کاربر:Khosro/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۰۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ا'''براهيم رئيسی''' زاده‌ی نوغان مشهد در سال ۱۳۳۹، (نام اصلی او ابراهیم رئیس‌الساداتی است). بعد از اتمام دوره ابتدایی به حوزه علمیه‌ مشهد رفت. تحصیلات غیرحوزوی او تا مقطع ششم ابتدایی است. او سپس در ۱۵ سالگی از حوزه علمیه‌ مشهد به حوزه علمیه‌قم فرستاده شد، يكي از نزديك ترين نفرات خامنه‌اي بشمار مي‌رود و بگفته نزديكان خامنه‌اي، در محافل رژيم ایران از وي بعنوان يكي از گزينه هاي جانشيني خامنه‌اي نام برده مي‌شود. آخوند رئيسي هم‌چنين از سال ۱۳۷۰ به‌مدت ۱۴ سال در كلاس‌هاي درس خامنه‌اي شركت داشته است. ابراهيم رئيسي داماد آخوند احمد علم الهدي امام جمعه خامنه‌اي در مشهد است.
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|1148x1148px]]'''یدالله سحابی'''، (متولد ۷ اسفند ۱۲۸۴، تهران - درگذشته ۲۳ فروردین ۱۳۸۱، تهران) استاد زمین‌شناسی دانشگاه تهران و یکی از بنیان‌گذاران [[نهضت آزادی|نهضت آزادی ایران]] بود. وی پس از تحصیل در رشته‌های علوم طبیعی و کسب دکترای زمین‌شناسی از دانشگاه لیل فرانسه، به تدریس و فعالیت‌های علمی پرداخت و کتاب‌هایی چون «خلقت انسان» و «زمین‌شناسی عمومی» تألیف کرد. او در عرصه سیاسی، از حامیان [[دکتر محمد مصدق]] بود و در تأسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ نقش داشت. وی چندین بار زندانی شد، از جمله چهار سال زندان از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵. پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، عضو شورای انقلاب، وزیر مشاور در دولت موقت [[مهدی بازرگان|مهندس مهدی بازرگان]] و نماینده تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی گردید و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. یدالله سحابی در سال‌های بعد به انتقاد از سیاست‌های رژیم جمهوری اسلامی پرداخت، از جمله مخالفت با ادامه [[جنگ ایران و عراق]] و اعتراض به [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|حمله به کوی دانشگاه]]. وی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ درگذشت. خانواده‌اش، از جمله پسرش عزت‌الله و نوه‌اش هاله، نیز در فعالیت‌های سیاسی درگیر بودند و مرگ‌هایشان با حوادثی همراه بود.  


== ابراهیم  رئیسی در اوایل انقلاب ==
== زندگی‌نامه اولیه و تحصیلات ==
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، بهشتی بر آن شد تا با هدف کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود ۷۰ نفر از طلاب قم که آن‌ها را برای به دوش کشیدن بار مسئولیت‌های مختلف در کشور مناسب تشخیص داده بود، برگزار و آنها را برای پذیرش این مسئولیتها آماده کند؛ ابراهیم رئیسی یکی از این طلاب برگزیده بود». مدرسه حقانی همان مدرسه‌یی است که توسط آخوندهایی مثل بهشتی، مشکینی، قدوسی و مصباح یزدی تأسیس شد و شاگردانش پس از انقلاب ۱۳۵۷ به مدیریت ارشد دستگاههای قضایی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم ایران درآمدند. ابراهیم رئیسی با کسانی چون آخوند فلاحیان، آخوند روح‌الله حسینیان، آخوند مصطفی پورمحمدی و… که به عنوان جنایتکار شناخته می‌شوند، هم‌کلاس بوده است. (سایت حکومتی آستان نیوز ۱۷اسفند۹۵)
یدالله سحابی در ۷ اسفند ۱۲۸۴ شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. اجداد پدری او از اصفهان بودند و جد مادری‌اش از خاندان مصطفائی تهران. پدرش در اوایل [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] در نظام خدمت می‌کرد و بعدها به کشاورزی مشغول شد. سحابی دوره ابتدایی را در دبستان‌های شرف احمدی و اتحادیه گذراند و دبیرستان را در مدارس شرف، [[دارالفنون]] و دارالمعلمین مرکزی تا سال ۱۳۰۴ به پایان رساند. پس از چند ماه آموزگاری، نزدیک سه سال در سمنان و خراسان به راه‌سازی پرداخت. او در سال ۱۳۰۷ در دارالمعلمین عالی ثبت‌نام کرد و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغ‌التحصیلان لیسانس علوم طبیعی شد. یدالله سحابی در مهرماه ۱۳۰۴ تدریس در دبستان [[ابن سینا]] را آغاز کرد و در سال ۱۳۰۸ با دخترعمه‌اش، معصومه اسدی، ازدواج کرد. او در خرداد ۱۳۱۰ تحصیلاتش را پایان داد و به تدریس علوم طبیعی در دبیرستان‌های دارالفنون، علمیه، شرف و ایرانشهر پرداخت. در تیرماه ۱۳۱۱ در مسابقه اعزام محصل به خارج قبول شد و در شهریور همان سال عازم اروپا گردید. وی در لیل فرانسه به تحصیل گیاه‌شناسی، جانورشناسی و آب‌های زیرزمینی پرداخت و رساله دکترایش درباره «هاگ‌های زغال‌سنگ‌های فرانسه و ویژگی‌ها و انتشار چینه‌شناسی آنها» بود. او در کراکوف لهستان نیز تحقیق کرد و در مهر ۱۳۱۵ دکترای زمین‌شناسی از دانشگاه لیل گرفت. پس از سفرهای علمی به انگلستان، سوئیس و ایتالیا، در اسفند ۱۳۱۵ به تهران بازگشت.  


== ابراهیم رئسی بعد از انقلاب ضد سلطنتی ==
=== ادامه تحصیلات و بازگشت به ایران ===
ابراهیم رئیسی در هنگام انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷، هجده ساله بود. مطالعه و بررسی سوابق وی، حتی روایتهایی که در حمد و ثنای وی نوشته شده حاکی از آن است که او در دوران اوج تحرکات انقلابیون علیه نظام ستم‌شاهی در دهه ۱۳۵۰ فعالیت چندانی جز حضور در برخی تجمع‌ها نداشت و تنها در شهرهای مشهد و قم با برخی آخوندها نشست و برخاست داشت.
یدالله سحابی در تابستان ۱۳۱۲ با مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد قریب آشنا شد. در ۸ فروردین ۱۳۱۷ با سمت دانشیاری زمین‌شناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران شروع به کار کرد. وی ۲۵ سال در دانشگاه تهران تدریس کرد و صدها متخصص تربیت نمود. او ۷۰ سال تدریس متناوب در دبیرستان‌ها و مؤسسات عالی داشت. پس از پنج سال تدریس دانشگاهی، به درجه استادی رسید و با دکتر فریدون فرشاد پایه‌گذار رشته زمین‌شناسی در دانشگاه تهران بود. همسرش در ۱۲ مهر ۱۳۶۴ درگذشت و سحابی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ در سن ۹۷ سالگی فوت کرد. آرامگاه وی در امامزاده عبدالله شهرری است.  


ابراهیم رئیسی بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷، مسیر متفاوتی را از سر گذراند و خیلی زود در مسیر نزدیکی هرچه بیشتر به هسته اصلی قدرت در نظام تازه‌ تأسیس جمهوری اسلامی قرار گرفت.
== فعالیت‌های علمی و فرهنگی ==
یدالله سحابی کتاب‌های متعددی تألیف کرد، از جمله «زمین‌شناسی عمومی» در دهه ۱۳۳۰، «سنگ‌شناسی سد لار»، «خلقت انسان» (۱۳۴۶، نوشته یدالله سحابی، در مورد ردپای نظریه داروین در قرآن)، «تکامل موجودات»، «توجه به آثار طبیعت در قرآن»، «قرآن و تکامل خلقت انسان»، «خلقت انسان در بیان قرآن»، «دعاهای قرآن»، و مقالات در زمینه زمین‌شناسی ایران، مناطق خشک و کویری. وی همچنین یادداشتی در مورد افسانه طوفان نوح از نظر زمین‌شناسی نوشت. او در تأسیس مؤسسه فرهنگی اخلاق در ۷ مرداد ۱۳۳۵، دبیرستان کمال در مهر ۱۳۳۷ (با شعار تحکیم دین از راه ترویج علم، فعال تا ۱۸ اسفند ۱۳۵۲)، دبیرستان کوثر در ۱۳۶۹، و آموزشگاه تربیت معلم تعلیمات دینی در ۱۲ شهریور ۱۳۲۹ (تا ۱۳۴۳ به عنوان کانون تعلیم معلمان دینی) نقش داشت. سحابی در شرکت سهامی انتشار در ۱۳۳۷ و شرکت فنی-مهندسی یاد (پس از اخراج از دانشگاه، با مدیریت مهدی بازرگان) مشارکت کرد. وی در اکتشاف و استخراج شرکت نفت با حکم دکتر محمد مصدق همکاری نمود. فعالیت‌های صنعتی او شامل مکان‌یابی کارخانه سیمان آبیک در ۱۳۴۹، توسعه سیستم آبیاری، مطالعه قنات آینه‌ورزان و قنات کرمانشاه، و بررسی برای کارخانه‌های قند بروجرد، تربت حیدریه، مرودشت و همدان از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۲ بود. او بازدیدهای محلی دانشجویان از معادن را سازماندهی کرد و با اداره کل معادن همکاری داشت.  


او در نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی با دعوت آخوند هادی مروی، نماینده خمینی در شهر مسجدسلیمان، عازم این شهر شد و ارتباط وی با مجموعه دادسرای نظام جمهوری اسلامی هم از همان‌جا آغاز شد.
== فعالیت‌های اداری و تخصصی ==
یدالله سحابی ریاست اداره فرهنگ تهران و توابع را در آبان ۱۳۲۵ بر عهده داشت و در دی همان سال استعفا داد. وی عضو شورای عالی فرهنگی در بهمن ۱۳۲۵ به صورت افتخاری بود، معاونت وزارت فرهنگ را تجربه کرد، و مدیریت اداره امتحانات نهایی متوسطه را در ۱۳۲۳-۱۳۲۴ و اداره فرهنگ تهران پس از شهریور ۱۳۲۰ بر عهده داشت. او در بنای برج ۱۲ طبقه‌ای برای اسکان همفکران در ۱۳۵۲ نقش داشت. همچنین در کمیسیون تعلیمات دینی وزارت فرهنگ در مرداد ۱۳۲۷ شرکت کرد. سحابی تعلیم مبانی دینی را در دانشسرای تربیت معلم دینی و دبیرستان کمال انجام داد و الگویی از اعتدال، انصاف، ایمان، اخلاص و انضباط بود. وی در اصلاح فکری دانش‌آموزان در مورد تکامل به عنوان ضددین فعالیت کرد و قانون مدارس غیرانتفاعی را در مجلس برای کمک به آموزش محروم‌ها تصویب نمود. پس از زندان، در امور فنی شرکت یاد مانند آبرسانی کرمانشاه همکاری کرد.<ref>[https://nehzateazadi.org/project/%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b3%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c/ دکتر یدالله سحابی - نهضت آزادی ایران]</ref>


سایت آستان نیوز در این رابطه می‌نویسد: «در روزهای اول استقرار نظام، هم‌چون برخی مناطق مرزی در کشور، اخبار خوبی از شهر مسجد سلیمان که پایگاه گروه‌های چپ و مارکسیست بود به گوش نمی‌رسید. این‌گونه شد که حضرت امام برای ساماندهی اوضاع، آیت‌الله شیخ هادی مروی را به‌عنوان نماینده خود در این شهر منصوب فرمودند. به این ترتیب رئیسی به دعوت آن مرحوم، برای کمک در کارِ فرهنگی و اداره شهر همراه با گروهی از طلاب به مسجدسلیمان رفت و کلید ارتباط ایشان با مجموعه دادسرای انقلاب هم از همان‌جا زده شد».  
== فعالیت‌های سیاسی پیش از انقلاب ==
یدالله سحابی عضو [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] بود و از مشی دکتر مصدق در ۱۳۳۰-۱۳۳۲ حمایت کرد. او در تأسیس نهضت مقاومت ملی در سال ۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران (اعلام در اردیبهشت ۱۳۴۰، تأسیس در تیر ۱۳۴۰)، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۶ آذر ۱۳۵۶، جمعیت تأمین آزادی انتخابات در زمستان ۱۳۳۲، و جمعیت دفاع از حاکمیت ملت در ۱۳۶۵ نقش داشت. وی در زمستان ۱۳۳۲ به دلیل نامه اعتراض به [[قرارداد کنسرسیوم|قرارداد کنسرسیوم نفت]] (با ۱۲ استاد) از دانشگاه اخراج شد و تا پایان صدارت زاهدی ادامه یافت. سحابی چهار سال زندان و تبعید به برازجان را از ۴ بهمن ۱۳۴۱ تا ۱۷ اسفند ۱۳۴۵ تحمل کرد (محکوم به ۶ سال در ۱۳۴۲، کاهش به ۴ سال). او با مهدی بازرگان در تیر ۱۳۴۰ دستگیر شد و در [[زندان قزل‌قلعه]] بود. در روزهای پیش از انقلاب، [[روح‌الله خمینی]] وی را به مدیریت کمیته تنظیم اعتصابات در دی ۱۳۵۷ منصوب کرد. (نهضت آزادی ایران)


