مهرداد معینفر: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
== همبستگی با خانواده مهرداد معینفر == | == همبستگی با خانواده مهرداد معینفر == | ||
زرتشت احمدی راغب<blockquote>درود . غروب دیروز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹ همراه با دوستی ارجمند به دیدار خانواده گرانقدر ، زنده یاد مهرداد معین فر به محله خاوه در شهر فردوسیه ، شهرستان شهریار رفتیم ، یل پهلوان ورزشکار در رشته بدنساری با ۳۲ سال سن در اوج جوانی که براستی تهمتن بود روز یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ در جریان اعتراضات مردم همانند بسیاری دیگر از جوانان شیفته انسانیت در سراسر ایران ، پای در میدان اعتراض مدنی گذاشت که سوگمندانه پاسخ این اعتراض مسالمتآمیز که در پیگیری مطالبات مردم بود با شلیک مستقیم از نزدیک و روبرو که گلوله به کمی پایینتر از قلب مهربانش اصابت کرد و ساعاتی بعد در بیمارستان سجاد ، خیابان ولیعصر شهریار ، جان براه آزادی و عدالت نهاد . گزارش این واقعه جانسوز را شب هنگام در اندرزگاه ۴ زندان اوین طی تماس تلفنی که با دوستان داشتم ، دریافت نمودم . چند سال در خاوه با این خانواده کارگری شرافتمند همسایه بودیم . هنگام دیدارمان، پدر، مادر و خواهر مهربان مهرداد از خاطرهها، ویژهگیهای انسانی او بسیار گفتند که لیسانس شیمی و کارمند داروخانه در محله عبدآباد شهر فردوسیه بود، در میان گفتگو و مرور کوتاهی بر زندگی پربارش، ایران بانو مادر مهرداد او را نه تنها پسر بلکه دوستی صمیمی که رابطه عاطفی و احساسی مادر و فرزندی بسیار عمیق نسبت به همدیگر داشتند سخن از جوانمردی، نیکویی و انسانیت او که به محرومان بقدر توان یاری میکرد به درماندگان و بیماران به حساب خودش دارو میداد به رایگان تزریقات، سرم و امدادهای پزشکی را در خانه مستمندان بیمار انجام میداد ، همراه یادآوری خاطرات خانواده با آنها از ته دل گریستیم و به مظلومیت، انسانیت آنها بیشتر پی بردیم. اما اگر در شهر فردوسیه از هر شهروندی پیرامون جاوید نام، مهرداد معینفر و خانواده او بپرسید پاسخی جز اینکه؛ به نجابت، شرافتمندی، احترام و خوشرویی در عین سادگی میزیستند، نخواهید شنید. از خانه کوچک ۴۰ متری این خانواده، بزرگی و شرف هویدا بود که ارج و انسانیت در رفتار و گفتارشان موج میزد. بدرستی که انسانهای نجیب و فداکار تربیت شده چنین پدرها و مادرهای بزرگواری هستند که در بزنگاههای تاریخ تمامی امیدها، آرزوها، جوانی و پهلوانی را به همراه یگانه هستی و سرمایه هر انسان یعنی؛ جان شیرین را از ژرفای دل پیشکش انسانیت، سعادت، آزادی، عدالت و قانونمندی هم نوعان و هم میهنان خود میکنند. این قهرمان پیلتن قرار بود دو ماه پیش از اینکه جان برای آزادی بسپارد، در مسابقات پرورش اندام در ترکیه شرکت کند. میلادش در روز ۷ آبان و بدرودش در ۲۶ آبان بود ….</blockquote> | زرتشت احمدی راغب | ||
[[پرونده:مهرداد معین فر.JPG|جایگزین=عکس مهرداد معینفر در آغوش مادرش|بندانگشتی|عکس مهرداد معینفر در آغوش مادرش]] | |||
<blockquote>درود . غروب دیروز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹ همراه با دوستی ارجمند به دیدار خانواده گرانقدر ، زنده یاد مهرداد معین فر به محله خاوه در شهر فردوسیه ، شهرستان شهریار رفتیم ، یل پهلوان ورزشکار در رشته بدنساری با ۳۲ سال سن در اوج جوانی که براستی تهمتن بود روز یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ در جریان اعتراضات مردم همانند بسیاری دیگر از جوانان شیفته انسانیت در سراسر ایران ، پای در میدان اعتراض مدنی گذاشت که سوگمندانه پاسخ این اعتراض مسالمتآمیز که در پیگیری مطالبات مردم بود با شلیک مستقیم از نزدیک و روبرو که گلوله به کمی پایینتر از قلب مهربانش اصابت کرد و ساعاتی بعد در بیمارستان سجاد ، خیابان ولیعصر شهریار ، جان براه آزادی و عدالت نهاد . گزارش این واقعه جانسوز را شب هنگام در اندرزگاه ۴ زندان اوین طی تماس تلفنی که با دوستان داشتم ، دریافت نمودم . چند سال در خاوه با این خانواده کارگری شرافتمند همسایه بودیم . هنگام دیدارمان، پدر، مادر و خواهر مهربان مهرداد از خاطرهها، ویژهگیهای انسانی او بسیار گفتند که لیسانس شیمی و کارمند داروخانه در محله عبدآباد شهر فردوسیه بود، در میان گفتگو و مرور کوتاهی بر زندگی پربارش، ایران بانو مادر مهرداد او را نه تنها پسر بلکه دوستی صمیمی که رابطه عاطفی و احساسی مادر و فرزندی بسیار عمیق نسبت به همدیگر داشتند سخن از جوانمردی، نیکویی و انسانیت او که به محرومان بقدر توان یاری میکرد به درماندگان و بیماران به حساب خودش دارو میداد به رایگان تزریقات، سرم و امدادهای پزشکی را در خانه مستمندان بیمار انجام میداد ، همراه یادآوری خاطرات خانواده با آنها از ته دل گریستیم و به مظلومیت، انسانیت آنها بیشتر پی بردیم. اما اگر در شهر فردوسیه از هر شهروندی پیرامون جاوید نام، مهرداد معینفر و خانواده او بپرسید پاسخی جز اینکه؛ به نجابت، شرافتمندی، احترام و خوشرویی در عین سادگی میزیستند، نخواهید شنید. از خانه کوچک ۴۰ متری این خانواده، بزرگی و شرف هویدا بود که ارج و انسانیت در رفتار و گفتارشان موج میزد. بدرستی که انسانهای نجیب و فداکار تربیت شده چنین پدرها و مادرهای بزرگواری هستند که در بزنگاههای تاریخ تمامی امیدها، آرزوها، جوانی و پهلوانی را به همراه یگانه هستی و سرمایه هر انسان یعنی؛ جان شیرین را از ژرفای دل پیشکش انسانیت، سعادت، آزادی، عدالت و قانونمندی هم نوعان و هم میهنان خود میکنند. این قهرمان پیلتن قرار بود دو ماه پیش از اینکه جان برای آزادی بسپارد، در مسابقات پرورش اندام در ترکیه شرکت کند. میلادش در روز ۷ آبان و بدرودش در ۲۶ آبان بود ….</blockquote> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |