کاربر:Abbas/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
{{جعبه زندگینامه
| نام             = آراسته قلی وند
| اندازه جعبه      =
| تصویر            = مادر آراسته-2.PNG
| عنوان            =علی موسیو
| معروف به        = مادر آراسته
| نام               =
| زادروز           = ۱۳۰۴
| تصویر            =
| شهر تولد        = آذربایجان
علی موسیو در لباس فدایی.JPG
| کشور تولد        = ایران
| اندازه تصویر      =
| تاریخ مرگ        = ۲۷ آذر ۱۳۶۰
| عنوان تصویر       =علی موسیو در لباس فدایی
| شهر مرگ         = تهران، زندان اوین
| زادروز           = ۱۲۴۵
| کشور مرگ        = ایران
| زادگاه            =محله نوبر تبریز
| فرزندان          = رضا، غلامرضا و صغری بزرگان فرد
| تاریخ مرگ        = ۱۲۸۹
| تحصیلات          =  
| مکان مرگ          =تبریز
| دین              = اسلام
|عرض جغرافیایی محل دفن=
| حزب سیاسی        = سازمان مجاهدین خلق ایران
|طول جغرافیایی محل دفن=
| سمت             =  
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
| فعالیت‌ها        =  
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی         =
| ملیت              =
| نژاد              =
| تابعیت            =ایرانی
| تحصیلات            =نامعلوم
| دانشگاه          =
| پیشه              =تاجر
| سال‌های فعالیت    =۱۲۸۵ تا ۱۲۸۹ هجری شمسی
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده           =
| شناخته‌شده برای    =مردم ایران
| نقش‌های برجسته    =رهبر حزب اجتماعیون عامیون ایران ـ رئیس مرکز غیبی تبریز
| سبک              =مبارزه سیاسی و مسلحانه
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =جنپش مشروطه ایران و مردم تبریز و حکومت محمد علی میرزا
| شهر خانگی        =تبریز
| تلویزیون         =
| لقب              =علی موسیو
| حزب              =اجتماعیون عامیون ( سوسیال دموکرات)
| جنبش              =انقلاب مشروطه ایران
| مخالفان          =محمد علی میرزا و حاکمان ضد مشروطه
| هیئت              =
| دین               =اسلام
| مذهب             =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا             =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}
}}
آراسته قلی وند ، زاده ۱۳۰۴ – آذربایجان، تحصیلات خود را در یکی از روستاهای آذربایجان ادامه داد. در ۶ سالگی پدر خود را از دست داد و ۸ سال پس از آن مادرش را نیز از دست داد. در سن ۱۴ سالگی سرپرستی ۴ برادر خود را به عهده گرفت. بعد از ازدواج راهی تهران شد و به خاطر این‌که همسرش بیمار بود با کار شبانه روزی (هم در خانه و هم در بیرون خانه) امورات زندگی و معیشت را به عهده داشت و در تربیت فرزندانش کوشید. مادر آراسته قلی‌ وند، پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی با آرمان‌های مجاهدین آشنا شد و بعد از آغاز نبرد مسلحانه (۳۰ خرداد ۱۳۶۰)، در ۲۳ آذر ۱۳۶۰، دستگیر و در ۲۷ آذر در زندان اوین اعدام شد.
'''علی موسیو''' (زاده ۱۲۴۵، درگذشته ۱۲۸۹ خورشیدی) از رهبران [[جنبش مشروطه ایران]] در تبریز و رهبر و بنیانگذار حزب اجتماعیون عامیون (سوسیال دموکرات) ایران، رئیس و بنیان‌گذار [[مرکز غیبی]] تبریز که نقش کمیته مرکزی حزب اجتماعیون عامیون را داشت.  


== فعالیت‌های سیاسی ==
علی موسیو فرزند حاج محمد باقر تبریزی از بازرگانان تبریز یود. به واسطه سفر به استامبول، اتریش و فرانسه از پیشرفت‌های کشورهای اروپایی آگاه شد. به زبان فرانسه و همچنین تاریخ انقلاب کبیر فرانسه آگاه بود و به همین واسطه به علی موسیو معروف شد. در شروع [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] با انقلابیون قفقاز و حزب اجتماعیون عامیون آنجا آشنا شده و مرام آنها را پذیرفت. پس از بازگشت به تبریز جمعیت اجتماعیون عامیون را در تبریز با تعدادی از هم‌فکرانش بنیان گذاشت.<ref name=":0" /> <ref name=":1" /> 
[[پرونده:مادر آراسته1.PNG|جایگزین=مادر آراسته همراه با فرزندش|راست|بندانگشتی|300x300پیکسل|مادر آراسته همراه با نوه‌اش]]
مادر آراسته قلی وند، در تظاهرات و راه پیمایی‌های انقلاب ضد سلطنتی، شرکت فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب به واسطه ۶ فرزند مجاهدش با آرمان و عقاید سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و انحصارطلبی‌های رژیم جمهوری اسلامی را در بین آشنایان و محافل عمومی، افشا و تبلیغ می‌کرد. آراسته قلی‌پور با وجود بیماری و سن بالایی که داشت، ساعت‌ها در دکه‌های فروش کتاب و نشریه‌ی مجاهد می‌ایستاد و در برابر یورش پاسداران مقاومت می‌کرد. او پس از تظاهرات مسالمت آمیز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، که توسط رژیم جمهوری اسلامی به رگبار بسته شد، به نبرد مسلحانه انقلابی روی آورد.  


