۱٬۳۰۰
ویرایش
(راهپیمایی مادران مجاهد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
نیروهای [[سپاه پاسداران]] در همان روزهای اول اردیبهشت، دست کم ۸ مجاهد خلق (میلیشیا) از جمله: سمیه نقرهخواجا و فاطمه رحیمی را در قائمشهر و فاطمه کریمی را در کرج بهشهادت رساندند. | نیروهای [[سپاه پاسداران]] در همان روزهای اول اردیبهشت، دست کم ۸ مجاهد خلق (میلیشیا) از جمله: سمیه نقرهخواجا و فاطمه رحیمی را در قائمشهر و فاطمه کریمی را در کرج بهشهادت رساندند. | ||
این راهپیمایی با استقبال گسترده مردم مواجه شد و در فاصله کوتاهی بیشاز ۱۵۰هزارنفر از مردم تهران از میدان فلسطین بهسوی منزل [[آیتالله طالقانی]] حرکت کردند. رفته رفته بر آمار راهپیماییکنندگان افزوده شد و تعداد جمعیت به۲۰۰هزارنفر رسید. راهپیمایی انجمن مادران مسلمان توسط زنان مجاهدی چون: مهین رضایی و دیگر زنان مسئول در انجمنهای جنوب و شمال تهران سازماندهی و هدایت میشد. این برگی از تاریخ مبارزات زنان ایران علیه دیکتاتوری حاکم و برای آزادی و برابری است.<ref>[https://event.mojahedin.org/events/5311 یادواره تظاهرات عظیم مادران مجاهد خق]- سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | این راهپیمایی با استقبال گسترده مردم مواجه شد و در فاصله کوتاهی بیشاز ۱۵۰هزارنفر از مردم تهران از میدان فلسطین بهسوی منزل [[آیتالله طالقانی]] حرکت کردند. رفته رفته بر آمار راهپیماییکنندگان افزوده شد و تعداد جمعیت به۲۰۰هزارنفر رسید. راهپیمایی انجمن مادران مسلمان توسط زنان مجاهدی چون: مهین رضایی و دیگر زنان مسئول در انجمنهای جنوب و شمال تهران سازماندهی و هدایت میشد. این برگی از تاریخ مبارزات زنان ایران علیه دیکتاتوری حاکم و برای آزادی و برابری است.<ref name=":0">[https://event.mojahedin.org/events/5311 یادواره تظاهرات عظیم مادران مجاهد خق]- سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
در این راهپیمایی، مادران مجاهد، درحالیکه فرزندان خردسال خود را نیز بههمراه آورده بودند، با سردادن شعارهایی چون: «مازندران و گیلان، خونینسرای ایران»، «از خون ما دوباره، رنگین هرکران شد» و... راهپیمایی را شروع کردند.<ref name=":0" /> | |||
مسئول وقت انجمن مادران مسلمان چگونگی شکلگیری راهپیمایی را اینگونه توصیف میکند: | |||
«مادران مجاهد همیشه از اینکه فرزندانشان در سراسر ایران دستوپایشان میشکست، چشمانشان از حدقه درآورده میشد، مورد شکنجه قرار میگرفتند و مظلومانه بهشهادت میرسیدند، نگران و در رنج بودند و میخواستند در قبال اینجنایتهای ارتجاع خمینی، دست بهیکاقدام اعتراضی جدی بزنند. سرانجام روز ۷اردیبهشت، زمان اینکار فرارسید. در اینروز، کلیه مادران از صبح زود در منزل عزیز، مادر رضاییهای شهید جمع شدند و وصیتنامههای خود را نوشتند. از میان آنها بهیاد میآورم که مجاهد قهرمان، مادر کبیری (معصومه شادمانی) با روحیهیی سرشار میگفت: | |||
'''”دوست دارم اگر قرار است خونی ریخته شود منهم یکی از آنها باشم“ و وصیتنامه بسیار انگیزانندهیی نوشت و روانه تظاهرات شد.''' | |||
مادرذاکری، مادر مصباح و بسیاری از مادران دیگر، که بعدها توسط رژیم آخوندی دستگیر و اعدام شدند، با شوری وصفناپذیر در این تظاهرات شرکت کردند. حتما میدانید که اینتظاهرات بدون اطلاع قبلی آغاز شد. مادران و خانوادههای مجاهدخلق و میلیشیاهای دلیر دهانبهدهان یکدیگر را خبرکردند و در میدان فلسطین گردآمدند. | |||
با شروع تظاهرات، وضع تهران دگرگون شد و خبر آن بهسرعت در میان مردم پیچید. مردم از ترکیب مادران مجاهدخلق که باهمهچیز خود در اینتظاهرات شرکت کرده بودند، متعجب شده بودند. جمعیت انبوهی از قشرها و طبقات مختلف مردم، از کارگر، کارمند، کسبه، دانشجو و دانشآموز بههسته اولیه اینتظاهرات یعنی مادران مجاهد و خواهران میلیشیا پیوستند. وجود تعداد زیادی از همافران و درجهداران و سربازان آزاده در اینتظاهرات، چشمگیر بود. مردم شعارهای مختلفی میدادند ”مجاهدین زندانند یا کشته درمیدانند“، ”زحمتکشان، محرومان، مجاهدین یارتان، مشعل پیکارتان“. | |||
جمعیت آنقدر زیاد شده بود که دیگر امکان تردد درآن محل نبود. رژیم هم از همانجا تهاجم وحشیانهاش را شروع کرد. ما اصلاً انتظار نداشتیم که رژیم بهمادران پیر و بچههای خردسال حمله کند. اما شقاوت و بیرحمی پاسداران حدی نداشت. ضربوجرح تظاهرکنندگان برایشان کافی نبود و پاسداران سرانجام شروع بهشلیکبهطرف مردم کردند. دو میلیشیای مجاهدخلق بهنامهای ودود پیراهنی (دانشآموز) و خلیل اجاقی (کارگر) در اینتهاجم بیرحمانه بهشهادت رسیدند. | |||
پرتاب گاز اشکآور صدمات زیادی بهمادران پیر وارد میکرد و بعضی از آنها در آستانه شهادت قرار گرفته بودند. مردم، آنها را بهداخل خانههای خود میبردند و مداوا میکردند. اما مادران لحظهیی از مقاومت دست برنمیداشـتند. مادر فراهانچی (مادر ابریشمچی) که بسیار سالخورده بود، با شلیکگاز اشکآور حالش بهشدت وخیم شده بود. اما آرام نداشت و فریاد میزد ”ولم کنید بگذارید بمیرم تا دنیا بفهمد خمینی چه جنایتکاری است“. مادر دیگری، که فرزند کوچکش بهسختی توسط گاز اشکآور صدمه دیده بود و میخواستند او را از تظاهرات خارج کنند، میگفت ”ولمکنید مگر خون بچه من از خون فرزند امامحسین رنگینتر است؟ بگذارید ما کشته شویم تا ماهیت اینرژیم برای همه روشن شود“. شور و علاقه مادران در اینتظاهرات شگفتآور بود. | |||
در مقابل شقاوت و بیرحمی پاسداران رژیم، مردم برای کمک بهتظاهرکنندگان واقعاًً مایه میگذاشتند و کمکهای بیدریغی میکردند. آنها از پنجره خانههایشان، روزنامه، لاستیک، میز چوبی و حتی کاغذدیواری اتاقهایشان را بهپایین پرتاب میکردند تا تظاهرکنندگان برای مقابله با گاز اشکآور از آن استفاده کنند. اوضاع، شبیه روزهای قیام شده بود. رژیم بهرغم حملههای وحشیانه نتوانست تظاهرات را متوقف کند یا از هم بپاشاند. اراده مادران و خواهران میلیشیا و خشم و نفرت جمعیت از آخوندها آنقدر زیاد بود که رژیم قادر بهجلوگیری از حرکت مردم نبود. تظاهرات باموفقیت تا مقصد نهایی خود یعنی خانه مرحوم پدرطالقانی ادامه یافت. قرار براینبود که مادر کبیری قطعنامه تظاهرات را در منزل پدر طالقانی بخواند». | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش