ایران گیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|نتیجه=بینتیجه ماندن مذاکرات آمریکا با ایران و رسوایی در ایران و آمریکا | |نتیجه=بینتیجه ماندن مذاکرات آمریکا با ایران و رسوایی در ایران و آمریکا | ||
}} | }} | ||
'''ایران گیت''' که به '''ماجرای ایران کنترا''' و '''ماجرای مک فارلین''' نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که در پی سفر یک هیأت آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به ایران در ۴ خرداد ۱۳۶۵ رخ داد. | '''ایران گیت''' که به '''ماجرای ایران کنترا''' و '''ماجرای مک فارلین''' نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که در پی سفر یک هیأت آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به ایران در ۴ خرداد ۱۳۶۵ رخ داد. | ||
جمهوری اسلامی برای تامین نیازهای تسلیحاتی خود از مدتی قبل مذاکره با آمریکائیها را به واسطهگری یک دلال اسلحه و از وابستگان سابق ساواک به نام منوچهر قربانی فر آغاز کرده بود. طرف ایرانی این مذاکرات که در فرانکفورت آلمان برگزار شد محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی بود. این مذاکرات تماما با اطلاع سران جمهوری اسلامی از جمله [[روحالله خمینی|خمینی]] ولی فقیه و سران سه قوه انجام میشد. در این ماجرا اسرائیل نقش واسطه را داشت زیرا آمریکا به دلیل قانون تحریم تسلیحاتی ایران مجاز نبود که مستقیما به ایران سلاح بفروشد. سلاحهای آمریکایی از انبارهای ارتش اسرائیل به ایران ارسال میشد و ایران نیز پول را به شورشیان کنترا میپرداخت که با دولت چپگرای منتخب مردم در نیکاراگوئه می جنگیدند. | جمهوری اسلامی برای تامین نیازهای تسلیحاتی خود از مدتی قبل مذاکره با آمریکائیها را به واسطهگری یک دلال اسلحه و از وابستگان سابق ساواک به نام منوچهر قربانی فر آغاز کرده بود. طرف ایرانی این مذاکرات که در فرانکفورت آلمان برگزار شد محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی بود. این مذاکرات تماما با اطلاع سران جمهوری اسلامی از جمله [[روحالله خمینی|خمینی]] ولی فقیه و سران سه قوه انجام میشد. در این ماجرا اسرائیل نقش واسطه را داشت زیرا آمریکا به دلیل قانون تحریم تسلیحاتی ایران مجاز نبود که مستقیما به ایران سلاح بفروشد. سلاحهای آمریکایی از انبارهای ارتش اسرائیل به ایران ارسال میشد و ایران نیز پول را به شورشیان کنترا میپرداخت که با دولت چپگرای منتخب مردم در نیکاراگوئه می جنگیدند. |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۱
ایران گیت | |
---|---|
جلد دو شماره از مجله تایم با موضوع رسوایی ایران گیت | |
ایران-کنترا، ماجرای مک فارلین | |
عاملان | رونالد ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا، رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، سرهنگ اولیور نورث، روح الله خمینی، علیاکبر هاشمی رفسنجانی،محسن کنگرلو، منوچهر قربانیفر، |
مکان | ایران و نیکاراگوئه |
زمان | ۴ خرداد ۱۳۶۵ |
نتیجه | بینتیجه ماندن مذاکرات آمریکا با ایران و رسوایی در ایران و آمریکا |
ایران گیت که به ماجرای ایران کنترا و ماجرای مک فارلین نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که در پی سفر یک هیأت آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به ایران در ۴ خرداد ۱۳۶۵ رخ داد.
جمهوری اسلامی برای تامین نیازهای تسلیحاتی خود از مدتی قبل مذاکره با آمریکائیها را به واسطهگری یک دلال اسلحه و از وابستگان سابق ساواک به نام منوچهر قربانی فر آغاز کرده بود. طرف ایرانی این مذاکرات که در فرانکفورت آلمان برگزار شد محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی بود. این مذاکرات تماما با اطلاع سران جمهوری اسلامی از جمله خمینی ولی فقیه و سران سه قوه انجام میشد. در این ماجرا اسرائیل نقش واسطه را داشت زیرا آمریکا به دلیل قانون تحریم تسلیحاتی ایران مجاز نبود که مستقیما به ایران سلاح بفروشد. سلاحهای آمریکایی از انبارهای ارتش اسرائیل به ایران ارسال میشد و ایران نیز پول را به شورشیان کنترا میپرداخت که با دولت چپگرای منتخب مردم در نیکاراگوئه می جنگیدند.
برپایهی بسیاری از گزارشها و تحلیلها هدف اصلی ریگان از این معامله برقراری رابطه با عناصری در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی بود که به زعم او میانه رو بودند تا بتواند روی آنها سرمایهگذاری کرده و روابط ایران و آمریکا را عادی کند و از سر بگیرد.
قبل از سفر مک فارلین به ایران چند نوبت محمولههای سلاح به جمهوری اسلامی تحویل داده شد. سرهنگ اولیور نوزث عضو شورای امنیت ملی آمریکا به همکاری سیا به طور مخفیانه قسمتی از سود حاصل از این معامله را به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه اختصاص دادند که کنگره آمریکا طبق قانونی کمک به آنها را ممنوع کرده بود.
مک فارلین به همراه سرهنگ اولیور نوزث و ۳ نفر دیگر که یکی از آنها امیرام نیر، از مقامات سازمان امنیت اسرائیل بود با محموله سلاح در ۴ خرداد ۶۵ به تهران پرواز کردند. نیروهای سپاه آنها را به هتل استقلال تهران بردند. هیچ یک از سران جمهوری اسلامی بنا به دستور خمینی با هیأت آمریکایی ملاقات نکرد. طرف اصلی این معامله و مذاکرات در هرم قدرت جمهوری اسلامی اکبر هاشمی رفسنجانی بود که در آن زمان رئیس مجلس بود. بعدها گزارشاتی فاش شد که حسن روحانی به نمایندگی از طرف هاشمی رفسنجانی با مک فارلین دیدار کرده است. هیأت آمریکایی پس از چند روز بدون اینکه ننیجه مطلوب خود را بگیرد، ایران را ترک کرد و محموله سلاح و تجهیزات را به ایران تحویل داد.
ماجرای کمک آمریکا به شورشیان کنترا در مهر ۱۳۶۵پس از سقوط یک هواپیمای سلاح در نیکاراگوئه و اعتراف یکی از سرنشینان آن به نقش سیا در ارسال سلاح به کنتراها فاش شد. یک ماه بعد در ۱۱ آبان ۱۳۶۵ ماجرای سفر مک فارلین به ایران در مجله الشراع لبنان فاش شد. اطلاعات آن را سید مهدی هاشمی از نزدیکان منتظری و مسئول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران به روزنامه الشراع داده بود. خمینی برای اینکه این ماجرا در ایران به رسوایی نینجامد و بتواند آنرا کنترل کند، به رفسنجانی دستور داد که روایت جمهوری اسلامی را از این ماجرا در راهپیمایی سالگرد ۱۳ آبان و گروگانگیری سفارت آمریکا ارائه بدهد. رفسنجانی در این راهپیمایی سخنرانی کرد و ماجرا را فاش کرد. در ایران ماجرا با همان روایتی که حکومت از ماجرا داشت مختومه شد.
در آمریکا در ۲۵ نوامبر ۱۹۸۶ ریگان طی یک کنفرانس مطبوعاتی ماجرا را شرح داد و مسئولیت آنرا به عهده گرفت. کمیسیون تاور به دستور ریگان برای تحقیق در این ماجرا تشکیل شد. در تحقیقات کمیسیون تاور مشخص شد که ماجرای فروش سلاح به ایران و کمک به کنتراها به هم ارتباط داشتند و سود حاصل از معامله سلاح با ایران برای کمک به کنتراها اختصاص یافته است. ریگان، آدمیرال پویند کستر مشاور امینت ملی و اولیور نورث را برکنار کرد. کمیسیون تاور در پایان تحقیقات ضمن انتقاد از رونالد ریگان او را تبرعه کرد و اعلام کرد که او از عملکرد زیر دستانش اطلاع نداشته است. رابرت مک فارلین در مارس ۱۹۸۷ با خوردن قرص والیوم خودکشی کرد ولی جان سالم بهدر برد.
پیشینه ایران گیت
با حمله عراق به ایران، جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۹ وارد جنگ با عراق شد. از همان سالهای اولیهی جنگ، صلح در دسترس بود و به ویژه پس از بازپس گیری خرمشهر از عراق ادامه جنگ نامشروع مینمود. بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای عربی میانجیگری کردند تا جنگ پایان یابد. اما خمینی به آتش بس و صلح تن نداد و جنگ را به مدت ۸ سال ادامه داد. در نیمهی دهه ۶۰ خورشیدی، ایران از نظر تجهیزات و سلاح و مهمات در تنگتا قرار گرفت زیرا تجهیزات و سلاحهای ارتش ایران تماما آمریکایی بودند که از زمان شاه باقی مانده بود. در جریان گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران دولت آمریکا ایران را تحریم تسلیحاتی کرده بود و کشورهای متحد خود را نیز تشویق میکرد که به ایران سلاح نفروشند. مسئولان عالی رتبهی جمهوری اسلامی در تلاش بودند که به هر نحوی سلاحهای مورد نیاز خود را تهیه کنند. در سال ۱۳۶۵ مصادف با ۱۹۸۶ میلادی و قبل از آن، مذاکرت محرمانهای از طرف دولت جمهوری اسلامی با مقامات و واسطههای آمریکایی انجام شد. دولت ریگان که در دومین دورهی ریاست جمهوری خود بود؛ با مسئله گروگانگیری دیپلماتهای خود در لبنان از طرف گروه عماد مغنیه روبرو بود. در ملاقات بین طرفهای ایرانی و آمریکایی، دولت آمریکا برای نشان دادن حسن نیت در جندین نوبت سلاحهای مورد نیاز جمهوری اسلامی را تامین کرد. به .یژه محمولههایی حاوی موشکهای ضد تانک تاو و ضد هوایی هاوک به ایران ارسال شد. در مقابل دولت آمریکا درخواست کرد که ایران در ماجرای گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در لبنان میانجیگری کند و گروگانها آزاد شوند.
به علت تحریم تسلیحاتی ایران، دولت آمریکا از اسرائیل درخواست کرد که در این معاملات نقش واسطه را بازی کند. در واقع سلاحهای آمریکایی از انبارهای ارتش اسرائیل برای جمهوری اسلامی ارسال میشد. پس از افشای ماجرای ایران گیت اسحاق شامیر نخست وزیر اسرائیل در بیانیهای اعلام کرد که دولت اسرائیل تایید میکند که به درخواست آمریکا در انتقال تسلیحات به تهران همکاری کرده است و وجه این تجهیزات توسط یک نماینده ایرانی به بانکی در سوئیس واریز شده است.[۱]
طرف ایرانی ملاقات کننده محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی نخست وزیر وقت ایران بود که به واسطهگی منوچهر قربانی فر یک دلال اسلحه با آمریکاییها ارتباط برقرار کرد. در طرف آمریکا نیز مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی رونالد ریگان و سرهنگ اولیور نورث از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا به عنوان نفرات اصلی حضور داشتند.
شرح ماجرای ایران گیت
آغاز ماجرا به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی با تماس منوچهر قربانی فر[۲] یک عضو سابق ساواک[۳] با محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی نخست وزیر وقت بود. قربانی فر در نامهی خود متذکر شده بود که آمریکاییهای تمایل دارند که از نظر تسلیحاتی ایران را تامین کنند و اینکه به جای تهیه تسلیحات از بازار آزاد بهتر است سلاح را از سرچشمه یعنی آمریکا تهیه کنید. محسن کنگرلو مقامات ایران از جمله خمینی ولی فقیه جمهوری اسلامی و سران سه قوه و میرحسین موسوی را در جریان این نامهنگاری قرار میدهد و آنها نیز موافقت خود را اعلام میکنند. در مقابل آمریکا از جمهوری اسلامی میخواهد که در قضییه آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند.[۲]
در پی ادامه تماس بین مقامات ایرانی و آمریکایی محسن کنگرلو ملاقاتهای محرمانهای را در فرانکفورت آلمان با مقامات آمریکایی از جمله رابرت مک فارلین و الیور نورث آعاز کرد. محور اصلی این ملاقاتها مبادله موشکهای ضد تانک تاو برای مقابله با تانکهای تی ۷۲ عراق و قطعات یدکی موشکهای ضد هوایی هاوک و همچنین لامپهای دستگاههای رادار درازای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان بود. [۴][۵]
کنگرلو بر این که مقامات بلند پایهی جمهوری اسلامی در جریان تمام ماجرا بودهاند تاکید میکند، خمینی، سپاه پاسداران و سران سه قوه از معامله محرمانه با آمریکائیها اطلاع داشتند. او سپاه را طرف اصلی این معامله دانسته است.[۵]
هاشمی رفسنجانی نیز در کتاب خاطرات خود مطلع بودن مقامات جمهوری اسلامی از مذاکرات را تایید کرده و در خاطرات سال ۱۳۶۴ خود دربارهی مذاکرات پنهانی با آمریکاییها نوشته:
« عصر آقای کنگرلو، مشاور نخست وزیر، آمد و راجع به آوردن موشک تاو توسط قربانیفر و آوردن پیام از بوش معاون رئیس جمهور آمریکا گزارش داد». [۴]
محسن کنگرلو در مورد آغاز مذاکرات در فرانکفورت میگوید:
«آنجا من به اولیور نورث گفتم من موقعی سر میز مینشینم که شما ۵۰۰ موشک (تاو) به ما بدهید... ساعت ۵ بعد از ظهر بود ۵۰۰ تا آمد تهران، توی فرودگاه مهرآباد تحویل دادند. پولش را هم دادیم»[۵]
کنگرلو همچنین گفت، در جریان مذاکره، ارتباط تلفنی میان رئیس جمهور وقت آمریکا و هتل محل مذاکره برقرار شده و پیامی از طرف رونالد ریگان را برای او نقل میکنند که در آن گفته است ما هیچ مشکلی با خمینی نداریم. با خمینی ما راحت میتوانیم کار کنیم.[۵]
خامنهای رئیس جمهور وقت، بعدها و پس از لو رفتن ماجرا، ملاقات مقامان ایرانی و آمریکایی از مدتها قبل را تکذیب کرد و مدعی شد که این مذاکرات نه بین مقامات دو کشور بلکه بین دلالان اسلحه و واسطهها بوده است.[۲]
ملاقات مقامات ایرانی از جمله حسن روحانی و منوچهر قربانیفر (دلال اسلحه) و اسرائیلی که منجر به میانجیگری اسرائیلیها بین ایران و آمریکا شده و بدین ترتیب ایران توانست از آمریکاییها، موشک ضدتانک تاو خریداری کند.
بهگفته سفیر آمریکا در تلآویو در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا، در مدت جنگ ایران و عراق، اسرائیل بارها از ایران درخواستهایی برای خرید اسلحه دریافت کرد. اسرائیل بسیاری از این درخواستها را پاسخ گفت و به ایران تسلیحات فروخت. یکی از مدارکی که این موضوع را تأیید میکند، ادعای یک اسرائیلی به نام «ناهوم مانبار» است که گفته در طول جنگ ایران و عراق، اسلحههایی را از طریق شرکتهایی لهستانی، به کشور ایران فروختهاست. او بعدها به جرم فروش این تجهیزات به ایران توسط دولت اسرائیل در دادگاه مجرم و محکوم شناخته شد.
یعقوب نیمرودی دلال اسلحه اسرائیلی قراردادی با وزارت دفاع ایران امضاء کرد که در آن ۱۳۵ میلیون دلار موشک از جمله موشک لانس و موشک هاوک به ایران فروخت.
در ماه مارس سال ۱۹۸۲ نیویورکتایمز در مقالهای عنوان کرد که اسرائیل در ۱۸ ماه پیش از آن مبلغی بیش از ۱۰۰ میلیون دلار سلاح به ایران فروختهاست.
روزنامه پانوراما چاپ میلان اسنادی منتشر کرد که در آن اسرائیل به دولت ایران ۴۵۰۰۰ مسلسل یوزی، موشکهای ضد تانک، هویتزر و قطعات هواپیما فروختهاست. بر اساس نوشته این روزنامه بیشتر اسلحههای ضبط شده توسط اسرائیل از سازمان آزادیبخش فلسطین در جنگ لبنان سال ۱۹۸۲ در تهران سردرآورده است.
بر اساس نوشته جان بلوچ در سال ۱۹۸۳ اسرائیل بیش از ۱۰۰ میلیون دلار اسلحه به ایران فروخته است. حجم ارسال اسلحه توسط اسرائیل به ایران آنقدر زیاد بود که دفتری ویژه در قبرس برای اینکار تأسیس شد.
یکی از مهمترین دلالان این تجارت تاجر سعودی عدنان خاشقجی بود. واسطه ایران در این تجارت منوچهر قربانیفر بود.
در مجله هفتهنامه قبرس در سال ۱۹۸۱ مقالهای چاپ شد که نشان میداد فرودگاه لارناکا برای ارسال اسلحه به ایران استفاده شدهاست. در ۱۸ مارس ۱۹۸۲ در نیویورک تایمز مقاله دیگری چاپ شد که در آن مقامهای اسرائیلی تأیید کردند که به ایران اسلحه میفروشند.
آریل شارون نخستوزیر اسرائیل در سفرش به ایالات متحده در سال ۱۹۸۲ فروش اسلحه به ایران را تأیید کرد. در یک کنفرانس خبری در پاریس در سال ۱۹۸۳ شارون گفت که اسرائیل با تأیید ایالات متحده به ایران اسلحه میفروشد.
سفیر اسرائیل در آمریکا، موشه آرنز در سال ۱۹۸۲ گفت که فروش اسلحه توسط اسرائیل به جمهوری اسلامی با تأیید بالاترین مقامهای دولت آمریکا صورت میگیرد.
دولت رونالد ریگان اهداف دیگری را نیز از این ملاقاتها و باز شدن باب مذاکره با جمهوری اسلامی دنبال میکرد. یکی از اهداف معامله تسلیحاتی با ایران، اختصاص پول حاصل از این معامله برای کمک به شورشیان کنترا بود که مخالف دولت ساندنیستها در نیکاراگوئه بودند. کنگره آمریکا کمک به کنتراها را ممنوع کرده بود، از این جهت دولت آمریکا که حامی کنتراها بود میخواست که این ممنوعیت را دور بزند و به همین خاطر اسرائیل را به عنوان واسطه وارد این معامله کرد که این تسلیحات از انبارهای سلاح اسرائیل به ایران منتقل شده و سپس قسمتی از پول حاصل از آن به دست شورشیان کنترا برسد. از طرف دیگر آمریکا بر روی اصلاحات در حکومت ولایت فقیه و روی کار آمدن به اصطلاح میانهروها در ایران به خصوص پس از مرگ خمینی سرمایه گذاری کرده بود. آمریکا در پی ایجاد پل ارتباطی با جریان به اصطلاح میانهرو در ایران که اکبر هاشمی رفسنجانی را شاخص آن میدانست برآمد.
کمتر از یک سال از آغاز معاملات پنهانی بین آمریکا و جمهوی اسلامی، در ۴خرداد ۱۳۶۵ رابرت مک فارلین به همراه سرهنگ اولیور نورث، جرج کیو از شورای امنیت ملی آمریکا، هوارد تیچر مسئول تحویل پول به کنتراها و امیرام نیز از مقامات سرویس امنیتی اسرائیل با پاسپورت ایرلندی با یک هواپیما حاوی تسلیحات و قطعات مورد نیاز ایران که قبلا بر سر آن توافق شده بود، به سوی تهران پرواز کردند.[۲] به رغم ادعای مقامات جمهوری اسلامی که گفتند از سفر هیأت آمریکایی اطلاع نداشتند، آمریکائیها سفر هیأت خود را به اطلاع مقامات ایرانی رسانده بودند و سران جمهوری اسلامی از این سفر اطلاع داشتند.[۶] هاشمی رفسنجانی درمصاحبه با روزنامه کیهان در ۱۳۸۲، که بعدها در کتاب «بیپرده با هاشمی رفسنجانی» چاپ شد بر اطلاع خمینی و سران سه قوه از قرار سفر یک هیأت آمریکایی به ایران تاکید کرده است.[۴]
هیأت آمریکایی به عنوان نشانهی حسن نیت یک کیک به شکل کلید و یک قبضه کلت و یک جلد انجیل که رونالد ریگان آن را به عنوان یادگاری برای خمینی امضا کرده بود همراه آورده بودند.[۲] پس از فرود آمدن هواپیمای آمریکایی در فرودگاه اعضای هیأت آمریکایی به هتل استقلال تهران (هیلتون سابق) منتقل شدند. هیچ یک از سران جمهوری اسلامی بر خلاف توافقات قبلی حاضر به ملاقات با هیأت آمریکایی نشد. در واقع خمینی که با شعار ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی روی کار آمده بود از ترس از دست دادن وجهه خود و بر ملا شدن معامله با آمریکا که آنرا شیطان بزرگ مینامید مقامات رده بالای نظام را از دیدار با نمایندگان هیأت آمریکایی منع کرد.
بنا به روایت رسانهها و منابع حکومتی جمهوی اسلامی فریدون وردی نژاد مسئول وقت اطلاعات سپاه و محمد علی هادی به نمایندگی از مجلس با هیأت آمریکایی دیدار کردند.[۲] روایتهای دیگری نیز از این واقعه وجود دارد. از جمله سید محمد خامنهای گفته است رفسنجانی در جلسه غیر علنی مجلس نگفته که یا هیأت آمریکایی دیدار نکردند، بلکه گفته است ، حیف که نگذاشتند کار به آخر برسد.[۶] در مستندی که گروههای موسوم به اصولگرا با عنوان «من روحانی هستم» در دی ماه ۱۳۹۲ منتشر کردند، به نقل از خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده است که حسن روحانی از طرف هاشمی طرف مذاکره با آمریکائیها بوده است.[۷]
هیأت آمریکایی پس از چند روز معطلی در تهران بدون نتیجه به آمریکا بازگشت. البته محمولهی سلاح تحویل ایران گردید. چند ماه پس از ماجرای سفر مک فارلین به ایران مذاکرات با آمریکا برای خرید تسلیحات از کانال دیگری از سر گرفته شد.[۴]
افشای ایران گیت در ایران
