کاربر:Sayfe/سیمون دوبووار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
با وجود آنکه آلبرکامو و فرانسوا ماریاک نویسندگان مطرح فرانسوی نسبت به کتاب «جنس دوم» واکنش منفی نشان دادند؛ اما در میان زنان اقبال گستردهای یافت بهنحویکه بیست هزار نسخه از آن به فروش رفت. این کتاب ۲ سال پس از آنکه زنان در فرانسه از حق رای برخوردار شدند، منتشر شد و تاکنون به ۴۰ زبان مختلف ترجمه شده است. بهعلاوه دوبووار در خلال دهه ۷۰ بود که برغم انکارهای اولیه بر اعتقادش به فمنیسم صحه گذاشت. | با وجود آنکه آلبرکامو و فرانسوا ماریاک نویسندگان مطرح فرانسوی نسبت به کتاب «جنس دوم» واکنش منفی نشان دادند؛ اما در میان زنان اقبال گستردهای یافت بهنحویکه بیست هزار نسخه از آن به فروش رفت. این کتاب ۲ سال پس از آنکه زنان در فرانسه از حق رای برخوردار شدند، منتشر شد و تاکنون به ۴۰ زبان مختلف ترجمه شده است. بهعلاوه دوبووار در خلال دهه ۷۰ بود که برغم انکارهای اولیه بر اعتقادش به فمنیسم صحه گذاشت. | ||
سیمون دوبووار افزون بر نظرات فمینیستی که برای زنان جوان فمنیست بسیار جذاب بود، در مورد مهمترین مسائل روز هم از جمله جنگ موضعگیری کرده و نظرش را ابراز مینمود. | سیمون دوبووار افزون بر نظرات فمینیستی که برای زنان جوان فمنیست بسیار جذاب بود، در مورد مهمترین مسائل روز هم از جمله جنگ موضعگیری کرده و نظرش را ابراز مینمود.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/261849 زندگی دوگانه سیمون دوبووار - رادیو زمانه]</ref> | ||
== «جدا ناشدنیها»رمانی که سارتر با چاپ آن مخالف بود == | == «جدا ناشدنیها»رمانی که سارتر با چاپ آن مخالف بود == |
نسخهٔ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۰۵
زندگی سیمون دوبووار
سیمون دوبووار(زادهی ۹ ژانویه سال ۱۹۰۸ در پاریس - درگذشته ۱۴ آوریل سال ۱۹۸۶ در پاریس) نویسنده، فیلسوف، فمینیست شهیر فرانسوی است که از پدر و مادری سرمایهدار و در عین حال روشنفکر، کاتولیک مذهب به دنیا آمد. نام کامل او سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار بود. وی در نوجوانی گرایشات مذهبی داشت و برای دورهای هم تصمیم داشت که راهبه بشود؛ ولی با گذشت زمان از این ایده فاصله گرفت و اعتقاد به مذهب را کنار گذاشت.[۱]
آشنایی با ژان پل سارتر شریک زندگی آینده
دوبووار عضو یک گروه دوستی بود که از قضا ژان پل سارتر – فیلسوف و نویسندهی مشهور فرانسوی- هم از اعضای آن بشمار میرفت. آنها جهت دریافت اجازهی تدریس فلسفه در سال ۱۹۲۹ باید در یک آزمون شرکت میکردند؛ سارتر و دوبووار به ترتیب رتبهی اول و دوم را در این آزمون کسب کردند. سیمون دوبووار جوانترین عضو شرکت کننده در آن آزمون بود.
سیمون دوبووار و ژان پل سارتر بهعنوان دو یار وفادار تا آخر عمر در کنار یکدیگر باقی ماندند و میان آنها پیوند عاطفی شدیدی برقرار شد، هر چند که ازدواجی بین این دو شکل نگرفت.
دوبووار و سارتر هر دو بهشدت متاثر از تفکرات اگزیستانسیالیستی یکدیگر بودند. سیمون دوبووار در مصاحبهای در نشریه پاریس ریویو در رابطه با یکنواختی زندگیاش گفته بود: «گرچه معمولاً از آغاز روز بیزارم امّا همیشه برای شروع کردن هم عجله دارم. اوّل چای مینوشتم، حدود ساعت ده شروع به کار میکنم و تا یک ادامه میدهم. سپس دوستانم را میبینم و بعد هم حدود ساعت 5 برمیگردم سرکار و تا نه ادامه میدهم. اصلاً برایم سخت نیست که بعدازظهرها کار را از سر بگیرم.»[۱]
حمایت از مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه سایر ملل
سیمون دوبووار نه تنها در جنبش زنان بلکه در جریان مبارزات استقلالطلبانهی مردم الجزایر نیز نقش مؤثری ایفا کرد.[۱]
لازم به گفتن است که سیمون دوبووار در سال ۱۹۶۰ به اتقاق ژان پل سارتر با ارنستو چگوارا، چریک آزادیخواه آرژانتینی الاصل کوبایی نیز در کوبا ملاقات کرد.[۲]
سیمون دوبووار، روشنفکر فمینیست و فعال احیاء حقوق زنان
سیمون دوبووار در شمار برجستهترین زنان روشنفکر قرن بیستم به حساب میآید. از او به عنوان نویسنده و فیلسوف فمنیست فرانسوی و مدافع حقوق زنان در قرن بیستم یاد شده است. کتاب «جنس ضعیف» یا «جنس دوم» از آثار معروف سیمون دوبووار میباشد.
سیمون دوبووار به نسبت سایر زنان معاصر خود از افکار متفاوتی برخوردار بود. پدرش در این رابطه میگفت: «سیمون مانند یک مرد فکر میکند.» او برخلاف عرف معمول اجتماعی به جای تشکیل خانواده به ادامه تحصیل روی آورد. وی در رابطه با خودش در کتاب خاطرات یک دختر شاد نوشته بود: «فردگرایی و معیارهای اخلاقی پدرم در مقابل اخلاق عرفی مادرم قرار داشت و با آن کاملا در تضاد بود، همین باعث رشد روشنفکری در من بود.»
سیمون دوبووار که در دانشگاه سوربن در رشتهی فلسفه درس میخواند، پس از به اتمام رساندن تحصیلات مقدماتی خود در موسسهی کاتولیکها، در ۲ رشته ریاضیات و فلسفه به ادامه تحصیل پرداخت.[۱]
سیمون دوبووار بهعنوان یک فمینیست در تعریف آن گفته بود: «به یاد دارم که در پایان کتاب جنس دوم ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای حقوق زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای زنان مبارزه کنیم.»
با وجود آنکه کار برای دوبووار اهمیت فوقالعاده و اولویت خاصی داشت اما باعث نشد که بر رابطهی عمیقش با سارتر سایه افکند و آندو کماکان رابطهی عاشقانهی خود را حفظ کردند.
ارزشهای بورژوایی مانند شبنشینی و میهمانیهای آنچنانی در زندگی این دو نویسنده شهیر نقش چندانی نداشت و آنها زندگی بیپیرایه و ساده خود را پی میگرفتند و بیشتر اوقاتشان را به کار اختصاص میدادند.[۳]
سیمون دوبووار با گسترش فمینیسم در فرانسه، با ارائه دیدگاههای خود بر پایهی اگزیستانسیالیسم به تبیین وضعیت زنان و ستمهایی که بر آنها میرود، پرداخت. بههمین علت نظرات متفاوتی در مورد وی در میان پیروانش وجود دارد. عدهای تئوریهای او را موجب شکوفایی نسل جوان ارزیابی میکنند. اما منتقدانش وی را بهخاطر فمینیسم بودن طرد میکنند. آنها با نقد نظریات سیمون دوبووار، دو تئوری معروف وی « نابرابری جنسی» و « دیگری» را از اعتبار علمی ساقط میشمارند. زیرا به زعم آنان هیچ راهحلی برای کاهش معضلات زنان ارائه نمیدهند. گفتنی است که در حال حاضر حتی فمینیسم که در دورهای بسیار متاثر از نظرات دوبووار بود، این جملهی مشهور وی را که «ما زن زاده نشدهایم» را طرد مینماید و عبارت «من یک زنم شما چرا نباشید؟» را جایگزین آن میکند. چرا که فمینیسم جدید وجود مرد را نه یک سالار برتر بلکه بیفایده بهشمار میآورد.[۴]
نقطه نظرات جنجالی پس از انتشار خاطرات سیمون دوبووار
انتشار دفتر خاطرات سیمون دوبووار قضاوتهای گوناگونی درمیان روشنفکران فرانسه پدید آورد که تصویری سرد وحسابگر از وی به نمایش میگذاشت. حتی برخی او را روشنفکری زنستیز ارزیابی کردند.
از جمله کتابهای مشهور دوبووار که در سال ۱۹۴۹ غوغایی برانگیخت آنچنانکه کلیسای کاتولیک آنرا ممنوع اعلام کرد، «جنس دوم» بود.
با وجود آنکه آلبرکامو و فرانسوا ماریاک نویسندگان مطرح فرانسوی نسبت به کتاب «جنس دوم» واکنش منفی نشان دادند؛ اما در میان زنان اقبال گستردهای یافت بهنحویکه بیست هزار نسخه از آن به فروش رفت. این کتاب ۲ سال پس از آنکه زنان در فرانسه از حق رای برخوردار شدند، منتشر شد و تاکنون به ۴۰ زبان مختلف ترجمه شده است. بهعلاوه دوبووار در خلال دهه ۷۰ بود که برغم انکارهای اولیه بر اعتقادش به فمنیسم صحه گذاشت.
سیمون دوبووار افزون بر نظرات فمینیستی که برای زنان جوان فمنیست بسیار جذاب بود، در مورد مهمترین مسائل روز هم از جمله جنگ موضعگیری کرده و نظرش را ابراز مینمود.[۵]
«جدا ناشدنیها»رمانی که سارتر با چاپ آن مخالف بود
رمان «جدا ناشدنیها» یکی از آثار سیمون دوبووار است که مناقشات زیادی را برانگیخت. بهطوریکه حتی مورد علاقه ژان پل سارتر قرار نگرفت و لذا دوبووار از انتشار آن منصرف شد و به این دلیل وی آنرا بدون عنوان باقی گذاشت و تنها ۳۴ سال پس از مرگ دوبووار بود که دخترش سیلوی وارث آثار او، هنگام انتشار، عنوان «جدا ناشدنیها» را برای آن کتاب برگزید.
«جدا ناشدنیها» اثری است که دوبووار در آن زندگینامهی خود را نگاشته است. الیزابت لاکوان بهترین دوستش که در ۲۱ سالهگی در اثر بیماری درگذشت، از جمله شخصیتهایی است که دوبووار به رابطهاش با وی پرداخته و به جای نام اصلی دوست خود، با عنوان زازا از او یاد کرده است.
رمان «جدا ناشدنیها» که از جمله آثار فمنیستی دوبووار به شمار میرود، بازتاب نظرات وی در مورد زنان و مردان است. از این رو در بررسی سیر نویسندگی سیمون دوبووار اهمیت به سزایی دارد.
شایان ذکر است که دوبووار بیشتر به آثار فمنیستی خود از جمله رمان «ماندارینها» که در سال ۱۹۵۴ جایزهی معتبر کنگو را به خود اختصاص داد، شناخته میشود.
تاکنون ۱۷ ناشر از کشورهای مختلف امتیاز چاپ رمان ۱۷۶ صفحهای «جدا ناشدنیها» را خریداری کردهاند و ترجمهی انگلیسی آن در سال آیندهی میلادی در آمریکا به بازار خواهد آمد.
بهرغم مناقشات و مخالفتهای سرسختانهای که در اثر انتشار دیدگاههای فلسفی سیمون دوبووار بهوجود آمده بود اما تاثیر عمیق وماندگار نظرات وی در مبارزات زنان را نمیتوان منکر شد. دوبووار بر این باور است که زنان برای بهدست آوردن برابری در وهلهی اول لازم است از تمام بندهایی که جامعه به دست وپای آنها بسته خود را رها کنند؛ باوری که مورد قبول طیف گستردهای از فمینیستها نیز قرا گرفته است.
کار در بیرون خانه و خودداری از ازدواج دو گام اساسی است که به اعتقاد دوبووار رهایی زنان را محقق میکند. گامهایی که باعث استقلال مالی و تثبیت هویت اجتماعی زنان گشته و به آزادی آنها منتهی خواهد شد.
به باور دوبووار ازدواج بندی است که باید از دست و پای زنان باز شود. او در کتاب «جنس دوم» مطرح میکند که چگونه زنان با ازدواج جزو مایملک مردان محسوب و به بیگاری کشیده میشوند. آنها حتی صاحب اموال قانونی خود هم نیستند وهمه داراییشان به همسرانشان سپرده میشود. از آنجا که طی دهه های ۴۰ قوانین ازدواج در فرانسه بسیار دست و پا گیر و حق طلاق برای زنان محدود بود، روشن است که چرا دو بووار ازدواج را بندی به دست و پای زنان میشمرد.
از فعالیتهای قابل ذکر دوبووار مبارزه او برای کسب حق بازگشت دخترانی بود که باردار شده و به این علت از تحصیل محروم گشته و در مراکز بستهای نگهداری میشدند. این شیوه ای بود که در جامعة آن روزگار فرانسه هم پذیرفته شده بود. دوبووار درجریان این مبارزه ضمن ملاقات با مقامات عالیرتبه آموزش و پرورش فرانسه آنها را متقاعد کرد که این حق را به رسمیت بشمارند و پس از این پیروزی بود که نظر مردم فرانسه نسبت به این قشر از دختران جوان تغییر یافت.
آثار سیمون دوبووار
درگذشت سیمون دوبووار
سیمون دوبوار در سن هفتاد سالگی به خاطر ذاتالریه در پاریس درگذشت.
پس از درگذشت سیمون دوبووار یکی از روزنامه فرانسوی چنین نوشت: «خانم ها، شما همه چیز را به او مدیون هستید!»
سیمون دوبووار در کنار شریک زندگیاش – ژان پل سارتر- به خاک سپرده شد؛ مردیکه از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۸۰ با او در زندگی مشترک بود.
در مراسم تدفین این تاثیرگذارترین زن فرانسوی در سدهی بیستم، در گورستان مونپارناس که خالق کتاب مشهور «جنس دوم» و مادر جنبش مدرن زنان بود، پنجهزار نفر شرکت داشتند.