|
|
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات سیاستمدار | | {{جعبه اطلاعات سیاستمدار |
| | نام = سبزوار رضایی میرقائد | | | نام = محمود بنی هاشمی |
| | تصویر = پاسدار محسن رضایی میرقائد.jpg | | | تصویر = سرگرد محمود بنیهاشمی.JPG |
| | شرح تصویر =
| | | نام کامل = محمود بنی هاشمی |
| | نام کامل = سبزوار رضایی میرقائد | | | نام مستعار = سرگرد مصطفی |
| | معروف به = پاسدار محسن رضایی | | | زادروز = ۱۹ آذر ۱۳۲۳ |
| | زادروز = ۱۰ شهریور ۱۳۳۳ | | | شهر تولد = سمنان |
| | شهر تولد = مسجد سلیمان | |
| | کشور تولد = ایران | | | کشور تولد = ایران |
| | تاریخ مرگ =
| | | تحصیلات = مهندس ستاد ارتش |
| | شهر مرگ =
| | | دین = اسلام-شیعه |
| | کشور مرگ =
| | | حزب سیاسی = سازمان مجاهدین خلق ایران-شورای ملی مقاومت ایران |
| | تحصیلات = اقتصاد | | | سمت = مسئول آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی ایران-از اعضای شورای ملی مقاومت ایران |
| | دین = مسلمان | | | فعالیتها = عضویت در سازمان مجاهدین خلق از سال۱۳۵۶ تا کنون |
| | حزب سیاسی = جبهه ایستادگی ایران اسلامی | |
| | سمت = دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام | |
| }} | | }} |
| | '''محمود بنی هاشمی'''، معروف به سرگرد مصطفی (متولد ۱۹ آذر ۱۳۲۳) مهندس ستاد ارتش ایران بود. هماکنون وی یکی از مسئولان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] است. محمود بنی هاشمی پس از ورود به دانشکده افسری در سال ۱۳۴۳ با درجه ستوان دوم از دانشگاه فارغالتحصیل شد. محمود بنی هاشمی در مدت فعالیتش در ارتش دورههای مختلفی را گذراند و در مجموع ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. محمود بنی هاشمی در زمانی که درجهاش سرگرد بود، از ارتش خارج شد. |
|
| |
|
| '''سبزوار رضایی میرقائد''' معروف به محسن رضائی، نام اصلی «سبزوار رضایی میرقائد» (۱۰ شهریور ۱۳۳۳ در مسجد سلیمان) در مسجد سلیمان به دنیا آمد. قبل از انقلاب در سال ۱۳۵۲ برای تحصیل رشته مهندسی مکانیک به تهران آمد و وارد گروه منصورون شد و بعد از انقلاب از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شد. وی پس از تأسیس سپاه پاسداران عضو شورای مرکزی سپاه شد و فرمانده اطلاعات سپاه را برای ۲ سال به عهده گرفت محسن رضایی در اولین ماههای جنگ ایران با عراق از سوی خمینی به عنوان فرمانده ستاد کلی نیروهای مسلح به فرماندهی سپاه انقلاب اسلامی انتخاب شد. در همان زمان او نام خود را از سبزوار رضایی میرقائد به محسن رضایی تغییر داد و شناسنامهی المثنی گرفت و در طول ۸ سال جنگ او فرمانده سپاه بود، محسن رضایی به مدت شانزده سال، از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عهده داشت<ref>[http://biografiaka.akaup.com/biography/lider/news20177311525863227.html بیوگرافی کامل محسن رضایی-سایت اکا]</ref>. وی هماکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
| | محمود بنی هاشمی در سال ۱۳۵۶ با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به شکل مخفی با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز در ارتباط بود. او در دوران پیش از انقلاب علیه نظام شاه فعالیت میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۰ با سازمان مجاهدین فعالیت میکرد. در سال ۶۰ با لو رفتن ارتباطاتش با سازمان مجاهدین خلق همراه دو برادر دیگرش دستگیر شد. وی پس از سه سال زندان در اوین و قزلحصار از زندان آزاد شد. سرگرد محمود بنی هاشمی پس از وصل به سازمان مجاهدین از طریق مرز در سال ۱۳۶۴ از کشور خارج شد و به [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] پیوست. محمود بنی هاشمی معروف به سرگرد مصطفی در سازمان مجاهدین خلق مسئولیت آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش را به عهده دارد. |
|
| |
|
| == زندگی == | | == کودکی و جوانی == |
| محسن رضایی با نام اصلی سبزوار رضایی میرقائد در مسجد سلیمان به دنیا آمد. قبل از انقلاب در سال ۵۲ به تهران آمد و وارد گروه منصورون شد. بعد از انقلاب از سوی خمینی به عنوان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح به فرماندهی سپاه انقلاب اسلامی انتخاب شد. وی به مدت ۱۶ سال فرمانده سپاه بود.
| | محمود بنی هاشمی در ۱۹ آذر ۱۳۲۳ در یک خانواده مذهبی در شهر سمنان به دنیا آمد. وی دوران کودکی را در سمنان سپری کرد و پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد. وی پس از قبولی در آزمون ورودی، وارد دانشکده افسری شد. محمود بنی هاشمی دوره افسری را در دانشکده افسری طی ۳ سال گذراند و در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغالتحصیل شد. |
|
| |
|
| محسن رضایی با عضو دیگر گروه منصورون به نام معصومه خدنگ در سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد. نام فرزندان او، احمد، سارا، علی، زهرا و مهدیه است که فرزند بزرگش احمد در ایام ریاست جمهوری خاتمی به آمریکا پناهنده شد و مصاحبه ای جنجالی علیه حکومت ایران انجام داد و بعدها به طرز مشکوکی در هتلی در دبی به قتل رسید.
| | == دورههای فعالیت در ارتش == |
| [[پرونده:سبزوار رضایی میرقائد.jpg|جایگزین=محسن رضایی، سبزوار رضایی میرقائد|بندانگشتی|250x250پیکسل|سبزوار رضایی میرقائد]]
| | محمود بنی هاشمی مدت یک سال، دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنی هاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دورههای مهندسی و فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنی هاشمی همچنین دورههای چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دورههای آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنی هاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیتها و مشاغل محمود بنی هاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. آخرین درجه نظامی محمود بنی هاشمی در ارتش سرگرد بود. |
|
| |
|
| == مناصب == | | == فعالیتهای سیاسی == |
| عضو گروه منصورون در ده ۵۰، عضو تیم محافظ خمینی ۱۳۵۷، عضو هیئت تدوین اساسنامهی سپاه ۱۳۵۷، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ۳ ماه ۱۳۵۸، فرمانده موسس واحد اطلاعا و بررسی های سیاسی سپاه از سال ۵۸ تا ۶۰، فرمانده سپاه پاسداران از ۶۰ تا ۷۶، تأسیس دو دانشگاه وابسته به سپاه پاسداران، فرمانده قرارگاه خاتمالأنبیا در سال ۶۷ تا ۶۸، عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت از ۷۶ تاکنون، کاندید نمایندگی مجلس در سال ۷۸، کاندید ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، بازگشت به سپاه پاسداران فروردین ۱۳۹۴
| | سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) فعالیتهای سیاسی خود را از سال ۱۳۵۶، زمانی که با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آشنا شد آغاز کرد. وی به شکل مخفیانه با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز ارتباط برقرار کرد و در ادامه به فعالیتهای خود در دوران انقلاب یعنی در تظاهرات علیه شاه افزود. محمود بنی هاشمی در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ دوره فرماندهی و ستاد را در تهران گذراند. وی در همین دوران نیز توانسته بود با تعدادی از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد، تیمی تشکیل بدهد. محمود بنی هاشمی ضمن این ارتباطات دائم با نظامیان برخی از پادگاههای مستقر در تهران از جمله باغشاه به آموزش همزمان نیروهای انقلابی به صورت مخفیانه پرداخت. این کار سرگرد محمود بنی هاشمی باعث شد مدارکی که از ضد اطلاعات دانشکده فرماندهی و ستاد به دست آمده بود، به همراه فرماندهانی که وی با آنها ارتباط داشت، در لیست و سندی مکتوب در دست ساواک قرار بگیرد. اما پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی ۵۷]]، باعث شد این عمل به نتیجه نرسد. در ادامه بدست آمدن این سند باعث شد پیامی از طرف ارتش برای سرگرد محمود بنی هاشمی و برخی از همکارانش مبنی بر همکاری نزدیک با ارتش و مشاغلی از جمله فرمانده لشکر و نظیر آن داده شود. در همین رابطه صیاد شیرازی که بعدها توسط سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شد، از آنجایی که همدوره محمود بنی هاشمی بود، حضوری از او درخواست همکاری کرد. همچنین سرهنگ نامجو که در آن زمان فرمانده دانشکده افسری و از فرماندهان بالای ارتش بود، از محمود بنی هاشمی درخواست کرد تا با آنها همکاری کند. اما سرگرد محمود بنی هاشمی با استمرار فعالیتش در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به تمام درخواستها جواب رد داد. |
|
| |
|
| === تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی === | | == سال ۶۰ و دستگیری == |
| محسن رضایی یکی از نفراتی بود که از گروه منصورون در جریان تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نقش داشت. وی به همراه عده ای دیگر به منظور مقابله با سازمان مجاهدین خلق ایران، با برگزاری مراسمی در دانشگاه تهران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بوجود آوردند، در این مراسم ۷ گروه شرکت داشتند که عبارت بودند از: گروه امّت واحده، گروه فلق، گروه فلاح، گروه موحدين، گروه توحيدي بدر، گروه توحيدي صف و گروه منصورون<ref>[https://www.shahbazi.org/pages/Services_SAVAK4.htm تجاربی از مبارزات سیاسی در دوران پهلوی-وبلاگ عبدالله شهبازی]</ref>.
| | سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) در سال ۱۳۶۰ در رابطه با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به همراه دو برادرش دستگیر شد. مامورین رژیم ایران، خانه مسکونی وی به همراه وسایل آن را غارت کردند. در پی این دستگیری یکی از برادران محمود بنی هاشمی به نام مصطفی بنی هاشمی که بعدها محمود نام وی را روی خود نهاد، زیر شکنجه مأموران خمینی در زندان کشته شد. برادر دیگر وی به نام ابوالقاسم پس از ۳ سال از زندان آزاد شد و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. ابوالقاسم در جریان عملیات فروغ جاویدان شهید شد. سرگرد محمود بنی هاشمی نیز پس از ۳ سال زندان و تحمل شکنجههای بسیار از زندان آزاد شد. پس از آزادی محمود بنی هاشمی از زندان، فرمانده دانشکده افسری در آن زمان از وی درخواست کرد که در ارتش خمینی به فعالیت خود ادامه دهد. به او وعده داد در مناصب بالای ارتش به او نیاز دارند اما سرگرد محمود بنی هاشمی نپذیرفت و به سازمان مجاهدین خلق پیوست. |
|
| |
|
| == ناگفتههای جنگ == | | == پیوستن به ارتش آزادیبخش == |
| | | سرگرد محمود بنی هاشمی سرانجام در سال ۱۳۶۴ با تلاش فراوان موفق شد از منطقه مرزی از کشور خارج شده و به [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی]] بپیوندد. سرگرد محمود بنی هاشمی در حضورش در سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۴ تاکنون مسئولیتهای بسیاری به عهده داشت. اصلیترین مسئولیت وی آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی بوده است. وی همچنین در برگزاری چندین رژهی ارتش آزادیبخش و انجام مانورهای ارتش آزادیبخش و به ویژه در آموزش نیروهای ویژه و تکاور ارتش آزادیبخش نقش داشته است. |
| === عملیات کربلای ۴ و قتل عام جوانان ===
| |
| [[پرونده:عملیات کربلای ۴ با ۵۰هزار کشته و مجروح.jpg|جایگزین=عملیات کربلای ۴ با ۵۰هزار کشته و مجروح|بندانگشتی|'''عملیات کربلای ۴ با ۵۰هزار کشته و مجروح''']]
| |
| محسن رضایی توئیتی را در سالگرد عملیات کربلای ۴ نوشت که در آن اشاره کرد، عملیات کربلای ۴ را برای فریب دشمن انجام دادیم. این توئیت واکنشهای بسیاری را به همراه داشت.
| |
| | |
| عملیات کربلای ۴ عملیاتی بود که توسط سپاه پاسداران انجام شد. عملیات کربلای ۴ در تاریخ ۵ دی ۱۳۶۵ در منطقه ابوالخصیب انجام شد و هزاران نفر نیروهایی ایران در آن کشته شدند. هدف عملیات ایجاد یک جای پای مناسب در ساحل غربی اروند رود برای عملیات بعدی یعنی اشغال بصره بود. یکی دیگر از اهداف عملیات این بود تا کنفرانس سازمان همکاری اسلامی که در آن روزها قرار بود در کویت برگزار شود به شکست بکشانند. فرمانده عملیات محسن رضایی بود <ref>[https://article.mojahedin.org/i/%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C کربلای ۴ محسن رضایی-سایت مجاهد]</ref><ref>[https://www.radiofarda.com/a/Karbala-4-5-the-most-bloody-part-of-war-for-Iran/29682935.html کربلای ۴و۵ خونینترین ماه در جنگ برای ایران-سایت رادیو فردا]</ref>.
