۲٬۳۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
سروان مسعود علائی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز موج اعدامها و کشتار مجاهدین توسط رژیم جمهوری اسلامی، که در آن موقع درجهی سرگردیاش رسیده بود ولی به خاطر کینهای که از او داشتند، به وی ابلاغ نمیکردند. او تلاش میکرد تا بیش از پیش به یاران مجاهدش کمک و یاری برساند. او اسلحه و ماشین شخصیاش را در اختیار تیمهای عملیاتی گذاشته بود. پس از مدتها استفاده این امکان، یکبار حین یک درگیری، شمارهی ماشین او برای مأموران لو رفت و به این ترتیب از آنجا که سوابق او نیز برای دشمن روشن بود، بنا به رهنمود مسئولین مخفی شد، اما پس از مدتی دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. مأموران او را از ابتدا از سایر زندانیان مجاهد جدا و دور نگهداشتند و با اعمال شکنجههای جسمی و روحی تلاش داشتند علاوه بر کسب اطلاعات از او، مقاومت او را در هم شکسته و وی را به پای میز مصاحبه و ابراز ندامت بکشانند. اما او مقاومت میکرد و هیچگاه حاضر نشد تن به تسلیم و سازش با رژیم خمینی بدهد و سرانجام در سال ۱۳۶۱، پس از تحمل شکنجههای فراوان، به جوخه اعدام سپرده شد. | سروان مسعود علائی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز موج اعدامها و کشتار مجاهدین توسط رژیم جمهوری اسلامی، که در آن موقع درجهی سرگردیاش رسیده بود ولی به خاطر کینهای که از او داشتند، به وی ابلاغ نمیکردند. او تلاش میکرد تا بیش از پیش به یاران مجاهدش کمک و یاری برساند. او اسلحه و ماشین شخصیاش را در اختیار تیمهای عملیاتی گذاشته بود. پس از مدتها استفاده این امکان، یکبار حین یک درگیری، شمارهی ماشین او برای مأموران لو رفت و به این ترتیب از آنجا که سوابق او نیز برای دشمن روشن بود، بنا به رهنمود مسئولین مخفی شد، اما پس از مدتی دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. مأموران او را از ابتدا از سایر زندانیان مجاهد جدا و دور نگهداشتند و با اعمال شکنجههای جسمی و روحی تلاش داشتند علاوه بر کسب اطلاعات از او، مقاومت او را در هم شکسته و وی را به پای میز مصاحبه و ابراز ندامت بکشانند. اما او مقاومت میکرد و هیچگاه حاضر نشد تن به تسلیم و سازش با رژیم خمینی بدهد و سرانجام در سال ۱۳۶۱، پس از تحمل شکنجههای فراوان، به جوخه اعدام سپرده شد. | ||
'''درجه دار | '''درجه دار ارتش فیروز رحیمی مطلق (حاجی)''' | ||
فیروز رحیمی مطلق از دوران دبیرستان و در ارتباط با تعدادی از دوستان خود، مطالعهی کتب سیاسی ــ اجتماعی را آغاز کرد. او طی دوران قیام ضد سلطنتی در حرکتهای مردمی شرکت میکرد و در همین دوران با سازمان مجاهدین خلق و اهداف آن آشنا گردید. فیروز رحیمی پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بلافاصله با سازمان مجاهدین خلق ارتباط برقرار کرد. او بهعنوان نمایندهی درجهداران پایگاه یکم، گردان هاک، در رهبری حرکتهای اعتراضی آنان در مقاطع مختلف نقش داشت. در جریان تظاهراتی که در آخرین روزهای فاز سیاسی در سال ۱۳۶۰، در اعتراض به گسترش جو سرکوب، از سوی پرسنل هوادار سازمان مجاهدین ترتیب یافته بود، شناسایی شد؛ اما توانست قبل از دستگیری توسط گروه ضربت، از پایگاه خارج شود و از همان زمان زندگی مخفی خود را آغاز کرد. طی دوران زندگی مخفی فیروز و چند تن دیگر از مجاهدین در کارهای تدارکاتی و تهیهی امکانات نظامی و صنفی و ... مشغول بودند. او در چندین شناسایی عملیاتی در رابطه با مزاکز نظامی رژیم جمهوری اسلامی شرکت داشت. از شهریور ۱۳۶۱، بهدنبال جان باختن و دستگیری تعدادی از دوستان فیروز، ارتباط او با سازمان قطع شد. سرانجام در یکی از روزهای آبان ۱۳۶۱، حین تردد در یکی از خیابانهای تهرانپارس توسط یک واحد گشتی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی شناسایی شد. حین فرار، فیروز رحیمی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. او برای اینکه به دست نیروهای امنیتی نیفتد، ضامن نارنجک را کشید و به شهادت رسید. | |||
'''داوود محمدقاسمی کارمند دارائی ارتش''' | |||
داوود محمدقاسمی کارمند دارائی ارتش بود. او بدلیل فعالیت در رابطه با سازمان مجاهدین خلق، در تابستان ۱۳۶۰، دستگیر شد. داوود محمدقاسمی طی ۶ ماهی که در زندان جمشیدیه اسیر بود، کارمندان اسیر هوادار مجاهدین را متشکل ساخت. داوود دو بار طی دوران اسارت به دادگاه ارتش رفت و هر دو بار در مقابل ریشهری و دیگر مأموران دادستانی انقلاب ارتش، از مواضع سازمان مجاهدین دفاع کرد. پس از گذشت دو هفته از دادگاه دوم، حکم انتقال داوود به زندان اوین، رسماً به وی ابلاغ شد. پس از انتقال داوود محمدقاسمی به زندان اوین او را به سلول انفرادی منتقل کردند و سرانجام در زمستان ۱۳۶۱، در زندان اوین اعدام شد. | |||
'''ستوانیکم فریدون شعبانی''' | |||
شعبانی (زاده ۱۳۳۴ – تهران)، ستوان یکم ارتش و افسر هوابرد در پادگان شیراز بود. فریدون شعبانی تا تابستان ۱۳۶۰، فعالیت سیاسی مشخصی نداشت. وی از طریق تعدادی از افراد فامیل و آشنایان خود و از جمله پسرعمهاش، مجید کیایی که هوادار مجاهدین خلق بود، در جریان مسائل سیاسی قرار میگرفت. پس از آغاز موج شکنجه و کشتار مجاهدین خلق توسط جمهوری اسلامی او هوادار مجاهدین شد. او در آن روزها میگفت :<blockquote>« دیگر زندگی بس است و باید وارد مبارزه شد و مبارزه کرد ... دیگر وقت جنگ با ضدخلق است...»</blockquote>مردادماه ۱۳۶۰، فریدون شعبانی با چند نفر از همکارانش در پادگان شیراز هستهی مقاومت تشکیل داد و سپس تصمیم گرفت اسلحهخانهای را که در اختیار آنها بود به نفع سازمان مجاهدین خلق مصادره کنند. بهدنبال انجام موفقیتآمیز این عملیات، فریدون مخفی شد و همراه با دیگر دوستان خود به مبارزه ادامه داد. سرانجام پس از ماهها فعالیت، در سال ۱۳۶۱، دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. فریدون شعبانی پس از ۹ ماه مقاومت در زیر انواع شکنجه، سرانجام به شهادت رسید. | |||
'''همافر نیروی هوایی مسعود صادقنیا(صادق)''' | |||
مسعود صادقنیا در تهران پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۴۹، وارد نیروی هوایی شد؛ و در گردان الکترونیک پایگاه یکم شکاری مشغول کار گردید. مسعود در جریان قیام بهمن ۱۳۵۷، شرکت داشت و همراه با سایر همکاران خود در ترتیب دادن افشاگریها و تظاهرات در پایگاه یکم و میدان آزادی فعال بود. مسعود صادقنیا پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با مراجعه به ستاد مرکزی سازمان مجاهدین خلق در تهران، در صدد برقراری ارتباط با سازمان برآمد و در اوایل سال ۱۳۵۹، در ارتباط با تیمهای پرسنل هوادار در پایگاه یکم مهرآباد قرار گرفت. یکی از مسئولیتهای مسعود، تکثیر و پخش اعلامیههای سازمان بود. | |||
در | مسعود در تظاهرات اعتراضی خردادماه ۱۳۶۰، در پایگاه یکم نقش داشت؛ پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، بهدنبال تصفیه و دستگیری تعدادی از هواداران سازمان، مسئولیتهای بیشتری برعهدهی او قرار گرفت. او عملیات کار گذاری ۲ بمب صوتی در قسمت اطلاعات و ارشاد پایگاه یکم شکاری را انجام داد. | ||
بعد از عملیات پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس، نام مسعود صادقنیا در لیست تصفیهشدگان قرار گرفته بود؛ بهویژه پس از عملیات انفجار بمب صوتی، حساسیت روی او بیشتر شد. او از آذرماه ۱۳۶۰، به زندگی مخفی روی آورد و در کنار دیگر مجاهدین به نبرد برعلیه جمهوری اسلام پرداخت. در شهریورماه ۱۳۶۱، در یک درگیری که منجر به شهادت چند تن از یاران مسعود شد، او دستگیر گردید و بلافاصله پس از انتقال به زندان جمشیدیه و سپس اوین تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. مسعود صادقنیا تا مردادماه ۱۳۶۲، تحت شکنجه قرار داشت و سرانجام در ۶ مرداد ۱۳۶۲، بههمراه با ۷ تن دیگر از همافران هوادادار مجاهدین به شهادت رسید. | |||
'''همافر انقلابی مجاهد شهید علیرضا مسعودی (مسعود)''' | '''همافر انقلابی مجاهد شهید علیرضا مسعودی (مسعود)''' |
ویرایش