یک‌سال بعد ابراهیم رئیسی پس از برگشت از مسجد سلیمان، در حالی‌که ۱۹ سال بیش نداشت، به‌عنوان دادیار به دادستانی کرج فرستاده شد که کارش در آنجا اساساً بازجویی بود. دادستان انقلاب وقت (آخوند قدوسی)، رئیسی را در آستانه‌ی ۲۰ سالگی به‌عنوان دادستان کرج منصوب کرد.  
یدالله سحابی یکی از بنیان‌گذاران نهضت آزادی ایران در کنار مهدی بازرگان و آیت‌الله محمود طالقانی بود. او فعالیت سیاسی را با وظیفه دینی مرتبط می‌دانست و نهضت آزادی را از گروه‌های سکولار مانند جبهه ملی متمایز می‌کرد. در ۱۳۴۱، همراه با دیگر رهبران در سرکوب جبهه ملی به دلیل انتقاد از انقلاب سفید شاه دستگیر شد و ابتدا به ۶ سال زندان محکوم گردید که به دلیل ۳۷ سال خدمت فرهنگی و علمی به ۴ سال کاهش یافت. وی چندین بار دیگر تا ۱۳۵۷ زندانی و تبعید شد. در روزهای پیش از انقلاب، آیت‌الله خمینی از تبعید وی را برای سازماندهی اعتصابات و کاهش آسیب به مردم منصوب کرد. (زیتون)


پس از چند ماه، به‌صورت هم‌زمان و با حفظ سمت، به‌عنوان «دادستان همدان » نیز منصوب شد. او با توجه به فاصله حدوداً ۳۴۰ کیلومتری این دو شهر، نیمی از هفته را در کرج و نیم دیگر را در همدان به‌سر می‌برد تا این‌که بعد از چهار ماه به‌طور کامل در همدان مستقر ‌شد. «ایران افشاگر»
=== نقش در انقلاب و پس از آن ===
پس از انقلاب ۱۳۵۷، سحابی عضو شورای انقلاب شد و به عنوان وزیر مشاور در امور طرح‌ها و برنامه‌های انقلاب در دولت موقت مهدی بازرگان خدمت کرد. وی نماینده مردم تهران در اولین مجلس شورای اسلامی بود و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. او در تدوین سیاست‌های توسعه و پیش‌نویس قانون اساسی نقش داشت. سحابی در بیانیه‌های سیاسی نهضت آزادی شرکت کرد، از جمله دعوت به شرکت در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی در ۱۳۸۰ علی‌رغم بازداشت‌ها. وی با تغییر عنوان مجلس به شورای اسلامی مخالفت کرد، نامه‌ای به آیت‌الله خمینی علیه ادامه جنگ ایران-عراق در ۱۳۶۵ نوشت، و به حمله به کوی دانشگاه اعتراض کرد (نامه به خامنه‌ای در ۱۳۷۹، منتشر در نشاط). او در تحصن مجلس علیه بازداشت‌ها در ۱۳۸۱ شرکت کرد که با وساطت مهدی کروبی پایان یافت. سحابی چندین بار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. (نهضت آزادی ایران)


ابراهیم رئیسی تا سال ۱۳۶۳، در دادستانی همدانی بود؛ بعد از کنار گذاشته شدن اسدالله لاجوردی از دادستانی انقلاب مرکز، و انتصاب آخوند رازینی به این سمت، خميني رئیسی را به معاونت دادستان انقلاب مرکز ‌گمارد.
پس از انقلاب، تنش‌ها با نیروهای انقلابی افزایش یافت. در خرداد ۱۳۵۹، سحابی، بازرگان و کاظم سامی نامه اعتراضی در مجلس خواندند علیه توهین‌ها، تهدیدها، محدودیت دسترسی، سانسور و بایکوت رسانه‌ای، و تحریم جلسات را اعلام کردند. خاطرات هاشمی رفسنجانی به درگیری‌ها اشاره دارد، از جمله تقاضا برای فاصله‌گیری از گروه‌های خصمانه و حملات حزب‌الله به همراهان. نهضت آزادی در ۱۳۶۰ مجوز رسمی نگرفت و روزنامه میزان آن توسط صادق خلخالی بسته شد. تفاوت‌ها بر سر ولایت فقیه، ادامه جنگ ایران-عراق و دخالت روحانیت در سیاست تشدید شد. در اواخر دهه ۱۳۷۰، سحابی نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت و به تخریب چهره‌های مرجع، قتل‌های زنجیره‌ای و حمله به دانشجویان اعتراض کرد و قوه قضائیه و رسانه‌ها را نقد نمود، با اشاره به اینکه همه راه‌ها به رهبر ختم می‌شود. پاسخی عمومی از خامنه‌ای صادر نشد. (زیتون)


آن موقع دادستانی ارتجاع مرکز سه معاونت داشت (معاونت اقتصادی، معاونت قاچاق مواد مخدر و معاونت به‌اصطلاح گروهکی). ابراهیم رئیسی که آن موقع ۲۴ ساله بود به‌ریاست معاونت موسوم به گروهکی رسید. در طول دهه شصت و از جمله در قتل‌وعام‌های تابستان ۱۳۶۷، و در هیأت‌های موسوم به مرگ، سال ۶۷ در زندان‌ها، رئیسی با همین سمت جانشین دادستان انقلاب در اعدام زندانیان شرکت داشت. «ایران افشاگر»
=== فعالیت‌های بعدی و مرگ ===
فعالیت‌های سیاسی سحابی تا اواسط دهه ۱۳۷۰ ادامه یافت اما با سرکوب گروه‌های میانه‌رو کاهش یافت. وی انتقادات خود را حفظ کرد اما از confrontation عمیق‌تر اجتناب نمود. سحابی در ۱۲ آوریل ۲۰۰۲ (۲۳ فروردین ۱۳۸۱) درگذشت. آیت‌الله خامنه‌ای پیام تسلیت فرستاد و وی را برای عدم تبدیل تفاوت‌ها به کینه یا منافع شخصی پس از خروج از نقش‌های اجرایی و تقنینی ستود. (زیتون)


== ابراهیم رئیس از اعضاء هیأت مرگ ==
تشییع جنازه یدالله سحابی در بهار ۱۳۸۲ علی‌رغم دستگیری‌های گسترده نیروهای ملی-مذهبی مجاز بود. (دویچه‌وله)
در تابستان ۱۳۶۷ و به‌دنبال فرمان خمینی، بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی مجاهد و آزادی‌خواه در زندان‌های اوین تهران، گوهردشت کرج و سایر زندان‌های رژیم ایران اعدام شدند. آخوند ابراهیم رئیسی که در آن زمان جانشین دادستان تهران بود، همراه با آخوند حسین‌علی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران)، آخوند مصطفی پورمحمدی (معاون و نماینده وزارت اطلاعات) و اسماعیل شوشتری (رئیس سازمان اداره زندان‌ها) اعضای کمیته‌ی‌ مرکزی تصمیم‌گیرنده در خصوص این اعدامها موسوم به«هیأت مرگ» بودند. این هیأت از سوی خمینی مأموریت یافته بود تا تکلیف آن دسته از زندانیان سیاسی را که هم‌چنان استوار و پایدار و «سر موضع» بودند، روشن کند. «ایران افشاگر»


دو فرمان خمینی در رابطه با قتل‌و عام زندانیان سیاسی
=== خانواده و میراث ===
سحابی بخشی از شبکه خانوادگی سحابی بود؛ برادرش عزت‌الله سحابی نیز بنیان‌گذار نهضت آزادی بود. خانواده شامل یدالله (پدر عزت‌الله)، عزت‌الله (پدر هاله) و هاله سحابی (دختر عزت‌الله) است. عزت‌الله سحابی چهره برجسته شورای فعالان ملی-مذهبی و بنیان‌گذار نهضت آزادی ایران بود و تا مرگ تمایلات ملی-مذهبی داشت. وی نیروهای ملی-مذهبی را رقیب رژیم می‌دانست زیرا دموکراسی‌خواهی را با ارزش‌های دینی پیوند می‌زد و تناقضی بین آموزه‌های اسلامی و نظام دموکراتیک نمی‌دید. رژیم آنها را به دلیل تفسیر خشونت‌آمیز خود از دین، جایگزین بالقوه می‌بیند. عزت‌الله در سحرگاه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت و تشییع جنازه‌اش در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ مختل شد. مراسم ابتدا در تهران برنامه‌ریزی شد اما به لواسان منتقل گردید و زمان آن چندین بار تغییر کرد، اما حتی برای ۱۰۰ متر مسدود شد علی‌رغم توافق قبلی. پیام‌های تسلیت از سیاستمدارانی مانند محمد خاتمی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی (که ریاست جمهوری‌اش شامل دستگیری، زندان و شکنجه شدید عزت‌الله بود) صادر شد. مقایسه با تشییع مهدی بازرگان در اوایل دهه ۱۳۷۰ در خیابان میرداماد تهران و یدالله در ۱۳۸۲ که مجاز بودند. هاله سحابی فعال جنبش صلح، حقوق زنان، حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و پژوهشگر مطالعات دینی بود که رویکرد غیرخشونت‌آمیز داشت. وی در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ طی تشییع پدرش بر اثر ضرب و شتم مأموران رژیم دچار ایست قلبی شد و درگذشت. او به عنوان زنی صلح‌جو شناخته می‌شد که با لبخند و مهربانی رویکرد غیرخشونت‌آمیز را ترویج می‌کرد. (دویچه‌وله)


… کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‏کنند محارب و محکوم به اعدام می‏باشند… رحم بر محاربین ساده‏اندیشی است، قاطعیت… از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه خود نسبت به دشمنان رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند… والسلام‪.
میراث سحابی به عنوان بنیان‌گذار انقلاب («پدر انقلاب») در کنار بازرگان و طالقانی یاد می‌شود که پیوند ملی‌گرایی و اسلام را برقرار کرد. نهضت آزادی تحت تأثیر وی، اسلامی-سیاسی را ترویج داد و نسبت به دیگر گروه‌ها طولانی‌تر در قدرت ماند اما به تدریج حذف شد: ابتدا تحمل، سپس ممنوع پس از مخالفت با ولایت فقیه و ادامه جنگ. تعامل اولیه با رژیم تحت خمینی به درگیری تبدیل شد؛ انتصاب به پست‌های کلیدی اما حاشیه‌نشینی به دلیل اختلافات ایدئولوژیک. رژیم مشروعیت آنها را انکار کرد، محدودیت‌ها اعمال نمود و اعضا را ایزوله کرد. منتقدان رژیم مانند هاشمی رفسنجانی، نهضت آزادی را متهم به ارتباط با خارجی‌ها، لیبرالیسم و تضعیف انقلاب با همسویی با گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق کردند. خمینی نهضت آزادی را مضر دانست زیرا به عنوان اسلامی ظاهر می‌شد و جوانان را گمراه می‌کرد، و در ۱۳۶۶ دستور اقدام شدید داد که به دستگیری‌ها و ممنوعیت تجمعات منجر شد. (زیتون)
 
هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده‏ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است. ‪روح‏الله الموسوی الخمینی)‏(
 
== اعتراض آیت‌الله منتظری (نایب  خمینی) به قتل‌عام‌ها ==
احمد منتظری فرزند بزرگ آقای حسین‌علی منتظری در ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، یک فایل صوتی در جلسه‌ای از پدرش منتشر کرد که آقای حسین‌علی منتظری در این فایل صوتی می‌گوید: «این اعدام‌ها بزرگ‌ترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی است و تاریخ ما را به دلیل این جنایت محکوم می‌کند». او  مقام‌های قضایی که در جلسه حاضر بودند را مسئول این اعدام‌ها و جنایت‌کار می‌خواند. مقامات قضایی در جلسه عبارت بودند از: حسین‌علی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان)، و مصطفی پورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات وقت در زندان اوین).
 
رادیو فردا
 
<nowiki>https://www.radiofarda.com/a/f4_ibrahim_raeisi_new_head_judiciary_system/29809201.html</nowiki>
 
=== قسمتی از فایل صوتی آقای منتظری ===
«اول محرم شد؛ من آقای نیری، آقای اشراقی، آقای رئیسی و آقای پورمحمدی را خواستم و گفتم: ”الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“ ؛ آقای نیری گفت: ”ما تا الآن ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم، دویست نفر را هم به‌عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده‌ایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید“.» (فایل صوتی منتشر شده در ۱۹مرداد ۱۳۹۵)
 
به این ترتیب، ابراهیم رئیسی که از ۱۸ سالگی در خط خمینی قرار گرفته بود، در ۲۸سالگی به‌عنوان یکی از اعضای ”هیأت مرگ“، یکی از اصلی‌ترین نقش‌ها را در قتل‌وعام‌ها برعهده گرفت. برخی از بازماندگان آن اعدام‌ها روایت کرده‌اند که آخوند رئیسی را در راهروها و شکنجه‌گاه‌های زندان دیده‌اند که بدون عبا و عمامه، با لباس راحتی، به کارهای مربوط به اعدام‌ها می‌پرداخت.
 
ابراهیم رئیسی که در جریان قتل‌عام ۱۳۶۷، اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود، پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت احکام پی‌درپی از سوی خمینی مورد قدردانی ویژه او قرار گرفت.
 
خمینی در ۱۱ دیماه ۱۳۶۷ پس از اشراف به سرسپردگی ابراهیم رئیسی که آن موقع به‌لحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، او را برای یک هیأت دو نفره در کنار آخوند نیری انتخاب کرد؛ این دو نفر مأموریت یافتند تا «فارغ از پیچ‌ و خم‌های اداری» به سرعت احکام اعدام و بریدن دست و پا را در کشور صادر کنند. «سایت ایران افشاگر»
 
== حکم  خمینی به نیری و ابراهیم  رئیسی ==
«جناب حجت الاسلام آقای نیری- دامت افاضاته از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدی‌تری با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی مأموریت قضایی داده می‌شود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلام‌آباد و درود رسیدگی نموده و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور اجرا نمایید… والسلام.
 