در ماجرای مک فارلین و معامله سلاح با ایران توافق شده بود که قیمت تسلیحات تحویل داده شده به ایران که ۲۱ میلیون دلار بود پس از چند روز به آمریکائیها پرداخت شود. حسن روحانی که آن زمان جانشین هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ بود و مسئولیت تایید پرداختهای خرید تسلیحات را به عهده داشت پول یک محموله از سلاحها را به منوچهر قربانی فر پرداخت نکرد. مبلغی که به آمریکائیها داده شد ۱۴ میلیون دلار بود. استدلال روحانی این بود که آمریکائیها سلاحها را گران حساب کردهاند. منوچهر قربانی فر نامههایی را در اینباره به محسن کنگرلو فرستاد و از این موضوع شکایت کرد اما نتیجهای نگرفت.[۴] قربانی فر کپی نامههای خود به کنگرلو را از طریق فتحالله امید نجف آبادی برای آیتالله منتظری ارسال کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت. تا قبل از آن ماجرای سفر مک فارلین به ایران مخفی مانده بود.[۸] سید مهدی هاشمی مسئول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه که برادرش داماد منتظری بود ماجرا را به سرتیپ ایاد محمود کاردار سفارت سوریه در تهران خبر میدهد و او نیز از طریق عناصر وابسته به خود که در سوریه و لبنان مستقر بودند، ماجرا را به حسن صبرا سردبیر روزنامه الشراع لبنان که با او آشنایی داشت اطلاع میدهد. روزنامهی الشراع شرح ماجرای سفر مک فارلین و معامله سلاح را در روز ۱۱ آبان ۱۳۶۵ شمسی منتشر کرد. سید مهدی هاشمی در زمان افشای ماجرای مک فارلین در روزنامهی الشراع به جرم خیانت در زندان بود و پس از مدتی اعدام شد.[۹] پس از بر ملا شدن سفر مک فارلین، خمینی به هاشمی رفسنجانی ماموریت میدهد که قبل از لو رفتن ابعاد ماجرا و برای جلوگیری از رسوایی، در راهپیمایی ۱۳ آبان که به مناسبت سالروز گروگانگیری در سفارت آمریکا انجام میشود روایت جمهوری اسلامی را از ماجرای مک فارلین ارائه دهد. هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود در روز ۱۳ آبان ۶۵ در شرح ماجرا گفت که مقامات ایران از سفر هیات آمریکایی اطلاع نداشتند و غافلگیر شدند. هاشمی در سخنان خود مقامات آمریکایی را تقبیح کرد.[۲]
در پی این ماجرا ۸ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی نامهای چند سئوال درمورد ماجرای مک فارلین از علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه مطرح کردند. خمینی در یک سخنرانی با واکنش تندی به ظرح سئوال نمایندگان، آنان را پوچ و بیمقدار خواند و این اقدام آنانرا تفرقه افکنی، تایید آمریکا، تندتر از اسرائیل، خلاف اسلام و خلاف دیانت توصیف کرد و در آخر هم گفت به دلیل مصادف شدن با عید میلاد پیامبر و هفته وحدت نمیخواهد آن طور که لازم است با این گروه برخورد کند و از شکستن دل آنها صرف نظر کرده است. خمینی با این سخنرانی راه هرگونه تحقیق و سئوال در خصوص ماجرا را بست و آن را ممنوع کرد.[۱۰]
رسوایی در آمریکا
قبل از ایران در آمریکا این ماجرا فاش شد. ماجرا از این قرار بود که روز ۵ اکتبر۱۹۸۶(۱۲ مهر ۱۳۶۵) یک هواپیمای باری که برای شورشیان راستگرای کنترا (مخالفان دولت ساندنیستها در نیکاراگوئه) سلاح حمل میکرد، توسط ساندنیستها سقوط کرد. تنها بازماندهی این سانحه به نام یوجین هسنفیوز قبل از اینکه توسط سیا آزاد شده و بازگردانده شود، در مصاحبهای تلویزیونی عملیات مخفی سیا و کاخ سفید برای کمک به کنتراها را که توسط کنگره آمریکا ممنوع شده بود فاش کرد.[۱۱]
در زمان افشای این خبر چندین ماه از سفر ناکام مک فارلین و الیور نورث به تهران میگذشت. آنان بار دیگر مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی را در اروپا از سر گرفته بودند. پس از اطلاع از این ماجرا هر دو آنها، مذاکرات با ایرانیها را ناتمام گذاشته و به واشنگتن بازگشتند. یک ماه بعد که خبر سفر هیات آمریکایی به ایران در روزنامه الشراع منتشر شد رسوایی بزرگی را در آمریکا به بار آورد. در۲۵ نوامبر۱۹۸۶ (۴ آذز۱۳۶۵) رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا و اد میس دادستان کل رسما ماجرای ایران کنترا را فاش کردند. ریگان به ارسال سلاح به ایران اعتراف کرد و از برکناری دریاسالار جان پویند کستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و دستیارش سرهنگ الیور نورث خبر داد. اد میس نیز دربارهی دو عملیات مخفی فروش سلاح به ایران و ارسال سود آن برای کنتراها بیشتر توضیح داد. در این ماجرا فاش شد که اولیور نورث با همکاری سیا ترتیبی داده که سود حاصل از معامله سلاح با ایران به شورشیان کنترا اختصاص داده شود. این رسوایی در آمریکا به ایران گیت یا ایران - کنترا معروف شد.[۱۱]
با بالا گرفتن رسوایی، رونالد ریگان کمیسیونی به ریاست سناتور سابق جان تاور را مأمور رسیدگی به این ماجرا کرد. این کمیسیون به کمیسیون تاور مشهور شد. کاخ سفید پروژهای را برای لاپوشانی این افتضاح سیاسی آغاز کرد و بسیاری از مدارک مربوط به این رسوایی نابود شد. پروژهی کاخ سفید در جهت محافظت از رونالد ریگان بود. کمیسیون تاور در پایان تحقیقات خود اعلام کرد که ریگان از اقدامات زیر دستانش در شورای امنیت ملی در ماجرای ایران - کنترا بی خبر بوده است. این در حالی است که گزارشهای متعدد دیگری حاکی از این است که نه تنها از ماجرای ارسال سلاج به ایران بلکه از ارسال سود حاصل از آن به کنتراها و ارتباط این دو موضوع به هم نیز اطلاع داشته است.[۱۱] رابرت مک فارلین در ۲۲ مارس ۱۹۸۷با خوردن تعداد زیادی قرص والیوم دست به خود کشی زد اما نجات یافت.[۱۲]
منابع
- ↑ مکفارلین و ماجرای «كيك و كلت» - شریف نیوز
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ مروری بر ماجرای مکفارلین و رابطهای که برقرار نشد- پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ یادنامه رفسنجانی! - سایت مجاهدین خلق ایران
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ روایتی از ماجرای مک فارلین که محسن کنگرلو خواست بعد از مرگش منتشر شود- بیبیسی فارسی
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ خشت خام، مصاحبه حسین دهباشی با محسن کنگرلو - یوتیوب
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ «میتوانستیم مسئله جنگ را حل کنیم» مصاحبه روزنامه شرق با محسن کنگرلو - ۱۳ دی ۹۳ ص ۷
- ↑ مستند من روحانی هستم - یوتیوب
- ↑ کتاب خاطرات منتظری
- ↑ مصاحبه بی بی سی با حسن صبرا - یوتیوب
- ↑ پاسخ امام خمینی به ادعای سیدمحمد خامنه ای علیه هاشمی رفسنجانی - سایت جماران
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ فرصت سوخته ایران کنترا - سایت ناریخ ایرانی
- ↑ بازیگران ماجرای "ایرانگیت " چه کسانی بودند؟ - گذرستان