجام نشد. بهگفتهی یک مقام رژیم ایران در اهواز، در دو ماههی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر که از خانه فراری بودهاند در این شهر دستگیر شدند. به گفتهی یک کارشناس روانشناسی بالینی که به ۵۰ تن از این دختران مشاوره داده است، مشکلات بچهها ریشهدار است. وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی وجود دارد. این مشکلات که خود موجب ناسازگاری و درگیری در خانوادههاست، یکی از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه میباشد. بنابرآمار غیررسمی، تعداد دختران فراری همیشه بیش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد این دختران در مقطع سنی راهنمایی هستند. یک پژوهشگر امور زنان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماههی اول سال جاری، ۷۹ مورد آن را دختران بهخود اختصاص میدهند. در تحقیقی که روی ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به کودکآزاری جسمی، ۳۳ درصد آزار روانی و ۶/۶ درصد به آزار جنسی در خانه اشاره کردهاند که این از عوامل فرار دختران است. بهگفتهی شهربانو امامی، نمایندهی مجلس از ارومیه، ۲۵ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارد که بیشتر آنها را دختران تشکیل میدهند. معضلات اجتماعی مانند پدیدهی فرار دختران و اعتیاد روزی دامن همه را خواهد گرفت.[۲۶] [۲۷][۲۸]
وضعیت معیشتی مردم
تمهندس طاهری، نمایندهی سمنان، تغییرات شاخصهای مهم اقتصادی در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را که بر بقیهی بخشهای جامعه نیز اثر میگذارند، با استناد بهاسناد و ارقام سالهای ۱۳۷۶و ۷۹ بسیار فاجعهآمیز توصیف کرد.
افزایش ۵/۷ درصدی نرخ تورم، افزایش بیکاری و حتی بیکار شدن عدهی زیادی از شاغلین، افزایش ۹/۳ درصدی بدهی دولت، علاوه بر مبلغ یازدهمیلیارد دلاری که بهصورت فاینانس گزارش شده است، افزایش ۹/۴۳ درصدی کسری بودجه و همزمان کاهش هزینههای عمرانی از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، بهموازات افزایش هزینههای جاری دولت به میزان ۱/۶۰ درصد، بخشی از این گزارش است که منجر به کاهش شدید قدرت خرید مردم و بیشتر شدن شکاف بین اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد و طبقهی مرفه، شده است.[۲۹]
در همین گزارش در مورد وضعیت اقتصادی در دوران خاتمی آمده است در دوران خاتمی پنجاه درصد مردم کشور یعنی ۴/۳۰ میلیون نفر نمیتوانند مواد غذایی مورد نیاز سلولهای بدن خود را تأمین کنند و ۲۰ درصد یعنی ۱/۲۱ میلیون نفر حتی از سیر کردن شکم خود هم عاجزند.[۳۰]
طبق گزارش پنجمین کنگرهی تغذیهی ایران در شهریورماه سال۱۳۷۸، از چهارکودک ایرانی یککودک (معادل۶ میلیون کودک) دچار سوءتغذیه هستند و از هر ۶ زن ایرانی یکنفر (معادل ۵ میلیون نفر) دچار کمخونی ناشی از فقر آهن هستند و درنهایت از ۶ نوزاد ایرانی که متولد میشوند یکی از آنان دراثر فقر غذایی جان میسپارد.[۲۹]
۱۵.۴ ۴/۱۵ درصد کودکان زیر ۵ سال ایران، یعنی ۸۰۰ هزارنفر دچار کوتاهقدی تغذیهای متوسط و شدید هستند و ۱۰.۹ درصد کودکان نیز از کموزنی متوسط و شدید رنج میبرند. عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیهی ناشی از آن، همانطورکه در مقدمه بهآنها اشاره شد، بیشمار بوده و راه را برای همهی نارساییها و بیماریها باز میکنند.[۳۱]
۵۴ درصد مرگومیر در کشور از آن نشأت میگیرد.[۳۲] هرسال حدود ۲۴ هزار کودک در ایران با عقبماندگی ذهنی به یکمیلیون و ۲۰۰ هزار معلول ذهنی موجود اضافه میشود. مشکلات کودکان معلول در طبقات مستضعف بسیار گستردهتر است. هرچه جامعه ازنظر فرهنگی، میزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امکانات پزشکی و تغذیه پایینتر باشد امکان تولد کودک معلول نیز بیشتر و جامعه ازنظر سلامت جسمانی و روانی آسیبپذیرتر بوده و بهحقوق انسانها لطمهی بیشتری خواهد رسید.[۳۳] عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیهی ناشی از آن، همانطورکه در مقدمه بهآنها اشاره شد، بیشمار بوده و راه را برای همهی نارساییها و بیماریها باز میکنند. به این دلیل است که دندان ۸۵ درصد دانشآموزان دورههای راهنمایی و متوسط پوسیده است و ۹۰ درصد از جمعیت کشور از بیماریهای لثه و پوسیدگی دندان رنج میبرند.[۳۴] درحالیکه رئیسجمهور محمد خاتمی بهبستن قراردادهای تسلیحاتی ۷ میلیارد دلاری مبادرت میکند، فقر عمومی و بهداشتی بهحدی است که دولتش برای تعمیم مراکز بهداشت مناطق فقیرنشین شهری و روستایی، کمک بهکنترل و تنظیم خانواده، ارتقای وضعیت تغذیهی زنان باردار، شیرده و کودکان زیر ۲ سال، دست تکدی بهسوی بانک جهانی دراز کرده و در سال۱۳۹۷، برای اجرای این طرحها ۶۰۰ میلیون دلار از آن بانک دریافت میکند.[۳۵]
قوانین کارگری در دوران محمد خاتمی
مدر دوران ریاست جمهوری خاتمی قوانین بسیاری در مورد کارگران ایران به تصویب رسید که اغلب ناقض حقوق آنان بود.