| |
| | |
| ==== پاسخ پاسدار حسامالدین آشنا به توییت محسن رضایی ====
| |
| پاسدار حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی حسن روحانی در جواب توئیت محسن رضایی که در زمان جنگ فرمانده سپاه و فرمانده عملیات کربلای ۴ بود و گفته بود که عملیات کربلای ۴ فریب بود گفت: «فرمانده کل! دهها هزار رزمنده و خانواده هزاران شهید هیچگاه از شما نپرسیدند چرا از چند شب قبل از عملیات کربلای چهار، آسمان از روشنایی منورهای چلچراغی دشمن مانند روز شده بود. بچههای توپخانه لشکر ۲۷ هیچگاه از شما نپرسیدند چرا تنها ۴۵دقیقه پس از آغاز عملیات، تقریباً تمام قبضهها مورد اصابت توپهای دشمن قرار گرفت. برادر محسن! بین عملیات فریب و عملیات لو رفته، تفاوت از زمین تا آسمان است.
| |
| | |
| ما شاید خطاکاران را ببخشیم اما خودشیفتگان را هرگز. وقت آن رسیده که... به سؤالات کهنه بسیجیان و خانوادههای شهدا و ایثارگران درباره رازهای سربهمهر دفاع مقدس پاسخ دهید. اکنون باید خود را برای سؤالات سخت آماده کنید».(روزنامه انتخاب ۷دی ۹۷)<ref>روزنامه انتخاب ۷ دی ۱۳۹۷</ref>
| |
| | |
| لازم به یادآوری است که پاسدار یحیی رحیم صفوی درباره عملیات کربلای ۴ گفت: عملیات مشخص(کربلای ۴) حداقل ۵۵هزار نفر کشته و مجروح پاسدار و بسیجی داشت(سپاه نیوز ۱۰اسفند ۹۶ پاسدار یحیی رحیم صفوی)<ref>پاسدار رحیم صفوی- سپاه نیوز ۱۰ اسفند ۱۳۹۶</ref>
| |
| | |
| == نقض حقوق بشر و تروریسم ==
| |
| محسن رضایی زمانی که مسئول واحد اطلاعات سپاه در اوایل انقلاب بود، بسیاری از اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی توسط این واحد، دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.
| |
| | |
| === سرکوب گروه های سیاسی ===
| |
| تا پیش از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود بند ۲۰۹ زندان اوین در اختیار سپاه پاسداران بود که محل بازجویی و شکنجهی بسیاری از فعالانی که عمدتا از نیروهای مخالف نظام و اعضا و هواداران سازمان های سیاسی مانند سازمانهای مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
| |
| | |
| محسن رضایی در مصاحبه ای در بهمن ۱۳۸۹درباره وقایع دهه ۶۰ گفت:<blockquote>«سال ۶۰ تمام شهرهای ایران بدون استثناء درگیر زد و خورد بود و موتور نیروهای انقلاب در این سال روشن شد. در این سال واقعاً نمیدانستیم که آیا باید با عراقیها بجنگیم یا تهران را نگه داریم. چرا که در تیر سال ۶۰ از یک طرف با کمبود اسلحه در جنگ تحمیلی مواجه بودیم و از یک طرف خیابانهای تهران و مجاور مجلس و قوه قضائیه در آماج بمب و انفجارات بود».</blockquote>در زمان تصدی محسن رضایی در مقام فرماندهی سپاه پاسداران ترورهای مخالفان نظام در خارج از کشور و داخل کشور انجام شد. محسن سازگارا در این مورد گفت: محسن رضایی بعد از ورود به سپاه، بخش اطلاعات وتحقیقات سپاه راکه قراربود به صورت مغز متفکر و برنامهریز سپاه باشد و حداکثر به صورت واحد اطلاعات نظامی برای سپاه عمل کند به صورت یک سازمان امنیت درآورده و خود در راس آن قرار گرفت. همچنین او در زمان جنگ مطرح نمود که سپاه باید ارگانهایی برای مقابله با مخالفین نظام داشته باشد.