۱۱ دی‌ماه ۱۳۶۷- روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفه‌ی نور جلد ۱۷ و ۲۱)
 
خمینی کارآیی دستگاه قضایی نظام را هنوز کافی نمی‌دانست، او ضمن ابراز تعجب از رکود و کم‌کاری مقامات قضایی، دو هفته پس از صدور حکم بالا، نیری و ابراهیم رئیسی را مأمور می‌کند تا به صدور احکام سرعت ببخشند.
 
=== حکم دوم خمینی ===
«بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچ‌گونه حساسیتی در مورد مسائل تکان‌دهنده فوق ندارند، به حجت الاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده می‌شود که طبق آنچه تشخیص می‌دهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق می‌افتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل و کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا می‌کند. ۲۳/۱۰/۶۷ - روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفه‌ی نور جلد ۱۷ و ۲۱)
 
آخوند موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضایی رژیم، که بعد از نامه‌ی خمینی به رئیسی و نیری مبنی بر این‌که (مقامات بالای قضایی کشور هیچ‌گونه حساسیتی ندارند)، به نماز جمعه تهران آمد و گفت که «مشکلات دست و پاگیر سیستم قضایی مانع صدور احکام بود و اخیراً به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام به علت مشکلات دست و پاگیر به طول می‌انجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامه‌یی تأکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تأخیر بیافتد… تا امام این را فرمودند و ما احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم… در عرض ۲۴ ساعت حکم داده شد: ۴ نفر اعدام شدند، ۲ تا دست بریده شد، ۳ نفر به زندان رفت… دفتر پیگیری شب و روز حاضر است و موضوعات را می‌توان با یک تلفن به اطلاع آنها رساند… فقط بگویید یک چنین قضیه‌ای اتفاق افتاده ما با استفاده از امر امام با ایجاد محاکم فوق‌العاده فوری در عرض ۳ روز ۴ روز ۵ روز مسأله را خاتمه می‌دهیم». (موسوی اردبیلی - نماز جمعه ۳۰ دیماه ۱۳۶۷)
 
خمینی یک روز پس از سخنرانی و اعلام موضع آخوند موسوی اردبیلی، در حکمی جدید به‌منظور گسترش اختیارات آخوند رئیسی به شورای عالی قضایی حکم کرد که به‌منظور اجرای احکام اعدام، شلاق، بریدن دست و پا و… کلیه پرونده‌های راکد را به ابراهیم رئیسی و نیری بدهد تا هر چه زودتر متهمین به مجازات برسند.
 
=== حکم خمینی به موسوی  اردبیلی ===
بسمه تعالی شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی
 
«کلیه پرونده‌هایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجج اسلام آقایان نیری و رئیسی قرار دهید، تا هرچه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست…» والسلام.
 
۱ بهمن ۱۳۶۷ - روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه‌ی نور جلد ۱۷ و ۲۱)
 
ابراهیم رئیسی به‌سادگی اعتماد خمینی و در قدم بعد عنایت و توجه ویژه خامنه‌ای را به دست نیاورده است. مناصب قضایی رئیسی، به ترتیب: بازجو در دادسرای مسجد سلیمان، دادیار در دادستانی کرج، دادستان کرج، دادستان همدان، جانشین دادستان کل انقلاب تهران؛ و پس از قتل‌عام تابستان۱۳۶۷، به ترتیب دادستان انقلاب تهران، رئیس بازرسی کل کشور، معاون اول قوه قضاییه، دادستان ویژه روحانیت، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما و دادستان کل کشور و تولیت آستان قدس رضوی بود و بعد از اینکه در انتخاب ریاست جمهوری موفق نشد، بر مسند رئیس قوه قضائیه نشست. «ایران افشاگر»
 
<nowiki>https://www.iran-efshagari.com/%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c%d8%af/</nowiki>
 
== رياست آستان قدس رضوي ==
خامنه اي در اسفند ۹۴ ابراهيم رئيسي را به سمت توليت آستان قدس رضوي انتخاب كرد. توليت آستان قدس هميشه  يكي از منابع عظيم درآمدهاي اقتصادي براي رژيم ایران به‌شمار مي رود و در بحبوحه جنگ رژيم ایران در سوريه و در حالي كه سپاه پاسداران بابت اين جنگ هزينه‌هاي كمرشكني را متحمل شده بود، آستان قدس با موافقت خامنه اي، بخشي از درآمدهاي اين ارگان وابسته به خامنه‌ای را به نيروي قدس سپاه اختصاص داد. ديدارهاي قاسم سليماني با ابراهيم رئيسي در مشهد، عمدتاً حول نحوه تسهيل در پرداخت كمك هاي مالي آستان قدس براي استمرار جنگ سوريه بوده است. با انتصاب ابراهيم رئيسي به توليت آستان قدس، باند جامعه روحانيت متشكل از عناصر اصولگراي وابسته به خامنه‌ای ـ كه ابراهيم رئيسي نيز عضو شوراي مركزي اين باند است ـ اين انتصاب را به  رئيسي تبريك گفت. در بخشي از پيام باند جامعه روحانيت كه در تاريخ ۱۷ اسفند ۹۴ منتشر شد آمده  است: «انتصاب شایسته حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید ابراهیم رئیسی، عضو فعّال و مؤثر شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، به تولیت بلندآستان حضرت شمس الشموس (علیه آلاف التحیه والثناء) را تبریک و تهنیت می گوییم. از درگاه حضرت حق برای آن جناب، خدمت شایسته به آن آستانه و زوّار مکرمش و توفیق در تبلیغ فرهنگ رضوی را مسألت می كنيم».
 
== ابراهیم رئیسی کاندید انتخابات رياست جمهوري ۱۳۹۶ ==
در گزارش محرمانه‌ای که در تابستان ۱۳۹۵، به رفسنجانی ارائه شده بود، تأکید شده بود که کاندیدای باند خامنه‌ای برای ریاست جمهوری ۱۳۹۶، آخوند ابراهیم رئیسی است که می‌خواهند او را جایگزین حسن روحانی کنند. سپاه پاسداران و به‌ویژه شخص محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، مصرانه خواهان کاندیداتوری ابراهیم رئیسی بوده‌اند. در همين رابطه سایت فرارو (وابسته به قالیباف) در ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، نوشت: علی عسکری مشاور رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام رفسنجانی گفت: در تابستان امسال (۹۵) تحلیلی را به رفسنجانی دادیم که در آن تأکید شده بود که آقای رئیسی کاندیدای نهایی اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۹۶، است که آقای رفسنجانی گفتند «چه‌ بهتر! از قضا بحث انتخابات هم باز داغ می‌شود و حضور و مشارکت مردم را بیشتر می‌کند».
 