یکی از بخشنامههای دولتی بخشنامهای به نام بخشنامهی قراردادها بود که منجر به از بین رفتن امنیت شغلی کارگران گشت واعتراضات بسیاری را در پی داشت.[۳۶][۳۷]
با این وضعیت، اخراج کارگران در سراسر کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شد. به گفتهی روزنامهی سلام که بهعنوان سخنگوی خاتمی شناخته میشد، در صنایع فولاد اهواز، کارگران پیمانی را اخراج میکنند.[۳۸]
۱۴۰۰ تن از کارگران پروژهای در پالایشگاه آبادان در قالب گروههای ۵۰ نفری در لیست اخراج قرار گرفتند[۳۹]
نزدیک به ۵ هزار کارگر در شش ماههی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهای صنعتی استان خراسان اخراج شدهاند. بیشتر آنها سابقهی کاری بیش از ۱۵ سال داشتند.[۴۰]
روابط عمومی ادارهی کار شیراز اعلام کرد که۴۶۰۰ کارگر این استان در شش ماههی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شدهاند.
آذربایجان ـ در تبریز، کارگران آذربایجانشرقی با برپایی گردهمایی بزرگی مخالفت خود را با قراردادهای موقت کار که توسط دولت تعیین شده، اعلام کردند.[۴۱]
به گفتهی علیرضا محجوب، رئیس خانهی کارگر، هماکنون ۲ میلیون نفر در بخشهای کوچک تولیدی و بدون حق بیمه و تأمین مشغول کار هستند.[۴۲]
ایکی دیگر از قوانین ناقض حقوق کارگران در دوران محمد خاتمی قانونی بود که به موجب آن تمامی کارگاههایی که کمتر از ۱۰ کارگر داشتند از شمول قانون کار خارج میشدند و در نتیجه از هیچگونه مزایا یا امکاناتی بهره مند نبودند.
خدادادی، رئیس هیأت مدیرهی کانون شوراهای اسلامی کار کرمانشاه، با اعتراض بهاین طرح گفت که از مجموع ۸ هزار کارگاه موجود در استان، کارگاههایی که شمار کارگرانشان بیش از ۱۰ نفر است، ۳۵۰ واحد تولیدی هستند. این یعنی به خطرافتادن امنیت شغلی کارگران و اخراج جمعی آنان.[۴۳] با بالاگرفتن اعتراضات کارگران و فعالیتهای بینالمللی اپوزیسیون ایران در مجامع بینالمللی، تصویب این طرح مدتی مسکوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸ آنرا به تصویب رساند. با تصویب این قانون، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کارگر از حداقل حقوق بهرسمیت شناختهشدهی کارگری محروم شدند.[۴۴]
با تصویب این قانون، دیگر موضوعی به نام امنیت شغلی کارگران، معنی خود را بهطور کامل از دست داد و کابوس اخراج از واحدهای کار، در همه جا کارگران شریف میهن ما را تعقیب میکند و آنها را مجبور میکند که حتی ماهها بدون دریافت حقوق در شدیدترین شرایط کاری، به ضدانسانیترین شکل ممکن استثمار شوند. به گفتهی دبیرخانهی کارگر، در سهسال گذشته یعنی درست در زمان محمدخاتمی، ۸۰۰ هزار کارگر قراردادی، موقت و پیمانی بیشترین صدمات را از لحاظ عدم امنیت شغلی متحمل شدهاند.[۴۵][۴۶]
بیکاری در دوران محمد خاتمی
به گفتهی عبادی، معاون امور اقتصادی سازمان مدیریت و برنامهریزی ایران، نرخ بیکاری در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته به ۲/۱۴ درصد رسید. علیرضا محجوب، دبیر خانهی کارگر دراین دوران می گوید: از هر ۱۸ نفر که در سن شغلی هستند، تنها یک نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بیکاران نانآور خانواده هستند.[۴۷]
یک نمایندهی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…[۴۸]
حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸
محمد خاتمی با انتقاد از جریانهای بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب میکنند، بر وفاداری اصلاحطلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنهای در برخورد با اعتراضات ستایش کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت:
«جریانهای بیرون کشور، کوچکتر از آن هستند که بخواهند برنامهریزی کنند، اما میکوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد میکنند. به هر حال جوری وانمود میشود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری میتواند نقش اول و تعیینکننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضعگیری خود امواج مخرب سازمان دادهشده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».[۴۹]
آموزش و اشتغال زنان
در دوران محمد خاتمی در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصتهای شغلی زنان بهنحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفتند.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانشآموزان محروم از تحصیل را دختران در گروههای سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل میدهند و این نشاندهندهی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دورهی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.[۵۰]
در این دوران
از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بیسواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زن هستند.[۵۱]
فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازماندهاند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۲۷/۳ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع پسران است و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی فعال در کشور تنها یک سوم آن متعلق بهدختران است.[۵۲]
متاسفانه از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار دختر دانشآموز که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل میکنند ۵۴ درصد آنها اوقات فراغت خود را بهبطالت میگذرانند.[۵۳]
فاطمه تندگویان تعداد دختران عشایر را در دورهی ابتدایی ۱۴ درصد و در دورهی راهنمایی ۶۸/۲۳ درصد اعلام کرد. بدینترتیب بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دورهی راهنمایی محروم هستند. تعداد مراکز شبانهروزی دختران در سطح کشور تنها ۱۳۰ مرکز است، درحالیکه پسران دارای ۶۱۹ مرکز شبانهروزی بوده و شهرهای ایلام و قم نیز شبانهروزی ندارند.[۵۴]
زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرد که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند… استخدام زنان در ادارات نسبت بهمردان، بهرغم تعداد بیشتر زنان فارغالتحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیضآمیز است… برخی مسئولان با این نگرش که مردان بیشتر از زنان در ادارهی یک خانواده نقش دارند، در گزینشها جانب مردان رامیگیرند.[۵۵]
۶۵ درصد از دختران و زنانی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، خانهنشین میشوند و هیچ شغلی پیدا نمیکنند. انصاری، رئیس سازمان بهزیستی رژیم، اعلام کرد ۲۹ درصد افراد زیر خط فقر کشور را زنان سرپرست خانواده تشکیل میدهند.[۵۶]
از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده میشود، علت ۹ مورد آن فقر است. علت بعدی بیکاری است. فرار دختران جوان از خانه بهمیزان ۳۰ درصد افزایش یافته است. سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسیده، برخی از خانوادهها بهدلیل فقر، دختران خود را در برابر وجه ناچیزی اجاره میدهند. دختران دبیرستانی با دریافت ۵۰۰۰۰ ریال خود را میفروشند. همواره تعداد بیشتری اجساد متلاشی شده یا سوختهی زنان و دختران جوان که هیچ هویتی ندارند در گوشه و کنار شهرهایی مانند تهران پیدا میشود، آمار طلاق رسماً ۹ درصد افزایش یافته است.[۵۷] ۶/۱ میلیون دختربچه از تحصیل محروم هستند. ۳۰ هزار کودک خیابانی فقط در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آنها میمیرند.[۵۸]
اعدام زنان در ملأ عام
اعدام زنان در ملأعام، فراز جدید و بیسابقهیی از شقاوت و زنستیزی رژیم ایران است که کمتر نمونهای در دنیای معاصر برای آن میتوان یافت. در آستانهی عید نوروز۱۳۸۰، رژیم ایران ۵ تن، از جمله یک زن، بهنام فریبا تاجیانیامامقلی را در منطقهی خاک سفید تهران، در ملأعام با جراثقال بهدار آویخت. وی که بههنگام اعدام ۳۰ سال بیشتر نداشت، یکی از صدها قربانی بود که در منطقهی محروم خاک سفید در شرق تهران زندگی میکرد و در ۴ اسفند ۱۳۷۷، در جریان یورش نیروی انتظامی دستگیر شد.[۵۹]
در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، خودکشی از ابعاد بیسابقهای برخوردار است. این مسأله در مورد زنان که لبهی تیز ستم متوجه آنهاست، ضریب میخورد و آمار و ارقام سرسامآوری از ابعاد خودکشی و خودسوزی زنان در نشریات دولتی منعکس گردیده است. فشارهای خردکنندهی زندگی، هر روز شمار بیشتری از مردم را بهدستشستن از زندگی و خودکشی وامیدارد. آمار و ارقام خودکشی در ایران و بهخصوص افزایش شتابان آن، هولناک و تکاندهنده است. براساس آمار منتشر شده توسط روزنامههای رژیم ایران که بسیار پایینتر از واقعیت است، نرخ خودکشی در ایران بهطور متوسط ۲۵ تا ۳۰ در یکصد هزار نفر است. این آمار بالاترین حد بحران خودکشی در جهان است، زیرا متوسط آمار خودکشی در جهان حدود ۱۱ تا ۱۲ در یکصدهزار نفر است. بیشترین کسانی که در ایران روزانه دست به خودکشی میزنند، زنان و دختران هستند. فاطمه تندگویان، مشاور آموزش و پرورش رژیم ایران در امور زنان، اذعان کرد که میل به خودکشی در تهران، روزانه ۲ نفر است که این امر در ۸ نفر بهوقوع میپیوندد که بیشترین آنها را دختران تشکیل میدهند.[۶۰]
در این مورد، دکتر طالبی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز اعتراف کرد که خودکشی در سال ۱۳۷۷، نسبت بهسال ۱۳۷۶، بیش از ۱۰۹ درصد رشد داشته است؛ بهطوری که رقم خودکشی در اصفهان از کشور ژاپن که بالاترین میزان خودکشی را در جهان دارد بالاتر رفته است.[۶۱]
دکتر سیروس کاظمی، مدیر کل بهزیستی استان لرستان، در رابطه با آمار خودسوزی زنان و دختران استان لرستان اعلام کرد، تنها در سه ماههی نخست سال ۱۳۹۷، در یکی از شهرستانهای لرستان ۴۳ مورد اقدام به خودکشی و ۲۳ مورد خودکشی موفق وجود داشته است که ۲۰ مورد آنها خودسوزی بوده است. این آمار برای یک شهرستان ۲۰۰ هزار نفری، آمار وحشتناکی است.[۶۲]
هفتهنامهی مبین نیز در گزارش تکاندهندهای دربارهی خودکشی بهآمار و ارقام وحشتناکی نسبتبه روند تصاعدی افزایش خودکشی اشاره میکند. زنان ایرانی در معرض آسیبهای اجتماعی فراوانی قرار دارند. این آسیبها نیز سبب شده که سهم زنان از خودکشی نسبت به مردان بیشتر باشد. برای مثال، ۸۱ درصد از کسانی که تنها در استان ایلام اقدام بهخودکشی نمودهاند، زنان بودهاند. مطابق آمار، زنان چهار برابر مردان دست بهخودسوزی میزنند. به نوشتهی این هفتهنامه در سال ۱۳۷۶، تنها در ایلام ۳۳۸ مورد اقدام بهخودکشی گزارش شده که معادل ۶۸ نفر در هر صدهزار نفر است که چند برابر بالاتر از سطح خودکشی در جهان است.[۶۳]
یکی ازعوامل مهمی که سبب خودکشی زنان در کشور است، درصد بالای افسردگی درمیان آنان است. اگرچه ۵۰ درصد از کسانی که دراثر خودکشی زندگی خود را از دست میدهند، مبتلا بهافسردگیاند ولی در این بین، زنان دوبرابر مردان دچار افسردگی میشوند.[۶۴]
از عوامل دیگر مورد اشارهی متخصصان در خصوص علل خودکشی زنان ایرانی، ازدواجهای اجباری دختران یا زنانی است که بههردلیل از همسران خود جدا شدهاند. خصوصاً اگر این زنان بخواهند ازدواج مجددی داشته باشند، مشکلات فراوانی پیشروی خواهند داشت. در عینحال که اینگونه زنان بهدلیل نداشتن حمایتهای مادی ازسوی ارگان یا مؤسسهی دولتی، پساز جدایی همسر یا فوت همسر، عملاً قادر به تأمین هزینههای سنگین زندگی خود نبوده و ازدواج مجدد تنها راه باقیمانده برایشان تلقی میگردد. حقارتهایی که این زنان باید متحمل شوند خصوصاً اگر بچهای نیز از ازدواج اول خود داشته باشند، برای تمام زنان قابل تحمل نیست. پایین بودن سن ازدواج که طبق قانون نظام جمهوری اسلامی، دختران ۹ ساله نیز میتوانند ازدواج کنند، میتواند از دیگر علل خودکشی دختران باشد، چرا که این دختران بهسن بلوغ فکری و اجتماعی نرسیدهاند و هنگامی که پای بهعرصهی زندگی اجتماعی میگذارند، عملاً با مسائل پیچیدهی اجتماعی روبهرو خواهند شد که این مسأله نیز زمینهی مساعدی برای بروز پدیدهی خودکشی در میان این افراد میباشد. همچنین معضلات مربوط به زنان بیوه و تأمین زندگی مادی آنان که بر دوش خود زنان است؛ و فشاری روحی و جسمی که بر چنین زنانی وارد میآید، زمینههای دیگری برای اقدام بهخودکشی است. آمار و ارقام سرسامآور مربوط به خودکشی اگر چه بسیار تکاندهندهاند، اما به تنهائی قادر نیستند وخامت وضعیت و عمق فاجعهی موجود را نشان دهند.[۲۵]
۴ خواهر یک خانوادهی محروم در یکی از روستاهای داراب فارس، بر اثر فقر مالی خودسوزی کردند. سه تن از آنان در جریان این خودسوزی به طرز دلخراشی جان باختند. این ۴ خواهر که به ترتیب ۱۵، ۱۷، ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند پدر خود را از دست داده بودند.[۶۵]
بهگفتهی یک دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی ۶۰ درصد از ۲۰ هزار بیماری که سالانه بهبخش مسمومین این مرکز پزشکی مراجعه دارند زنان هستند. علت حدود ۹۵ درصد مسمومیتها خودکشی است.[۶۶]
وضعیت بهداشت در دورهی محمد خاتمی
آلودگی هوا
یکی دیگر از علل افزایش بیماریهای مختلف بهخصوص بیماریهای تنفسی و قلب و عروق آلودگی هواست که در تهران، آلودهترین شهر جهان بیداد میکند. آلودگی هوای پایتخت از قالب یک معضل زیستمحیطی خارج شده و بهیکبحران بزرگ و جدی در بُعد ملی تبدیل شده است. ارقام وحشتآور هستند، روزانه ۵۰۰ تُن هیدروکربور ناشی از سوخت ناقص، ۳۰۰۰ تُن مونواکسید کربن، ۱۲۰ تن دیاکسید ازت، ۳۰ تن اکسیدهای گوگرد، ۲۰ تا ۵۰ تُن سرب و ۳۰ تُن ذرات معلق، وارد هوای تهران یعنی وارد ریههای مردم پایتخت میشود و سپس از طریق دستگاه گردش خون در تمام بافتهای بدن توزیع شده و رفتهرفته بدن را مسموم میکند. در افراد مبتلا به بیماریهای تنفسی نظیر آسم، برونشیت مزمن و… این آلایندهها سریعاً بهتشدید بیماریها و مرگ راه میبرند. کافی است درنظر داشته باشیم که فقط آلایندهی ذرات معلق، مرگ ناشی از بیماریهای ریوی را به میزان ۴/۳ در صد و مرگ ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی را تا ۴/۱ درصد افزایش میدهد. جبههی سبز ایران در بیانیهای میگوید:
«هرروز آلودگی شدید هوا در تهران، گلوی مردمان این شهر را میسوزاند، چشمها بهسوزش و خارش میافتند و در هرروز سلولهای سرطانی بیشتری فعال میشوند. کودکان، این میوههای بهشتی بهدنبال بیماریهای تنفسی مثل آسم کودکان که بهطور عمده بهخاطر آلودگی هوا تشدید میشود، دچار التهاب و درد میشوند. دود بهسرعت به ریههای انسانها نفود میکند و شهر در زیر سنگینی مه و دود خفه میشود…».[۶۷]
وضعیت بیمارستانها
کمبود تختهای بیمارستانی، وضعیت اسفبار تختهای موجود، فقدان امکانات تشخیص و درمان در این بیمارستانها و بهخصوص عدم دسترسی مردم بههمین تختها بهعلت ناتوانی مالی، بخش دیگری از معضلات روزمرهی مردم است که با سخنرانی و حماسهسرایی و طرحریزی و وعده، نه قابل کتمانند و نه قابل درمان. دکتر محمدرضا خاتمی هم در زمان اشتغال بهمعاونت وزارت بهداشت، بهروزنامهی سلام اعتراف کرد که، وضعیت درمانی کشور نهتنها هیچوقت خوب نبوده بلکه هنوز هم درحد مطلوب نیست چرا که هرکدام از مسئولان مجبور بهتحمل مشکلاتی هستند که قدرت وضع آن را ندارند و فقط برنامهها براساس سلیقههای مختلف پیگیری میشود، حدود ۳۰ درصد تختهای بیمارستانی کشور از استاندارد لازم برخوردار نیستند و قدمت زیادی دارند و متأسفانه برخی از مکانهایی که از آنها بهعنوان بیمارستان استفاده میشود تنها نام بیمارستان را همراه خود دارد. در کشور بیشاز ۵۰ بیمارستان وجود دارد که ۵۰ درصد عملیات ساختمانی آنها انجام و نیمهتمام رها شده است. علت آن را میتوان خالی بودن تختهای فعلی بیمارستانی کشور و نیز احداث بدون نیاز آنها که صرفاً براساس فشارها و منافع سیاسی، کلنگشان بهزمین زده شده است. ببینیم فشارها و منافع سیاسی که وی بهآن اشاره میکند چیست. وجود یکسوم تخت بیمارستانی برای هرهزارنفر یعنی یکششم استانداردهای کشورهای پیشرفته، آن هم در اماکنی که فقط اسم بیمارستان دارد، عدم برخورداری بسیاری از نقاط کشور حتی از همین نوع بیمارستانها و حداقلهای حیاتی چنان موجی از اعتراضات مردمیبهراه انداخته و چنان فشاری بهمسئولان وارد آورده است که برای حفظ ظاهر بهساختن بیمارستان اقدام میکنند، البته نه برای تسکین آلام مردم بلکه بهخاطر این که این پروژههای ساختمانی برای آقایان کلّی نان و آب دارد و بالا کشیدن مبالغ میلیاردی را امکانپذیر میکند. بههمین دلیل هم اکثر این طرحها نیمهکاره رها میشوند.[۲۹]
ب
کارنامهی رفرم سیاسی محمد خاتمی
۴ سال پس از روی کارآمدن محمد خاتمی، درحالی که در این مدت قوهی مجریه را در اختیار داشت و از یک سال پیش اکثریت مجلس ششم را هم بهدستآورده بود، عملکردها و دستاوردهای او و جناحش در پهنههای مختلف، بارز و برملا گردید. دیگر نیاز چندانی بهپیشبینی و پیشگویی یا ارائهی فرضیات و تحلیلهای صرفاً نظری در این مورد نیست. سیر وقایع و روند تحولات، صحت وسقم بسیاری تحلیلها و موضعگیریها را دربارهی محمد خاتمی تا حدود زیادی مشخص نموده است.
مضمون اصلی هر رفرم واقعی و اصلاحات جدی در زمینه سیاسی در رژیمهای دیکتاتوری، صرفنظر از اینکه چگونه و از چه طریق آنرا عملی کنند و پیش ببرند، عبارت است از:
گسستن بندهای اختناق، پایان دادن بهسرکوب و شکنجه و اعدام مخالفان، بازکردن فضای سیاسی، بهرسمیت شناختن حق فعالیت سیاسی برای همه، ازجمله مخالفان رژیم، بهرسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه مردم برای تعیین نمایندگان سیاسی، دولت و حکومت مطلوبشان و در یک کلام حرکت بهسمت جایگزینکردن حاکمیت مبتنی براراده و آرای آزادانهی مردم بهجای دیکتاتوری است.
غیر از این هم ادعای اصلاحات و رفرم سیاسی، بههیچوجه اصیل و واقعی نیست و معنایی جز فریبکاری، مشاطهگری برای یک دیکتاتوری نامشروع ندارد. این یک معیار و شاخص حقیقی است و در هر کشوری و در رابطه با هر رژیم دیکتاتوری در دوران معاصر که تجربه رفرم و اصلاحات سیاسی واقعی را از سر گذرانده، میتوان دید.
بهعنوان نمونه، بهرفرم سیاسی در رژیم دیکتاتوری اسپانیا، پس از مرگ فرانکو میتوان اشاره کرد که اصلاحات با بازشدن فضای سیاسی آغاز شد و بهسرعت آزادیهای سیاسی از قبیل آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، فعالیت احزاب مخالف، انتخابات آزاد و تشکیل دولت براساس اکثریت پارلمان منتخب مردم، جایگزین رژیم دیکتاتوری و فاشیستی فرانکو گردید.
