حسن لاهوتی اشکوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
}} | }} | ||
'''حسن لاهوتی اشکوری''' ( ۱۳۰۶خورشیدی – ۷ آبان ۱۳۶۰) تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش در اشکور گیلان به پایان رساند. وی به توصیه پدرش که روحانی بود به حوزهی | '''حسن لاهوتی اشکوری''' (۱۳۰۶خورشیدی – ۷ آبان ۱۳۶۰) تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش در اشکور گیلان به پایان رساند. وی به توصیه پدرش که روحانی بود به حوزهی علمیهی قزوین رفت و در آنجا مشغول به تحصیل شد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۲۵ به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزهی علمیهی قم ادامه داد. لاهوتی فقه را نزد علامه طباطبایی، آیتالله بروجردی و [[روحالله خمینی|خمینی]] آموخت، در سال ۱۳۴۹، راهی تهران شد. در تهران به تدریج جلسات سخنرانیهای او سیاسی شد و در سال ۱۳۵۰ ممنوعالمنبر گردید. از آن پس به آیت الله حسن لاهوتی اجازه سخنرانی در جلسات رسمی داده نمیشد. نخستین دستگیری و بازداشت حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۱ بود که ۲ ماه طول کشید. وی بعد از آزادی از زندان همچنان اجازه سخنرانی نداشت. آیت الله لاهوتی در شهریور سال ۱۳۵۲، مجدداً بازداشت شد و به مدت یک سال در زندان قصر به سر برد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۴ برای سومین بازداشت گردید و تا سال ۱۳۵۷ در زندان اوین محبوس بود. او همراه با آیتالله طالقانی و حسینعلی منتظری و هاشمی رفسنجانی در یک زندان بسر میبرد. وی همواره حامی آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در فهرست اتهامات خود جمعآوری کمک مالی برای این سازمان را داشت. آیت الله حسن لاهوتی پس از آزادی از زندان به درخواست احمد خمینی، به پاریس رفت و در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، همراه با [[خمینی]] به ایران بازگشت. وی پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، سرپرست کمیتههای انقلاب و سپاه پاسداران و پس از مدتی نمایندهی خمینی در استان گیلان و همچنین امام جمعهی رشت شد. آیت الله حسن لاهوتی در اسفند ۱۳۵۸، در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از رشت انتخاب شد. با شروع درگیریهای خمینی و نیروهای حزب اللهی با سازمان مجاهدین خلق ایران وی به نحوه برخورد با اعضای این سازمان معترض بود. او در ۶ آبان ۱۳۶۰به فرمان دادستان وقت اسدالله لاجوردی در منزلش دستگیر و به اوین برده شد اما چند ساعت پس از دستگیری به طرز مشکوکی درگذشت. رژیم ایران دلیل مرگ او را سکتهی قلبی اعلام کرد اما طولی نکشید دو عروس وی فائزه و فاطمه هاشمی رفسنجانی اعلام کردند وی بر اثر سم استرکنین مسموم و کشته شده است و پزشکی قانونی همان زمان این سم را در معدهی او یافته بود.<ref name=":0">[https://www.radiofarda.com/a/f2_Iran_post_revolution_Lahooti_Ayatollah_death_suspicious_strechnin_poisoned/2204740.html روایت مشکوک مرگ حسن لاهوتی - رادیو فردا]</ref> | ||
علمیهی قزوین رفت و در آنجا مشغول به تحصیل شد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۲۵ به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزهی علمیهی قم ادامه داد. | |||
==حسن لاهوتی پیش از انقلاب== | ==حسن لاهوتی پیش از انقلاب== | ||
[[پرونده:Ruhollah Khomeini in Mehrabad (1).jpg|جایگزین=آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|بندانگشتی|400x400پیکسل|آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Ruhollah_Khomeini_in_Mehrabad_(1).jpg]]حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت. یکی از فعالیتهای او جمعآوری کمک مالی برای مجاهدین خلق بود. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در نوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران | [[پرونده:Ruhollah Khomeini in Mehrabad (1).jpg|جایگزین=آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|بندانگشتی|400x400پیکسل|آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Ruhollah_Khomeini_in_Mehrabad_(1).jpg]]حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت. یکی از فعالیتهای او جمعآوری کمک مالی برای مجاهدین خلق بود. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در نوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران جزء همراهان خمینی بود. تصویر وی در عکس مشهور پایین آمدن خمینی از پلکان هواپیما دیده میشود. | ||
==حسن لاهوتی پس از انقلاب== | ==حسن لاهوتی پس از انقلاب== | ||
محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان حسن لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال ۵۷ اشاره کرده و نوشته است:<blockquote>«با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنهای، مفتح، محلاتی، شاهآبادی”در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملکت صحبت میکردیم. ساعت حدود یازده و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: | <blockquote>محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان حسن لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال ۵۷ اشاره کرده و نوشته است:</blockquote><blockquote>«مرحوم آقای لاهوتی ... بیشتر می توانست با آقایان نهضتی ها و با مجاهدین و بنی صدر بسازد؛ چون سوابقی داشت و یکی از فرزندانش هم جزو مجاهدین خلق بود. آنها با واسطه هایی پیشنهاد داده بودند که آقای لاهوتی مسئول کمیته ها بشود. ... امام در آن وقت در مدرسه علوی تشریف داشتند. «با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنهای، مفتح، محلاتی، شاهآبادی”در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملکت صحبت میکردیم. ساعت حدود یازده و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: چه نشسته اید که امکان دارد فاجعه ای رخ دهد. گفتیم چه شده؟ گفتند: الآن این نهضتی ها [نهضت آزادی] ... اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حکم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشته اند و بناست ساعت ۱۲ از رادیو پخش شود و این فاجعه است. نه از جهت خود آقای لاهوتی که خود آقای لاهوتی آدم بدی نیست، ولی ایشان فردی عاطفی و به یک معنا احساسی و ساده است. </blockquote><blockquote>اینها دورش را گرفته اند و ممکن است رگ حیاتی انقلاب؛ یعنی نیروهای مسلح انقلاب را در اختیار اینها قرار دهد و این خیلی خطرناک است. ... آقای مطهری از همان جا به خدمت امام رفتند و عرض کردند شما دو سه دقیقه ای به این اطاق [اطاق پهلویی] تشریف بیاورید. ... آقای مطهری گوشزد کردند که این جریان، جریان خطرناکی است. ... </blockquote><blockquote>ناگفته نماند که حضرت امام نسبت به آقای مطهری بیش از همه علاقه و ایمان داشتند. ضمناً ایشان مسئله تفکیک کمیته و سپاه را هم طرح کردند؛ به خصوص برای اینکه کار، شدنی باشد، گفتند که آقای لاهوتی را برای سپاه بگذاریم-آن وقت هنوز سپاه شکل نگرفته بود- امام گفتند: پس چه کسی کمیته را قبول می کند؟ گفتند: آقای مهدوی اعلام آمادگی کرده؛ امام گفتند که اشکالی ندارد و حکم سرپرستی کمیته ها به طور موقت به نام حقیر صادر گردید.»<ref>[https://www.iran-efshagari.com/ماجرای-قتل-آقای-لاهوتی-توسط-خمینی-و-لاج/ ماجرای قتل آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت ایران افشاگر]</ref></blockquote><blockquote>مهدوی کنی توضیح میدهد که نگرانی مطهری و دیگر آخوندها در آن زمان این بوده است که مبادا مجاهدین خلق و دیگران اهرمهای انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند.</blockquote> | ||
===اختلاف حسن لاهوتی با حکومت=== | ===اختلاف حسن لاهوتی با حکومت=== | ||
[[پرونده:فائزه رفسنجانی(همسر حمید لاهوتی).jpg|جایگزین=فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|بندانگشتی|275x275پیکسل|فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%81%D8%A7%D8%A6%D8%B2%D9%87_%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C(%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C).jpg]] | [[پرونده:فائزه رفسنجانی(همسر حمید لاهوتی).jpg|جایگزین=فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|بندانگشتی|275x275پیکسل|فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%81%D8%A7%D8%A6%D8%B2%D9%87_%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C(%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C).jpg]]حسن لاهوتی به عنوان نماینده مردم رشت در سال ۱۳۵۹ روانه مجلس شورای اسلامی شود. وی خیلی زود از انحصارگری، قدرت پرستی، نقض قانون و زیرپاگذاشتن موازین اخلاقی رنجیده می شود و در می یابد که جمهوری اسلامی از اهداف انقلاب ۵۷ به سرعت در حال دور شدن است. انتقاداتش از محافل خصوصی به مجالس عمومی، سخنرانیها و مصاحبهها کشیده می شود. از تندرویها و نارسائیها مشفقانه و شجاعانه انتقاد می کند. در سال ۱۳۵۹ حسن لاهوتی یکی از روحانیون منتقد جمهوری اسلامی بوده و سخنرانیهای او توسط چماقداران حزب الله برهم زده می شد. او در ۲۵ بهمن ۱۳۵۹ برای سخنرانی به حوزه انتخابیه اش گیلان می رود، اما در مسجد جامع کوچصفهان چماقداران مسلح حزب الله به او حمله کرده او را نزدیک دو ساعت در مسجد زندانی کرده محافظش مجروح شده در بیمارستان بستری می شود.<ref>روزنامه انقلاب اسلامی ۲۶ بهمن ۱۳۵۹ شماره ۴۷۴ ص ۸</ref> حمله چماقداران حزب الله به قدری شنیع بود که رئیس جمهور وقت ابوالحسن بنی صدر طی تلگرامی به وی بهشدت آمران و عاملان حادثه را محکوم کرد.<ref name=":2">روزنامه انقلاب اسلامی ۲۸ بهمن ۱۳۵۹ شماره ۴۷۶ ص ۱۲</ref> احمد خمینی هم طی نامه ای به نمایندگان مجلس ضمن اشاره به شخصیت لاهوتی از اینکه چرا مسئولین چماقدران را دستگیر نمی کنند اظهار تعجب کرد.<ref name=":2" /> مسئولین به لاهوتی وعده دادند که مسببین حادثه شناسایی و دستگیر شوند. وعده ای که هرگز عملی نشد. | ||
فائزه رفسنجانی: | آیت الله حسن لاهوتی از همان ماههای نخستین با دیدن سیاستهای خمینی و افراد نزدیک به او، به تدریج از آنها فاصله گرفت و به مجاهدین گرایش پیدا کرد. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حکومت خمینی تحمل مخالفتهای حسن لاهوتی را نداشت. حسن لاهوتی از ابتدای درگیریها پس از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ با نحوه برخورد، شکنجه و اعدام اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران مخالف بود.<blockquote>فائزه رفسنجانی:</blockquote><blockquote>«اختلافات حسن لاهوتی با حکومت، از انحصار طلبیها بود. چون آقای لاهوتی سابقه مبارزات زیادی داشت و طبعاً از انقلاب توقع دیگری داشت. و وقتی شاهد وقایعی بود که با اهداف و روح انقلاب همخوانی نداشت، ناراحت و دلخور میشد و همینها را بیان میکرد که یکی از این موضوعات، انحصار طلبیهایی بود که با تشکیل حزب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و آقای لاهوتی نظرش این بود که اهداف مبارزه و انقلاب برآورده نخواهد شد و همه چیز به سمت یک نظام تک حزبی پیش می رود»</blockquote>سرانجام مخالفت حسن لاهوتی با سیاست های خمینی منجر به بازداشت او توسط دادستان وقت اسدالله لاجوردی شد. حسن لاهوتی دو روز پس از دستگیری فرزندش وحید لاهوتی در روز ۶ آبان ۱۳۶۰ به اوین احضار شد. چند ساعت از دستگیری وی نگذشته بود که خبر فوت او منتشر شد. رژیم ایران علت مرگ او را سکته اعلام کرد اما رسانههای زیادی سخن مسموم شدن او توسط لاجوردی کردند. سالها بعد فائزه رفسنجانی عروس حسن لاهوتی در مصاحبهای افشا کرد که درمعدهی آیت الله حسن لاهوتی سم استرکنین بود.<ref>[http://www.tarikhirani.ir/fa/calendar/424/آبان-07-آیت-الله-لاهوتی-درگذشت درگذشت آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت تاریخ ایرانی]</ref> | ||
