منوچهر طاهرزاده: تفاوت میان نسخهها
(←درگذشت) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| تولد = متولد کرمانشاه ۱۳۳۱ | | تولد = متولد کرمانشاه ۱۳۳۱ | ||
| مرگ = درگذشت | | مرگ = درگذشت ۱۴ آذر ۱۳۸۲ | ||
|علت مرگ = بیماری کبدی | |علت مرگ = بیماری کبدی | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
[[پرونده:طاهر زاده.jpg|بندانگشتی|منوچهر طاهرزاده|جایگزین=منوچهر طاهر زاده]] | [[پرونده:طاهر زاده.jpg|بندانگشتی|منوچهر طاهرزاده|جایگزین=منوچهر طاهر زاده]] | ||
'''منوچهر | '''منوچهر طاهرزاده،''' (زاده ۱۳۳۱، کرمانشاه - درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۸۲، کرمانشاه) آهنگساز، خواننده سبک پاپ و نوازنده ویلون و سهتار بود. وی در گروههای مختلف موسیقی کردی، سنتی و پاپ فعالیت کرد.<ref name=":0">بیوگرافی - '''[http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/1913 منوچهر طاهرزاده]'''</ref> پدرش یدالله طاهرزاده از اساتید برجسته تار بود که در تربیت فرزندان خود بسیار مؤثر بود. منوچهر طاهرزاده از کودکی آموزش موسیقی را آغاز کرد و در یازده سالگی به عنوان بهترین خواننده و نوازندهی خردسال مقام اول کشوری را در اردوهای موسیقی آن زمان کسب کرد. منوچهر طاهرزاده به زودی در خوانندگی به شهرت قابل توجهی به دست آورد و ترانههای او بسیار مورد استقبال قرار گرفت. او در مجموع بیش از ۳۰۰ اثر از خود به جا گذاشت. منوچهر طاهرزاده پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] با اساتیدی چون محمد شمس ترانههایی با مضامین میهنپرستی و در ستایش شهدای راه آزادی خواند که از جمله میتوان از ترانه پاییز، کوچ و شرافت نام برد. منوچهر طاهرزاده پس از انقلاب از مخالفان جمهوری اسلامی بود و مدتی را نیز در زندان در شرایطی بسیار دشوار به سر برد. برادر او حمیدرضا طاهرزاده از نوازندگان ممتاز تار ایران، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']] است. <ref>[https://hambastegimeli.com/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%8A%DA%98%D9%87/%D8%B7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1/61004-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%8 به یاد منوچهر طاهرزاده]</ref> | ||
== | == زندگینامه == | ||
[[پرونده:مراسم تشييع و تدفين “منوچهر طاهرزاده” برگز.jpg|بندانگشتی|مراسم تشييع و تدفين منوچهر طاهرزاده]] | [[پرونده:مراسم تشييع و تدفين “منوچهر طاهرزاده” برگز.jpg|بندانگشتی|مراسم تشييع و تدفين منوچهر طاهرزاده]] | ||
طاهرزاده در سال ۱۳۳۴در شهر کرمانشاه در خانوادهای هنرمند و هنردوست به دنیا آمد. پدر وی استاد یدالله طاهرزاده، نوازنده چیرهدست تار بود. همچنین عموها و پسرداییهای منوچهر همگی در راه موسیقی عرفانی قدم نهادند. موچهر زمانی که پنجم دبستان بود، ویولن مینواخت. وی در شانزده سالگی با گروه ارکستر رادیو کرمانشاه همکاری داشت.