| |
| | |
| === سرکوب ملیتها و اقوام ===
| |
| هاشمی رفسنجانی نیز درباره نقش سپاه که فرمانده آن محسن رضایی بود گفت:<blockquote>«اوّلین آثار مثبت تشکیل سپاه در درگیری مؤثر با نیروهای شورشی ضد انقلاب بود که به تدریج آنها را شکست دادند و متواری کردند. کانونهای فتنه در خوزستان که خلق عرب ایجاد کرده بود، کردستان، ترکمنصحرا، بلوچستان و جاهای دیگر با حضور فرزندان سپاه متلاشی و منهدم شد. یکپارچگی کشور حفظ شد. سپاه خودش را نشان داد و ارزشش را در همان گامهای اوّلیه و برخوردهای درونشهری اثبات کرد.»</blockquote>
| |
| | |
| ==== سرکوب مردم کردستان ====
| |
| محسن رضایی از نقش خود در سرکوب قیام کردستان چنین گفت:<blockquote>«از همان ابتدای تشکیل اطلاعات سپاه مسائل را با امام در میان میگذاشتم و حتی در سال ۵۸ که امام در بیمارستان بستری بود و دکتر عارف پزشک امام به هیچ کدام از مسئولان اجازه حضور در بیمارستان را نمیداد اما من به امام نزدیک میشدم و اطلاعات را در گوش امام میگفتم. در این سال که اوج درگیری با کودتاچیان وگروهک فرقان بود، مسائل عجیبی در کردستان و سیستان و بلوچستان رخ داد که در این زمانها رابطهام با امام زیادتر شده بود و برخی اوقات که امکان ملاقات نبود حوادث را خدمت ایشان مینوشتم.»</blockquote>
| |
| | |
| ===== شکنجه زندانیان کُرد =====
| |
| طوبا کمانگر از خرداد ۱۳۶۰ تا مرداد۱۳۶۱ گروگانی نزد سپاه پاسداران بود. سپاه پاسداران وی را گروگان گرفته بود تا نیروهای کوموله را مجبور به آزادی چند تن از پاسدارانی که اسیر کرده بودند کنند، طوبا کمانگر علیه محسن رضایی شهادت داد که زمانی که در زندانهای دهنشور کامیاران و زندان سپاه در مقر سابق ساواک در سنندج بود سه بار با محسن رضایی مواجه شده که هر بار از طرف محسن رضایی و دیگر مسئولان زندان تهدید شد که یا ازدواج با یکی از پاسداران را قبول کند یا اینکه اعدام میشود. لازم به یادآوری است که طوبا کمانگر در آن زمان متأهل و باردار بود!
| |
| | |
| طوبا کمانگر در این شهادت گفت:<blockquote>«بعد از شش ماه هر کاری کردند من در هیچ رابطهای تسلیم نشدم و اصلا در هیچ رابطه کاری یا تشکیلاتی چیزی نگفتم. این محسن رضایی که حالا خودش را برای رئیس جمهوری ایران کاندید میکند، آن موقع سال شصت در زندانهای سنندج بود؛ کلا زندانهای کردستان. او آمد. اینها با محسن رضایی صحبت کرده بودند. به او گفته بودند که من شش ماه در زندان هستم، جرمم این است که خودم کومهله هستم و تمام خانوادهام کومهله است و شش ماه است که نه حاضر شدم به اینها هیچ حرفی بزنم و نه حاضرم با هیچ کدام از اینها ازدواج کنم. بعد از شش ماه من را بردند زندان ساواک سنندج. آن جا یک هفته توی یک سلول تکی بودم، توی این هفته سه بار همان آقای محسن رضایی، آمد من را دادگاهی کرد. یکی از جاشهایی که توی همان ده بودند که من زندانی بودم، آوردند برای ترجمه. روز اول اصلا چشم من را نبسته بودند ولی روز دومش که من توی اتاق سلول بودم گفت شش ماه توی زندان هستی، این هم جرم تو است، تو خودت کومهله هستی، خلاصه خیلی در مورد کومهله حرف های چرت و پرت گفت، فحش داد و گفت حتما مطمئن باش همه را یکی پس از دیگری میگیریم و همه را میآوریم پیش تو و تو هم با آنها یکی پس از دیگری اعدام میشوی. من هم گفتم باشد! مهم نیست! اعدام کنید من مشکلی ندارم</blockquote><blockquote>«حامله بودم، ششماهم بود. روز دوم که ما را بردند پایین، چشمم را بسته بودند، ولی میدانم که خیلی پایین رفتیم. توی ساواک سنندج بودیم، از هر طبقهای که پایین میرفتیم صدای جیغ کشیدن دختران میآمد، از تمام گوشه و کنار زندان. اصلا من توی این شش ماهی که توی اون ده زندان بودم و هر روز مرگ خودم را جلوی چشمم میدیدم، به اندازه این یک هفته ناراحت نشده بودم. بعد از هر طبقهای هم که پایین میرفتیم، میگفت ببین اینها همهشان که جیغ میکشند، همعقیدههای تو هستند، کومهلهای هستند، ولی دارند شکنجه میشوند و بهشان تجاوز میشود. محسن میگفت</blockquote><blockquote>«من آن موقع چون نمیتوانستم فارسی صحبت کنم یک نفر را آورده بودند. چشمم بسته بود، یک نفر هم دستم را گرفته بود. محسن رضایی با ما بود. او گفت: “با تو هم این کار را خواهیم کرد اگر حرف نزنی.” من هم هیچی نگفتم، او واژه تجاوز را استفاده کرد. گفت که اینهایی که جیغ میزنند، از همفکران تو، از همعقیدههای تو، کومهلهای هستند. من هیچی نگفتم. ولی من را بردند توی یک اتاقی، نشستم روی صندلی. گفتند ساعت نه صبح است. تا ساعت هشت شب، از من سوال و جواب کردند. حتی یک ذره آب هم ندادند بخورم. گفتند اینجا میمانی. محسن گفت: “تو خیلی از آنهایی که هستند نمیتوانی قویتر باشی، خودت این همه سر و صدا را میشنوی و میدانی چیست، فقط خیالت راحت باشد که از این ها بدتر به تو خواهیم کرد.”</blockquote><blockquote>«گفت: “فقط یک کار میکنیم، ممکن است بگذاریم زنده بمانی تا بچهات به دنیا بیاید. اگر تا آن موقع توانستیم [صبر کنیم]، اگر هم نکردیم، نکردیم. مهم نیست. من هم گفتم مهم نیست، مثل تمام انسانهایی که از بین رفتند. واقعا اصلا هم ترسی نداشتم فقط تنها چیزی که داشتم و خیلی ناراحت شدم که اصلا تو نمیتوانستی از طبقه پایین بروی و صدا و هوار و جیغ را نشنوی.</blockquote><blockquote>«متاسفانه نمیگذاشتند با هیچ کسی روبهرو بشم و کسی را ببینیم. چون میدانستند که همه ماها همدیگر را میشناسیم و متاسفانه هیچ کسی نبود. توی آن یک هفته که توی زندان سنندج بودم تنها بودم، فقط توی یک سلول کوچک که یک دستشویی و یک تخت تویش بود و هیچ کسی نبود آنجا. بعد از این یک هفته، روز آخر، محسن رضایی آمد و گفت: “ما تو را به همان زندان دهاتی که بودی بر می گردانیم ولی من با رئیس آن زندان صحبت کردم که یا قبل از فارغ شدنت تو را اعدام بکنند یا اینکه بگذارند بچهات به دنیا بیاید بعد تو را اعدام کنند، یا اینکه یک راه دیگر خیلی راحتی هم داری، میتوانی با یکی از برادران مسلمان ازدواج کنی.” من هم هیچی نگفتم. من خودم شاکی محسن رضایی هستم. یک بار بدون چشمبند او را دیدم و دو بار با چشمبند که دیگر از روی صدایش او را میشناختم که همان محسن رضایی ست».</blockquote>
| |
| | |
| == ترور خارج از کشور ==
| |
| | |
| === ماجرای ترور میکونوس ===
| |
| سپاه پاسداران به فرماندهی محسن رضایی در عملیات ترور خارج از کشور بعد از جنگ ایران و عراق شرکت فعال داشت. از جمله میتوان به عملیات ترور مخالفان نظام، جانشین عبدالرحمن قاسملو، صادق شرفکندی رهبر حزب دموکرات کردستان ایران به همراه سه تن دیگر از همراهانش در رستوران میکونوس در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در برلین آلمان نام برد، که در آن سه تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران به همراه یک نفر دیگر به قتل رسیدند. در دادگاه میکونوس مقامات آلمان دریافتند که رژیم ایران مستقیم در این ترورها دخالت داشتند. شاهدی به نام از ابوالقاسم مصباحی، مأمور اطلاعاتی سابق وزارت اطلاعات که از منابع اصلی دادستانی آلمان محسوب میشد، از کمیته ای نام برد به نام کمیته امور ویژه که موافقت ترورها را از خامنه ای و رفسنجانی میگرفت. اعضای این کمیته عبارتاند از:
| |
| | |
| – سید علی خامنهای، یا نمایندهاش اصغر میرحجازی
| |
| | |
| – هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور یا نماینده اش محسن هاشمی
| |
| | |
| – علیاکبر ولایتی مسئول سیاست خارجی
| |
| | |
| – علی فلاحیان، وزیر اطلاعات وقت
| |
| | |
| – محمد ریشهری، اولین وزیر اطلاعات
| |
| | |
| – محسن رضایی میرقائد، فرمانده سپاه پاسداران
| |
| | |
| – رضا سیفاللهی، رئیس وقت نیروی انتظامی
| |
| | |
| – ابولقاسم خزعلی، عضو شورای نگهبان
| |
| | |
| === انفجار آمیا ===
| |
| در ساختمان مرکز یهودیان بوینس آیرس در ۲۷ تیر ۱۳۷۲ انفجاری رخ داد که طی آن ۸۵ نفر کشته شدند و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. همچنین دو سال پیش از آن با انفجار بمبی در سفارت اسرائیل ۲۹ نفر کشده شدند. آرژانتین ایران را عامل این انفجارها دانست و به دنبال آن برخی سران رژیم ایران توسط پلیس اینترپل تحت تعقیب قرار گرفتند. در همین رابطه دادستانی آرژانتین به دنبال بازداشت این افراد بود: محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس، وزیر دفاع، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق، علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات، علیاکبر ولایتی وزیر سابق امور خارجه، محسن ربانی رایزن فرهنگی سابق سفارت ایران در آرژانتین، هادی سلیمانپور، سفیر آن زمان ایران در آرژانتین و احمدرضا اصغری، دبیر سوم وقت ایران در آرژانتین
| |
| | |
| === '''سرکوب اعتراضات دی ماه ۹۶''' ===
| |
| محسن رضایی در سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۱۶ دی ۱۳۹۶طی اظهاراتی گفت: اعتراضات مردم در ۱۰ دیماه در شهرهای ایران توسط قدرتهای خارجی برنامه ریزی شد و بدین ترتیب زمینه را برای توجیه سرکوب معترضان آماده کرد که طی آن ۴۰۰۰ نفر دستگیر و بسیاری نیز توسط نیروهای پلیس و بسیج کشته شدند. تعدادی نیز در بازداشت به قتل رسیدند و ادعا شد که در بازداشت خودکشی کرده اند.<ref>[https://justice4iran.org/persian/human-rights-violator-s-profiles/10048-2/ پرونده محسن رضایی میرقائد، ناقض حقوق بشر-سایت عدالت برای ایران]</ref>.
| |
| | |
| == زندگی ==
| |
| محسن رضایی با نام اصلی سبزوار رضایی میرقائد در مسجد سلیمان به دنیا آمد. وی در گروه منصورون وابسته به
| |
| | |
| نام کامل : محسن رضایی میرقائد
| |
| | |
| زادروز : ۱۰ شهریور ۱۳۳۳
| |
| | |
| زادگاه : مسجدسلیمان، ایران
| |
| | |
| همسر : معصومه خدنگ
| |
| | |
| فرزندان : احمد رضایی، سارا رضایی، علی رضائی میرقائد، زهرا رضایی، مهدیه رضایی
| |
| | |
| دین : اسلام، شیعه
| |
| | |
| حزب سیاسی : مستقل (اصولگرا)
| |
| | |
| سمتهای پیشین
| |
| | |
| دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام
| |
| | |
| فرمانده سپاه پاسداران (۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶)
| |
| | |
| ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت
| |
| | |
| '''.'''
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| <references />
| | * مصاحبه با محمود بنی هاشمی |
محمود بنی هاشمی |
شناسنامه |
---|
نام کامل | محمود بنی هاشمی |
---|
نام مستعار | سرگرد مصطفی |
---|
زادروز | ۱۹ آذر ۱۳۲۳ |
---|
زادگاه | سمنان، ایران |
---|
تحصیلات | مهندس ستاد ارتش |
---|
دین | اسلام-شیعه |
---|
اطلاعات سیاسی |
---|
حزب سیاسی | سازمان مجاهدین خلق ایران-شورای ملی مقاومت ایران |
---|
سمت | مسئول آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی ایران-از اعضای شورای ملی مقاومت ایران |
---|
فعالیتها | عضویت در سازمان مجاهدین خلق از سال۱۳۵۶ تا کنون |
---|
|
محمود بنی هاشمی، معروف به سرگرد مصطفی (متولد ۱۹ آذر ۱۳۲۳) مهندس ستاد ارتش ایران بود. هماکنون وی یکی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران و عضو شورای ملی مقاومت است. محمود بنی هاشمی پس از ورود به دانشکده افسری در سال ۱۳۴۳ با درجه ستوان دوم از دانشگاه فارغالتحصیل شد. محمود بنی هاشمی در مدت فعالیتش در ارتش دورههای مختلفی را گذراند و در مجموع ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. محمود بنی هاشمی در زمانی که درجهاش سرگرد بود، از ارتش خارج شد.
محمود بنی هاشمی در سال ۱۳۵۶ با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به شکل مخفی با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز در ارتباط بود. او در دوران پیش از انقلاب علیه نظام شاه فعالیت میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۰ با سازمان مجاهدین فعالیت میکرد. در سال ۶۰ با لو رفتن ارتباطاتش با سازمان مجاهدین خلق همراه دو برادر دیگرش دستگیر شد. وی پس از سه سال زندان در اوین و قزلحصار از زندان آزاد شد. سرگرد محمود بنی هاشمی پس از وصل به سازمان مجاهدین از طریق مرز در سال ۱۳۶۴ از کشور خارج شد و به ارتش آزادیبخش پیوست. محمود بنی هاشمی معروف به سرگرد مصطفی در سازمان مجاهدین خلق مسئولیت آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش را به عهده دارد.
کودکی و جوانی
محمود بنی هاشمی در ۱۹ آذر ۱۳۲۳ در یک خانواده مذهبی در شهر سمنان به دنیا آمد. وی دوران کودکی را در سمنان سپری کرد و پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد. وی پس از قبولی در آزمون ورودی، وارد دانشکده افسری شد. محمود بنی هاشمی دوره افسری را در دانشکده افسری طی ۳ سال گذراند و در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغالتحصیل شد.
دورههای فعالیت در ارتش
محمود بنی هاشمی مدت یک سال، دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنی هاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دورههای مهندسی و فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنی هاشمی همچنین دورههای چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دورههای آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنی هاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیتها و مشاغل محمود بنی هاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. آخرین درجه نظامی محمود بنی هاشمی در ارتش سرگرد بود.
فعالیتهای سیاسی
سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) فعالیتهای سیاسی خود را از سال ۱۳۵۶، زمانی که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد آغاز کرد. وی به شکل مخفیانه با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز ارتباط برقرار کرد و در ادامه به فعالیتهای خود در دوران انقلاب یعنی در تظاهرات علیه شاه افزود. محمود بنی هاشمی در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ دوره فرماندهی و ستاد را در تهران گذراند. وی در همین دوران نیز توانسته بود با تعدادی از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد، تیمی تشکیل بدهد. محمود بنی هاشمی ضمن این ارتباطات دائم با نظامیان برخی از پادگاههای مستقر در تهران از جمله باغشاه به آموزش همزمان نیروهای انقلابی به صورت مخفیانه پرداخت. این کار سرگرد محمود بنی هاشمی باعث شد مدارکی که از ضد اطلاعات دانشکده فرماندهی و ستاد به دست آمده بود، به همراه فرماندهانی که وی با آنها ارتباط داشت، در لیست و سندی مکتوب در دست ساواک قرار بگیرد. اما پیروزی انقلاب ضد سلطنتی ۵۷، باعث شد این عمل به نتیجه نرسد. در ادامه بدست آمدن این سند باعث شد پیامی از طرف ارتش برای سرگرد محمود بنی هاشمی و برخی از همکارانش مبنی بر همکاری نزدیک با ارتش و مشاغلی از جمله فرمانده لشکر و نظیر آن داده شود. در همین رابطه صیاد شیرازی که بعدها توسط سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شد، از آنجایی که همدوره محمود بنی هاشمی بود، حضوری از او درخواست همکاری کرد. همچنین سرهنگ نامجو که در آن زمان فرمانده دانشکده افسری و از فرماندهان بالای ارتش بود، از محمود بنی هاشمی درخواست کرد تا با آنها همکاری کند. اما سرگرد محمود بنی هاشمی با استمرار فعالیتش در سازمان مجاهدین خلق ایران به تمام درخواستها جواب رد داد.
سال ۶۰ و دستگیری
سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) در سال ۱۳۶۰ در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران به همراه دو برادرش دستگیر شد. مامورین رژیم ایران، خانه مسکونی وی به همراه وسایل آن را غارت کردند. در پی این دستگیری یکی از برادران محمود بنی هاشمی به نام مصطفی بنی هاشمی که بعدها محمود نام وی را روی خود نهاد، زیر شکنجه مأموران خمینی در زندان کشته شد. برادر دیگر وی به نام ابوالقاسم پس از ۳ سال از زندان آزاد شد و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. ابوالقاسم در جریان عملیات فروغ جاویدان شهید شد. سرگرد محمود بنی هاشمی نیز پس از ۳ سال زندان و تحمل شکنجههای بسیار از زندان آزاد شد. پس از آزادی محمود بنی هاشمی از زندان، فرمانده دانشکده افسری در آن زمان از وی درخواست کرد که در ارتش خمینی به فعالیت خود ادامه دهد. به او وعده داد در مناصب بالای ارتش به او نیاز دارند اما سرگرد محمود بنی هاشمی نپذیرفت و به سازمان مجاهدین خلق پیوست.
پیوستن به ارتش آزادیبخش
سرگرد محمود بنی هاشمی سرانجام در سال ۱۳۶۴ با تلاش فراوان موفق شد از منطقه مرزی از کشور خارج شده و به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندد. سرگرد محمود بنی هاشمی در حضورش در سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۴ تاکنون مسئولیتهای بسیاری به عهده داشت. اصلیترین مسئولیت وی آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی بوده است. وی همچنین در برگزاری چندین رژهی ارتش آزادیبخش و انجام مانورهای ارتش آزادیبخش و به ویژه در آموزش نیروهای ویژه و تکاور ارتش آزادیبخش نقش داشته است.
منابع
- مصاحبه با محمود بنی هاشمی