۱٬۱۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=== پاسخ امام حسین به مردم کوفه === | === پاسخ امام حسین به مردم کوفه === | ||
امام حسین به کوفیان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را بهنمایندگی بهاتفاق «قیسبن مسهر الصیداوی» و «عمارةبن عبدالله سلولی» و «عبدالرحمنبن عبدالله ارحبی» بهسوی کوفه فرستاد. اینان روز ۱۵ماه رمضان سال ۶۰ هجری از مکه خارج شدند و روز پنجم شوال ۶۰ وارد کوفه گردیدند و بهخانه یکی از دوستداران امام حسین وارد شدند. مردم چون شنیدند که نماینده حسینبن علی وارد کوفه شده، دستهدسته بهحضور مسلم آمده و بهنام حسین (ع) وارد شدند و بیعت کردند. چندان که میگویند تعداد ایشان به هجده هزار نفر میرسیده است.<ref name=":7" /> | امام حسین به کوفیان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را بهنمایندگی بهاتفاق «قیسبن مسهر الصیداوی» و «عمارةبن عبدالله سلولی» و «عبدالرحمنبن عبدالله ارحبی» بهسوی کوفه فرستاد. اینان روز ۱۵ماه رمضان سال ۶۰ هجری از مکه خارج شدند و روز پنجم شوال ۶۰ وارد کوفه گردیدند و بهخانه یکی از دوستداران امام حسین وارد شدند. مردم چون شنیدند که نماینده حسینبن علی وارد کوفه شده، دستهدسته بهحضور مسلم آمده و بهنام حسین (ع) وارد شدند و بیعت کردند. چندان که میگویند تعداد ایشان به هجده هزار نفر میرسیده است.<ref name=":7" /> | ||
=== حج ناتمام === | |||
در ۸ ذیحجه امام حسین با خاندان خود و گروهی از مردم، در حالیکه حج ناتمام مانده بود، از مکه خارج شد. این حرکت در حالیکه فقط ۲ روز به طواف کعبه مانده ضربهای بر وجدانهای خفته بود. این پاسخی به ابنعباس که قیامنکردن را توجیه میکرد و عبداللهبن عمر که عبادات فردی را سرلوحه عملش قرار داده و امام حسین را هم به آن فرا میخواند بود.<ref name=":8">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین - قسمت دهم]</ref> | |||
== حرکت به سوی کوفه == | |||
امام حسین با کاروان همراهش مسیر کوفه را پیش گرفت. | |||
=== مصادره کاروان یزید === | |||
در منزل «تنعیم» کاروانی که اشیای نفیسی را از جانب حاکم یمن برای مبارکباد خلافت یزید حمل مینمود، توسط امام حسین متوقف شد. امام حسین شتربانان را مخیر نمود که یا بهجانب عراق بیایند یا کرایههای خود را گرفته برگردند و آنگاه مال را بهنفع مسلمین ضبط کرد. این عمل تهاجمی، بهنشانه اعلام جنگ کامل با حکومت یزید بود.<ref name=":8" /> | |||
=== نامه به کوفه === | |||
در پاسخ به نامه مسلم بن عقیل که از آمادگی مردم کوفه برای قیام صحبت کرده بود و امام حسین هنوز از ماجرای دستگیری و قتل مسلم خبر نداشت نامهای خطاب به مردم کوفه نوشت و به قیس بن مصهر الصیداوی سپرد که به کوفه برساند:<blockquote>من روز سهشنبه هشتم ذیحجه در ”یوم ترویه ”از مکه بیرون آمدم و بهجانب شما رهسپار شدم و هماکنون چون فرستاده من بهنزد شما فرارسد، شتاب کنید و کوشش نمایید در امر خود. من نیز در این ایام بهنزد شما حاضر خواهم شد. والسلام علیکم<ref name=":8" /></blockquote> | |||
=== آغاز تصفیه === | |||
با رسیدن خبر قتل مسلم و هانی و پراکنده شدن نیروهایی که با فراخوان مسلم بن عقیل آماده نبرد در جبهه امام حسین شده بودند تصفیه در صفوف امام حسین آغاز گشت. در منزل «ذیحسم» امام حسین سخنان کوتاهی ایراد نمود و صریحتر از آنچه که تاکنون گفته، انگیزه قیام خود را بیان کرد و آمادگی خود را برای شهادت اعلام داشت: | |||
«اما بعد، انه قد نزل من الامر ماقد ترون و ان الدنیا قد تغیرت و تنکرت و ادبر معروفها و استمرت خداعها فلم یبق منها الا صبابة کصبابة الاناء و خسیس عیش کالمرعی الوبیل، الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاءالله محقاً فانی لااری الموت الاسعاده و لاالحیاة مع الظالمین الا برما»، | |||
«کار ما بدینجا کشیده است که میبینید. چهره دنیا دگرگون شده و بیمهری آغاز کرده و نیکی آن رو بهزوال است و نیرنگهایش امتداد دارد. با شتاب میگذرد و جز اندکی از آن باقی نمانده است؛ مانند تهماندهیی در ظرف خوراک و نوشیدنی. دنیای امروز مانند چرآگاهی است که جز گیاه زیانبخش و بیمار کننده در آن چیزی نمیروید. مگر نمیبینید که بهحق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیگردد (در چنین وضعی) باید که مرد با ایمان حقیقتاً آرزومند مرگ و ملاقات خدا باشد. پس همانا که من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ظالمین را جز خواری و ذلت نمیدانم».<ref name=":9">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین - قسمت یازدهم]</ref> | |||
== کربلا == | |||
پس از حرکت از «بطنعقبه» کاروان امام حسین به منزل «شراف» رسید. در آنجا خیمه برپا داشتند و تا صبح آسودند. بامدادان امام حسین دستور داد تا هر چه ممکن است آب بردارند و سپس مجدداً راه کوفه را در پیش گرفتند. پس از مدتی سایه سیاهی از دور آشکار شد. اینان بر یکهزار تن بالغ میشدند و به فرماندهی «حر بن یزید ریاحی» پیشوای قبیله «بنیتمیم»، مأمور سد کردن راه و دستگیری امام حسین بودند.<ref name=":9" /> | |||
=== باز هم تصفیه === | |||
امام حسین که با محاصره توسط سپاه حر متوقف شده بود سخنانی ایراد کرد. چون سخنان امام حسین بهپایان رسید، عدهیی از همراهان امام، او را ترک کردند. باز هم از عده امام حسین کم شد اما طبق گفته کتاب راه حسین بر اعتبار و حیثیت جنبش، فراوان افزود و دامن آن را از هر ناخالصی و بقایا و آثار جاهلی پاک نمود.<ref name=":9" /> | |||
=== نامه ابن زیاد به امام حسین و پاسخش === | |||
<blockquote>فرستاده زیاد گفت: «یا ابا عبدالله نامه امیر را چه جواب میدهی؟»، امام حسین فرمود: «نامه او در نزد من جوابی ندارد، چه او مستحق عذاب است». چون این خبر به ابنزیاد رسید، از خشم آتش گرفت.<ref name=":10">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین - قسمت دوازدهم]</ref></blockquote> | |||
=== اعزام عمر بن سعد توسط ابن زیاد === | |||
ابنزیاد «عمر بن سعد ابیوقاص»، فرزند فاتح ایران را، که تنها دو روز پیش حکومت «ری» را بهاو داده بود، طلب کرد و گفت: «حسین در کربلا فرود آمده، باید باعجله بهجانب او بشتابی، با او پیکار کرده و دفعش نمایی». سعد بن ابیوقاص در یک دو راهی سخت گرفتار شد و عاقبت تسلیم ابن زیاد شد و ماموریت را پذیرفت.<ref name=":10" /> | |||
=== حر بن یزید ریاحی === | |||
حر که فرمانده لشکری بود که راه را بر امام حسین بست وقتی جدیت ماجرا را دید آشوبی در درونش بپا شد. بهنزد ابنسعد رفت و کوشید تا قضایا را بهمسالمت برگرداند، اما موفق نشد. بهویژه که فرمان عبیداللهبن زیاد بر لزوم درگیری صریح بود. «حر» بهجای خود بازگشت. اندکاندک از اردوی ابنزیاد فاصله گرفت و بهسنگینی هر چه تمامتر جانب حرم امام حسین را پیش گرفت.<ref name=":10" /> | |||
=== زن انقلابی ـ وجود تاریخی جدید === | |||
در رسالت نهضت حسینی بود که زن انقلابی، بهمثابه وجود تاریخی جدید، نقشآفرینی کرد. چون اندکاندک آشکار شد که جنگ ناگزیر است، زینب پریشانحال گفت: «امروز است که بیبرادر شوم، ای جانشین گذشتگان و ای پناه باقیماندگان…». از این مکالمات و آموزشها تا پایان عاشورا، مکرر انجام پذیرفت. سپس زینب امر جنبش را عهدهدار شد و به نیکوترین صورت، رسالت والایی را که پس از امام حسین به او رسیده بود بهپیش برد. به این ترتیب زینب قالب قدیمی وجود زن را که صرفاً در ادامه نسل و خودنمایی هوسانگیز خلاصه میشد، در هم شکست و وجود انقلابی جدیدی را که بهلحاظ کمّی معادل نیمی از آحاد انسانی است، بر تاریخ بیفزود.<ref name=":11">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین- قسمت سیزدهم]</ref> | |||
=== دستگیری و قتل نامهبر امام حسین === | |||
امام حسین نامهای با مضمونی که به حر نوشته بود و در آن به ضرورت قیام در برابر ستمگر اشاره کرده بود را بهوسیله شخصی برای «سلیمان بن صرد» و «مسیب بن نحبه» و «رفاعةبن شدّاد» و «عبداللهبن وال» فرستاد. فرستاده امام حسین در راه بهوسیله «حصینبن تمیم» فرمانده پلیس راه ابن زیاد بود، دستگیر شد و او را بهکوفه بردند و به قتل رساندند.<ref name=":11" /> | |||
=== روحیه یاران امام حسین در شب عاشورا === | |||
<blockquote>«بریر بن خضیر همدانی»، «حبیببن مظاهر» و «زهیربن قین» و عدهیی دیگر از یاران با یکدیگر مزاح میکردند. عبدالرحمن به بریر گفت: «این چهوقت شوخی است؟ این لحظهیی نیست که خود را بهباطل مشغول داریم». بریر گفت: «قبیله من همگان میدانند که من نه در پیری و نه در جوانی باطل را دوست نداشتهام و بهکارهای بیهوده مشغول نبودهام. اینکه تو میبینی شوق بشارتی است که از بازگشت ما بهاو (خدا) بر میخیزد. سوگند بهخدای که ما ساعتی با ایشان پیکار کنیم و آنگاه به ملاقات خدا نائل میشویم». حبیببن مظاهر گفت: «بهخدا قسم که در طول عمر از مزاح کردن رو گردان بودم، ولی اکنون وقت مزاح است. زیرا ساعتی دیگر شاهد پیروزی را در آغوش میگیریم. بدین جهت جای اندوهناک شدن نیست».<ref name=":11" /></blockquote> |
ویرایش