<ref>[https://akhtar-shabane.blogspot.com/2018/12/blog-post_89.html به یاد استاد منوچهر طاهرزاده- اخترشبانه]</ref> منوچهر گفته است:<blockquote>«کار تئوری موسیقی لازمه کار تنظیم و تحقیق است که من در این زمینه مدیون استاد مسعود زنگنه مجد هستم که در تدریس حوصله زیادی دارند و از تعلیمات پسر دایی پدرم استاد فریدون حافظی بهره بردم و آوازخوانی را زیر نظر مستقیم عمویم استاد عنایتالله طاهرزاده که از صدای خوبی برخوردار بود فرا گرفتم و موارد زیادی هم در تنظیم و رهبری ارکستر را استاد محمود مرآتی به من آموخت که همگی درحق من نهایت لطف را داشتند.»</blockquote>منوچهر طاهرزاده، نخستین آهنگ خود به نام دریاچه غروب را در سن ۱۶ سالگی اجرا و روانه بازار کرد. از استاد محمدرضا شجریان آموخت و کارهای مشترکی را نیز با شهرام ناظری اجرا نمود. | منوچهر طاهرزاده آهنگساز و خواننده سبک پاپ، نوازنده ویلون و سه تار، در سال ۱۳۳۴در شهر کرمانشاه در خانوادهای هنرمند و هنردوست به دنیا آمد. پدر وی استاد یدالله طاهرزاده، نوازنده چیرهدست تار بود. همچنین عموها و پسرداییهای منوچهر همگی در راه موسیقی عرفانی قدم نهادند. موچهر زمانی که پنجم دبستان بود، ویولن مینواخت. وی در شانزده سالگی با گروه ارکستر رادیو کرمانشاه همکاری داشت.<ref>[https://akhtar-shabane.blogspot.com/2018/12/blog-post_89.html به یاد استاد منوچهر طاهرزاده- اخترشبانه]</ref> منوچهر گفته است:<blockquote>«کار تئوری موسیقی لازمه کار تنظیم و تحقیق است که من در این زمینه مدیون استاد مسعود زنگنه مجد هستم که در تدریس حوصله زیادی دارند و از تعلیمات پسر دایی پدرم استاد فریدون حافظی بهره بردم و آوازخوانی را زیر نظر مستقیم عمویم استاد عنایتالله طاهرزاده که از صدای خوبی برخوردار بود فرا گرفتم و موارد زیادی هم در تنظیم و رهبری ارکستر را استاد محمود مرآتی به من آموخت که همگی درحق من نهایت لطف را داشتند.»</blockquote>منوچهر طاهرزاده، نخستین آهنگ خود به نام دریاچه غروب را در سن ۱۶ سالگی اجرا و روانه بازار کرد. از استاد [[محمدرضا شجریان|'''محمدرضا شجریان''']] آموخت و کارهای مشترکی را نیز با شهرام ناظری اجرا نمود. | ||
در سالهای پایانی عمرش، کاستهایی تحت عنوان بیدلان، آخرین برگ و آلونک را منتشر کرد | در سالهای پایانی عمرش، کاستهایی تحت عنوان بیدلان، آخرین برگ و آلونک را منتشر کرد. وی برای خوانندگانی مانند شاهرخ نیز آهنگسازی کرده است. منوچهر طاهرزاده ۳۵ سال سابقه خوانندگی در گروههای محلی، سنتی و پاپ را داشت. | ||
از ماندگارترین ترانههای وی «پاییز» نام دارد که توسط شاهرخ نیز اجرا شده است.<ref name=":0" /> | از ماندگارترین ترانههای وی «پاییز» نام دارد که توسط شاهرخ نیز اجرا شده است.<ref name=":0" /> | ||
== | == دوران زندان == | ||
منوچهر طاهرزاده هنرمند و خواننده مشهور مدتی را در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برد. او | منوچهر طاهرزاده هنرمند و خواننده مشهور مدتی را در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برد. او نامهای در بارهی دوران زندان خود نوشته بود که در بخشی از آمده است: | ||
