کاربر:Khosro/صفحه تمرین5: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۰: خط ۹۰:


=== خاطرات محسن رفیق دوست ===
=== خاطرات محسن رفیق دوست ===
محسن رفیق‌دوست در خاطرات خود در مورد این‌که چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین می‌گوید:<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام می‌خواستیم آن‌یکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکم‌هایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکم‌هایی به دادگاه می‌نویسد که …فلانی حق دارد این اسلحه‌ها را به‌جای دیگر ببرد».</blockquote>محسن رفیق دوست همچنین در خاطرات خود اشاره می‌کند که تلاش کرده است پسر حسن لاهوتی به نام وحید لاهوتی را از مجاهدین خلق جدا کند اما نتوانسته است. وی می‌گوید یکی از افرادی که برای دستگیری حسن لاهوتی رفته بود از محافظان رفیق‌دوست بوده است و اظهار داشته که سه روز پیش از دستگیری حسن لاهوتی فرزندش وحید لاهوتی را دستگیر کرده بودند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%84%d8%a7%d8%ac/ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر]</ref> [[پرونده:آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی.PNG|جایگزین=آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی|بندانگشتی|آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی]]
محسن رفیق‌دوست در خاطرات خود در مورد این‌که چگونه حسن لاهوتی را حذف و او را برکنار کرده است چنین می‌گوید:<blockquote>« ما قبل از انقلاب باهم زندان بودیم و رفاقت داشتیم. آقای لاهوتی از ابتدای انقلاب از [مجاهدین] حمایت کرد. تا زمانی که در سپاه بود، با او درگیر بودیم. لاهوتی و من هردو یک تصمیم گرفتیم؛ هرکدام می‌خواستیم آن‌یکی را از سپاه بیرون کنیم. تا اینکه رفتم خدمت امام و گزارش مفصلی از کارهای لاهوتی دادم. برای مدرک هم چند کپی از حکم‌هایی را که ایشان صادر کرده بود با خود بردم. علاوه بر این گزارش دادم که در سپاه دو مهر وجود دارد، یکی در دبیرخانه و دیگری در جیب آقای لاهوتی… آقای لاهوتی حکم‌هایی به دادگاه می‌نویسد که …فلانی حق دارد این اسلحه‌ها را به‌جای دیگر ببرد».</blockquote>محسن رفیق دوست همچنین در خاطرات خود اشاره می‌کند که تلاش کرده است پسر حسن لاهوتی به نام وحید لاهوتی را از مجاهدین خلق جدا کند اما نتوانسته است. وی می‌گوید یکی از افرادی که برای دستگیری حسن لاهوتی رفته بود از محافظان خودش بوده است و برایش نقل کرده است که سه روز پیش از دستگیری حسن لاهوتی فرزندش وحید لاهوتی را دستگیر کرده بودند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%84%d8%a7%d8%ac/ ماجرای قتل آقای لاهوتی توسط خمینی ولاجوردی-سایت ایران افشاگر]</ref>به گفته محسن رفیق دوست،  آقای لاهوتی به شدت از دستگیری پسرش عصبانی بود و هنگام دستگیری در حل نوشتن نامه‌ی سرگشاده‌ای به پسر وحید لاهوتی بود که در آن به خمینی حمله کرده بود. [[پرونده:آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی.PNG|جایگزین=آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی|بندانگشتی|آیت‌الله لاهوتی همراه با پدر طالقانی]]
به گفته محسن رفیق دوست،  آقای لاهوتی به شدت از دستگیری پسرش عصبانی بود؛ وحید که پس از دستگیری تصمیم گرفته بود خودکشی کند، یک روز به دروغ گفته بود که با سران مجاهدین خلق در ساختمان آلومینیوم خیابان جمهوری قرار دارد، مأموران را بر می‌دارد و به آنجا می‌روند و بعد در فرصتی مناسب خودش را از طبق چهارم به خیابان می‌اندازد و کشته می‌شود، آقای لاهوتی از خودکشی وحید خبر نداشت، زمانی که مأموران وارد خانه حسن لاهوتی می‌شوند در حال نوشتن نامه‌ای سرگشاده به پسرش وحید بود، لاهوتی در جملاتی که به وحید نوشته بود، به امام خمینی اهانت مستقیم کرده بود که از ذکر آن شرم دارم...<ref>[[به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست]]</ref>  
وحید لاهوتی سرانجام پس از دستگیری و تحمل شکنجه‌های بسیار بازجوهای خود را قانع می‌کند که در ساختمان آلومینیوم با یکی از مجاهدین قرار دارد اما هنگامی که با مأموران به آن محل می‌رود با پرتاب خود از طبقه چهارم به زندگی‌اش پایان می‌دهد.<ref>[[به نقل از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست]]</ref>  


== لاهوتی از زبان خودش ==
== حسن لاهوتی از زبان خودش ==
با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:
با آغاز توقیف مطبوعات منتقد حکومت، حسن لاهوتی در روز ۲۲ فروردین ۱۳۶۰، اطلاعیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:<blockquote>«بازداشت دکتر رضا صدر (مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکه‌ی قدرت زده‌اند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خوانده‌ایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگ‌ترین فاجعه‌ها را به‌بار می‌آورد تا آن‌جا که «المُلک عقیم» را همه قبول کرده‌اند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شده‌اند... مقتضی می‌دانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظه‌ای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمه‌ی همه نظام‌های تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق می‌رود تا نفخ صور». مردم ما می‌دانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا می‌داند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادی‌های مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش می‌رساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگ‌ترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همان‌طور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.»</blockquote>
 
بازداشت دکتر رضا صدر(مدیر مسئول روزنامه میزان) و توقیف روزنامه میزان، از آقایانی که تکیه بر اریکه‌ی قدرت زده‌اند بعید نیست؛ زیرا از قدرتمندان آثار قدرت را بیش از این دیده و خوانده‌ایم که اگر از میزان الهی خارج گردد، بزرگ‌ترین فاجعه‌ها را به‌بار می‌آورد تا آن‌جا که «المُلک عقیم» را همه قبول کرده‌اند؛ ونقل شده است که پدران چشم فرزندان خود را به خیال واهی از حدقه بیرون آورده و سپس آن جنایات عظیم را در تاریخ مرتکب شده‌اند... مقتضی می‌دانم بدین مناسبت چند جمله با برادران و خواهران عزیزم بگویم تا متوجه خطراتی که در جامعه انقلابی ما وجود دارد بشوند و برای دفع و رفع خطر بدون لحظه‌ای وقفه تصمیم بگیرند که فردا نیز خیلی دیر است؛ و آن خطر عبارت است از تکوّن حاکمیت زور در جامعه که لازمه‌ی همه نظام‌های تک حزبی در جوامع است؛ و مردم ما خاطراتی بسیار تلخ از رژیم تک حزبی طاغوتی دارند که عقل منفصل آن بی پرده اعلام کرد، هر کس قبول ندارد بدون عوارض پاسپورت بگیرد و از مملکت برود و دیدیم که چه کسی به خاطر این جنایت قبل از همه رفت و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور – بر خلایق می‌رود تا نفخ صور». مردم ما می‌دانند سعی بلیغ متولیان بر این است که بر همه مشاغل مسئولان حزبی گمارده شود و خدا می‌داند اگر چشمه را با بیل نگیریم و صبر کنیم تا پُر شود، گذشتن با پیل هم ممکن نیست. همین حاکمیت تک حزبی است که دشمن آزادی‌های مشروع است؛ و همین حکومت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را از نزدیک به گوش می‌رساند... اگر روزی یکی از مسئولان قضایی که من در مجلس شورای اسلامی از آقای دادستان کل انقلاب و یا بزرگ‌ترین مقام قضایی کشور دعوت کردم که به مناظره بنشینیم و برای یک بار ملت خود را به تماشا و امام امت را به قضاوت بخوانیم تا بدانند قانون در این مملکت بی اعتبارتر از هر بی اعتباری است... امیدوارم در آینده نزدیک همان‌طور که وعده کرده بودم که اگر به وعده وفا نشد توفیق یابم تا آنچه را که ملت ما در دل دارند، من به زبان آورم، والسلام.


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

منوی ناوبری