کاربر:Abbas/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسین‌علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد. بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین می‌کرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آن‌را نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان سیدعلی خامنه‌ای و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریک‌بین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسین‌علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد. بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین می‌کرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آن‌را نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان سیدعلی خامنه‌ای و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریک‌بین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.


==== شروع اختلاف با روح‌الله خمینی ====
==== شروع اختلاف با [[روح‌الله خمینی]] ====
درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بی‌واسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و سید احمد خمینی که بی‌واسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیری‌های مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.<ref name=":1">کتاب قبل عام و بازشناسی الیگارشی قدرت - احسان امین‌الرعایا</ref> بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر‌ آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه می‌شد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانه‌ای دستگیر شدند.<ref name=":0" />
درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بی‌واسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و سید احمد خمینی که بی‌واسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیری‌های مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.<ref name=":1">کتاب قبل عام و بازشناسی الیگارشی قدرت - احسان امین‌الرعایا</ref> بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر‌ آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه می‌شد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانه‌ای دستگیر شدند.<ref name=":0" />



نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۱

حسینعلی منتظری، (زاده‌ی ۱۳۰۱ در نجف‌آباد – ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) قائم مقام خمینی تا سال ۱۳۶۸، رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از مراجع و مدرسین حوزه‌ی قم، از شاگردان خمینی و نماینده تام‌الاختیار او تا زمان عزل از قائم‌مقامی خمینی بود. او که از مدافعان حکومت مذهبی و از مفسران اصلی نظریه ولایت فقیه بود و همین اصل به پیشنهاد او وارد قانون اساسی ایران شد. منتظری در سال ۱۳۶۴ از طرف مجلس خبرگان رهبری به قائم‌مقامی خمینی انتخاب شد. پس از افشای ماجرای ایران‌گیت توسط مهدی هاشمی برادر داماد منتظری و دستگیری و اعدام وی، منتظری شروع به انتقاد از سیستم حکومتی ایران کرد و در سال ۱۳۶۷ بدنبال قتل‌عام زندانیان سیاسی، هیئت مرگ درصدد گرفتن تاییدیه او بودند اما منتظری آنها را طرد کرده و عمل‌شان را در ردیف بدترین جنایتهای تاریخ خواند. در سالهای بعد او به نقد دیکتاتوری ولایت فقیه پرداخت، پس از انتقاد از ولایت خامنه‌‌ای در سال ۱۳۶۷ به مدت ۶ سال در حبس خانگی قرار گرفت. خانه او توسط لباس‌ شخصی‌های جمهوری اسلامی و ماموران امنیتی مورد تهاجم قرار گرفت، نامش از معابر پاک شد و مطالبش از نشریات و کتابها حذف گردید و رسانه‌های حکومتی از او با طعنه‌ی شیخ ساده‌لوح نام می‌بردند.

مهمترین اعتراضات او شامل وضعیت زندانیان، رابطهی پنهانی با آمریکا، ادامه‌ی جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر، استقراض خارجی، رعایت حقوق بشر و دخالت حکومت در حوزه‌های علمیه می‌شد.

منتظری که یکی از مورد احترام‌ترین شخصیت‌های مذهبی شیعه و از نظر بسیاری اعلم ِ فقهای ایران بود، در ماه‌های پایانی عمر خود با صدور فتوا‌هایی علیه برخورد حکومت با معترضان در قیام سال ۱۳۸۸ به یکی از مخالفین نظام تبدیل شد.

مراسم تشییع جنازه‌ی او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد، و مراسم ختم وی نیز به اجبار لغو شد.

گاهشمار زندگی منتظری

حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. ‏پدرش حاج علی کشاورز ساده‌ای بود که در کنار کار‏ ‏روزانه‌اش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و‏ ‏سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، در سال ۱۳۱۴ یعنی در ۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل در حوزه، به قم رفت. ده ماه در قم بود و دوباره به اصفهان برگشت. به مدت پنج، شش سال در اصفهان بود و در سال ۱۳۲۰ به قم بازگشت و دروس حوزه را در قم پیگیری کرد. در قم با مرتضی مطهری آشنا شد. در کلاس‌‌های درس روح‌الله خمینی در قم شرکت می‌کرد. پس از آمدن آیت‌الله بروجردی درزمره‌ی شاگردان و نزدیکان او درآمد و مدتی نماینده او در نجف آباد برای رسیدگی به امور حوزه‌ی علمیه بود.[۱]حسینعلی منتظری در مبارزه با بهاییت و ترویج حکم آیت‌الله بروجردی در مورد بهائیان به خصوص در نجفآباد و اصفهان نقش به سزایی داشت. در اثر اقدامات او بهائیان در این مناطق بسیار تحت فشار قرار گرفتند. او به خاطر این فعالیت‌ها به استانداری اصفهان احضار شد.[۱]

منتظری قبل از انقلاب ۱۳۵۷

پس از فوت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی)‏ ‏نظر آخوندهای حوزه‌ی علمیه بر اعلمیت سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهاب‌الدین مرعشی نجفی و روح الله خمینی بود. منتظری و مطهری خمینی را تایید می‌کردند. منتظری و مطهری و تعدادی دیگر از نزدیکان و شاگردان روح‌الله خمینی پس از فوت بروجردی برای جا انداختن مرجعیت خمینی تلاش کردند و چون یکی از شرایط مرجعیت برقرار کردن شهریه به طلبه‌ها بود، حسینعلی منتظری برای برقراری شهریه خمینی بسیار تلاش کرد و با جمع‌آوری کمک‌های مالی و وجوهات و پرداخت شهریه یه طلاب سعی در جا انداختن مرچعیت خمینی داشت. منتظری پس از دستگیری و تبعید خمینی نیز مسئولیت پرداخت شهریه خمینی را بر عهده داشت و در زمان تبعید خمینی نماینده تام‌الاختیار او در ایران بود.

منتظری خود خاطره‌ای در این باره دارد که می‌‌گوید:

«یادم هست در همان وقت (پس از وفات آیت‌الله بروجردی) من رفتم منزل آقای گلپایگانی مردم زیادی آنجا اجتماع کرده بودند، و ایشان را با دسته‌جات زیادی آوردند برای فاتحه آیت‌الله بروجردی، کوچه‌ها پر از جمعیت بود و با تشریفات و اسکورت ایشان را آوردند در مجلس، ولی شب همان روز من رفته بودم در منزل آیت‌الله خمینی،‌ نماز مغرب و عشا را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم نشستیم با ایشان درددل کردیم و راجع به فوت آیت‌الله بروجردی و مسائل آن روز صحبت کردیم. حتی یک نفر نیامد آنجا سر بزند».[۱]

در سال ۱۳۴۰ حکومت شاه دست به اقداماتی زد که شروع آن از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و مقدمه‌ای بود برای رشته‌ای از اصلاحات بورژوایی که به عنوان انقلاب سفید و اصلاحات ارضی معرفی شد. مخالفت خمینی با شاه نیز از همین زمان شروع شد. به طبع منتظری نیز که از نزدیکان و اطرافیان خمینی بود در این داستان با او همراه شد و مخالفت او با حکومت پهلوی از همین‌جا آغاز گردید. حسینعلی منتظری از بنیانگذاران جمعیتی به نام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.

در عید سال ۱۳۴۵ به دنبال پخش اعلامیه توسط محمد منتظری در حرم حضرت معصومه ساواک او را به همراه فرزندش بازداشت کرد و پس از هفت ماه از زندان آزاد گردید.

‏‏حسین علی منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان به طور مخفیانه برای ملاقات با خمینی راهی عراق شد، اما حکومت که از این‏ ‏سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه‌ی مرزی‏ ‏دستگیر و روانه‌ی زندان کرد، که پس از حدود پنج ماه از زندان‏ ‏آزاد گردید.

در‏ ‏زمان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله منتظری به مسجد سلیمان تبعید شد، که این تبعید سه ماه به طول‏ ‏انجامید. پس از آن در مسجد سلیمان به منتظری ابلاغ کردند که نباید به قم‏ ‏برود، ولی او به قم مراجعت کرد تا اینکه ساواک او را به نجف‌آباد منتقل نمود. در نجف‌آباد پس از ایراد چند سخنرانی ساواک مجددا او را دستگیر و پس‏ ‏از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به‏ ‏یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.

در‏ ‏اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم گردید؛ دوباره او را به نجف‌آباد تبعید کردند. مدت تبعید به نجف‌آباد مجموعاً حدود سه سال به طول‏ ‏انجامید. بدنبال برخی مواضع او، وی را به سه سال تبعید در طبس محکوم کردند. در طبس، نامه‌ی سرگشاده به‏ ‏علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم‏» (آمریکا و اسرائیل) ‏نوشت، که ‏عده‌ای از جمله رهبر کنونی جمهوری اسلامی علی خامنه‌ای، به جرم توزیع‏ ‏این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند. یکسال بعد در سال ۱۳۵۳ او را به خلخال تبعید کردند و ۴ ماه بعد او را به سقز تبعید کردند. پس از دستگیری تعدادی از شاگردان وی در درگیری مدرسه‌ی فیضیه در سقز بازداشت و در سال ۱۳۵۴ به زندان اوین منتقل شد. در اوین محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد و نهایتا در آبان سال ۱۳۵۷ به همراه آیت‌الله طالقانی از اوین آزاد شد.

منتظری در بحبوحه انقلاب ضد سلطنتی پس از آزادی از زندان در۲۷ آذرماه ۱۳۵۷برای ملاقات با خمینی به پاریس رفت.

منتظری پس از انقلاب ۱۳۵۷

منتظری در شورای انقلاب و مجلس خبرگان

خمینی قبل از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در پاریس شورای انقلاب را که از افراد نزدیک به خود بود تشکیل داد. منتظری نیز به عضویت این شورا درآمد. در سفر به پاریس منتظری نام سیدعلی خامنه‌ای را برای عضویت در شورای انقلاب به خمینی پیشنهاد کرد.

پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران برای تدوین قانون اساسی جمهوری جدید مجلسی به نام مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و حسینعلی منتظری رئیس آن مجلس شد. در پیش‌نویس قانون اساسی اصل ولایت فقیه وجود نداشت و منتظری اصل ولایت فقیه را وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی کرد. مجلس خبرگان ابتدا برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شد و پس از تصویب قانون اساسی باید منحل می‌شد اما خمینی با انحلال آن مخالفت کرد و این مجلس با نام مجلس خبرگان رهبری که وظیفه‌اش تعیین رهبر است به کار خود ادامه داد.

منتظری مدتی هم پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی امام جمعه تهران بود.

قائم مقامی منتظری

در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسین‌علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد. بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین می‌کرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آن‌را نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان سیدعلی خامنه‌ای و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریک‌بین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.

شروع اختلاف با روح‌الله خمینی

درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بی‌واسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و سید احمد خمینی که بی‌واسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیری‌های مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.[۲] بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر‌ آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه می‌شد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانه‌ای دستگیر شدند.[۱]

در واقع از همین زمان و به خصوص بعد از قضایای مربوط به مهدی هاشمی و جنگ قدرت بین جناح‌های جمهوری اسلامی پروژه عزل منتظری از قائم مقامی رهبری کلید زده شد و خمینی تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت اما برای اینکار به دنبال بهانه بود.[۲]

ماجرای سید مهدی هاشمی

جمهوری اسلامی ایران در زمان جنگ با کمبود تسلیحات و مهمات مواجه بود. در ادامه زد و بند‌های خارجی در خرداد ۱۳۶۵ هیاتی آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و یک مقام امنیتی اسرائیلی به همراه یک هواپیما تسلیحات مورد نیاز ایران وارد تهران شدند. این ماجرا مخفی بود و هاشمی رفسنجانی و هسته اصلی قدرت پشت پرده این زد و بند بودند. منوچهر قربانی‌فر تاجر ایرانی و دلال معامله سلاح بین آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی پس از اینکه مقامات ایرانی قسمتی از پول این معامله را پرداخت نکردند دو نامه به محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی نوشت و به این موضوع اعتراض کرد. قربانی‌فر کپی این نامه‌ها را توسط فتح‌الله امید نجف آبادی از اعضای بیت منتظری برای منتظری فرستاد. پس از اینکه منتظری از این ماجرا با خبر شد مهدی هاشمی برادر داماد منتظری این معامله و سفر مک فارلین به ایران را از طریق روزنامه لبناتی الشراع فاش کرد. مهدی هاشمی در شهریور ۱۳۶۵ دستگیر و با پرونده سازی‌های وزارت اطلاعات و پس از گرفتن اعتراف‌های تلویزیونی از وی مبنی بر توطئه علیه جمهوری اسلامی و تشکیل خانه‌ تیمی و همچنین به اتهام قتل سید ابوالحسن شمس آبادی که در زمان شاه اتفاق افتاده بود و چند نفر دیگر به اعدام محکوم و در مهر ماه سال ۱۳۶۶ اعدام شد.

پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری که مهدی هاشمی را بیگناه می‌دانست به نشانه‌ی اعتراض درس‌های خود را تعطیل کرد. تلاش‌های منتظری برای نجات او، که برادر داماد او بود، بی‌ثمر ماند.

با این موضوع افول منتظری نزد خمینی شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامه‌ای‏ ‏از بیت رهبر در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۶‏‏ ‏به منتظری وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد، و سپس جواب او در‏ ‏جهت واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان به وسیله‌ی نامه‌ای در‏ ‏تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۷‏ و نهایتاً اعلام برکناری منتظری از قائم‌مقامی‏ ‏رهبری (تحت عنوان استعفای او) توسط رسانه‌های جمعی‏ ‏همزمان با نامه‌ی خمینی در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۸‏ منتشر شد.

پس از بروز اختلافات به دلیل اعتراض آگاهانه و عامدانه‌ی منتظری به اعدام‌های گسترده‌ی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷  نظر خمینی از قائم‌مقام خویش برگشت و در آخرین نامه‌ای که به خمینی منسوب‏ ‏شده است او را «ساده‌لوح» خوانده و نوشت: «شما پس از این وکیل من نمی‌باشید.»

‏به دنبال این مسأله بلافاصله ادامه‌ی اقدامات به شکل تخریب دیوار و‏ ‏حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکس‌های منتظری از کتب درسی،‏ ‏ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابان‌ها و اماکنی که به نام‏ منتظری نامگذاری شده بود و جمع‌آوری رساله و تألیفات‏ ‏او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقه‌مندان‏ ‏او ادامه یافت. علاوه بر فعالیت‌های فیزیکی فوق، تخریب‏ ‏شخصیت منتظری نیز با نوشتن «رنجنامه» توسط احمد خمینی و‏ ‏«خاطرات سیاسی» توسط ری شهری، مقالات توهین‌آمیز در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و‏ ‏بیانیه‌های اهانت‌آمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و‏ ‏خطبه‌های نماز جمعه به طور مکرر صورت می‌گرفت؛ همه این موارد‏ ‏در حالی صورت می‌گرفت که وی مجال دفاع از خود را نداشت‏ ‏و هیچ نشریه‌ای مقاله‌ای از وی‏ ‏نمی‌نوشت.

منتظری و قتل عام ۶۷

در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاه‌های جمهوری اسلامی حکم گرفته‌بودند و دوران زندان خود را می‌گذراندند اعتراض کرد.

در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام شامل نیری، اشراقی، رئیسی و پورمحمدی به دیدار منتظری می‌روند. منتظری در کتاب خاطرات خود می‌گوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدام‌ها خودداری کنند. عده‌ای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری می‌گویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کرده‌ایم و از منتظری می‌خواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آن‌ها جواب منفی داد و گفت:

«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامه‌ام را پخش می‌کردم، می‌دانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»

منتظری در کتاب خاطراتش می‌گوید اصل هرکدام از نامه‌ها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه‌ را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بی‌بی‌سی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامه‌‌اش به بی‌بی‌سی اظهار بی‌اطلاعی می‌کند گمان می‌رود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او را فراهم کند.

عزل منتظری

خمینی پس از اعتراض منتظری به اعدام‌ و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت و تنها به دنبال فرصت مناسب بود. منتظری هم‌چنان به مواضع انتقادی و اعتراضی خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. در بهمن ۱۳۶۷ و به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی منتظری یک سخنرانی و یک مصاحبه با ستاد دهه فجر انجام داد که در آن‌ها به اقدامات دولت و سیاستهای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. او در سخنرانی و مصاحبه خود جنگ ۸ ساله با عراق را زیر سوال برد و اعتراف کرد که ادامه جنگ اشتباه بوده است. منتظری حتی برگزاری جشنهای بیروزی انقلاب را پرهزینه و کارهای مبتذل و بی‌محتوا خواند که فقط اسراف بیت‌المال است. در اسفند ۱۳۶۷ خورشیدی منتظری آخرین دیدار خود با خمینی را انجام داد و در آن ضمن بیان چند نکته از جمله اعتراض و زیر سئوال بردن استقراض خارجی به حواشی پیش آمده در مورد خود و بیتش پرداخت و گفت:

«آقا این مطالبی که راجع به من و بیت من برای شما گفته شده درست نیست، بیت من بیت شماست، من ازطرف شما آنجا هستم، من آگر هم چیزی می‌گویم به عنوان حمایت از اسلام و حمایت از انقلاب است و کسی هم به من خط نمی‌دهد»

پس از سخنرانی منتظری به مناسبت پیروزی انقلاب حملات رسانه‌ها و روزنامه‌های حکومتی نسبت به او بالا گرفت. در۲۹ بهمن ۱۳۶۷، مهدی کروبی، مهدی امام جمارانی و سید حمید روحانی نامه‌ای به منتظری نوشتند و به سخنان او اعتراض کردند. چند روز بعد خمینی در یکی از پیامهایش به مواضع منتظری پاسخ داد و گفت، برای لحظه‌ای از عملکرد خود در جنگ پشیمان نیست و منتظری را فردی معرفی می‌کند که برای رضایت لیبرالهای خودفروخته اظهار نظرهایی می‌کند و تمامیت جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برد.

علی اکبر هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه روز ۷ آذر ۱۳۷۶ به جریان برکناری منتظری اشاره کرده و گفت که در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به دیدار خمینی رفته و خمینی در آن دیدار با صراحت گفته است که تصمیم به برکناری منتظری گرفته است.

در ۲ فروردین ۱۳۶۸ خمینی در پیام به مهاجرین جنگ با صراحت بیشتری مواضع منتظری را زیر سوال برده و می‌گوید، نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجه می‌زنند. هم‌چنین خمینی به مشگینی رئیس مجلس خبرگان دستور می‌دهد که اعضای مجلس خبرگان را فرابخواند تا منتظری را عزل کنند و بتواند به تصمیم خود برای برکناری منتظری لباس قانونی بپوشاند.

منتظری پس از عزل در دفتر کارش در قم

منتظری در ۳ و ۴ فروردین ۱۳۶۸ دو نامه به خمینی نوشت که قاضی خرم‌آبادی مانع از ارسال نامه ۳ فروردین شد. در نامه ۴ فروردین منتظری پاسخ موضوعات مطرح شده در پیام خمینی را می‌دهد. در آن نامه اشاره می‌کند که بیت او همان بیت خمینی است و پاسخ مراجعات مردم و اقشار مختلف و مسئولینی که کمتر دستشان به خمینی می‌رسیده را از طرف او می‌داده است. همچنین اشاره می‌کند که منابع اطلاعاتی و اخبار او همان منابع دولتی و همچنین مسئولین جمهوری اسلامی و اقشار مردم است که به او مراجعه می‌کنند، زیرا در پیام خمینی تصریح شده بود که در اضداد جمهوری اسلامی در بیت منتظری نفوذ کرده‌اند و اطلاعات و اخبار از طریق آنان به منتظری می‌رسد. در آخر نیز منتظری می‌گوید که تا به حال معتقد بوده است که انتقاداتش موجب تقویت جمهوری اسلامی بوده اما اگر نظر خمینی این است که این کار نظام را تضعیف می‌کند نظر او را بر نظر خود مرجح می‌داند.

منتظری در کتاب خاطراتش اشاره می‌کند که قصدش از نوشتن نامه‌ی ۴ فروردین ایجاد سهولت برای خمینی برای برکناریش بوده و خمینی می‌توانست بعد از این نامه خیلی محترمانه از او بخواهد که دیگر در امور مملکت دخالت نکند، اما منابع حکومتی و حلقه نزدیک به خمینی و حاکمیت معتقدند، منتظری که جایگاه قائم مقامی خود را خطر می‌دیده برای حفظ جایگاه خود از مواضع قبلی خود کوتاه آمده و این نامه را نوشته است.

سخنان و مواضع منتظری

پس از عزل از قائم مقامی رهبری در نامه‌ای به خمینی نوشت:

«آیا می‌دانید در زندان‌های جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس نشده‌است؟ آیا می‌دانید از بس دزدی و اختلاس مخصوصاً با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی نمی‌کنند؟ آیا می‌دانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است نه مال او و افراد شورای عالی قضایی از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفن‌های مقامات و یا جوسازی‌های غلط بر این همه خلاف شرعی‌ها به وسیله‌ی سکوت صحّه می‌گذارند؟ آیا می‌دانید در داخل زندان‌ها جنایت می‌شود و شورای عالی قضایی که وظیفه دارد، یا نمی‌داند و یا جرأت اقدام ندارد؟»

در واکنش به سرکوب قیام مردم در سال ۱۳۸۸ چنین خواست:

منتظری از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند و گفت: «اینکه عده‌ای نسبت به حکومت خودی بوده‏ ‏و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها‏ ‏را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، ‏قتل‌های زنجیره‌ای را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور‏ ‏کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.»

در روزهای پایانی خرداد ماه ۸۸ آیت‌الله منتظری بیانیه‌ای صادر کرد، وی در بیانیه خود نوشت:

«با حمایت قاطع خود از حرکتهای غیر خشونت بار ملت مسلمان برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی جمهوری اسلامی که جمهوریت را رکن اصلی نظام می‌داند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی‌دانم. هریک از برادران و خواهران دینی ما موظف است ملت را در دستیابی به حقوق حقه خود یاری دهد. بر این اساس، هرگونه مقاومت در این راستا، به خصوص ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام مبنی بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می‌کنم.»

در پی اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به آن، آقای منتظری مسئولی را که از «عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریّت» ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته‌است:

«اگر چنین مسئولی به زور یا فریب و تقلّب بر آن منصب بماند مردم باید عدم مشروعیّت و مقبولیّت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر… و انتخاب مفیدترین و کم هزینه‌ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند». بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته‌ای را وظیفه‌ای همگانی دانسته‌است که کسی نمی‌تواند به بهانه‌ای از آن شانه خالی کند. در ادامه منتظری «ترس از مخلوق» را شرک به خداوند دانسته‌است. همچنین وی گفته‌است «متولّی امور جامعه» که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاق‌های ملّی» عمداً مخالفت کند جائر و ولایتش جائرانه است.

آثار منتظری

کتابها و سخنرانی‌های منتشر شده منتظری از این قرار است:

  • نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیت‌الله ‏بروجردی)
  • البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه‏ آیت‌الله بروجردی)
  • دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. ترجمه ‏ ‏فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی »منتشر گردیده است، خلاصه این‏ ‏اثر تحت عنوان «نظام الحکم فی الاسلام » در یک جلد به چاپ‏ ‏رسیده است.
  • کتاب الزکوه در چهار جلد
  • کتاب الخمس و الانفال
  • کتاب الحدود
  • دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد
  • التعلیقه علی العروه الوثقی
  • مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر‏ ‏درسهای آیت‌الله بروجردی)
  • مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درسهای‏ آیت‌الله خمینی)
  • درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ‏ ‏شده
  • درسهایی از اصول کافی
  • مناظره مسلمان و بهایی
  • شرح خطبه فاطمه زهرا(س ) به زبان فارسی و‏ ‏اردو
  • از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و‏ ‏عربی
  • رساله توضیح المسائل به زبانهای فارسی و عربی و اردو
  • رساله استفتائات در دو جلد
  • استفتائات مسائل ضمان
  • رساله حقوق
  • احکام پزشکی
  • معارف و احکام نوجوان
  • معارف و احکام بانوان
  • احکام و مناسک حج
  • اسلام، دین فطرت
  • کتاب خاطرات در دو جلد
  • کتاب دیدگاهها در دو جلد
  • کتاب خاطرات
  • کتاب واقعیت‌ها و قضاوت‌ها
  • مجموعه سخنرانی ها، پیام ها، مصاحبه ها، خطبه‌های نمازجمعه ‏ ‏تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده است.

منتظری علیه جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی علیه منتظری

منتظری و انتخابات سال ۱۳۸۸

مستندها و منتظری

نوار منتظری

درگذشت

حسین‌علی منتظری ساعت ۱ بامداد روز یک‌شنبه ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ درگذشت. ناصر منتظری یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کرده‌است. به گفته‌ی یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مرده‌است.

بعد از دفن منتظری مردم در خیابان ارم مشغول راهپیمایی و سردادن شعارهای تند علیه جمهوری اسلامی و علی خامنه‌‌ای شدند و شعار می‌دادند «تسلیت کینه‌ای نمی‌خوایم، نمی‌خوایم» ، «منتظری نستوه راهت ادامه دارد، حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد» ، «منتظری مظلوم، آزادیت مبارک» ، «منتظری نمرده، این دولته که مرده» ، «دیکتاتور دیکتاتور، منتظری راهش ادامه دارد»

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ کتاب متن کامل خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب قبل عام و بازشناسی الیگارشی قدرت - احسان امین‌الرعایا