آیا میتوانی غروب سرد اوایل فروردین را با آسمانی پوشیده از ابرهای سیاه مجسّم کنی؟ آنگاه با بدنی خسته و روانی رنجور از شلاقهایی که خوردهای در حیاط بند انقلاب، میان بادی سرد که نمی باران هم بههمراه دارد، انتظار بکشی؟ انتظار محاکمه با ۱۲محکوم دیگر | آیا میتوانی غروب سرد اوایل فروردین را با آسمانی پوشیده از ابرهای سیاه مجسّم کنی؟ آنگاه با بدنی خسته و روانی رنجور از شلاقهایی که خوردهای در حیاط بند انقلاب، میان بادی سرد که نمی باران هم بههمراه دارد، انتظار بکشی؟ انتظار محاکمه با ۱۲محکوم دیگر... باران لباسهایمان را خیس کرده و به داخل نفوذ میکرد و زخمهایمان را بیشتر به سوزش انداخته بود. آن غروب شوم تصویر هولناکی برایم شده و بزرگترین کابوس تمام عمرم خواهد بود. یک ماه بود که از خانوادهام اطلاعی نداشتم. یعنی اجازهی ملاقات نمیدادند. آخر ملاقات با کی؟ با مشتی استخوان و خون و رنج در عرض آن یک ماه؟... من بودم و بندهای تاریک و نمور و کثیف در سلولهایی که پر از سوسک و ساسهایی به درشتی یک کفشدوز و شپش که نگو و نپرس. با سری تراشیده و جسمی نحیف و کتکخورده از دست بیرحمترین زندانبانان جهان؛ کسانی که باعث فلاکت خلقند. آیا میتوانی به انجمن حمایت حیوانات در لندن این گزارش گونه را بدهی که: در زندان دیزلآباد کرمانشاه در یک اتاق ۳در۴متر، ۷۵نفر انسان را روی هم انباشته میکنند؟ در بدترین شرایط زیستـحیوانی با گرمای بالای ۵۰درجه، ۲۰روز در قرنطینه بودم. بیشرمانهترین اعمال را نسبت به زندانی روا میدارند. آنجا روزی ۲ یا ۳نفر بر اثر نرسیدن غذا، دارو و هوا (اکسیژن) و فشارهای روانی میمیرند. با شدیدترین وضع جان میکنند. اکثر خانوادههای متوفّی، وقتی علت مرگ را میپرسند، میگویند در اثر نرسیدن مواد مخدّر مرد. اگر یکی از ۷۵نفر تقاضای دارویی بکند هر ۷۵نفر را به حیاط ریخته و در آن جا که محل اعدام زندانیان سیاسی و عادی است دور حیاط کلاغپر میبرند. در سرمای اواخر اسفندماه با شلنگ روی بدنهای لخت زندانیان آب میریزند و ۱۰ تا ۲۰نفر مأمور با کابل و شلّاق آنقدر بر تن رنجدیدهی آنها میزنند تا ۲-۳نفرشان بمیرند... آنها که پیرترند در اثر فشار و کتک همان روزهای دوم و سوم میمیرند و آنها که جثّهای قویتر دارند روانی میشوند و مدام میخندند یا گریه میکنند، یا سرشان را به دیوار میکوبند. نگهبانها برای تنبیه زندانیان تا ۲۴ساعت در قرنطینه را باز نمیکنند و غذا هم نمیدهند... کسی هم متوجه حضور دیگری نیست. جوانی، ۴۸ساعت بود کنار توالت مرده بود و کسی نمیدانست. همه فکر میکردند بیهوش است. من ۴روز در اثر کمبود هوا و فشار روانی بیهوش بودم. مأمور همه زندانیان را به داخل حیاط خوانده بود و من که بیهوش بودم نتوانستم بروم. طرف آنقدر با کابل به سر و رویم زد که خون استفراغ کردم و... در آنجا وضع زنان بدتر است. آنها را در همان شرایط نگهداشته و بعد از اینکه روانی شدند به آنها تجاوز میکنند. من خودم یک شب صدای جیغ دختری را شنیدم که میگفت مرا بکشید ولی این کار را نکنید. تف، تف، تا صبح صدای فریاد و آه و ناله بچهها بلند بود. خواب معنایی نداشت. بیهوشی بود امّا خواب نه. فروشندهی مواد مخدّر را به اسم سیاسی و سیاسی را به اسم فروشندهی مواد مخدر اعدام میکردند تا به خیال خودشان کار سیاست را لوث کنند. تو میفهمی؟ تو میفهمی از چه دردهایی میگویم؟ تو را به هر چه که برایت مقدس است، ترا به آرمانت، به ایمانت، به وظیفه وجدانیت عمل کن و جریانی را که برایت نوشتم برای تمام رادیوها و تلویزیونها بنویس. به عنوان یک برادر به تو دستور میدهم، به تو امر میکنم، از تو خواهش میکنم، بهپایت میافتم که فریاد این قشر و طبقه بدبخت و جوان را به گوش بشریت برسانی؛ به گوش آنهایی که سنگ بشریت را به سینه میزنند؛ به [[سازمان ملل متحد|'''سازمان ملل متحد''']]، به گوش انجمنهای دفاع از زندانیان. به تو التماس میکنم، مینالم، بنویس به هر کجا که میدانی و میتوانی. فریادها روزی بهبار خواهد نشست...<ref>[https://event.mojahedin.org/i/%D8%A8%D9%87%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 هنری ماندگار از جنس ظرافت و آزادی]</ref> | ||
باران لباسهایمان را خیس کرده و به داخل نفوذ میکرد و زخمهایمان را بیشتر به سوزش انداخته بود. آن غروب شوم تصویر هولناکی برایم شده و بزرگترین کابوس تمام عمرم خواهد بود. | |||
یک ماه بود که از خانوادهام اطلاعی نداشتم. یعنی اجازهی ملاقات نمیدادند. آخر ملاقات با کی؟ با مشتی استخوان و خون و رنج در عرض آن یک ماه؟ | |||
من بودم و بندهای تاریک و نمور و کثیف در سلولهایی که پر از سوسک و ساسهایی به درشتی یک کفشدوز و شپش که نگو و نپرس. با سری تراشیده و جسمی نحیف و کتکخورده از دست بیرحمترین زندانبانان جهان؛ کسانی که باعث فلاکت خلقند. | |||
آیا میتوانی به انجمن حمایت حیوانات در لندن این گزارش گونه را بدهی که: در زندان دیزلآباد کرمانشاه در یک اتاق ۳در۴متر، ۷۵نفر انسان را روی هم انباشته میکنند؟ | |||
در بدترین شرایط زیستـحیوانی با گرمای بالای ۵۰درجه، ۲۰روز در قرنطینه بودم. بیشرمانهترین اعمال را نسبت به زندانی روا میدارند. آنجا روزی ۲ یا ۳نفر بر اثر نرسیدن غذا، دارو و هوا (اکسیژن) و فشارهای روانی میمیرند. با شدیدترین وضع جان میکنند. اکثر خانوادههای متوفّی، وقتی علت مرگ را میپرسند، میگویند در اثر نرسیدن مواد مخدّر مرد. | |||
اگر یکی از ۷۵نفر تقاضای دارویی بکند هر ۷۵نفر را به حیاط ریخته و در آن جا که محل اعدام زندانیان سیاسی و عادی است دور حیاط کلاغپر میبرند. در سرمای اواخر اسفندماه با شلنگ روی بدنهای لخت زندانیان آب میریزند و ۱۰ تا ۲۰نفر مأمور با کابل و شلّاق آنقدر بر تن رنجدیدهی آنها میزنند تا ۲-۳نفرشان بمیرند... | |||
آنها که پیرترند در اثر فشار و کتک همان روزهای دوم و سوم میمیرند و آنها که جثّهای قویتر دارند روانی میشوند و مدام میخندند یا گریه میکنند، یا سرشان را به دیوار میکوبند. نگهبانها برای تنبیه زندانیان تا ۲۴ساعت در قرنطینه را باز نمیکنند و غذا هم نمیدهند... | |||
کسی هم متوجه حضور دیگری نیست. جوانی، ۴۸ساعت بود کنار توالت مرده بود و کسی نمیدانست. همه فکر میکردند بیهوش است. | |||
من ۴روز در اثر کمبود هوا و فشار روانی بیهوش بودم. مأمور همه زندانیان را به داخل حیاط خوانده بود و من که بیهوش بودم نتوانستم بروم. طرف آنقدر با کابل به سر و رویم زد که خون استفراغ کردم و... در آنجا وضع زنان بدتر است. آنها را در همان شرایط نگهداشته و بعد از اینکه روانی شدند به آنها تجاوز میکنند. من خودم یک شب صدای جیغ دختری را شنیدم که میگفت مرا بکشید ولی این کار را نکنید. تف، تف، تا صبح صدای فریاد و آه و ناله بچهها بلند بود. خواب معنایی نداشت. بیهوشی بود امّا خواب نه. فروشندهی مواد مخدّر را به اسم سیاسی و سیاسی را به اسم فروشندهی مواد مخدر اعدام میکردند تا به خیال خودشان کار سیاست را لوث کنند. تو میفهمی؟ تو میفهمی از چه دردهایی میگویم؟ تو را به هر چه که برایت مقدس است، ترا به آرمانت، به ایمانت، به وظیفه وجدانیت عمل کن و جریانی را که برایت نوشتم برای تمام رادیوها و تلویزیونها بنویس. به عنوان یک برادر به تو دستور میدهم، به تو امر میکنم، از تو خواهش میکنم، بهپایت میافتم که فریاد این قشر و طبقه بدبخت و جوان را به گوش بشریت برسانی؛ به گوش آنهایی که سنگ بشریت را به سینه میزنند؛ به [[سازمان ملل متحد|'''سازمان ملل متحد''']]، به گوش انجمنهای دفاع از زندانیان. به تو التماس میکنم، مینالم، بنویس به هر کجا که میدانی و میتوانی. فریادها روزی بهبار خواهد نشست...<ref>[https://event.mojahedin.org/i/%D8%A8%D9%87%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 هنری ماندگار از جنس ظرافت و آزادی]</ref> | |||
== آثار == | == آثار == | ||
منوچهر طاهرزاده در نواختن ویولن، کمانچه، تار و تنبک مهارت داشت و ویولن رابه صورت تخصصی مینواخت. در آواز شیوه خاص خود را داشت و با ارکسترهای زیادی در کرمانشاه و تهران همکاری کرده است، از جمله همکاری در ارکسترهای استاد علی ناظری در فرهنگ و هنر، همکاری با ارکستر رادیو کرمانشاه با استاد محمود مرآتی، همکاری با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و ارکستر این مرکز به سرپرستی استاد مسعود زنگنه مجد، همکاری با گروه ابوالقاسم پرندیان در تلویزیون نوپای آن زمان | منوچهر طاهرزاده در نواختن ویولن، کمانچه، تار و تنبک مهارت داشت و ویولن رابه صورت تخصصی مینواخت. در آواز شیوه خاص خود را داشت و با ارکسترهای زیادی در کرمانشاه و تهران همکاری کرده است، از جمله همکاری در ارکسترهای استاد علی ناظری در فرهنگ و هنر، همکاری با ارکستر رادیو کرمانشاه با استاد محمود مرآتی، همکاری با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و ارکستر این مرکز به سرپرستی استاد مسعود زنگنه مجد، همکاری با گروه ابوالقاسم پرندیان در تلویزیون نوپای آن زمان و... | ||
منوچهر طاهرزاده با همکاری پرندیان و فرهاد سهرابی برنامه نسیمآسا را در مرکز کرمانشاه تهیه کرده است. وی در تهران همکاری با ارکسترهایی با ناصر چشم آذر، داوود اردلان و… را در کارنامه خود دارد. | منوچهر طاهرزاده با همکاری پرندیان و فرهاد سهرابی برنامه نسیمآسا را در مرکز کرمانشاه تهیه کرده است. وی در تهران همکاری با ارکسترهایی با ناصر چشم آذر، داوود اردلان و… را در کارنامه خود دارد. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۳۴: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
