کاربر:Hossein/1403421صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
=== روحیه یاران امام حسین در شب عاشورا ===
=== روحیه یاران امام حسین در شب عاشورا ===
<blockquote>«بریر بن خضیر همدانی»، «حبیب‌بن مظاهر» و «زهیربن قین» و عده‌یی دیگر از یاران با یکدیگر مزاح می‌کردند. عبدالرحمن به‌ بریر گفت: «این چه‌وقت شوخی است؟ این لحظه‌یی نیست که خود را به‌باطل مشغول داریم». بریر گفت: «قبیله من همگان می‌دانند که من نه در پیری و نه در جوانی باطل را دوست نداشته‌ام و به‌کارهای بیهوده مشغول نبوده‌ام. این‌که تو می‌بینی شوق بشارتی است که از بازگشت ما به‌او (خدا) بر می‌خیزد. سوگند به‌خدای که ما ساعتی با ایشان پیکار کنیم و آنگاه به ملاقات خدا نائل می‌شویم». حبیب‌بن مظاهر گفت: «به‌خدا قسم که در طول عمر از مزاح کردن رو گردان بودم، ولی اکنون وقت مزاح است. زیرا ساعتی دیگر شاهد پیروزی را در آغوش می‌گیریم. بدین جهت جای اندوهناک شدن نیست».<ref name=":11" /></blockquote>
<blockquote>«بریر بن خضیر همدانی»، «حبیب‌بن مظاهر» و «زهیربن قین» و عده‌یی دیگر از یاران با یکدیگر مزاح می‌کردند. عبدالرحمن به‌ بریر گفت: «این چه‌وقت شوخی است؟ این لحظه‌یی نیست که خود را به‌باطل مشغول داریم». بریر گفت: «قبیله من همگان می‌دانند که من نه در پیری و نه در جوانی باطل را دوست نداشته‌ام و به‌کارهای بیهوده مشغول نبوده‌ام. این‌که تو می‌بینی شوق بشارتی است که از بازگشت ما به‌او (خدا) بر می‌خیزد. سوگند به‌خدای که ما ساعتی با ایشان پیکار کنیم و آنگاه به ملاقات خدا نائل می‌شویم». حبیب‌بن مظاهر گفت: «به‌خدا قسم که در طول عمر از مزاح کردن رو گردان بودم، ولی اکنون وقت مزاح است. زیرا ساعتی دیگر شاهد پیروزی را در آغوش می‌گیریم. بدین جهت جای اندوهناک شدن نیست».<ref name=":11" /></blockquote>
== عاشورا- روز بزرگ ==
امام حسین برای فرود آوردن کاری‌ترین ضربه، همه‌چیز را مهیا می‌دید و بر همین اساس بود که در مقابل دشمن به‌قوت تمام آگهی می‌داد.<ref name=":12">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین- قسمت چهاردهم]</ref>
=== سپاه امام حسین ===
روز ۱۰ محرم ۶۱ هجری است. بامداد امام حسین یاران خود را که 32تن سوار و 40تن پیاده بودند سازمان داد. «زهیربن قین» را بر جناح راست و «حبیب‌بن مظاهر» را بر جناح چپ فرماندهی داد و پرچم را به‌دست عباس سپرد و خود در قلب این آرایش جای گرفت.<ref name=":12" />
=== سپاه یزید ===
ابن‌سعد نیز صفوف خود را مرتب نمود. «عمرو بن حجاج» را بر جناح راست و «شمربن‌ذی‌الجوشن» را بر جانب چپ گماشت و آنگاه «عروه‌ بن قیس» را بر سواران و «شبث بن ربعی» را هم بر پیادگان سرکرده کرد و پرچم را به‌ غلام خود سپرد.
شگفتا که «ابن حجاج» و «عروه» و «شبث» همانها بودند که با «حجار بن الحر» و «یزید بن حارث» و «محمدبن عمر»، امام را به‌رسیدن میوه‌های کوفه آگهی داده و عاجلاً حضور او را طلبیده بودند و اکنون به نامردی و جنایت‌پیشگی وقیحانه‌یی، چنین مقاماتی را احراز نموده‌اند.<ref name=":12" />
=== اسطوره‌های صحنه نبرد ===
در این روز یکی یکی افراد نقش‌آفرینی‌های ویژه‌ای داشته‌اند که در تاریخ به ثبت رسیده است.
==== وهب ====
هنوز بیش‌از 17روز از ازدواج وهب و همسرش نمی‌گذشت. وهب چنان حمله آورد که سپاه یزید مجبور شد دسته‌جمعی به او حمله کنند. همسرش نیز دست به حمله زد. وهب، در حالی که کوشش می‌کرد با وجود زخم‌هایی که برداشته بود، سرپا بایستد، از همسرش می‌خواست که به‌میان حرم بازگردد اما او جواب داد بخدا نمی‌گذارم تنهایی به بهشت بروی. تا اینکه امام حسین از او خواست به خیمه باز گردد. وهب نیمه‌جان را به‌نزد ابن‌سعد بردند.<ref name=":12" />
==== جون غلام سیاه‌پوست اباذر ====
<blockquote>«جون» چون اجازه خواست که به‌میدان برود، حضرت گفت: «جون، تو برای عافیت و سلامت به‌دنبال ما آمده‌ای، اگر خواسته باشی به‌راه سلامت بروی از نظر من مجاز هستی».«جون» در حالی‌که می‌گریست گفت:«ای حسین، آیا چون چهره من سیاه است و غلام بوده‌ام شایستگی پیکار در راه خدا را ندارم؟ آیا چون نسب من شریف نیست و از بزرگزادگان نیستم، لیاقت نبرد در راه تو را ندارم؟ و شایسته نمی‌بینی که خون من به‌خون شما در هم‌آمی‌زد؟». سپس به‌اصرار از حضرت اجازه جهاد خواست. حضرت اجازه داد و «جون» بعد از رشادت بسیار، به خاک افتاد. حضرت در آخرین لحظات بالای سر او آمد و برایش دعا کرد و گفت:13«خداوندا دل او را روشن گردان».«جون» در حالی‌که چشمانش از شدت شوق می‌درخشید، جام شهادت نوشید و به‌سوی مرتبه‌یی که در طلبش بود، شتافت.<ref name=":13">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85 راه حسین- قسمت پانزدهم]</ref></blockquote>
=== امام حسین در نبرد عاشورا ===
چهره امام حسین در هاله‌یی از افروختگی شوق‌آمیز فرو رفته بود که گویی هیچ اندوهی او را نرسیده و بل پرشور و هیجان‌زده است. پیشوایی به‌غایت منزه و مصیبتها دیده، که شورمندانه، شهیدانش را به‌پروردگارش هدیه می‌کند و خود نیز در آستانه فداشدن در راه اوست. چنین است که فرزند انسان، مسافر راه پر عظمت و نامتناهی (الی ربّک منتهاها) می‌گردد که از خدا آغاز شده و بدو نیز خواهد پیوست. (انا لله و انا الیه راجعون)<ref name=":13" />
۱٬۱۶۰

ویرایش

منوی ناوبری