|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه زندگینامه
| |
| | اندازه جعبه =
| |
| | عنوان =
| |
| | نام = حسن لاهوتی
| |
| | تصویر =حسن لاهوتی۲.jpg
| |
| | اندازه تصویر =
| |
| | عنوان تصویر =
| |
| | زادروز = ۱۳۰۶
| |
| | زادگاه = اشکور گیلان
| |
| | تاریخ مرگ = ۷ آبان ۱۳۶۰
| |
| | مکان مرگ = تهران، زندان اوین
| |
| |عرض جغرافیایی محل دفن=
| |
| |طول جغرافیایی محل دفن=
| |
| <!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال-->
| |
| |latd=|latm=|lats=|latNS=N
| |
| <!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب-->
| |
| |longd=|longm=|longs=|longEW=E
| |
| | محل زندگی = تهران
| |
| | ملیت =ایرانی
| |
| | نژاد =
| |
| | تابعیت =
| |
| | تحصیلات =
| |
| | دانشگاه =
| |
| | پیشه = روحانی
| |
| | سالهای فعالیت = از ۱۳۵۰ تا زمان درگذشت
| |
| | کارفرما =
| |
| | نهاد =
| |
| | نماینده =
| |
| | شناختهشده برای =
| |
| | نقشهای برجسته =
| |
| | سبک =
| |
| | تأثیرگذاران =
| |
| | تأثیرپذیرفتگان =اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | شهر خانگی =
| |
| | تلویزیون =
| |
| | لقب =
| |
| | حزب = هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران
| |
| | جنبش =
| |
| | مخالفان =
| |
| | هیئت =
| |
| | دین =
| |
| | مذهب =
| |
| | منصب =
| |
| | مکتب =
| |
| | آثار =
| |
| | خویشاوندان سرشناس = خانواده هاشمی رفسنجانی
| |
| | جوایز =
| |
| | امضا =
| |
| | اندازه امضا =
| |
| | وبگاه =
| |
| | پانویس =
| |
| }}
| |
|
| |
|
| '''حسن لاهوتی اشکوری''' ( ۱۳۰۶خورشیدی – ۷ آبان ۱۳۶۰) تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش در اشکور گیلان به پایان رساند. وی به توصیه پدرش که روحانی بود به حوزهی علمیهی قزوین رفت و در آنجا مشغول به تحصیل شد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۲۵ به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزهی علمیهی قم ادامه داد. حسن لاهوتی فقه را نزد علامه طباطبایی، آیتالله بروجردی و [[روحالله خمینی|خمینی]] آموخت، در سال ۱۳۴۹، راهی تهران شد. در تهران به تدریج جلسات سخنرانیهای او سیاسی شد و در سال ۱۳۵۰ ممنوعالمنبر گردید. از آن پس به آیت الله حسن لاهوتی اجازه سخنرانی در جلسات رسمی داده نمیشد. نخستین دستگیری و بازداشت حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۱ بود که ۲ ماه طول کشید. وی بعد از آزادی از زندان همچنان اجازه سخنرانی نداشت. آیت الله حسن لاهوتی در شهریور سال ۱۳۵۲، مجدداً بازداشت شد و به مدت یک سال در زندان قصر به سر برد. حسن لاهوتی در سال ۱۳۵۴ برای سومین بازداشت گردید و تا سال ۱۳۵۷ در زندان اوین محبوس بود. او همراه با آیتالله طالقانی و حسینعلی منتظری و هاشمی رفسنجانی در یک زندان بسر میبرد. وی همواره متأثر از حرکت سازمان مجاهدین خلق ایران بوده و در فهرست اتهامات خود جمعآوری کمک مالی برای این سازمان را داشت. آیت الله حسن لاهوتی پس از آزادی از زندان به درخواست احمد خمینی، به پاریس رفت و در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، همراه با [[خمینی]] به ایران بازگشت. وی بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، سرپرست کمیتههای انقلاب و سپاه پاسداران و پس از مدتی نمایندهی خمینی در استان گیلان و همچنین امام جمعهی رشت شد. آیت الله حسن لاهوتی در اسفند ۱۳۵۸، در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از رشت انتخاب شد. با شروع درگیریهای خمینی و نیروهای حزب اللهی با سازمان مجاهدین خلق وی به نحوه برخورد با اعضای این سازمان معترض بود. او در ۶ آبان ۱۳۶۰به فرمان داستان وقت اسدالله لاجوردی در منزلش دستگیر و به اوین برده شد اما چند ساعت پس از دستگیری به طرز مشکوکی درگذشت. رژیم ایران دلیل مرگ او را سکتهی قلبی اعلام کرد اما اما طولی نکشید دو عروس وی فائزه و فاطمه هاشمی رفسنجانی اعلام کردند وی بر اثر سم استرکنین مسموم و کشته شده است و پزشکی قانونی همان زمان این سم را در معدهی او یافته بود.<ref name=":0">[https://www.radiofarda.com/a/f2_Iran_post_revolution_Lahooti_Ayatollah_death_suspicious_strechnin_poisoned/2204740.html روایت مشکوک مرگ حسن لاهوتی - رادیو فردا]</ref>
| |
|
| |
| == حسن لاهوتی پیش از انقلاب ==
| |
| [[پرونده:Ruhollah Khomeini in Mehrabad (1).jpg|جایگزین=آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران|بندانگشتی|400x400پیکسل|آیتالله حسن لاهوتی، نفر همراه خمینی در پرواز پاریس به تهران]]
| |
| حسن لاهوتی اشکوری در شمار روحانیونی بود که در دهه ۱۳۵۰ تحت تاثیر پایگاه اجتماعی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، به خصوص در بین جوانان ایران، هوادار جنبش مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت. یکی از فعالیتهای او جمعآوری کمک مالی برای مجاهدین خلق بود. وی در انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷، از افراد نزدیک به خمینی در نوفل لوشاتو بود. حسن لاهوتی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هنگام بازگشت خمینی از فرانسه به ایران جوز همراهان خمینی بود. تصویر وی در عکس مشهور پایین آمدن خمینی از پلکان هواپیما دیده میشود.
| |
|
| |
| == حسن لاهوتی پس از انقلاب ==
| |
| محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان حسن لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال ۵۷ اشاره کرده و نوشته است:<blockquote>«با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنهای، مفتح، محلاتی، شاهآبادی”در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملکت صحبت میکردیم. ساعت حدود یازده و نیم بود که ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: الان این نهضتیها و بعضی از این وزرای نهضت، اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حکم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشتهاند و بناست ساعت ۱۲ از رادیو پخش شود و این فاجعه است.»<ref>[https://www.iran-efshagari.com/ماجرای-قتل-آقای-لاهوتی-توسط-خمینی-و-لاج/ ماجرای قتل آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت ایران افشاگر]</ref></blockquote>مهدوی کنی توضیح میدهد که نگرانی مطهری و دیگر آخوندها در آن زمان این بوده است که مبادا مجاهدین خلق و دیگران اهرمهای انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند.
| |
|
| |
| === اختلاف حسن لاهوتی با حکومت ===
| |
| [[پرونده:فائزه رفسنجانی(همسر حمید لاهوتی).jpg|جایگزین=فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی|بندانگشتی|275x275پیکسل|فائزه رفسنجانی همسر حمید لاهوتی]]
| |
| آیت الله حسن لاهوتی از همان ماههای نخستین با دیدن سیاستهای خمینی و افراد نزدیک به او، به تدریج از آنها فاصله گرفت و به مجاهدین گرایش پیدا کرد. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حکومت خمینی تحمل مخالفتهای حسن لاهوتی را نداشت. از جمله حسن لاهوتی با نحوه برخورد، شکنجه و اعدام اعضا و هواداران مجاهدین خلق مخالف بود.
| |
|
| |
| فائزه رفسنجانی:
| |
|
| |
| « اختلافات حسن لاهوتی با حکومت، از انحصار طلبیها بود. چون آقای لاهوتی سابقه مبارزات زیادی داشت و طبعاً از انقلاب توقع دیگری داشت. و وقتی شاهد وقایعی بود که با اهداف و روح انقلاب همخوانی نداشت، ناراحت و دلخور میشد و همینها را بیان میکرد که یکی از این موضوعات، انحصار طلبیهایی بود که با تشکیل حزب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و آقای لاهوتی نظرش این بود که اهداف مبارزه و انقلاب برآورده نخواهد شد و همه چیز به سمت یک نظام تک حزبی پیش می رود»
| |
|
| |
| سرانجام مخالفت حسن لاهوتی با سیاست های خمینی منجر به بازداشت او توسط داستان وقت اسدالله لاجورد شد. حسن لاهوتی دو روز پس از دستگیری فرزندش وحید لاهوتی در روز ۶ آبان ۱۳۶۰ به اوین احضار شد. چند ساعت از دستگیری وی نگذشته بود که خبر فوت او منتشر شد. رژیم ایران علت مرگ او را سکته اعلام کرد اما رسانههای زیادی سخن مسموم شدن او توسط لاجوردی کردند. سالها بعد فائزه رفسنجانی عروس حسن لاهوتی در مصاحبهای افشا کرد که درمعدهی آیت الله حسن لاهوتی سم استرکنین بود.<ref>[http://www.tarikhirani.ir/fa/calendar/424/آبان-07-آیت-الله-لاهوتی-درگذشت درگذشت آیتالله حسن لاهوتی - وب سایت تاریخ ایرانی]</ref>
| |
|
| |
| خمینی که روزی لاهوتی را نور چشم خودش می خواند<ref>صحیفه نور- جلد ۱۰ - صفحه ۱۱۳</ref> بعد از مرگ او هیچ پیامی نداد و در سخنرانیهای خود نیز هیچ اشاره ای به او نکرد.
| |
|
| |
| فاطمه و هاشمی رفسنجانی و فائزه هاشمی رفسنجانی که هر دو همسران دو فرزند آیت الله حسن لاهوتی به نام های سعید و حمید لاهوتی هستند، بعدها در مصاحبهای اعلام کردند که پدرشان یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود گفته است که برای حفظ مصالح نظام در مورد نحوه مرگ پدرشان سکوت کنند.<ref name=":0" />
| |
|
| |
| == سخنان برخی از مقامات ایران در مورد حسن لاهوتی ==
| |
|
| |
| === علی محمد بشارتی ===
| |
| علی محمد بشارتی(مسئول وقت اطلاعات سپاه) که در سفر به کرمانشاه همراه حسن لاهوتی نماینده وقت خمینی در سپاه بود، گفت:
| |
|
| |
| « آقای لاهوتی بسیار آدم عاطفی است و صحبتهایش دلنشین و دلپذیر میباشد ولی در زمینهی سیاسی آسیبپذیر است و همه، به خصوص مجاهدین به دنبال جذب او هستند، ایشان مثل ما در زندان بوده و با اغلب مجاهدین آشنا شده است اما رفاقت و آشنایی فرق میکند با هواداری از آنها، ایشان از مجاهدین هواداری میکند. همین عمل آقای لاهوتی و سخنرانیهایش به سود مجاهدین و علیه نظام جمهوری اسلامی، عاقبت باعث شد که خمینی او را بعد از مدتی از سمتش برکنار و خامنهای را جایگزین وی کند.<ref>[[عبور از شط شب، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷|عبور از شط شب - انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۲۳۵ تا ۲۳۷]]</ref>
| |
|
| |
| === فاطمه رفسنجانی ===
| |
| [[پرونده:فاطمه رفسنجانی همسر سعید لاهوتی.jpg|جایگزین=فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی|بندانگشتی|268x268پیکسل|فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی]]فاطمه هاشمی رفسنجانی در مورد دستگیری و مرگ حسن لاهوتی میگوید مأموران با حکم اسدالله لاجوردی به خانه پدر شوهر وی میریزند. همسر او سعید لاهوتی در تماسی با فاطمه رفسنجانی از وی میخواهد به خانه پدرش برود و همچنین اطلاع میدهد که خود و نیز اجازه خروج از محلش را ندارد. فاطمه رفسنجانی موضوع را به احمد خمینی اطلاع میدهد اما چند ساعت بعد در ساعت ۹ شب سعید لاهوتی در تماس با همسرش به وی اطلاع میدهد که آیت الله حسن لاهوتی حالشان خراب شده است. پزشکی قانونی علت مرگ را سم استرکنین تشخیص میدهد.<ref>نشریه شهروند امروز-شماره۷۰ سال ۱۳۷۸</ref>
| |
|
| |
| === فاطمه رفسنجانی ===
| |
| [[پرونده:وحید لاهوتی.jpg|جایگزین=وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی|بندانگشتی|250x250پیکسل|وحید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی]]
| |
| فاطمه دختر هاشمی رفسنجانی و عروس شیخ حسن لاهوتی پس از سالها اظهار داشت که پدرش به دختران و دامادهای خود (سعید و حمید لاهوتی)، توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام در بارهی نحوهی مرگ حسن لاهوتی سکوت کنند.<ref name=":1">مصاحبه فاطمه رفسنجانی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰</ref>
| |
|
| |
| === خاطرات محسن رفیق دوست ===
| |
| محسن رفیقدوست در خاطرات خود در مورد اینکه چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین میگوید:<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام میخواستیم آنیکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکمهایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکمهایی به دادگاه مینویسد که …فلانی حق دارد این اسلحهها را بهجای دیگر ببرد».</blockquote>محسن رفیق دوست همچنین در خاطرات خود اشاره میکند که تلاش کرده است پسر حسن لاهوتی به نام وحید لاهوتی را از مجاهدین خلق جدا کند اما نتوانسته است. وی میگوید یکی از افرادی که برای دستگیری حسن لاهوتی رفته بود از محافظان خودش بوده است و برایش نقل کرده است که سه روز پیش از دستگیری حسن لاهوتی فرزندش وحید لاهوتی را دستگیر کرده بودند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%84%d8%a7%d8%ac/ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر]</ref>به گفته محسن رفیق دوست، آقای لاهوتی به شدت از دستگیری پسرش عصبانی بود و هنگام دستگیری در حل نوشتن نامهی سرگشادهای به پسر وحید لاهوتی بود که در آن به خمینی حمله کرده بود. [[پرونده:آیتالله لاهوتی همراه با پدر طالقانی.PNG|جایگزین=آیتالله لاهوتی همراه با پدر طالقانی|بندانگشتی|آیتالله لاهوتی همراه با پدر طالقانی]]
| |
| وحید لاهوتی سرانجام پس از دستگیری و تحمل شکنجههای بسیار بازجوهای خود را قانع میکند که در ساختمان آلومینیوم با یکی از مجاهدین قرار دارد اما هنگامی که با مأموران به آن محل میرود با پرتاب خود از طبقه چهارم به زندگیاش پایان میدهد.<ref>[[به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست]]</ref>
| |
|
| |
| == حسن لاهوتی از زبان خودش ==
| |
| با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیهای به شرح زیر صادر کرد:<blockquote>«بازداشت دکتر رضا صدر (مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکهی قدرت زدهاند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خواندهایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگترین فاجعهها را بهبار میآورد تا آنجا که «المُلک عقیم» را همه قبول کردهاند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شدهاند... مقتضی میدانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظهای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمهی همه نظامهای تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق میرود تا نفخ صور». مردم ما میدانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا میداند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادیهای مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش میرساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همانطور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.»</blockquote>
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
| <references />
| |