خامنه اي از مرداد ۱۳۹۵، جهت وارد كردن آخوند رئيسي به انتخابات رياست جمهوري مردد بود. ارزيابي خامنه اي و نزديكان وي اين بود كه چنانچه رئيسي در انتخابات نتواند آراي لازم را بدست آورده و با شكست مواجه شود آثار و تبعات جدي بدنبال خواهد داشت؛ مسئله جانشيني وي زير علامت سئوال خواهد رفت، قيام مردمي ـ قبل و يا بعد از اعلام نتايج انتخابات ـ در چشم انداز خواهد بود، از شرايط بوجود آمده بين المللي بعد از روي كار آمدن دونالد ترامپ نيز نمي توان بسادگي گذشت و به دور دوم رياست جمهوري روحاني تن داد. ترديد در مورد شركت يا عدم شركت رئيسي در انتخابات حتي در بين سران باند اصولگرا نيز بچشم  ميخورد.
 
روز شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، آخوند محمدتقی رهبر در گفتگو با خبرآنلاین در پاسخ به این سئوال که یعنی هنوز معلوم نیست که رئیسی نامزد نهایی اصولگرایان و جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی) باشد؟ گفت: «خیر، نظر جمع بعد از بررسی ها، رایزنی ها، مشورت ها و گفتگوها معلوم می شود بنابراین در مجموع باید گفت چه بسا این طور بشود و چه بسا نشود».
 
پيش از اين، آخوند موحدي  كرماني دبيركل جامعه روحانيت نيز گفته بود: «آنچه به نظرم بهترین اقدام ممکن برای نیروهای انقلابی است، تلاش برای رسیدن به گزینه واحد و اجماع روی (گزینه اصلح‌ رای‌آور) است که امیدواریم این تلاش‌ها به نتیجه مناسبی برسد». (خبرگزاري تسنيم ۲۹ دي ۱۳۹۵).
 
تشتت و اختلاف در بين باند اصولگرايان و كانديداهاي وابسته به اين باند نياز داشت تا عامل وحدتي در بين كانديداهاي اصولگرا ظاهر شود. شعار اصولگرايان در قالب (جمنا) اين بود كه تمامي كانديداها نهايتاً به كانديد نهايي جمنا تمكين كرده و روي يك كانديد واحد اجماع داشته باشند؛ امري كه تا قبل از تصميم خامنه اي براي وارد كردن رئيسي به انتخابات محال بود. ولي از آنجا كه بدون كانديداتوري رئيسي، خامنه اي مي بايست عملاً به رياست جمهوري دور دوم روحاني تن ميداد، بالاخره حاضر به پذيرش اين ريسك شد و رئيسي را وارد صحنه كرد. در اواخر اسفند ماه گذشته خامنه‌ای به يقين رسيده بود كه چنانچه رئيسي كانديد نباشد جمنا در جلسه ۱۷ فروردين خود براي انتخاب كانديد نهايي نيز شكست خواهد خورد و چه بسا تكرار انتخابات سال ۱۳۹۲، در چشم انداز خواهد بود.
 
== سوابق و سمت ‌هاي ابراهیم رئيسي ==
*       بازجو در دادسرای مسجدسلیمان
 
*       دادیار در دادستانی کرج
 
*       دادستان انقلاب اسلامی استان همدان
 
*     عضویت در هیات امنای ستاد اجرایی فرمان امام
 
*     انجام ماموریت های ویژه قضایی در مناطق مختلف کشور با حکم خمینی براي قتل‌عام زندانيان سياسي
 
*       معاون اول قوه قضاییه به مدت ده سال
 
*       ریاست سازمان بازرسی کل کشور به مدت ده سال
*       دادستان انقلاب اسلامی تهران در سال ۱۳۶۸، بدستور خامنه اي و با حكم آخوند يزدي (رئيس وقت قوه قضاييه)
*       اولین دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور
*       دادستان ویژه روحانیت
*       رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما
*     تولیت آستان قدس رضوی
*       رئیس قوه قضائیه
 
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۰۱

یدالله سحابی، (متولد ۷ اسفند ۱۲۸۴، تهران - درگذشته ۲۳ فروردین ۱۳۸۱، تهران) استاد زمین‌شناسی دانشگاه تهران و یکی از بنیان‌گذاران نهضت آزادی ایران بود. وی پس از تحصیل در رشته‌های علوم طبیعی و کسب دکترای زمین‌شناسی از دانشگاه لیل فرانسه، به تدریس و فعالیت‌های علمی پرداخت و کتاب‌هایی چون «خلقت انسان» و «زمین‌شناسی عمومی» تألیف کرد. او در عرصه سیاسی، از حامیان دکتر محمد مصدق بود و در تأسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ نقش داشت. وی چندین بار زندانی شد، از جمله چهار سال زندان از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵. پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، عضو شورای انقلاب، وزیر مشاور در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان و نماینده تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی گردید و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. یدالله سحابی در سال‌های بعد به انتقاد از سیاست‌های رژیم جمهوری اسلامی پرداخت، از جمله مخالفت با ادامه جنگ ایران و عراق و اعتراض به حمله به کوی دانشگاه. وی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ درگذشت. خانواده‌اش، از جمله پسرش عزت‌الله و نوه‌اش هاله، نیز در فعالیت‌های سیاسی درگیر بودند و مرگ‌هایشان با حوادثی همراه بود.

زندگی‌نامه اولیه و تحصیلات

یدالله سحابی در ۷ اسفند ۱۲۸۴ شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. اجداد پدری او از اصفهان بودند و جد مادری‌اش از خاندان مصطفائی تهران. پدرش در اوایل جنبش مشروطه در نظام خدمت می‌کرد و بعدها به کشاورزی مشغول شد. سحابی دوره ابتدایی را در دبستان‌های شرف احمدی و اتحادیه گذراند و دبیرستان را در مدارس شرف، دارالفنون و دارالمعلمین مرکزی تا سال ۱۳۰۴ به پایان رساند. پس از چند ماه آموزگاری، نزدیک سه سال در سمنان و خراسان به راه‌سازی پرداخت. او در سال ۱۳۰۷ در دارالمعلمین عالی ثبت‌نام کرد و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغ‌التحصیلان لیسانس علوم طبیعی شد. یدالله سحابی در مهرماه ۱۳۰۴ تدریس در دبستان ابن سینا را آغاز کرد و در سال ۱۳۰۸ با دخترعمه‌اش، معصومه اسدی، ازدواج کرد. او در خرداد ۱۳۱۰ تحصیلاتش را پایان داد و به تدریس علوم طبیعی در دبیرستان‌های دارالفنون، علمیه، شرف و ایرانشهر پرداخت. در تیرماه ۱۳۱۱ در مسابقه اعزام محصل به خارج قبول شد و در شهریور همان سال عازم اروپا گردید. وی در لیل فرانسه به تحصیل گیاه‌شناسی، جانورشناسی و آب‌های زیرزمینی پرداخت و رساله دکترایش درباره «هاگ‌های زغال‌سنگ‌های فرانسه و ویژگی‌ها و انتشار چینه‌شناسی آنها» بود. او در کراکوف لهستان نیز تحقیق کرد و در مهر ۱۳۱۵ دکترای زمین‌شناسی از دانشگاه لیل گرفت. پس از سفرهای علمی به انگلستان، سوئیس و ایتالیا، در اسفند ۱۳۱۵ به تهران بازگشت.

ادامه تحصیلات و بازگشت به ایران

یدالله سحابی در تابستان ۱۳۱۲ با مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد قریب آشنا شد. در ۸ فروردین ۱۳۱۷ با سمت دانشیاری زمین‌شناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران شروع به کار کرد. وی ۲۵ سال در دانشگاه تهران تدریس کرد و صدها متخصص تربیت نمود. او ۷۰ سال تدریس متناوب در دبیرستان‌ها و مؤسسات عالی داشت. پس از پنج سال تدریس دانشگاهی، به درجه استادی رسید و با دکتر فریدون فرشاد پایه‌گذار رشته زمین‌شناسی در دانشگاه تهران بود. همسرش در ۱۲ مهر ۱۳۶۴ درگذشت و سحابی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ در سن ۹۷ سالگی فوت کرد. آرامگاه وی در امامزاده عبدالله شهرری است.

فعالیت‌های علمی و فرهنگی

یدالله سحابی کتاب‌های متعددی تألیف کرد، از جمله «زمین‌شناسی عمومی» در دهه ۱۳۳۰، «سنگ‌شناسی سد لار»، «خلقت انسان» (۱۳۴۶، نوشته یدالله سحابی، در مورد ردپای نظریه داروین در قرآن)، «تکامل موجودات»، «توجه به آثار طبیعت در قرآن»، «قرآن و تکامل خلقت انسان»، «خلقت انسان در بیان قرآن»، «دعاهای قرآن»، و مقالات در زمینه زمین‌شناسی ایران، مناطق خشک و کویری. وی همچنین یادداشتی در مورد افسانه طوفان نوح از نظر زمین‌شناسی نوشت. او در تأسیس مؤسسه فرهنگی اخلاق در ۷ مرداد ۱۳۳۵، دبیرستان کمال در مهر ۱۳۳۷ (با شعار تحکیم دین از راه ترویج علم، فعال تا ۱۸ اسفند ۱۳۵۲)، دبیرستان کوثر در ۱۳۶۹، و آموزشگاه تربیت معلم تعلیمات دینی در ۱۲ شهریور ۱۳۲۹ (تا ۱۳۴۳ به عنوان کانون تعلیم معلمان دینی) نقش داشت. سحابی در شرکت سهامی انتشار در ۱۳۳۷ و شرکت فنی-مهندسی یاد (پس از اخراج از دانشگاه، با مدیریت مهدی بازرگان) مشارکت کرد. وی در اکتشاف و استخراج شرکت نفت با حکم دکتر محمد مصدق همکاری نمود. فعالیت‌های صنعتی او شامل مکان‌یابی کارخانه سیمان آبیک در ۱۳۴۹، توسعه سیستم آبیاری، مطالعه قنات آینه‌ورزان و قنات کرمانشاه، و بررسی برای کارخانه‌های قند بروجرد، تربت حیدریه، مرودشت و همدان از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۲ بود. او بازدیدهای محلی دانشجویان از معادن را سازماندهی کرد و با اداره کل معادن همکاری داشت.

فعالیت‌های اداری و تخصصی

یدالله سحابی ریاست اداره فرهنگ تهران و توابع را در آبان ۱۳۲۵ بر عهده داشت و در دی همان سال استعفا داد. وی عضو شورای عالی فرهنگی در بهمن ۱۳۲۵ به صورت افتخاری بود، معاونت وزارت فرهنگ را تجربه کرد، و مدیریت اداره امتحانات نهایی متوسطه را در ۱۳۲۳-۱۳۲۴ و اداره فرهنگ تهران پس از شهریور ۱۳۲۰ بر عهده داشت. او در بنای برج ۱۲ طبقه‌ای برای اسکان همفکران در ۱۳۵۲ نقش داشت. همچنین در کمیسیون تعلیمات دینی وزارت فرهنگ در مرداد ۱۳۲۷ شرکت کرد. سحابی تعلیم مبانی دینی را در دانشسرای تربیت معلم دینی و دبیرستان کمال انجام داد و الگویی از اعتدال، انصاف، ایمان، اخلاص و انضباط بود. وی در اصلاح فکری دانش‌آموزان در مورد تکامل به عنوان ضددین فعالیت کرد و قانون مدارس غیرانتفاعی را در مجلس برای کمک به آموزش محروم‌ها تصویب نمود. پس از زندان، در امور فنی شرکت یاد مانند آبرسانی کرمانشاه همکاری کرد.[۱]

فعالیت‌های سیاسی پیش از انقلاب

یدالله سحابی عضو جبهه ملی بود و از مشی دکتر مصدق در ۱۳۳۰-۱۳۳۲ حمایت کرد. او در تأسیس نهضت مقاومت ملی در سال ۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران (اعلام در اردیبهشت ۱۳۴۰، تأسیس در تیر ۱۳۴۰)، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۶ آذر ۱۳۵۶، جمعیت تأمین آزادی انتخابات در زمستان ۱۳۳۲، و جمعیت دفاع از حاکمیت ملت در ۱۳۶۵ نقش داشت. وی در زمستان ۱۳۳۲ به دلیل نامه اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت (با ۱۲ استاد) از دانشگاه اخراج شد و تا پایان صدارت زاهدی ادامه یافت. سحابی چهار سال زندان و تبعید به برازجان را از ۴ بهمن ۱۳۴۱ تا ۱۷ اسفند ۱۳۴۵ تحمل کرد (محکوم به ۶ سال در ۱۳۴۲، کاهش به ۴ سال). او با مهدی بازرگان در تیر ۱۳۴۰ دستگیر شد و در زندان قزل‌قلعه بود. در روزهای پیش از انقلاب، روح‌الله خمینی وی را به مدیریت کمیته تنظیم اعتصابات در دی ۱۳۵۷ منصوب کرد. (نهضت آزادی ایران)

یدالله سحابی یکی از بنیان‌گذاران نهضت آزادی ایران در کنار مهدی بازرگان و آیت‌الله محمود طالقانی بود. او فعالیت سیاسی را با وظیفه دینی مرتبط می‌دانست و نهضت آزادی را از گروه‌های سکولار مانند جبهه ملی متمایز می‌کرد. در ۱۳۴۱، همراه با دیگر رهبران در سرکوب جبهه ملی به دلیل انتقاد از انقلاب سفید شاه دستگیر شد و ابتدا به ۶ سال زندان محکوم گردید که به دلیل ۳۷ سال خدمت فرهنگی و علمی به ۴ سال کاهش یافت. وی چندین بار دیگر تا ۱۳۵۷ زندانی و تبعید شد. در روزهای پیش از انقلاب، آیت‌الله خمینی از تبعید وی را برای سازماندهی اعتصابات و کاهش آسیب به مردم منصوب کرد. (زیتون)

نقش در انقلاب و پس از آن

پس از انقلاب ۱۳۵۷، سحابی عضو شورای انقلاب شد و به عنوان وزیر مشاور در امور طرح‌ها و برنامه‌های انقلاب در دولت موقت مهدی بازرگان خدمت کرد. وی نماینده مردم تهران در اولین مجلس شورای اسلامی بود و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. او در تدوین سیاست‌های توسعه و پیش‌نویس قانون اساسی نقش داشت. سحابی در بیانیه‌های سیاسی نهضت آزادی شرکت کرد، از جمله دعوت به شرکت در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی در ۱۳۸۰ علی‌رغم بازداشت‌ها. وی با تغییر عنوان مجلس به شورای اسلامی مخالفت کرد، نامه‌ای به آیت‌الله خمینی علیه ادامه جنگ ایران-عراق در ۱۳۶۵ نوشت، و به حمله به کوی دانشگاه اعتراض کرد (نامه به خامنه‌ای در ۱۳۷۹، منتشر در نشاط). او در تحصن مجلس علیه بازداشت‌ها در ۱۳۸۱ شرکت کرد که با وساطت مهدی کروبی پایان یافت. سحابی چندین بار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. (نهضت آزادی ایران)

پس از انقلاب، تنش‌ها با نیروهای انقلابی افزایش یافت. در خرداد ۱۳۵۹، سحابی، بازرگان و کاظم سامی نامه اعتراضی در مجلس خواندند علیه توهین‌ها، تهدیدها، محدودیت دسترسی، سانسور و بایکوت رسانه‌ای، و تحریم جلسات را اعلام کردند. خاطرات هاشمی رفسنجانی به درگیری‌ها اشاره دارد، از جمله تقاضا برای فاصله‌گیری از گروه‌های خصمانه و حملات حزب‌الله به همراهان. نهضت آزادی در ۱۳۶۰ مجوز رسمی نگرفت و روزنامه میزان آن توسط صادق خلخالی بسته شد. تفاوت‌ها بر سر ولایت فقیه، ادامه جنگ ایران-عراق و دخالت روحانیت در سیاست تشدید شد. در اواخر دهه ۱۳۷۰، سحابی نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت و به تخریب چهره‌های مرجع، قتل‌های زنجیره‌ای و حمله به دانشجویان اعتراض کرد و قوه قضائیه و رسانه‌ها را نقد نمود، با اشاره به اینکه همه راه‌ها به رهبر ختم می‌شود. پاسخی عمومی از خامنه‌ای صادر نشد. (زیتون)

فعالیت‌های بعدی و مرگ

فعالیت‌های سیاسی سحابی تا اواسط دهه ۱۳۷۰ ادامه یافت اما با سرکوب گروه‌های میانه‌رو کاهش یافت. وی انتقادات خود را حفظ کرد اما از confrontation عمیق‌تر اجتناب نمود. سحابی در ۱۲ آوریل ۲۰۰۲ (۲۳ فروردین ۱۳۸۱) درگذشت. آیت‌الله خامنه‌ای پیام تسلیت فرستاد و وی را برای عدم تبدیل تفاوت‌ها به کینه یا منافع شخصی پس از خروج از نقش‌های اجرایی و تقنینی ستود. (زیتون)

تشییع جنازه یدالله سحابی در بهار ۱۳۸۲ علی‌رغم دستگیری‌های گسترده نیروهای ملی-مذهبی مجاز بود. (دویچه‌وله)

خانواده و میراث

سحابی بخشی از شبکه خانوادگی سحابی بود؛ برادرش عزت‌الله سحابی نیز بنیان‌گذار نهضت آزادی بود. خانواده شامل یدالله (پدر عزت‌الله)، عزت‌الله (پدر هاله) و هاله سحابی (دختر عزت‌الله) است. عزت‌الله سحابی چهره برجسته شورای فعالان ملی-مذهبی و بنیان‌گذار نهضت آزادی ایران بود و تا مرگ تمایلات ملی-مذهبی داشت. وی نیروهای ملی-مذهبی را رقیب رژیم می‌دانست زیرا دموکراسی‌خواهی را با ارزش‌های دینی پیوند می‌زد و تناقضی بین آموزه‌های اسلامی و نظام دموکراتیک نمی‌دید. رژیم آنها را به دلیل تفسیر خشونت‌آمیز خود از دین، جایگزین بالقوه می‌بیند. عزت‌الله در سحرگاه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت و تشییع جنازه‌اش در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ مختل شد. مراسم ابتدا در تهران برنامه‌ریزی شد اما به لواسان منتقل گردید و زمان آن چندین بار تغییر کرد، اما حتی برای ۱۰۰ متر مسدود شد علی‌رغم توافق قبلی. پیام‌های تسلیت از سیاستمدارانی مانند محمد خاتمی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی (که ریاست جمهوری‌اش شامل دستگیری، زندان و شکنجه شدید عزت‌الله بود) صادر شد. مقایسه با تشییع مهدی بازرگان در اوایل دهه ۱۳۷۰ در خیابان میرداماد تهران و یدالله در ۱۳۸۲ که مجاز بودند. هاله سحابی فعال جنبش صلح، حقوق زنان، حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و پژوهشگر مطالعات دینی بود که رویکرد غیرخشونت‌آمیز داشت. وی در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ طی تشییع پدرش بر اثر ضرب و شتم مأموران رژیم دچار ایست قلبی شد و درگذشت. او به عنوان زنی صلح‌جو شناخته می‌شد که با لبخند و مهربانی رویکرد غیرخشونت‌آمیز را ترویج می‌کرد. (دویچه‌وله)

میراث سحابی به عنوان بنیان‌گذار انقلاب («پدر انقلاب») در کنار بازرگان و طالقانی یاد می‌شود که پیوند ملی‌گرایی و اسلام را برقرار کرد. نهضت آزادی تحت تأثیر وی، اسلامی-سیاسی را ترویج داد و نسبت به دیگر گروه‌ها طولانی‌تر در قدرت ماند اما به تدریج حذف شد: ابتدا تحمل، سپس ممنوع پس از مخالفت با ولایت فقیه و ادامه جنگ. تعامل اولیه با رژیم تحت خمینی به درگیری تبدیل شد؛ انتصاب به پست‌های کلیدی اما حاشیه‌نشینی به دلیل اختلافات ایدئولوژیک. رژیم مشروعیت آنها را انکار کرد، محدودیت‌ها اعمال نمود و اعضا را ایزوله کرد. منتقدان رژیم مانند هاشمی رفسنجانی، نهضت آزادی را متهم به ارتباط با خارجی‌ها، لیبرالیسم و تضعیف انقلاب با همسویی با گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق کردند. خمینی نهضت آزادی را مضر دانست زیرا به عنوان اسلامی ظاهر می‌شد و جوانان را گمراه می‌کرد، و در ۱۳۶۶ دستور اقدام شدید داد که به دستگیری‌ها و ممنوعیت تجمعات منجر شد. (زیتون)