زندهیاد منوچهر طاهرزاده خواننده کرمانشاهی روز ۱۴ آذرماه ۱۳۸۲، به علت بیماری کبدی در آیسییو، در بیمارستان طالقانی کرمانشاه | زندهیاد منوچهر طاهرزاده خواننده کرمانشاهی روز ۱۴ آذرماه ۱۳۸۲، به علت بیماری کبدی در آیسییو، در بیمارستان طالقانی کرمانشاه درگذشت و پیکرش روز ۱۶ آذرماه در آرامستان کرمانشاه به خاک سپرده شد.<ref name=":0" /> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۸
منوچهر طاهرزاده | |
---|---|
اطلاعات | |
نام اصلی | منوچهر طاهرزاده |
تولد | متولد کرمانشاه ۱۳۳۱ |
ملیت | ایرانی |
مرگ | درگذشت ۱۴ آذر ۱۳۸۲ |
علت مرگ | بیماری کبدی |
حرفه(ها) | خواننده پاپ،آهنگساز |
ساز(ها) | ویولن،تار، سه تار... |
منوچهر طاهرزاده، (زاده ۱۳۳۱، کرمانشاه - درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۸۲، کرمانشاه) آهنگساز، خواننده سبک پاپ و نوازنده ویلون و سهتار بود. وی در گروههای مختلف موسیقی کردی، سنتی و پاپ فعالیت کرد.[۱] پدرش یدالله طاهرزاده از اساتید برجسته تار بود که در تربیت فرزندان خود بسیار مؤثر بود. منوچهر طاهرزاده از کودکی آموزش موسیقی را آغاز کرد و در یازده سالگی به عنوان بهترین خواننده و نوازندهی خردسال مقام اول کشوری را در اردوهای موسیقی آن زمان کسب کرد. منوچهر طاهرزاده به زودی در خوانندگی به شهرت قابل توجهی به دست آورد و ترانههای او بسیار مورد استقبال قرار گرفت. او در مجموع بیش از ۳۰۰ اثر از خود به جا گذاشت. منوچهر طاهرزاده پس از انقلاب ضدسلطنتی با اساتیدی چون محمد شمس ترانههایی با مضامین میهنپرستی و در ستایش شهدای راه آزادی خواند که از جمله میتوان از ترانه پاییز، کوچ و شرافت نام برد. منوچهر طاهرزاده پس از انقلاب از مخالفان جمهوری اسلامی بود و مدتی را نیز در زندان در شرایطی بسیار دشوار به سر برد. برادر او حمیدرضا طاهرزاده از نوازندگان ممتاز تار ایران، عضو شورای ملی مقاومت ایران است. [۲]
زندگینامه
منوچهر طاهرزاده آهنگساز و خواننده سبک پاپ، نوازنده ویلون و سه تار، در سال ۱۳۳۴در شهر کرمانشاه در خانوادهای هنرمند و هنردوست به دنیا آمد. پدر وی استاد یدالله طاهرزاده، نوازنده چیرهدست تار بود. همچنین عموها و پسرداییهای منوچهر همگی در راه موسیقی عرفانی قدم نهادند. موچهر زمانی که پنجم دبستان بود، ویولن مینواخت. وی در شانزده سالگی با گروه ارکستر رادیو کرمانشاه همکاری داشت.[۳] منوچهر گفته است:
«کار تئوری موسیقی لازمه کار تنظیم و تحقیق است که من در این زمینه مدیون استاد مسعود زنگنه مجد هستم که در تدریس حوصله زیادی دارند و از تعلیمات پسر دایی پدرم استاد فریدون حافظی بهره بردم و آوازخوانی را زیر نظر مستقیم عمویم استاد عنایتالله طاهرزاده که از صدای خوبی برخوردار بود فرا گرفتم و موارد زیادی هم در تنظیم و رهبری ارکستر را استاد محمود مرآتی به من آموخت که همگی درحق من نهایت لطف را داشتند.»
منوچهر طاهرزاده، نخستین آهنگ خود به نام دریاچه غروب را در سن ۱۶ سالگی اجرا و روانه بازار کرد. از استاد محمدرضا شجریان آموخت و کارهای مشترکی را نیز با شهرام ناظری اجرا نمود.
در سالهای پایانی عمرش، کاستهایی تحت عنوان بیدلان، آخرین برگ و آلونک را منتشر کرد. وی برای خوانندگانی مانند شاهرخ نیز آهنگسازی کرده است. منوچهر طاهرزاده ۳۵ سال سابقه خوانندگی در گروههای محلی، سنتی و پاپ را داشت.
از ماندگارترین ترانههای وی «پاییز» نام دارد که توسط شاهرخ نیز اجرا شده است.[۱]
دوران زندان
منوچهر طاهرزاده هنرمند و خواننده مشهور مدتی را در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برد. او نامهای در بارهی دوران زندان خود نوشته بود که در بخشی از آمده است:
آیا میتوانی غروب سرد اوایل فروردین را با آسمانی پوشیده از ابرهای سیاه مجسّم کنی؟ آنگاه با بدنی خسته و روانی رنجور از شلاقهایی که خوردهای در حیاط بند انقلاب، میان بادی سرد که نمی باران هم بههمراه دارد، انتظار بکشی؟ انتظار محاکمه با ۱۲محکوم دیگر... باران لباسهایمان را خیس کرده و به داخل نفوذ میکرد و زخمهایمان را بیشتر به سوزش انداخته بود. آن غروب شوم تصویر هولناکی برایم شده و بزرگترین کابوس تمام عمرم خواهد بود. یک ماه بود که از خانوادهام اطلاعی نداشتم. یعنی اجازهی ملاقات نمیدادند. آخر ملاقات با کی؟ با مشتی استخوان و خون و رنج در عرض آن یک ماه؟... من بودم و بندهای تاریک و نمور و کثیف در سلولهایی که پر از سوسک و ساسهایی به درشتی یک کفشدوز و شپش که نگو و نپرس. با سری تراشیده و جسمی نحیف و کتکخورده از دست بیرحمترین زندانبانان جهان؛ کسانی که باعث فلاکت خلقند. آیا میتوانی به انجمن حمایت حیوانات در لندن این گزارش گونه را بدهی که: در زندان دیزلآباد کرمانشاه در یک اتاق ۳در۴متر، ۷۵نفر انسان را روی هم انباشته میکنند؟ در بدترین شرایط زیستـحیوانی با گرمای بالای ۵۰درجه، ۲۰روز در قرنطینه بودم. بیشرمانهترین اعمال را نسبت به زندانی روا میدارند. آنجا روزی ۲ یا ۳نفر بر اثر نرسیدن غذا، دارو و هوا (اکسیژن) و فشارهای روانی میمیرند. با شدیدترین وضع جان میکنند. اکثر خانوادههای متوفّی، وقتی علت مرگ را میپرسند، میگویند در اثر نرسیدن مواد مخدّر مرد. اگر یکی از ۷۵نفر تقاضای دارویی بکند هر ۷۵نفر را به حیاط ریخته و در آن جا که محل اعدام زندانیان سیاسی و عادی است دور حیاط کلاغپر میبرند. در سرمای اواخر اسفندماه با شلنگ روی بدنهای لخت زندانیان آب میریزند و ۱۰ تا ۲۰نفر مأمور با کابل و شلّاق آنقدر بر تن رنجدیدهی آنها میزنند تا ۲-۳نفرشان بمیرند... آنها که پیرترند در اثر فشار و کتک همان روزهای دوم و سوم میمیرند و آنها که جثّهای قویتر دارند روانی میشوند و مدام میخندند یا گریه میکنند، یا سرشان را به دیوار میکوبند. نگهبانها برای تنبیه زندانیان تا ۲۴ساعت در قرنطینه را باز نمیکنند و غذا هم نمیدهند... کسی هم متوجه حضور دیگری نیست. جوانی، ۴۸ساعت بود کنار توالت مرده بود و کسی نمیدانست. همه فکر میکردند بیهوش است. من ۴روز در اثر کمبود هوا و فشار روانی بیهوش بودم. مأمور همه زندانیان را به داخل حیاط خوانده بود و من که بیهوش بودم نتوانستم بروم. طرف آنقدر با کابل به سر و رویم زد که خون استفراغ کردم و... در آنجا وضع زنان بدتر است. آنها را در همان شرایط نگهداشته و بعد از اینکه روانی شدند به آنها تجاوز میکنند. من خودم یک شب صدای جیغ دختری را شنیدم که میگفت مرا بکشید ولی این کار را نکنید. تف، تف، تا صبح صدای فریاد و آه و ناله بچهها بلند بود. خواب معنایی نداشت. بیهوشی بود امّا خواب نه. فروشندهی مواد مخدّر را به اسم سیاسی و سیاسی را به اسم فروشندهی مواد مخدر اعدام میکردند تا به خیال خودشان کار سیاست را لوث کنند. تو میفهمی؟ تو میفهمی از چه دردهایی میگویم؟ تو را به هر چه که برایت مقدس است، ترا به آرمانت، به ایمانت، به وظیفه وجدانیت عمل کن و جریانی را که برایت نوشتم برای تمام رادیوها و تلویزیونها بنویس. به عنوان یک برادر به تو دستور میدهم، به تو امر میکنم، از تو خواهش میکنم، بهپایت میافتم که فریاد این قشر و طبقه بدبخت و جوان را به گوش بشریت برسانی؛ به گوش آنهایی که سنگ بشریت را به سینه میزنند؛ به سازمان ملل متحد، به گوش انجمنهای دفاع از زندانیان. به تو التماس میکنم، مینالم، بنویس به هر کجا که میدانی و میتوانی. فریادها روزی بهبار خواهد نشست...[۴]
آثار
منوچهر طاهرزاده در نواختن ویولن، کمانچه، تار و تنبک مهارت داشت و ویولن رابه صورت تخصصی مینواخت. در آواز شیوه خاص خود را داشت و با ارکسترهای زیادی در کرمانشاه و تهران همکاری کرده است، از جمله همکاری در ارکسترهای استاد علی ناظری در فرهنگ و هنر، همکاری با ارکستر رادیو کرمانشاه با استاد محمود مرآتی، همکاری با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و ارکستر این مرکز به سرپرستی استاد مسعود زنگنه مجد، همکاری با گروه ابوالقاسم پرندیان در تلویزیون نوپای آن زمان و...
منوچهر طاهرزاده با همکاری پرندیان و فرهاد سهرابی برنامه نسیمآسا را در مرکز کرمانشاه تهیه کرده است. وی در تهران همکاری با ارکسترهایی با ناصر چشم آذر، داوود اردلان و… را در کارنامه خود دارد.
منوچهر طاهرزداده همچنین درصدد بود که کارِ قدمای کرمانشاهی را زنده کند، مانند «درویش حسن خان خراباتی» که کاست بیدلان نمونه بارز آن است. آخرین آلبوم وی آلونک نام داشت که به بازار عرضه شد.[۵]
منوچهر طاهرزاده در تماسی با برادرش حمیدرضا طاهرزاده عضو شورای ملی مقاومت گفته بود که ترانه «در میان بیدلان امشب دلی پیدا شده» را برای مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق خوانده است.
آهنگها
برخی از آهنگهای ساخته شده توسط منوچهر طاهرزاده عبارتند از:
خواننده | نام ترانه | ترانهسرا | آهنگساز | تنظیم |
---|---|---|---|---|
شاهرخ | پاییز | رضا فیض آقایی | منوچهر طاهرزاده | ناصر چشمآذر |
شاهرخ | خوب من | رضا فیض آقایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
شاهرخ | پری جون | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
شاهرخ | کوله بار | منوچهر ناصحی | منوچهر طاهرزاده | مجتبی میرزاده |
شاهرخ | بمون با من | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
شاهرخ | هم پرواز | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
شاهرخ | دلم گرفته | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | |
شاهرخ | باغ بارون زده | کیومرث حیدری | منوچهر طاهرزاده | ناصر چشم آذر |
شاهرخ | کولی | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
شاهرخ | شب شکن | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | داوود اردلان |
شاهرخ | کوچ | شهرام وفایی | منوچهر طاهرزاده | محمد شمس |
درگذشت
زندهیاد منوچهر طاهرزاده خواننده کرمانشاهی روز ۱۴ آذرماه ۱۳۸۲، به علت بیماری کبدی در آیسییو، در بیمارستان طالقانی کرمانشاه درگذشت و پیکرش روز ۱۶ آذرماه در آرامستان کرمانشاه به خاک سپرده شد.[۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ بیوگرافی - منوچهر طاهرزاده
- ↑ به یاد منوچهر طاهرزاده
- ↑ به یاد استاد منوچهر طاهرزاده- اخترشبانه
- ↑ هنری ماندگار از جنس ظرافت و آزادی
- ↑ شاه و بیوگرافی- بیوگرافی منوچهر طاهرزاده