سرانجام مخالفت حسن لاهوتی با سیاست های خمینی منجر به بازداشت او توسط | |||
خمینی که روزی لاهوتی را نور چشم خودش می خواند<ref>صحیفه نور- جلد ۱۰ - صفحه ۱۱۳</ref> بعد از مرگ او هیچ پیامی نداد و در سخنرانیهای خود نیز هیچ اشاره ای به او نکرد. | خمینی که روزی لاهوتی را نور چشم خودش می خواند<ref>صحیفه نور- جلد ۱۰ - صفحه ۱۱۳</ref> بعد از مرگ او هیچ پیامی نداد و در سخنرانیهای خود نیز هیچ اشاره ای به او نکرد. | ||
فاطمه | فاطمه هاشمی رفسنجانی و فائزه هاشمی رفسنجانی که هر دو همسران دو فرزند آیت الله حسن لاهوتی به نام های سعید و حمید لاهوتی هستند، بعدها در مصاحبهای اعلام کردند که پدرشان یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود گفته است که برای حفظ مصالح نظام در مورد نحوه مرگ آیت الله حسن لاهوتی سکوت کنند.<ref name=":02">[https://www.radiofarda.com/a/f2_Iran_post_revolution_Lahooti_Ayatollah_death_suspicious_strechnin_poisoned/2204740.html روایت مشکوک مرگ حسن لاهوتی - رادیو فردا]</ref> | ||
== | ==مواضع مقامات ایران درباره حسن لاهوتی== | ||
===علی محمد بشارتی=== | ===علی محمد بشارتی=== | ||
علی محمد بشارتی(مسئول وقت اطلاعات سپاه) که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی نماینده وقت خمینی در سپاه بود، گفت: | علی محمد بشارتی (مسئول وقت اطلاعات سپاه) که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی نماینده وقت خمینی در سپاه بود، گفت: | ||
« آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبتهایش دلنشین و دلپذیر میباشد ولی در زمینهی سیاسی آسیبپذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق میکند با هواداری از آنها، ایشان از مجاهدین هواداری میکند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانیهایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنهای را جایگزین وی کند.<ref> | « آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبتهایش دلنشین و دلپذیر میباشد ولی در زمینهی سیاسی آسیبپذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق میکند با هواداری از آنها، ایشان از مجاهدین هواداری میکند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانیهایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنهای را جایگزین وی کند.<ref>عبور از شط شب - انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷</ref> | ||
===فاطمه رفسنجانی=== | ===فاطمه رفسنجانی=== | ||
[[پرونده:فاطمه رفسنجانی همسر سعید لاهوتی.jpg|جایگزین=فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|بندانگشتی|268x268پیکسل|فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C.jpg]]فاطمه هاشمی رفسنجانی در مورد دستگیری و مرگ حسن لاهوتی میگوید مأموران با حکم اسدالله لاجوردی به خانه پدر شوهر وی میریزند. همسر او سعید لاهوتی در تماسی با فاطمه رفسنجانی از وی میخواهد به خانه پدرش برود و همچنین اطلاع میدهد که خود | [[پرونده:فاطمه رفسنجانی همسر سعید لاهوتی.jpg|جایگزین=فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|بندانگشتی|268x268پیکسل|فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C.jpg]]فاطمه هاشمی رفسنجانی در مورد دستگیری و مرگ حسن لاهوتی میگوید مأموران با حکم اسدالله لاجوردی به خانه پدر شوهر وی میریزند. همسر او سعید لاهوتی در تماسی با فاطمه رفسنجانی از وی میخواهد به خانه پدرش برود و همچنین اطلاع میدهد که خود او نیز اجازه خروج از محلش را ندارد. فاطمه رفسنجانی موضوع را به احمد خمینی اطلاع میدهد اما چند ساعت بعد در ساعت ۹ شب سعید لاهوتی در تماس با همسرش به وی اطلاع میدهد که آیت الله حسن لاهوتی حالشان خراب شده است. پزشکی قانونی علت مرگ را سم استرکنین تشخیص میدهد.<ref>نشریه شهروند امروز-شماره۷۰ سال ۱۳۷۸</ref> | ||
===فائزه رفسنجانی=== | ===فائزه رفسنجانی=== | ||
[[پرونده:وحید لاهوتی.jpg|جایگزین=وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|بندانگشتی|250x250پیکسل|وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C.jpg]] | [[پرونده:وحید لاهوتی.jpg|جایگزین=وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|بندانگشتی|250x250پیکسل|وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C.jpg]]فائزه دختر هاشمی رفسنجانی و عروس شیخ حسن لاهوتی پس از سالها اظهار داشت که پدرش به دختران و دامادهای خود (سعید و حمید لاهوتی)، توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام در بارهی نحوهی مرگ حسن لاهوتی سکوت کنند.<ref name=":1">مصاحبه فاطمه رفسنجانی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰</ref> | ||
===خاطرات محسن رفیق دوست=== | ===خاطرات محسن رفیق دوست=== | ||
محسن رفیقدوست در خاطرات خود در مورد اینکه چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین میگوید:<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام میخواستیم | محسن رفیقدوست در خاطرات خود در مورد اینکه چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین میگوید:<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام میخواستیم آن یکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکمهایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکمهایی به دادگاه مینویسد که …فلانی حق دارد این اسلحهها را بهجای دیگر ببرد».</blockquote>محسن رفیق دوست همچنین در خاطرات خود اشاره میکند که تلاش کرده است پسر حسن لاهوتی به نام وحید لاهوتی را از مجاهدین خلق جدا کند اما نتوانسته است. وی میگوید یکی از افرادی که برای دستگیری حسن لاهوتی رفته بود از محافظان خودش بوده است و برایش نقل کرده است که سه روز پیش از دستگیری حسن لاهوتی فرزندش وحید لاهوتی را دستگیر کرده بودند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%84%d8%a7%d8%ac/ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر]</ref>به گفته محسن رفیق دوست، آقای لاهوتی به شدت از دستگیری پسرش عصبانی بود و هنگام دستگیری در حال نوشتن نامهی سرگشادهای به پسرش وحید لاهوتی بود که در آن به خمینی حمله کرده بود. [[پرونده:آیتالله لاهوتی همراه با پدر طالقانی.PNG|جایگزین=آیتالله لاهوتی همراه با پدر طالقانی|بندانگشتی|آیتالله لاهوتی همراه با آیتالله طالقانی|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%A8%D8%A7_%D9%BE%D8%AF%D8%B1_%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C.PNG]]وحید لاهوتی سرانجام پس از دستگیری و تحمل شکنجههای بسیار بازجوهای خود را قانع میکند که در ساختمان آلومینیوم با یکی از مجاهدین قرار دارد اما هنگامی که با مأموران به آن محل میرود با پرتاب خود از طبقه چهارم به زندگیاش پایان میدهد.<ref>به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست</ref> | ||
=== خاطرات علی اکبر هاشمی رفسنجانی === | |||
هاشمی رفسنجانی هم بند و دوست قدیمی و خانوادگی لاهوتی بوده و دو دختر هاشمی همسر پسران لاهوتی هستند. | |||
«شب مهمان آقای لاهوتی بودیم، از امام و ماها شکایت داشتند که چرا در جریان کوچصفهان از ایشان حمایت نشده است. باید با ایشان صحبت و احساساتش را آرام و تنظیم کرد. بچه ها در بحث شرکت داشتند.»<ref name=":3">کتاب عبور از بحران هاشمی رفسنجانی خاطرات ۳۰ فروردین ۱۳۶۰ ص ۳۷۱</ref> | |||
«ظهر آقای لاهوتی مهمان ما بود و بحثهایی درباره نقاط ضعف جناح لیبرال شد و تردیدی که بعضیها در کیفیت فرماندهی جنگ دارند؛ تعدیل شده است. بعضی گله ها شخصی است.»<ref name=":3" /> | |||
«شب آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی درباره موضع ایشان داشتیم. ایشان از موضع امام، ما، مردم، صداوسیما و مجلس انتقاد داشت.» <ref name=":3" /> | |||
مشخص است که لاهوتی در محافل خصوصی از جمهوری اسلامی حتی از رهبری آن هم انتقاد داشته است. مقصود هاشمی از «مردم» در عبارت فوق امت حزب الله است نه تمام مردم ایران. | |||
بازداشت و مرگ مشکوک لاهوتی به روایت هاشمی: | |||
«ساعت سه بعد از ظهر خبر دادند که از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای [حسن] لاهوتی ریخته اند و خانه را تفتیش می کنند. به آقای [اسدالله] لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بی حرمتی نشود. گفت: دنبال مدارک وحید [لاهوتی] هستند. اول شب اطلاع دادند که آقای لاهوتی را به زندان برده اند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوئیم ایشان را آزاد کنند. آقای لاجوردی پیدا نشد، به آقای [سید حسین] موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب گفتم و قرار شد فورا آزاد کنند. احمد آقا گفت: امام هم از شنیدن خبر ناراحت شده اند. شب را در مجلس خوابیدم.<ref name=":3" /> | |||
«اول وقت بعد از نماز و کمی مطالعه، عفت تلفنی اطلاع داد که آقای لاهوتی را دیشب به بیمارستان قلب برده اند. بلافاصله تلفن زد و گفت از دنیا رفته اند. تماس گرفتم، معلوم شد صحت دارد. آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران گفت: آقای لاهوتی اتهامی نداشتهاند و برای توضیح مدارك مربوط به وحید آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبی شده و معالجات بیاثر مانده است. قرار شد پزشكی قانونی نظر بدهد. ساعت هشت صبح جلسه علنی تشکیل شد. من خبر فوت ایشان را دادم و ضمن اعلان خبر گریه کردم. نتوانستم خودم را کنترل کنم. از این حالت عده ای انتقاد داشتند و عده ای تعریف کردند…. اداره جلسه را به عهده آقای [موسوی] خوئینیها نایب رئیس مجلس گذاشتم. به دفترم آمدم. درباره کیفیت دفن آقای لاهوتی مشورتهایی شد. قرار شد روابط عمومی مجلس اعلان کند.دادستانی می خواست بدون اطلاع به قبرستان ببرد، موافقت نکردم…. ساعت چهار بعد از ظهر به مجلس رفتم. ساعت سه و نیم بعد از ظهر تشییع جنازه آقای لاهوتی را اعلام کرده بودم. سعید و فاطی در مجلس بودند. گفتند دادستانی ساعت ۳ بعد از ظهر قبل از آمدن مشایعین جنازه را حرکت داده، به لاجوردی اعتراض کردم. گفت کمیته خودسری کرده است…. آخر شب به خانه آمدم. عفت و فاطی خیلی ناراحت بودند.»<ref name=":3" /> | |||
«احمد آقا هم آمد و در مورد مسائل چندی بحث کردیم. قرار شد فاتحه ای برای مرحوم لاهوتی بگیریم. چون خانواده ایشان به خاطر نارضایتی شدید از جریان، حاضر نشد اعلان فاتحه کند. روابط عمومی مجلس شورا برای ایشان و دو نفر دیگر از نمایندگان مجلس که اخیرا در تصادف اتوموبیل فوت کرده اند، آقایان [فتحعلی] صاحب الزمانی و [علی اکبر] اصغری بنائی یکجا فاتحه ای اعلام کرد.»<ref name=":3" /> | |||
«احمد آقا خمینی ساعت ده صبح آمد و پرونده آقای لاهوتی را که از دادستانی برای اطلاع دادن به امام گرفته بود، آورد. و لیستی از اشیائی که در بازرسی منزل آقای لاهوتی برده بودند. و گفت در مورد ایشان بهتر بود با ظرافت عمل شود، به خاطر خدمات ایشان در دوران مبارزه.»<ref name=":3" /> | |||
«قبل از رفتن به مجلس برای تسلیت به منزل مرحوم لاهوتی رفتم. خانم، حمید و فائزه بودند.»<ref name=":3" /> | |||
«اول شب حمید و فائزه آمدند و شب را پیش ما ماندند، چون تنها بودم. مقداری آنها را تسلیت دادم و ارشاد کردم؛ غیرمستقیم گله داشتند که چرا من با صراحت نگفتم که آقای لاهوتی در زندان سکته کرده و فوت شده.»<ref name=":3" /> | |||
«آقا جلال را فرستاده بودم که چیزهای شخصی مرحوم لاهوتی را که دادستانی هنگام بازداشت ایشان از منزلشان برده بود بگیرد، بعد از ظهر آورد.»<ref name=":3" /> | |||
==حسن لاهوتی از زبان خودش== | ==حسن لاهوتی از زبان خودش== | ||
با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیهای به شرح زیر صادر کرد:<blockquote>«بازداشت دکتر رضا صدر (مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکهی قدرت زدهاند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خواندهایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگترین فاجعهها را بهبار میآورد تا آنجا که «المُلک عقیم» را همه قبول کردهاند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شدهاند... مقتضی میدانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظهای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمهی همه نظامهای تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق میرود تا نفخ صور». مردم ما میدانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا میداند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادیهای مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش میرساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همانطور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.»</blockquote> | با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیهای به شرح زیر صادر کرد:<blockquote>«بازداشت دکتر رضا صدر (مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکهی قدرت زدهاند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خواندهایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگترین فاجعهها را بهبار میآورد تا آنجا که «المُلک عقیم» را همه قبول کردهاند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شدهاند... مقتضی میدانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظهای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمهی همه نظامهای تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق میرود تا نفخ صور».<ref>مثنوی معنوی دفتر اول، قسمت ۳۶، قصه پادشاه جهود</ref> مردم ما میدانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا میداند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادیهای مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش میرساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همانطور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.»</blockquote>لاهوتی چند بار دیگر هم تهدید کرده بود اگر مسئولین به واقعه حمله به سخنرانی او رسیدگی نکنند، گفتنی ها را به مردم خواهد گفت.<ref>این موارد در روزنامه انقلاب اسلامی ۳ و ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ درج گردیده است</ref> اما سیر حوادث سال ۶۰ به گونهای بود که روزنامه ای باقی نماند تا صدای اعتراض او را به گوش مردم برساند. | ||
==منابع == | ==منابع == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۷
حسن لاهوتی اشکوری (۱۳۰۶خورشیدی – ۷ آبان ۱۳۶۰) تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش در اشکور گیلان به پایان رساند. وی به توصیه پدرش که روحانی بود به حوزهی علمیهی قزوین رفت و در آنجا مشغول به تحصیل شد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۲۵ به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزهی علمیهی قم ادامه داد. لاهوتی فقه را نزد علامه طباطبایی، آیتالله بروجردی و خمینی آموخت، در سال ۱۳۴۹، راهی تهران شد. در تهران به تدریج جلسات سخنرانیهای او سیاسی شد و در سال ۱۳۵۰ ممنوعالمنبر گردید. از آن پس به آیت الله حسن لاهوتی اجازه سخنرانی در جلسات رسمی داده نمیشد. نخستین دستگیری و بازداشت حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۱ بود که ۲ ماه طول کشید. وی بعد از آزادی از زندان همچنان اجازه سخنرانی نداشت. آیت الله لاهوتی در شهریور سال ۱۳۵۲، مجدداً بازداشت شد و به مدت یک سال در زندان قصر به سر برد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۴ برای سومین بازداشت گردید و تا سال ۱۳۵۷ در زندان اوین محبوس بود. او همراه با آیتالله طالقانی و حسینعلی منتظری و هاشمی رفسنجانی در یک زندان بسر میبرد. وی همواره حامی آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در فهرست اتهامات خود جمعآوری کمک مالی برای این سازمان را داشت. آیت الله حسن لاهوتی پس از آزادی از زندان به درخواست احمد خمینی، به پاریس رفت و در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، همراه با خمینی به ایران بازگشت. وی پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، سرپرست کمیتههای انقلاب و سپاه پاسداران و پس از مدتی نمایندهی خمینی در استان گیلان و همچنین امام جمعهی رشت شد. آیت الله حسن لاهوتی در اسفند ۱۳۵۸، در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از رشت انتخاب شد. با شروع درگیریهای خمینی و نیروهای حزب اللهی با سازمان مجاهدین خلق ایران وی به نحوه برخورد با اعضای این سازمان معترض بود. او در ۶ آبان ۱۳۶۰به فرمان دادستان وقت اسدالله لاجوردی در منزلش دستگیر و به اوین برده شد اما چند ساعت پس از دستگیری به طرز مشکوکی درگذشت. رژیم ایران دلیل مرگ او را سکتهی قلبی اعلام کرد اما طولی نکشید دو عروس وی فائزه و فاطمه هاشمی رفسنجانی اعلام کردند وی بر اثر سم استرکنین مسموم و کشته شده است و پزشکی قانونی همان زمان این سم را در معدهی او یافته بود.[۱]
حسن لاهوتی پیش از انقلاب
حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت. یکی از فعالیتهای او جمعآوری کمک مالی برای مجاهدین خلق بود. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در نوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران جزء همراهان خمینی بود. تصویر وی در عکس مشهور پایین آمدن خمینی از پلکان هواپیما دیده میشود.
حسن لاهوتی پس از انقلاب
محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان حسن لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال ۵۷ اشاره کرده و نوشته است:
«مرحوم آقای لاهوتی ... بیشتر می توانست با آقایان نهضتی ها و با مجاهدین و بنی صدر بسازد؛ چون سوابقی داشت و یکی از فرزندانش هم جزو مجاهدین خلق بود. آنها با واسطه هایی پیشنهاد داده بودند که آقای لاهوتی مسئول کمیته ها بشود. ... امام در آن وقت در مدرسه علوی تشریف داشتند. «با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنهای، مفتح، محلاتی، شاهآبادی”در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملکت صحبت میکردیم. ساعت حدود یازده و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: چه نشسته اید که امکان دارد فاجعه ای رخ دهد. گفتیم چه شده؟ گفتند: الآن این نهضتی ها [نهضت آزادی] ... اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حکم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشته اند و بناست ساعت ۱۲ از رادیو پخش شود و این فاجعه است. نه از جهت خود آقای لاهوتی که خود آقای لاهوتی آدم بدی نیست، ولی ایشان فردی عاطفی و به یک معنا احساسی و ساده است.
اینها دورش را گرفته اند و ممکن است رگ حیاتی انقلاب؛ یعنی نیروهای مسلح انقلاب را در اختیار اینها قرار دهد و این خیلی خطرناک است. ... آقای مطهری از همان جا به خدمت امام رفتند و عرض کردند شما دو سه دقیقه ای به این اطاق [اطاق پهلویی] تشریف بیاورید. ... آقای مطهری گوشزد کردند که این جریان، جریان خطرناکی است. ...
ناگفته نماند که حضرت امام نسبت به آقای مطهری بیش از همه علاقه و ایمان داشتند. ضمناً ایشان مسئله تفکیک کمیته و سپاه را هم طرح کردند؛ به خصوص برای اینکه کار، شدنی باشد، گفتند که آقای لاهوتی را برای سپاه بگذاریم-آن وقت هنوز سپاه شکل نگرفته بود- امام گفتند: پس چه کسی کمیته را قبول می کند؟ گفتند: آقای مهدوی اعلام آمادگی کرده؛ امام گفتند که اشکالی ندارد و حکم سرپرستی کمیته ها به طور موقت به نام حقیر صادر گردید.»[۲]
مهدوی کنی توضیح میدهد که نگرانی مطهری و دیگر آخوندها در آن زمان این بوده است که مبادا مجاهدین خلق و دیگران اهرمهای انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند.
اختلاف حسن لاهوتی با حکومت
حسن لاهوتی به عنوان نماینده مردم رشت در سال ۱۳۵۹ روانه مجلس شورای اسلامی شود. وی خیلی زود از انحصارگری، قدرت پرستی، نقض قانون و زیرپاگذاشتن موازین اخلاقی رنجیده می شود و در می یابد که جمهوری اسلامی از اهداف انقلاب ۵۷ به سرعت در حال دور شدن است. انتقاداتش از محافل خصوصی به مجالس عمومی، سخنرانیها و مصاحبهها کشیده می شود. از تندرویها و نارسائیها مشفقانه و شجاعانه انتقاد می کند. در سال ۱۳۵۹ حسن لاهوتی یکی از روحانیون منتقد جمهوری اسلامی بوده و سخنرانیهای او توسط چماقداران حزب الله برهم زده می شد. او در ۲۵ بهمن ۱۳۵۹ برای سخنرانی به حوزه انتخابیه اش گیلان می رود، اما در مسجد جامع کوچصفهان چماقداران مسلح حزب الله به او حمله کرده او را نزدیک دو ساعت در مسجد زندانی کرده محافظش مجروح شده در بیمارستان بستری می شود.[۳] حمله چماقداران حزب الله به قدری شنیع بود که رئیس جمهور وقت ابوالحسن بنی صدر طی تلگرامی به وی بهشدت آمران و عاملان حادثه را محکوم کرد.[۴] احمد خمینی هم طی نامه ای به نمایندگان مجلس ضمن اشاره به شخصیت لاهوتی از اینکه چرا مسئولین چماقدران را دستگیر نمی کنند اظهار تعجب کرد.[۴] مسئولین به لاهوتی وعده دادند که مسببین حادثه شناسایی و دستگیر شوند. وعده ای که هرگز عملی نشد. آیت الله حسن لاهوتی از همان ماههای نخستین با دیدن سیاستهای خمینی و افراد نزدیک به او، به تدریج از آنها فاصله گرفت و به مجاهدین گرایش پیدا کرد. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حکومت خمینی تحمل مخالفتهای حسن لاهوتی را نداشت. حسن لاهوتی از ابتدای درگیریها پس از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ با نحوه برخورد، شکنجه و اعدام اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران مخالف بود.
فائزه رفسنجانی:
«اختلافات حسن لاهوتی با حکومت، از انحصار طلبیها بود. چون آقای لاهوتی سابقه مبارزات زیادی داشت و طبعاً از انقلاب توقع دیگری داشت. و وقتی شاهد وقایعی بود که با اهداف و روح انقلاب همخوانی نداشت، ناراحت و دلخور میشد و همینها را بیان میکرد که یکی از این موضوعات، انحصار طلبیهایی بود که با تشکیل حزب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و آقای لاهوتی نظرش این بود که اهداف مبارزه و انقلاب برآورده نخواهد شد و همه چیز به سمت یک نظام تک حزبی پیش می رود»
سرانجام مخالفت حسن لاهوتی با سیاست های خمینی منجر به بازداشت او توسط دادستان وقت اسدالله لاجوردی شد. حسن لاهوتی دو روز پس از دستگیری فرزندش وحید لاهوتی در روز ۶ آبان ۱۳۶۰ به اوین احضار شد. چند ساعت از دستگیری وی نگذشته بود که خبر فوت او منتشر شد. رژیم ایران علت مرگ او را سکته اعلام کرد اما رسانههای زیادی سخن مسموم شدن او توسط لاجوردی کردند. سالها بعد فائزه رفسنجانی عروس حسن لاهوتی در مصاحبهای افشا کرد که درمعدهی آیت الله حسن لاهوتی سم استرکنین بود.[۵]
خمینی که روزی لاهوتی را نور چشم خودش می خواند[۶] بعد از مرگ او هیچ پیامی نداد و در سخنرانیهای خود نیز هیچ اشاره ای به او نکرد.
فاطمه هاشمی رفسنجانی و فائزه هاشمی رفسنجانی که هر دو همسران دو فرزند آیت الله حسن لاهوتی به نام های سعید و حمید لاهوتی هستند، بعدها در مصاحبهای اعلام کردند که پدرشان یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود گفته است که برای حفظ مصالح نظام در مورد نحوه مرگ آیت الله حسن لاهوتی سکوت کنند.[۷]
مواضع مقامات ایران درباره حسن لاهوتی
علی محمد بشارتی
علی محمد بشارتی (مسئول وقت اطلاعات سپاه) که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی نماینده وقت خمینی در سپاه بود، گفت:
« آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبتهایش دلنشین و دلپذیر میباشد ولی در زمینهی سیاسی آسیبپذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق میکند با هواداری از آنها، ایشان از مجاهدین هواداری میکند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانیهایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنهای را جایگزین وی کند.[۸]
فاطمه رفسنجانی
فاطمه هاشمی رفسنجانی در مورد دستگیری و مرگ حسن لاهوتی میگوید مأموران با حکم اسدالله لاجوردی به خانه پدر شوهر وی میریزند. همسر او سعید لاهوتی در تماسی با فاطمه رفسنجانی از وی میخواهد به خانه پدرش برود و همچنین اطلاع میدهد که خود او نیز اجازه خروج از محلش را ندارد. فاطمه رفسنجانی موضوع را به احمد خمینی اطلاع میدهد اما چند ساعت بعد در ساعت ۹ شب سعید لاهوتی در تماس با همسرش به وی اطلاع میدهد که آیت الله حسن لاهوتی حالشان خراب شده است. پزشکی قانونی علت مرگ را سم استرکنین تشخیص میدهد.[۹]
فائزه رفسنجانی
فائزه دختر هاشمی رفسنجانی و عروس شیخ حسن لاهوتی پس از سالها اظهار داشت که پدرش به دختران و دامادهای خود (سعید و حمید لاهوتی)، توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام در بارهی نحوهی مرگ حسن لاهوتی سکوت کنند.[۱۰]
خاطرات محسن رفیق دوست
محسن رفیقدوست در خاطرات خود در مورد اینکه چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین میگوید:
« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام میخواستیم آن یکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکمهایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکمهایی به دادگاه مینویسد که …فلانی حق دارد این اسلحهها را بهجای دیگر ببرد».
محسن رفیق دوست همچنین در خاطرات خود اشاره میکند که تلاش کرده است پسر حسن لاهوتی به نام وحید لاهوتی را از مجاهدین خلق جدا کند اما نتوانسته است. وی میگوید یکی از افرادی که برای دستگیری حسن لاهوتی رفته بود از محافظان خودش بوده است و برایش نقل کرده است که سه روز پیش از دستگیری حسن لاهوتی فرزندش وحید لاهوتی را دستگیر کرده بودند.[۱۱]به گفته محسن رفیق دوست، آقای لاهوتی به شدت از دستگیری پسرش عصبانی بود و هنگام دستگیری در حال نوشتن نامهی سرگشادهای به پسرش وحید لاهوتی بود که در آن به خمینی حمله کرده بود.
وحید لاهوتی سرانجام پس از دستگیری و تحمل شکنجههای بسیار بازجوهای خود را قانع میکند که در ساختمان آلومینیوم با یکی از مجاهدین قرار دارد اما هنگامی که با مأموران به آن محل میرود با پرتاب خود از طبقه چهارم به زندگیاش پایان میدهد.[۱۲]
خاطرات علی اکبر هاشمی رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی هم بند و دوست قدیمی و خانوادگی لاهوتی بوده و دو دختر هاشمی همسر پسران لاهوتی هستند.
«شب مهمان آقای لاهوتی بودیم، از امام و ماها شکایت داشتند که چرا در جریان کوچصفهان از ایشان حمایت نشده است. باید با ایشان صحبت و احساساتش را آرام و تنظیم کرد. بچه ها در بحث شرکت داشتند.»[۱۳]
«ظهر آقای لاهوتی مهمان ما بود و بحثهایی درباره نقاط ضعف جناح لیبرال شد و تردیدی که بعضیها در کیفیت فرماندهی جنگ دارند؛ تعدیل شده است. بعضی گله ها شخصی است.»[۱۳]
«شب آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی درباره موضع ایشان داشتیم. ایشان از موضع امام، ما، مردم، صداوسیما و مجلس انتقاد داشت.» [۱۳]
مشخص است که لاهوتی در محافل خصوصی از جمهوری اسلامی حتی از رهبری آن هم انتقاد داشته است. مقصود هاشمی از «مردم» در عبارت فوق امت حزب الله است نه تمام مردم ایران.
بازداشت و مرگ مشکوک لاهوتی به روایت هاشمی:
«ساعت سه بعد از ظهر خبر دادند که از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای [حسن] لاهوتی ریخته اند و خانه را تفتیش می کنند. به آقای [اسدالله] لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بی حرمتی نشود. گفت: دنبال مدارک وحید [لاهوتی] هستند. اول شب اطلاع دادند که آقای لاهوتی را به زندان برده اند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوئیم ایشان را آزاد کنند. آقای لاجوردی پیدا نشد، به آقای [سید حسین] موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب گفتم و قرار شد فورا آزاد کنند. احمد آقا گفت: امام هم از شنیدن خبر ناراحت شده اند. شب را در مجلس خوابیدم.[۱۳]
«اول وقت بعد از نماز و کمی مطالعه، عفت تلفنی اطلاع داد که آقای لاهوتی را دیشب به بیمارستان قلب برده اند. بلافاصله تلفن زد و گفت از دنیا رفته اند. تماس گرفتم، معلوم شد صحت دارد. آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران گفت: آقای لاهوتی اتهامی نداشتهاند و برای توضیح مدارك مربوط به وحید آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبی شده و معالجات بیاثر مانده است. قرار شد پزشكی قانونی نظر بدهد. ساعت هشت صبح جلسه علنی تشکیل شد. من خبر فوت ایشان را دادم و ضمن اعلان خبر گریه کردم. نتوانستم خودم را کنترل کنم. از این حالت عده ای انتقاد داشتند و عده ای تعریف کردند…. اداره جلسه را به عهده آقای [موسوی] خوئینیها نایب رئیس مجلس گذاشتم. به دفترم آمدم. درباره کیفیت دفن آقای لاهوتی مشورتهایی شد. قرار شد روابط عمومی مجلس اعلان کند.دادستانی می خواست بدون اطلاع به قبرستان ببرد، موافقت نکردم…. ساعت چهار بعد از ظهر به مجلس رفتم. ساعت سه و نیم بعد از ظهر تشییع جنازه آقای لاهوتی را اعلام کرده بودم. سعید و فاطی در مجلس بودند. گفتند دادستانی ساعت ۳ بعد از ظهر قبل از آمدن مشایعین جنازه را حرکت داده، به لاجوردی اعتراض کردم. گفت کمیته خودسری کرده است…. آخر شب به خانه آمدم. عفت و فاطی خیلی ناراحت بودند.»[۱۳]
«احمد آقا هم آمد و در مورد مسائل چندی بحث کردیم. قرار شد فاتحه ای برای مرحوم لاهوتی بگیریم. چون خانواده ایشان به خاطر نارضایتی شدید از جریان، حاضر نشد اعلان فاتحه کند. روابط عمومی مجلس شورا برای ایشان و دو نفر دیگر از نمایندگان مجلس که اخیرا در تصادف اتوموبیل فوت کرده اند، آقایان [فتحعلی] صاحب الزمانی و [علی اکبر] اصغری بنائی یکجا فاتحه ای اعلام کرد.»[۱۳]
«احمد آقا خمینی ساعت ده صبح آمد و پرونده آقای لاهوتی را که از دادستانی برای اطلاع دادن به امام گرفته بود، آورد. و لیستی از اشیائی که در بازرسی منزل آقای لاهوتی برده بودند. و گفت در مورد ایشان بهتر بود با ظرافت عمل شود، به خاطر خدمات ایشان در دوران مبارزه.»[۱۳]
«قبل از رفتن به مجلس برای تسلیت به منزل مرحوم لاهوتی رفتم. خانم، حمید و فائزه بودند.»[۱۳]
«اول شب حمید و فائزه آمدند و شب را پیش ما ماندند، چون تنها بودم. مقداری آنها را تسلیت دادم و ارشاد کردم؛ غیرمستقیم گله داشتند که چرا من با صراحت نگفتم که آقای لاهوتی در زندان سکته کرده و فوت شده.»[۱۳]
«آقا جلال را فرستاده بودم که چیزهای شخصی مرحوم لاهوتی را که دادستانی هنگام بازداشت ایشان از منزلشان برده بود بگیرد، بعد از ظهر آورد.»[۱۳]
حسن لاهوتی از زبان خودش
با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیهای به شرح زیر صادر کرد:
«بازداشت دکتر رضا صدر (مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکهی قدرت زدهاند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خواندهایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگترین فاجعهها را بهبار میآورد تا آنجا که «المُلک عقیم» را همه قبول کردهاند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شدهاند... مقتضی میدانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظهای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمهی همه نظامهای تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق میرود تا نفخ صور».[۱۴] مردم ما میدانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا میداند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادیهای مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش میرساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همانطور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.»
لاهوتی چند بار دیگر هم تهدید کرده بود اگر مسئولین به واقعه حمله به سخنرانی او رسیدگی نکنند، گفتنی ها را به مردم خواهد گفت.[۱۵] اما سیر حوادث سال ۶۰ به گونهای بود که روزنامه ای باقی نماند تا صدای اعتراض او را به گوش مردم برساند.
منابع
- ↑ روایت مشکوک مرگ حسن لاهوتی - رادیو فردا
- ↑ ماجرای قتل آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت ایران افشاگر
- ↑ روزنامه انقلاب اسلامی ۲۶ بهمن ۱۳۵۹ شماره ۴۷۴ ص ۸
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ روزنامه انقلاب اسلامی ۲۸ بهمن ۱۳۵۹ شماره ۴۷۶ ص ۱۲
- ↑ درگذشت آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت تاریخ ایرانی
- ↑ صحیفه نور- جلد ۱۰ - صفحه ۱۱۳
- ↑ روایت مشکوک مرگ حسن لاهوتی - رادیو فردا
- ↑ عبور از شط شب - انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷
- ↑ نشریه شهروند امروز-شماره۷۰ سال ۱۳۷۸
- ↑ مصاحبه فاطمه رفسنجانی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰
- ↑ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر
- ↑ به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ ۱۳٫۵ ۱۳٫۶ ۱۳٫۷ ۱۳٫۸ ۱۳٫۹ کتاب عبور از بحران هاشمی رفسنجانی خاطرات ۳۰ فروردین ۱۳۶۰ ص ۳۷۱
- ↑ مثنوی معنوی دفتر اول، قسمت ۳۶، قصه پادشاه جهود
- ↑ این موارد در روزنامه انقلاب اسلامی ۳ و ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ درج گردیده است