کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|1148x1148px]]'''صدیقه دولت‌آبادی'''، (متولد ۱۰ دی ۱۲۶۱، اصفهان – درگذشته ۶ مرداد ۱۳۴۰، تهران) یکی از پیشگامان جنبش حقوق زنان در ایران، نماد مبارزه برای آموزش، حجاب اختیاری و برابری جنسیتی در دوران گذار از قاجار به پهلوی بود. صدیقه دولت‌آبادی زاده خانواده‌ای مذهبی و فرهنگی در اصفهان، از کودکی با آموزه‌های سنتی و اسلامی آشنا شد و تحت تأثیر والدین و برادرانش به مطالعات دینی پرداخت. خانواده‌اش، که با [[شیخ فضل‌الله نوری]] دشمنی طولانی‌مدت داشتند، زمینه‌ای برای تعهد او به اصلاحات فراهم آورد. تجربه سفر به اروپا در اوایل جوانی (۱۳۰۳) و تماس با جوامع غربی، دیدگاهش را دگرگون کرد و او را به سوی دفاع از حقوق زنان سوق داد. بازگشت به ایران در ۱۳۰۵ با تأسیس انجمن نسوان وطن‌خواه و راه‌اندازی مدرسه دخترانه نماد ترقی، او را به چهره‌ای برجسته در [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] و پس از آن تبدیل کرد. صدیقه دولت‌آبادی با انتشار نشریه «زبان زنان»، نخستین صدای مطبوعاتی زنان ایران را بنیان نهاد و بر لزوم آموزش، کار اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان تأکید ورزید. او در [[کشف حجاب]] (۱۷ دی‌ماه ۱۳۱۴) پیشرو بود و بدون اجبار [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، حجاب را کنار گذاشت، که این عمل نمادین، الهام‌بخش هزاران زن شد. فعالیت‌هایش فراتر از ایران، به سفرهای تبلیغی به مصر (۱۳۲۱) و کنفرانس‌های بین‌المللی زنان رسید، جایی که از حقوق زنان شرقی دفاع کرد. صدیقه دولت‌آبادی در دوران پهلوی، با وجود محدودیت‌ها، به تربیت معلمان و نویسندگان زن پرداخت و کتاب‌هایی چون «خاطرات» و «زندگی من» را نگاشت. صدیقه دولت‌آبادی، که هرگز ازدواج نکرد و تمام عمر را وقف آموزش و آزادی زنان کرد، در برابر فشارهای مذهبی و سیاسی ایستادگی ورزید و از سوی برخی محافظه‌کاران «زن بی‌حجاب» نامیده شد، اما میراثش در احیای هویت زنانه ایرانی پایدار ماند. درگذشتش در ۶ مرداد ۱۳۴۰، بر اثر سرطان، با مراسم ساده‌ای در تهران همراه بود و پیکرش در جوار برادرش [[یحیی دولت‌آبادی]] در امامزاده اسماعیل زرگنده به خاک سپرده شد، اما یاد او در جنبش‌های فمینیستی معاصر ایران زنده است. صدیقه دولت‌آبادی زنی بود که با شجاعت، آموزش را ابزار رهایی زنان ساخت و در برابر سنت‌های سرکوبگر ایستاد، بدون آنکه از ریشه‌های فرهنگی خویش جدا شود.<ref name=":0">[https://wncri.org/fa/%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2/ صدیقه دولت آبادی، پیشگام دفاع از حقوق زنان در ایران - زنان نیروی تغییر]</ref><ref name=":1">[https://kar-online.com/%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%DA%86%D9%87%D9%84-%D9%88-%D9%86%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%DB%8C/ به مناسبت چهل و نهمین سالروز درگذشت صدیقه دولت آبادی - کار آنلاین]</ref><ref name=":2">[https://www.irannamag.com/article/%d9%86%da%af%d8%b1%d8%b4%d9%8a-%d8%a8%d8%b1-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%d9%8a%d8%aa-%d9%88-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%d9%8a%d8%b7-%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d9%88-%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%d8%b5%d8%af%d9%8a%d9%82%d9%87/ نگرشی بر شخصيت و شرايط رشد و تربیت صديقه دولت‌آبادی - ایران نامگ]</ref><ref name=":3">[https://www.fozoolemahaleh.com/2012/12/21/%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B3%D9%85%D8%A8%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86 سرگذشت صدیقه دولت آبادی، سالار بانوی علم و آزادگی! - فضول محله]</ref><ref name=":4">[https://www.aasoo.org/fa/articles/4172 صدیقه دولت‌آبادی؛ از پیشگامان جنبش زنان ایران - آسو]</ref><ref name=":5">[https://iranwire.com/fa/blogs/6849-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ زنان تاثیرگذار ایران؛ صدیقه دولت‌آبادی - ایران وایر]</ref><ref name=":6">[https://rch.ac.ir/article/Details/11128 دولت آبادی صدیقه - دانشنامه جهان اسلام]</ref><ref name=":7">[https://ensani.ir/fa/article/108709/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C زنان در تاریخ معاصر؛ صدیقه دولت‌‏آبادی - پرتال جامع علوم انسانی]</ref>  
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              = زین‌العابدین مراغه‌ای
| تصویر            = زین العابدین مراغه ای؛1.jpg
| شرح تصویر        = زین‌العابدین مراغه‌ای، نویسنده‌ی سیاحت‌نامه‌ی ابراهیم بیگ
| نام کامل        = حاج زین‌العابدین بن مشهدی علی مراغه‌ای
| معروف به        = نویسنده‌ی سیاحت‌نامه‌ی ابراهیم بیگ
| نام مستعار      =
| زادروز          = حدود ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ ه‍.ق
| شهر تولد        = مراغه
| کشور تولد        = ایران (دوره قاجار)
| تاریخ مرگ        = ربیع‌الآخر ۱۳۲۸ ه‍.ق
| شهر مرگ          = استانبول
| کشور مرگ        = عثمانی
| نام همسر        =
| فرزندان          = سه فرزند
| خویشاوندان سرشناس = مشهدی علی (پدر، تاجر سرشناس مراغه)
| تحصیلات          = مکتب‌خانه (سواد ابتدایی فارسی و عربی)
| دین              = اسلام
| حزب سیاسی        =
| سمت              = نایب‌کنسول ایران در کتائیس (قفقاز) (دوره کوتاه)
| پست‌های قبلی      = تاجر و بازرگان در قفقاز، کریمه و یالتا
| فعالیت‌ها        = نویسندگی، روزنامه‌نگاری (همکاری با حبل‌المتین و شمس)، مصلح اجتماعی، روشنفکری مشروطه‌خواه
| قبل از          =
| بعد از          =
| وب‌گاه رسمی      =
| امضا            =
| زیرنویس          =
}}
'''زین‌العابدین مراغه‌ای'''، (متولد حدود ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ هـ.ق، مراغه - درگذشته ۱۳۲۸ هـ.ق، استانبول) نویسنده‌ای برجسته در ادبیات انتقادی ایران اواخر دوره قاجار و یکی از پیشگامان رمان‌نویسی فارسی بود که در شهر مراغه متولد شد. نیاکان وی از کردهای منطقه ساوجبلاغ مکری، که امروزه مهاباد نامیده می‌شود، بودند و در اصل پیرو مذهب شافعی به شمار می‌رفتند، اما پس از مهاجرت به مراغه به مذهب تشیع گرویدند و به تجارت روی آوردند. این خانواده با کسب ثروت قابل توجه به «روچیلدهای مراغه» معروف شدند. پدرش مشهدی علی از تاجران شناخته‌شده مراغه بود. زین‌العابدین مراغه‌ای در هشت سالگی به مکتبخانه رفت و پس از هشت سال تحصیل، در سن شانزده سالگی تحصیلات را رها کرد و به حجره پدر پیوست تا در امور تجاری کمک کند. در بیست سالگی برای گسترش تجارت به اردبیل سفر کرد، اما در آنجا سرمایه خود را از دست داد و مجبور شد همراه برادرش در حدود سال ۱۲۷۶ هجری قمری به قفقاز مهاجرت کند. ابتدا در شهر کوتائیسی ساکن شد که ایرانیان کمی در آن زندگی می‌کردند، و با کار و تجارت سرمایه‌ای گرد آورد. سپس به تفلیس رفت و از سوی کنسولگری ایران به عنوان نایب کنسول مهاجران ایرانی منصوب گردید، مهاجرانی که برای کار در راه‌آهن تفلیس به آنجا آمده بودند. او با کمک به هموطنان نیازمند، اندوخته خود را از دست داد و به کریمه مهاجرت کرد. در کریمه با واردات کالا از استانبول و فروش آن سرمایه‌ای به دست آورد. در زمان جنگ میان روسیه و عثمانی در سال‌های ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۵ هجری قمری، به شهر یالتا نقل مکان کرد که شهری خوش آب و هوا بود و امپراتور روسیه الکساندر دوم به توسعه آن پرداخته بود. در یالتا تجارت وی رونق گرفت و به عنوان «تاجر راستگوی ایرانی» شهرت یافت. شاهزاده یلیساوتا ساویتا، همسر فرمانده محافظان تزار، از مشتریان ثابت مغازه او بود و وی را به ملکه روسیه معرفی کرد. به دلیل نارضایتی از عملکرد کارگزاران کنسولگری ایران در استانبول، تابعیت روسیه را پذیرفت. در استانبول ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. با وجود زندگی مرفه در یالتا، دوری فرزندان از زبان و فرهنگ فارسی و مذهب تشیع او را ناراحت کرد. سرانجام اموال خود در یالتا را فروخت، خانواده را به استانبول منتقل کرد و حج را به جا آورد. زین‌العابدین مراغه‌ای با کمک علاءالملک، سفیر ایران در عثمانی، و ارفع‌الدوله، وزیرمختار ایران در روسیه، پس از چهار سال تلاش در اواخر سال ۱۳۲۱ هجری قمری، که همزمان با آغاز جنگ روسیه و ژاپن بود، تابعیت ایرانی خود را بازگرداند و تا پایان عمر در استانبول اقامت گزید. او در ربیع‌الآخر ۱۳۲۸ هجری قمری در سن هفتاد و سه سالگی درگذشت. او در دوران اقامت طولانی در روسیه و عثمانی، با زبان روسی و ادبیات ترکی آشنا شد و مطبوعات فارسی‌زبانی مانند شمس استانبول و [[روزنامه حبل‌المتین|حبل‌المتین]] کلکته را مطالعه کرد. از اندیشه‌های متفکرانی چون [[میرزا ملکم‌خان]]، میرزا علی‌خان امین‌الدوله و [[میرزا آقاخان کرمانی]] تأثیر پذیرفت و با [[عبدالرحیم طالبوف تبریزی|عبدالرحیم طالبوف]] آشنا بود و از کتاب احمد او الهام گرفت. [[سیّدحسن تقی‌زاده|سید حسن تقی‌زاده]] و [[علی‌اکبر دهخدا]] با وی دیدار کردند. مهم‌ترین اثر وی سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ در سه جلد است که جلد اول بدون نام نویسنده در ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۵ هجری قمری منتشر شد و تا دوازده سال نویسنده آن ناشناخته ماند. این کتاب تصویر جامعی از اوضاع اجتماعی ایران ارائه می‌دهد و در بیداری سیاسی پیش از [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] تأثیرگذار بود.<ref name=":0">[https://rch.ac.ir/article/Details?id=14940 زین‌العابدین مراغه‌ای - دانشنامه جهان اسلام]</ref><ref name=":1">[https://farabiasl.ir/index.php?newsid=81 حاج زین‌العابدین مراغه‌ای - جاذبه‌های مراغه]</ref><ref name=":2">[https://jpolitic.com/fa/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D9%87%D8%A7%DB%8C/ اندیشه سیاسی زین‌العابدین مراغه‌ای - جی پالیتیکال]</ref><ref name=":3">[https://www.iranketab.ir/profile/5061-zeyn-al-abedin-maraghei زین‌العابدین مراغه‌ای - ایران کتاب]</ref><ref name=":4">[https://www.cgie.org.ir/fa/news/142424/%D9%85%D9%8F%D9%84%D9%80%DA%A9%D9%90-%D9%BE%D8%B1%DB%8C%D9%80%D8%B4%D8%A7%D9%86--%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA مُلـکِ پریـشان/ نقدی که یک مصلح اجتماعی بر جامعه ایران عصر قاجار نگاشت - مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی]</ref><ref name=":5">[https://bahariran.com/%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%DB%8C-%D8%A7/ زین العابدین مراغه ای : سیاحت‌ نامه‌ی ابراهیم بیگ - بهار ایران]</ref>  


== زندگی اولیه و خانواده ==
== خاندان و زادگاه و تحصیلات ==
صدیقه دولت‌آبادی در ۱۰ دی ۱۲۶۱ خورشیدی (۳۱ دسامبر ۱۸۸۲ میلادی؛ ۲۰ صفر ۱۳۰۰ قمری) در محله دروازه شیراز اصفهان، در خانواده‌ای مذهبی و با پیشینه فرهنگی زاده شد. پدرش، حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، از روحانیون متجدد و ملاکین سرشناس شهر بود که به علوم دینی علاقه‌مند بود و با علمای برجسته ارتباط داشت. مادرش، خاتمه بیگم، زنی فاضل و خانه‌دار بود که نقش مهمی در تربیت اولیه صدیقه ایفا کرد. خانواده دولت‌آبادی، که ریشه در روستای دولت‌آباد اصفهان داشت، از طبقه متوسط رو به بالای جامعه بودند و صدیقه هفتمین فرزند (تنها دختر پس از شش برادر) بود. این ترکیب خانوادگی، با تأکید بر آموزه‌های اسلامی و ارزش‌های سنتی، زمینه‌ای دوگانه برای رشد او فراهم آورد: از یک سو، تعهد عمیق به دین و از سوی دیگر، دسترسی به کتابخانه خانوادگی غنی از متون کلاسیک فارسی و عربی. خانواده‌اش با شیخ فضل‌الله نوری و برخی علمای دیگر دشمنی طولانی‌مدت داشتند و شیخ فضل‌الله سال‌ها در مجالس علناً نسبت به خانواده دولت‌آبادی بدگویی می‌کرد.  
زین‌العابدین مراغه‌ای در حدود سال ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ هجری قمری در شهر مراغه به دنیا آمد. نیاکان او از کردهای ناحیه ساوجبلاغ مکری بودند که امروزه به مهاباد معروف است و در اصل پیرو مذهب شافعی به شمار می‌رفتند. آنان پس از مهاجرت به مراغه به مذهب تشیع روی آوردند و به تجارت مشغول شدند. این ترکیب قومی، مذهبی و تجاری بر شکل‌گیری شخصیت وی تأثیر گذاشت. خانواده زین‌العابدین با اندوختن ثروت زیاد به «روچیلدهای مراغه» شهرت یافتند.  


از کودکی، صدیقه در مکتب‌خانه قرآن، ادبیات و فقه آموخت. با این حال، فضای بسته آموزشی برای دختران در آن دوران، او را به مطالعه خودآموز سوق داد. منابع تاریخی تأکید دارند که خانواده‌اش، هرچند محافظه‌کار، از هوش و کنجکاوی او حمایت می‌کردند و پدرش او را تشویق به تحصیل مانند برادرانش می‌کرد تا از ارث محروم نشود. این دوران اولیه، پایه‌ای برای تعهد مادام‌العمر او به آموزش زنان شد، چرا که خود قربانی محدودیت‌های جنسیتی بود.<ref name=":2" /><ref name=":3" />
اجداد زین‌العابدین از خوانین منطقه ساوجبلاغ بودند و طریقه تسنن و مذهب شافعی داشتند، اما بعدها به کیش تشیع گرویدند و در مراغه به کسب و کار پرداختند. پدرش مشهدی علی از تاجران ثروتمند مراغه بود و وی را به اردوی آزادی‌خواهان و اصلاح‌طلبان ملحق کرد.  


== تحصیلات و سفر به اروپا ==
نسب خانوادگی مراغه‌ای به خاندانی با پیشینه تجاری بازمی‌گردد و پدرش مشهدی علی از تاجران مراغه بود. گفته می‌شود که اجدادش از کردهای ساوجبلاغ و از خوانین آنجا بودند.
در سنین نوجوانی، صدیقه دولت آبادی در مدرسه‌های دینی اصفهان آموزش دید، اما محدودیت‌های جنسیتی او را به سوی مطالعه خصوصی سوق داد. او به طور خودآموز، زبان‌های عربی، فارسی و انگلیسی را آموخت و با آثار نویسندگان شاعران کلاسیک مانند [[سعدی]] و [[حافظ]] آشنا شد. علاقه او به حقوق زنان از خواندن متون اسلامی آغاز شد، جایی که برابری معنوی زنان و مردان را در قرآن تفسیر می‌کرد. در سال ۱۳۰۰، با تشویق خانواده، به تهران مهاجرت کرد تا در کنار عمویش، به مطالعات پیشرفته‌تر بپردازد. این دوره، مصادف با اوج جنبش مشروطه، او را با ایده‌های نوین آزادی‌خواهی آشنا کرد.<ref name=":6" />  
=== تحصیلات ===
زین‌العابدین مراغه‌ای در هشت سالگی به مکتبخانه رفت و پس از هشت سال تحصیل، در سن شانزده سالگی درس را رها کرد و در حجره پدر مشغول به کار شد. او در کودکی سواد ابتدایی را در مکتب آموخت و سپس وارد عرصه تجارت خانوادگی گردید.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />  


=== '''سفر به اروپا و تحول فکری''' ===
== فعالیت‌های تجاری اولیه و مهاجرت ==
نقطه عطف زندگی صدیقه دولت‌آبادی، سفر به اروپا در سال ۱۳۰۳، (۱۹۲۴ میلادی) بود. او به همراه خانواده، برای درمان پدر به پاریس رفت و در آنجا با جوامع فمینیستی فرانسوی تماس گرفت. بازدید از مدارس دخترانه، کتابخانه‌ها و مجالس بحث زنان، دیدگاه او را نسبت به حجاب و آموزش دگرگون کرد. این سفر، نه تنها او را با مدرنیته غربی آشنا کرد، بلکه او را به این باور رساند که زنان ایرانی می‌توانند سنت و پیشرفت را آشتی دهند. بازگشت به ایران در سال ۱۳۰۵، با کوله‌باری از ایده‌های نو، او را به تأسیس اولین نهادهای زنانه سوق داد.<ref name=":1" />  
زین‌العابدین مراغه‌ای در بیست سالگی برای تجارت به اردبیل رفت، اما سرمایه خود را از دست داد و ناچار همراه برادرش به قفقاز مهاجرت کرد. مدت اقامت در اردبیل حدود سه سال بود و مهاجرت به قفقاز در حدود سال ۱۲۷۶ هجری قمری و در سن بیست و سه سالگی رخ داد. او در اردبیل و مراغه بنای اعیانی ساخت و اسب و نوکر و تفنگدار فراهم آورد و از پرداخت مالیات خودداری کرد. اما سرمایه‌اش را از دست داد و مانند بسیاری از تجار ورشکسته آن زمان با اندک مایه‌ای راهی قفقاز شد. او پس از مهاجرت به قفقاز در تفلیس اقامت گزید و در عرض سه چهار سال چند هزار منات از بقالی به دست آورد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


در این سفر، صدیقه دولت‌آبادی با نویسندگان فمینیست مانند ویکتور هوگو و ژول ورن آشنا شد و کتاب‌هایی به زبان فرانسه خواند که بر نقش اجتماعی زنان تأکید داشتند. این تجربه، او را از یک دختر سنتی به پیشگامی آگاه تبدیل کرد، بدون آنکه از هویت اسلامی خویش جدا شود.<ref name=":4" />
== اقامت در قفقاز و فعالیت‌های کنسولی ==
زین‌العابدین مراغه‌ای به همراه برادرش در شهر کوتائیسی قفقاز اقامت کرد که ایرانیان کمی در آنجا بودند و با کار و تجارت سرمایه‌ای گرد آورد. در این زمان کنسولگری ایران در تفلیس او را به عنوان نایب کنسول مهاجران ایرانی منصوب کرد، مهاجرانی که برای کار در راه‌آهن تفلیس آمده بودند. مراغه‌ای با بخشندگی به هموطنان تهی‌دست کمک کرد و اندوخته خود را از دست داد و به کریمه رفت.


'''<دانشنامه جهان اسلام>''' '''<کار آنلاین>''' '''<آسو>'''
=== مهاجرت به کریمه و رونق تجارت ===
زین‌العابدین مراغه‌ای در کریمه با وارد کردن کالا از استانبول و فروش آن سرمایه‌ای به دست آورد. در زمان جنگ روسیه و عثمانی در سال‌های ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۵ هجری قمری به شهر یالتا نقل مکان کرد. این شهر خوش آب و هوا بود و امپراتور الکساندر دوم به نوسازی آن پرداخته بود. در یالتا کار و اعتبار وی رونق گرفت. شاهزاده یلیساوتا ساویتا، همسر فرمانده محافظان تزار، از مشتریان دائم مغازه برادران مراغه‌ای بود و زین‌العابدین را به ملکه روسیه معرفی کرد. وی در این دوره به تاجر راستگوی ایرانی شهرت یافت. او گاهی به استانبول می‌رفت و کالا خریداری می‌کرد و در کریمه به قیمت بالاتر می‌فروخت تا سرمایه جمع کند.<ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


== فعالیت‌های دوران مشروطه و تأسیس نهادهای زنانه ==
== پذیرش تابعیت روسیه و زندگی خانوادگی ==
صدیقه دولت‌آبادی در اوج جنبش مشروطه (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، با وجود سن کم، به فعالیت‌های اجتماعی روی آورد. او در تهران، با انجمن‌های مخفی زنان مانند انجمن مخدرات وطن همکاری کرد و در جلسات بحث بر سر حقوق زنان شرکت جست. منابع تاریخی نشان می‌دهند که او از طریق نامه‌نگاری با رهبران مشروطه، بر لزوم آموزش دختران تأکید می‌ورزید و حجاب را مانعی برای پیشرفت می‌دانست. در این دوره، با تأثیر از شخصیت‌هایی چون تاج‌السلطنه (دختر [[ناصرالدین شاه]])، به نوشتن مقالات کوتاه در نشریات محلی پرداخت که بر برابری جنسیتی تمرکز داشت. فعالیت‌هایش در مشروطه، او را به عنوان یکی از نخستین زنان فعال سیاسی معرفی کرد، هرچند به دلیل محدودیت‌های اجتماعی، اغلب پنهانی عمل می‌کرد.<ref name=":7" />
زین‌العابدین مراغه‌ای به دلیل رنجش از کارگزاران کنسولگری ایران در استانبول، تابعیت روسیه را پذیرفت. چند سال بعد در استانبول ازدواج کرد و همسرش را به یالتا برد و صاحب سه فرزند شد. او پس از گذشت مدتی از تابعیت روسیه، تصمیم به ترک آن گرفت و دوباره تابعیت ایران را به دست آورد.  


=== '''تأسیس مدرسه نماد ترقی و انجمن نسوان وطن‌خواه''' ===
=== نارضایتی و بازگشت به تابعیت ایرانی ===
صدیقه دولت‌آبادی پس از بازگشت از اروپا در سال ۱۳۰۵، نخستین مدرسه دخترانه مدرن را در اصفهان با نام «نماد ترقی» بنیان نهاد. این مدرسه، که شامل دروس فارسی، عربی، فرانسه، ریاضیات و علوم طبیعی بود، بیش از ۱۰۰ دانش‌آموز دختر جذب کرد و معلمان زنی مانند خواهرش را به کار گرفت. او شخصاً بر برنامه درسی نظارت داشت و بر آموزش عملی مانند خیاطی و بهداشت تأکید ورزید. همزمان، انجمن نسوان وطن‌خواه را در سال ۱۳۰۶ تأسیس کرد که هدفش حمایت از زنان بی‌سرپرست، آموزش سواد و مبارزه با کودک‌همسری بود. او انجمن جلسات هفتگی برگزار می‌کرد و کلاس‌های شبانه برای زنان شاغل دایر نمود. این نهادها، نخستین گام‌های سازمان‌یافته برای جنبش زنان در ایران بودند و الگویی برای مدارس بعدی شدند.<ref name=":0" />  
زین‌العابدین مراغه‌ای با وجود زندگی مرفه و تجارت سودآور در یالتا و رعایت آداب ملی و مذهبی، دوری خود و فرزندان از مرکز زبان و فرهنگ فارسی و ترکی و مذهب تشیع باعث نارضایتی وی شد و درصدد بازگرداندن تابعیت و حفظ مذهب برآمد. سرانجام اموالش در یالتا را فروخت و خانه‌ای در استانبول خرید و خانواده را منتقل کرد و حج را به جا آورد. با کمک علاءالملک سفیر ایران در عثمانی و ارفع‌الدوله وزیرمختار ایران در روسیه و یاری ملکه روسیه، پس از چهار سال تلاش در اواخر ۱۳۲۱ هجری قمری که با آغاز جنگ روسیه و ژاپن همزمان بود، تابعیت ایرانی خود را بازگرداند و تا پایان عمر در استانبول زیست. عشق به میهن او را آرام نمی‌گذاشت و خود را به خیانت متهم می‌کرد. تصمیم گرفت مغازه را بفروشد و به استانبول برود و خانواده را آنجا بگذارد و برای حج به مکه رود. سال‌ها با تابعیت روس در استانبول زیست تا با کمک علاءالملک تقاضای ترک تابعیت کرد و در نهم فوریه ۱۹۰۴ میلادی که روز اول جنگ ژاپن و روسیه بود، پذیرفته شد. برای همیشه در ترکیه ماند و از راه قلم به مبارزات سیاسی پرداخت. او در استانبول به نگارش و مطبوعات پرداخت و با روزنامه‌هایی مانند شمس همکاری کرد.<ref name=":2" /><ref name=":0" /><ref name=":3" /> 


صدیقه دولت‌آبادی در اداره مدرسه، با مخالفت علمای سنتی روبرو شد که آموزش دختران را حرام می‌دانستند، اما با حمایت خانواده و برخی روشنفکران، مدرسه را تا سال ۱۳۱۰ حفظ کرد. او دانش‌آموزان را به مطالعه آثار نویسندگان زن اروپایی تشویق می‌کرد و کتابخانه‌ای کوچک در مدرسه راه‌اندازی نمود.<ref name=":3" />  
== آشنایی‌های فکری و ادبی ==
زین‌العابدین مراغه‌ای در دوران چهل ساله اقامت در قلمرو روسیه از حدود ۱۲۷۷ تا ۱۳۱۷ هجری قمری، با زبان و ادبیات روسی آشنا شد. با رفت و آمد به استانبول، زبان و ادبیات ترکی را آموخت و با مطبوعات فارسی‌زبان داخل و خارج ایران مانند شمس استانبول و حبل‌المتین کلکته آشنا گردید. از آثار و اندیشه‌های ایرانیانی مانند میرزامالکم خان، میرزاعلی خان امین‌الدوله و میرزاآقاخان کرمانی تأثیر پذیرفت. با متفکرانی از قفقاز و عثمانی دوستی داشت و از آنان الهام گرفت. سیدحسن تقی‌زاده که در سال‌های ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ هجری قمری از راه قفقاز به عثمانی سفر کرده بود، در استانبول به منزل وی رفت و با او گفتگو کرد. علی‌اکبر دهخدا نیز در اواخر عمر مراغه‌ای با وی دیدار کرد و حکایاتی نقل می‌کند که نشان‌دهنده وطن‌پرستی وی است. مراغه‌ای با [[عبدالرحیم طالبوف تبریزی|عبدالرحیم طالبوف]] آشنا بود و از کتاب احمد وی که دو یا سه سال پیش از جلد اول سیاحت‌نامه منتشر شد، تأثیر گرفت و در سیاحت‌نامه از آن یاد کرده است. به اعتراف خود، معانی و بیان و منطق برهان نخوانده و علوم و ادبیات ندیده اما مرد با سواد و کتاب‌خوانده و آشنا به اوضاع زمان و عصر آزادی‌خواهی بود. در اقامت عثمانی با روزنامه شمس استانبول همکاری داشت و مقالات سودمندی در آن و حبل‌المتین کلکته نوشت.<ref name=":0" /><ref name=":3" />


== فعالیت‌های مطبوعاتی، بنیان‌گذاری نشریه زبان زنان ==
== سبک ادبی و نقش در ادبیات ==
صدیقه دولت‌آبادی نخستین نشریه اختصاصی زنان ایران را با عنوان «زبان زنان» در سال ۱۲۹۸، در اصفهان منتشر کرد. این نشریه، که به صورت دوهفته‌نامه و با تیراژ اولیه ۲۰۰۰ نسخه بود، تا سال ۱۳۰۰ شمسی، ادامه یافت و ۳۲ شماره منتشر کرد. محتوای آن شامل مقالات در زمینه آموزش زنان، حقوق مدنی، نقد حجاب اجباری، بهداشت خانواده و گزارش فعالیت‌های انجمن‌های زنانه بود. صدیقه دولت‌آبادی خود سردبیر و نویسنده اصلی بود و از همکاران زنی مانند خواهرش فرخ‌رو دولت‌آبادی بهره برد. نشریه بر زبان ساده و قابل فهم برای زنان عادی تأکید داشت و از تصاویر زنان بدون حجاب برای نخستین بار استفاده کرد.  
حاج زین‌العابدین مراغه‌ای بنیانگذار رمان سیاسی-انتقادی در ادبیات ایران و قفقاز به شمار می‌آید. نادر محمدوف در مقاله‌ای وی را بنیانگذار نثر نوین فارسی معرفی کرده است. خود شعر می‌سرود و بر التزام شاعر و نویسنده ایرانی به خلق آثار با مضمون وطن‌پرستانه تأکید داشت. روش وی در ادبیات و تاریخ بیان واقعیت‌ها و پرهیز از خیال‌بافی و اغراق بود. وی ساده‌نویس بود و بر نثرهای مسجع و مقفا انتقاد می‌کرد. او از نخستین کسانی است که نثر خود را به زبان ساده و نزدیک به محاوره مردم نزدیک کرد و تعبیرات و اصطلاحات آنان را به کار گرفت.<ref name=":0" /> 


=== '''محتوا و تأثیرات نشریه''' ===
== سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ ==
مقالات نشریه زبان زنان بر موضوعاتی چون لزوم سوادآموزی دختران، مخالفت با ازدواج اجباری و نقش زنان در اقتصاد خانواده تمرکز داشت. صدیقه دولت‌آبادی در سرمقاله نخستین شماره نوشت که زنان نیمی از جامعه هستند و بدون آموزش، پیشرفت ملی ممکن نیست. نشریه همچنین به مسائل بین‌المللی مانند جنبش سافرجت در انگلیس پرداخت و زنان ایرانی را به الگوبرداری دعوت کرد. با وجود سانسور دولتی در دوران [[احمد شاه]]، نشریه تا توقیف در سال ۱۳۰۰ ادامه یافت و هزاران زن را به فعالیت اجتماعی ترغیب کرد. پس از توقیف، دولت‌آبادی نسخه‌های باقی‌مانده را مخفیانه توزیع کرد.  
[[پرونده:سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ؛2.jpg|جایگزین=سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ|بندانگشتی|265x265پیکسل|سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ]]
مهم‌ترین اثر زین‌العابدین مراغه‌ای سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ است که در سه جلد مستقل نوشته شد. جلد اول بدون نام مؤلف منتشر گردید و تا دوازده سال نویسنده‌اش ناشناخته ماند تا در مقدمه جلد سوم نام حاج زین‌العابدین مراغه‌ای آشکار شد. این کتاب با شور و صمیمیت و لطف زبان در ادبیات عصر بیداری جایگاه ممتازی دارد و طراوت خود را حفظ کرده است. سیاحت‌نامه دایره‌المعارفی جامع از اوضاع اجتماعی ایران در اواخر قرن سیزدهم هجری است که با قلمی تند و بی‌پروا نوشته شده است. در پایان کتاب مثلی آورده و از نویسندگان می‌خواهد به این نگارش روح ببخشند.<ref name=":1" /> 


در دوره دوم انتشار نشریه زبان زنان (۱۳۰۶-۱۳۰۸) در تهران، این نشریه پیشرفته‌تر شد و شامل مصاحبه با زنان برجسته، نقد قوانین مدنی و گزارش کنفرانس‌های زنان بود. این دوره مصادف با کشف حجاب بود و نشریه از سیاست‌های رضاشاه حمایت مشروط کرد، اما بر اختیاری بودن تأکید ورزید.<ref name=":6" /><ref name=":5" /><ref>[https://iran-women-solidarity.net/?p=124 صدیقه دولت‌آبادی - همبستگی زنان ایران]</ref>  
=== ساختار و انتشار ===
سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ سفرنامه‌ای درباره شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در میانه دوره قاجار است که در حدود سال ۱۳۲۱ هجری قمری منتشر شد، سه سال پیش از پیروزی مشروطه. ادوارد براون آن را در تحریک نفرت از حکومت [[مظفرالدین شاه]] مؤثر می‌داند. [[ناظم‌الاسلام کرمانی]] می‌گوید رهبران روحانی مشروطه آن را در انجمن‌های مخفی می‌خواندند. داستان ابراهیم بیگ، تاجرزاده ایرانی بزرگ‌شده در مصر، که در بازگشت با واقعیت‌های تلخ روبرو می‌شود. یحیی آرین‌پور آن را نخستین رمان اصیل اجتماعی فارسی می‌داند که زندگی مردم را توصیف کرده است. سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ تنها اثر وی است. مورخان به تأثیر عظیم آن در آگاهی و تهییج مردم اشاره کرده‌اند. سراسر کتاب نقد است که گاه توصیفی و گاه به نقل از دیگری بیان می‌شود. سفرنامه را دستمایه نقد اجتماعی، سیاسی و اخلاقی قرار داده. در حدود ۱۳۲۱ هجری قمری در استانبول منتشر شد و تأثیر زیادی در آگاهی جامعه داشت. جلد اول با عنوان فرعی بلای تعصب او، جلد دوم نتیجه تعصب او، جلد سوم ثمره تعصب او. کتاب آیینه تمام‌قدی از ایران قاجار است.<ref name=":4" /><ref name=":5" />  


== پیشگامی در کشف حجاب ==
==== محتوای سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ ====
صدیقه دولت‌آبادی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ خورشیدی، همزمان با فرمان کشف حجاب رضاشاه، حجاب را کنار گذاشت، اما این عمل پیش از فرمان رسمی و به اختیار خود بود. او از سال ۱۳۰۵، پس از بازگشت از اروپا، در جلسات خصوصی بدون حجاب ظاهر می‌شد و زنان را به این کار تشویق می‌کرد. در مراسم رسمی کشف حجاب در دانشسرای مقدماتی تهران، صدیقه دولت‌آبادی سخنرانی کرد و حجاب را نماد عقب‌ماندگی دانست، بدون آنکه از سیاست‌های دولتی دفاع کند. این عمل، او را به هدف حملات محافظه‌کاران تبدیل کرد که او را «زن بی‌حجاب» نامیدند.<ref name=":4" />  
نویسنده در آغاز سفر در باطوم بسیاری از ایرانیان را با لباس‌های کهنه و چهره‌های زرد می‌بیند و علت را در نبود کار و غفلت دولت و تنبلی ملت می‌جوید که مردم به روسیه، عثمانی و هند می‌روند و در مذلت زندگی می‌کنند. وابستگی ایران به کشورهای دیگر را پدیده‌ای می‌داند که دامن ایران را گرفته در حالی که همه چیز در کشور هست اما هیچ‌کس زحمت تولید نمی‌دهد. وزیر داخله را سرزنش می‌کند که به تکالیفش عمل نمی‌کند و اسباب مهاجرت ایرانیان را بررسی نکرده. در اثنای مسافرت دلش خون شده از ملک پریشان، ملت پریشان و غیره و علت را بی‌کفایتی وزیران می‌داند. به سفرهای هیات وزیران به خارجه اشاره می‌کند که پول مملکت را خرج می‌کنند اما چیزی مفید نمی‌آورند. در زمینه قانون می‌گوید قانون داریم اما آن را حبس کرده‌اند و علت بی‌قانونی را در این می‌بیند که اگر قانون باشد وزیران درآمدهای خود را از دست می‌دهند. دارای‌های کشور به تاراج رفته مانند بلوچستان و هرات. خوش‌گذرانی شاهان و شخصیت وزیران را مؤثر می‌داند. وزرا را فرومایه و چاپلوس و رشوه‌خوار می‌خواند که خیانت می‌کنند. پول حلال همه مشکلات است. در مشهد از نبود کمپانی و شراکت افسوس می‌خورد با وجود ثروت و محصولات. در تهران نیز کمپانی برای ترویج محصولات تشکیل نشده چون امنیت ندارند و در غفلت عمر می‌گذرانند.<ref name=":4" />


=== '''فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی در پهلوی اول''' ===
=== اندیشه‌های سیاسی در سیاحت‌نامه ===
صدیقه دولت‌آبادی در دوران رضاشاه، به تربیت معلمان زن پرداخت و در تأسیس دانشسرای دختران اصفهان نقش داشت. او کلاس‌های آموزشی برای زنان روستایی دایر کرد و بر بهداشت و سواد تمرکز ورزید. همچنین، در کانون بانوان (۱۳۱۴) عضویت یافت و برنامه‌های رادیویی برای زنان تهیه کرد. او با وجود حمایت از مدرنیزاسیون، از دیکتاتوری رضاشاه انتقاد پنهان داشت و بر حقوق سیاسی زنان تأکید می‌ورزید.<ref name=":1" />  
زین‌العابدین مراغه‌ای وطن‌دوستی را نه احساسی بلکه اخلاقی و سیاسی می‌داند. در سیاحت‌نامه عشق به وطن ابراهیم بیگ را به کنش سوق می‌دهد. انسان وطن‌دوست باید معایب وطن را سکوت نکند. وطن‌پرستی تعهد مسئولانه است. به آسیب‌های جامعه مانند فساد اداری، رشوه‌خواری، بی‌عدالتی، ضعف آموزش و عدم آزادی مطبوعات می‌پردازد. نقد اجتماعی برای برانگیختن آگاهی عمومی است. به نقش اجتماع مدنی و مشارکت مردم باور دارد. آزادی و آگاهی ضرورت تحول‌اند. وظیفه روشنفکران فراهم کردن بیداری عمومی است. از چاپ، روزنامه‌نگاری و مباحث عمومی برای گسترش آگاهی نام می‌برد. خطر تعصب، سانسور و خمودی فرهنگی را می‌بیند. حکومت اگر به عدالت و حقوق عمل نکند مشروعیت از دست می‌دهد. رابطه دوسویه بین قدرت و پاسخگویی قائل است. به امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی تأکید دارد. تلاش برای عبور از تضاد سنت و نوگرایی دارد و ارکان مشروع هر دو را ترکیب می‌کند. ارزش‌ها و هویت دینی را حفظ می‌کند اما به ابزار نو مانند مطبوعات و آموزش مدرن نیاز دارد.<ref name=":2" />  


صدیقه دولت‌آبادی در این دوره، کتابخانه عمومی زنان را در تهران راه‌اندازی کرد و هزاران کتاب اهدا نمود. او زنان را به کار در ادارات دولتی تشویق کرد و خود در وزارت معارف مشاور بود.<ref name=":8">[https://ifeminist.org/dolatabadi.html صدیقه دولت‌آبادی - فیمینیست]</ref>
== مرگ و میراث ==
 
زین‌العابدین مراغه‌ای در ربیع‌الآخر ۱۳۲۸ هجری قمری در سن هفتاد و سه سالگی در استانبول درگذشت. وی در رشد اندیشه روشنگرانه و ترقی‌خواهانه در آذربایجان و ایران نقش داشت. مواجهه با وطن و فراملی‌گرایی، بازخوانی سنت و مواجهه با تجدد زمینه فکری وی بود. اثر وی در قالب سفرنامه داستانی نقد اجتماعی، بازنمایی وضعیت ایران و دعوت به بیداری سیاسی است.<ref name=":0" /><ref name=":2" />  
== فعالیت‌های بین‌المللی و سفرهای خارجی ==
 
=== '''سفر به مصر و کنفرانس زنان شرق''' ===
صدیقه دولت‌آبادی در سال ۱۳۲۱ (۱۹۴۲ میلادی)، به دعوت انجمن زنان مصر به قاهره سفر کرد و در کنفرانس زنان شرقی شرکت جست. او در این کنفرانس، که با حضور نمایندگان کشورهای اسلامی برگزار شد، سخنرانی کرد و بر مشترکات فرهنگی زنان شرق تأکید ورزید. دولت‌آبادی حجاب را مسئله‌ای فرهنگی دانست نه دینی و از زنان مصری خواست تا آموزش را اولویت دهند. این سفر، نخستین حضور رسمی یک زن ایرانی در مجامع بین‌المللی زنان بود و گزارش آن در نشریات مصری منتشر شد. او با هدى شعراوی، رهبر فمینیست مصری، دیدار کرد و ایده تأسیس اتحادیه زنان شرق را مطرح نمود.<ref name=":0" />
 
=== '''مشارکت در کنگره‌های جهانی زنان''' ===
صدیقه دولت‌آبادی در سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ میلادی)، به کنگره بین‌المللی زنان در پاریس دعوت شد، اما به دلیل محدودیت‌های مالی شرکت نکرد و مقاله‌ای ارسال نمود که بر حقوق زنان در جوامع اسلامی تمرکز داشت. در سال‌های بعد، از طریق نامه‌نگاری با سازمان‌هایی مانند اتحادیه بین‌المللی زنان، از جنبش‌های فمینیستی حمایت کرد. او گزارش کنگره برلین (۱۳۰۹) را در نشریه زبان زنان ترجمه و منتشر کرد تا زنان ایرانی را آگاه سازد. این فعالیت‌ها، ایران را در نقشه جنبش جهانی زنان قرار داد.  
 
در دوران پهلوی دوم ([[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]])، صدیقه دولت‌آبادی با سازمان ملل متحد مکاتبه داشت و گزارش‌هایی از وضعیت زنان ایران ارسال می‌کرد، به ویژه در زمینه آموزش روستایی و مبارزه با بی‌سوادی.<ref name=":7" /><ref name=":5" />
 
== آثار مکتوب، دیدگاه‌ها و زندگی شخصی ==
صدیقه دولت‌آبادی چندین کتاب و مقاله نگاشت که مهم‌ترین آن‌ها «خاطرات صدیقه دولت‌آبادی» است، که در آن جزئیات زندگی از کودکی تا فعالیت‌های اجتماعی را روایت می‌کند. این کتاب، که بخشی از آن در سال‌های پایانی عمر نوشته شد، منبع اصلی برای درک دیدگاه‌های اوست. او همچنین «زندگی من» را تألیف کرد که بر تجربیات سفر به اروپا و تحول فکری تمرکز دارد. مقالاتش در نشریه زبان زنان، شامل نقدهایی بر قوانین ارث و ازدواج بود و بر تفسیر برابرخواهانه از اسلام تأکید داشت. صدیقه دولت‌آبادی شعر نیز می‌سرود و اشعاری در مدح آزادی زنان دارد که در نشریات منتشر شد.
 
=== '''دیدگاه‌ها در مورد حقوق زنان و جامعه''' ===
صدیقه دولت‌آبادی آموزش را کلید رهایی زنان می‌دانست و معتقد بود بدون سواد، برابری ممکن نیست. او حجاب را اختیاری می‌پنداشت و از کشف اجباری انتقاد می‌کرد، هرچند از نتیجه آن استقبال نمود. در مسائل سیاسی، از مشروطه حمایت کرد اما از استبداد رضاشاه فاصله گرفت. او ازدواج را برای زنان مانع پیشرفت نمی‌دانست اما خود هرگز ازدواج نکرد تا تمام وقت را به فعالیت اختصاص دهد. دیدگاه‌هایش ترکیبی از اسلام اصلاح‌طلبانه و مدرنیسم غربی بود.
 
=== '''زندگی شخصی و روابط''' ===
صدیقه دولت‌آبادی با خواهرش فرخ‌رو دولت‌آبادی همکاری نزدیک داشت و برادرانش در فعالیت‌های تجاری حمایت کردند. او روابط دوستانه با روشنفکرانی مانند [[محمدتقی بهار|ملک‌الشعرای بهار]] داشت و در منزلش جلسات ادبی برگزار می‌کرد. زندگی ساده‌ای داشت و درآمد مدرسه و انجمن را به امور خیریه اختصاص می‌داد.<ref name=":6" /><ref name=":4" /><ref name=":3" />
 
== دوران پایانی، درگذشت و میراث ==
 
=== '''فعالیت‌ها در پهلوی دوم و انزوا''' ===
صدیقه دولت‌آبادی پس از شهریور سال ۱۳۲۰، با اشغال ایران، به اصفهان بازگشت و مدرسه‌ای کوچک دایر کرد. در دوران [[دکتر محمد مصدق]]، از جنبش ملی حمایت کرد اما به دلیل سن بالا، فعالیت محدود شد. او با کانون بانوان همکاری داشت و بر حقوق رأی زنان تأکید ورزید که در سال ۱۳۴۲ محقق شد. در سال‌های ۱۳۴۰، به دلیل بیماری، از صحنه عمومی فاصله گرفت اما به نامه‌نگاری با فعالان جوان ادامه داد.
 
=== '''درگذشت''' ===
صدیقه دولت‌آبادی در نیمه‌شب ۶ مرداد ۱۳۴۰ خورشیدی (۱۹۶۱ میلادی)، در سن ۸۲ سالگی، بر اثر سرطان در منزل شخصی‌اش در تهران درگذشت. مراسم خاکسپاری ساده‌ای با حضور خانواده و شاگردان سابق برگزار شد و طبق وصیت خودش، بدون حضور زنان با حجاب، پیکرش در جوار قبر برادرش یحیی دولت‌آبادی در قبرستان امامزاده اسماعیل زرگنده به خاک سپرده شد. این قبرستان بعدها به پارک تبدیل شد و در سال‌های پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]، قبر او مورد تعرض قرار گرفت.
 
=== '''میراث و تأثیر بر جنبش زنان''' ===
میراث صدیقه دولت‌آبادی در تأسیس نهادهای آموزشی، نشریه زبان زنان و پیشگامی در کشف حجاب نهفته است. او الهام‌بخش نسل‌های بعدی فمینیست‌های ایرانی مانند [[سیمین دانشور]] و [[فروغ فرخزاد]] بود. مدارس و انجمن‌های او الگویی برای سازمان‌های زنان پس از انقلاب شدند. امروز، نام صدیقه دولت‌آبادی در دانشنامه‌ها به عنوان نماد آزادگی زنان ثبت است و فعالیت‌هایش در مطالعات جنسیتی بررسی می‌شود.<ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":8" />  


== منابع: ==
== منابع: ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۱۵

برای صفحه تمرین.jpg
زین‌العابدین مراغه‌ای
زین العابدین مراغه ای؛1.jpg
زین‌العابدین مراغه‌ای، نویسنده‌ی سیاحت‌نامه‌ی ابراهیم بیگ
شناسنامه
نام کاملحاج زین‌العابدین بن مشهدی علی مراغه‌ای
معروف بهنویسنده‌ی سیاحت‌نامه‌ی ابراهیم بیگ
زادروزحدود ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ ه‍.ق
زادگاهمراغه، ایران (دوره قاجار)
تاریخ مرگربیع‌الآخر ۱۳۲۸ ه‍.ق
محل مرگاستانبول، عثمانی
فرزندانسه فرزند
خویشاوندان سرشناسمشهدی علی (پدر، تاجر سرشناس مراغه)
تحصیلاتمکتب‌خانه (سواد ابتدایی فارسی و عربی)
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
سمتنایب‌کنسول ایران در کتائیس (قفقاز) (دوره کوتاه)
سمت‌های پیشینتاجر و بازرگان در قفقاز، کریمه و یالتا
فعالیت‌هانویسندگی، روزنامه‌نگاری (همکاری با حبل‌المتین و شمس)، مصلح اجتماعی، روشنفکری مشروطه‌خواه

زین‌العابدین مراغه‌ای، (متولد حدود ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ هـ.ق، مراغه - درگذشته ۱۳۲۸ هـ.ق، استانبول) نویسنده‌ای برجسته در ادبیات انتقادی ایران اواخر دوره قاجار و یکی از پیشگامان رمان‌نویسی فارسی بود که در شهر مراغه متولد شد. نیاکان وی از کردهای منطقه ساوجبلاغ مکری، که امروزه مهاباد نامیده می‌شود، بودند و در اصل پیرو مذهب شافعی به شمار می‌رفتند، اما پس از مهاجرت به مراغه به مذهب تشیع گرویدند و به تجارت روی آوردند. این خانواده با کسب ثروت قابل توجه به «روچیلدهای مراغه» معروف شدند. پدرش مشهدی علی از تاجران شناخته‌شده مراغه بود. زین‌العابدین مراغه‌ای در هشت سالگی به مکتبخانه رفت و پس از هشت سال تحصیل، در سن شانزده سالگی تحصیلات را رها کرد و به حجره پدر پیوست تا در امور تجاری کمک کند. در بیست سالگی برای گسترش تجارت به اردبیل سفر کرد، اما در آنجا سرمایه خود را از دست داد و مجبور شد همراه برادرش در حدود سال ۱۲۷۶ هجری قمری به قفقاز مهاجرت کند. ابتدا در شهر کوتائیسی ساکن شد که ایرانیان کمی در آن زندگی می‌کردند، و با کار و تجارت سرمایه‌ای گرد آورد. سپس به تفلیس رفت و از سوی کنسولگری ایران به عنوان نایب کنسول مهاجران ایرانی منصوب گردید، مهاجرانی که برای کار در راه‌آهن تفلیس به آنجا آمده بودند. او با کمک به هموطنان نیازمند، اندوخته خود را از دست داد و به کریمه مهاجرت کرد. در کریمه با واردات کالا از استانبول و فروش آن سرمایه‌ای به دست آورد. در زمان جنگ میان روسیه و عثمانی در سال‌های ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۵ هجری قمری، به شهر یالتا نقل مکان کرد که شهری خوش آب و هوا بود و امپراتور روسیه الکساندر دوم به توسعه آن پرداخته بود. در یالتا تجارت وی رونق گرفت و به عنوان «تاجر راستگوی ایرانی» شهرت یافت. شاهزاده یلیساوتا ساویتا، همسر فرمانده محافظان تزار، از مشتریان ثابت مغازه او بود و وی را به ملکه روسیه معرفی کرد. به دلیل نارضایتی از عملکرد کارگزاران کنسولگری ایران در استانبول، تابعیت روسیه را پذیرفت. در استانبول ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. با وجود زندگی مرفه در یالتا، دوری فرزندان از زبان و فرهنگ فارسی و مذهب تشیع او را ناراحت کرد. سرانجام اموال خود در یالتا را فروخت، خانواده را به استانبول منتقل کرد و حج را به جا آورد. زین‌العابدین مراغه‌ای با کمک علاءالملک، سفیر ایران در عثمانی، و ارفع‌الدوله، وزیرمختار ایران در روسیه، پس از چهار سال تلاش در اواخر سال ۱۳۲۱ هجری قمری، که همزمان با آغاز جنگ روسیه و ژاپن بود، تابعیت ایرانی خود را بازگرداند و تا پایان عمر در استانبول اقامت گزید. او در ربیع‌الآخر ۱۳۲۸ هجری قمری در سن هفتاد و سه سالگی درگذشت. او در دوران اقامت طولانی در روسیه و عثمانی، با زبان روسی و ادبیات ترکی آشنا شد و مطبوعات فارسی‌زبانی مانند شمس استانبول و حبل‌المتین کلکته را مطالعه کرد. از اندیشه‌های متفکرانی چون میرزا ملکم‌خان، میرزا علی‌خان امین‌الدوله و میرزا آقاخان کرمانی تأثیر پذیرفت و با عبدالرحیم طالبوف آشنا بود و از کتاب احمد او الهام گرفت. سید حسن تقی‌زاده و علی‌اکبر دهخدا با وی دیدار کردند. مهم‌ترین اثر وی سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ در سه جلد است که جلد اول بدون نام نویسنده در ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۵ هجری قمری منتشر شد و تا دوازده سال نویسنده آن ناشناخته ماند. این کتاب تصویر جامعی از اوضاع اجتماعی ایران ارائه می‌دهد و در بیداری سیاسی پیش از جنبش مشروطه تأثیرگذار بود.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]

خاندان و زادگاه و تحصیلات

زین‌العابدین مراغه‌ای در حدود سال ۱۲۵۳ تا ۱۲۵۵ هجری قمری در شهر مراغه به دنیا آمد. نیاکان او از کردهای ناحیه ساوجبلاغ مکری بودند که امروزه به مهاباد معروف است و در اصل پیرو مذهب شافعی به شمار می‌رفتند. آنان پس از مهاجرت به مراغه به مذهب تشیع روی آوردند و به تجارت مشغول شدند. این ترکیب قومی، مذهبی و تجاری بر شکل‌گیری شخصیت وی تأثیر گذاشت. خانواده زین‌العابدین با اندوختن ثروت زیاد به «روچیلدهای مراغه» شهرت یافتند.

اجداد زین‌العابدین از خوانین منطقه ساوجبلاغ بودند و طریقه تسنن و مذهب شافعی داشتند، اما بعدها به کیش تشیع گرویدند و در مراغه به کسب و کار پرداختند. پدرش مشهدی علی از تاجران ثروتمند مراغه بود و وی را به اردوی آزادی‌خواهان و اصلاح‌طلبان ملحق کرد.

نسب خانوادگی مراغه‌ای به خاندانی با پیشینه تجاری بازمی‌گردد و پدرش مشهدی علی از تاجران مراغه بود. گفته می‌شود که اجدادش از کردهای ساوجبلاغ و از خوانین آنجا بودند.

تحصیلات

زین‌العابدین مراغه‌ای در هشت سالگی به مکتبخانه رفت و پس از هشت سال تحصیل، در سن شانزده سالگی درس را رها کرد و در حجره پدر مشغول به کار شد. او در کودکی سواد ابتدایی را در مکتب آموخت و سپس وارد عرصه تجارت خانوادگی گردید.[۱][۲][۳]

فعالیت‌های تجاری اولیه و مهاجرت

زین‌العابدین مراغه‌ای در بیست سالگی برای تجارت به اردبیل رفت، اما سرمایه خود را از دست داد و ناچار همراه برادرش به قفقاز مهاجرت کرد. مدت اقامت در اردبیل حدود سه سال بود و مهاجرت به قفقاز در حدود سال ۱۲۷۶ هجری قمری و در سن بیست و سه سالگی رخ داد. او در اردبیل و مراغه بنای اعیانی ساخت و اسب و نوکر و تفنگدار فراهم آورد و از پرداخت مالیات خودداری کرد. اما سرمایه‌اش را از دست داد و مانند بسیاری از تجار ورشکسته آن زمان با اندک مایه‌ای راهی قفقاز شد. او پس از مهاجرت به قفقاز در تفلیس اقامت گزید و در عرض سه چهار سال چند هزار منات از بقالی به دست آورد.[۱][۲]

اقامت در قفقاز و فعالیت‌های کنسولی

زین‌العابدین مراغه‌ای به همراه برادرش در شهر کوتائیسی قفقاز اقامت کرد که ایرانیان کمی در آنجا بودند و با کار و تجارت سرمایه‌ای گرد آورد. در این زمان کنسولگری ایران در تفلیس او را به عنوان نایب کنسول مهاجران ایرانی منصوب کرد، مهاجرانی که برای کار در راه‌آهن تفلیس آمده بودند. مراغه‌ای با بخشندگی به هموطنان تهی‌دست کمک کرد و اندوخته خود را از دست داد و به کریمه رفت.

مهاجرت به کریمه و رونق تجارت

زین‌العابدین مراغه‌ای در کریمه با وارد کردن کالا از استانبول و فروش آن سرمایه‌ای به دست آورد. در زمان جنگ روسیه و عثمانی در سال‌های ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۵ هجری قمری به شهر یالتا نقل مکان کرد. این شهر خوش آب و هوا بود و امپراتور الکساندر دوم به نوسازی آن پرداخته بود. در یالتا کار و اعتبار وی رونق گرفت. شاهزاده یلیساوتا ساویتا، همسر فرمانده محافظان تزار، از مشتریان دائم مغازه برادران مراغه‌ای بود و زین‌العابدین را به ملکه روسیه معرفی کرد. وی در این دوره به تاجر راستگوی ایرانی شهرت یافت. او گاهی به استانبول می‌رفت و کالا خریداری می‌کرد و در کریمه به قیمت بالاتر می‌فروخت تا سرمایه جمع کند.[۱][۳][۴]

پذیرش تابعیت روسیه و زندگی خانوادگی

زین‌العابدین مراغه‌ای به دلیل رنجش از کارگزاران کنسولگری ایران در استانبول، تابعیت روسیه را پذیرفت. چند سال بعد در استانبول ازدواج کرد و همسرش را به یالتا برد و صاحب سه فرزند شد. او پس از گذشت مدتی از تابعیت روسیه، تصمیم به ترک آن گرفت و دوباره تابعیت ایران را به دست آورد.

نارضایتی و بازگشت به تابعیت ایرانی

زین‌العابدین مراغه‌ای با وجود زندگی مرفه و تجارت سودآور در یالتا و رعایت آداب ملی و مذهبی، دوری خود و فرزندان از مرکز زبان و فرهنگ فارسی و ترکی و مذهب تشیع باعث نارضایتی وی شد و درصدد بازگرداندن تابعیت و حفظ مذهب برآمد. سرانجام اموالش در یالتا را فروخت و خانه‌ای در استانبول خرید و خانواده را منتقل کرد و حج را به جا آورد. با کمک علاءالملک سفیر ایران در عثمانی و ارفع‌الدوله وزیرمختار ایران در روسیه و یاری ملکه روسیه، پس از چهار سال تلاش در اواخر ۱۳۲۱ هجری قمری که با آغاز جنگ روسیه و ژاپن همزمان بود، تابعیت ایرانی خود را بازگرداند و تا پایان عمر در استانبول زیست. عشق به میهن او را آرام نمی‌گذاشت و خود را به خیانت متهم می‌کرد. تصمیم گرفت مغازه را بفروشد و به استانبول برود و خانواده را آنجا بگذارد و برای حج به مکه رود. سال‌ها با تابعیت روس در استانبول زیست تا با کمک علاءالملک تقاضای ترک تابعیت کرد و در نهم فوریه ۱۹۰۴ میلادی که روز اول جنگ ژاپن و روسیه بود، پذیرفته شد. برای همیشه در ترکیه ماند و از راه قلم به مبارزات سیاسی پرداخت. او در استانبول به نگارش و مطبوعات پرداخت و با روزنامه‌هایی مانند شمس همکاری کرد.[۳][۱][۴]

آشنایی‌های فکری و ادبی

زین‌العابدین مراغه‌ای در دوران چهل ساله اقامت در قلمرو روسیه از حدود ۱۲۷۷ تا ۱۳۱۷ هجری قمری، با زبان و ادبیات روسی آشنا شد. با رفت و آمد به استانبول، زبان و ادبیات ترکی را آموخت و با مطبوعات فارسی‌زبان داخل و خارج ایران مانند شمس استانبول و حبل‌المتین کلکته آشنا گردید. از آثار و اندیشه‌های ایرانیانی مانند میرزامالکم خان، میرزاعلی خان امین‌الدوله و میرزاآقاخان کرمانی تأثیر پذیرفت. با متفکرانی از قفقاز و عثمانی دوستی داشت و از آنان الهام گرفت. سیدحسن تقی‌زاده که در سال‌های ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ هجری قمری از راه قفقاز به عثمانی سفر کرده بود، در استانبول به منزل وی رفت و با او گفتگو کرد. علی‌اکبر دهخدا نیز در اواخر عمر مراغه‌ای با وی دیدار کرد و حکایاتی نقل می‌کند که نشان‌دهنده وطن‌پرستی وی است. مراغه‌ای با عبدالرحیم طالبوف آشنا بود و از کتاب احمد وی که دو یا سه سال پیش از جلد اول سیاحت‌نامه منتشر شد، تأثیر گرفت و در سیاحت‌نامه از آن یاد کرده است. به اعتراف خود، معانی و بیان و منطق برهان نخوانده و علوم و ادبیات ندیده اما مرد با سواد و کتاب‌خوانده و آشنا به اوضاع زمان و عصر آزادی‌خواهی بود. در اقامت عثمانی با روزنامه شمس استانبول همکاری داشت و مقالات سودمندی در آن و حبل‌المتین کلکته نوشت.[۱][۴]

سبک ادبی و نقش در ادبیات

حاج زین‌العابدین مراغه‌ای بنیانگذار رمان سیاسی-انتقادی در ادبیات ایران و قفقاز به شمار می‌آید. نادر محمدوف در مقاله‌ای وی را بنیانگذار نثر نوین فارسی معرفی کرده است. خود شعر می‌سرود و بر التزام شاعر و نویسنده ایرانی به خلق آثار با مضمون وطن‌پرستانه تأکید داشت. روش وی در ادبیات و تاریخ بیان واقعیت‌ها و پرهیز از خیال‌بافی و اغراق بود. وی ساده‌نویس بود و بر نثرهای مسجع و مقفا انتقاد می‌کرد. او از نخستین کسانی است که نثر خود را به زبان ساده و نزدیک به محاوره مردم نزدیک کرد و تعبیرات و اصطلاحات آنان را به کار گرفت.[۱]

سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ

سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ
سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ

مهم‌ترین اثر زین‌العابدین مراغه‌ای سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ است که در سه جلد مستقل نوشته شد. جلد اول بدون نام مؤلف منتشر گردید و تا دوازده سال نویسنده‌اش ناشناخته ماند تا در مقدمه جلد سوم نام حاج زین‌العابدین مراغه‌ای آشکار شد. این کتاب با شور و صمیمیت و لطف زبان در ادبیات عصر بیداری جایگاه ممتازی دارد و طراوت خود را حفظ کرده است. سیاحت‌نامه دایره‌المعارفی جامع از اوضاع اجتماعی ایران در اواخر قرن سیزدهم هجری است که با قلمی تند و بی‌پروا نوشته شده است. در پایان کتاب مثلی آورده و از نویسندگان می‌خواهد به این نگارش روح ببخشند.[۲]

ساختار و انتشار

سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ سفرنامه‌ای درباره شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در میانه دوره قاجار است که در حدود سال ۱۳۲۱ هجری قمری منتشر شد، سه سال پیش از پیروزی مشروطه. ادوارد براون آن را در تحریک نفرت از حکومت مظفرالدین شاه مؤثر می‌داند. ناظم‌الاسلام کرمانی می‌گوید رهبران روحانی مشروطه آن را در انجمن‌های مخفی می‌خواندند. داستان ابراهیم بیگ، تاجرزاده ایرانی بزرگ‌شده در مصر، که در بازگشت با واقعیت‌های تلخ روبرو می‌شود. یحیی آرین‌پور آن را نخستین رمان اصیل اجتماعی فارسی می‌داند که زندگی مردم را توصیف کرده است. سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ تنها اثر وی است. مورخان به تأثیر عظیم آن در آگاهی و تهییج مردم اشاره کرده‌اند. سراسر کتاب نقد است که گاه توصیفی و گاه به نقل از دیگری بیان می‌شود. سفرنامه را دستمایه نقد اجتماعی، سیاسی و اخلاقی قرار داده. در حدود ۱۳۲۱ هجری قمری در استانبول منتشر شد و تأثیر زیادی در آگاهی جامعه داشت. جلد اول با عنوان فرعی بلای تعصب او، جلد دوم نتیجه تعصب او، جلد سوم ثمره تعصب او. کتاب آیینه تمام‌قدی از ایران قاجار است.[۵][۶]

محتوای سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ

نویسنده در آغاز سفر در باطوم بسیاری از ایرانیان را با لباس‌های کهنه و چهره‌های زرد می‌بیند و علت را در نبود کار و غفلت دولت و تنبلی ملت می‌جوید که مردم به روسیه، عثمانی و هند می‌روند و در مذلت زندگی می‌کنند. وابستگی ایران به کشورهای دیگر را پدیده‌ای می‌داند که دامن ایران را گرفته در حالی که همه چیز در کشور هست اما هیچ‌کس زحمت تولید نمی‌دهد. وزیر داخله را سرزنش می‌کند که به تکالیفش عمل نمی‌کند و اسباب مهاجرت ایرانیان را بررسی نکرده. در اثنای مسافرت دلش خون شده از ملک پریشان، ملت پریشان و غیره و علت را بی‌کفایتی وزیران می‌داند. به سفرهای هیات وزیران به خارجه اشاره می‌کند که پول مملکت را خرج می‌کنند اما چیزی مفید نمی‌آورند. در زمینه قانون می‌گوید قانون داریم اما آن را حبس کرده‌اند و علت بی‌قانونی را در این می‌بیند که اگر قانون باشد وزیران درآمدهای خود را از دست می‌دهند. دارای‌های کشور به تاراج رفته مانند بلوچستان و هرات. خوش‌گذرانی شاهان و شخصیت وزیران را مؤثر می‌داند. وزرا را فرومایه و چاپلوس و رشوه‌خوار می‌خواند که خیانت می‌کنند. پول حلال همه مشکلات است. در مشهد از نبود کمپانی و شراکت افسوس می‌خورد با وجود ثروت و محصولات. در تهران نیز کمپانی برای ترویج محصولات تشکیل نشده چون امنیت ندارند و در غفلت عمر می‌گذرانند.[۵]

اندیشه‌های سیاسی در سیاحت‌نامه

زین‌العابدین مراغه‌ای وطن‌دوستی را نه احساسی بلکه اخلاقی و سیاسی می‌داند. در سیاحت‌نامه عشق به وطن ابراهیم بیگ را به کنش سوق می‌دهد. انسان وطن‌دوست باید معایب وطن را سکوت نکند. وطن‌پرستی تعهد مسئولانه است. به آسیب‌های جامعه مانند فساد اداری، رشوه‌خواری، بی‌عدالتی، ضعف آموزش و عدم آزادی مطبوعات می‌پردازد. نقد اجتماعی برای برانگیختن آگاهی عمومی است. به نقش اجتماع مدنی و مشارکت مردم باور دارد. آزادی و آگاهی ضرورت تحول‌اند. وظیفه روشنفکران فراهم کردن بیداری عمومی است. از چاپ، روزنامه‌نگاری و مباحث عمومی برای گسترش آگاهی نام می‌برد. خطر تعصب، سانسور و خمودی فرهنگی را می‌بیند. حکومت اگر به عدالت و حقوق عمل نکند مشروعیت از دست می‌دهد. رابطه دوسویه بین قدرت و پاسخگویی قائل است. به امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی تأکید دارد. تلاش برای عبور از تضاد سنت و نوگرایی دارد و ارکان مشروع هر دو را ترکیب می‌کند. ارزش‌ها و هویت دینی را حفظ می‌کند اما به ابزار نو مانند مطبوعات و آموزش مدرن نیاز دارد.[۳]

مرگ و میراث

زین‌العابدین مراغه‌ای در ربیع‌الآخر ۱۳۲۸ هجری قمری در سن هفتاد و سه سالگی در استانبول درگذشت. وی در رشد اندیشه روشنگرانه و ترقی‌خواهانه در آذربایجان و ایران نقش داشت. مواجهه با وطن و فراملی‌گرایی، بازخوانی سنت و مواجهه با تجدد زمینه فکری وی بود. اثر وی در قالب سفرنامه داستانی نقد اجتماعی، بازنمایی وضعیت ایران و دعوت به بیداری سیاسی است.[۱][۳]

منابع: