۲٬۳۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
بعد از عملیات پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس، نام مسعود صادقنیا در لیست تصفیهشدگان قرار گرفته بود؛ بهویژه پس از عملیات انفجار بمب صوتی، حساسیت روی او بیشتر شد. او از آذرماه ۱۳۶۰، به زندگی مخفی روی آورد و در کنار دیگر مجاهدین به نبرد برعلیه جمهوری اسلام پرداخت. در شهریورماه ۱۳۶۱، در یک درگیری که منجر به شهادت چند تن از یاران مسعود شد، او دستگیر گردید و بلافاصله پس از انتقال به زندان جمشیدیه و سپس اوین تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. مسعود صادقنیا تا مردادماه ۱۳۶۲، تحت شکنجه قرار داشت و سرانجام در ۶ مرداد ۱۳۶۲، بههمراه با ۷ تن دیگر از همافران هوادادار مجاهدین به شهادت رسید. | بعد از عملیات پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس، نام مسعود صادقنیا در لیست تصفیهشدگان قرار گرفته بود؛ بهویژه پس از عملیات انفجار بمب صوتی، حساسیت روی او بیشتر شد. او از آذرماه ۱۳۶۰، به زندگی مخفی روی آورد و در کنار دیگر مجاهدین به نبرد برعلیه جمهوری اسلام پرداخت. در شهریورماه ۱۳۶۱، در یک درگیری که منجر به شهادت چند تن از یاران مسعود شد، او دستگیر گردید و بلافاصله پس از انتقال به زندان جمشیدیه و سپس اوین تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. مسعود صادقنیا تا مردادماه ۱۳۶۲، تحت شکنجه قرار داشت و سرانجام در ۶ مرداد ۱۳۶۲، بههمراه با ۷ تن دیگر از همافران هوادادار مجاهدین به شهادت رسید. | ||
'''همافر | '''همافر نیروی هوایی علیرضا مسعودی (مسعود)''' | ||
علیرضا مسعودی طی دوران قیام ضدسلطنتی، با مطالعهی کتابها و دفاعیات شهدای مجاهد، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به همراه تعدادی دیگر از همکاران و دوستانش از جمله همافریکمرگانفرد در راهپیماییها و حرکتهای اعتراضی مردمی و سپس تسخیر پادگانها و مراکز نظامی رژیم شاه فعالانه شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علیرضا در ارتباط با دیگر همافران هوادار سازمان مجاهدین خلق قرار داشت و در کارهایی از قبیل تکثیر و توزیع اعلامیههای سازمان و چاپ و انتشار اطلاعیههای پرسنل هوادار فعال بود. با آغاز مقاومت انقلابی مسلحانه پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مسئولیتهای سنگینتری بر عهدهی علیرضا قرار گرفت. او بهعنوان رابط بین سازمان و پرسنل مخفی و خانوادههای آنان، با تقبل مخاطرات فراوان و با دقت عمل میکرد و در این رابطه توانست ارتباطات زیادی را برقرار نموده و خدمات ارزندهای در رابطه با انقلاب، انجام دهد. علیرضا مسعودی یکبار در شهریورماه ۱۳۶۰، از طرف مأموران به اصطلاح اطلاعات و ارشاد پایگاه احضار شد تا دربارهی ارتباطات خود راجع به همافر مجاهد رضا بزرگانفرد پاسخ دهد. علیرضا طی این بازجویی توانست با خام کردن بازجویان خود را عادی و غیرسیاسی نشان داده و آزاد شود؛ اما چندی بعد بهدلیل شناختهشدگی و حساسیتی که مأموران روی او داشتند، توسط گروه ضربت پایگاه دستگیر و به زندان جمشیدیه منتقل شد. علیرضا مسعودی طی دوران زندان و بازجویی، شکنجههای زیادی را متحمل شد. اما هیچ اطلاعاتی از او به دست نیاوردند. همچنین او فعالانه در تلاش بود تا با خبرگیری از وضعیت دیگر یاران زندانی خود، اطلاعات لازم را به همرزمان مجاهدش در بیرون، از طریق همسر مجاهدش که به ملاقاتش میرفت منتقل سازد. علیرضا مسعودی طی ملاقاتی به همسرش میگوید: | |||
« ما را شدیداً تحت فشار و شکنجه قرار دادهاند تا طی مصاحبه تلویزیونی، عملیات ٬٬ پرواز٬٬ را محکوم کنیم و آنها هم تبلیغات کنند که همهی عاملین این طرح را دستگیر کردهایم... به بچهها بگو خیالشان از جانب ما راحت باشد، تازه اول کار است و ما تا پایان و لحظهی شهادت مقاومت میکنیم...» | « ما را شدیداً تحت فشار و شکنجه قرار دادهاند تا طی مصاحبه تلویزیونی، عملیات ٬٬ پرواز٬٬ را محکوم کنیم و آنها هم تبلیغات کنند که همهی عاملین این طرح را دستگیر کردهایم... به بچهها بگو خیالشان از جانب ما راحت باشد، تازه اول کار است و ما تا پایان و لحظهی شهادت مقاومت میکنیم...» |
ویرایش