این اصلاحات صرفنظر از هر افت وخیزی، اساساً از بالا یعنی از درون رژیم هدایت میشد و بهپیش میرفت. طبعاً حرکتهای مردمی برای دستیابی هرچه سریعتر بهآزادیها وحقوق سیاسیشان، و همچنین احزاب و نیروهای مختلف سیاسی با پایگاههای مختلف اجتماعی و با منافع و مواضع گوناگون و متضاد هم حضور داشتند و نقش خود را ایفا میکردند. سنگاندازی و مخالفت علیه اصلاحات و رفرم سیاسی هم توسط نیروهای ارتجاعی و محافظهکار وجود داشت. اما از آنجا که هم مدعیان و دستاندرکاران آن در رأس حکومت بهطور واقعی دنبال اصلاحات یا ناگزیر از آن بودند و هم نظام حاکم ظرفیت آن را داشت، رفرم سیاسی با هر افتوخیز مقطعی، روند گسترش و تعمیق را طی کرد تا بهسرانجام رسید. یعنی دیکتاتوری فاشیستی فرانکو بهیک دموکراسی بورژوایی استحاله شد.
نمونه دیگر، بدون اینکه قصد قیاس مع الفارق داشته باشیم، دولت ملی دکتر مصدق و روند حرکت و جهتگیریهای او در دوران حکومت دو سالهاش است. دراین مثال بههیچوجه نباید که پیشوای فقید جنبش ضداستعماری مردم ایران، مصدق کبیر و دولت ملی و دستاوردهای درخشان استقلالطلبانه و دموکراتیک او را با شیادی همچون محمد خاتمی که عامل خمینی، شاگرد بهشتی و سهیم در همهی جرائم رژیم ایران است، مقایسه و تشبیه شود. اما بهطور دقیق، از زاویه همین تفاوت ماهوی و غیرقابل قیاس، معلوم میشود که وقتی یک رهبر سیاسی واقعاً اصلاح طلب در یک شرایط معین تاریخی و سیاسی با اتکا بهمردم، خود را بهیک رژیم اساساً دیکتاتوری و وابسته بهاستعمار تحمیل میکند و صادقانه درصدد ایجاد اصلاحات در وضع موجود است، لاجرم پیگیرانه و مصرانه بهدنبال احقاق حقوق ملی و دموکراتیک مردم است آنهم درعمل و نه صرفاً در حرف و شعار، که این هم مستلزم خلع ید از دشمنان آزادی و استقلال یعنی قطع سلطهی استعمار خارجی و کوتاه کردن دست دیکتاتوری داخلی و خلع ید از ارگانها و اهرمهای قدرت واعمال آن است و نه تأیید آنها و تأکید برحضور و وجودشان؛ و نه همدستی با رأس وابستگی و دیکتاتوری. کارنامهی مصدق در زمینه رهبری مبارزات ضداستعماری مردم ایران، ملیکردن صنعت نفت وخلع ید از سلطه خارجی که پشتوانه و تکیه گاه دیکتاتوری داخلی هم بود نیازی بهتوضیح وتشریح ندارد. اما در زمینهی مقابله با دیکتاتوری و تلاش برای تأمین آزادیها و احقاق حقوق دموکراتیک مردم کافی است اشاره شود که در زمان مصدق فعالیت همهی احزاب مخالف حتی حزب توده وباند فداییان اسلام، آزاد بود و این در حالی بود که بعد از بهمن ماه سال ۱۳۲۷، بهدنبال ترور شاه، فعالیت حزب توده بهدستور شاه ممنوع اعلام شده بود. همچنین باند فداییان اسلام هم بهرغم کینه توزیهای ارتجاعیش علیه مصدق و شرکتش در ترور دکتر فاطمی آزادانه فعالیت میکرد. هکذا همهی روزنامههای مخالف آزاد بودند. آن هم نه فقط روزنامههای وابسته بهحکومت وجناحهای مختلف آن بلکه روزنامههای اپوزیسیون کل رژیم شاه.
وفاداری صادقانه مصدق بهاصلاحات موجب شد که تا آنجا که برایش امکانپذیر بود:
اولاًـ زمینهی اعمال نفوذ دیکتاتوری شاه را محدود و محدودتر میساخت و متقابلاً حقوق و آزادیهای مردم و نیروهای سیاسی مخالف را تضمین میکرد و گسترش میداد.
