|
|
خط ۲۱۰: |
خط ۲۱۰: |
|
| |
|
| == اسامی و مشخصات ۱۲۵ تن از شهدای پرسنل ارتشی مجاهد خلق == | | == اسامی و مشخصات ۱۲۵ تن از شهدای پرسنل ارتشی مجاهد خلق == |
|
| |
| == گزارشی فشرده در باره ((زندان جمشیدیه)) یکی از اسارتگاههای ارتشیان مجاهد و مبارز ==
| |
| فصلی از کارنامهی درخشان انقلاب نوین خلق، با نام و یاد قهرمانان ارتشی و دیگر پرسنل نظامی مجاهد و مبارزی آذین شده است که خاطرهی جانفشانیهای آنان در راه رهائی خلق و میهن از چنگال سیاهترین دیکتاتوری تاریخ ایران، هرگر فراموش نخوااهد شد، قهرمانان دلاور و میهنپرستی که دوشادوش دیگر رزمندگان مجاهد در شهر و کوه و جنگل، در زندانها وشکنجهگاهها (و در لباس افسران، درجهداران، همافران، سربازان و کارمندان ارتش) در جبههی بزرگ انقلاب بهرزم با دشمن ضدبشر برخاستند و در اوج شرف و افتخار بهشهادت رسیدند. دلاوران مجاهدی چون ((سرهنگ خسرو شریفیراد)) استاد ورزشهای رزمی که در زندان شیراز بهجوخهی تیرباران سپرده شد، سرهنگ دوم خلبان ((اسماعیل فرخنده)) که در بهار سال ۶۲ پس از تحمل شکنجههای بسیار بر تخت شکنجه در تهران به شهادت رسید. ستوان دوم ژاندارمری ((محمدحسین معیری)) که در نبرد دوشان ((در مصاف با صدها تن از پاسداران و سرسپردگان)) ((جاش)) در درهی ((دوشان)) در حوالی سنندج بخاک و خون درغلطید و رزمآوران ارتشی مجاهد و دلیری چون یدالله عباسپور آتشگاه (۱)، فریدون جهانی (۲)، سیروس حسننژاد (۳)، (رضا بزرگانفرد)، (۴)،فاطمه شایسته (۵)،اصغر اورک (۶)،داوود بشیری (۷)،محمود پورغلامی (۸)،منصور قطبی (۹) و دهها تن دیگر که در چارسوی میهن، در میدانهای رزم، بر تخت شکنجهگاهها، بر فراز دارها و یا برابر جوخههای مرگ دجال خونآشام زمان، خمینی ضدبشر، جان سپردند و با خون پاک خود بر حقانیت انقلاب و شرف و پایمردی آن بخش از فرزندان خلق که در لباس ارتشیان و بیزار و فارغ از ((شاه)) و ((شیخ)) جان بر کف گرفتهاند، و گواهی دادند. اینک با گرامی داشتن خاطرهی تمامی آنان، گزارشی فشرده از ((زندان جمشیدیه)) یکی از اسارتگاههای ارتشیان مجاهد و مبارز را در اختیار شما قرار میدهیم.
| |
|
| |
| در رابطه با گزارش زندان جمشیدیه توجه به نکات زیر سودمندست.
| |
|
| |
| ۱ ــ باید توجه داشت که ارتشیان مجاهد و مبارز در شرایط کنونی و برخلاف گذشته تنها در زندان جمشیدیه در اسارت نیستند، بلکه در زندانهای مختلف در سراسر کشور همراه با سایر انقلابیون به مقاومت ادامه میدهند (۱۰) ولی چون زندان جمشیدیه بطور ویژه به ارتشیان مجاهد و مبارز اختصاص یافته است در این گزارش به آن میپردازیم.
| |
|
| |
| ۲ــ بهعلت رعایت مسائل امنیتی در کلیهی نقلقولها از اسامی مستعار استفاده شده است.
| |
|
| |
| '''گذری کوتاه بر گذشته زندان جمشیدیه '''
| |
|
| |
| زندان جمشیدیه در حدود سالهای ۵۰ در محل (پادگان دژبان) بهعنوان اسارتگاه ویژهی نیروهای ارتشی (هوائی، دریائی، زمینی، ژاندارمری) تاسیس و بهکار گرفته شد و اگرچه عموما، زندانیان آنرا نیروهای مختلف ارتشی تشکیل میدادند ولی بطور خاص بازداشت شدگان و زندانیان غیرنظامی (۱۱) نیز در آن نگهداری میشدند.
| |
|
| |
| رژیم شاه از تاسیس زندان جمشیدیه هدفهای مختلفی را مد نظر داشت، از جمله آنکه بتواند در چارچوب دادگاهها و زندانهای ویژه، نظارت خاص خود را اعمال کند و در رابطه با تنبیهات انضباطی نیز بتواند بین ارتشیان و غیر ارتشیان مرزبندی ویژهی خود را بوجود آورد و حتی در زندان نیز از اختلاط آنان با مردم عادی جلوگیری کند.
| |
|
| |
| پس از شاه، زندنها و شکنجهگاههای مختلف از جمله ((زندان جمشیدیه)) بمثابه میراث ننگین او به خمینی ضدبشر رسید و اگرچه او هماکنون دیگر افسار گسیخته و دیوانهوار از کلیهی کشتارگاههای خود برای قتل و شکنجه و اسارت پرسنل نظامی مجاهد و انقلابی استفاده میکند، اما بارهم در رابطه با ارتشیان، جمشیدیه از ثقل خاصی برخوردارست. (۱۲)
| |
|
| |
| پس از سقوط شاه و در اولین ماهها هنوز تعداد زندانیان سیاسی آنقدر نبود که تمامی بندهای زندان جمشیدیه مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین ۲ بند آن با انفرادیها به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و ۲ بند دیگر خالی بود تا اینکه جنگ ایران و عراق آغاز شد و حدود ۸۰۰ اسیر عراقی را در بندهای درجهداران و افسران (در هر اتاق ۶ نفره حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر) جای دادند. در این دوران وضع نسبتان مناسب صنفی و بهداشتی زندان بهوضع بسیار اسفباری درآمد تا اینکه پس از ۳۰ خرداد ۶۰ ، یکمرتبه موج دستگیریها و کشتار مجاهدین و دیگر انقلابیون و از جمله پرسنل انقلابی شروع شد و از آن پس بطور متوسط روزانه تا ۸ نفر را دستگیر کرده و به زندان انتقال میدادند و در همین رابطه مجبور شدند اسرای عراقی را به یک کمپ در امتداد خطآهن ((تهران ــ قم))، ایستگاه دوم انتقال دهند و بندهای خالی شدهی آنرا از پرسنل نظامی مجاهد و مبارز پرکنند. در این دوران تعداد زندانیان بطرز عجیبی بالا رفت و در هر اتاق بند، بین ۹۰ الی ۱۲۰ نفر و در سلولهای یکنفره تا ۲۰ نفر را جای دادند. و فصل جدیدی در تاریخچهی این زندان آغاز شد.
| |
|
| |
| '''در باره ساختمان زندان جمشیدیه'''
| |
|
| |
| آنچه که بطور کلی زندان جمشیدیه نامیده میشود، در حقیقت از دو بخش مجزا از یکدیگر تشکیل شده است که عبارتنداز:
| |
|
| |
| ۱ــ پادگان دژبان
| |
|
| |
| ۲ ــ بخش زندانها
| |
|
| |
| بخش زندانها نیز خود از دو بخش کاملا مجزا تشکیل شده است که بخش اول آن به بند ۳۳۶ و بخش دوم به زندان جمشیدیه یا زندان عمومی مشهورست. زندان در کلیت خود از دو طبقه تشکیل شده است.
| |
|
| |
| سلولهای انفرادی:
| |
|
| |
| سلولهای انفرادی بند۳۳۶ در دو بخش مجزا از هم قرار دارند و هر بخش در گذشته شامل ۱۲ و هماکنون شامل ۲۰ سلولست که مجموعا متشکل از ۴۰ سلول ۵/۲*۲ و با ارتفاعی در حدود ۳ متر است. این سلولها دارای دیوارهای کثیف و فرسوده سیمانی و فضائی تاریک و نمور میباشد. وسائل این سلول ها را عموما یک تکه ابر کثیف (و آغشته بخون زندانیان سابق) که بعنوان تشک مورد استفاده قرار میگیرد و دو پتوی مندری سربازی تشکیل میدهد و باید توجه داشت که این شرائط در اختیار زندانی قرار دارد و در شرائط حاد و هنگامیکه به زندانی حساسیت ویژهای دارند حتی از دادن این تشک و پتوها نیز دریغ میشود.
