۱٬۳۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
بهشتی در مورد اختلافش با مهندس بازرگان به عنون اولین نخست وزیر حاکمیت جدید پس از سقوط شاه نوشته است: | بهشتی در مورد اختلافش با مهندس بازرگان به عنون اولین نخست وزیر حاکمیت جدید پس از سقوط شاه نوشته است: | ||
«خط فکریشان را در مورد سیاست انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمییافتم و ما از همان ازل [اول] حس میکردیم که نقطه نظرهایمان مختلف است». | «خط فکریشان را در مورد سیاست انقلابی ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمییافتم و ما از همان ازل [اول] حس میکردیم که نقطه نظرهایمان مختلف است».<ref>[http://irdc.ir/fa/news/5482/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9% روایت بهشتی از اختلافات بازرگان و جریان انقلاب- مرکز اسناد انقلاب اسلامی]</ref> | ||
بهشتی همچنین در مخالفت با ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور اسلامی ایران و نقطه نظرات او در اداره کشور طی نامه ای به خمینی نوشته است: «... سنگینی وظیفه، فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایق را به عرضتان برساند. دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه ها و برداشت های بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر این موضوع بینابین گواه [است.]...» | بهشتی همچنین در مخالفت با ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور اسلامی ایران و نقطه نظرات او در اداره کشور طی نامه ای به خمینی نوشته است: «... سنگینی وظیفه، فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایق را به عرضتان برساند. دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه ها و برداشت های بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر این موضوع بینابین گواه [است.]...» |
ویرایش