ثانیاً ـ بههر میزان که با مخالفت و کارشکنی یا توطئه گری دربار شاه و ارتجاع و استعمار مواجه میشد، نه تنها تن بهسازش و تسلیم و عقبنشینی نمیداد، بلکه برجدیت و پایداریش برای احقاق حقوق و آزادیهای دموکراتیک میافزود و قاطعیت و رادیکالیسم بیشتری در برابر شاه و اربابان استعماریش و همدستان مرتجع او نشان میداد و متقابلاً بهمردم و نیروهای مترقی و مبارزان راه آزادی بیشتر تکیه میکرد و از حرکتهای اعتراضی آنها علیه دیکتاتوری و ارتجاع بیشتر استقبال میکرد. حتی مجلس دست نشانده دربار و استعمار را هم که در برابر اقدامها استقلال طلبانه ودموکراتیک کارشکنی میکرد با روی آوردن بهمردم و رأی مستقیم آنها منحل کرد. مصدق هرگز حاضر نبود با پایمال کردن آزادیهای مخالفان رژیم، نظر شاه را جلب نمود ه و از این طریق مقام و موقعیت خود را حفظ نماید، چه رسد بهاینکه مثل آخوند محمد خاتمی در سرکوب مردم و نیروهای مخالف بهخصوص رزمندگان آزادی سهیم شود؛ و چه رسد بهاینکه خودش در سرکوب اصلیترین مخالفان رژیم پیش قدم شود و سرکوب مجاهدان و رزمندگان آزادی در رأس خواستهایش قرار گیرد. برعکس با جدیت و پیگیری بیشتر برآزادیها و حقوق دموکراتیک مردم پای میفشرد و رویارویی و فاصلهاش با شاه و دیکتاتوری را هرچه بیشتر و اتکا و همسوییش با مخالفان رژیم را افزایش میداد. بیعلت نبود که دربار شاه و استعمار و ارتجاع و همهی دشمنان آزادی و استقلال ایران وهمه منحرفین و فرصت طلبان سیاسی تاب تحملشان در برابر مصدق ودولت ملیاش بهپایان رسید و انواع توطئهها را برای حذف و قتل او و سرنگونی دولتش طرح ریزی نموده و بهاجرا گذاشتند و سرانجام با کودتای ننگین ۲۸ مرداد دولت مصدق را که کمتراز دو سال ونیم طول کشید، سرنگون کردند.
محمد خاتمی در وعدههایش قبل از روی کار آمدن و در سخنرانیها و گفتار درمانیهایش بعداز رویکارآمدن، از آزادی، با ترجمهی آن یعنی آزادی مخالفان و از جامعهی مدنی و قانونمداری و حاکمیت مردمی و مردمسالاری و… بسیار سخن گفت و براصلاحات هم بسا تأکید کرد و خودش را پرچمدار آن میدانست. حامیان داخلی و بینالمللی خاتمی هم با همین اوصاف او را معرفی و تبلیغ میکردند. اما آیا موضعگیریهای واقعی و عملکردهای او در آن سالها در راستای این شعارها و درجهت عملی کردن آنها بوده است؟
یک دولت اصلاحطلب واقعی همچنانکه اشاره شد فلسفهی وجودی، هدف و رسالتش پایاندادن بهسرکوب و دیکتاتوری و بهرسمیت شناختن موجودیت و حق فعالیت آزاد سیاسی مخالفان و تلاش برای جلب اعتماد رادیکالترین و جدیترین مخالفان و اتکای بهآنها برای پیشبرد امر اصلاحات است.
فضای سیاسی بههیچوجه باز نشد، اختناق و سرکوب بهشدت ادامه پیدا کرد، شکنجه و اعدام برقرار بود و مجازاتهای غیرانسانی ازقبیل سنگسار و دستبریدن وچشمدرآوردن و اعدام در ملأعام که در خدمت تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است، بیش از گذشته جریان پیدا کرد.
نهفقط در زمینهی سیاسی، بلکه در امور عادی و غیرسیاسی و در زندگی شخصی و خصوصی افراد و خانوادهها نیز سرکوب و تحمیل و اجبار و محدودیت بهقوت خود باقی ماند؛ که اینها هم عملکرد دیکتاتوری مذهبی و در خدمت تحکیم، تداوم وتشدید سرکوب سیاسی است.
آنچه هم در اثر شقه و شکاف درونی رژیم ایران و گسستهای ناشی از جامزهر سیاسی و سهسره شدن رژیم، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و از دستاوردها و افتخارات بزرگ محمد خاتمی تبلیغ میشد، با تعطیلی فلهای روزنامههای موسوم به ۲ خردادی روند معکوس پیدا کرد. همان روزنامهها و نشریاتی که عموماً توسط سرتیپ پاسدارها یا بازجوها و مهرههای وزارت اطلاعات و عناصر پرسابقه خود رژیم راهاندازی شده و اداره میشد، همان عناصری که بنابهتصریح لیبرالترینشان، وظیفهٌ اصلی خود را در هیأت اصلاح طلب، خدمت بهنظام، مقابله با نیروهای مخالف و برانداز وتبلیغ موثرتر برای ولیفقیه اعلام کردهاند.
بههیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازهی فعالیت داده نشد، حتی موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی هم غیرقانونی اعلام شد وگردانندگان و اعضایش بهطور فلهای با برچسب ناچسب برانداز، دستگیر شدند. همان گروهی که حیات خفیف خائنانهاش بهگفتهی بازرگان در دوران خمینی و سالها بعد از آن تحمل میشد. زیرا پیوسته بروفاداری خود بهرژیم ایران و التزام بهقانون اساسی و ولایتفقیه تأکید کرده و از هرگونه کار غیر قانونی، چه رسد بهکار قهرآمیز، علیه رژیم مطلقاً مبرا بود و همسو با آخوندهای حاکم در ضدیت با مشی انقلابی و سرنگونی رژیم ایران از چیزی فروگذار نمیکرد.
بهرغم بیعت آشکار بسیاری عناصر و جریانهای اپوزیسیوننما در خارجه با رژیم ایران از طریق تأیید و مشروع قلمدادکردن نمایش انتخابات، مجیزگویی برای محمد خاتمی، ضدیت با مقاومت و مشی انقلابی و محکوم کردن عملیات مقاومت همزبان با رژیم، و بهرغم همهی عفوخواهیها و امانخواستنها، نهرژیم و نهحتی خود خاتمی کمترین توجهی بهاین التماس و درخواستها برای بازگشت به دامن رژیم نکردند. بدینترتیب اصلاحات مورد ستایش این پاسداران سیاسی، حتی کشش پذیرش و بهخدمتگرفتن رسمی خودشان را هم نداشته و همچنان فایدهی حضور آنها در خارج کشور برای ضدیت بامقاومت و مجیزگویی از راه دور و برای رژیم را بیشتر بهصرفهی خود میدانند. اصلاحطلبی محمد خاتمی حتی چنین تسلیمطلبانی را نمیتواند بپذیرد، چه رسد بهپذیرش فعالیت آزاد و سیاسی برای مخالفان!
نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران بهخاطر سخنان و موضعگیریهایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. همان مجلسی که لدیالورود و در اولین تصمیمگیریش با یک حکم حکومتی ولیفقیه برای پس گرفتن طرح مطبوعات دست بالا کرد و کاملاً فلج و بیخاصیت گردید.
نقش فعال محمد خاتمی در سرکوب، چه علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و چه علیه تودههای مردم در هنگام حرکت اعتراضی و خشم و خروش آنها علیه رژیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. نمونه بارز آن پیشقدمی خاتمی در صدور فرمان سرکوب قیام دانشجویان ومردم تهران در تیرماه ۱۳۷۸، و سرکوب و کشتار مردم بیگناه آبادان بهجرم اعتراض به بیآبی و سرکوب و کشتار مردم سنندج و چندین شهر دیگر بهجرم تظاهرات اعتراضی بهدستور استانداران و مأموران خود محمد خاتمی.
دفاع محمد خاتمی از همه جنایات، بهخصوص از وحشتناکترین فجایع ضدبشری این رژیم، نظیر قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی، اعدام ۱۲۰ هزار مجاهد ومبارز، جنگ ضدمیهنی و خانمانسوز ۸ ساله، دفاع ازهمهی شکنجهگران و ستایش از امثال لاجوردی وصیاد شیرازی و در رأس همهی اینها تقدیس مداوم از خمینی.
محمد خاتمی حتی یکی از روزنامههای جناح خودش به نام آریا را بهجرم نوشتن یک جمله درمورد قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف میکند. خاتمی همچنین دستور داده بود که در تکذیب گزارشها و نوشتههای منتظری در کتاب خاطراتش که در آن بهفاجعه هولناک قتل عام زندانیان سیاسی بهدستور خمینی پرداخته، بهاین نوشتهها پاسخ داده شود. محمد خاتمی که در مورد آزادی بسیار حرف زده بود در یک کلام آنرا چنین تعریف کرد که نگاه من بهآزادی از موضع حفظ نظام است.[۶۸]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ زندگینامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین
- ↑ کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت
- ↑ فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال
- ↑ ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹
- ↑ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی
- ↑ اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ کمیسیون دانشگاهها - شورای ملی مقاومت ایران
- ↑ قتلهای زنجیرهای - سایت کیهان لندن
- ↑ روزنامهی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷
- ↑ رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶
- ↑ تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷
- ↑ گزارش میاندورهای نمایندهی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹
- ↑ مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸
- ↑ رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷
- ↑ ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰
- ↑ روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹
- ↑ خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸
- ↑ خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه ایران، ۲۵ مهر ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰
- ↑ روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران
- ↑ روزنامه دوران امروز، ۲۴ آبان ۱۳۷۹
- ↑ خبرگزاری دانشجویان (ایسنا)، ۲۸ شهریور ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ کمیسیون بهداشت، شورای ملی مقاومت ایران
- ↑ روزنامه رسالت، ۱۸ فروردین ۱۳۷۸
- ↑ معاون وزیر بهداشت - ایرنا، ۲۹ تیر ۱۳۷۹
- ↑ معاون وزیر بهداشت - روزنامه جمهوی اسلامی، ۹ مرداد ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه همشهری، ۱۲ آذر ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه همشهری، ۵ دی ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه همشهری، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵
- ↑ روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه سلام، ۴ خرداد ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه کار و کارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه کیهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه کار و کارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷
- ↑ رسانههای رژیم ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸ (به نقل از مسئولان وزارت کار)
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ فروردین ۱۳۸۰
- ↑ روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷
- ↑ خبرگزاری رژیم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰
- ↑ روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹
- ↑ محمد خاتمی از خامنهای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی
- ↑ ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸
- ↑ ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸
- ↑ روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸
- ↑ ایرنا، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸
- ↑ ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸
- ↑ ایرنا، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰
- ↑ هفتهنامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰
- ↑ خبرگزاری رژیم ایران، ۱۲ مهر ۱۳۷۷
- ↑ روزنامه رسالت، ۲۲ اسفند ۱۳۷۸
- ↑ روزنامه رسالت، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۰
- ↑ هفتهنامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹
- ↑ هفتهنامه مبین، ۸ بهمن ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ خرداد ۱۳۷۷
- ↑ رسانههای رژیم ایران، ۲۰ شهریور ۱۳۷۹
- ↑ خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) ۲۷ آبان ۱۳۷۹
- ↑ روزنامه همشهری، ۷ دی ۱۳۷۸
- ↑ قطعنامهی شورای ملّی مقاومت ایران - کمیسیون مطالعات سیاسی، ۲۵ فروردین ۱۳۷۸