| |
|
| |
| در سلولهای انفرادی سکوت مطلق حکمفرماست و صحبت کردن، آواز خواندن، مشت به در و دیوار کوبیدن و حتی صدا زدن نگهبان برای نیازهای ضروری، ممنوع و ((تعزیر)) را بدنبال دارد. در صورتیکه زندانی به بیرون نیاز داشته باشد باید تکه مقوائی را که بصورت فلش درست شده است از زیر درب سلول به بیرون بفرستد تا پس از مدتها انتظار، بالاخره نگهبان آمده و او را به بیرون ببرد، بخشی از گزارش ((ابراهیم)) یکی از ارتشیان مجاهد که مدتی در این زندان بسر برده است، شما را با وضعیت حاکم بر سلولها بهتر آشنا میکند:
| |
|
| |
| ((بالاخره پس از مدتها پاسداری که لباس سربازی پوشیده بود آمد و پس از آنکه مقداری بد و بیراه گفت حولهی نمناک کثیفی را با خشونت و در عین حال مسخرگی به سر و گردنم پیچید و مرا به دستشوئی برد. درب توالت و دستشوئی در تمام مدت باز بود و من اجازه نیافتم که دست به حوله بزنم و یکبار نیز که بعلت کلافگی ناشی از ندیدن و بودی متعفن حوله سعی کردم برای لحظهای آنرا از روی صورتم بالا بزنم، با فحاشی و ضربات مشت و لگد پاسدار روبرو شدم و تازه در همین موقع هم حق نداشتم سر و صدایم را بلند کنم زیرا بزعم آنان نباید سکوت بند شکسته میشد و شکسته شدن سکوت موجب تقویت روحیهها میگردید! ....))
| |
|
| |
| در سلولهای انفرادی دریچهی کوچکی روی درب هر سلول در قسمت بالا وجود دارد که از آن نور بسیار ضعیفی به داخل میتابد و در صورتیکه زندانی تحت فشار و بازجوئی قرار داشته باشد آن دریچه نیز بسته میشود و با دستبند و پابند زدن به زندانی و بستن چشمهای او حتی در تاریکی سلول! سعی میکنند او را تحت فشار قرار دهند. سلولهای انفرادی با اینکه حداکثر، ظرفیت دو یا سه نفر را دارد ولی در صورت لزوم تا ۲۰ نفر را در آن در شرایط اصطراری و یا برای درهم شکستن مقاومت جای میدهند.
| |
|
| |
| بند عمومی:
| |
|
| |
| این قسمت از زندان جمشیدیه که در محوطهای جدا از بند ۳۳۶ قرار دارد، دارای ۴ بند مجزا از یکدیگرست که در دو طبقه ساخته شده است. طبقهی اول دارای ۲ بند است که به سربازان و درجهداران اختصاص یافته و طبقهی دوم نیز ۲ بند دارد که کارمندان و افسران در آن بسر میبرند. هر بند دارای ۵ اتق عمومی است که در اصل ۶ تا ۸ نفره بودن و سپس ۲۰ تا ۳۰ نفره شده و پس از شلوغ شدن زندانها با جمعآوری کلیهی تختها و استفاده از راهروها، در بعضی مواقع تا ۱۲۰ نفر را در آن جای دادهاند. شرایط زندگی در بند عمومی علیرغم تضییقات ارتجاع با توجه به این مسئله، از نیمههای سال ۶۰ ابتدا انفرادیها و سپس سایر قسمتهای زندان را حتی از لحاظ اجرائي نیز از دست ارتش خارج ساخت و خود مستقیما وارد کار شد و با تغییراتی در ساختمان و اضافه کردن سلول و ایجاد اتاقهای شکنجه و بازجوئی جدید و تعویض پرسنل زندان بطورکلی، وضعیت را دگرگون ساخت. هماکنون در بندهای عمومی جمشیدیه بیشترین تعداد نفرات، در بند سربازان و درجهداران بسر میبرند و شدیدا در تنگنا قرار دارند. مجموع زندانیان مجاهد و مبارزی که در بندهای مختلف بسر میبرند، از سال ۶۰ تاکنون (علیرغم انتقال مداوم زندانیان ارتشی به دیگر زندنها از جمله قصر، قزلحصار،اوین، گوهردشت) سیر صعودی را طی کرده و از ن۷۰۰ به ۱۲۰۰ نفر رسیده است که قریب ر۸۰ ٪ آنرا ارتشیان مجاهد تشکیل میدهند و بقیه نیز از هواداران سایر گروههای مبارز سیاسی و زندانیان انضاطی و ..... هستند. نکتهای که توجه به آن ضرورت دارد اینست که عناصر ضدانقلابی و سلطنتطلبان پس از سال ۶۰ در آغاز از امکانات بسیاری بلحاظ صنفی و ... در زندان برخوردار شده و سپس نیز به تدریج مورد عفو خمینی جلاد قرار گرفته و خود در بازداشتگاهها و دیگر ارگانهای رژیم خمینی در رابطه را تحصص ویژهی خود، به خدمت مشغول شدند. از جملهی این افراد دو تن ار سرهنگانی که در زمرهی بازجویان و عناصر دستاندرکار در پروندهی مجاهد شهید مهدی رضائی قرار داشتند، میباشند که بههمین جرم در سال ۵۸ دستگیر شده و در سال ۶۰ آزاد و دوباره به سر کار بازگشتند! از دیگر عناصر تبهکاری که در این زمره قرار دارند، میتوان از سروان مصطفوی تبهکار نام برد که ریاست زندان را به عهده دارد و از غلامان حلقه بگوش ریشهری است، همچنین از یک استوار دوم که بنام ((حاجی)) معروفست و از زمان شاه پروندهای درخشان !! را با خود یدک میکشد.
| |
|
| |
| '''بند زنان در زندان جمشیدیه'''
| |
|
| |
| بر آمار زندانیان فوق بایست تعداد زنان مجاهد و مبارزی را که در زندان جمشیدیه محبوس هستند، افزود. زندان زنان جمشیدیه که در زمان شاه نیز وجود داشت و به ((بارداشتگاه زنان)) معروف بود، از سال ۶۱ به بعد و پس از حاکم شدن سپاه ضدخلقی بر زندان، مورد استفادهی این ارگان سرکوبگر قرار گرفت. زندان رنان دارای ۶۳ سلول انفرادی و یک اتاق عمومی است و اخیرا جلادان سپاه ضدخلقی پاسداران با احداث یک کانال زیرزمینی بند عمومی زنان را به انفرادیها و اتاقهای بازجوئی و شکنجه متصل کردهاند. توجه به بخشی از یک گزارش در مورد این بخش ما را به واقعیتی که بر زندانیان میگذرد، بیشتر آشنا میکند:
| |
|
| |
| ((.... جندین ساعت متوالی درشکنجهگاه بیدادگاه ضدانقلابی ارتش در زیر شکنجهی جلادان خمینی قرار داشتم بطوریکه حس میکردم دیگر هرگز توان راه رفتن بر روی پاهائی را که بصورت تکههائی از گوشت و پوست متورم و خونین در آمده، نخواهم داشت ..... سرانجام پس از پایان بازجوئی و نومید شدن بازجویان، ((ریشهری)) جلاد دستور داد تا هنگام خوب شدن وضعیت پاهایم و برای اینکه زندانیان دیگر از وضعیت شکنجهها با خبر نشوند مرا در انفرادی نگه دارند ولی هنگامیکه مرا به بند سلولهای انفرادی بردند، معلوم شدن جائی وجود ندارد. کلیهی انفرادیها پر از سربازان، افسران و درجهدارانی بود که تحت بازجوئی و شکنجه قرار داشتند. سرانجام با تلفن کردن به ((ریشهری)) و کست تکلیف از او قرار شد مرا در یکی از سلول های انفرادی بند زنان نگهداری کنند و به آنجا منتقل شدم،با ورود به بند زنان متوجه شدم زنی با صدای خوش قرآن میخواند ... نیم ساعت پس از ورود من سر و کلهی بازجویان پیدا شد و چند دقیقه پس از ورود آنها صدای داد و فریاد و دشنام از چند سلول بلند شد.
| |
|
| |
| یکی دو سلول بعد از سلول من، فریادهای زنان اسیری که در چنگال دژخیمان به خمینی ناسزا میگفت پرده از واقعیتهای سلولهای مجرد برمیداشت. در سیاهی سلول احساس میکردم که دارم دیوانه میشوم و با خود فکر کردم ساعتها در زیر شلاق قرار داشتن، هرگز برای من مانند این لحظات، دردناک نبوده است. سرانجام طاقت نیاوردم و خشمگین از این همه رذالت فریاد کشیدم و با دستها پاهای مجروحم شروع به کوبیدن بر در و دیوار کردم تا اینکه سرانجام دو تن از پاسداران برای خاموش کردن من به سلول وارد شدند و مرا زیر مشت و لگد گرفتند. در تمام مدتی که در سلولهای مجرد بند زنان بودم هرچند وقت یکبار شاهد بازجوئیها و رذالتهای مزدورانی بودم که از هیچ ددمنشی و پلیدی دریغ نداشتند)).
| |
|
| |
| حداقل تعداد زندانی در سلولهای مجرد ۱۵ و حداکثر آن تا ۷۵ تن نیز گزارش شده است و این تعداد علاوه بر تعدادیست که در بند عمومی بسر میبردند. مزدوران سپاه ضدخلقی بشدت از پخش شدن اخبار زندان زنان در جمشیدیه وحشت دارند و سعی میکنند با پنهان نگهداشتن اخبار زندان، انتقال زنان زندانی ارتشی و خانوادههای ارتشیان بهدیگر زندانها وثابت نگهداشتن جلادان و نگهبانان این بند، از انتشار اخبار جنایات خود جلوگیری کنند. نگهبانان این بند ۲۰ پاسداراند که با لباس ارتشی ولی با آرم سپاه و عموما مسلح به کلت در پوش حفاظتی کل زندان جمشیدیه حفاظت قسمت زنان را بهعهده دارند.
| |
|
| |
| بازجویان و شکنجهگران بند زنان نیز از جلادان اوین هستند که در این بند به ((تعزیر)) مشغولند و هر از چند گاه یکبار نیز گیلانی و لاجوردی و هادیغفاری و برخی دیگر از سرجلادان خمینی به جمشیدیه میآیند و آنها با تعلیم میدهند و ارشاد میکنند.
| |
|
| |
| پاورقیها: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| ۱ــ افسروظیفهی شهربانی مجاهد شهید یدالله عباسپور آتشگاه که در تاریخ ۲۵/تیر/۶۱ در اردبیل بشهادت رسید. از این ارتشی رشید تعدادی شعر نیز بجای مانده است.
| |
|
| |
| ۲ــ افسر مجاهد، شهید فریدون جهانی که در فروردین ۶۲ در تویسرکان بدار کشیده شد.
| |
|
| |
| ۳ــ افسر رزمنده مجاهد خلق سیروس حسننژاد که در زمرهی مجاهدین مستقر در جنگل در جنگلهای رامسر در تاریخ ۶/شهریور/۶۱ بشهادت رسید.
| |
|
| |
| ۴ــ مجاهد شهید همافر یکم زضا بزرگانفرد که در حال ساختن فانوس قدیر (مجاهد) در تیرماه ۶۱ ، در یکی از پایگاههای مقاومت بر اثر انفجار بمب بشهادت رسید.
| |
|
| |
| ۵ــ مجاهد شهید فاطمه شایسته کارمند اداری ارتش که در سال ۶۰ در مشهد به جوخهی تیرباران خمینی سپرده شد.
| |
|
| |
| ۶ــ مجاهد شهید اصغر اورک، کارمند مرکز تعمیرات ارتش که در بهمنماه سال ۶۰ در تهران به جوخهی تیرباران سپرده شد.
| |
|
| |
| ۷ــ مجاهد شهید داوود بشیری کارگر کارخانهی جنگافزار سازی که در شهریور ۶۰ در تهران به شهادت رسید.
| |
|
| |
| ۸ــ مجاهد شهید سرباز وظیفه محمود پور غلامی (مرادی) که در بهمن ۶۰ در تهران و در زیر شکنجه بشهادت رسید.
| |
|
| |
| ۹ــ سرباز وظیفه مجاهد شهید منصور قطبی که در تاریخ ۴/اردیبهشت/۶۲ در تهران بشهادت رسید.
| |
|
| |
| ۱۰ــ و ما در گزارشات مختلف از جمله گزارش زندان مشهد از آنها یاد کرده و در گزارشات دیگر نیز در فرصتهای آینده به آنان خواهیم پرداخت.
| |
|
| |
| ۱۱ــ آن دسته از زندانیان غیر نظامی که در رابطه با پروندهی نظامیان دستگیر شدند.
| |
|
| |
| ۱۲ــ بر طیق گزارشات رسیده، رژیم زندانهای دیگر را از جمله در شیراز، زاهدان و .... بطور خاص به ارتشیان مجاهد و انقلابی اختصاص داده که در فرصتهای مناسب به آنها نیز خواهیم پرداخت.
| |
|
| |
| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| '''بازجوئی، شکنجه و وضعیت دادگاهها'''
| |
|
| |
| بازجوئی و شکنجه در زندان جمشیدیه نیز چون سایر زندانهای خمینی خونآشام مراحل مختلفی دارد و از تهدید، تطمیع و تعزیر ساده شروع و نهایتا با تقتیل و کشتن زندانی ادامه مییابد اما لازمست پیش از مرحله بازجوئی یعنی چگونگی دستگیری ارتشیان مجاهد و میارز اشارهای داشته باشیم و بعد به ترتیب به سایر مراحل بپردازیم.
| |
|
| |
| دستگیری نیروهای انقلابی ارتش، غالبا توسط عناصر دایرهی سیاسی ــ ایدئولوژیک و انجمنهای ضداسلامی ارتش و به صورتهای زیر انجام میگیرد.
| |
|
| |
| '''۱ــ دستگیری بهشکل ساده:'''
| |
|
| |
| در این شکل، نهادهای ضدانقلاب فوقالذکر با فرستادن مامور بدنبال فرد مورد نظر، او را به دفتر دایرهی سیاسی ــ ایدئولوژیک احضار کرده و در آنجا با تاکتیکهای مختلف سعی در بیرون کشیدن اطلاعات از فرد، شناسائی دوستان ِ، گیج کردن او و .... میکنند، این شکل بیشتر در ارتباط با پروندههای عناصری که فعالیت گسترده ندارند و همچنین عناصر نیمهفعال یا مشکوک انجام میشود.
| |
|
| |
| '''۲ــ شکل پیچیده:'''
| |
|
| |
| در این شکل، فرد مورد نظر مدتها با هماهنگی ((دایرهی سیاسی ــ ایدئولوژیک)) در پادگان و ((اطلاعات سپاه)) در خارج، تحت نظر قرار میگیرد. هدف از این عمل، ردیابی و شناسائي مدارهای ارتباطی فرد مورد نظرست. پس از مدتها تعقیب و بدست آوردن مدارک لازم، ((سپاه)) در خارج و ((دایرهی سیاسی ــ ایدئولوژیک)) در داخل پادگان هجومی گسترده را شروع میکنند. شخص را دستگیر میکنند. به خانهی او هجوم میبرند و تمام وسائل او را میگرددند، با دستگیری موقت خانواده و نگهداری آنها در پادگان، سپاه یا کمیته و تحت بازجوئی کشیدن (بارجوئی ابتدائی) سعی میکنند اطلاعات مورد لزوم را بیرون بکشند. در این مرحله بیشترین تلاش مزدوران ینست که با طرح اتهامات سنگین و تضعیف روحیه، فرد را به موضع ضعف بیاندارند و همانجا کار را فیصله دهند ولی در صورت نومید شدن نوبت به بازجوئی و لاجرم شکنجه میرسد.
| |
|
| |
| '''شیوههای بازجوئی:'''
| |
|
| |
| یک زندانی ارتشی پس از دستگیری جهت بازجوئی، چند ماهی در انفرادیهائی که بطور کلی ارتباطش با بیرون قطع است، نگهداری میشود و در این فاصله براساس اهمیت پروندهاش باید چندین دوره بازجوئی را طی کند. این دورهها را میتوان به سه دستته تقسیم کرد. (۱)
| |
|
| |
| ۱ــ باز جوئی مقدماتی:
| |
|
| |
| محل این بازجوئیها را ((نهاد بازداشت کننده)) تعیین میکند و بهرحال یا در پادگان و یا در یکی از مراکز سپاه است.
| |
|
| |
| ۲ــ بازجوئی ثانویه:
| |
|
| |
| محل این بازجوئی در زندان مرکزی جمشیدیه در اتاقهای بازجوئی و شکنجهی قسمت انفرادی و یا زیرزمینی بیدادگاه ضدانقلابی ارتش در چهار راه قصر است.
| |
|
| |
| ۳ــ بازجوئی مرحله سوم
| |
|
| |
| این مرحله بارجوئی خاص پروندههای سنگین است و اگر چه در جمشیدیه و زیرزمین بیدادگاه
| |
|
| |
| پاورقی: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| ۱ــ با درک شیوهی کار بازجویان میتوان رهنمودهای لازم را بدست آورد و از بازجوئیها سالم بیرون آمد.
| |
|
| |
| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| ارتش در چهار راه قصر هم انجام میگیرد ولی معمولا زندانیان در انی مرحله به ((اوین )) انتقال داده میشوند و بالاترین ردهی بازجویان بازجوئی را در این مرحله به عهده دارند.
| |
|
| |
| در طی این سه دوره، شیوهای مشخصی بکار گرفتته میشودکه در اگرچه شبیه بههم است ولی در هر مرحله، در مداری بالاتر (ازنظر کمیت و کیفیت بازجوئي و شکنجه) نسبت به مرحلهی قبل قرار دارد. ولی در هر حال شیوهی برخورد بازجویان را میتوان بهشرح زیر نشان داد:
| |
|
| |
| '''۱ــ تضعیف روحیه'''
| |
|
| |
| تضعیف روحیه، عمدهترین شیوهی مورد استفادهی بازجویان در برخورد با متهم در کلیهی مراحل بازجوئی است. البته این مورد در مرحلهی قبل از بازجوئی یعنی زمان دستگیری نیز اعمال میشود ولی بیشترین کاربرد آن در بازجوئی است. در این مرحله معمولا با تهدید به اخراج، زندان و تیرباران، مصادرهی خانه و اموال، دستگیری زن و فرزند و اینکه از پروندهی متهم اطلاع کافی دارند، سعی میکنند فرد را به اعتراف وادارند.
| |
|
| |
| ''' ۲ــ بهرهگیری از نقاط ضعف فرد'''
| |
|
| |
| ''' ''' بازجویان از آغاز در صدد بیرون کشیدن نقاط ضعف فرد، عمده کردن مسائل فردی و حساسیتهای او هستند و بههمین دلیل سعی میکنند با طرح مسائل عاطفی، خانواده، شغل، دلسوزی برای او، ترسیم سرنوشت خطرناک، از نقاط ضعف افراد نهایت استفاده را بکنند که در این موارد باید با هوشیاری انقلابی برخورد کرد و طرحهای گاه پیچیده و طولانی بازجویان را با شکست روبرو ساخت. این مرحلهی بازجوئی معمولا توسط عناصر نقاب زده صورت میگیرد و قبلا سعی میشود با تهدیدات مستمر روحیه زندانی تضعیف شود.
| |
|
| |
| ((حسینی)) یک رزمندهی مجاهد ارتشی که مدتی را در زندانهای مختلف خمینی، از جمله زندان جمشیدیه گذرانده است، طی قسمتی از گزارش خود این مرحله را بخوبی ترسیم میکند:
| |
|
| |
| ((.... بارجو از پشت نقاب مرا نگاه کرد و گفت: )) بزودی به زبالهدان (۲) و یا به فراموشگاه (۳) خواهی رفت اینجا دیگر صدایت نهبگوش خلق میرسد و نه خدا ......))
| |
|
| |
| ((.....میدانی تا حالا چند نفر روی این صندلی نشستهاند و بعلت حرف نزدن نفله شدهاند و بعد، جنارهاشان را از اتاق بیرون بردهایم.
| |
|
| |
| تو در حقیقت روی صندلی اموات نشستهای، مردههائی که الان استخوانهایشان زیر خاک پوسیده و از قبرشان علف در آمده و .....))
| |
|
| |
| با خودم فکر کردم ((بازجو عجب احمقی است که در عین حال که سعی در ترساندن من دارد حقیقتی را نیز افشا میکند، حقیقتی را نشان میدهد تا حالا بسیار کسان توانستهاند مقاومت کنند، حتی در زیر شکنجههای منتهی به مرگ، حرفهای بازجوبجای آنکه مرا بترساند به من آرامش داد.))
| |
|
| |
| '''۳ــ روی آوردن بهشکنجه برای گرفتن اعتراف'''
| |
|
| |
| شکنجهی مجاهدین و مبارزین ارتشی در سه مکان صورت میگیرد. (۴)
| |
|
| |
| '''مکان اول:'''
| |
|
| |
| '''سلولهای انفرادی پادگان'''
| |
|
| |
| این سلولها از سال ۶۰ کاملا در اختیار سپاه ضدخلقی قرار دارد و غالبا (بویژه در ماههای اخیر) صدای سربازان، درجهداران و افسرانی که در زیر شکنجهی دژخیمان قرار دارند از آن بگوش میرسد. شکنجههائی که در انفرادیها اعمال میشود، معمولا مشت و لگد و زدن کابل و دستبند قپانی و آویزان کردن از سقف و بستن چشم و دست و پای زندانی گرسنگی به زندانیان و اعمال شکنجههای روانی است . در قسمت زنان، توهین و آزاهای رذیلانه نیز اضافه بر این شکنجهها اعمال میگردد. مسئولین جنایتکار این بخش، بشدت سعی دارند از پخش اخبار این قسمت از زندان در میان ارتشیان جلوگیری کنند و حتی از بیخ و بن منکر وجود اتاقهای شکنجه و بازجوئی در جمشیدیه هستند ولی گستردگی این جنایات باعث شده است که تلاشهای جلادان به جائی نرسد. قابل ذکر است که اتاقهای شکنجه و بازجوئی این این بخش در سال ۶۰ ساخته و تاسیس شده است و قبل از آن وجود نداشت. در این بخش از زندان معمولا شکنجهها تا مدت کوتاهی ادامه مییابد و زندانیان برای شکنجههای طولانی به بیدادگاه ارتش انتقال داده میشوند. ولی با این همه حتی کشتن زندانی نیز در پادگان منتفی نیست. گزارشات زیر ما را در شناختن شکنجهکاههای داخل زندان جمشیدیه یاری میدهد.
| |
|
| |
| ((از ساعت ۸ صبح تا ۵/۴ بعدازظهر با جشمانی که محکم با پارچهی سیاهی بستته شده بود در اتاق شکنجه و در حالیکه دیگران را شکنجه میکردند، منتظر رسیدن نوبتم بودم. چشمبندم آنچنان محکم بسته شده بود که چشمهایم را شدیدا یه درد آورده بود، احساس میکردم که بجز من چندین نفر دیگر نیز منتظر بازجوئی هستند. سرانجام نوبت من رسید. مرا بلند کردند و روی تخت بستند، با هما چشمان بسته، و دو نفری ــ یکی با کابل و دیگری با مشت و لگد ــ به جانم افتادند و همراه با آنان از تهدیدات وقیحانهای نیز فروگذار نکردند. ساعت ۷ من بیهوش شدم . در هوای سرد یکی دو سطل آب رویم پاشیدند و دوباره شروع کردند. فکر میکنم ساعت ۵/۸ بود که دیت برداشتند و مرا در حالیکه نیمههوشیار بودم به سلول برگرداندند. موقع برگشتن حس کردم هنوز نیز کسانی در اتاق شکنجه منتطرند تا شکنجه شوند. در تمام مدت شکنجه، گاه و بیگاه صدای زن جوانی را که بشدت شکنجه میشد و فریاد میزد، از اتاقی دیگر بگوش میرسید بازجو از او محل اختفای اسلحه و مهمات را میپرسید و نشانی همسرش را که فراری بود و زن در تمام مدت تنها میگفت: ((من نمیدانم ...خبر ندارم.))
| |
|
| |
| '''گزارش دیگر:'''
| |
|
| |
| ((۶ تن از همافرنی را که به اتهام ارتباط با پرواز برادر مجاهد مسعود رجوی دستگیر کرده بودند، سرانجام به انفرادی جمشیدیه آوردند و بلافاصله به زیر شکنجه کشیدند. شکنجهی آنها ۴۸ ساعت تمام طول کشید و من صدای فریادهای آنها را که قهرمانانه مقاومت میکردند، میشنیدم. سرانجام بعد از آنکه احساس کردند فایدهای ندارد آنها را به اوین انتقال دادند.))
| |
|
| |
| ''' و گزارشی دیگر:'''
| |
|
| |
| ((محمود پورغلامی را در خیابان دستگیر کرده بودند و بعد از آنکه یک هفته در کمیته شکنجه شده بود فهمیدند که سرباز است و به جمشیدیه انتقالش دادند، در آنجا بلافاصله دوباره او را زیر شکنجه کشیدند و نزدیک نیمهشب بود که صدای فریادهایش قطع شد و شهید شد، این را فردا شب فهمیدم موقعی که بازجو مرا برای بازجوئی برد و با لبخندی زشت کفت: ((حرف بزن وگرنه مثل سرباز پورغلامی زیر شلاق میکشیمت))
| |
|
| |
| '''مکان دوم:'''
| |
|
| |
| '''زیرزمین بیدادگاه ضدانقلابی ارتش'''
| |
|
| |
| زیرزمین بیدادگاه ضدانقلابی ارتش در چهارراه قصر، دومین جائی است که بعنوان شکنجهگاه ارتشیان مورد استفاده قرار میگیرد. از این محل بعنوان بازداشتگاه موقت نیز استفاده میشود و شکنجههائی که در آن اعمال میشود تقریبا همان شکنجههای سابقالذکر است ولی با دو تفاوت: اول اینکه کمیت و کفیت آن بالاتر است و دوم اینکه در این بخش معمولا ((گروه ضربت دادگاه انقلاب ارتش)) که معمولا از مشتی جیرهخوار نوکر صفت و لمپن تشکیل شده است و همچنین تعدادی از شکنجهگران اوین، کار شکنجه را بر عهده دارند. با ورود به این زیرزمین معمولا ابتدا شکنجهای بنام ((فوتبال)) همراه با توهین به ارزشها و رهبران سازمان و مشخصا برادر مجاهد مسعود رجوی بهمدت دو ساعت، اعمال میگردد و سپس نوبت کابل و سوراندن و قپانی و آویزان کردن و ..... میشود. در اینجا شکنجهها طوریست که امکان شهادت فرد در زیر شکنجه بسیار بالاتر از جمشیدیه است و بعلت نزدیکی به بیدادگاه، در بسیاری اوقات، فرد را بلافاصله از آنجا به زیرزمین منتقل کرده و شکنجه را شروع میکنند. در این زیرزمین معمولا ریشهری و آخوندهای دوایر سیاسی ــ ایدئولوژیک حضور دارند و گاه و بیگاه نیز همراه با جلادان اوین سروکلهی افرادی نظیر لاجوردی، غفاری، و ..... در آنجا پیدا میشود.
| |
|
| |
| ((محمد)) یک ارتشی رها شده از بند، در گزارشی از وضعیت شکنجهها در بیدادگاه ارتش مینویسد:
| |
|
| |
| ((حدود نیمههای خرداد، یک افسر رزمنده را که در ارتباط یا سازمان دستگیر شده بود، به زیر زمین آوردند. جراحات عمیقی بر روی تمام بدن و بخصوص پاهای او به چشم میخورد. وضعیت پاهایش واقعا وحشتناک بود ولی با این همه باز هم جلادان دستبردار نبودند. سرانجام در دومین روز بازجوئی در روی تخت شکنجه بیآنکه لب ازلب بازکند، شهید شد. وضعیت شکنجههای او طوری بود که ما دیگر شکنجههای خود را فراموش کرده بودیم. در تمامی این مدت خود ریشهری همراه با گروهبان ریشوئی که مدام همراه ریشهری به چشم میخورد، شکنجهها را دقیقا زیر نظر داشتند ....))
| |
|
| |
| '''سومین مکان:'''
| |
|
| |
| ''' اوین'''
| |
|
| |
| اگر کسی دارای پروندهای سنگین باشد و در دو شکنجهگاه فوقالذکر از او چیزی بدست نیاید، به اوین منتقل میشود. معمولا کسانی که به اوین انتقال مییابند، اعدامی هسنتد و تاکنون بسیاری از ارتشیان مجاهد در اوین به جوخههای تیرباران سپرده شده و یا بر تخت شکنجهگاهها جان سپردهاند.مکان شکنجه ارتشیان مجاهد در اوین همان زیرزمین بند ۲۰۹ است و دربارهی نحوهی شکنجهها نیز قبلا به تفصیل سخن گفته شده است و به همین دلیل از آن میگذریم. ولی در یک کلام، با دست باز و فتاوی خمینی پلید و نظارت لاجوردی و کیلانی، فوج آدمکشان خمینی در اوین، هرکاری را که بخواهند، انجام میدهند. آمار کشتار در اوین آنچنان بالاست و رژیم، لجامگسیخته عمل میکند که تفکیک زندانی ارتشی از غیر ارتشی تقریبا کاریست ناممکن. ولی در زندان جمشیدیه این مسئله تا حد زیادی روشن است. طبق گزارشات موثق در طی سال ۶۰، در جمشیدیه حداقل در هر ماه، ۵ درجهدار، افسر و سرباز به جوخههای آتش شپرده شدهاند ولی علیرغم همهی اینها، مقاومت قهرمانانهی پرسنل نظامی مجاهد خلق، آنچنان چشمگیر بوده است که بارها مزدوران را وادار به اعتراف کرده است. برادری که نزیک به .... سال بطور مداوم در زندان جمشیدیه شاهد و ناظر بر وحشیگریهای جانیان بوده است مینویسد: ((در این مدت بهجز چند تن که تعدادشان از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکرد، مقاومت آنچنان عالی و چشمگیر بود که رژیم را مجبور کرد به یکباره کادر اجزائی زندان را عوض کند و حتی بخشی از جلادان خود را نیز زیر علامت سوال ببرد. پس از شهادت موسی بچهها تا مدتها علیرغم فشار ارتجاع، عکس او را که با زحمت زیادی تهیه کرده بودند به دیوارها نصب میکردند و هر صبح با فریاد درود بر مسعود و درود بر موسی و سرود، سکوت زندان را میشکستند.))
| |
|
| |
| '''درباره بیدادگاهها'''
| |
|
| |
| سخن از دادگاه !! در چاچوب رژیم خمینی در ارتش نیز به همان اندازه بیهوده است که در سایر زندانها. تاکنون بارها از دادگاههای چند دقیقهای سخن گفتهایم.
| |
|
| |
| در ارتش نیز بیدادگاهها به همین ترتیب عمل میکنند و در آن سردوانیدن زندانیان (بعضی اوقات ماهها) پروندهسازی و صرفا توجه به گزارش جاسوسان و بازجویان رواج کامل دارد. سردوانیدن زندانیان تا ((دادگاه))، گاه آنچنان فشاری به آنان وارد میآورد که در این رابطه با اقدام به خودزنی، آتش زدن خود، حلق آویز کردن خود، دست به خودکشی زدهاند، ولی بااینهمه، جلادان دست از سر آنها برنداشتهاند و چه توضیحی از این گویاتر، مسئلهی دادگاههر را روشن میکند که در زیرزمین دادگاه انقلاب ارتش! ! تاکنون دهها نفر را در زیر شکنجه ناقصالعضو کرده و یا کشتهاند. با این وصف باز هم باید سخن از دادگاه گفت. دادگاهی که حاکم شرع !! آن در جریان ((لویزان)) تنها برای ایجاد رعب در نزدیک به یکساعت حکم اعدام تعداد زیادی سربازان و درجهداران را بدون کوچکترین بازپرسی !صادر کرد.
| |
|
| |
| '''تبلیغات، وضعیت صنفی بهداشتی ، ملاقات و .....'''
| |
|
| |
| طبق معمول ارتجاع که در زندانها اگر به هیچ چیزی بهای لازم را ندهد به شکنجه و تبلیغات در ((زندن جمشیدیه)) چون زندانهای دیگر رژیم از موفقیت ممتازی برخوردار است. و گذشته از آنکه ارتجاع سعی میکند با جاری کردن سیل کتابها، جزوات، نوارهای ارتجاعی، زندانیان را در زیر بمباردمان تبلیغاتی خود قرار دهد، هر روز دوشنبه را نیز از صبح تا شب به مسئلهی تبلیغات در زندان اختصاص داده است و با فرستادن آخوندهای ریز و درشت تشکیل کلاسهای ارشاد!! و پخش برنامههای خاص از تلویزیون مدار بسته و سخنرانی ((بریدهها))، سعی میکند زندانیان را رام و به قول خودشان ((وفاداریشان را که بعلت کفر و نفاق از بین رفته)) دوباره نسبت به امام رذالتپیشگان جلب کند ولی در رابطه با موفقیت برنامهریزیهای ارتجاع خوبست بدانیم که پس از مدتها تبلیغ و تهدید تنها توانسته است در بهترین موقعیت از مجموع هزار و دویست نفر، نزدیک به هشتاد نفر از زندانیان را که اکثریت این هشتاد نفر نیز سلطنتطلب بودهاند به ارشادگاه بکشاند.
| |
|
| |
| شرایط و امکانات صنفی جمشیدیه نیز از سال ۶۰ تاکنون روزبروز وضعیت محدودتر و نازلتری پیدا کرده است. غذای زندانیان اگرچه همان غذائیست که در پادگان به سربازان داده میشود ولی بعلت کثرت زندانیان مقدارش بسیار کم و گاه اصلا داده نمیشود و باگفتن اینکه ((غذا کم بود و به زندان نرسید)) زندانیان را با تکهی نان و پنیر تغذیه میکنند. مدتی است که از بیرون نیز بههیچوجه غذائی پذیرفته نمیشود. و در این رابطه بیماریهای کمخونی ضعف و سرگیجه و گوارشی بشدت در بین زندانیان رایج شده است. مدت هواخوری نیز بستگی به شرایط حاکم بر زندان دارد و در بسیاری اوقات، قطع میشود. ضمنا مدتهاست که ورزش کردن در زندان ممنوع شده و تنبیه شدیدی را بدنبال دارد. امکانات بهداشتی زندان منحصر به یک درمانگاه کوچک و یک پزشک و یک پزشکیار است و در آن بجز قرص سرماخوردگی و باند و پنبه و مرکورکروم و چیزهائی از این قبیل داروی دیگری پیدا نمیشود. بیماریهای قارچ، گال، ضعف اعصاب، زخم معده، عفونت بشدت رواج پیدا کرده و کمبود امکان استحمام که در سابق هفتهای یکبار بود و بعدها به وضعیت نامرتب و اسفباری درآمد،به شیوع بیماریها کمک میکند. ملاقات در زندان جمشیدیه هفتهای یکبار و هر بار حدود ۱۰ دقیقه با یکربع است و آنهم مشروط به نظر موافق مسئولین زندان است وگرنه ملاقاتی وجود نخواهد داشت. انفرادیها را بایست از این برنامه مجزا کرد، زیرا آنها مطلقا ملاقات ندارد و گاه، ماهها باید در سکوت و تنهائی بسر ببرد. در سابق، ملاقاتها حضوری بود ولی اخیرا بوسیلهی تلفن انجام میشود و قبل از ملاقات به وضعی توهینآمیز ملاقاتکنندگان را میگردند. ضما ملاقات کسانی که بیحجاب باشند، ممنوع است. در زندان جمشیدیه، هر چند روز یکبار زندانبانان بهداخل بند میریزند و گذشته از گشتن تمامی وسائل زندانیان و خود آنان، کوچکترین امکان صنفی را (اضافه برآنچه که زندانبانان طلب میکنند) به غارت میبرند و بقول ریشهری جنایتکار سعی میکنند ((جمشیدیه را هم سطح اوین و بند ۲۰۹ بکنند)) و فشار را تا سرحدامکان بالا ببرند، ولی بگذارید در پایان، گزارش زندان جمشیدیه را با پیام یک مجاهد قهرمان ارتشی که بر دیوار سلولی در جمشیدیه نوشته شده است، به پایان ببریم، مجاهدی که شاید هماکنون دیگر زنده نباشد و خود بهترین پاسخ را در رابطه با هر فشار و جنایتی که به زندانیان وارد میآید به جلادان داده است. ((هیچ ضربهای نخواهد توانست ما را شکست دهد و هیچ ضربهای تخواهد توانست نظامی مجاهد و انقلابی را از وفاداری به خلق باز دارد، ما در جمشیدیه، اوین، و قزلحصار و هر جای دیگر پیروز خواهیم شد. همانگونه که در تمامی میدانهای نبرد. و سر تسلیم فرود نخواهیم آورد، همانگونه که تاکنون دهها بار نشان دادهایم.))
| |
|
| |
| پایان گزارش سوم
| |
|
| |
| '''نشریه مجاهد شماره ۲۱۳ – پنجشنبه، ۴ مرداد ۱۳۶۳'''
| |
|
| |
| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| == '''پیام تبریک گروهی از پرسنل رزمنده و مجاهد خلق''' ==
| |
|
| |
| == '''به رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق و انقلاب دمکراتیک نوین خلق قهرمان ایران''' ==
| |
|
| |
| بنام خدا
| |
|
| |
| و نام خلق قهرمان ایران
| |
|
| |
| وبنام اشرف وموسی
| |
|
| |
| رهبری انقلاب نوین مردم ایران :
| |
|
| |
| برادر مجاهد مسعود رجوی مسئول اول وفرماند ة عالی سیاسی ــ نظامی مجاهدین خلق،
| |
|
| |
| خواهر مجاهد مریم همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
|
| |
| همزمان با نوروز سال امید واریم که تبریکات مضاعف ما را به خاطر تصمیم در مورد ازدواج فرخنده و انقلابیتان بپذیرد. تصمیمی که نویدبخش بر قراری رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق وانقلاب نوین مردم ایران و تحقق و صلح و آزادی و برابری میباشد. تردیدی نیست که آثار پربرکت این رهبری نوین هر روز که میگذرد بیشتر وبیشتر ظهور خواهد کرد وبه همة مجاهدین و مبارزین راه آزادی وصلح و انقلاب این مرز وبوم توان مضاعف خواهد بخشید. مردم ستمکشیده و زجردیدة ما و بویژه زنان، بیشک با بهرهمند بودن از این رهبری، گامهای استوارتری را برای رسیدن به ایرانی دمکراتیک و عاری از جنگ و قهر و خونریزی برخواهند داشت، ایرانی آباد وآزاد و مستقل که در آن از سوداهای جنگطلبانة ارتجاعی و ضدمردمی خمینی و از زندان وشکنجه و تیرباران اثری نخواهد بود. اگر چه هنوز چند روزی بیشتر اعلام این تصمیم و معرفی رهبری نوین سازمان نمیگذرد ولی تا آنجا که ما اطلاع داریم پرسنل هواداران با شور و شعف از این موضوع استقبال کردهاند. شور و شعفی که عزم و ارادة آنان نیز در مقابله با وسوسههای شوم ضدمردمی ضدانقلاب غالب و مغلوب فراوان خواهد کرد. شرکت به حق و شایستة خواهر مجاهدمان مریم در این رهبری که در انقلاب و احزاب معاصر بینظیر است. یقیناً بزرگترین گام در جهت رهائی و اعادة حقوق زن میباشد و نقطة پایانی است بر قید و بندهای ارتجاعی و کالائی که قرنهاست بر دست و پای زنان بسته و در مسیر آنان گسترده شده است. بار دیگر ضمن تجدید پیمان با رهبری مریم و مسعود تصمیم به این ازدواج فرخنده وانقلابی را به همة هم میهنان عزیزمان ، بویژه پرسنل ملی و مردمی ارتش صمیمانه تبریک و تهنیت میگوئیم.
| |
|
| |
| مرگ بر خمینی ـ درود بر رجوی
| |
|
| |
| 7/فروردین/۶۴
| |
|
| |
| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| |
|
| |
| اسامی تعدادی ازپرسنل نظامی مجاهد و رزمندهای که متن فوق را امضاء نموده و اعلام نامشان بلامانع است ، بصورت زیر می باشد :
| |
|
| |
| ــ سرهنگ ستاد خلبان بهزاد معزی جانشین معاونت عملیاتی ستاد فرماندهی نیروی هوائی.
| |
|
| |
| ــ ناخدا یکم تفنگدار دریائی محمدعلی آریافر، فرماندة توپخانة صحرائی نیروی دریائی جبهة جنوبی.
| |
|
| |
| ــ سرهنگ نیروی زمینی اردشیر صنعتی فرماندة گردان بهداری لشگر 81 کرمانشاه.
| |
|
| |
| ــ سرگرد خلبان حسین اسکندریان، افسر عملیات گردان 707 سوخترسان.
| |
|
| |
| ــ ستوان یکم پیاده (گارد) قاسم موسوی فرماندة گروهان گارد لویزان.
| |
|
| |
| ــ ناوبان یکم احسان کرمانی، مربی آموزشگا ه تخصصی بندر انزلی.
| |
|
| |
| ــ ستوان یکم خلبان بهرام امامی، افسر خلبان پایگاه دوم شکاری تبریز.
| |
|
| |
| ــ ستوان یکم وظیفه، دکتر مجتبی شایق بروجنی، پادگان باغشاه تهران.
| |
|
| |
| ــ ستوان یکم قنی رضا اسدی، رئیس کنترل ونگهداری پیگاةکم ترابری باغشاه تهران
| |
|
| |
| ــ ستوان دوم خلبان حسن خدادای، هوا نیروز باغشاه تهران.
| |
|
| |
| ــ ستوان دوم (داروساز) دکتر عباس عزیزی فردخالص، پادگان نیروی زمینی تبریز.
| |
|
| |
| ــ ستوان دوم خلبان غلامحسین میربهاء، هوانیروز.
| |
|
| |
| ــ ناوبان دوم مجید ایزدی شهرکی، رستة فرما ندهی.
| |
|
| |
| ــ سرهمافر سوم بیژن وکیلی، مهندس پرواز گردان 707 سوخترسان پایگاةیکم ترابری مهرآباد (نمایندة پرسنل در شورای پایگاه).
| |
|
| |
| ــ سرهمافر ملکبهمن بهرامی، گردان الکترنیک پایگاةیکم شکاری مهرآباد.
| |
|
| |
| ــ همافریکم حمد ملاحاجی، گردان الکترونیک پادگان یکم شکاری (نمایندة پرسنل در شورای پایگاه).
| |
|
| |
| ــ همافر یکم قاسم جلالی، پایگاه چهارم شکاری دزفول (نمایندة همافران در شورای فرماندهی پایگاه).
| |
|
| |
| ــ همافر یکم جعفر بابوئی، گردان نگهداری پایگاةیکم ترابری مهرآباد.
| |
|
| |
| ــ همافریکم فریدون ورمز یاری، قسمت الکترونیک پایگاةیکم شکاری مهرآباد (مایندة همافران در شورای فرماندهی پایگاه).
| |
|
| |
| ــ همافر یکم غلامعلی احمدی، مربی کاراتة پایگاههای شکاری یکم مهرآباد وشکاری سوم همدان.
| |
|
| |
| ــ همافر یکم اصغر پرست، متخصص سیستمهای کنترل اسلحة هواپیمای شکاری f4
| |
|
| |
| ــ همافر یکم قنی هدایتالله فلاحی، سر متخصص رادار اوریلکن پایگاه هوائی اصفهان.
| |
|
| |
| ــ همافر دوم شیرخدا میرمحمدی، نیروی هوائی.
| |
|
| |
| ــ همافر سوم عباس علیزاده، نیروی هوائی (قهرمان کشتی ارتشهای جهان).
| |
|
| |
| ــ همافر سوم علیر ضاعبدالی، گردان نگهداری پایگاه ششم شکاری (بوشهر).
| |
|
| |
| ــ فرهاد رجب زاده، دانشجوی دانشکدة افسری نیروی زمینی (سال دوم).
| |
|
| |
| ــ کاظم خانی، دانشجوی افسری نیروی دریائی (فرماندهی).
| |
|
| |
| ــ محسن سررشته دار،دانشجوی افسری نیروی دریائی (فرماندهی).
| |
|
| |
| ــ درجه دار نیروی هوائی آذرش.
| |
|
| |
| ــ استوار یکم علی یارسه نیا، نیروی زمینی (ترابری).
| |
|
| |
| ــ استوار دوم غلامرضا زکی، متخصص هواپیمای 707 تانکر (نیروی هوائی).
| |
|
| |
| ــ گروهبان یکم نیروی هوائی حبیب کهنی، نمایندة درجهداران گردان اطلاعات و شناسائی ستاد نیروی هوائی.
| |
|
| |
| ــ گروهبان یکم حسن عزیزی، ژاندامری.
| |
|
| |
| ــ گروهبان یکم علی هوشیار فرد، نیروی زمینی (کلاه سبز).
| |
|
| |
| ــ گروهبان دوم مهدی اسدبیگی فرد، نیروی هوائی، مرکز آموزشهای زبان.
| |
|
| |
| ــ گروهبان سوم جمشید نجاتی، گارد تکاور دریائی منجیل.
| |
|
| |
| ــ گروهبان حمید ترکپور،نیروی زمین (نیروی مخصوص).
| |
|
| |
| ــ سرباز وظیفه فرشید صبری ارجمند، مهندسی ارشد، تعمیرات هلیکوپتر.
| |
|
| |
| ــ کارمند صنایع هلکوپترسازی.
| |
|
| |
| ــ مهندس محسن حقیقی، کارمند غیرنظامی ارتش، سرپرست مرکز آمارهای کارخانجات مهماتسازی صنایع دفاع.
| |
|
| |
| ــ شاپور معتمدی، کارمند صنایع نظامی.
| |
|
| |
| ــ مهرانگیز قهاری، پرستار بیمارستان نیروی هوائی.
| |
|
| |
| '''نشریه مجاهد شماره ۲۴۲ – جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۶۴'''
| |
|
| |
| == به آتش کشیدن بزرگترین پادگان سپاه پاسداران توسط پرسنل مردمی ارتش ==
| |
| '''اطلاعيه هاي سازمان در نشريه 77 انجمن دانشجويان مسلمان'''
| |
|
| |
| دفتر مجاهدين خلق ايران روز 9 ديماه طي اطلاعيهاي اخبار دقيق مربوط به عمليات درخشان به آتش كشيدن بزرگترين پادگان سپاه پاسداران خميني در تهران توسط پرسنل ملي و مردمي ارتش را در اختيار خبرگزاريها و رسانههاي خبري جهان قرار داد.
| |
|
| |
| '''متن اطلاعيهي منتشر شده توسط دفتر مجاهدين خلق به شرح زير است:'''
| |
|
| |
| "بر اساس گزارشات موثق رسيده از ايران دوشنبه 8 دي ساعت 2بعدازظهر به وقت محلي، بزرگترين پادگان سپاه پاسداران بنام وليعصر (عشرتآباد) واقع در مركز تهران، توسط سربازان و پرسنل ملي و مردمي و به اعتراض به سياستهاي سركوبگرانه و جنگافروزانهي رژيم خميني به آتش كشيده شد. در اين آتشسوزي عظيم كه ساعتها ادامه داشت ساختمان مركزي سپاه در اين پادگان منهدم و به ساختمانهاي ديگر خسارات جدي وارد شد و مقادير زيادي سلاح و مهمات از بين رفت و تعداد زيادي از پاسداران مجروح شدند. فقط 3ساعت بعد از شروع، انبوه آتشنشانان توانستند آتش را مهار نموده و از سرايت آن به اطراف جلوگيري نمايند. پاسداران تا آخرين ساعات ديشب براي جلوگيري از درز خبر مزبور از هرگونه عبور و مرور در خيابانهاي اطراف جلوگيري مينمودند.
| |
|
| |
| پادگان وليعصر همچنين بزرگترين مركز اعزام اجباري سپاه به جنگ ميباشد و كساني را كه در خيابانها براي اعزام به جبهه دستگير ميكنند به اين پادگان منتقل مينمايند. در ميان مجروحين برخي از مسئولين سربازگيري اجباري نيز وجود دارند.
| |
|
| |
| اين اقدام بدنبال شكست رژيم خميني در تهاجم اخير كه 35000 تن از اتباع ايران قرباني گرفت، انجام شد. يادآوري ميشود كه شنبه گذشته 6 ديماه طي انفجاري در مهمترين مركز تداركاتي و تسليحاتي پاسداران در تهران انفجاري روي داد كه حداقل 500 نفر از پاسداران سركوبگر و جنگافروز خميني كه گروهي از فرماندهان و مسئولين سپاه را نيز شامل ميشد كشته و زخمي شدند."
| |
|
| |
| شايان ذكر است كه علاوه بر ساختمان مركزي سپاه، اماكن و ارگانهاي سركوبگر ديگري نظير مركز 1 ناحيهي 1 كميته ضدخلقي، دادستاني سپاه و زندانهاي وابسته به آن، مركز پشتيباني كل لشكرها و تيپهاي سپاه پاسداران استان تهران، مركز ترابري سبك و سنگين سپاه منطقهي يك موسوم به ثارالله و همچنين مركز دژباني و دفاتر مربوط به جذب متخصص سپاه ضدمردمي نيز، در پادگان وليعصر كه توسط سربازان و پرسنل مردمي به آتش كشيده شد، قرار دارد. در اين پادگان تعداد يكهزار و دويستنفر از پاسداران و مزدوران سپاه مستقر ميباشند و توسط يك ستاد كه رئيس آن مزدوري بنام زارع، از فرماندهان سپاه ضدخلقي است، اداره ميشود.
| |
|
| |
| '''دیدارهای گروهی از پرسنل نظامی مجاهد خلق ، چند تن از مادران شهدا'''
| |
|
| |
| '''و گروهی از دانشجویان و هواداران مجاهدین با برادر مجاهد مسعود رجوی'''
| |
|
| |
| '''* مسئول اول سازمان ، روز ۳۰ خرداد سرآغاز انقلاب نوین و دمکراتیک مردم ایران را « روز شهدا و زندانیان سیاسی » اعلام کرد و از هسته های مقاومت در سراسر کشور خواست تا به مدت یک هفته در این باره تبلیغ کنند'''
| |
|
| |
| صبح چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ، همزمان با دومین سالگرد شهادت حدود ۶۰ تن از خواهران و برادران مجاهد از جمله مسئول بخش اجتماعی سازمان ، مجاهد قهرمان محمد ضابطی و شماری دیگر از مسئولین و فرماندهان این بخش ، گروهی از پرسنل نظامی مجاهد خلق ، با برادر مسعود رجوی دیدار کردند .
| |
|
| |
| در ظهر همین روز گروهی از مادران شهدا ، مرکب از مادران مجاهد : رضائی ، فاطمه . . . ، کوشالی ، دزیانی ، میمنت ، مسیح ، اکبرزادگان ، مسعودی و همسر مجاهد شهید حاج محمد حسین پیش بین با مسئول اول سازمان ملاقات و گفتگو کردند . عصر همانروز نیز مسئول اول سازمان در جمع گروهی از دانشجویان و گروههای دیگری از حمایت کنندگان و هوادارن مجاهدین در فرانسه که به دیدار او آمده بودند و به بیش از ۵۰۰ تن بالغ می شدند ، حضور یافت و سخنانی ایراد نمود . در پایان همین سخنرانی برادر مجاهد مسعود رجوی روز ۳۰ خرداد را به عنوان '''«''' روز شهدا و زندانیان سیاسی '''»''' اعلام کرد و از هسته های مقاومت در سراسر کشور خواست تا به مدت یک هفته در این باره به تبلیغ بپردازند .
| |
|
| |
| '''«''' مجاهد '''»''' از این شماره گزارشات مراسم و دیدارهای فوق را تدریجا منتشر خواهد کرد . در این شماره به گزارش نخستین دیدار که با گروهی از پرسنل نظامی مجاهد خلق صورت گرفت ، می پردازیم .
| |
|
| |
| پرسنل نظامی مزبور که حدود ۵۰ نفر می شدند ، به اتفاق چند تن از برادران خلبان ما در هواپیمائی ملی ایران ، کاپیتان کیوان جهانفر ( خلبان هواپیمائی ملی ایران ) ، مهندس پرواز مصطفی ثنائی ( هواپیمائی ملی ایران ) مهندس پرواز رسول نژاد ( هواپیمائی ملی ایران و مهندس کشتی جمعه آل حمودی ( کشتیرانی ملی ایران ) به دیدار مسئول اول سازمان آمده بودند . نیازی به تذکر ندارد که پرسنل فوق ، آن گروه از برادران ما هستند که اغلب آنها پس از پیوستن به مقاومت در داخل کشور و اجرای وظایف خطیر خود ، در آستانه ی دستگیری و اعدام قطعی ، بدستور فرماندهی سیاسی ــ نظامی خاک میهن را ترک کردند . البته بسیاری از دوستان و همقطاران آنان نیز یا حین ماموریت های خود به شهادت رسیده و یا دستگیر و یا اعدام شده اند و یا همچنان به انجام وظایف خود مشغولند . برخی دیگر از پرسنل فوق الذکر نیز در شمار برادرانی هستند که پس از شروع مقاومت سراسری به مجاهدین اعلام پیوستگی نموده و گاه به دلایل مختلف ، منجمله شناخته شدگی در محیط کار و تحت تعقیب قرار گرفتن ناگزیر از ترک میهن شده اند تا بتوانند به ترتیب دیگری به فعالیت ها و وظایف خود ادامه دهند . اسامی آن تعداد پرسنل رزمنده و مجاهدی که در دیدار چهارشنبه ۱۲ فروردین با مسئول اول سازمان حضور داشته اند و اعلام نامشان بلامانع است ، به قرار زیر می باشد :
| |
|
| |
| سرهنگ ستاد خلبان بهزاد معزی جانشین معاونت عملیاتی ستاد فرماندهی نیروی هوایی ، سرگرد خلبان حسین اسکندریان افسر عملیات گردان ۷۰۷ سوخت رسان ، سرگرد خلبان حسن منصوری افسر اطلاعات گردان ۶۱ شکاری پایگاه ششم شکاری بوشهر ، ستوان یکم پیاده ( گارد ) قاسم موسوی فرماندهی گروهان گارد لویزان ، ناوبان یکم احسان کرمانی مربی آموزشگاه تخصصی بندر انزلی ، ستوان یکم خلبان بهرام امامی افسر خلبان پایگاه دوم شکاری تبریز ، ستوان یکم فنی رضا اسدی رئیس کنترل و نگهداری پایگاه یکم ترابری مهر آباد ( نماینده ی پرسنل در شورای پایگاه ) ، ستوان یکم وظیفه مجتبی شایق بروجنی پادگان باغشاه تهران ، ستوان دوم خلبان حسن خدادی هوانیروز باغشاه تهران ، ستوان دوم هوایی علی حامد رنجی افسررابط نیروی هوایی درصنایع نظامی وزارت دفاع و نیروی زمینی ، ستوان دوم وظیفه محمد رضا شفیعیان نیروی زمینی ، ناوبان دوم مجید ایزدی شهرکی نیروی دریایی ، ستوان سوم مجید شریعت پناهی نیروی زمینی ، سرهمافر سوم بیژن وکیلی مهندس پرواز گردان ۷۰۷ سوخت رسان پایگاه یکم ترابری مهر آباد ( نماینده ی پرسنل در شورای پایگاه ) سر همافر سوم ملک بهمن بهرامی قسمت الکترونیک پایگاه یکم شکاری مهرآباد ، همافر یکم حسن جعفری رئیس آموزش دایره ی نگهداری ۱۳۰ ــ c پایگاه یکم ترابری در مهر آباد ، همافر یکم حمید ملاحاجی گردان الکترونیک پایگاه یکم شکاری ( نماینده ی پرسنل در شورای پایگاه ) ، همافر یکم فریدون فرهنگی علمداری نیروی هوایی ، همافر یکم قاسم جلالی پایگاه چهارم شکاری دزفول ( نماینده ی همافران در شورای فرماندهی پایگاه ) همافر یکم جعفر بابونی گردان نگهدار پایگاه یکم ترابری مهر آباد ، همافر یکم فریدون ورمزیاری قسمت الکترونیک پایگاه یکم شکاری مهرآباد ( نماینده ی همافران در شورای فرماندهی پایگاه ، همافر یکم غلامعلی احمدی مربی کاراته ی پایگاههای شکاری یکم مهرآباد و شکاری سوم همدان ،همافر دوم عباسعلی خیایی نیروی هوایی ، همافردوم شیرخدا میرمحمدی نیروی هوایی ، همافرسوم علیرضا عبدلی نیروی هوایی ، فرهاد رجب زاده دانشجوی دانشکده ی افسری نیروی زمینی( سال دوم ) ،گروهبان یکم نقی تقوی پایگاه یکم شکاری مهرآباد، گروهبان یکم یعقوب دوغ فروشان بنان نیروی زمینی ، گروهبان یکم علی هوشیار فرد نیروی زمینی ، گروهبان یکم حسن عزیزی نیروی زمینی ، گروهبان دوم حمید رضا ترک پور نیروی زمینی ، گروهبان دوم مهدی اسد بیگی فرد نیروی هوایی ، گروهبان سوم جمشید نجاتی گارد و تکاور دریایی منجیل ، گروهبان وظیفه محمد خوانساری نیروی زمینی ، سرباز وظیفه ناصر حسن زاده نیروی زمینی ، سرباز وظیفه فرشید صبری نیروی زمینی پادگان لویزان ، سرباز وظیفه بهرام اصلانی نیروی زمینی ، سرباز وظیفه داریوش دباغ تبریزی نیروی زمینی ، سرباز وظیفه ابراهیم مرزبان شریفی نیروی زمینی ، سرباز وظیفه مهران مقدسی هنگ ژاندارمری ۳ ، شاپور معترض کارمند صنایع نظامی و . . . . . . . . . . . . . .
| |
|
| |
| '''نشریه مجاهد شماره ۲۲ – پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۳'''
| |
|
| |
| == قيام يرسنل نظامي مجاهدين خلق در پادگان لويزان تهران ==
| |
|
| |
| ساعت 30/9 صبح شنبه 7 فروردين پرسنل نظامي طرفدارمجاهدين خلق در داخل پادگان لويزان تهران بر عليه فرماندهان و عوامل ارتجاعي خميني در نيروي زميني قيام نمودند . دراين عمليات بزرگ دهها تن از عوامل دستگاه ويژه ي سركوب و اختناق خميني در ارتش ازبين رفتند . آنها مسئولين دايره ي سياسي – ايدئولوژيك و انجمنهاي باصطلاح اسلامي ارتش ، يعني مسئولان تفتيش عقايد ، اخراج ، دستگير ،شكنجه و اعدام پرسنل ملي ومردمي ارتش ومسئولان سركوب وبمباران كردستان ومسئولان به كشتن دادن دهها هزار سرباز شريف ارتش ايران ( تحت صدور انقلاب ) بودند.
| |
|
| |
| در حين قيام و پس ازآن ، سربازان ، درجه داران و افسران مستقر در پادگان به حمايت از مجاهدين شعارهائي از قبيل ”زنده باد رجوي ””درود برفرمانده كبير خياباني ” و” مرگ بر خميني ” مي دادند .پرسنل نظامي طرفدار مجاهد ين خلق ، پس از خاتمه ي عمليات و مجازات مهره هاي درجه ي اول خميني كه از هيچ جنايتي برعليه پرسنل ميهن پرست ارتش فروگذار نكرده بودند ، آرم مجاهدين را درنقاط مختلف پادگان نصب نموده و همگي به سلامت از پادگان لويزان خارج شدند.
| |
|
| |
| سپس پاسداران خميني فرا رسيده وتا 48 ساعت پادگان را در محاصره ي خود داشتند . به هنگام ورود آنها به پادگان تعدادي از سربازان به جانب آنها شليك نمودند .
| |
|
| |
| روز بعد ري شهري ( حاكم شرع ارتش ) براي ايجاد رعب ، تعدادي از افراد پادگان را كه هيچ اتهامي نداشتند ، درمحل تيرباران كرد . افراد زير از جمله تلفات رژيم ارتجاعي خميني در جريان عمليات فوق الذكر مي باشند :
| |
|
| |
| 1- نصر .يكي از فرماندهان سپاه پاسداران و مسئول رابطه با دايره سياسي – ايدئولوژيك
| |
|
| |
| 2- شقاقي ، ازمسئولين سپاه پاسداران ومسئول رابطه با انجمن باصطلاح اسلامي
| |
|
| |
| 3- سرهنگ فضل الله توحيدي ، رئيس سياسي ايدئولوژيك نيروي زميني ، مورد اعتماد ترين فرد صياد شيرازي ومسئول تصفيه و اخراج و انتصابات مقامهاي حساس
| |
|
| |
| 4- سرهنگ خرسند ، معاون صياد شيرازي در سركوب كردستان
| |
|
| |
| 5- سرهنگ هاوند فقيه ، رئيس بازرسي و تفتيش عقايد
| |
|
| |
| 6- سرهنگ بدر خواهان ، مسئول كنترل آموزش تعليمان ولايت فقيه
| |
|
| |
| 7- سرهنگ سعاد تيار ، مسئول تصفيه و فرد رابط با ري شهري ( حاكم شرع ارتش )
| |
|
| |
| 8- بامداد ، مسئول حفاظت و بازرسي دايره سياسي – ايدئولوژيك
| |
|
| |
| 9- مومني كنترل كننده ي ملاقاتهاو مسئول انجمن به اصطلاح اسلامي
| |
|
| |
| 10- آجودان خرسند ( ازمسئولين انجمن باصطلاح اسلامي )
| |
|
| |
| 11- زندي ، مامور ويژه حاكم شرع ارتش ومسئول باصطلاح حزب اللهي ها ( چماقداران)
| |
|
| |
| سازمان مجاهدين خلق ايران
| |
|
| |
| '''مصادره ي سلاحهاي پادگان قصر فيروزه توسط پرسنل نظامي مجاهد خلق'''
| |
|
| |
| نيمه شب 18 فروردين پرسنل نظامي مجاهد خلق در پادگان نيروي هوائي ” قصر فيروزه ” كه يكي ازمهمترين پادگانها و انبارهاي سلاح است با مقدار معتنابهي اسلحه ي سبك ونيمه سنگين مانند تير بار – به برادران خود در خارج از پادگان لاهوتي در مركز تهران و پادگان شيراز نيز قبلا” توسط نظاميان مجاهد مصادره شده بود .
| |
|
| |
| ازسوي ديگر در رابطه با جنگ ايران و عراق لازم به يادآؤري است كه اكثريت عظيم پرسنل ارتش ايران خواستار صلح بوده وادامه ي جنگ با عراق را از جانب خميني تنها سرپوشي براي استمرار سياست شكنجه و اعدام و سركوب مردم ايران مي دانند.
| |