== دستگیری و اعدام ==
علی موسیو همچنین [[مرکز غیبی]] که یک انجمن مخفی بود را تشکیل داد که امور [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] را در تبریز و آذربایجان اداره می‌کرد و در حقیقت سررشته کارها در دست این مرکز بود. [[مرکز غیبی]] با تربیت نیروهایی به نام مجاهد وظیفه نگاهبانی از دستاوردهای [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] را در تبریز بر عهده داشت. در جریان حمله و هجوم نیروهای استبداد [[محمد علی شاه|محمدعلی‌شاه]] به تبریز تدبیر علی موسیو برای تربیت دسته‌های مجاهد و سازماندهی [[تشکیلات]] منظم آن کارگر افتاد و توانست در مقابل نیروهای دولتی مقاومت کرده و [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] را که از تمام ایران برچیده شده بود را با مقاومت نزدیک به یک‌ساله، دوباره به ایران بازگرداند و قوای دولتی را شکست دهد و زمینه پیروزی و [[فتح تهران]] توسط نیروهای [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] را فراهم کند.  
آراسته قلی‌پور در جریان فعالیت‌های خود شناسایی شد و در روز ۲۳ آذر ۱۳۶۰، همراه با دختر کوچکش صغری، در یکی از پایگاه‌های مقاومت در خیابان وصال شیرازی در تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. اسدالله لاجوردی (دادستان و رئیس وقت زندان اوین)، شخصاً او را تحت بازجویی و شکنجه قرار داد تا بلکه بتواند از او اطلاعات پایگاه‌ها و فعالیت‌های مجاهدین را به‌دست بیاورد اما مادر آراسته دم فرو بست و هیچ اطلاعاتی نداد، سرانجام وی در روز ۲۷ آذر به جوخه اعدام سپرده شد.<ref name=":0">[http://women.ncr-iran.org/fa/1394/09/23/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%8A%E2%80%8C%D9%88%D9%86%D8%AF/ مادر شهید، آراسته قلی‌وند - وب سایت زنان نیروی تغییر]</ref>


== فرزندان مادر آراسته قلی وند ==
در جریان مقاومت تبریز در مقابل نیروهای دولتی که تنها عده کمی از مجاهدان به همراه [[ستارخان]] باقی مانده بودند علی موسیو نیز در کنار [[ستارخان]] در کوی امیر‌خیز می‌جنگید.  
[[پرونده:صغری بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=صغری بزرگان‌فرد|بندانگشتی|صغری بزرگان‌فرد|230x230پیکسل]]
مادر آراسته دارای ۶ فرزند بود. ۳ فرزند او، غلامرضا بزرگانفرد، رضا بزرگانفرد (همافر نیروی هوایی) و صغری بزرگانفرد در نبرد با رژیم جمهوری اسلامی، به شهادت رسیدند. در یکی از ملاقات‌هایی که با فرزندش در زندان اوین داشت، رئیس زندان (کچویی)، به مادر آراسته گفته بود که فرزندت به ۱۰۰ سال زندان محکوم شده است؛ مادر آراسته هم در جواب می‌گوید، اگر صد فرزند هم داشتم، حاضر بودم در این راه بدهم.<ref name=":0" />


=== صفری بزرگانفرد ===
علی موسیو در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و پیش از ورود نیروهای اشغالگر روس به تبریز درگذشت. سه پسر او در جریان [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] کشته شدند. حسین و قدیر پسران ۱۸ و ۱۶ ساله علی موسیو در روز عاشورای ۱۲۹۰ شمسی(۱۳۳۰قمری) توسط قوای روس به دار آویخته شدند.<ref>کتاب علی موسیو رهبر مرکز غیبی تبریز ـ‌ نوشته صمد سرداری نیا</ref> 
صغری بزرگانفرد آخرین فرزند این خانواده که به تازگی ۱۷ ساله شده بود، بعد از دستگیری به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد و تحت شکنجه قرار گرفت. پدرش که یک بار به ملاقاتش رفته بود، صغری با صورتی کبود و فک شکسته بر روی صندلی چرخدار به دیدارش آمده بود که حتی نمی‌توانست حرف بزند. او به خواهران زندانی که در بهداری زندان اوین بودند گفته بود:


«اگر از زندان آزادی شدید به برادر مسعود بگویید که اگرچه شکنجه‌های زیادی شدم، ولی من مقاومت کردم و هیچ اطلاعاتی به دژخیمان شکنجه‌گر ندادم». یک بار هم شکنجه‌گران به دلیل سن کمی که داشت، برای درهم شکستنش، او را، بالای سر پیکر شهید موسی خیابانی و شهید اشرف رجوی و دیگر شهیدان می‌برند، اما او به همراه سایر مجاهدینی که در آنجا حضور داشتند، شعار ( مرگ بر خمینی – درود بر رجوی) سر می‌دهند و طرح شکنجه‌گران را به شکست می‌کشانند. به این ترتیب صغری بزرگانفر را همراه با مجاهدین دیگر در روز ۲۱ بهمن ۱۳۶۰، تیرباران کردند و در یک گور جمعی در خاک خاوران به خاک سپردند، مزاری که هیچ نام نشانی از آن به‌جای نیست. صغری بزرگانفرد که به سن قانونی نرسیده بود، هنگامی که پدر او برای تحول‌گیری وسایلش به زندان می‌رود و به اعدام صغری اعتراض می‌کند، مأموران او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و به بیرون از زندان پرتاب می‌کنند، او را به بیمارستان می‌برند و بر اثر ضربات و فشارهای ناشی از اعدام دختر نوجوانش، دچار ایست قلبی می‌شود و در بیمارستان فوت می‌کند.<ref name=":1">[http://margbarkhomaini.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html سالگرد شهادت مادر آراسته - وب سایت مرگ بر خمینی]</ref>
== زندگی نامه ==
[[پرونده:رضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=رضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|رضا بزرگان‌فرد|270x270پیکسل]]
کربلایی علی، فرزند حاج محمدباقر تبریزی از بازرگانان محترم، آگاه و با فرهنگ تبریز بود که درمحله نوبر این شهر زاده شد. او تنها فرزند خانواده‌اش بود و مانند پدر تجارت را پیشه خود قرار داد. او از بازرگانان روشنفکر و مبارز آذربایجان بود. کارش ترخیص کالا از گمرک بود. علی موسیو سفرکرده و با تجربه بود و به زبان‌های فارسی، عربی و فرانسه تسلط کامل داشت. به خاطر تسلطش به زبان فرانسه به او «موسیو» می‌گفتند. به‌واسطه مسافرت‌هایی که به اتریش، قفقاز و استانبول کرده بود، شناخت خوبی از اروپا و بالاخص [[انقلاب کبیر فرانسه]] داشت و با زیر و بم این انقلاب به‌ خوبی آشنا بود. مشاهده اروپا و پیشرفت‌های آن سبب شده بود که همواره آرزومند ترقی ایران باشد. او کارخانه چینی‌سازی در تبریز تاسیس کرد و قصد توسعه این صنعت را در این شهر داشت.<ref name=":0">[https://ensani.ir/fa/article/126222/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF علی موسیو؛ یک انقلابی بزرگ - پرتال جامع علوم انسانی]</ref> <ref name=":1">علی موسیو رهبر مرکز غیبی تبریز ـ صمد سرداری نیا ـ صفحه ۱۰</ref>


=== رضا بزرگانفرد ===
== فعالیت سیاسی ==
سومین شهید این خانواده رضا بزرگانفرد بود. رضا از پرسنل نیروی هوایی بود و در انقلاب ضد سلطنتی مشارکت فعال داشت، او در درگیریِ بین گارد شاهنشاهی و پرسنل قصر فیروزه که عامل پیروزی انقلاب شد، نقش مؤثری داشت. رضا بزرگانفرد بعد از پایان تحصیلاتش در رشته‌ی الکترونیک، از آمریکا به ایران بازگشته بود؛ و استادیار دانشکده نیروی هوایی در پایگاه یکم شکاری بود. رضا پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی به عنوان نماینده همافران در شورای نیروی هوایی انتخاب شد؛ در همین دوران بود که رضا به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و فعالیت‌های سیاسی و حرفه‌ای خود را به عنوان پسنل نیروی هوایی هوادار سازمان مجاهدین آغاز کرد. نام او هم در زمان شاه و هم در رژیم جمهوری اسلامی، در لیست سیاه قرار داشت. رضا بزرگانفرد در پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس نقش فعالی ایفا کرد، به همین دلیل رژیم جمهوری اسلامی به او به صورت غیابی حکم اعدام داده بودند و برای دستگیریش هم جایزه تعیین کرده بودند؛ او چند بار توسط مأموران اطلاعاتی (عقیدتی – سیاسی نیروی هوایی) دستگیر شد اما موفق به فرار شده بود. سرانجام در روز ۲۴ تیر ۱۳۶۱، در درگیریِ یکی از خیابان‌های تهران به شهادت رسید.<ref>[http://golesorkhiran.blogspot.com/2017/02/blog-post_15.html به یاد شهید غلامرضا بزرگانفرد - وب سایت قتل عام ۶۷]</ref>
در سالهای قبل از [[صدور فرمان مشروطیت]] در ایران، حزبی با نام [[اجتماعیون عامیون]] (سوسیال دموکرات) متشکل از ایرانیان مسلمان در قفقاز تشکیل شد. موسس این حزب دکتر نریمان نریمانف پزشکی اصالتا ایرانی از اهالی تفلیس بود. علی موسیو درسفرهای خود به قفقاز با انقلابیون آنجا از جمله نریمان نریمانف دیدار کرده و با آنها مشورت می‌کرد. هم زمان با شروع [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] و [[صدورفرمان مشروطیت]] در سال ۱۲۸۵ خورشیدی توسط [[مظفرالدین شاه]] علی موسیو به همراه تعدادی از هم‌فکران خود کمیته اجتماعیون عامیون ایران (سوسیال دموکرات) را در تبریز پایه‌ریزی کرد. علی موسیو همچنین کمیته‌ای به نام مرکز غیبی را که در واقع نقش کمیته مرکزی حزب [[اجتماعیون عامیون]] ایران را داشت، متشکل از تعدادی از روشنفکران و افراد با صلاحیت تشکیل داد. این مرکزهمان‌طور که از اسم آن پیداست کاملا مخفی و با رعایت دقیق اصول مخفی‌کاری اداره می‌شد. اعضای آن عبارت بودند علی موسیو، حاج رسول صدقیانی،‌ حاج علی دوافروش، یوسف خزدوز، حاج علی نقی گنجه، میرعلی اکبر سراج، حکاک باشی و غیره.  


=== غلام‌رضا بزرگانفرد ===
بسیاری ازمورخان و متخصصان تاریخ مشروطه این عمل علی موسیو را یک شاهکار سیاسی نظامی می‌دانند.
[[پرونده:غلامرضا بزرگانفرد-1.PNG|جایگزین=غلامرضا بزرگان‌فرد|بندانگشتی|غلامرضا بزرگان‌فرد|275x275پیکسل]]
غلام‌رضا آخرین شهید این خانواده می‌باشد؛ او در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۹، درحال فروش نشریه مجاهد بود که دستگیر شد. غلام‌رضا ت ۴ ماه پس از دستگیری، اسم خودش را به بازجویان زندان نداده بود و خانواده‌اش هم از او خبری نداشتند. حکم زندان غلام‌رضا بزرگانفرد، ۶ ماه بود و آزادی او را مشروط به نوشتن یک جمله کرده بودند، یعنی بنویسد که بعد از آزادی از زندان با سازمان مجاهدین خلق ایران هم‌کاری و فعالیت نخواهد کرد؛ اما غلام‌رضا این تعهد را نپذیرفت، وی طبق حکمی که داشت باید در اردیبهشت سال ۱۳۶۰، از زندان آزاد می‌شد، ولی به خاطر سازش ناپذیری و ایستادگی بر سر مواضع خود، او را آزاد نکردند و بیشتر زمان زندان را در سلول انفرادی به سر برد. غلام‌رضا بزرگانفرد، سرانجام در مرداد ۱۳۶۷، توسط رژیم جمهوری اسلامی به دار آویخته شد.<ref name=":1" />


برادرش می‌گوید:
=== فعالیت در انقلاب مشروطه ===
[[پرونده:حاج علی دوا فروش.JPG|جایگزین=حاج علی دوا فروش (دوا چی) مرکز غیبی تبریز |بندانگشتی|350x350پیکسل|حاج علی دوا فروش از رهبران جنبش مشروطه و مرکز غیبی در تبریز و هم رزم علی موسیو]]
پس از [[صدور فرمان مشروطه]] موجی از شادی سراسر ایران را فرا گرفت و مردم در شهرهای مختلف جشن گرفتند. در تهران سران مشروطه از [[صدور فرمان مشروطیت]] راضی شده و تلاش‌های خود را به فعالیت‌های سیاسی محدود کردند ولی در تبریز در اثر وجود انقلابیونی مانند علی موسیو و با ابتکار حزب [[اجتماعیون عامیون]] و [[مرکز غیبی]]، انجمن ایالتی تشکیل شد. این انجمن ابتدا برای تعیین نمایندگان مجلس شورا ایجاد شد اما در ادامه رشته کارها را رها نکرد و اداره امور شهر تبریز و آذربایجان را در دست گرفت. 


«از عيد ۱۳۶۷ به بعد ملاقاتها را منتفي كرده بودند و ما هيچ خبری از غلامرضا نداشتيم. من يك روز تصميم گرفتم كه هر طور شده خبری از او بگيرم كه به زندان گوهردشت رفتم؛ و گفتم تا برادرم را به من نشان ندهيد من از اينجا نخواهم رفت. بعد از گذشت ساعتي، يك نفر با يك كيسه زباله سراغم آمد و گفت بيا اين وسايل غلامرضاست كه او را كشتيم. تنها وسایل او فقط يك ساعت مچي و يك پيراهن بود در کیسه بود. در این نامه بخوبی و چند جمله کوتاه او درك عميقش از انقلاب ايدئولوژيك و پیوندش با راهبران عقیدتیش را بیان کرده و در دل تاریخ به ثبت داد؛ او نوشته بود: «هر روز به تو و جايي كه درآن هستي فكر ميكنم و منتظر ميلاد خجسته مسعود هستم. و هر بار كه ترا بخاطرميآورم، عطر گل مريم به مشامم ميرسد و تنها با اين ياد نفس ميكشم».»
در سلسله مراتب حزبی پس از اعضای [[مرکزغیبی]] و کمیته مرکزی، روسای حوزه‌ها بودند که هر کدام ۱۱ عضو در زیر دست خود داشتند. این اعضا تا مدت‌ها برای اینکه شناخته نشوند در تاریکی با یکدیگر ملاقات کرده و دستورات حزبی را از سرپرست خود دریافت کرده و بدون کم و کاست اجرا می‌کردند.  


در این نامه بخوبی و چند جمله کوتاه او درك عميقش از انقلاب ايدئولوژيك و پیوندش با راهبران عقیدتیش را بیان کرده و در دل تاریخ به ثبت داد:
از مهمترین کارهای اعضای حوزه‌ها درگیری و مقابله با ظلم و بیداگری‌های فراش‌باشی‌ها و فراشان حکومتی و فئودال‌ها بود. در تبریز با توجه به تجربیات خونین گذشته و عدم اعتماد به قول‌های عوامل و سردمداران دولت و همچنین بیدادگری‌های [[محمد علی شاه|محمدعلی میرزای ولیعهد]] [[مرکز غیبی]] به رهبری علی موسیو دست به تشکیل دسته‌های مسلح به نام [[مجاهدین خلق ایران|مجاهد]] زد تا از دستاوردهای [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] پاسداری کند. [[ستارخان]] سردار ملی از زمره این مجاهدان بود که تحت رهبری علی موسیو بعدها به رهبرملی قیام تبریز در برابر [[محمد علی شاه|محمد‌علی شاه]] تبدیل شد.


او نوشته بود: «هر روز به تو و جايي كه درآن هستي فكر ميكنم و منتظر ميلاد خجسته مسعود هستم؛ و هر بار كه ترا بخاطرميآورم، عطر گل مريم به مشامم ميرسد و تنها با اين ياد نفس ميكشم».<ref name=":1" />  
[[مرکز غیبی]] در هر محله‌ای از شهر تبریز یک مرکز آموزش برای مجاهدان برپا کرد و همه روزه عصرها جوانان و مردان، تحت سرپرستی افرادی که در کار سپاهی‌گری سررشته و سابقه داشتند آموزش نظامی می‌دیدند. [[مرکز غیبی]] در راه پیشبرد [[انقلاب]] بسیار سختگیر بود و از کوچکترین خلاف و بی‌نظمی چشم پوشی نمی‌کرد. [[مرکز غیبی]] به رهبری علی موسیو نفوذ معنوی بسیاری بین مردم داشت. [[مرکزغیبی]] با هوشیاری، اقدامات [[محمد علی شاه|محمدعلی میرزا]] و اطرافیان او را زیر نظرداشت. رشته کارهای انجمن تبریز و کنترل [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] در آذربایجان در دست این مرکز بود.
 
ایوانف نویسنده کتاب [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطیت ایران]] درباره اقدامات [[مرکز غیبی]] نوشته: <blockquote>«به علاوه، شورایی به نام شورای مخفی هم به وجود آمد که پول و ذخایر گندم سرمایه‌داران را مصادره و بین فقرا تقسیم می‌کرد. املاک شاه و خانواده‌ی او در آذربایجان مصادره گردید»</blockquote>
[[پرونده:علی موسیو و پسرانش حسن و حاجی خان.JPG|جایگزین=علی موسیو و فرزندانش انقلاب مشروطه در تبریز|بندانگشتی|300x300پیکسل|علی موسیو به همراه پسرانش حسن (راست) و حاجی‌خان (چپ)]]
انقلابیون پس از استقرار حکومت خود در تبریز، با فرستادن دسته‌های مسلح فدائیان به شهرهای دیگر آذربایجان در اندک مدتی بسیاری از شهرها و نواحی را از دست مرتجعان و عمال حکومت آزاد کردند. شهرهای مراغه،‌ مرند، سلماس و غیره و هم‌چنین جاده جلفا به تبریز از مرتجعین پاک شد و به دست انقلابیون افتاد.
 
در دوره‌ای علی موسیو قدرتمندترین مرد تبریز بود ولی هیچ‌گاه گامی برخلاف اصول مشروطیت برنداشت و با جدیت مواظب رفتار [[مجاهدین]] بود. نفوذ او به حدی بود که حتی [[حاجی مخبرالسلطنه]]،‌ والی آذربایجان نیز از او حساب می‌برد.
 
خانه‌ علی موسیو بارها در جریان [[جنگ‌های تبریز]] ازطرف نیروهای استبداد غارت و تخریب شد. سه فرزند او به نام‌های حاجی خان، حسن و قدیر در جریان [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] جان باختند. حاجی خان که درزمان حمله نیروهای روس سرکلانتر شهربانی تبریزبود در جریان درگیری‌های سال ۱۲۹۰خورشیدی با روسها از تبریز خارج شده و در نزدیکی همدان جان باخت. حسن ۱۸ ساله و قدیر۱۶ ساله در روز عاشورای ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۳۳۰ هجری قمری)‌ به دست قوای روس به دار آویخته شدند.  
 
== مرگ علی موسیو ==
علی موسیو قبل از ورود سربازان روس به تبریز به مرگ عادی جان باخت. پیش از مرگ به اشخاصی که دور او جمع شده بودند گفت: <blockquote>«من عمرم تمام شده، می‌میرم ولی شما ای فدائیان دلیر و ای هم مسلکان عزیر، نگذارید آتش [[انقلاب]] خاموش شود. آزادی و مهد آن آذربایجان را فراموش نکنید تا مشروطیت و آزادی در تمام ایران دوام پیدا کند، خدا توفیق شماها باشد.»</blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۳

علی موسیو
علی موسیو در لباس فدایی.JPG
علی موسیو در لباس فدایی
زادروز۱۲۴۵
محله نوبر تبریز
درگذشت۱۲۸۹
تبریز
تابعیتایرانی
تحصیلاتنامعلوم
پیشهتاجر
سال‌های فعالیت۱۲۸۵ تا ۱۲۸۹ هجری شمسی
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهرهبر حزب اجتماعیون عامیون ایران ـ رئیس مرکز غیبی تبریز
سبکمبارزه سیاسی و مسلحانه
تأثیرپذیرفتگانجنپش مشروطه ایران و مردم تبریز و حکومت محمد علی میرزا
شهر خانگیتبریز
لقبعلی موسیو
حزب سیاسیاجتماعیون عامیون ( سوسیال دموکرات)
جنبشانقلاب مشروطه ایران
مخالفانمحمد علی میرزا و حاکمان ضد مشروطه
دیناسلام

علی موسیو (زاده ۱۲۴۵، درگذشته ۱۲۸۹ خورشیدی) از رهبران جنبش مشروطه ایران در تبریز و رهبر و بنیانگذار حزب اجتماعیون عامیون (سوسیال دموکرات) ایران، رئیس و بنیان‌گذار مرکز غیبی تبریز که نقش کمیته مرکزی حزب اجتماعیون عامیون را داشت.

علی موسیو فرزند حاج محمد باقر تبریزی از بازرگانان تبریز یود. به واسطه سفر به استامبول، اتریش و فرانسه از پیشرفت‌های کشورهای اروپایی آگاه شد. به زبان فرانسه و همچنین تاریخ انقلاب کبیر فرانسه آگاه بود و به همین واسطه به علی موسیو معروف شد. در شروع انقلاب مشروطه با انقلابیون قفقاز و حزب اجتماعیون عامیون آنجا آشنا شده و مرام آنها را پذیرفت. پس از بازگشت به تبریز جمعیت اجتماعیون عامیون را در تبریز با تعدادی از هم‌فکرانش بنیان گذاشت.[۱] [۲]

علی موسیو همچنین مرکز غیبی که یک انجمن مخفی بود را تشکیل داد که امور مشروطه را در تبریز و آذربایجان اداره می‌کرد و در حقیقت سررشته کارها در دست این مرکز بود. مرکز غیبی با تربیت نیروهایی به نام مجاهد وظیفه نگاهبانی از دستاوردهای انقلاب مشروطه را در تبریز بر عهده داشت. در جریان حمله و هجوم نیروهای استبداد محمدعلی‌شاه به تبریز تدبیر علی موسیو برای تربیت دسته‌های مجاهد و سازماندهی تشکیلات منظم آن کارگر افتاد و توانست در مقابل نیروهای دولتی مقاومت کرده و مشروطه را که از تمام ایران برچیده شده بود را با مقاومت نزدیک به یک‌ساله، دوباره به ایران بازگرداند و قوای دولتی را شکست دهد و زمینه پیروزی و فتح تهران توسط نیروهای مشروطه را فراهم کند.

در جریان مقاومت تبریز در مقابل نیروهای دولتی که تنها عده کمی از مجاهدان به همراه ستارخان باقی مانده بودند علی موسیو نیز در کنار ستارخان در کوی امیر‌خیز می‌جنگید.

علی موسیو در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و پیش از ورود نیروهای اشغالگر روس به تبریز درگذشت. سه پسر او در جریان انقلاب مشروطه کشته شدند. حسین و قدیر پسران ۱۸ و ۱۶ ساله علی موسیو در روز عاشورای ۱۲۹۰ شمسی(۱۳۳۰قمری) توسط قوای روس به دار آویخته شدند.[۳]

زندگی نامه

کربلایی علی، فرزند حاج محمدباقر تبریزی از بازرگانان محترم، آگاه و با فرهنگ تبریز بود که درمحله نوبر این شهر زاده شد. او تنها فرزند خانواده‌اش بود و مانند پدر تجارت را پیشه خود قرار داد. او از بازرگانان روشنفکر و مبارز آذربایجان بود. کارش ترخیص کالا از گمرک بود. علی موسیو سفرکرده و با تجربه بود و به زبان‌های فارسی، عربی و فرانسه تسلط کامل داشت. به خاطر تسلطش به زبان فرانسه به او «موسیو» می‌گفتند. به‌واسطه مسافرت‌هایی که به اتریش، قفقاز و استانبول کرده بود، شناخت خوبی از اروپا و بالاخص انقلاب کبیر فرانسه داشت و با زیر و بم این انقلاب به‌ خوبی آشنا بود. مشاهده اروپا و پیشرفت‌های آن سبب شده بود که همواره آرزومند ترقی ایران باشد. او کارخانه چینی‌سازی در تبریز تاسیس کرد و قصد توسعه این صنعت را در این شهر داشت.[۱] [۲]

فعالیت سیاسی

در سالهای قبل از صدور فرمان مشروطیت در ایران، حزبی با نام اجتماعیون عامیون (سوسیال دموکرات) متشکل از ایرانیان مسلمان در قفقاز تشکیل شد. موسس این حزب دکتر نریمان نریمانف پزشکی اصالتا ایرانی از اهالی تفلیس بود. علی موسیو درسفرهای خود به قفقاز با انقلابیون آنجا از جمله نریمان نریمانف دیدار کرده و با آنها مشورت می‌کرد. هم زمان با شروع انقلاب مشروطه و صدورفرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی توسط مظفرالدین شاه علی موسیو به همراه تعدادی از هم‌فکران خود کمیته اجتماعیون عامیون ایران (سوسیال دموکرات) را در تبریز پایه‌ریزی کرد. علی موسیو همچنین کمیته‌ای به نام مرکز غیبی را که در واقع نقش کمیته مرکزی حزب اجتماعیون عامیون ایران را داشت، متشکل از تعدادی از روشنفکران و افراد با صلاحیت تشکیل داد. این مرکزهمان‌طور که از اسم آن پیداست کاملا مخفی و با رعایت دقیق اصول مخفی‌کاری اداره می‌شد. اعضای آن عبارت بودند علی موسیو، حاج رسول صدقیانی،‌ حاج علی دوافروش، یوسف خزدوز، حاج علی نقی گنجه، میرعلی اکبر سراج، حکاک باشی و غیره.

بسیاری ازمورخان و متخصصان تاریخ مشروطه این عمل علی موسیو را یک شاهکار سیاسی نظامی می‌دانند.

فعالیت در انقلاب مشروطه

حاج علی دوا فروش (دوا چی) مرکز غیبی تبریز
حاج علی دوا فروش از رهبران جنبش مشروطه و مرکز غیبی در تبریز و هم رزم علی موسیو

پس از صدور فرمان مشروطه موجی از شادی سراسر ایران را فرا گرفت و مردم در شهرهای مختلف جشن گرفتند. در تهران سران مشروطه از صدور فرمان مشروطیت راضی شده و تلاش‌های خود را به فعالیت‌های سیاسی محدود کردند ولی در تبریز در اثر وجود انقلابیونی مانند علی موسیو و با ابتکار حزب اجتماعیون عامیون و مرکز غیبی، انجمن ایالتی تشکیل شد. این انجمن ابتدا برای تعیین نمایندگان مجلس شورا ایجاد شد اما در ادامه رشته کارها را رها نکرد و اداره امور شهر تبریز و آذربایجان را در دست گرفت.

در سلسله مراتب حزبی پس از اعضای مرکزغیبی و کمیته مرکزی، روسای حوزه‌ها بودند که هر کدام ۱۱ عضو در زیر دست خود داشتند. این اعضا تا مدت‌ها برای اینکه شناخته نشوند در تاریکی با یکدیگر ملاقات کرده و دستورات حزبی را از سرپرست خود دریافت کرده و بدون کم و کاست اجرا می‌کردند.

از مهمترین کارهای اعضای حوزه‌ها درگیری و مقابله با ظلم و بیداگری‌های فراش‌باشی‌ها و فراشان حکومتی و فئودال‌ها بود. در تبریز با توجه به تجربیات خونین گذشته و عدم اعتماد به قول‌های عوامل و سردمداران دولت و همچنین بیدادگری‌های محمدعلی میرزای ولیعهد مرکز غیبی به رهبری علی موسیو دست به تشکیل دسته‌های مسلح به نام مجاهد زد تا از دستاوردهای انقلاب مشروطه پاسداری کند. ستارخان سردار ملی از زمره این مجاهدان بود که تحت رهبری علی موسیو بعدها به رهبرملی قیام تبریز در برابر محمد‌علی شاه تبدیل شد.

مرکز غیبی در هر محله‌ای از شهر تبریز یک مرکز آموزش برای مجاهدان برپا کرد و همه روزه عصرها جوانان و مردان، تحت سرپرستی افرادی که در کار سپاهی‌گری سررشته و سابقه داشتند آموزش نظامی می‌دیدند. مرکز غیبی در راه پیشبرد انقلاب بسیار سختگیر بود و از کوچکترین خلاف و بی‌نظمی چشم پوشی نمی‌کرد. مرکز غیبی به رهبری علی موسیو نفوذ معنوی بسیاری بین مردم داشت. مرکزغیبی با هوشیاری، اقدامات محمدعلی میرزا و اطرافیان او را زیر نظرداشت. رشته کارهای انجمن تبریز و کنترل جنبش مشروطه در آذربایجان در دست این مرکز بود.

ایوانف نویسنده کتاب انقلاب مشروطیت ایران درباره اقدامات مرکز غیبی نوشته:

«به علاوه، شورایی به نام شورای مخفی هم به وجود آمد که پول و ذخایر گندم سرمایه‌داران را مصادره و بین فقرا تقسیم می‌کرد. املاک شاه و خانواده‌ی او در آذربایجان مصادره گردید»

علی موسیو و فرزندانش انقلاب مشروطه در تبریز
علی موسیو به همراه پسرانش حسن (راست) و حاجی‌خان (چپ)

انقلابیون پس از استقرار حکومت خود در تبریز، با فرستادن دسته‌های مسلح فدائیان به شهرهای دیگر آذربایجان در اندک مدتی بسیاری از شهرها و نواحی را از دست مرتجعان و عمال حکومت آزاد کردند. شهرهای مراغه،‌ مرند، سلماس و غیره و هم‌چنین جاده جلفا به تبریز از مرتجعین پاک شد و به دست انقلابیون افتاد.

در دوره‌ای علی موسیو قدرتمندترین مرد تبریز بود ولی هیچ‌گاه گامی برخلاف اصول مشروطیت برنداشت و با جدیت مواظب رفتار مجاهدین بود. نفوذ او به حدی بود که حتی حاجی مخبرالسلطنه،‌ والی آذربایجان نیز از او حساب می‌برد.

خانه‌ علی موسیو بارها در جریان جنگ‌های تبریز ازطرف نیروهای استبداد غارت و تخریب شد. سه فرزند او به نام‌های حاجی خان، حسن و قدیر در جریان انقلاب مشروطه جان باختند. حاجی خان که درزمان حمله نیروهای روس سرکلانتر شهربانی تبریزبود در جریان درگیری‌های سال ۱۲۹۰خورشیدی با روسها از تبریز خارج شده و در نزدیکی همدان جان باخت. حسن ۱۸ ساله و قدیر۱۶ ساله در روز عاشورای ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۳۳۰ هجری قمری)‌ به دست قوای روس به دار آویخته شدند.

مرگ علی موسیو

علی موسیو قبل از ورود سربازان روس به تبریز به مرگ عادی جان باخت. پیش از مرگ به اشخاصی که دور او جمع شده بودند گفت:

«من عمرم تمام شده، می‌میرم ولی شما ای فدائیان دلیر و ای هم مسلکان عزیر، نگذارید آتش انقلاب خاموش شود. آزادی و مهد آن آذربایجان را فراموش نکنید تا مشروطیت و آزادی در تمام ایران دوام پیدا کند، خدا توفیق شماها باشد.»

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ علی موسیو؛ یک انقلابی بزرگ - پرتال جامع علوم انسانی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ علی موسیو رهبر مرکز غیبی تبریز ـ صمد سرداری نیا ـ صفحه ۱۰
  3. کتاب علی موسیو رهبر مرکز غیبی تبریز ـ‌ نوشته صمد سرداری نیا